• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد پنجم - صفحه 125 -  رضاشاه ، بدتر از دشمنان خارجي
صفحه : 125
كه نگذارد كسي تعدي بكند، خوب اين را بايد مطالعه كرد در احوال ايران و بالفعل كه ببينيم كه ايران يكسره پشتيبان اعليحضرت است ، و ايشان - پايه اي الان - پايگاهي دارد درايران يا اين هم به همان شكل پدر درآمده است ؟ كه خوب ، اين را من يادم است ، شماهاشايد هيچ كدام يادتان نباشد، كه وقتي كه جنگ عمومي شروع شد و متفقين ايران راخواستند قبضه كنند براي اينكه يك پلي باشد بين آنها و جاي ديگري كه دعوا داشتند،سه تا لشكر از سه جنبه به ايران حمله كردند؛ مال انگلستان بود و مال امريكا بود و مال شوروي . و آن حرفهايي كه رضاشاه مي گفت - مثل همين حرفهايي كه ايشان مي زند - كه قدرت ما ديگر به آنجا رسيده است كه كسي نمي تواند تعدي كند، به آنجا رسيده است كذا! خوب ، يكدفعه معلوم شد كه يك ادعايي بوده است كه تويش خالي بوده . فقط اين يك حرفي بوده . آن وقت مي گفتند كه اعلاميه اي كه دوم نداشت ، اعلاميه لشكر ايران بود كه اعلاميه اول را - كه اعلاميه جنگشان بود؛ دومي نداشتند! كه ظاهرا سه ساعت طول كشيد! كه وقتي كه رضاشاه به سردارهايش گفته بود كه آخر چرا سه ساعت ، گفته [بودند]آن سه ساعت هم زيادي بود، براي اينكه ما هيچي نداشتيم ، آنها همه چيز. راه افتادند،راه مي آمدند! سه ساعت راه مي آمدند كه مي رسيدند و الا [مقاومتي ] در كار نبود! [خنده حضار] حالا ايشان همچو قدرتي دارد كه ملت را استثناء كنيم و خود قدرت ايشان را كه قدرت ايشان جلوگيري كرده است از اين ابرقدرت كه شوروي باشد، يا يك مسائل ديگري در كار هست ؟ قدرت ايشان همين . . . .
رضاشاه ، بدتر از دشمنان خارجي
وقتي هم كه يك قدرتي اتكال به ملت نداشته باشد، نظير همان رضاشاه مي شود كه اين سه تا مملكت ، اين سه تا لشكر ريختند به ايران و ايران را گرفتند و همه چيز ايران درمعرض خطر بود، عصر خطري بود كه از همه چيز ايران - در عين حال يك مطلب وجداني براي ماها بود و مشهود بود كه مردم شادي مي كردند كه اينها آمدند شر رضاخان را كندند! براي اينكه آنها كه آمدند، رضاخان را فرستادند رفت . يك همچو وضعي پيش