تبیان، دستیار زندگی

جلد هفدهم - صفحه 496 -  جنگ در راس تمام مسائل

صفحه : 496

حضرت امير - سلام الله عليه - بودند و پينه هم در جبينهاشان بود، به يك همچو اشخاصي هم مهلت مي داد؟ مهلت براي او جايز بود كه به توطئه گرها مهلت بدهد كه دست و پاي خودشان را جمع كنند و حمله بالاتر بكنند؟ ما كه مي شناسيم اينها را، ما كه حزب بعث رامي شناسيم ، ما كه صدام را مي شناسيم ، ما كه مي دانيم كه او براي اصلاح هيچ وقت دستش را دراز نكرده ، او با اسم اصلاح مي خواهد افساد كند؛ مي خواهد ما را اغفال كند، به دنياهم بگويد كه ببينيد من چه آدم سالمي هستم ، ماه مبارك كه براي روزه است و براي نمازاست و براي اطاعت خداست ديگر ما جنگ نكنيم . درياها را ديگر لااقل چيز نكنيم تااينكه نفتها را صادر كند و اسلحه ها را هم وارد كند و هيچ كه هم مزاحمش نباشد، و همان بين رمضان اگر خودش را ديد كه قوي است ، حمله كند. كدام عاقل اين را مي پذيرد؟ اين ملتي كه جوان داده است ، اعم از اينكه كشته شدند و شهيد شدند يا معلول شدند، و حالارسانده است به اينجايي كه طرف مقابل را به عجز و لابه درآورده ، باز اغفال بشود ومهلت بدهد كه شما دست و پايتان را جمع كنيد و حمله كنيد و عربستان درست كنيد ونمي دانم "خوزستان " را "عربستان " كنيد و امثال اينها؟ بايد ما بيدار باشيم و از اين فريبهابازي نخوريم ، نه از فريب رئيس جمهور امريكا و نه از فريب اينها. آن هم همين حرف رامي زند كه ما مي خواهيم كه ملتهاي دربند را آزاد كنيم و از ملتها هم مي خواهد كه با اوهمراهي كنند. من نمي دانم ملت ايران با او همراهي كند كه از بندهاي آنها آزاد بشوند،عراق چيز بكند، لبنان بكند، فلسطين بكند؟ و همه جايي كه شما دست داريد و همه جايي كه شما داريد فساد مي كنيد و همه را دربند كشيديد. از آن ور شوروي نشسته است ، آن هم نظير اين مسائل را مي گويد، ما براي صلح هست كه خودمان را مجهز مي كنيم . آن يكي هم مي گويد ما براي صلح هست . البته به يك معنا صحيح است براي اينكه ، هر يك از اينها چشمش را هم بگذارد ديگري او را مي بلعد؛ اما نبايد ديگر مردم ديگري ، ملتهاي ديگري را اغفال كنند و نبايد ما از اين حرفها و فريبها اغفال بشويم .

جنگ در راس تمام مسائل

ما امروز هم در راس تمام مسائلمان جنگ است ؛ اگر يك روز غفلت بكنيم حمله