مصحف امام على و ديگر مصحف ها - مصحف امام علی(علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مصحف امام علی(علیه السلام) - نسخه متنی

سید محمد علی ایازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مصحف امام على و ديگر مصحف ها


رواياتى بسيار در دست است كه در زمان پيامبر و پس از آن، مصحف هايى فراوان، متعلق به ياران پيامبر، موجود بوده است. همچنين، از تابعين نيز هر كس مى توانست، مجموعه اى از برخى آيات الهى يا همه قرآن را براى خود گرد مى آورد؛ به گونه اى كه تا سال ها بعد، مصحف شخصى - گذشته از اين كه براى انجام فرايض مذهبى و خواندن قرآن لازم بود، يا براى آموزش مسلمانان و كودكان و نومسلمانان ضرورى مى نمود - نشانه تشخص نيز به شمار مى رفت و مالكيت صحيفه براى مسلمانان گونه اى ارزش اجتماعى محسوب مى شد. [ راميار، محمود، تاريخ قرآن، ص 333. ]

مصحف ها چنان ارزشمند بودند كه گروهى كتاب هايى به نگارش درآوردند و مصحف ها را به صورت منطقه اى به معرفى گذاردند؛ مانند مصاحف شام، مصاحف حجاز و عراق، از ابن عامر "م 118 ق"، يا در پى مقايسه آن ها برآمدند؛ مانند كتاب اختلاف مصاحف اهل مدينه و اهل كوفه و اهل بصره، از كسايى "م 189 ق"، يا مستقلانه به معرفى مصحف ها پرداختند؛ مانند كتاب المصاحف والهجاء، نوشته محمد بن عيسى اصفهانى "م 253 ق"، كتاب المصاحف، نوشته ابوبكر بن ابى داوود سجستانى "م 316 ق"، المصاحف، نوشته ابن انبارى "م 327 ق"، المصاحف، نوشته ابن اشته اصفهانى "م360ق" و المصاحف، نوشته ابن قصم "م 362 ق". [ ر.ك: زركشى، بدرالدين، البرهان فى علوم القرآن، ج 2، ص 6. ]

راميار در پژوهش خود درباره مصاحف صحابه در حيات پيامبر، از صاحبان چندين مصحف ياد مى كند؛ از آن جمله، حمزه عموى پيامبر كه پيش از شهادت، مصحفى براى خود ترتيب داده بود و ابى بن كعب، ابوالدرداء، معاذ بن جبل، زيد بن ثابت، ابوزيد، عبادة بن صامت و ابوايوب انصارى. البته پس از زمان رسول خدا "ص" كار تدوين مصاحف و مجموعه هاى شخصى، از تدوين مصحف هاى آيات الهى رايج تر شد؛ و مى توان گفت كه 23 نفر از صحابه داراى مصحف بوده اند. [ راميار، محمود، تاريخ قرآن، ص 335. ]

سرنوشت مصحف ها


پس از رحلت پيامبر، مصحف هايى گرد آوردند و بر اساس آن ها نسخه هايى باز نوشتند؛ تا آن جا كه افراد براى فراهم آوردن مصحف خود، يكى از مصحف هاى صحابه را نمونه قرار مى دادند، و همين، مايه رواج مصحف در هر شهر شد. از اين رو، هر مصحف نشانه و ويژگى شهرى را با خود داشت و بدين سان تا سال ها مصحف ابى بن كعب در دمشق، مصحف ابن مسعود در كوفه، مصحف ابوموسى در بصره و مصحف مقداد - و بنا بر روايتى معاذ - در حمص رواج داشت. [ راميار، محمود، تاريخ قرآن، ص 337. ] اما با گسترش فتوحات، ملت هايى مختلف به اسلام گرويدند؛ مردمى كه نه زبان قرآن را مى دانستند و نه با فرهنگ و آداب و رسوم عرب آشنا بودند. كار قرآن خواندن براى اينان دشوار بود. از سويى ديگر، قرآن ميان مردم عرب بيش تر به گونه انتقال شفاهى و با اتكا به حافظه قرائت مى شد و آنان كم تر از خط و كتابت سود مى بردند. خط آن روزگار نيز، خود، مشكلى بود و كلمه ها از نقطه گذارى و اعراب بى بهره بودند و هر كسى نمى توانست از مصحف ها سود بَرَد. در چنين شرايطى زمينه نادرست خوانى فراهم شد و بيم آن مى رفت كه لهجه ها و سليقه ها و قرائت هاى گوناگون به اساس قرآن آسيب رسانند.

براى سامان يافتن اين وضع، مى بايد گروهى از حافظان، قاريان و مصحف داران گرد مى آمدند و به ثبت قرآن و يگانه ساختن مصاحف روى مى آوردند. سرانجام، عثمان به اين كار روى آورد و براى اين كه بتواند اين حركت را سامان بخشد و راه را براى يگانه سازى مصاحف باز كند، تصميم گرفت مصحف هاى ديگر را گرد آورد و نابود سازد. او دستور داد همه كتيبه ها، نوشته ها، استخوان ها و سنگ هاى نازك سپيد را، كه صحابه آورده بودند و آيات قرآنى را بر آن ها نوشته بودند، از ميان ببرند تا ديگر نزاع و اختلافى در ميان نباشد و همه مسلمانان، يكپارچه، به متنى يگانه روى آورند. خلاصه آن كه او دستور داد هر جا و نزد هر كسى مصحفى مخالف آن چه آنان گرد آورده اند يافته شود، نابودش سازند و مردم را به يك نسخه فرا خوانند. [ بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخارى، ج 3، ص 226. ]

با اين همه، هر قدر براى از ميان بردن ديگر مصاحف مى كوشيدند، دارندگان مصاحف بر مقاومت خويش مى افزودند؛ چنان كه تا سال ها پس از اين ماجرا، برخى مصاحف همچنان موجود بودند، ولى اندك اندك همان ها نيز نابود شدند و اثرى جز نام از آن ها باقى نماند.

/ 15