• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد دهـم - صفحه 434 -  سياست استعماري نسبت به جهان سوم
صفحه : 434
بود -(1) گفته بود كه ما اصلش بايد همه چيزمان را انگليسي كنيم . آن از خدمتگزارهاي انگليس بود. اين معنا، كه با تبليغات دامنه دار وابسته هاي به آنها و خود آنها در ايران منتشر شده است ، اسباب اين شده است كه ما ديگر به خودمان هيچ اعتماد نكنيم ؛استنادمان به خارج باشد؛ استقلال فكري و مغزي نداشته باشيم .
سياست استعماري نسبت به جهان سوم
شما اين را بدانيد كه غرب و شرق به ما، بلكه به غرب و شرق آن بالاها و به اين شرقي كه ما در آن زندگي مي كنيم ، به ممالك اسلامي ، اينها هيچ ابدا يك منفعت صحيحي نمي دهند. هر چه به ما بدهند چيزهايي است كه يا به درد خودشان ديگر نمي خورد و به مامي دهند؛ و يا اينكه بصورت يك چيزي را مي دهند كه به درد ما نخورد. چنانچه به ما ازعلوم خودشان فرض كنيد يك چيزي بدهند، يك چيزي كه به درد ما درست نخوردمي دهند. اگر اين جوانهاي ما بروند در آنجا، در مدارس آنجا تحصيل بكنند، آن علمي را كه به جوانهاي ما ياد مي دهند، اين [در] آن مدارس استعماري است . مدارس خودشان - آن مدارسي كه براي خودشان است - غير از اين مدارسي است كه براي دنياي سوم است . آنها دنياي سوم را يك چيز ديگر مي دانند. براي انسان دنياي سوم اصلش چيزي قائل نيستند. اصلش براي انسانهاي دنياي سوم هيچ حيثيتي قائل نيستند. بلكه شايد
اگر ما بخواهيم مستقل باشيم ، بايد از همه جهات خودمان را مستغني كنيم ، و از حالادر صددش برآييم . از حالا بايد؛ حالايي كه مملكت شده است مال خودتان و دست اجانب كوتاه شده است ، و اميد است تا آخر كوتاه باشد، و اين خيانتكارها هم رفتند و اين ريشه هاي گنديده شان مانده است . ما بايد به اين مملكت كه مال خودمان شده است حالامثل خانه خودمان بايد خدمت كنيم . و از الان درصدد اين برآييم كه خودمان را مستغني كنيم از اين غرب و شرق .