• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد نـهـم - صفحه 453 -  تباهي نيروي انساني در آزادي به سبك غربي
صفحه : 453
جوانهاي ما را بي تفاوت كنند؛ هرچه سرشان مي آيد به من چه ربط دارد. آن كه مي روددر دريا با مثلا چه ، با هم آنجا بازي مي كنند، اينها ديگر فكر اينكه مسائل روز چه هست ،دولتها چه مي كنند و اين مرد خائن چه به سر ما آورد، اصلا فكر اين در ذهنشان نمي آيد.اين روشنفكرها و نويسنده ها و آزاديخواهها - نه همه شان ، بسيارشان - يا توجه به اين ندارند كه اين برنامه ها و آزاد گذاشتن اين جوانها و اين دخترها و اين پسرها براي اينكه هر كاري دلشان مي خواهد بكنند، اين چه به سر اين مملكت مي آورد؛ يا توجه ندارند؛ يامي دانند و اجير هستند؛ دنبال همان هستند. فرياد مي زنند آي آزادي از بين رفت ! آي آزادي ! خوب آزادي از بين رفت ، چه شد؟ شرابخانه ها محدود شده يا گرفته شده ؛ مراكزفحشا را جلويش را گرفتند - حالا تمامش هم باز معلوم نيست ، من نمي دانم حالا پاكسازي شده يا نه - ديگر نمي گذارند اين دختر و پسر تو دريا بروند لخت شوند با هم چه بكنند.اينها آزادي را اين مي دانند! و همان آزادي مي دانند كه از غرب ديكته شده براي ما؛ نه پيش خودشان . پيش خودشان اگر اين طور بود، اين ترقيات مادي را نمي كردند. ديكته شده [است ] براي ممالك استعماري اين نحو آزاديها. اين آزاديها آزاديهاي وارداتي است و اين بي انصافها، طرفدار به قول خودشان "حقوق بشر"، و اين بي انصافهاي به قول خودشان نويسنده - همه شان را نمي گويم ، بعضيشان را - و اين بي انصافها، آزاديخواهها،اين نحو آزادي را براي ما تبليغ مي كنند و تاكيد مي كنند بر آزاديي كه مملكت ما را به تباهي مي كشد.
مملكت ، مملكت است به جوانش ؛ به نيروي انسانيش . چيزي كه نيروي انساني را به باد بدهد مملكت را به باد مي دهد. اگر يك مملكتي نيروي انساني نداشته باشد، اين مملكت نمي تواند اداره بشود. و اين طور آزاديي كه اين آقايان مي خواهند، اين آزاديي است كه نيروي انساني را به تباهي مي كشد؛ و به آنجا مي كشد كه هرچه سرش بياورندحرف نزند؛ يعني حرف نزند، مطرح نيست پيشش ، او تمام همش به اين است كه چه
تباهي نيروي انساني در آزادي به سبك غربي