امام علی (علیه السلام) و اقتصاد اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام علی (علیه السلام) و اقتصاد اسلامی - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


امام على و حقوق كارگران


يكى از مسائل مهم در اقتصاد ديروز و امروز جهان، مسئله كار و كارگرى است،امام على عليه السلام در موارد متعدّدى به اين دو مهمّ توجّه كرده و مسائل را گوشزد فرموده اند، كه ما فقط به يك نمونه از سفارش هاى ايشان اشاره مى كنيم.

شيخ طوسى با اسناد خود نقل مى كند:

مَرَّ شَيْخٌ مَكْفُوفٌ يُسْئَلُ،فَقَالَ أميرالمؤمنينْ عليه السلام: مَا هذا؟

قالُوا: يَا أميرالْمُؤْمِنينْ، نَصْرَانِىٌّ.

فقالَ اميرالمؤمنين صلى الله عليه وآله وسلم: اِسْتَعْمَلْتُمُوهُ فَاِذَا كَبُرَ وَ عَجَزَ مَنْعْتُمُوهُ؟ اَنْفِقُوا عَلَيْهِ مِنْ بَيْتِ الْمَالِ

'پيرمردى نابينا مى گذشت و از مردم سئوال "گدائى" مى كرد، اميرالمؤمنين فرمود:

اين چيست؟ "گدائى يعنى چه؟"

گفتند: يا اميرالمؤمنين! مردى است مسيحى.

فرمود: اين مرد را در جوانى به كار وادار كرده ايد، "يعنى جوانى اش را در كار سپرى كرده است"، اكنون كه پير شده و ناتوان گشته است، از معاش محرومش ساخته ايد!

هزينه زندگى او را از بيت المال بپردازيد.' [ وسائل الشيعه، ج11، ص49. ]

اين فرمايش امام على عليه السلام در واقع حكم اسلامى درباره كارگران است كه اگر ناتوان شدند، نبايد از معيشت ساقط شوند بلكه بايد از بيت المال تأمين گردند.
اين نمونه اى از توجّه عميق امام عليه السلام به حقوق كارگران است كه در 1400 سال پيش بيان شده است.
انديشمندان و متفكران برجسته جهان به سخنان امام على عليه السلام در همه زمينه ها با تعجّب و شگفتى نگريسته اند و او را انسانى توصيف كرده اند كه هزاران سال جلوتر از زمان خويش زندگى مى كرده است.
دنياى متمدّن امروز شايد حدود يك قرن است كه به مسئله 'حقوق كارگر' به اجبار تن داده است، امّا امام على عليه السلام قرن ها پيش از حقوق كار و كارگر سخن گفته است.

اصبغ بن نباته مى گويد:

شنيدم على عليه السلام بالاى منبر مى فرمود:

يَا مَعْشَرَ التُّجَّارْ! اَلْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرْ، اَلْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرْ.

وَاللَّهِ لِلرِّبَا فى هذِهِ الْأُمَّةِ أَخْفى مِنْ ذَبيبِ الَّنمْلِ عَلَى الصَّفَاءِ، شوُبوُا اَيْمَانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ،التَّاجِرُ فَاجِرٌ وَ الفَاجِرُ فى النَّارِ، اِلاَّ مَنْ أخَذَ الْحَقَّ وَ اَعْطَى الْحَقَّ

'اى جماعت بازرگانان! نخست فقه آنگاه تجارت، نخست فقه آنگاه تجارت، به خدا سوگند! ربا در اين امّت، مخفى تر از راه رفتن مورچه بر روى تخته سنگ هاى بزرگ است.

سوگندهايتان را با دادن صدقه در آميزيد. تاجر، فاجر س و فاجر در آتش دوزخ، مگر آن كس كه حق را بگيرد و حق را بدهد.' [ فروع كافى ج5 ص150. ]

اعتدال گرايى در وقف 'از ديدگاه نهج البلاغه'


/ 120