• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد چهارم - صفحه 326 -  شيوه رهبري پيامبر اسلام "ص " و حضرت علي "ع "
صفحه : 326
دوتا قصه از آنها نقل مي كنم : حضرت رسول - صلي الله عليه و آله - "قبل از اين هم چند جا يك دفعه گفتم " حضرت رسول - صلي الله [عليه و آله ] و سلم - در آن اواخر
باشد و چيزي بيشتر از اين نه ؛ آن جمال و جلال هيچ نباشد در كار. هر سلطان دموكراتي راكه بياورد اگر بخواهد وارد يك مملكت شكست خورده بشود، ببينيد چه جوري واردمي شود! ببينيم چه جوري وارد مي شود! اين هم وارد شده در يك مملكتي كه فتح شده است ، سوار شتر غلام است - حالا نوبت اوست - خودش دستش را جلو گرفته و افسار شتررا دارد مي كشد. آمدند اشراف مصر آنجا و. . . همه هم تعظيم كردند به او. اين تعليم اسلام بوده . خود پيغمبر اكرم وقتي كه در يك جمعيتي بودند و نشسته بودند و مي خواستند مثلامساله بگويند و صحبت بكنند و قضاوت بكنند و همه كارها، وضع جوري بوده است كه كسي وارد مي شد از خارج ، نمي شناخت ، نمي دانست كدام يكي آقاست - عرض مي كنم كه - سلطان به اصطلاح هست و كدام يكي رعيت است . اينها دور هم نشسته بودند با هم گعده (5) كرده بودند، صحبت مي كردند، هيچ معلوم نبود كه پيغمبر اين است يا اين است يااوست . . . نشسته بودند. اين مسند(6) هم كه براي من - شما براي من درست كرديد، اين هم نبوده ؛ روي زمين مي نشستند. همين روي زمين مي نشستند، همان روي زمين ناهارشان رامي خوردند - آن هم آن ناهار! شما خيال كرديد يك ناهاري درست مي كردند، سفره مي انداختند، يك بساطي بوده ؟ همان آدمي كه ، همين حضرت اميري كه ، سلطنتش بيشتر از چند مقابل ايران بوده ، سفره اش چي بوده ؟ يك ظرفي بوده كه توي آن نانهاي جو بوده و سرش را هم مهر مي كرده كه مبادا دخترش مثلا يا پسرش ترحم كنند و توي اين يك چيزي بريزند: يك چربي ، يك روغني كه يك خرده نرم بشود. سرش را مهرمي كرده كه دست به آن نزنند. اين نان خشك خوراك اين امپراتور بوده كه از مملكت ايران بيشتر تحت امپراتوري اش بوده ؛ آن [هم ] سلوكش كه گفتم .
شيوه رهبري پيامبر اسلام "ص " و حضرت علي "ع "