• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد نـهـم - صفحه 144 -  سبب عمده شكست كشورها
صفحه : 144
بايد به حسب آن وضعي كه ارتش دارد، بايد برخلاف مسير مقابل خودش باشد. لكن شما ملاحظه كرديد كه دلهايتان برگشت به اين طرف ؛ و اسباب اين شد كه گروهها[ي ]مختلف پيوستند به ملت و با ملت هم قدم شدند، هم صدا شدند؛ و اين موجب پيروزي ملت شد. ملتي كه هيچ نداشت ؛ و آن طرف همه چيز داشت . اين اراده خدا بود كه ما راپيروز كرد. و ما بايد طوري عمل كنيم كه اين عنايت الهي محفوظ بماند براي ما، امانت داشته باشيم ، توجه به خدا داشته باشيم ، براي ملت خدمتگزار باشيم ، همه مان وضعمان تغيير بكند با وضعي كه رژيمهاي طاغوتي دارند. بناي ما بر اين باشد كه به مملكتمان خدمت بكنيم ؛ به ملت خدمت بكنيم .
ارتش بايد نگهبان يك ملت باشد و نگهبان كشور باشد؛ و ساير قواي انتظامي هم همين طور. بايد طوري عمل بكنند كه ملت را برادر خود بدانند، و ملت هم آنها را برادرخود بدانند، و ملت هم آنها را برادر خود. آنها پشتيبان ملت باشند، ملت پشتيبان آنها.اگر يك مملكتي دولت و ملتش ، ارتش و ملت ، قواي انتظامي و ملت از هم شدند، با هم شدند و هر دو احساس كردند كه بايد خدمت به هم بكنند، يك همچو مملكتي وكشوري شكست نخواهد خورد.
سبب عمده شكست كشورها
عمده شكستهايي كه كشورها مي خورند براي پوسيدگي است كه از باطن خودشان پيدا مي شود. ارتششان از آنها جدا مي شود؛ ملت پشت به آنها مي كند. همين پيروزي كه شما مشاهده كرديد در ايران ، ديديد كه ملت پشت كرده بود به دستگاه و فرياد مي كرد"نمي خواهيم ". ارتش هم از همين ملت بودند، ژاندارمري هم از همين ملت بودند، اينهابرادر بودند، مي ديدند كه نمي شود مخالفت كرد؛ نمي شود تا آخر سركوبي كرد ملت را،اين است كه پيوستند به ملت . خرابيها مال اين است كه يك مملكتي قواي انتظامي اش راجدا كنند از ملت ؛ ارتشش از ملت جدا باشد؛ به طوري كه ملت وقتي كه ارتش را ببيند ازآن فرار كند؛ ارتش هم در ذهنش اين باشد كه بايد سركوبي كند ملت را! ژاندارمري اش