• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هفدهم - صفحه 204 -  نقشه استعمار در جدائي دين از سياست
صفحه : 204
نقشه استعمار در جدائي دين از سياست
يكي از امور مهمي كه همه ، بسياري از آقايان مي دانند، قضيه - كه براي سلطه آنهاست - انزواي روحانيت از جامعه هاست . و براي اين امر نقشه هاي مختلف است ؛ از آن جمله جدايي سياست از ديانت ، كه مع الاسف اين نقشه بسيار موثر بوده است و گرفته است . وگرفتاريهاي مسلمين اكثرا، بلكه همه از اين راه بيشتر بوده است تا راههاي ديگر. الان هم بوقهاي استعماري و آنهايي كه سرسپرده استعمار هستند اين فرياد را مي زنند، و اسلام رااز سياست جدا مي دانند، و براي مسلمان جايز نمي دانند كه در سياست دخالت كند، ودامن مي زند به اين حرف ، به اين مطلب . روحانيوني كه وابسته به دولتها هستند و درباري هستند آنها دامن مي زنند به اين مطلب ، خصوصا در اين عصر. و آقايان ائمه جمعه وجماعات و همه خطباي كشورهاي اسلامي بايد اين مطلب را به مردم برسانند كه بنابرمنطق اين طايفه كه مي گويند "بايد مسلمان در سياست دخالت نكند" و او را طرد مي كنندو لعن شايد بكنند بايد رسول الله را طرد كنند.
تشكيل حكومت ، بعد سياسي دين اسلام
رسول الله ، پايه سياست را در ديانت گذاشته است . رسول الله - صلي الله عليه و آله وسلم - تشكيل حكومت داده است ؛ تشكيل مراكز سياست داده است . و ساير خلفاي اسلام تا آنجايي كه به انحراف كشيده نشده بود در صدر اسلام ، بايد همه آنها را نفي كنند. بايد آنها را اين آخوندهاي درباري و اين سلاطين نوكر ماب ، بايد پيغمبر اكرم وخلفاي اسلام را طرد كنند، و بگويند كه آنها مسلم نبودند. براي اينكه آنها دخالت درسياست مي كردند. سياستي كه در صدر اسلام بود يك سياست جهاني بود. پيغمبر اسلام دستش را دراز كرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت مي كرد به اسلام ؛ ودعوت مي كرد به سياست اسلامي و حكومت تشكيل داد، و خلفاي بعد حكومت تشكيل دادند. و از صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آن وقتي كه انحراف در كار نبود، سياست وديانت توام بودند. اين آخوندهاي درباري و اين باصطلاح سلاطين امريكايي يا