• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد چهارم - صفحه 327 -  حضرت علي "ع " در محضر قاضي
صفحه : 327
حضرت امير - سلام الله عليه - هم آن وقتي كه سلطنتش "من تعبير به "سلطنت " مي كنم روي مذاق حالا و الا نبايد اين تعبير را بكنم " خلافتش كه همين نظير سلطنتها بوده است ،يعني نظير به اين معنا كه همه جا تحت ولاي او بوده ، چندين مقابل ايران بوده ، حجاز ومصر و عراق و ايران و خيلي جاها، قاضي خودش نصب كرده براي قضاوت . عربي رفته - يهودي - رفته است شكايت كرده پيش قاضي از حضرت امير كه حالا يك زرهي از من است پيش ايشان - حالا من قصه چيزش را نمي دانم اما اصل متن قضيه را مي دانم ، آن
عمرشان رفتند منبر فرمودند كه هركس به من حقي دارد بگويد، خوب كسي حقي نداشته بود. يك عرب (7) پا شد گفت من يك حقي دارم . چي هست ؟ شما در جنگ كذا(8) كه مي رفتيد يك شلاقي به من زديد. به كجا زدم ؟ به اينجا، بيا عوضش را بزن . گفت نه ، من آن وقت شانه ام باز بوده ، شما هم شانه تان باز كنيد. بسيار خوب . شانه را باز كرد. عرب رفت بوسيد! گفت من مي خواستم ببوسم بدن رسول الله را! ولي مسئله اين بوده و مطلب اين است كه يك رئيس مطلق حجاز آن وقت بوده است و بعضي جاهاي ديگر، او بيايدبالاي منبر و بگويد هركس حق دارد بگويد، يك نفر نيايد بگويد به اينكه تو دهشاهي ازمن برداشتي ! حالا اگر چنانچه هر يك از اين ممالك دموكراسي را بياوريد، يكي برودبالاي منبر بگويد كه هر كه حق دارد بگويد، اولا مي گويد اين را؟ حق مي دهد به ملت كه اگر يك شلاقي زده باشد، بيا شلاقش را بزن ؟ اين حق را كدام دموكراسي ، كدام سلطان ،كدام رئيس جمهور، كدام - عرض مي كنم - سلطان عادل و رئيس جمهور عادل ودموكراسي يك همچو كاري مي كند؟ اين اسلامي است كه مي گوييد استبداد است و اين دموكراسيهاي ديگر! ما مي گوييم كه دموكراسي نيست ممالك شما. استبداد با صورتهاي مختلف ، رئيس جمهوريهايتان هم مستبدند به صورتهاي مختلف ؛ منتها اسمها خيلي زياداست ! الفاظ خيلي زياد است ! محتوا ندارد.
حضرت علي "ع " در محضر قاضي