• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد دهـم - صفحه 5 -  سوغات غرب ، تباهي جوانان
صفحه : 5
سوغات غرب ، تباهي جوانان
حالا الحمدلله يك تحولي در مملكت ما پيدا شده ؛ يعني وقتي كه ملاحظه مي كنيم ،خانمها را از آن وضعي كه سابق مي خواستند برايشان پيش بياورند به اسم اينكه "آزاد زنان و آزاد مردان " فهميدند همه اش حقه است و بازي . نه مردها آزاد بودند درزمان ايشان ؛ نه زنها، و نه مطبوعات ، و نه راديو، و نه هيچي . آزادي در كار نبود. اسم ،صحبتش و تبليغاتش زياد بود. آن آزادي هم كه آنها مي خواستند براي مملكت ما - حالاهم بعضي از نويسنده هاي ما پيشنهاد همان را دارند! - آن آزادي است كه هم جوانهاي پسر ما را و هم جوانهاي دختر ما را به تباهي مي كشد. آن آزادي را آنها مي خواهند. كه من از اين تعبير مي كنم به آزادي وارداتي ، "آزادي استعماري "؛ يعني يك آزادي كه درممالكي كه مي خواهند وابسته به غير باشد اين آزاديها را سوغات مي آورند: هروئين آزاد؛ مثلا مشروبات هم آزاد؛ محال (4) فساد، كه مي دانيد آنطوري كه مي گفتند از تهران تا آخر شميران صدها محل فساد به بدترين فسادها، آن هم آزادي است ! اينها آزاد! اما
4- جايگاهها، محلها.
مضر است . يك همچو طرحهايي بود، جوانها را ببرند در خارج نگذارند. الان ، حالاالانش كه من خيلي اطلاع ندارم . در زمان ايشان اين جوانهاي ما كه مي رفتند در امريكا واروپا پخش شده بودند در آنجا، همه جا را پر كرده بودند - از قراري كه براي من نقل كردند - ديپلمهايي كه آنها مي دادند، تصديقهايي كه آنها به جوانهاي ما مي دادند، غير ازآن تصديقهايي بود كه به خودشان مي دادند! جوانهاي ما را، زود به آنها يك تصديق مي دادند، نخوانده ملا! مال خودشان را دقت مي كردند. اينطور به من كررا شايد گفته باشند، براي چه ؟ براي اينكه نگذارند اين رشد بكند؛ اين قدرت را نگذارند پيدا بشود. ازاين قدرت آنها مي ترسيدند. همان طوري كه از آخوند اينها مي ترسند، از دانشگاهي هم مي ترسند. اين دو تا را مي خواهند كنار بگذارند. ملت هم اگر اين دو قدرت را نداشته باشد، نمي تواند جلو برود. و اينها با اين دو قدرت مخالفند.