• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد دهـم - صفحه 385 -  فرهنگ اسلامي شرق ، مترقيترين فرهنگ
صفحه : 385
بكنند كه لااقل ما محتاج به غير نباشيم . اينطور نباشد كه اگر يكي مريض مي شود، بگوينداينجا نمي شود معالجه اش كرد. اينطور نباشد كه اگر يك گرفتاري بشود، بگويد كه نه ،نمي شود ديگر درستش كرد. خودمان روي پاي خودمان بايستيم ، شرق بايد سر پاي خودش بايستد. اگر شرق بخواهد باز وابستگي فكري داشته باشد به آنها و گمان كند كه همه چيز از آنجا بايد بيايد، بايد تا آخر وابسته باشد.
شرق يك فرهنگ اسلامي دارد كه بلندترين فرهنگ ، مترقيترين فرهنگ است . بااين فرهنگ اسلامي بايد تمام احتياجاتش را اصلاح كند، و دستش را پيش غرب درازنكند، پيش اين غرب و از غرب يك چيزي بخواهد، خودش بايد درست بكند. سابق اينطور بوده است كه كتب طبي شرق در اروپا رفته است ، و اروپا را طبيب كرده و آن طبيبهاي بزرگ را درست كرده - كتب شرق بوده است ؛ كتاب شيخ الرئيس (1) بوده ، كتب رازي (2) بوده است ؛ و اينها كار كردند - حالا چه شده است كه ما حالا بايد بعد از اينكه تمدن از شرق طرف غرب رفته ، شرق تمدن را صادر كرده به غرب ، حالا ما به واسطه يك كارهاي ناشايسته اي بايد عقب افتاده باشيم و دستمان را طرف غرب دراز كنيم .
بايد شرق سر جاي خودش بايستد و خودش را بيابد. تبليغات زياد، اسباب اين شده است كه شرق خودش را گم كرده ، ما خودمان را گم كرديم . هر چيز را صحبت مي شود،مي گويد بايد شما ببينيد. اسمائي كه در اينجا متعارف بود، مي گذاشتند، داروخانه بايداسمش اروپايي باشد؛ خيابان هم بايد اسم يكي از اروپاييها يا امريكاييها تويش باشد. هرجا مي رفتي بايد اين باشد. اجناس هم كه درست مي كردند، خود ايران جنس مي بافت ،بعد آن كنارش بايد خط انگليسي باشد، يا خط لاتين باشد، تا بگويند از انگلستان آمده است اين ! گم كرديم ما خودمان را. بايد پيدا كنيم خودمان را، بايد از همه اين خيابانها، از
فرهنگ اسلامي شرق ، مترقيترين فرهنگ