• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد دهـم - صفحه 390 -  استقلال در گرو رهايي از غرب و غربزدگان
صفحه : 390
استقلال در گرو رهايي از غرب و غربزدگان
خودمان بكلي تهي كرده بودند. بايد ما، نه ما تنها، شرق بايد، شرق كه خودش را كه گم كرده پيدا كند. اينها با تبليغات خودشان ما را همچو به غرب برگرداندند و غربزده كردندكه همه چيز خودمان ، همه مفاخر خودمان ، يادمان رفت ، براي خودمان ديگر چيزي قائل نيستيم . همين چند روز پيش از اين يك آقايي - كه من نمي شناسمش - آمد اينجا نشست همچو تند تند هي شروع كرد گفتن كه آقا ما محتاجيم به آنها، ما محتاجيم به آنها، ما ازآنها همه چيز بايد بگيريم ! من اصلا جوابش را ندادم . يك همچو مغزهايي است ! ما تانفهميم كه محتاج به آنها نيستيم ، نفهميم كه آنها محتاج به ما هستند نه ما محتاج به آنها،نمي توانيم اصلاح بشويم . شرق همه چيز دارد. فرهنگش از فرهنگ غرب بهتر است ،فرهنگ غرب از شرق رفته است ، همه چيزش از غرب بهتر است ، فقط تهيش كردند ازخودش . فقط تبليغات دامنه داري كه به وسيله نوكرهاي اينها - كه الان هم موجودند درمملكت ما، الان هم با صورتهاي مختلف در مملكت ما موجودند، و مع الاسف اشخاصي دامن مي زنند به اينكه اينها را بزرگ كنند ما را از خودمان تهي كردند به طوري كه ما خيال مي كنيم هر چيز كه هست از آنجاست . ما تا خودمان را پيدا نكنيم ، تا شرق خودش را پيدا نكند، تا اين گمشده پيدا نشود، نمي توانيم سر پاي خودمان بايستيم . بايد ازمغزهاي ما اسم "غرب " زدوده بشود، در مقابل آن وقت كه هر خياباني كه مي خواستندبيشتر ترويجش كنند [اسمش را مي گذاشتند] خيابان "روزولت "! خيابان نمي دانم زهرمار! هي از آنها. هر دواخانه اي كه مي خواستند بيشتر مشتري پيدا بكند، يك اسمي ازخارجي رويش مي گذاشتند. هر دوايي را كه مي خواستند، دوا را خودشان درست مي كردند، لكن مي خواستند ترويج بشود، يك اسمي از آنها رويش مي گذاشتند. هرپارچه اي را كه مي بافتند، اصفهان پارچه مي بافت ، لكن اسم آنها را رويش مي گذاشتند!ما همه چيزمان را باختيم . حالا دزدها را بيرون كرديم ، اما خودمان را پيدا نكرديم .
بايد خودمان را پيدا كنيم . شرق بايد در غرب را ببندد؛ در غرب را به روي خودش