جلد پنجم - صفحه 110 - تبليغات متقابل
صفحه : 110
- عرض مي كنم كه - همه جا تا برسد به پيرمردها، تمام مدارس ايران ، جوانهاي ايران درمدرسه ، در دانشگاه ، در هر جا فريادشان اين است كه ما آزادي مي خواهيم ، ما استقلال مي خواهيم ، ما يك حكومتي كه استقلال را از ما سلب كرده است اين را نمي خواهيم .اين آيا اسمش اين است كه مردم اراذلي هستند، مردم پستي هستند كه مي گويند ما آزادمي خواهيم باشيم ، ما مستقل مي خواهيم باشيم ، ما مي خواهيم تحت حكومت غيرنباشيم ؟ اين از پستي آنهاست كه مي خواهند نباشيم ؟ كه اگر تحت اراده شما باشند آن وقت خيلي مردم شريفي هستند؟! اگر نفتها را دست همه توي مشتشان بگيرند و بيايندتقديم كنند و كليدهاي مخازن را تقديم شما كنند، آن وقت يك مردم شرافتمندي ،بزرگواري هستند؟! حالا كه مي گويند كه غارتمان نكنيد حالا پستند، اراذلند؟! اين منطق است كه شما داريد؟! يا منطق اوباش است اينها! منطق اراذل است اين حرفها نه منطق يك انسان ! انسان نمي تواند اينطور حرف بزند. تو اگر اين جور تعبير نكرده بودي ، من هم اين جور تعبير نمي كردم . من عار دارم كه با تو حرف بزنم !
در هر صورت حالا وضع ايران ما به اينجا رسيده ؛ و من اميدوارم كه با خواست خداي تعالي پيش ببرد ايران [ان شاءالله حضار] و اميدوارم كه پيروز بشود ايران [ان شاءالله حضار]و شمايي كه اينجا هستيد، و از هر جايي كه آمديد، همه تان مكلفيد كه به ايران خدمت بكنيد و به اين نهضت كمك بكنيد. كمك تبليغاتي اينجا كه هستيد مي توانيد بكنيد.تبليغات مي توانيد بكنيد تا اينكه اين قشر تبليغاتي كه مرتزق (3) از شاه هستند در دهنشان راببندند. در خارج البته دارند.
تبليغات متقابل
اينها يك اشخاصي كه تبليغات مي كنند براي حفظ شاه ، شما هم تبليغ بكنيد؛ مردم راآشنا كنيد به اينكه مردم ايران چه مي خواهند. اين ملتي كه الان پانزده سال است - بيشتر -
