• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد چهارم - صفحه 187 -  انكار ماوراي طبيعت ، نتيجه ادراك ناقص
صفحه : 187
و لهذا يك طايفه اي از اين فلاسفه و فلاسفه طبيعي و اينها هستند كه چون ادراك نكرده اند ماوراي عالم طبيعت را، [به دليل اينكه ] حسي نبوده است ، با چشم نمي شده است ادراك بكنند، منكر هم شدند، منكر بي دليل ؛ يعني گفتند ما چون نديديم نمي دانيم و زير چاقوي ما نيامده است اين ؛ مثلا عقل مجرد، مي توانيم بگوييم نيست ! اين "نيست "غلط است ؛ براي اينكه بايد بگويد "من نمي دانم "؛ نبايد بگويد "نيست "؛ يك چيزي راآدم نمي داند؛ خوب آدمي هست كه مي گويد "من تا اين حد رسيدم ، اينقدر را تصديق مي كنم ، مابقي اش را نمي دانم "؛ اما اينكه "نيست " را [مي گويد] از باب اينكه اطلاع ندارد.شما هم كه احاطه بر همه چيز همه عالم نداريد، نبايد بگوييد نيست . اينها تا اين حدرسيدند و اين حد را وقتي هم تمام خصوصياتش معلوم بشود، همين است ؛ حدشان ، حدطبيعت است . اين آمال طبيعي انسان را مي تواند برآورده كند؛ يعني احتياجاتي كه ما درطبيعت داريم ، هر احتياجي ؛ آن وقتي كه طبيعت به همه جهاتش كشف شد و همه قواي
نيست . آن ورق بعد را اطلاعي بر آن ندارد و نمي داند چه خبر است آنجا؛ و روابطي كه مابين اشياء هست باهم ، آنقدر را انسان اگر هم تا آخر كوشش كند مي تواند بفهمد، آن روابطي است كه در طبيعت بين اشياء، علل و معلول و سبب و مسببات [وجود دارد]؛روابطي كه در اشياي طبيعت است ، انسان مي تواند ادراك بكند؛ تا آخر هم وقتي كه تربيت بشود و تحصيل بكند و كشفيات اين عالم واقع بشود، تا آخر هم همين است كه اين طبيعت را با تمام خصوصياتي كه دارد و تمام روابطي كه مابين اجزاي اين طبيعت هست كشف مي كند. مي تواند ادراك كند كه رابطه مثلا زلزله چه جوري است با زمين ؛ چه وقت مي آيد، نتايج و آثارش را همه را معين كند؛ و چقدر مي آيد و چه جوري مي آيد، افقي است ، عمودي است ، چي است ، همه اينها را ادراك بكند. روابط مابين طبيعت انسان بافلان چيز چه است ؛ تمام اينها را كه ادراك بكند، ما فرض كنيم كه ديگر مجهولي برايش نماند، همه اش طبيعت است ؛ پايش را از طبيعت بالا[تر] نمي تواند بگذارد و ادراك آنجارا نكرده است .
انكار ماوراي طبيعت ، نتيجه ادراك ناقص