امام علی (علیه السلام) و اقتصاد اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام علی (علیه السلام) و اقتصاد اسلامی - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


وظايف متولى بازار


آنچه كه از مجموع روايات و سيره معصومين به ويژه پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم و على عليه السلام بر مى آيد متولى بازار، وظايف زير را بر عهده داشت:

جلوگيرى از احتكار

مراقبت و نظارت بر قيمت ها

مراقبت از دقيق بودن ترازوها

جلوگيرى از تجاوز به حريم بازار و تصرّف غير مجاز در آنها

تفتيش و بازرسى در مورد تقلّب و فريب دادن در معامله

اجازه فعّاليت به تاجرانى كه شرايط و اوصاف لازم براى فعّاليت اقتصادى را دارند.

حل مشكلات بازار

راهنمايى گمشدگان

يارى ضعيفان و ناتوانان

نظارت بر ذبح حيوانات و كيفر تخلف كنندگان

رسيدگى بر امور تجّار و حفظ حرمت آنان

برقرارى امنيت در راههاى تجارى

انفاق بر كسانى كه مواد غذائى وارد مى كنند.

جبران آنچه كه از بازرگانان، تلف مى شود."امروزه به صورت بيمه مرسوم است."

جلوگيرى از ورود اهل ذمّه به حرفه صَرّافى

جلوگيرى از داد و ستد در مكان هاى غير مجاز و سدّ معبر

جلوگيرى از فروش اشياء ممنوعه، مانند: فروختن شراب و مردار [ السوق فى ظل الدولة الاسلاميه، جعفر مرتضى عاملى، ص52. ]

نظارت بر رفتار متولّى بازار


از اخبار و روايات مربوط به بازار اين مسئله روشن مى شود كه:

متولّى بازار فقط مسئول برقرارى امنيّت و آرامش نبوده است، بلكه اموال بازرگانان بازار هم، تحت نظر او بوده است،از همين رو على عليه السلام رفتار خودِ متولّيان بازار را هم به شدت كنتر مى كرده است.

و اگر خطايى از آنان سر مى زد، به هيچ وجه چشم پوشى نمى كرد، چنان كه 'على بن اصمع' را بر 'بارجاه' گماشت و چون خيانت كرد، دستش را بريد.

اين مرد، آن قدر زيست كه زمان حجاج را درك كرد، روزى به حجاج رو كرد و گفت:

- خانواده ام به من بدى كرده اند.

حجّاج گفت: چگونه؟

اصمع گفت:

- چون نام 'على' را بر من نهاده اند.

حجّاج گفت: چه زيبا گفتى؟

آنگاه امارت محلّى را به او واگذار كرد و گفت:

اگر مطّلع شوم كه خيانتى كرده اى، آن اندازه از دستت را كه 'على' باقى گذاشته، قطع مى كنم. [ الاشتقاق، ص272؛ وفيات العيان، ج3، ص175. ]

همچنين نحوه برخورد آن حضرت عليه السلام با 'ابن هرمه' حكايت از نظارت دقيق آن بزگوار بر امر تجارت و بازار دارد، كه توضيح آن چنين است:

ابن هرمه، متولّى و مراقبِ بازار اهواز بود، او مرتكب خيانتى شد،هنگامى كه خبر خيانت وى به حضرت امير عليه السلام رسيد، فوراً نامه اى به اين مضمون براى 'رفاعة بن شدّاد' حاكم اهواز نوشت:

'وقتى كه نامه ام به دستت رسيد، فوراً "ابن هرمه" را از مسئوليت بازار، عزل مى كنى، به خاطر حقوق مردم، او را زندانى كن و همه را از اين كار با خبر نما تا اگر شكايتى دارند، بگويند. اين حكم را به همه كارمندان زير دستت، گزارش كن تا نظر مرا بدانند.

در اين كار، نسبت به "ابن هرمه" نبايد غفلت و كوتاه شود و الاّ نزد خدا هلاك خواهى شد و من هم به بدترين وجه تو را از كار بركنار مى كنم، و تو را به خدا پناه مى دهم از اين كه در اين كار، كوتاهى كنى.

اى رفاعه! روزهاى جمعه، او را از زندان خارج كن و سى و پنج تازيانه بر او بزن و او را در بازار بگردان، پس اگر كسى از او شكايتى با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده، آن وقت، حق او را از مال "ابن هرمه" بپرداز،سپس دست بسته و با خوارى او را به زندان برگردان و برپايش زنجير بزن، فقط هنگام نماز زنجير را از پايش در آور و اگر براى او خوردنى و نوشيدنى و يا پوشيدنى آوردند، مانع نشو و به كسى هم اجازه كه بر او داخل شود و راه مخاصمه و طريق نجات را به او بياموزد و اگر به تو گزارش رسيد كه كسى در زندان چيزى به او ياد داده كه مسلمانى از آن ضرر مى بيند آن كس را مى زنى و زندانى مى كنى تا توبه كند و از عمل خود پشيمان شود.

اى رفاعه! همه زندانيان را براى تفريح به حياط زندان بياور غير از "ابن هرمه" را، مگر آن كه براى جانش، بيمناك باشى كه در اين صورت او را با زندانيان ديگر به صحن زندان مى آورى، اگر قدرت بدنى دارد هر سى روز، سى و پنج شلاّق بر بدنش مى زنى و قضيه را براى من بنويس و نام جانشين او را هم گزارش كن و حقوق "ابن هرمه" را قطع كن.' [ مستدرك الوسائل، ج3، ص207؛ دعائم الاسلام، ج2، ص532 و533؛ نهج السعاده، ج5، ص35 و38. ]

/ 120