• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد دهـم - صفحه 486 -  دو مشكل اساسي ممالك اسلامي
صفحه : 486
اين باشد كه فرمانفرماي ملت باشد. حكومت خودش را از ملت مي دانست . چنانچه ملت هم خودش را از حكومت مي دانستند.
از نشانه هاي حكومت اسلامي
دو مشكل اساسي ممالك اسلامي
به نظر من ، اساس مشكلاتي كه براي آن ممالك اسلامي هست از همه بالاتر، دو تامشكل است ؛ يك مشكل ، مشكل بين حكومتها و ملت است كه حكومتها از ملت جداهستند به حسب نام ، يعني نه حكومت خودش را از ملت مي داند، نه ملت خودش را ازحكومت . كليد اين مشكل به دست حكومتهاست ، اگر چنانچه حكومتها طوري باشند كه ملت احساس كند كه اينها خدمتگزار او هستند ملتها حاضرند براي همكاري . شماملاحظه كنيد كه اين مملكت ما الان چه وضعي دارد، در صورتي كه باز ما نتوانستيم اسلام را در اينجا به حسب آن مقصد حقيقي اش پياده كنيم . الان يك نسيمي از اسلام دراين مملكت آمده است ، و همين نسيم خفيفي كه از اسلام آمده است اسباب اين شده است كه ملت ما با حكومت جدا نيستند، با ارتش جدا نيستند. اگر امروز براي حكومت يك مشكلي پيدا بشود، داوطلب اند ملت ما براي رفع اشكال . اگر براي ارتش يك مشكلي پيدا بشود، آنها چون از خودشان مي دانند، او را، داوطلب اند براي رفع اشكال . و
يكي از نشانه هاي حكومت اسلامي و امتياز او با حكومتهاي طاغوتي - كه حكومت مقابل اسلام است - همين طرز حكومت است . حكومتهاي طاغوتي از ملتها جدا هستند وبه ملتها فرمانروايي مي كنند و ملتها هم از آنها جدا هستند. و لهذا اگر مشكلي براي حكومت پيدا بشود آن مشكل را ملتشان رفع نمي كند، و مشكلاتي كه براي ملت حاصل مي شود، اگر چنانچه به نفع حكومت نباشد، رفع نمي كند. و اما حكومت اسلامي اينطوراست كه اگر چنانچه براي ملت يك نابساماني پيش بيايد، حكومت آن را مال خودش مي داند، و اگر براي حكومت يك مشكلي پيدا بشود، آن مشكل را ملت از خودش مي داند، و لهذا كوشش مي كند در رفع آن .