• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد پنجم - صفحه 316 -  فقدان قوانين و مجالس مشروع در دوران پهلوي
صفحه : 316
اينجا بيايم لكن اينطور شد، به واسطه كجروي خود دولت اينطور شد؛ و بعد هم فهميدندكه صحيح نبوده كارشان ، پشيمان شدند، ما كه آمديم اينجا براي اينكه خودمان فريادخودمان را، به خارج برسانيم و به آنها بفهمانيم كه ما گرفتار چه بوديم ، و اين دولتهايي كه حالا هم از شاه طرفداري دارند مي كنند اينها چه مردمي هستند، اينها چه اشخاص كج فكري هستند، چه اشخاصي هستند كه اصلا به فكر اينكه يك جمعيت سي و چندميليوني زير دست و پاي اينها دارد از بين مي رود نيستند. الان هم كه همه چيزها فروريخته است و ديگر براي شاه چيزي نمانده است ، همه گذاشتند و رفتند [و] اين را تنهاگذاشتند با يك حال وحشتناكي ، حالا هم باز دارند تاييد مي كنند آن ابرقدرتها. بعض ازاين ابرقدرتها حالا هم دارند باز تاييد مي كنند؛ مثل اينكه از يك مرده اي تاييد كنند!گذشته وقت اينكه ديگر تاييد بشود.
فقدان قوانين و مجالس مشروع در دوران پهلوي
تمام قوانيني كه در اين پنجاه سال گذشته است و تمام مجالسي كه در اين پنجاه سال تاسيس شده است ، هيچ يك از اينها مطابق قوانين نبوده است . هيچ مجلسي تاكنون مانداشتيم كه موافق قوانين باشد. حتي در اوايل سلطنت رضاخان كه يك قدري قدرتش كم بود، در تهران فقط - كه مركز بود - يك آزادي به مردم داده بودند؛ يك آزادي في الجمله كه وكلايي تعيين كنند. و آن وكلاي تهران بودند كه مخالفت مي كردند مثل مرحوم مدرس و يك عده اي كه تبع ايشان بودند؛ لكن در شهرستانهاي ديگر وكلا راخودشان تعيين مي كردند و خودشان هم آرا براي مردم درست مي كردند و خودشان هم آرا را مي ريختند در صندوق ! و هرچه بود دست خودشان ، دست فرماندارهايي كه درآنجا يا ارتشي كه در آنجا بود، يا شهربانيهايي كه بودند، كه همه عمال خودشان بودند.آرا را شبها درست مي كردند و پر مي كردند اين صندوقها را از آراي آني را كه دلشان مي خواست . يك مجلسي كه همه وكلاي آن ملي باشند و در مقدرات مملكت مابخواهند دخالت كنند و مصالح و مفاسد را تشخيص بدهند، ما نداشتيم از اول . منتها من از