• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد دوازدهم - صفحه 24 -  شكاف ميان حوزه و دانشگاه
صفحه : 24
چيزي كه مضر است ، اسلام است برايشان و وحدت كلمه ملت . اگر همه ملت يكي بشودو همه اسلامي باشند، اين نمي گذارد آنها زندگي شان درست بشود. اين دو نقطه را اينها به آن حمله كردند. زمان رضاشاه به اسلام حمله كردند و به روحانيت حمله كردند. آن كردند كه [نبايد بكنند].
شكاف ميان حوزه و دانشگاه
كساني كه اگر يادشان باشد ديدند، كساني كه نديدند در تاريخ بعدها ببينند، چون تاريخ هم نمي توانست بنويسد، بعدها شايد بيايد در تاريخ ، و در زمان اين هم با فرم ديگر. اساس اين بود كه اسلام را ببرد. تاريخ اسلام را به اسم اينكه ما خودمان يك كذايي هستيم ، تاريخ اسلام را مي خواست از بين ببرد. موفق نشد. همه چيز را اينها مي خواستنداز بين ببرند. اسلام را ضعيفش كنند و مردم را از آنهايي كه كار براي اسلام مي كردند، ياكارشناس اسلام بودند جدا كنند، به اسم اينكه اينها مرتجع هستند. از اين طرف هم دانشگاهيها يك دسته فكلي آنجا نشستند براي خودشان چه مي كنند. به ما مي آمدنداينطوري تزريق مي كردند كه اينها يك دسته بي دين و ريش تراش و فكلي . به شمامي آمدند از آن طرف مي گفتند اينها يك دسته انگليسي اند. اينها، همان عمال انگليسي [اند]. مي آمدند مي گفتند آخوندها، اين آخوندها انگليسي اند. انگليسي ها اين حوزه ها را درست كردند. من خودم با گوشم شنيدم گفت : انگليسي ها نجف و قم رادرست كردند، كه ما را نگذارند ترقي بكنيم . نقشه اين بود كه وحدت كلمه اي كه امكان داشت بين اين دو قشر متفكر پيش بيايد، نگذارند.
حزب بازي براي اختلاف افكني
و خدا خواست كه در يك برهه از زمان ، اين دو قشر با هم شدند. هر دو يك قصدداشتند. هر دو يك مطلب داشتند. و حالا باز همان قضايا مي خواهند پيش بياورند. بازدانشگاهيها را از مدارس قديمه جدا كنند. و حزبها پيش بياورند و گروههاي فراوان كه همه با هم مختلف باشند، و مع الاسف ماها ملتفت نيستيم . عمق مسائل را ما نمي توانيم