امام علی (علیه السلام) و اقتصاد اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام علی (علیه السلام) و اقتصاد اسلامی - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


سيره اميرالمؤمنين در اعتدال گرائى


در ميان طرح ها و برنامه ها، آراء و افكار متفاوت بشرى، بينش ها و گرايش ها نسبت به دنيا آنچه كه براى امّت اسلامى مهمّ و سرنوشت ساز است، الگوهاى رفتارى رهبران معصوم عليه السلام است.

بايد راه و رسم امامان معصوم عليه السلام بدرستى ارزيابى شود تا آداب و رسوم فردى و اجتماعى ما بر أساس قرآن و وحى الهى تنظيم گردد تا از هر گونه افراط و تفريط مصون بمانيم.

امام على عليه السلام گروه اوّل را محكوم مى كرد و از حرام خوارى و توليد ناروا پرهيز مى داد، امّا خود همواره به كار و تلاش و توليد مى پرداخت.
بيشترين رقم چاه ها را در مدينه و اطراف مدينه و در كنار جادّه هاى عمومى آن روز كند و به آب رسيد و آنگاه كه آب چونان گردن شتر فوّاره مى زد، آنرا وقف مى كرد.
با دسترنج خود هزار بنده را خريد و آزاد كرد.
با كار و توليد و در آمد شخصى خود براى فقراء بى خانمان مدينه خانه خريد، مشكل مسكن عمّه ها و خاله هاى خود را حلّ كرد.
براى فرزندان خودش خانه و وسائل زندگى فراهم كرد.
يعنى گروه اوّل را از اينكه كار و توليد دارند نكوهش نمى كند بلكه در چگونگى توليد هدايت مى كند كه:
از راه هاى حلال سرمايه بدست آورند
و پس از كسب سرمايه، دست جامعه را بگيرند.
گروه دوّم رانيز محكوم مى دانست كه بر سنّت رسول خدا پا نمى فشارند،زيرا با ترك دنيا و داشتن روح انزوا نمى توان مشكلات اجتماعى را حل نمود.
گروه سوّمى نيز وجود دارند كه با سيره و راه و رسم زندگى امام على عليه السلام بايد ارزيابى گردند.
گروه سوّمى نيز وجود دارند كه به كار و توليد اعتقاد دارند و در توليد و سازندگى نيز موفّق هستند امّا نسبت به صدقه دادن، انقاق و ايثار، وقف زمين و خانه و دارائى هاى خود راه افراط مى پيمايند.

معتقدند كه:

هر چه داريم بايد به ديگران بدهيم، و براى خود نبايد چيزى ذخيره كرد.

به دنيا و اموال دنيا و آينده فرزندان خود نوعى بى تفاوتند نه آنكه از كار و توليد چون گروه دوّم روى گردانند بلكه مى گويند:

همه چيز را بايد در راه خدا داد.

امام على عليه السلام با اين گروه نيز حرف ها دارد و اين تفكّر را نمى پذيرد، و در عمل، زندگى خانواده و فرزندان خود را نيز تأمين مى كند.

امام وقتى به شهادت مى رسد و چشم ها را فرو مى بندد كه زنان و فرزندان او با دسترنج او تأمين مى باشند،نه از بيت المال و اموال عمومى تغذيه مى كنند، و نه به ديگران محتاجند.

بلكه خودكفائى و سربلندى آنان از دسترنج و كار و توليد حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام است،درست است كه امام در انفاق و ايثار بى همانند است؛
و سه شبانه روز غذاى خود را به گرسنگان مى بخشد؛
و ديگران در را برخود مقدّم مى دارد؛
و باغات احداث شده را بنفع فقراء به فروش مى رساند،امّا به استقلال و خودكفائى زنان و فرزندان خود نيز مى انديشد، باغات سرزمين يَنْبَعْ را وقف زنان و فرزندان خود مى كند كه زندگى آنان آبرومندانه تأمين شود.
اين باغات را نه مى فروشد
و نه هديه مى كند
و نه به فقراء مى بخشد،كه براى تأمين زندگى فرزندان خود وقف مى كند.
و وقف نامه آن را بگونه اى تنظيم مى كند كه زمين و درختان را نفروشند،اصل سرمايه هميشه موجود باشد و تنها از بهره و ميوه و درآمد آن استفاده كنند.
پس اين حركت حساب شده اقتصادى نسبت به آينده زن و فرزندان خويش را بايد بدرستى مورد ارزيابى قرار داد كه 'اعتدال گرائى' در وقف و انفاق نيز يك ضرورت است.
از بخل و حسد بايد پرهيز داشت و از افراط در انفاق و وقف نيز بايد دورى كرد كه قرآن كريم خطابه به رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مى فرمايد:

وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً اِلى عُنُقِكَ وَلا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْط

'نه دست از انفاق كردن بردار و نه در انفاق زياده روى كُنْ. [ سوره اسراء آيه 29. ]

هم به فقراء و مستمندان جامعه كمك و يارى فرما و هم نيازهاى خود و خانواده خود را از ياد نبر تا سربار جامعه نباشند.

حال مطالعه و دقّت در نامه 24 نهج البلاغه ضرورى است كه امام على عليه السلام باغات سرزمين يَنْبَعْ را وقف فرزندان و زنان خود مى كند تا زندگى آنها تأمين شود.
پس كار و توليد يك ارزش است.
پس داشتن و توانائى اقتصادى يك ارزش است.
پس به نيازهاى زندگى زن و فرزند رسيدن ارزش است.
پس تأمين زندگى در كنار تأمين زندگى فقراء يك ضرورت است.
كه امام على عليه السلام در نامه 24 نهج البلاغه وصيّت نامه اقتصادى خود را اينگونه نوشت:

1- الوصايا الاقتصادية

هذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فِي مَالِهِ، ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ، لِيُولِجَهُ بِهِ الْجَنَّةَ، وَيُعْطِيَهُ بِهِ الْأَمَنَةَ.

منها: فَإِنَّهُ يَقُومُ بِذلِكَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ يَأْكُلُ مِنْهُ بِالْمَعْرُوفِ، وَيُنْفِقُ مِنْهُ بِالْمَعْرُوفِ، فَإِنْ حَدَثَ بِحَسَنٍ حَدَثٌ وَحُسَيْنٌ حَيٌّ، قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ، وَأَصْدَرَهُ مَصْدَرَهُ.

وَإِنَّ لِابْنَيْ فَاطِمَةَ مِنْ صَدَقَةِ عَلِيٍّ مِثْلَ الَّذِي لِبَنِي عَلِيٍّ، وَإِنِّي إِنَّمَا جَعَلْتُ الْقِيَامَ بِذلِكَ إِلَى ابْنَيْ فَاطِمَةَ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ، وَقُرْبَةً إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله، وَتَكْرِيماً لِحُرْمَتِهِ، وَتَشْرِيفاً لِوُصْلَتِهِ.

2- ضرورة حفظ الاموال

وَيَشْتَرِطُ عَلَى الَّذِي يَجْعَلُهُ إِلَيْهِ أَنْ يَتْرُكَ الْمَالَ عَلَى أُصُولِهِ، وَيُنْفِقَ مِنْ ثَمَرِهِ حَيْثُ أُمِرَ بِهِ وَهُدِيَ لَهُ، وَأَلَّا يَبِيعَ مِنْ أَوْلَادِ نَخِيلَ هذِهِ الْقُرَى وَدِيَّةً حَتَّى تُشْكِلَ أَرْضُهَا غِرَاساً.

وَمَنْ كَانَ مِنْ إِمَائِي - اللَّاتِي أَطُوفُ عَلَيْهِنَّ - لَهَا وَلَدٌ، أَوْ هِيَ حَامِلٌ، فَتُمْسَكُ عَلَى وَلَدِهَا وَهِيَ مِنْ حَظِّهِ، فَإِنْ مَاتَ وَلَدُهَا وَهِيَ حَيَّةٌ فَهِيَ عَتِيقَةٌ، قَدْ أَفْرَجَ عَنْهَا الرِّقُّ، وَحَرَّرَهَا الْعِتْقُ.

1- وصيّت اقتصادى نسبت به اموال شخصى

'اين دستورى است كه بنده خدا على بن ابيطالب، اميرمؤمنان نسبت به اموال شخصى خود، براى خشنودى خدا، داده است، تا خداوند با آن به بهشتش در آورد، و آسوده اش گرداند

"قسمتى از اين نامه است"

همانا سرپرستى اين اموال بر عهده فرزندم حسن بن على است، آنگونه كه رواست از آن مصرف نمايد، و از آن انفاق كند، اگر براى حسن حادثه اى رخ داد و حسين زنده بود، سرپرستى آن را پس از برادرش به عهده گيرد، و كار او را تداوم بخشد.

پسران فاطمه از اين اموال به همان مقدار سهم دارند كه ديگر پسران على خواهند داشت، من سرپرستى اموالم را به پسران فاطمه واگذاردم، تا خشنودى خدا، و نزديك شدن به رسول اللّه صلى الله عليه وآله و بزرگ داشت حرمت او، و احترام پيوند خويشاوندى پيامبر صلى الله عليه وآله را فراهم آورم

2- ضرورت حفظ اموال

و با كسى كه اين اموال در دست اوست شرط مى كنم كه اصل مال را حفظ نموده تنها از ميوه و درآمدش بخورند و انفاق كنند، و هرگز نهالهاى درخت خرما را نفروشند، تا همه اين سرزمين يك پارچه زير درختان خرما بگونه اى قرار گيرد كه راه يافتن در آن دشوار باشد.

و زنان غيرعقدى من كه با آنها بودم و صاحب فرزند يا حامله مى باشند، پس از تولّد فرزند، فرزند خود را گيرد كه بهره او باشد، و اگر فرزندش بميرد، مادر آزاد است، كنيز بودن از او برداشته، و آزادى خويش را باز يابد.' [ نامه 24 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف. ]

حال بايد از متفكّران جامعه و از معلّمان اخلاق پرسيد چه مقدار اينگونه از ارزش هاى متعادل را ترويج مى كنيم؟

در مباحث خود چه مقدار مردم را به توليد درست يا ترك دنيا فرا مى خوانيم؟

آيا داشتن و توانائى اقتصادى را چه مقدار بعنوان يك ارزش مطرح مى كنيم؟

و چه مقدار تحت تأثير تبليغات سوء رهبانيّت مسيحى، و ترك دنياى تصوّف قرار گرفته برخلاف سيره عملى حضرت امام على عليه السلام همگان را به ترك دنيا تشويق مى كنيم؟

امام و اقتصاد اسلامى


/ 120