• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد پنجم - صفحه 166 -  قيام براي خدا شكست ندارد
صفحه : 166
ملاحظه فرمود كه نمي شود در اينجا كار را پيش برد، هجرت كردند به مدينه . در آنجاخوب ، اشخاصي به آنها منضم شدند. ده سال هم كه در آنجا بودند تمام همشان در اين بود كه با اين قلدرها جنگ بكنند و اينهايي كه ظالم بودند، اينهايي كه مي خواستند مردم را بخورند، اينهايي كه منافع ملتها را مي خواستند بخورند. با اينها جنگ كرد تا اينها را آن مقداري كه شد ساقط كرد؛ ولي صبر مي كرد. اين مسلمين كه در آن وقت جنگ مي كردند، جنگهايشان جنگهايي بود كه وقتي انسان تاريخ را مي بيند تعجب مي كند كه چطور اينها با اين عدد كم اينطور شهامت داشتند. در يكي از جنگها يكي ازصاحب منصبها گفت كه در آن طلايه جنگ ، كه پيشقدمهايشان بودند، پيشقراولها بودند،سي هزار نفر بودند آنها، شصت هزار نفر بودند، گفت كه ما سي نفر بشويم : يكي من ،بيست و نه نفر ديگر با من همراهي كنيد تا برويم سراغ اينها! ما اين شصت هزار را، سي نفري اين شصت هزار را بزنيم تا بفهمد! هشتصد هزار نفر هم اصل اردوي روم بود.گفتند آخر با سي نفر نمي شود. بالاخره با او چك و چك كردند تا حاضرش كردند كه شصت نفر باشند. براي هر هزار نفر يك نفر رفتند و شكستند، شبيخون زدند و شكستندبراي اينكه قوه داشتند؛ يك قوه اي بود در آنها، قوه اعتقاد به خدا. اعتقاد به خدا بايد پيدابكنيد قوه پيدا مي كنيد. اگر چنانچه ما پشتوانه مان عبارت از خدا باشد ديگر ترس نداريم ؛اگر براي دنيا باشد بايد خيلي هم بترسيم . خوب براي دنيا مي خواهم [به ] دست بياورم ،چرا دنيايم را بدهم براي دنيا؟! آن كسي كه جوانش را مي دهد، اگر پشتوانه اش خدا باشدچيزي از جيبش نرفته براي اينكه رضاي خدا را به دست آورده ؛ بالاتر از اين ، زندگي بالاتر پيدا كرده . آن كسي كه جانش را مي دهد، اگر براي خدا باشد، پشتوانه خدا باشد، ازجيبش چيزي نرفته . اما اگر دنيا باشد، اين حياتش داده است ، تمام شد؛ تمام شد. نه اينكه تمام شد، نخير، اگر چنانچه براي دنيا باشد آنجا برايش چيزهاي ديگر هم هست .
قيام براي خدا شكست ندارد