• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد پنجم - صفحه 126 -  موازنه قوا، نه قدرت شاه
صفحه : 126
آورده بود كه در عين حال كه دشمن اجنبي ، دشمن ، سه تا دشمن بزرگ همه چيز ايران رادر معرض خطر داشت مع ذلك از آمدن اين دشمنها مردم شادي مي كردند و به هم - عرض مي كنم - شايد مبارك باد مي گفتند كه خوب شد آمدند كه اين مردكه رفت !شرش را كند و رفت ! اينطور با مردم عمل كرده بود كه از دشمن ، سه تا دشمني كه به حسب ديانت با اينها مخالف بود و همه چيزشان مخالف بود، اينها آمدن آنها را براي رفتن او ترجيح مي دادند كه آن بيايد، اينها بيايند و اين برود. الان هم وضع اين آقا اينطوراست كه همچو در نظر مردم اين مبغوض است كه اگر خداي نخواسته يك قدرتي بيايد واين برود، آن را مردم ترجيح مي دهند براي اينكه آنها باز ممكن است يك حسابي داشته باشند؛ لهذا آنها كه آمدند بيحساب نبود كه به مردم تعدي بكنند. البته بود يك تعدياتي اما نه تعدي - آنطور تعدي كه رضاخان مي كرد. شوروي هم نكرد، انگلستان هم نكرد،امريكا هم نكرد، دشمنهاي ما نكردند آنطور با ايران ، آنطور كه اين سختگيري كرد ومردم را آزار داد آنها همچو كاري نكردند! اينها آمدند البته قبضه كردند، بسيار بد بود،بسيار زشت بود لكن مع ذلك اينطور بود. الان هم وضع ايشان اينطور شده كه بودن ايشان در ايران به طوري در نظر مردم يك امر ناگواري است كه اگر چنانچه يك قدرتي بيايد و اين برود، معلوم نيست كه همان شاديها را نكنند! همان طور كه آن وقت بود حالاهم شادي نكنند. حالا در هر صورت الان قدرت ايشان كه اتكال به ملت هم ندارد؛ ملت هم اصلا با او موافق نيست .
موازنه قوا، نه قدرت شاه
باز ما فرض مي كنيم كه ارتش تمامش هم با اين موافق است - و حال اينكه فرض است ها! الان ارتش توخالي شده ، الان پوسيده تويش و با ايشان موافق خيلي نيستند؛ خوب يك دسته اي كه خورد و بردشان زياد بوده و هست آنها هستند و اما همچو نيست كه همه موافق باشند - حالا ما فرض مي كنيم كه تمام ارتش هم با ايشان موافق باشند، لكن در قبال يك قدرتي مثل قدرت شوروي اينطور نيست كه اينها بتوانند يك كاري بكنند. پس