امام علی (علیه السلام) و اقتصاد اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام علی (علیه السلام) و اقتصاد اسلامی - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


رونق تجارت


بازرگانى و تجارت، نقش عمده اى در شكوفايى اقتصاد يك جامعه دارد، به طورى كه بى ترديد مى توان گفت رابطه مستقيمى ميان پيشرفت اقتصادى و توسعه تجارت و بازرگانى است؛
به اين معنى كه هر جا فعاليّت هاى تجارى رونق داشته باشد، پيشرفت اقتصادى هم زياد مى شود.
از همين روست كه تجارت در همه زمان ها، مظهر فعّاليّت هاى اقتصادى است.
و تُجّار و بازرگانان صالح طبقه ارزشمند جامعه به حساب آمده اند.
همه دولت ها و حكومت ها با هر عقيده و مرامى به ناچار، به مسئله تجارت و بازرگانى، اهميّت داده اند و بخش عمده اى از برنامه ريزى هاى خود را به اين امر اختصاص مى دهند، زيرا هرگاه فعّاليّت هاى تجارى، در كشورى دستخوش نابسامانى گردد، در تمامى اركان جامعه، أثر خواهد گذاشت و هرجا كه امر بازرگانى بى رونق شود، توليد نيز نزول مى كند و با اين نزول پايه هاى اقتصادى مملكت، فرو مى ريزد.
تأمّلى كوتاه در علل سقوط اقتصادى برخى از كشورهاى پيشرفته امروز و در روزگاران گذشته نشان مى دهد كه عوامل زير در فروپاشى اقتصاد آنان، بسيار مؤثّر بوده است:
نبودن راه هاى تجارى و بازرگانى مناسب؛
ناامنى در راه ها؛
عدم قدرت مركزى براى برقرارى امنيّت در كشور؛
عوارض سنگين گمركى و ماليت هاى نامعقول در راه ها و گذرگاه ها؛
پس از چندى كه حكومت مركزى در آن كشورها، قدرت يافت توانستند با اين آفت ها مبارزه كنند، و با رفع اين مشكلات و موانع، ميدان تجارت گسترش يافت و اقتصاد آن كشورها رو به شكوفايى گذاشت. [ [سن سيمون "1825 - 1760" فيلسوف اجتماعى فرانسوى مى گويد:

'وجدان طبقاتى بازرگانان و پيشه وران از توليد و افزايش سرمايه شخصى از راه تبديل موادّ خام به كالاى مصرفى يا از تجارت، ناشى مى شود و آنان از اين جهت با طبقه حاكم اختلاف دارند.

زيرا طبقه حاكم، قدرت خود را بر انسان ها إعمال مى كنند، ولى بازرگانان و پيشه وَران، سلطه خود را بر مادّه مى گسترند. از اين رو اينان را بايد طبقه صُلح طلب دانست كه از وجودشان شرّ و فساد برنمى خيزد، برخلاف آنها بر انسان ها مسلّط مى شوند و دائم راه شرّ و سلطه جوئى را مى پيمايند.' "الطبقات الإجتماعيّه ص 47".] ]

امام على عليه السلام در عهدنامه مالك اشتر به تمامى اين مسائل اشاره فرموده است:

ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَذَوِي الصِّنَاعَاتِ، وَأَوْصِ بِهِمْ خَيْراً: الْمُقِيمِ مِنْهُمْ وَالْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ، وَالْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ، فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ، وَأَسْبَابُ الْمَرَافِقِ، وَجُلَّابُهَا مِنَ الْمَبَاعِدِ وَالْمَطَارِحِ، فِي بَرِّكَ وَبَحْرِكَ، وَسَهْلِكَ وَجَبَلِكَ، وَحَيْثُ لَا يَلْتَئِمُ النَّاسُ لِمَوَاضِعِهَا، وَلَا يَجْتَرِؤُونَ عَلَيْهَا، فَإِنَّهُمْ سِلْمٌ لَا تُخَافُ بَائِقَتُهُ، وَصُلْحٌ لَا تُخْشَى غَائِلَتُهُ.

وَتَفَقَّدْ أُمُورَهُمْ بِحَضْرَتِكَ وَفِي حَوَاشِي بِلَادِكَ.

وَاعْلَمْ - مَعَ ذلِكَ - أَنَّ فِي كَثِيرٍ مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً، وَشُحّاً قَبِيحاً، وَاحْتِكَاراً لِلْمَنَافِعِ، وَتَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ، وَذلِكَ بَابُ مَضَرَّةٍ لِلْعَامَّةِ، وَعَيْبٌ عَلَى الْوُلَاةِ.

فَامْنَعْ مِنَ الْإِحْتِكَارِ، فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله مَنَعَ مِنْهُ.

'سپس سفارش مرا به بازرگانان و صاحبان صنايع بپذير، و آنها را به نيكوكارى سفارش كن، بازرگانانى كه در شهر ساكنند، يا آنان كه همواره در سير و كوچ كردن مى باشند، و بازرگانانى كه با نيروى جسمانى كار مى كنند، چرا كه آنان منابع اصلى منفعت، و پديد آورندگان وسايل زندگى و آسايش، و آوردندگان وسايل زندگى از نقاط دور دست و دشوار مى باشند، از بيابان ها و درياها، و دشت ها و كوهستان ها، جاهاى سختى كه مردم در آن اجتماع نمى كنند، يا براى رفتن به آنجاها شجاعت ندارند.

بازرگانان مردمى آرامند، و از ستيزه جويى آنان ترسى وجود نخواهد داشت، مردمى آشتى طلبند كه فتنه انگيزى ندارند، در كار آنها بينديش چه در شهرى باشند كه تو به سر مى برى، يا در شهرهاى ديگر، با توجه به آن چه كه تذكّر دادم.

اين را هم بدان كه در ميان بازرگانان، هستند كسانى كه تنگ نظر و بد معامله و بخيل و احتكار كننده اند، كه تنها با زورگويى به سود خود مى انديشند.

و كالا را به هر قيمتى كه مى خواهند مى فروشند، كه اين سودجويى و گران فروشى براى همه افراد جامعه زيانبار، و عيب بزرگى بر زمامدار است.

پس از احتكار كالا جلوگيرى كن، كه رسول خدا صلى الله عليه وآله از آن جلوگيرى مى كرد.' [ نامه 95 / 53 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف. ]

ارزش تجارت در اسلام


كسب و تجارت از مشاغل شريف و مورد توجه اسلام است.

زيرا تجارت وسيله اى براى تبادل مواد اوّليه و توليدات صنعتى و محصولات كشاورزى و حيوانى است و اين تبادل مواد و آوردن اجناس از كشورى به كشور ديگر يا از شهرى به شهر نقش مهمّى در رونق اقتصادى دارد، زيرا هر كس نمى توند به تنهايى هرچه را لازم دارد از منابع اصلى آن تهيّه كند، از اين رو تجارت پايه اصلى زندگى بوده و نظام جامعه بر آن استوار است.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد:

'به تجارت بپردازيد زيرا شما را از مردم بى نياز مى كند.

همانا خداوند عزّوجل شاغل امين را دوست دارد، مغبون، پسنديده نيست و پاداش نمى گيرد.' [ وسائل الشيعه، ج12، ص4. ]

و با توجّه به آيه:

"رجالٌ لا تُلْهِيهم تجارةٌ و لا بَيعٌ عَن ذكرِاللَّه"

امام اضافه كرد كه:

قصّه سرايان مى گويند: اين آيه در ستايش كسانى است كه تجارت نمى كنند. اين قصه سرايان دروغ گفته اند. زيرا اين آيه در شأن و ستايش كسى است كه اشتغال به تجارت ايشان را از اداء نماز در سر وقت باز نمى داشت. سپس حضرت فرمود: 'اينها از كسانى كه به نماز حاضر شوند و تجارت نكنند برترند.' [ فروع كافى، ج5، ص75. ]

فضيل بن يسار مى گويد:

به امام صادق عليه السلام عرض كردم كه دست از تجارت كشيده و از آن خوددارى نموده ام.

حضرت فرمود:

'چرا؟ مگر عاجز از تجارتى؟ همين طور است كه اموال شما از دستتان مى رود. نه، تجارت را رها نكنيد و با تجارت از فضل خدا كمك بخواهيد.' [ همان، ج5 ص149؛ وسائل الشيعه، ج12، ص7. ]

همه مى دانند كه:

پيامبر اسلام عليه السلام به تجارت و بازرگانى توجّه داشته است كه حضرتش با عموى خود ابوطالب براى تجارت به شام مى رفت.

سپس عامل خديجه شد؛

و امانت دارى و خوش رفتارى او در تجارت مايه تعجّب خديجه گرديد كه همين امر باعث شد خديجه ثروتمند به حضرت پيشنهاد ازدواج دهد و پس از آن كه حضرت مبعوث به رسالت شد، خديجه تمام ثروتش را در راه اسلام مصرف كند و باعث شكوفايى اسلام محمّدى گردد.

/ 120