• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد چهارم - صفحه 68 -  فقر و ويراني بر دريايي از سرمايه نفتي
صفحه : 68
فقر و ويراني بر دريايي از سرمايه نفتي
مي كنند. قريب بيشتر از سي مورد به من ، براي من نوشته بودند ". . . نوشته اش هم پيش من نيست ، حافظه اش [را] هم كه ندارم " قريب سي مورد يا بيشتر، محله هايي است كه درتهران هست از اين بيچاره ها. در طرف حضرت عبدالعظيم ، چند تا در طرف [جنوب شهر تهران ]، حتي در بالاي شهر، حتي در آن محله هاي بالاي شهر، آن جاها هم هست .آنها براي خاطر اصلاحات ارضي از آنجا [روستاها] كوچ كردند و آمدند اينجا، و يك زندگي بيچارگي [پيدا كردند]، آب ندارند، برق ندارند، اينها كه ديگر چيزهايي نيست كه آنها داشته باشند - برقهاي تهران هم [مثل ] موارد ديگرش [مي ماند] برق ندارند؛ هرروزي چند جايش تاريك است - آب ندارند، برق ندارند؛ زندگي ، . . . ندارند اينها. دريك گودالهاي بسيار گودي بعضي شان زندگي مي كنند كه بايد آب را بروند از آن بالاهايك كوزه آب بردارند بياورند. اين زندگي است كه اينها براي اينها درست كرده اند.
در دهاتي كه يك قدري دورتر است ، من خودم سر و كار دارم با آن كساني كه اهل آن دهات هستند، كه مي آيند از من اذن مي گيرند [كه ] يك قدر پول ما بايد بدهيم ، يك قدر پول ، خودشان از خودشان بگذارند، مي گويند كه يك فرسخ راه هست بين آنجايي كه آن [آب ] انباري كه آب هست تا آنجايي كه اين دهي كه اين بيچاره ها هستند، يك فرسخ راه بايد بروند آب بياورند براي خوردن ؛ آن وقت پول مي گيرند يك آب انباردرست مي كنند كه بارانها بيايد اينجا جمع بشود و اينها در وقتي كه باران نيست از اين آب استفاده كنند. شما نگاه نكنيد به اين اتومبيلهايي كه چهار نفر در تهران سوار مي شوند و[عيشي ] مي كنند؛ نه ، يك دسته شان كه از خود [دولتمردان ] هستند، يك دسته شان هم خوب ، [از مرفهين هستند]. شما ساير شهرهاي ايران و ساير دهات ايران و آنجاهاي خودتهران ، در اين زاغه ها، يك نظري به اينها هم بكنيد، ببينيد چه مي گذرد بر اين ملت ؛ يك ملتي كه اينطور دارد بر او مي گذرد. يك نفتي كه بايد اين ملت را اداره كند و اگر به طورامانت يك هيات حاكمه امين ما داشتيم و به طور امانت اين را خرج و صرف مي كردند ومي فروختند و مي گرفتند و خرج اين ملت مي كردند، نبايد ملت اينطور باشد. فرياد ما