• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد دهـم - صفحه 438 -  خودكفايي و صادرات در كشاورزي
صفحه : 438
ما بايد خودكفا بشويم ، ما بايد كشاورزيمان را همچو درست بكنيم ، همه دست به هم بدهند، كشاورزها، دولت ، اشخاص ديگر كه اين كشاورزي به حدي برسد كه ما بتوانيم صادر بكنيم . مملكت ما صادر كننده بوده است ؛ و حالا ما گرفتار اين معنا شديم . مملكت ما يك آذربايجانش چنانچه درست كشاورزي بشود، يك خراسانش اگر درست كشاورزي بشود، برايمان كافي است ؛ مابقيش را بايد صادر بكنيم . مع الاسف با اسم "اصلاحات ارضي " ما را به اين روز نشاندند كه مي بينيد، و چيزهاي ديگر ما هم همين طور. همه چيزمان بايد مستقل بشود، استقلال با وابستگي جمع نمي شود. و ما فرهنگمان وابسته بشود استقلال نداريم . اقتصادمان وابسته بشود استقلال نداريم . اول بايد آن مطلب
خودكفايي و صادرات در كشاورزي
مفاخر داشتيد، خودتان فرهنگ داريد، خودتان همه چيز داريد. و به آنها حالي كنيد كه بايد خودتان هر كاري را بكنيد. ما اگر خودمان يك امر ناقص هم داشته باشيم ، بهتر از اين است كه [پيش ] دشمنمان دست دراز كنيم و يك امر كامل از آنها بگيريم . من متاسفم ازاينكه ما پيش دشمنهامان بايد برويم و اظهار احتياج بكنيم . اگر باز احتياج ما به يك ممالكي بود كه دوست بودند با ما، خوب ، روابط دوستانه بود. اما ممالكي كه امروزملاحظه مي كنيد، بختيار - دشمن ايران - را به فرانسه بردند و زير پرچم خودشان حفظش كردند. و در حمايت پليس آنجا حفظ مي شود؛ و بر ضد ايران مقاله مي نويسد و حرف مي زند و اجتماعات درست مي كنند. اگر جوانهاي ما بخواهند يك چيزي بگويند، پليس آنجا جلوشان را مي گيرد. آن دشمن شماره يك (2)ما را بردند در امريكا، به اسم اينكه معالجه كنند - حالا يا معالجه مي خواهند بكنند يا به اسم معالجه - بردند براي اينكه توطئه كنند. ما باز دستمان را دراز كنيم پيش امريكا بگوييم گندم بده ، يا پيش انگلستان بگوييم چه بده ؟ من متاسفم واقعا! و همه متاسفيم كه ما بايد احتياج داشته باشيم به دشمنهاي خودمان .