كمك به پيران از كار افتاده
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام به گونه اى ناشناخته شب ها نان و خرما به خرابه ها و به خانه مستمندان مى بُرد، و مريضان را عيادت مى كرد، بسيارى نمى دانستند اين بزرگوار كيست؟
و چه كسى نيمه هاى شب نان و خرما و آرد بر درِ خانه هايشان مى گذارد؟
كيست كه در خرابه ها هر شب سرِ مريض و مرد كور را بر دامن خود مى گذارد و از آنها پذيرائى و مراقبت مى كند؟
تا آنكه امام على عليه السلام ضربت خورد و سه شب و دو روز در بستر شهادت آرميد، آنگاه بسيارى فهميدند كه آن مردِ شب، آن يار و غمخوار ضعيفان، حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بود.
چون حسنين عليهما السلام از دفن اميرالمؤمنين عليه السلام برمى گشتند در راه پيرمردى مريض و نابينا را ديدند كه گريه مى كرد.
امام حسن عليه السلام پيش آمد و فرمود:
يا شيخ چرا گريه مى كنى؟
گفت: مردى هر شب شير و آرد براى من مى آورد، اكنون سه روزاست كه نمى آيد.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود:
آن مرد چه كسى بود؟
گفت: نمى شناسم.
فرمود:
او را تعريف كن؟
گفت: چهره اش را نديده ام تا تعريف كنم. ولى به من همانند يك مادر با فرزندش مهربانى مى كرد.
با من به نرمى سخن مى گفت و با مهربانى از من پرستارى مى كرد، اظهار اُنس مى نمود و با من مى خنديد و آنگاه برمى گشت.
حضرت مجتبى عليه السلام فرمود:
'اين صفت پدر ماست و خدا اجر تو را زياد كند، او شهيد شد و از دنيا رفت و اكنون از دفن او باز مى گرديم.'
پيرمرد از شنيدن اين خبر فرياد بلندى كشيد كه مرگش در همان فرياد بود. [ انوار علوى ص 279. ]
و در نقل ديگر آمده است كه:
پيرمرد از امام حسن عليه السلام درخواست كرد تا او را كنار قبر امام على عليه السلام ببرند.
وقتى كنار قبر رسيد و دانست كه پرستار ايّام عمرش حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بوده زبان به عذر خواهى گشود و آنقدر گريه كرد و فرياد زد كه از دار دنيا رفت. [ انوار علوى ص 279. ]
آزاد كردن هزار برده
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در كنار كار و توليد، كشاوزى و باغدارى، تلاش فراوان در كمك به يتيمان و ازدواج جوانان، و اداى قرض وام داران داشت.
گاهى يك باغ را مى فروخت و پول آن را به فقراء و يتيمان مى داد،و زمانى قيمت آن را براى آزاد كردن بردگان به كار مى گرفت.
حضرت امام صادق عليه السلام فرمود:
اِنَّ اَميرَالْمؤمنينَ عليه السلام اَعْتَقَ اَلْفَ مَمْلُوكٍ مِنْ كَدّ يَدِهِ
"همانا اميرالمؤمنين عليه السلام كه درود خدا بر او باد، با دسترنج خود هزار برده را آزاد كرد." [ اصول كافى ج5 ص74 ح2 - و - وسائل الشيعه ج12 ح1. ]
چون در آن زمان هنوز بردگان وجود داشتند، گرچه راه هاى توليد برده، و برده دارى با بعثت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مسدود شد، امّا سيستم زندگى، و روابط آن روزگاران به برده دارى تكيه داشت كه به تدريج آزاد شدند.