• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد دوازدهم - صفحه 388 -  هراس دشمن از اتحاد حوزه و دانشگاه
صفحه : 388
پيشترها مجلس شوراي ملي آقايان اگر يك كلمه اي از طرف دولت انگلستان مي شدكه بايد فلان كار را انجام بدهيد، احتمال اينكه بتوانند مخالفت كنند، نداشتند. همچوعرضه اي نداشتند. بله ، گاهي در بين آنها، يك اشخاصي پيدا مي شد كه [عرضه ] داشت ؛مثل مرحوم مدرس . مرحوم مدرس يك كسي بود كه در مقابل همه مي ايستاد و مع الاسف اينها مي گويند: روحانيين نقشي نداشتند. يك روحاني تو يك مجلس ، رضاخان
اينها حالا فهميدند كه ياوه مي گويد. ما از اول مي دانستيم كه ايشان ياوه گوست . ما درپاريس كه بوديم ، در يكي از نطقهايي كه ايشان فرمودند! اين بود كه شاه به ايراني ها زيادآزادي داده ! در وقتي بود كه البته آن اختناق را مردم شكسته بودند. اين خيال مي كرد كه اعليحضرت اعطا كرده آزادي را به مردم ، نمي داند كه مردم گرفتند از او، به غنيمت از اوگرفتند، نه اينكه او به ما چيزي اعطا كرد. او با همه تشبثات ، هر جور تشبثي كه مي توانست بكند كرد. قتل عامها را كرد، ديد فايده نكرده . بعد، تغيير وزيري به وزير ديگر كه او بيايديك قدري ياوه بگويد و مردم را خيال كند غفلت [زده ] مي تواند بكند، اغفال بكند، اين كار را هم كرد، ديد نه ، مردم باز همانند. آمد توبه هم كرد همان آدمي كه در يك سال ، دو- سه سال قبل ، چند سال قبل ، در يكي از نطقهايش گفت : اين روحانيون مثل حيوان نجس مي مانند و با آنها نبايد [معاشرت ] كرد؛ و آمد در محضر همه و گفت : اي علماي اسلام ،اي مراجع عظام ، من چطور و تاسف [. . . . ]
اين هم يك حقه اي بود كه زد و نشد؛ براي اينكه ملت پنجاه سال ياوه سرايي از اينهاديده است ، پنجاه سال فشار ديده ، پنجاه سال حبس و تبعيد و قتل و غارت ديده . بعد ازپنجاه سال ، كه همه چيز را اين مردم ديدند، از بچه اي كه چشمهايش را باز كرده ، فحاشي اينها را و ياوه گويي اينها را ديده ، ديگر اينها باور نمي شود بكنند. ملت ما متحول شد به يك ملتي بيدار، آشناي به همه امور. و شما مطمئن باشيد كه اين بيداري ان شاءالله ، با شرطاينكه توجهتان را به خدا مستحكم كنيد، اين بيداري هست و شما را نجات مي دهد.
هراس دشمن از اتحاد حوزه و دانشگاه