• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد پنجم - صفحه 6 -  سلطنت غير قانوني
صفحه : 6
اينها همه روي فرض اين است كه - يك فرضهاي باطلي است كه ما مي كنيم - كه خيردر زمان رضاخان ، در آن وقتي كه كودتا كرد و آمد و تهران را گرفت و آن كارها و
اين قانون منطبق بر ايشان نيست .
باز اشكال ديگر است و آن اين است كه در قانون دارد كه - در همين قانون - كه اعطامي كند، سلطنت يك موهبتي است الهي كه ملت اعطا مي كند به شخص سلطان ؛ در پنجاه سال پيش از اين شخص سلطاني كه مي خواست اعطا كند ملت به او عبارت از پدر - فرض كنيد اگر صحت داشت ، صحت كه ندارد، حالا اگر صحت داشت - به پدر ايشان [كه ]يك شخصي آن وقت بوده . آنهايي كه راي دادند بعدا گفتند "و سلسله ايشان "! سلسله ايشان "شخص " نيست ، يك عنواني است . "شخص " عبارت از اين است . عالم شخص نيست ، اين آقا شخص است . قانون مي گويد كه سلطنت موهبتي است الهي كه ملت مي دهند به "شخص " سلطان . اينكه سابق آنها - فرض مي كنيم حالا اين اشكال نبوده كه ملت نيستند آنها، خوب مي گوييم - ملت بوده اما قانون مي گويد كه بايد اعطا كنند به شخص ؛ يعني اين آدم يك ذرع و نيمي داراي كذا و داراي وصف كذا و اسمش محمدرضاخان و داراي همچو اخلاق كريمه اي كه همه مردم را مي كشد! [خنده حضار]و اينها، اين شخص موجود در خارج ، اين "يك سر و دو گوش " كه موجود است درخارج . در اول سلطنت رضاشاه - كه آن هم همه جهاتش را گفتم كه همه اش باطل اندرباطل اندر باطل است - آنهايي كه راي دادند نسبت به شخص رضاشاه ، بسيار خوب به شخص رضاشاه اينها اين موهبت الهي را - نعوذبالله - دادند [خنده حضار] اما نسبت به ايشان كه ديگر ندادند؛ به شخص ندادند. بعد گفتند "سلسله پهلوي " و اولاد او! اولاد او"شخص " نيست ؛ يك كلي است . اين خلاف قانون است . قانون مي گويد بايد به شخص اوبدهند؛ ندادند به شخص او.
سلطنت غير قانوني
سلطنت غصبي