• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد نـهـم - صفحه 125 -  وظيفه ما در قبال عنايات الهي
سخنراني
زمان : 26 تير 1358 / 22 شعبان 1399
مكان : قم
موضوع : عنايات الهي در پيروزي نهضت
حضار: پاسداران مهديه تهران
صفحه : 125
بسم الله الرحمن الرحيم
وظيفه ما در قبال عنايات الهي
در اين آيه شريفه اي كه آقا خواندند، (1) يك جهت مربوط به ذات مقدس حق تعالي بود كه تحقق پيدا كرد؛ يك جهت هم مربوط به ماست . آنكه مربوط به قدرت الهي بودتبديل كرد خوفهاي ما را به ايمني . قبلا ما از قواي انتظامي ، ملت ما از سازمان امنيت ، ازشهرداري ، از شهرباني ، از همه اينها، از دستگاه ظلم ، خوف داشتيم . خداي تبارك وتعالي تبديل كرد اين خوف را به ايمني . و الان ما با كمال امانت و ايمني در اينجانشسته ايم . يك جهت هم مربوط به ماست : يعبدونني لا يشركون بي شيئا. ما بايد چه كنيم ؟عبادت خدا، و كسي را شريك با او قرار ندادن . نه قدرتها را ما شريك قرار بدهيم ؛ و نه نفس اماره را؛ و نه شياطين را. همه چيز را از او بدانيم ؛ و همه قدرتها را قدرت او بدانيم .كسي را ما صاحب قدرت ندانيم الا او؛ اين پيروزي را از او بدانيم . ما چيزي نداشتيم ،قدرتي نداشتيم ، تشكيلاتي نداشتيم ، مردم متفرقي بوديم ، هر كسي مشغول به كار خود وحال خود، و همه گرفتار دست جبارها. آنكه ما را مجتمع كرد، آنكه همه دلهاي ما را
صفحه : 126
يك جهت كرد، آنكه همه مقاصد مختلفه ما را در يك مقصد خلاصه كرد، آن ذات مقدس حق تعالي بود. هيچ بشري نمي تواند يك همچو نهضتي ايجاد كند، نهضتي كه اغراض مختلفه ، گروههاي مختلف ، مقصدهاي مختلف ، مكانهاي دور از هم ، افرادمتشتت ، اينها همه برگشت به يك جامعه واحد. يك روز ما جوامع متعدد بوديم ، هر فردبراي خودش علي حده بود؛ فكر هر فرد غير فكر ديگري بود. آن قدرت خداي تبارك وتعالي بود كه تمام افكار را متوجه كرد به يك فكر؛ تمام مقاصد را خلاصه كرد در يك مقصد. يك اشخاصي كه بايد بگوييم قطره هايي بودند، مثل قطرات باران بودند و از هيچ قطره اي كاري برنمي آمد، اينها را متبدل كرد به يك سيل بنيان كن . سيلي كه در مقابل توپها و تانكها، و قدرتهاي بزرگ ، با عالم ، نه فقط قدرت شيطاني رژيم ؛ همه قدرتهادنبال او بودند. بعضيها تصريح مي كردند مثل امريكا، انگلستان و بعضيها هم بودند، ولوتصريح نمي كردند، نه فقط قدرتهاي خارج از حيطه اسلام ؛ قدرتهاي اسلامي هم ،حكومتهاي اسلامي هم همه با هم متفق الكلمه پشتيباني مي كردند. از آن طرف ، قدرت داخلي او آن طور بود و از آن طرف ، قدرتهاي بزرگ و كوچك خارجي پشتيباني مي كردند. ما مي توانستيم در مقابل قدرتي كه عالم مجتمع شده بود با هم ، ما مي توانستيم كاري بكنيم ؟ ما كه نمي توانيم يك محله را با هم مجتمع كنيم ، ما كه نمي توانيم چند نفرافراد را با هم در يك راه ببريم ، ما مي توانيم يك ملتي را از مركز تا حدود، و از بچه تاپيرمرد، و از ملا تا غيرملا و جاهل ، كسي غير خدا مي توانست اينها را در يك جا مجتمع كند؟ يعبدونني لا يشركون بي شيئا.
محاسبات غلط ماديگرايانه
هيچ خيال نكنيد كه كسي بتواند يك همچو معجزه اي را ايجاد كند. معجزه اي كه همه دستگاهها و متفكرين حرفهايي را كه مي گفتند، طرحهايي را كه مي دادند، همه خنثي شد؛ همه تصديق كردند كه اين غير آن مسائلي بود كه ما طرح مي كرديم . آنهايي كه طرح مسائل مي كردند براي حفظ قدرتشان در اينجا حسابهايشان غلط درآمد. آنها حساب
صفحه : 127
ماديت را مي كردند، روي حساب مادي درست مي گفتند. روي حساب طبيعي كسي كه جز طبيعت را نبيند معلوم بود كه روي طبيعت ، ما بايد نتوانيم يك قدم برداريم ؛ شكست بخوريم . آنها حساب معنويات را نمي كردند. آنها غافل بودند از آن قدرتي كه با اراده خودش يك ملت را متبدل مي كند. يك ملتي كه از يك پاسبان مي ترسيد متبدل مي كندبه يك ملتي كه از تانك و توپ نترسد، نه بزرگها، بچه ها! يكي از دوستان من براي من نقل كرد كه من شاهد بودم كه يك پسر بچه دوازده ، سيزده ساله سوار بر يك موتورسيكلت يا يك دوچرخه بود و با همين حمله كرد به تانك ! ولو زير تانك رفت لكن يك همچو روحيه اي پيدا شده بود. اين خوفي كه بيش از پنجاه سال بر اين ملت سايه افكنده بود چطور در ظرف يكي ، دو سال - البته از عمر نهضت از اول تا آخرش پانزده سال بيشتر مي گذرد؛ لكن آنكه نهضت بود قريب دو سال است . چطور امكان داشت آن كسي كه ، آن ملتي كه پنجاه سال خائف بود، اگر اسم "سازمان امنيت " رامي شنيد مي لرزيد، همچو متبدل شد كه ريخت در خيابانها و فرياد زد "مرگ بر شاه " ازهيچ چيز نترسيد. چطور يك ملت متبدل شد به جوانهايش ، به يك اشخاصي كه آرزوي شهادت مي كردند؟ الان هم باز با اينكه ان شاءالله ديگر مبارزه تمام شده ، الان هم بازبعضيها مي آيند در همين اتاق - يك شخصي همين دو روز [پيش ] آمد - تعقيب اينكه شما دعا كن من شهيد بشوم ، حتي تا دم در باز تعقيب كرده بود. من مي گفتم كه خداوند به تو ثواب شهدا را بدهد و او اصرار مي كرد كه شما دعا كن من شهيد بشوم . اين تبدل روحي را كي مي تواند ايجاد كند؟ كي مي تواند تصرف كند در ارواح مردم ؟ كي مقلب القلوب است ؟
پيروزي و استمرار انقلاب در گرو توجه به خدا، برادري و وحدت
توجه به خدا داشته باشيد و هيچ در مقابل خدا كسي را شريك قرار ندهيد. نه درعبادت تنها، در همه چيز؛ نه عبادت تنها. همين فريادهايي كه مي شنويد فرياد خداست ؛قدرت خداست . اين نهضت را خدا پيش برده ؛ والا به حسب موازين طبيعي ما چهار تا
صفحه : 128
معمم بوديم و يك عده هم بازاري كه شغلشان كسب و كار بود و تمام قوا هم دست آنهابود. اين خدا بود كه وقتي كه اين نهضت پيدا شد، هي فوج فوج از آنها را برگرداند به اين طرف ، منصرفشان كرد از اينكه آن قواي شيطاني شان را استعمال كنند، والا اگر صد تا ازاين طياره ها كه از امريكا خريده بودند مي آمدند بالاي سر ما و بالاي سر شما و بمباران مي كردند، ما قدرت نداشتيم ، اما خداوند آنها را از اين هم منصرف كرد. ايجاد خوفي درآنها كرد كه دست و پايشان را بست راجع به اين . از باطن خودشان از هم پاشيد؛ خودقوايشان رو آورد به مردم ، پايينيها ديگر از بالاييها اطاعت نكردند. اينكه فرار كرد عادي نبود، به هم خورده بود، ديگر پايينيها از بالاييها نمي شنوند؛ قدرت فرمانفرمايي از هم پاشيده شده بود. همه اش از خداست ، خدا را در اين امور ببينيد. خدا ظاهرتر از اين آفتاب است . از اين به بعد هم اگر ما حفظ كنيم اين توجهمان را به خدا، اگر حفظ كنيم اين برادري و وحدت را، از اين به بعد هم پيش مي بريم ؛ تا آخر هم پيش مي بريم .
دعا كنيد كه ما غفلت نكنيم از خداي تبارك و تعالي ، غفلت نكنيم از اسلام ، نرويم سراغ آن چيزهايي كه خودمان به آن احتياج داريم ؛ اينها مي گذرد. نرويم سراغ اينكه كارم چطور و مسجدم چطور و محرابم چطور و خانه ام چطور، اينها يك چيزهايي است كه عبور مي كند و مي گذرد؛ آنكه باقي است معنويات انسان است .
خداوند ان شاءالله اين امان را هيچ وقت از ما به خوف مبدل نفرمايد. خداوند ان شاءالله ما را اهل عبادت و اهل اينكه كسي را شريك خدا در هيچ چيز ندانيم قرار بدهد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته