• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد دوازدهم - صفحه 375 -  نرسيدن فرياد مظلوميت ملت ايران به دنيا
صفحه : 375
در طول مدتي كه انگلستان و امريكا در اينجا دخالت مستقيم داشتند، هيچ چيز خودمان نداشتيم . نه فرهنگ ما يك فرهنگ سالم بود و فرهنگ خودمان بود، نه تربيت مي شد دردانشگاههاي ما اشخاصي كه براي خود ملت باشند و به درد خود ملت بخورند، و نه قواي نظامي ما از ما بود و براي ما بود، و نه جهات اقتصادي ما مربوط به خودمان بود. تمام طرحهايي كه ريخته مي شد از آنجا بود. شاه مخلوع در يكي از كتابهايش كه بعد جمع كردند، اين كلمه بود كه بعد از اينكه اين قواي ثلاثه آمدند و اجتماع كردند سرانشان درتهران ، او نوشته است كه اينها صلاح ديدند كه من باشم ، ما باشيم در ايران . بعد آنهايي كه اطرافش بودند، لابد به او فهماندند كه بد غلطي كردي . آن كتاب را با آن جمله اش راديگر محو كردند و جمع كردند، از قراري كه گفتند. اين يك سندي است از زبان يك نفري كه در اينجا به طور ظلم سلطه داشت ، اين يك اقراري است از او، به اينكه آنها من را در اينجا قرار دادند. قبل از او براي پدرش هم همين مسئله بود، منتها آن را خودانگليسها در راديوي دهلي اقرار كردند، گفتند ما رضاخان را آورديم در ايران و سلطنت به او داديم ، لكن به ما خيانت كرد و او را بيرون كرديم . اين هم اقراري بود كه انگلستان كرد. آن هم اقراري بود كه همان كسي كه دست نشانده خود آنها بود كرد. در يكي ازصحبتهايش محمدرضا گفت كه ليست وكلا را از سفارتخانه مي نوشتند و پيش مامي فرستادند، و ما ملزم بوديم كه آنها را وكيل كنيم . ما، هم وكلا را با اين كلمه مي شناسيم و هم محمدرضا را، و دستگاههاي دولتي را با اين كلمه مي توانيم بشناسيم و هم امريكا وشوروي و انگلستان را. اينها شواهدي است كه هست .
نرسيدن فرياد مظلوميت ملت ايران به دنيا
ما مي خواهيم ببينيم كه اين ملت ما چه مي گفتند. از اول كه رضاخان سركار آمد ومشغول به فسادكاري شد، و قيام كردند علماي اسلام ، از آذربايجان يك دفعه ، ازخراسان يك مرتبه ، بعدش هم باز يك دفعه ديگر، و از اصفهان يك دفعه ، كه علماي ايران هم تقريبا از بسياري جاها به اينها ملحق شدند، اينها مي خواستند جنگ بكنند؟ چه