امام علی (علیه السلام) و اقتصاد اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام علی (علیه السلام) و اقتصاد اسلامی - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


برخورد با عقيل


وقتى مردم با امام على عليه السلام به عنوان خليفه مسلمين بيعت كردند، و ماليات ها و اموال عراقين در دست حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام بود، برادرش عقيل كه عيالوار بود فكر مى كرد، اگر تقاضاى پول وگندم اضافى كند، امام على عليه السلام به او خواهد بخشيد.

چندين بار درخواست خود را با برادر مطرح كرد،و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام پاسخى نداد،وقتى اصرار كرد، امام آهنى را بر روى آتش گرم كرد، و به دست او نزديك كرد.

عقيل فرياد زد كه:

برادر مى خواهى مرا بسوزانى؟ "چون عقيل نابينا بود"

امام على عليه السلام در پاسخ فرمود:

پس تو چرا مى خواهى مرا با آتش جهنّم بسوزانى؟ واز من اضافه طلب مى كنى كه در امانت مردم خيانت كنم؟

عقيل بعدها به دربار معاويه رفت كه معاويه به او صد هزار درهم بخشيد و از او خواست تا بر منبر شام رفته و از عطاياى معاويه سخن بگويد، و نسبت به برادرش بد گوئى كند.

عقيل بر منبر رفت و گفت:

برادرم مرا براى حفظ دين خود رها كرد، امّا معاويه مرا بر دين خود مقدّم داشت. [ نامه 29 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف. ]

حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام ماجرا را اينگونه نقل مى فرمايد:

اجتناب الظّلم


وَاللَّهِ لَأَنْ أَبِيتَ عَلَى حَسَكِ السَّعْدَانِ مُسَهَّداً، أَوْ أُجَرَّ فِي الْأَغْلَالِ مُصَفَّداً، أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَرَسُولَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ، وَغَاصِباً لِشَيْ ءٍ مِنَ الْحُطَامِ، وَكَيْفَ أَظْلِمُ أَحَداً لِنَفْسٍ يُسْرِعُ إِلَى الْبِلَى قُفُولُهَا، وَيَطُولُ فِي الثَّرَى حُلُولُهَا؟!

ترجمه: پرهيز از ستمكارى

سوگند به خدا! اگر بر روى خارهاى سعدان بسر ببرم، و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو كشيده شوم، خوشتر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت، در حالى ملاقات كنم كه به بعضى از بندگان ستم، و چيزى از اموال را غصب كرده باشم.

چگونه بر كسى ستم كنم براى نفس خويش، كه به سوى كهنگى و پوسيده شدن پيش مى رود، و در خاك، زمان طولانى اقامت مى كند

/ 120