• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد پنجم - صفحه 197 -  منطق سازشكارها
صفحه : 197
وظيفه ملت در جلوگيري از فرار شاه
ملت نبايد بگذارند اين فرار كند. اين الان در صدد است . گفتند رفته به جزيره كيش .البته رفتن او به جزيره كيش ، من يك . . . رفته است به جزيره كيش . و من اولش يك خوفي كردم كه اين گاهي وقتها كه از ايران ، از تهران خارج مي شد آن وقت يك مفسده اي مي خواست واقع بشود: امر مي كرد كه بكشند و خودش مي رفت بيرون . من در ذهنم آمدكه مبادا براي فردا و پس فردا هم يك همچو تهيه اي ديده اند، لكن محتمل است كه نباشدان شاءالله . بعضي هم گفتند رفته آنجا كه ديگر كار آخري را انجام بدهد. اين البته در صدداست كه فرار كند. ملت ايران بايد نگذارند اين فرار كند. آن قدري كه مي شود. آن قدري كه . . . امكان ندارد البته كه يك كسي بتواند سزاي عمل اين آدم را به او بدهد. يك آدمي كه سي و چند سال است مسلط شده است بر اين ملت و همه چيز ملت را به باد داده است .يك آدمي كه مادرها را به عزاي اولادشان نشانده است . و همين امروز كسي گفت كه يك زن بوده است كه سه تا بچه داشته ، هر سه بچه اش كشته شدند. يك پدر و مادري كه حالا وقتي مي آيند توي خانه مي بينند كه ديروز پنج نفر سر سفره بودند حالا دو نفرشدند، مگر مي شود كه اين را ما در اين دنيا بتوانيم جزايش را به او بدهيم ؟ مگر يك آدم كه مي كشد يك كسي را، همان مقدار مي شود خودش را بكشند؟ همين بس . پول خون اين هم خون يك آدم است - اگر آدم باشد - كسي كه سي و چند سال است بر اين ملت تسلط پيدا كرده و كشتار كرده و آنطور كشتار كرده ، و دزدي كرده و آنطور دزدي كرده ، وخيانت كرده و آنطور خيانت كرده ، و جنايت كرده و آنطور جنايت كرده ، مگر بشرمي تواند كه اين را به سزاي اعمالش برساند؟ اين يك جان بيشتر ندارد مقابل يك نفر.
منطق سازشكارها
و حالا عجب ! من گاهي وقتها از فهم بعضي اشخاص تعجب مي كنم كه مي گويندخوب حالا آمده ، حالا آمده عذر خواسته ديگر! خوب ، حالا بپذيريد! اين آمده گفته است كه من اشتباه كردم ، خوب بپذيريد ديگر از او! چي بپذيريم ؟ مگر خدا مي پذيرد از