همكاران امام على در كار گردآورى - مصحف امام علی(علیه السلام) نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

مصحف امام علی(علیه السلام) - نسخه متنی

سید محمد علی ایازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همكاران امام على در كار گردآورى


آيا على "ع" در كار گردآورى تنها بوده است، يا دستيارانى داشته و اگر دستيارانى داشته به چه كارى از مصحف مشغول بوده اند؟

از ظاهر بيش تر روايات چنين برمى آيد كه كار گردآورى مصحف، ويژه على "ع" بوده است. او به دليل ويژگى علمى و ارتباطى كه با سرچشمه وحى داشته و نيز به اين دليل كه مصحف پيامبر را نزد خويش داشته است، براى گردآورى و تأليف قرآن بى همتا بوده است. بنابراين، نياز به همكارى كسى براى نوشتن محتوا و يا گردآورى مطالب مطرح نبوده است؛ ولى در برخى گزارش ها آمده است كه برخى كسان با حضرت همكارى داشته اند. شايد اين همكارى، كارى همچون آماده كردن و مرتب ساختن دست نوشته ها بوده است و شايد ادعاى برخى كسان به همكارى، براى فرار از بيعت با خليفه و پناه آوردن به خانه على "ع" بوده است. به يكى از اين گزارش ها، كه ابوبكر احمد بن عبدالعزيز جوهرى "م حدود 300 ق" نقل كرده است، بسنده مى كنيم. سعد بن ابى وقاص با مقداد بن اسود در خانه فاطمه گردآمده بودند كه مأموران عمر به خانه يورش بردند. عمر فرياد زد: 'بيرون آييد وگرنه خانه را آتش مى زنم!' در اين هنگام، زبير با شمشير آخته بيرون آمد و فاطمه به گونه اى ديگر، و گفتند: 'ما در خانه به گناه مشغول نيستيم؛ گردآمده ايم و قرآن را در مصحفى يگانه بازمى نويسيم.' [ ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 56. ]

به هر سان، بعيد نيست كه حضرت براى سامان دادن و هماهنگ كردن نوشته ها - نه نوشتن محتوا - از همكارى كسانى سود برده باشد؛ به ويژه آن كه برخى روايات مدت گردآورى را سه يا شش روز دانسته اند.

سرنوشت مصحف امام على


بى گمان، رويدادهاى عهد بنى اميه و بنى عباس و فشارهايى كه بر خاندان علوى وارد مى ساختند، از ناگوارترين رويدادهاى تاريخ اسلام است. اين، به تنهايى مى تواند دليلى براى پنهان ماندن مصحف امام باشد. اما امام على "ع"، خود نيز مدتى حكومت را در دست داشت و مى توانست مصحف خويش را مطرح سازد تا مردم از آن، نسخه بردارند و استفاده كنند. با اين حال، گزارشى از اين كه حضرت در دوران خلافت، مصحف را به مردم نشان داده است، در دست نيست، بلكه اخبارى ديگر در دسترس است كه حضرت دستور داده است به همان مصحف عثمانى بسنده كنند. [ ر.ك: مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 89، ص 88 و 74؛ صفار قمى، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص 193. ] حتى بنابر روايت سُليم، امام على "ع" به طلحه مى گويد: 'اگر به قرآنى كه گرد آورده اند، تن در دهيد، از آتش مى رهيد و به بهشت درمى آييد.' [ هلالى، سليم بن قيس، كتاب سُليم بن قيس، ج 2، ص 659. ]

آيا پس از شهادت امام على "ع" و سپرى شدن دوران بنى اميه و بهبود وضع علويان، امامان نمى توانستند مصحف على "ع" را آشكار كنند و در دسترس مردم قرار دهند و دست كم، بخشى از آن را براى استنساخ در اختيار ديگران قرار دهند؟

چنان كه گذشت، مصحف امام تنها كلام الهى نبوده تا فقدانش به هدف راستين نزول قرآن آسيب رساند و كوشش هاى پيامبر گرامى "ص" را بر باد دهد و نابودى دين را در پى آوَرَد. آن چه حضرت نوشته بود، افزون بر قرآن، عبارت از تأويل ها، تفسيرها، بيان شأن نزول ها، ناسخ ها و منسوخ ها بود. حضرت مى دانست اگر در دوران خلافت مصحف را در اختيار ديگران قرار دهد، چه بسا در آن تصرف كنند و به خواست خود تغييرش دهند؛ چنان كه بسيارى از روايات پيامبر را چنين كردند. [ درباره چگونگى برخورد با حديث نبوى، ر.ك: ابوريه، محمود، اضواء على السنةالمحمديه، ص 121. ] وانگهى، بيم آن مى رفت كه پس از شهادت امام، در اختيار داشتن مصحف براى اصحاب مايه گرفتارى شود. حضرت با دورانديشى برنامه پس از رحلت خويش را تنظيم كرده و فرمان داده بود او را مخفيانه دفن كنند و جاى قبرش را آشكار نسازند [ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوارج 42، ص 214، ح 15 و 16 و 17 و 19 و 30 و 33؛ مفيد، الارشاد، ص 10. ] تا دشمنان نتوانند به كارى ناشايست دست زنند. بى گمان، نوشته ها و آثار معنوى و علمى امام با خطرى بيش تر روبه رو بودند و پنهان ساختن آن ها، راهى كارساز براى رويارويى با خطر به شمار مى رفت.

نكته ديگر آن كه دشمنان على "ع"، تنها از گذر بر ساختن فضيلت و منقبت براى دشمنان، با آن حضرت به ستيز برنمى خاستند، بلكه گاه سخنانش را تحريف مى كردند و بدين وسيله هدف خويش را پى مى جستند. ابراهيم بن ابى محمود مى گويد: به حضرت امام رضا "ع" گفتم: ما اخبارى در فضايل اميرمؤمنان و شما از دشمنان مى شنويم كه از شما نمى شنويم. آيا اين اخبار را بپذيريم؟ فرمود: 'اى پسر ابى محمود، دشمنان، اخبارى را در فضايل ما برساخته اند كه بر سه دسته اند: اخبارى كه گزاف و زياده گويى است؛ اخبارى كه از سر كوتاهى در حق ما است و اخبارى كه مشتمل بر تصريح به طعن و مذمت دشمنان ما است.' [ صدوق، عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 304، ح 63. ]

از اين روايت به خوبى در مى يابيم كه دشمنان، بسيار پيچيده عمل مى كرده اند؛ گاه اخبارى را به ظاهر براى بيان فضيلت هاى امامان برمى ساخته اند، ولى در حقيقت مى خواسته اند جايگاهشان را در پيش مردم فرو آورند و باور عمومى را تغيير دهند. درباره ابوالخطاب محمد بن ابى زينب نقل است كه كتاب هاى اصحاب امام صادق "ع" را مى گرفت تا رونويسى كند. آن گاه اخبارى برمى ساخت و به كتاب راه مى داد و نسخه هايى چند تكثير مى كرد و ميان مردم منتشر مى ساخت. [ طوسى، اختيار معرفةالرجال "رجال كشى"، ص 224. درباره روايات ابوالخطاب و مذمت او از سوى امام صادق "ع"، ر.ك: همان، ص 294 - 295. ]

برخى روايات حاكى از آنند كه امام على "ع" گفته است كه مردمان، تنها با حضور امام معصوم مى توانند از كتاب او بهره برند: 'چونان كه قرآن از عترت جدايى ناپذير است، از مصحف من نيز تنها با حضور عترت مى توانند سود برند.' [ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 28، ص 308؛ مسعودى، على بن حسين، اثبات الوصيه، ص 121 - 122. ] از اين جا مى توان به راز اصرار اهل بيت "ع" بر حفظ اسرار و آثار و دستور به تقيه و مواظبت بر نقل روايات پى برد. چنان كه امامان هر آن احتمال مى داده اند كه مأموران حكومت به خانه آنان يورش برده و نوشته هاى خود و پدرانشان را تاراج كنند، ناچار مى گشتند از خانه ديگران براى پنهان ساختن نوشته ها سود جسته يا آن ها را در زمين دفن كنند.

ابى الصباح كنانى مى گويد: به امام صادق "ع" عرض كردم: از پيامبر در حق امام على "ع" رسيده است: انتَ اخى و صاحبى و صفيّى و وصيّى و خالصى مِن أَهل بيتى و خليفتى فى امّتى. فرمود: 'آرى، چنين روايتى هست و هذا مكتوبٌ عندى فى كتابِ عَلِىٍّ. اما اين كتاب را از ترس مأموران دفن كرده ام.' [ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 26، ص 53 و 52. ] همچنين معلى بن خنيس از امام صادق "ع" نقل مى كند كه كتاب هاى امام على "ع" در پيش خود آن حضرت در مدينه بوده و هنگام هجرت به عراق آن ها را پيش ام سلمه به امانت گذاشته است. [ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 26، ص 50. ]

مشابه اين تعبيرات درباره ائمه ديگر، به ويژه حسنين "ع"، بسيار رسيده است؛ مثلاً درباره اين دو آمده كه آنان براى حفظ ميراث پيامبر اين نوشته ها را در اختيار ام سلمه قرار دادند. [ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 26، ص 207. ] اين نگرانى ميان اصحاب و ياران حضرت نيز بوده است و آنان همواره بيم داشته اند كه روزى دچار عقوبت دشمنان اهل بيت "ع" شوند. نمونه اى از آنان، رُشيد هجرى است كه دست و پاى و زبانش را به دليل هواخواهى از على "ع" مى برند [ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 42، ص 121 و 138. ] و نيز ميثم تمار كه به گونه اى بسيار فجيع به قتل مى رسد. [ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ص 127 و 138. ] نيز نقل است كه كميل بن زياد را حجاج مى كشد [ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ص 163؛ محدث قمى، عباس، سفينةالبحار، ج 4، ص 264. ] و حجر بن عدى كندى "م 51 ق" به دستور معاويه، در مرج عَذرا، با شمارى از شيعيان على "ع" كشته مى شود [ محدث قمى، عباس، الكنى والالقاب، ج 1، ص 304. ] و افرادى ديگر شكنجه مى شوند يا به قتل مى رسند. نگاه به زندگى و رنج هاى چنين كسانى به ما نشان مى دهد كه شرايط روزگار پس از امام على "ع" چقدر دشوار بوده و ياران و هواخواهان حضرت چقدر در فشار و رنج بوده اند و نمى توانسته اند از امام خويش به راحتى حديث و روايت نقل كنند.

فشارها و حساسيت ها براى اصحاب ديگر امامان نيز ادامه يافت و آنان نيز همواره در هراس بودند. در تاريخ آمده است كه در اثر چنين وضعيتى، آثار و روايات بسيارى از امامان و صحابه آنان از دست رفته است. درباره محمد بن ابى عمير نقل است كه چون او را گرفتند و به زندان انداختند، خواهرش از ترس اين كه مبادا روايات امامان و نام راويان به دست مأموران افتد، آن ها را در زمين دفن كرد و در نتيجه، نوشته هاى بسيارى از او نابود شدند و تنها چهل جلد از آن ها بر جاى ماند. [ تسترى، محمدتقى، قاموس الرجال، ج 8، ص 5. ]

چنان كه گذشت، مصحف امام على "ع" در آغاز روزگار خلافت، با بى اعتنايى روبه رو شد. خلافت امام على "ع" نيز همواره در معرض طوفان فتنه ها و جنگ ها بود و از اين رو، آثار مكتوب حضرت، زمينه عرضه و استفاده عمومى نيافتند. پس از شهادت امام، اين وضعيت سخت و سخت تر شد و بنى اميه، علويان را در تنگنا و سختى انداختند. پنهان ماندن مصحف امام را بايد معلول شرايط اجتماعى و سياسى آن روزگار دانست كه امام و فرزندانش نتوانستند مصحف را براى بهره بردارى به ديگران بسپارند. البته حضرت داراى برخى نوشته هاى ديگر نيز بوده كه نمى خواسته است آن ها را در دسترس ديگر مردم بگذارد. در اين نوشته ها، آن دسته از اسرار علوم آمده بود كه ويژه امامان است. اما بى گمان، مصحف امام از چنين نوشته هايى نبوده است.

امام على "ع" و ديگر امامان اهل بيت "ع" به جاى اين كه متن مصحف را به اصحاب واگذارند، به نقل احاديث مصحف و كتاب على "ع" همت گماردند و رواياتى را مناسب با پرسش هاى اصحاب يا در ضمن بيان احكام و تفسير آيات و شأن نزول آن ها نقل مى كردند. [ قبانچى در كتاب مسندالامام على، عمده مطالب جلد اول و دوم را به رواياتى اختصاص داده كه از حضرت در باب قرآن نقل شده است. حجم اين روايات، گوياى نقل گسترده ائمه "ع" از حضرت در باب تفسير است؛ گر چه براى ما روشن نيست كه ائمه "ع" چقدر در باب تفسير قرآن سخن گفته اند، و آن چه براى قضاوت به ما رسيده همين مقدار است. البته بايد در كنار اين روايات، روايات ديگرى را كه از طرق ابن عباس، حسن بصرى، ابن جبير و ديگران نقل شده و صريحاً نام حضرت در آن ها نيامده است، اما شواهد گوياى آن است كه از اهل بيت "ع" باشند، به حساب آورد. ] اما متن كامل اين كتاب چه شده و در اختيار چه كسى است؟ از برخى روايات دريافته مى شود كه اصل كتاب در اختيار امامان بوده و دست به دست مى گشته تا به حضرت ولى عصر "عج" رسيده و هم اكنون در دست او است. [ الكافى، ج 2، ص 462. ]

/ 15