تبیان، دستیار زندگی

جلد هجدهم - صفحه 57 -  تحول دروني ملت ايران و جانفشاني براي اسلام

صفحه : 57

هستند از اين امور؟ اين جوان هاي ما مي دانند كه اگر خداي نخواسته ، صدام غلبه پيدا كندبه اين كشور چه خواهد كرد و با همه چيز مردم چه خواهد كرد. اين جوان هاي غيوري كه يك همچو احساسي دارند مي نشينند تو خانه شان و مي گويند كه خسته شده ايم ازجنگ ؟! از چي خسته شده اند؟ از دفاع از نواميس شان خسته شده اند؟! از دفاع ازكشورشان خسته شده اند؟! از دفاع از اسلام خسته شده اند؟! از چه خسته شده اند؟ يك دسته هم نشسته اند هر كار صحيحي هم بشود آنها مي گويند خراب است . هر خدمتي هم كه دولت مي كند آنها مي گويند خراب است . آنها از اول دلشان مي خواهد كه وضع ، اين وضع نباشد، برگردد به آن زمان هاي رفاه نمي دانم چي كه جوان ها تو قهوه خانه بروند وتوي كاباره ها بروند و چه بكنند و پيرها هم مجالسي داشته باشند به عيش و نوش . اينهادلشان مي خواهد اين بشود و اين خواب را نخواهيد ترجمه اش را ديد. اين خواب تعبيربراي شما نخواهد شد.

تحول دروني ملت ايران و جانفشاني براي اسلام

اين ملت يك ملت زنده است ، يك ملتي است كه دنيا الان رويش حساب مي كند.اين ايراني بود كه همسايه هايش هم قبولش نداشتند. اين ايراني بود كه فقط با لفظ، با لفظآقاي آريامهر يك تبليغاتي برايش مي شد و الا كجا چيز داشت ، همه اش وابستگي ،همه اش خرابي . سرتاسر كشور ما كه ملاحظه بكنيد الا شهرستان ها آن هم تهران عمدتا كه مورد توجه بود و مي خواستند آن هم چون اشراف و اعيان در اينجا هستند، آنها خوش بگذرانند، اين دهات و قصبات و آن جاهاي دور افتاده يك نظر به آن نشد. اين بدبخت ها بايد با الاغ از اين ور آن ور بروند مريض هايشان را ببرند بين راه هم بميرند.دولت الان مشغول است براي راه درست كردن و مشغول است براي بيمارستان درست كردن و براي مدرسه درست كردن كه چندين هزار مدرسه درست شده است ، چندين هزار كيلومتر راه درست شده است . همه اينها را آقايان نشسته اند توي خانه شان مي گويندهيچي نشده است . چي چي مي خواهيد بشود؟ آنچه كه شده در زمان رضاخان شده است