• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد پنجم - صفحه 527 -  نگراني از سرنوشت همراهان
صفحه : 527
شماها زحمت كشيديد عذر مي خواهم . خداوند شما همه را حفظ بكند و سلامت بدارد.و ما حالا مي رويم به اين مملكت ببينيم كه آيا چه مي شود. هر چه كه بشود هم ، ما بناداريم كه برويم ؛ حالا چه از بين راه برگرديم و باز هم خدمت شما باشيم يا خير، برويم وپياده بشويم و هر چه بشود.
نگراني از سرنوشت همراهان
[يكي ديگر از حضار: من به خانمها هم عرض كردم كه آقا فرمودند احيانا خانمها نباشند در هواپيما.ايشان ناراحت هستند كه من خدمت شما عرض كنم ، مگر امام حسين حضرت زينب و خواهران خويش را همراه نبردند؟]
امام : خوب ، حالا امام حسين ، امام حسين بود. ما يكجور ديگر است وضعمان . نخير،من ميل دارم همراه خانمها نباشم ، آقايان هم همين طور. همين هم كه ، خوب گمان مي كنم اگر اينطور بشود كه من بروم علي حده و بعد آقايان [بيايند نگراني من كمتر است ].
است كه براي خاطر من كسي به زحمت بيفتد. من براي خودم مانعي ندارد اما ناگوار است برايم كه ببينم يكي از برادرهاي من براي خاطر من گرفتار شده است . ان شاءالله خداوندهمه تان را حفظ كند و موفق باشيد.
[يكي از حضار: . . . اين سخن با خون سرخ خويش امضا مي كنم . ]
خداوند عمر شما را زياد كند؛ موفق باشيد ان شاءالله . در هر صورت من برايم ناگوار
و من اين را هم بايد بگويم به شما آقايان كه - به آقاي يزدي (1) و بعضي از آقايان گفتم - كه من بيعتم را از شماها برداشتم ؛ عرض مي كنم كه ممكن است كه آنطوري كه اينها تهيه ديدند در اين سفر خطر در كار باشد و من ميل ندارم كه به خاطر من شما خداي نخواسته در خطر بيفتيد. من سنم ديگر گذشته ، شما حالا جوان هستيد.
[يكي از حضار: ما افتخار مي كنيم قربان در خدمتتان باشيم . ]
امام : خدا همه تان را حفظ كند.