ازدواج و همسرداری
تهیه و تنظیم: مهناز اسمعیلی - كارشناس علوم تربیتی
به عقیده ی بسیاری از فلاسفه و دانشمندان، انسان موجودی
مدنی است. به همین دلیل محتاج به پناه و یاور و نیز یار و دلداری است تا با
او معاشرت داشته و در مسیر پر پیچ و خم زندگی، غمخوارش باشد. ازدواج با
رعایت اصول و شرایط لازم، استفاده از اصول و شرایط لازم، استفاده از کمک
مشترک را برای دختر و پسر جوان تسهیل کرده و به آنها کمک می کند تا در
زندگی فردی و اجتماعی موفقیت های بیشتری بدست بیاورند. حال آنکه دختران و
پسران جوان مجرد، از کمکهای همسر خود بی نصیب مانده و از بسیاری موقعیت ها و
فرصت های مناسب که در زندگی بوجود می آیند، بی بهره می مانند. بنابراین
امر ازدواج برای زوجهای جوان امری ممدوح و پذیرفتنی است، به گونه یی که
دختران و پسران جوان به محض رسیدن به شرایط و سن ازدواج باید مبادرت به آن
کنند. با این وجود آمارهای نگران کننده یی که از اختلافات و جدایی ها در
میان زوج های جوان حکایت دارند، نشان دهنده ی این نکته است که بسیاری از
دختران و پسران جوان راه و رسم همسرداری و همسرگزینی را نیافته و نمی دانند
و این بر عهده ی بزرگترهای خانواده است که الگوهای موفق را برای زوجهای
نمونه آورده و راه و رسم زندگی آنها را بازگو کنند. علاوه بر این، همسران
جوان باید به نکاتی توجه داشته و آنها را رعایت کنند تا زندگی شان در همان
آغاز راه دچار تلاطم و تلخی نشود. برخی از این نکات که لازم است دختر و پسر
جوان بکار گیرند و آنها را آویزه ی گوش دارند به ترتیب زیر است:
1) زندگی مشترک عرصه ی کمال است نه صحنه ی پیکار. بنابراین یار و یاور هم
باشید و سعی نکنید بر همسرتان تسلط یابیر. به عبارت دیگر با هم و در کنار
هم باشید نه جدا از هم و رو در روی هم! خانواده زمانی موفق خواهد بود که در
آن هماهنگی وجود داشته باشد و همه ی اعضاء در یک محفل انس با کمال صمیمیت و
شادی زندگی کنند. بنابراین همسران جوان باید از هر نوع رفتاری شامل طعنه
زدن، تحقیر و مقایسه کردن همسر با دیگران و... پرهیز کنند.
2) از ابراز محبت نسبت به یکدیگر دریغ نورزید. ابراز محبت به موقع در زندگی
مشترک، نشاط و طراوت و علاقه را به دنبال خواهد داشت. این امر فقط لازمه ی
چند روز نخست ازدواج نیست، بلکه با گذشت زمان، نهال نو پای زندگی به درختی
تناور تبدیل می شود که نیاز بیشتری به آبیاری دارد. با ابراز محبت و نشان
دادن عشق و علاقه به هم، می توان این درخت تناور را برای همیشه بارور و با
طراوت نگاه داشت و بر نشاط آن افزود.
3) عاشقانه به هم نگاه کنید. نحوه ی نگریستن هر یک از ما به دیگری،
به«چگونه بودن ما» بستگی دارد نه به» چگونه بودن او». شیفتگی زمانی حاصل می
شود که فکر کنید همسرتان فردی با شکوه، ناب، صمیمی، خوش خِلق و خوش برخورد
است. این شیوه ی نگرش به همسران جوان می آموزد به جای اینکه عشق را جستجو
کنند، با عشق و محبت به زندگی نگاه کنند. زبان نگاه، زبان مؤثری است. شما
با نگاه کردن به طرف مقابل به او می فهمانید به صحبت کردن با وی علاقه مند
هستید. حالات نگاه کردن، اثر معجزه انگیزی در ایجاد صمیمیت میان زوجین جوان
دارد. میل به صمیمیت نه تنها جنبه ی جسمی بلکه جنبه ی روانی نیز دارد.
4) وقتی زن یا مرد جوان اشتباه می کنند، صادقانه و صمیمی اعتراف کنند.
صداقت و اظهار پشیمانی و ندامت تنها علاج واقعه است. قبول نکردن اشتباه و
نپذیرفتن خطا، اختلافات را دامن خواهد زد.
5) در مطرح کردن مسائل ناخوشایند و نامطلوب سعی کنید خود را هم دخالت دهید.
مثلاً به جای اینکه بگویید: «چرا با فلانی اینطور برخورد کردی؟»، بهتر است
بگویید: «کاش با فلانی اینطور برخورد نمی کردیم.»
6) اگر خطایی از همسر خود مشاهده نمودید، زود از کوره در نروید و سفره ی
دلتان را نزد هر کسی باز نکنید. بخصوص پیش پدر و مادرتان درد دل نکنید،
زیرا این کار موجب سرافکندگی همسرتان و امکان آشتی را بسیار ضعیف می کند.
7) اگر می خواهید عشق و علاقه تان تداوم داشته باشد، نخست باید بدانید زمان
کافی را برای با هم بودن و ابراز محبت کردن اختصاص بدهید. سعی کنید به
انگیزه ی عشق و ازدواجتان بیندیشید؛ با همسرتان درباره ی نخستین روزهای
آشنایی و دوران خوش اولین روزها گفت و گو کنید. یادآوری شادی ها و
رویدادهای شیرین، هم وجودتان را گرم کرده و هم تازگی و طراوت رابطه ی شما
را با همسرتان حفظ خواهد کرد.
8) انعطاف پذیری یکی از ویژگی های مهم برای ایجاد سازگاری بیشتر و سلامت
روانی است. با چشم پوشی و نرمش نسبت به برخی رفتارهای کودکانه و لجبازی ها
نه تنها می توان از تنش های بی دلیل پیشگیری کرد، بلکه می توان از همان اول
زندگی بنیاد خانواده را مستحکم کرد. زوج های جوان باید به خاطر داشته
باشند که مسائل و موارد اختلاف برانگیز را برای رسیدن به یک دیدگاه مشترک
طرح کنند، نه به تکرار و تثبیت کدورت ها و دشمنی ها.
منبع: 7روز زندگی شماره -82
سه شنبه 25/7/1391 - 21:25
ازدواج و همسرداری
پرسشنامه هایی كه دختران و پسران قبل از ازدواج، جداگانه باید پاسخ بدهند.
آنچه شما باید درباره شریك زندگی آینده تان بدانید شرح زیر است:
1- توانایی ها و استعدادهای خاص او چیست؟
2- ویژگی های خوب شخصیت او كدام است؟
3- رابطه او با والدین خود چگونه است؟
4- اهداف زندگی او چیست؟
5- نیازمندی های خاص او كدام است؟
6- ترس ها و اضطراب او در چه زمینه هایی است؟
7- چه چیزهایی او را شاد و خرسند می كند؟
8- دلایل ناكامی های او چیست؟
9- او از ازدواج چه انتظاراتی دارد؟
10- او چه چیزهای خاصی را دوست دارد و از چه چیزهایی خوشش نمی آید؟
پرسشنامه ای كه پسران قبل از ازدواج باید به آن پاسخ دهند:
1- توانایی ها و استعدادهای خاص او چیست؟
2- ویژگی های خوب شخصیت او كدام است؟
3- رابطه او با والدین خود چگونه است؟
4- اهداف زندگی او چیست؟
5- نیازمندی های خاص او كدام است؟
6- ترس ها و اضطراب های او در چه زمینه هایی است؟
7- چه چیزهایی او را شاد و خرسند می كند؟
8- دلایل ناكامی های او چیست؟
9- او از ازدواج چه انتظاراتی دارد؟
10- او چه چیزهایی خاصی را دوست دارد و از چه چیزهایی خوشش نمی آید؟
پرسشنامه ای كه توسط زوج ها همزمان باید تكمیل شود:
پرسشنامه زیر باید توسط زوج تكمیل شود و درباره پرسش ها باید هر دو با یكدیگر به بحث بپردازند.
چه عواملی ازدواج را مستحكم می گرداند؟
از لحاظ عوامل اجتماعی؟ دوستان ما چه كسانی خواهند بود؟ آیا دوستان یكدیگر
را دوست خواهیم داشت؟ آیا به یكدیگر اجازه می دهیم كه دوستی های نزدیك
داشته باشیم اینكه این دوستی ها زندگی مشترك ما را تهدید می كند؟
از لحاظ عوامل نگرشی؟ چه نگرش هایی را باید نسبت به یكدیگر در خود ایجاد
كنیم؟ آیا در این رابطه احترام وجود دارد؟ تحسین، تمجید، صداقت، حق شناسی،
تواضع، فروتنی، مهربانی، رضایتمندی، همدلی، اطاعت و فرمانبرداری از چه
جایگاهی برخوردار است؟
از لحاظ عوامل مادی؟ چگونه امكانات مالی و بودجه خود را با یكدیگر تنظیم
خواهیم كرد؟ چه كسی درباره چگونگی هزینه كردن منابع مالی خانواده پاسخگو
خواهد بود؟
از لحاظ عوامل فكری؟ آیا برای مطالعه موضوعات مورد علاقه دو طرف یا مسائل
مربوط به ازدواج و خانواده وقت می گذارید؟ آیا شما برای ادامه تحصیلات پس
از ازدواج برنامه ریزی خواهید كرد؟
از لحاظ عوامل جسمانی؟ شناخت شما از تغذیه و مواد غذایی چیست؟ آیا رژیم
غذایی دارید؟ آیا به یك پزشك مراجعه كردید؟ آیا به راحتی می توانید درباره
روابط جنسی خود صحبت كنید؟
آیا از شغل فعلی خود راضی هستید؟ آیا ممكن است در شغل شما تغییرات بنیادی
قابل پیش بینی ایجاد شود؟ آیا طالب شغلی هستید كه لازمه آن رفتن به منطقه
دیگری از كشور است؟
از لحاظ عوامل معنوی؟ درك شما از مذهب چیست؟ آیا آداب و رسوم و مناسك مذهبی
را انجام می دهید؟ آیا مطالعات مذهبی دارید؟ آیا مایلید كودكانتان را
افرادی مذهبی بارآورید.
نمراتی كه زوج در پرسشنامه های قبل از ازدواج كسب می كنند، ضرورتاً آن قدر
مهم نیستند بلكه آنچه كه اهمیت دارد این است كه آن ها از این طریق اطلاعاتی
كسب می كنند و مهم ترین نكته درباره این اطلاعات كاری است كه با این
اطلاعات انجام خواهند داد.
لازم به یادآوری است كه اجرای پرسشنامه ها در دوره آموزشی قبل از ازدواج،
به این دلیل اهمیت دارد كه در روشن ساختن مباحث دشوار، در مدت زمانی كوتاه،
بیشترین كمك را می كند. چنین پرسشنامه هایی در واقع به بحث های دیگری می
انجامد و به زوج ها كمك می كند تا با بسیاری از مباحثی كه پس از ازدواج رخ
خواهد داد، آشنا شوند و در خود آمادگی مواجهه و رویارویی با این مشكلات را
فراهم سازند.
تأثیر پاسخگویی به پرسشنامه ها آن است كه پس از اتمام پاسخگویی می توان
درباره عوامل كلیدی زیر با زوج ها بحث كرد تا زوج ها به آگاهی و شناخت
بیشتری در این زمینه ها دست یابند:
1- شخصیت خود و دیگری و نقش های جنسیتی هریك از زوج ها، خصوصاً در رابطه با
تقسیم كار عادلانه در خانه، وظایف دوگانه شغلی و خانوادگی هر یك از طرفین.
2- نقش خانواده های یكدیگر
3- میزان دلبستگی و شیوه های دوست داشتن
4- مهارت های انطباقی و مهارت های ارتباطی
5- مهارت های حل مسئله و حل تعارض.
منبع: نشریه راه کمال، شماره 34. سه شنبه 25/7/1391 - 21:24
ازدواج و همسرداری
آنچه خوب است یک جوان در آستانه ازدواج بداند
به ما می گویند جوان یعنی دیگر جوان «نو» نیستیم. من و تو جوانیم. پر از
انرژی پر از طراوت و صاحب سرمایه ای (برای طاعت خدا) که پلک بر هم زنیم از
دست رفته است. باید قدر بدانیم. باید آماده باشیم. کارهای انجام نداده
زیادی داریم. (یا علی برای انجام سنت پیامبر) دیگران هم باید ما را
دریابند.
یک مرد خلق می شود وئ یک زن؛ یک زوج می شوند یه آیه و نشانه برای خالق خود.
یک مرد خلق می شود و یک زن. با مودت و رحمت خدادادی می شوند یک زوج برای
این که سکونت را تجربه کنند و این چیزی است که به جز متفکران (کسانی که
اصولا در زندگی فکر می کنند) کسی نمی فهمد. درک و تجربه این همه عظمت از
مهمترین کارهای من و توست در فصل جوانی. رویش سلولی جدید در پیکره اجتماع. و
قبل از آن بایستی آماده شویم. حتی اگر لازم است اردوی آمادگی بگذاریم.
اگر از درو دیوار به تو گفته شود که ازدواج سخت است، خطرناک است، پر دلهره
است، نمونه موفق ندارد، فقط اولش خوش است و خلاصه از آن بگذرید.....، مراقب
باشید از خیر آن نگذرید.
بگو من به خواست خدا، بنای دوست داشتنی او را می سازن. چون می دانم:
می دانم که چرا ازدواج می کنم.
می دانم که ازدواج در پازل زندگی من کجا قرار دارد.
خودم را خوب می شناسم و می دانم که چگونه و چطور باید او را بیابم.
حقوق و وظایف او را هم می دانم.
و بالاخره می دانم که چطور راضی کنم خدا را، همسرم را، پدر و مادرم اولم
را، پدر و. مادر دومم را، اقوام نخستینم را، اقوام دومی ام را و...
(دم گوشی: اگر خدا را راضی کنی، بقیه هم راضی خواهند شد.)
اگر واقعا آنچه را گفتی می دانی، بدانی. یکی از شاخص های این غولی که تو را از آن می ترسانند شکسته ای!
گفته می شود ازدواج جوانان معضل شده و یا بهتر بگوییم شده است بحران جامعه. اگر بپرسیم چرا و چگونه؟ خواهند گفت:
به خاطر «حواشی» ازدواج، فرهنگ های غلطی که در آن ریشه دوانیده است. از «ب» بسم الله ازدواج تا «ی» آخر.
به خاطر این که جوان ها بدون آمادگی ازدواج می کنند. بیشتر احساسی و خیال پردازند تا واقع نگر و آرمان گرا.
دخترها می خواهند زندگیشان را با مهریه بالا نگه دارند به جای محبت و صداقت، پسرها هم بی کارند و بی مسئولیت.
دخترها سخت گیر شده اند و پرتوقع، پسرها هم همین طور.
جوان ها ناامید شده اند چون زندگی موفقی را در اطراف خود نمی بینند.
می ترسند از ازدواج و به آینده بد بینند.
بمب جمعینی دهه (60)حالا وقت ازدواجشان رسیده است.
اخلاق نادیده گرفته می شود و ارتباطات باز اجتماعی رغیب ازدواج را از
جوانان گرفته است. و بالاخره بی توجهی تک تک مردم برای ازدواج جوانانشان.
اما می توان؛ با تلاش، با رسادت تو، با توکل تو و با همت تو و همه دیگران
این ناهنجاری ها و آلودگی ها را کنار زد و در سایه تأهلی آسان، به موقع و
موفق:
متاهل شوی تا نیمی از دینت را از دستبرد شیطان حفظ کنی و در طاعت خداوند پشتیبانی و همراه داشته باشی.
متاهل شوی تا وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود را تقویت کنی.
متاهل شوی تا آرامش و سکونت را در تمام ابعاد آن تجربه کنی و بکوشی تا طرف مقابلت هم آن را تجربه کند.
متاهل شوی تا فرزندانی داشته باشی و نیکو تربیتشان کنی و دیگران یاری کنند تا تو متاهل شوی تا از امنیت تو، آنها هم به امنیت برسند.
پینوشتها:
1- علیک بالاحداث لانهم اسرع لی کل خیر: جوان را دریابید زیرا آنان برای اعمال خیر قابلیت پذیری بیشتری دارند.
2- هیچ بنایی در اسلان به اندازه ازدواج ارزشمندتر و محبوب تر در پیشگاه خداوند نمی باشد.
3- هرکس ازدواج کند نیمی از دینش را حفظ کرده است.
منبع:عطر سیب پیش شماره اول سه شنبه 25/7/1391 - 21:24
ازدواج و همسرداری
نویسنده:ریحانه دوستدار
بالاخره دوران نامزدی تمام میشود وشما وهمسرتان زندگی
مشترک را شروع خواهید کرد. قبل از اینکه فرصتها از دست بروند. مطمئن شوید
که شما و نامزدتان درمورد همه نکات مهم یک زندگی مشترک با یکدیگر صحبت
کردهاید. مطمئن شوید که نقشه زندگی پیش رویتان را ترسیم کردهاید. آنچه
میخوانید مهمترین و جدیترین پرسشهایی است که باید در مورد زندگی
زناشوییتان به آنها پاسخ بدهید. برای شروع،زمانی را مشخص کنید که درگیری و
دغدغه فکری ندارید و یا تحت تاثیر احساساتتان قرار نگرفته باشید. با
همسرتان درباره این سؤالات گفتگو کنید و به نتیجه برسید. پرسشهای زیادی
هست که باید به آنها پاسخ بدهید اما لزومی ندارد که پاسخ همه این سؤالات
را یک شبه بدهید. یک روز در هفته را با همسرتان تعیین کنید تا درباره این
موضوعات باهم گفتگو کنید.پیش از اینکه درباره عقاید و نظرات خودتان صحبت
کنید،به همسرتان فرصت بیان احساسات و خواستههایش را بدهید. اگر با نظراتش
موافق نیستید آنها را نفی نکنید. شما و همسرتان به عنوان یک زوج باید
بتوانید به توافقهای مشترکی برسید.
پرسشهایی درباره رابطه زناشویی
نظر شما درباره یک رابطه زناشویی ایده آل چیست؟
الگوی شما در ارتباط کیست؟ شما میخواهید شبیه چه کسی زندگی کنید و چرا؟
به نظر شما نقش شوهر در این رابطه چیست؟
نقش و تاثیر زن در زندگی زناشویی چیست؟
فکر میکنید مسئولیتهای مهم شوهر در این رابطه چیست؟
درباره مسئولیتهای زن چه نظری دارید؟
چقدر به عشق در این رابطه بها میدهید؟
چه تعریفی از یک رابطه عاشقانه دارید؟
یک رابطه سالم جنسی را چگونه تعریف میکنید؟
10 سال آینده را چگونه تصور میکنید؟
فکر میکنید در 20 تا 30 سال بعد رابطه شما چگونه باشد؟ به چه چیزهایی خواهید رسید؟
آیا میتوانید دوران پیری را در کنار همسرتان تصور کنید؟
یک زوج موفق را چگونه توصیف میکنید؟
چه کارهایی برای حفظ رابطهتان خواهید کرد؟
چگونه روابطتان را زنده و شاداب نگه خواهید داشت؟
آیا اجازه میدهید تا دیگران در مشکلات شما دخالتی داشته باشند؟
آیا مشاوره را برای حل مسائل زناشوییتان ضروری میدانید؟
آیا جدایی را راه حل مناسبی برای خروج از بحرانها میدانید؟
آیا فکر میکنید جدایی جسارت میخواهد؟
آیا خود را متعهد و مسئول میدانید؟
راهنمای تعامل ومعاشرت
اگر با همسرتان اختلاف نظر داشته باشید چگونه آن را مدیریت میکنید؟
به نظر شما سازش در زندگی زناشویی ارزشمند است؟
اگر افسرده باشید چگونه احساساتتان را مدیریت میکنید.
آیا همسرتان به احساسات شما توجه میکند؟
آیا همسرتان ارزش تلاشهای شما برای بهبود رابطه را میفهمد؟
تعامل درست و سالم چقدر برایتان مهم است؟
آیا چیزی وجود دارد که بخاطر آن حاضر باشید این رابطه را تمام کنید؟
درمورد چه مسائلی با همسرتان گفتگو خواهید کرد؟ به نظر شما درباره چه چیزهایی باید صحبت کرد.
آیا شما چیزی را از همسرتان پنهان میکنید؟ آیا همسرتان شما را مجبور به پنهان کاری میکند؟
آیا فکر میکنید نگفتن بعضی از حقایق نوعی دروغ گفتن است؟
آیا میتوانید خواستهها و نیازهایتان را مطرح کنید؟
آیا از مطرح کردن بعضی از نیازها و خواستههایتان مثلا نیازهای جنسی خجالت میکشید؟
در یک رابطه سالم اگر شما از چیزی ناراحت باشید که باید آن را به همسرتان بگویید،چگونه این کار را میکنید؟
اگر همسرتان از مسئلهای آزرده باشد باید آن را با شما مطرح کند. چگونه اعتماد او را جلب میکنید؟
اگر همسرتان به نیازهایتان توجهی نکند چگونه آن را بیان میکنید؟
اگر در موقعیتی قرار بگیرید که به شدت عصبانی باشید با چه روشهایی خودتان را آرام میکنید؟
آیا میتوانید کاری کنید که همسرتان همیشه با نظر و عمل شما موافق باشد؟
آیا شما کسی هستید که اول عذرخواهی میکند؟
آیا اشتباهات خودتان را میپذیرید و عذرخواهی میکنید؟
همسرتان باید چگونه رفتار کند تا شما مطمئن شوید که از کارخطایی که کرده، پشیمان است؟
آیا شما روحیه سلطه جویی دارید و میخواهید همه چیز را هدایت و کنترل کنید؟
آیا به دنبال این هستید که روابط خودتان و همسرتان را با دیگران کنترل کنید؟
به نظر شما رابطه همسران بعد از ازدواج باید محدود شود؟
آیا برای رفت وآمد با دوستان و خانواده حدومرزی قایل هستید؟
آیا نگران هستید که همسرتان از خانوادهاش الگو و تاثیر بگیرد؟
عقاید دینی و فکری
آیا شما پای بندیهای دینی دارید و از همسرتان نیز چنین توقعی دارید؟
حد و حدود رعایت شرعیات برای شما چیست؟
آیا شما تفاوت در عقیده را میپذیرید؟
آیا شما به آزادیهای فردی اعتقاددارید؟
اگر همسرتان و یا خود شما در بعضی از موارد تغییر موضع فکری بدهید چگونه آن را مطرح میکنید؟
آیا تحمل عقیده مخالف با فکر خودتان را دارید؟
آیا شما نظر و عقیدهتان را تحمیل میکنید؟ واگر همسرتان رای ضعیفی داشته باشد آن را تحقیر میکنید؟
اگر با همسرتان اختلاف عقیده داشته باشید این تعارضات را چگونه درتربیت کودکتان لحاظ میکنید؟
تربیت فرزندان
آیا به یک تصمیم مشترک درباره زمان بچه دار شدن رسیدهاید؟
به نظر شما چه موقعیتی باید فراهم شود که برای بچهدارشدن اقدام کنید؟
چه کسی مسئولیت بیشتری دربرابر تربیت فرزندان دارد؟
آیا به نظر شما زن باید بعداز به دنیا آمدن کودک کارکردن را کنار بگذارد؟
چگونه اختلاف نظرها درباره تربیت فرزندتان را رفع میکنید؟
خواستههای شما برای تربیت و آموزش کودکتان چیست؟
به نظرشما والدین در تربیت فرزندان باید به چه نکاتی اهمیت بدهند؟
چگونه امنیت و رفاه کودکتان را فراهم میکنید؟
آیا شما روابط کودکتان را با بعضی از افراد و کودکان محدود میکنید؟
اگر دوستان کودکتان را مناسب معاشرت ندانید چگونه واکنش نشان میدهید؟
چقدر برای جمع خانواده ارزش قایل هستید و چه سرگرمیهایی برای کودکتان فراهم میکنید؟
آیا دغدغه فرهنگی کودکتان را نیز دارید؟ آیا برای او موقعیتهایی که مهارتهایش رشد کند را فراهم میکنید؟
چگونه و از چه سنی عقاید دینی را به کودک آموزش میدهید؟
درباره تاثیرات مثبت تفاهم و رابطه عاشقانه در کودکان چه میدانید؟
آیا به همان روش پدرومادرتان کودکتان را تربیت میکنید؟
آیا مطمئن هستید که میتوانید رفاه و سلامت را برای کودکتان فراهم کنید؟
اتفاقات پیش بینی نشده
برای اتفاقات پیش بینی نشده آماده باشید زیرا زندگی همیشه به یک روال عادی
نمیگذرد. یادتان باشد که اگرچه بعضی از اتفاقات سخت و غیرمعمول زندگی را
سخت میکنند اما زمانی که شما به این شرایط غلبه میکنید طعم رضایت از
زندگی را میچشید. قبل از اینکه این حوادث پیش بینی نشده اتفاق بیفتند به
آنها فکر کنید و واکنش و رفتارهایتان را ارزیابی کنید:
اگر این اتفاقات بیفتند چگونه عکس العمل نشان میدهید؟
اگر همسرتان کارش را از دست بدهد..
اگر همسرتان به شما خیانت کند...
اگر بارداری ناخواسته اتفاق بیفتد...
اگر یکی از اعضای خانواده را از دست بدهید...
اگر همسرتان یا یکی از فرزندانتان دچار بیماریهای جسمی یا روحی شود...
اگر ورشکسته شوید...
اگر همسرتان مسئولیتهایش را نپذیرد واز زیر بار وظایفش شانه خالی کند...
شاید این سؤالات به نظر شما بسیار کلی و غیرضروری باشند یا اینکه فکرکنید
تا در شرایط واقعی قرار نگیرید نمیتوانید پاسخ درست این سؤالات را بدهید.
هدف اصلی از طرح این سؤالات این است که شما به درک درستی از ازدواج
برسید. این پرسشها مبتنی بر واقعیتهای زندگی هستند بنابراین پیش از شروع
زندگی زناشوییتان به تک تک این سؤالات فکر کنید و به جوابهای قانع کننده
برسید.
***
روابط اجتماعی و خانوادگی
چه برنامهای برای معاشرت با خانواده و دوستان دارید؟
آیا از اینکه همسرتان زمان زیادی را با دوستان یا خانوادهاش بگذراند ناراحت میشوید؟
آیا از معاشرت با افراد مجرد هراس دارید و آنها را از رابطهتان حذف خواهید کرد؟
اگر همسرتان از یکی از دوستان شما خوشش نیاید چه واکنشی نشان میدهید؟
اگر همسرتان با یکی از اعضای خانواده شما مشکل داشته باشد چه رفتاری میکنید؟
اگر وظایف اجتماعی شما با روابط خانوادگی تداخل پیدا کند چه تدبیری میاندیشید؟
اگر خانواده همسرتان رفتار مناسبی با شما نداشته باشد چه عکس العملی نشان خواهید داد؟
اگر همسرتان در اختلافات خانوادگی همراهیتان نکند چه میکنید؟
اگر خانواده شما به همسرتان احترام نگذارند آیا رابطهتان را محدود میکنید؟
***
مسئولیتهای خانه
تعریف شما از تمیزی چیست؟ آیا شما وسواس دارید؟
آیا شما معتقدید که کارهای خانه وظیفه زن است؟
نظافت و آراستگی خانه چقدر برای شما مهم است؟
به نظرشما چه کسی باید وظیفه خرید روزانه را به عهده بگیرد؟
آیا مشارکت در امور خانه را وظیفه خودتان میدانید؟
اگر هردوی شما کار میکنید چگونه برای رسیدگی به کارهای خانه برنامه ریزی میکنید.
اگر فقط یکی از شما کار میکند وظایف شریک زندگی را چگونه تعریف میکنید؟
چه احساسی پیدا میکنید اگر همسرتان درکارهای خانه همراهیتان نکند؟
اگر همسرتان بگوید که شما درکارهای خانههمراهیش نمیکنید چه واکنشی نشان میدهید؟
***
پرسشهایی درباره مسائل مالی
چه کسی باید پول در بیاورد؟ چه کسی باید درآمدش را خرج امور خانواده کند؟
چه کسی باید خرجها را مدیریت کند؟ آیا با کارکردن زنها موافقید؟ آیا زنی
که کار میکند باید درآمدش را در خانه خرج کند؟ وضعیت مالیتان را در 5 سال
بعد چگونه میبینید؟ برنامه اقتصادی خانوادهتان برای 10 سال بعد چیست؟
فکر میکنید در 20 سال آینده بتوانید وضعیت مالی را بهبود بدهید؟ درباره
هزینههای جاری خانه و پس انداز چه عقیدهای دارید؟ آیا میخواهید خانه
بخرید؟ منابع مالی آن را چگونه تهیه میکنید؟ اگر یکی از شما کارش را از
دست بدهد چه واکنشی نشان میدهید؟ چه کسی باید درباره خرجهای مهم مثل
خریدن ماشین نظر بدهد؟ چه مقدار از درآمدتان را برای خرجهای عمده کنار
میگذارید؟ آیا خرجهایی مثل سفر یا تفریح را ضروری میدانید؟ آیا به پس
اندازهای شخصی اعتقاد دارید؟
منبع:http://www.ettelaat.com سه شنبه 25/7/1391 - 21:24
ازدواج و همسرداری
نویسنده:آیت الله ابراهیم امینی
الف : وظائف بانوان
شوهردارى
شوهردارى یعنى مواظبت و نگهدارى شوهر. شوهردارى كار سهل و آسانى
نیست كه از هر زن بىلیاقت و نادانى ساخته باشد، بلكه كاردانى وذوق و سلیقه
و زیركى مخصوص لازم دارد، زنیكه بخواهد شوهردارى كند باید دل او را بدست
آورد،اسباب رضایت خاطرش را فراهم سازد.مواظباخلاق و رفتارش باشد، به
كارهاى نیك تشویقش كند،از كارهاى بدنگهداریشكند،مواظب بهداشت و حفظ الصحه و
تغذیه او باشد.سعى كنداو را به صورت یك شوهرآبرومند و محبوب و مهربان در
آورد تا براى خانوادهاش بهترین سرپرست و براى فرزندانش بهترین پدر و مربى
باشد. خداوند حكیم قدرت فوق العادهاى به زن عطا فرموده است. سعادت و
خوشبختى خانواده در دست اوست ، بدبختى خانواده نیزدر دست اوست.
زن
میتواند خانه را به صورت بهشت برین در آورد، و میتواند بهصورت جهنم
سوزانى تبدیلش سازد، میتواند شوهرش را به اوج ترقىبرساند و میتواند به خاك
سیاهش بنشاند.زن اگر به فن شوهردارى آشنا باشد و وظائفى را كه خدا برایش
مقرر فرموده انجام دهد میتواند ازیك مرد عادى بلكه از یك مرد بىعرضه و
بىلیاقتیك شوهر لائق و آبرومند بسازد. یكى ازدانشمندان مینویسد: زن قدرت
عجیبى دارد، مثل قضا وقدر است ، هر چه بخواهد همانست.( در آغوش خوشبختى ص
142 )
اسمایلز میگوید : اگر زن با تقوى و خوش خلق و كدبانویى در خانهمحقر و فقیرى باشد آن خانه را محل آسایش و فضیلت و خوشبختىمیسازد.
ناپلئون میگوید:اگر میخواهید اندازه تمدن و پیشرفت ملتى رابدانید به زنان آن ملتبنگرید.
بالزاك میگوید: خانه بىزن عفیف ، قبرستان است.
شوهردارى
به قدرى در نظر اسلام اهمیت داشته كه آنرا در ردیف جهاد در راه خدا قرار
داده، حضرت على (علیه السلام) میفرماید: جهاد زن به ایناست كه خوب
شوهردارى كند. ( بحار الانوار ج 103 ص 252)
با توجه به اینكه جهاد در
راه خدا براىترقى و عظمت اسلام و دفاع از كشورهاى اسلامى و اجراى
عدالتاجتماعى بزرگترین عبادت است ارزش شوهردارى معلوم میشود.
رسول خدا
(صلی الله علیه واله) فرمود: هر زنیكه بمیرد در حالیكه شوهرشراضى باشد
داخل بهشت میشود.( محجة البیضاء ج 2 ص 70 ) رسول خدا (صلی الله علیه واله)
فرمود: زن نمیتواند حق خدا را ادا كند مگر اینكهحق شوهرش را ادا كند.(
مستدرك ج 2 ص 552)
محبت:
همه مردم تشنه
دوستى و محبتند.دوست دارند محبوب دیگرانباشند.دل انسان به محبت زنده
است.كسیكه بداند محبوب كسى نیستخودش را بیكس و تنها میشمارد.همیشه پژمرده و
افسرده است.خانممحترم ، شوهر شما نیز از این احساس غریزى خالى نیست.او هم
تشنهعشق و محبت است. قبلا از محبتهاى بىشائبه پدر و مادر برخوردار
بوداما از آنهنگام كه پیمان زناشویى بستید خودش را در اختیار تو قرار داد.
انتظار دارد محبتهاى آنها را جبران كنى و از صمیم قلب دوستش بدارى.
شكسپیر میگوید: چیزیكه در زن قلب مرا تسخیر میكند مهربانىاوست نه روى زیبایش. من زنى را بیشتر دوست دارم كه مهربانتر باشد.
خداوند
بزرگ در قرآن شریف به محبت و علاقهایكه در بین زن وشوهر وجود دارد اشاره
فرموده آنرا یكى از آیات قدرت خویش شمرده میفرماید:
یكى از آیات خدا اینست كه همسرانى برایتان آفریده تا بدانها آرامش پیدا كنید و میان شمادوستى و مهربانى نهاد. (سوره روم:21)
حضرت
رضا علیه السلام فرمود: بعض زنها براى شوهرشان بهترین غنیمت هستند:
زنانیكه به شوهرشان اظهار عشق و محبت كنند. (مستدرك ج 2 ص 532)
پیغمبر
اكرم صلى الله علیه و آله فرمود: بهترین زنان شما ، زنهایىهستند كه داراى
عشق ومحبت باشند. (بحار ج 103 ص 235) امام صادق علیه السلام فرمود: وقتى
كسى را دوست دارى به او خبر بده. (بحار ج 74 ص 181)
احترام شوهر
هر
كسى به شخصیتخویش علاقهمند است.خودش را دوستدارد.دلش میخواهد دیگران به
شخصیت او احترام بگذارند.هر كسشخصیت او را محترم بشمارد محبوبش واقع
میشود. ازتوهین كنندگانمتنفر است.خانم محترم حب ذات و علاقه به احترام یك
امر غریزى است لیكن همه كس حاضر نیست احساس درونى شوهر شما را اشباع كند و
بهوى احترام بگذارد. در خارج منزل با صدها افراد گوناگون و بىادب
برخورد میكند و بسا اوقات مورد توهین قرار میگیرد.و به شخصیتش لطمه وارد
میشود.از شما كه یار و غمخوارش هستیدانتظار دارد اقلا در خانهاحترامش كنید
و شخصیت تحقیر شدهاش را زنده گردانید. بزرگداشت او شما را كوچك نمیكند
لیكن به او نیرو و توانایى مىبخشد و براى كوشش وفعالیت آمادهاش
میگرداند. خانم گرامى به شوهرت سلام كن. همیشه بالفظ شما او را مخاطب قرار
بده. موقع سخن گفتن كلامش را قطع نكن. جلو پایش برخیز و به او احترام كن.با
ادب حرف بزن. بر سرش داد نزن. اگر با هم به مجلسى میروید او را مقدم بدار.
او را با اسم صدا نزن بلكه بانام فامیل و لقب مخاطب قرار بده. در حضور
دیگران از او تجلیل و تعریفكن. به فرزندانت سفارش كن از پدرشان احترام
كنند. و اگر بىادبى كردند توبیخشان كن. در حضور مهمانها نیز احترام شب
گذار و باندازه آنها بلكهزیادتر از او پذیرایى كن. مبادا در مجلس مهمانى
وجود شوهرت را نادیده بگیرى و تمام توجهت به مهمانها معطوف باشد. وقتى درب
منزل را میزند سعى كن خودت درب را باز نموده با لب خندان و چهره باز به
استقبالش بروى. آیا میدانى همین عمل كوچك چه اثر نیكویى در روح
شوهرتخواهد گذاشت؟ شاید در خارج منزل با دهها مشكل مواجه بوده و با روح
پژمرده وارد منزل شود.استقبال كردن شما با لب خندان روح تازهاى دركالبد
خسته او دمیده دلش را آرامش میدهد. ممكن استخانمها از اینسخن تعجب نموده
بگویند: چه پیشنهاد عجیبى! زن باستقبال شوهر برود وخوش آمد بگوید! شخص
بیگانه وغریبى نیست تا احتیاجى باستقبال وخوش آمد داشته باشد.
رسول خدا
صلى الله علیه و آله فرمود: وظیفه زن این است كه تادرب خانه به پیشواز
شوهرش برود و به وى خوش آمد بگوید. (مستدرك ج 3 ص 551)
امام صادق علیه السلام فرمود: هر زنى كه از شوهرش احترام كند وآزارش نرساند خوشبخت و سعادتمند خواهد بود. (بحار ج 103 ص 253)
پیغمبر اسلام فرمود: زن موظف است براى شوهرش طشت و حولهحاضر كند و دستهایش را بشوید. (مستدرك ج 2 ص 551)
خوش اخلاق باش
كسیكه
خوش اخلاق باشد، با مردم خوشرفتارى كند، با لب خندان سخن بگوید، در مقابل
حوادث و مشكلات بردبار باشد، محبوب همه است،دوستانش زیادند ، همه دوست
دارند با او معاشرت و رفت و آمد كنند، عزیز و محترم است، به ضعف اعصاب و
بیماریهاى روانى مبتلا نمیشود ، بر مشكلات و دشواریهاى زندگى پیروز میگردد ،
از زندگى لذت میبرد ، و برمعاشرانش خوش میگذرد.
امام صادق علیه السلام فرمود: «هیچ زندگانى گواراتر از خوشاخلاقى نیست.» (بحار ج 71 ص 389)
اما
كسیكه بد اخلاق باشد، با صورت درهم كشیده با مردم ملاقاتكند، در مقابل
حوادث و ناملایمات داد و فریادش بلند شود، بیخود داد وقال راه بیندازد، تند
خو و بد زبان باشد زندگى تلخ و ناگوارى خواهد داشت، خودش همیشه ناراحت و
معاشرینش در عذابند، مردم از او متنفر واز معاشرتش گریزانند ، آب خوش از
گلوى خودش و معاشرانش پائین نمیرود، خواب و خوراك درستى ندارد. براى انواع
بیماریها مخصوصا ضعف اعصاب كاملا آمادگى دارد، همیشه اوقاتش تلخ و آه و
نالهاش بلند است،دوستانش كماند، محبوب كسى نیست.
پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:«آدم بد اخلاق نفس خودش را در رنج و عذاب دائم قرار میدهد.» (بحار جلد 73 ص 298)
خوش
اخلاقى براى همه لازم است مخصوصا براى زن و شوهرضرورت دارد، زیرا همیشه با
هم هستند و ناچارند با هم زندگى كنند. امام صادق علیه السلام فرمود:«خدا
به آدم خوش اخلاق ثوابجهاد میدهد،صبح و شب برایش ثواب نازل میشود. (بحار ج
71 ص 377) »
حضرت صادق علیه السلام فرمود:هر زنیكه شوهرش را اذیت كند و
اندوهگینش سازد و از رحمتخدا دور است. و هر زنیكه به شوهرشاحترام بگذارد
و آزارش نرساند و فرمانبردارش باشد خوشبخت ورستگار است». (بحار ج 103 ص
253)
به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض شد:« فلان شخص زن خوبى است.
روزها روزه دارد وشبها عبادت میكند.لیكن بد اخلاق استهمسایگانش را آزار
میرساند».
فرمود:«هیچ خیر و خوبى ندارد.و از اهل دوزخ میباشد (بحار ج 103 ص 253) ».
توقعات بیجا
امكانات
مالى و درآمد همه افراد یكسان نیست.همه نمیتوانند دریك سطح زندگى
كنند.هرخانوادهاى باید حساب دخل و خرج خودشانرا بكنند و بر طبق درآمدشان
خرج كنند.انسان همه طور میتواند زندگىكند.عاقلانه نیست كه براى تهیه امور
غیر ضرورى دستبه قرض ونسیه بزند.
پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله
فرمود:«هر زنیكه با شوهرشسازگار نباشد و او را برچیزهائیكه فوق توانایى
اوست وادار كند اعمالشمورد قبول خدا واقع نمیشود و در قیامتمورد غضب
پروردگار جهان قرارمیگیرد (بحار ج 103 ص 244) ».
رسول خدا صلى الله
علیه و آله فرمود:هر زنیكه با شوهرشناسازگارى كند و به آنچه از جانبخدا
رسیده قناعت ننماید و بر شوهرشسختگیرى كند و بیش از حد توانایى خواهش
كنداعمالش قبول نمیشود وخدا بر او خشمناك خواهد بود (بحار ج 76 ص 367) ».
پیغمبر اسلام فرمود:«بعد از ایمان به خدا نعمتى بالاتر از همسرموافق و سازگار نیست (مستدرك ج 2 ص 532) ».
شوهرت را دلدارى بده
دشوارى
زندگى بر دوش مرد است. مخارج خانواده را بهر طورشده باید تامین كند، در
خارج منزل با صدها مشكل مواجه میشود، ممكناست مورد توهین یا توبیخ رئیس
قرار بگیرد، ممكن استبا اذیت وكارشكنى همكارانش برخورد كند،ممكن است
مطالباتش را نتواند وصولكند، ممكن است محل چك و سفتههایش را نتواند تامین
كند، ممكن استبه كسادى بازار و عدم درآمد برخورد نموده باشد ، ممكن
استشغلمناسبى پیدا نكند،گرفتاریهاى مردیكى دو تا نیست، در زندگى روزمره
باصدها از این قبیل حوادث برخورد میكند، آنهم نه یك مرتبه و دو مرتبه بلكه
دائما و پیوسته،كمتر اتفاق میافتد روزیكه ناراحتى تازهاى نداشته باشد،
بیخود نیست كه عمر مردها غالبا كوتاهتر از زنهاست.آخر اعصاب یكنفر چقدر
میتواند حوادث و ناراحتىها را تحمل كند! انسان در اینگونه مواقع احتیاج
شدیدى دارد به شخص دلسوز مهربانیكه دلداریش بدهد وروح و اعصابش را تقویت
كند.
حضرت صادق علیه السلام فرمود:«در دنیا چیزى بهتر از همسرشایسته
وجود ندارد. زنیكه شوهرش از دیدار او مسرور و شاد گردد (بحار ج 103 ص 217)
».
حضرت رضا علیه السلام فرمود:«یك دسته زنها آنهایى هستند كه زیاد
بچهدار میشوند، مهربان و با عاطفه هستند، در سختیها و پیش آمدهاى
روزگار،در امور دنیا و آخرت پشتیبان شوهرشان هستند، به زیان او كار نمیكنند
و گرفتاریهایش را زیاده نمیگردانند. (مستدرك ج 2 ص 534.) ».
سپاسگزار باش
امام
صادق علیه السلام فرمود:« بهترین زنهاى شما زنى است كهوقتى شوهرش چیزى
آورد سپاسگزارى كند و اگر نیاورد راضى باشد (بحار ج 103 ص 239) ».
حضرت
صادق علیه السلام فرمود:«هر زنى كه به شوهرش بگوید: از تو خیرى ندیدم تمام
اعمالش باطل و از درجه اعتبار ساقط میگردد. (شافى ج 2 ص 139) »
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:«كسى كه از احسان مردمقدردانى نكند شكر خداى رانیز بجاى نمیآورد (وسائل ج 11 ص 542) ».
عیبجویى نكن
هیچكس
بىعیب نیست،یا كوتاه استیا دراز،یا سیاه رنگ استیا رنگ پریده،یا چاق
استیالاغر اندام یا دهانش بزرگ استیاچشمهایش كوچك،یا بینىاش بزرگ استیا
سرش طاس، یاتندخواستیا ترسو،یا كم حرف استیا پر مدعا،یا دهانش بدبو
استیا پاهایش،یا بیمار استیاپر خور،یا ندار استیا بخیل،یا آداب زندگى را
بلد نیستیا بد زبان است،یا كثیف استیابىادب.
از این قبیل عیوب در هر مرد و زنى وجود دارد.
آرزوى
هر مرد و زنى اینست كه همسر ایدهآلى پیدا كند كه از تمامعیوب و نواقص
خالى بودهنقطه ضعفى نداشته باشد.لیكن كمتر اتفاقمیافتد كه به مطلوب خیالى
خویش دستیابد.
رسولخدا فرمود:«عیبى بالاتر از این نیست كه انسان عیوبدیگران را ببیند اما از عیبهاىخودش غافل باشد (بحار-ج 73 ص 385) ».
چرا یك عیب كوچك را به قدرى بزرگ میكنى و دربارهاشغصه میخورى كه بنیاد زندگى وكانون انس و مودت را بر هم مىزنى؟
عاقل
و با هوش باش،دست از هوسبازى و سبك مغزى بردار،عیبهاىكوچك را ندیده
بگیر،بااظهار محبت كانون خانوادگى را گرم كن تا ازنعمت انس و محبتبرخوردار
گردى،مواظبباش عیب شوهرت را نه درحضور و نه در غیابش بزبان نیاورى زیرا
رنجیده خاطر و مكدرمیگردد،در صدد عیبجویى بر میآید،محبت و علاقهاش كم
میشود،پیوسته در حالجدال وستیزه خواهید بود،اگر با همین وضع بزندگى ادامه
دهید زندگىناگوارى خواهید داشت، واگر كار به طلاق و جدایى خاتمه یابد كه
بد ازبدتر.
البته اگر عیب قابل اصلاحى داشته باشد میتوانى در صدداصلاحش
بر آیى،لیكن در صورتىامكان موفقیت دارى كه با نرمى و مداراو صبر و حوصله و
بصورت خیرخواهى و خواهش وتمنا رفتار كنى، نه بهعنوان عیبجویى و
اعتراض،سرزنش و ایراد،قهر و دعوا.
حجاب اسلامى
زن
و مرد گر چه در بسیارى از امور اشتراك دارند لیكن امتیازات ویژهاى نیز
دارند.یكى ازامتیازات مهم آنان اینست كه زن موجودى استظریف و لطیف و زیبا و
محبوب.زن دلبراست و مرد دلداده زن جاذباست و مرد مجذوب،مرد دوستدار است و
زن دوست داشتنى.هنگامیكه مرد با زنى ازدواج میكند مىخواهد تمام خوبیها و
زیبائیهاى این موجود ظریف رادر انحصار خویش ببیند. زنى را دوست دارد كه
زیبائیها، دلبریها و طنازیها ،شوخیها وخوشمزهگیها، و همه چیزش را در
انحصار شوهرشقرار دهد و نسبتبه مردان بیگانه جدا اجتناب نماید . مرد
بسیار غیور است و نمىتواند تحمل كند كه مرد بیگانهاى به همسرش نگاهكند یا
با او درارتباط و آمیزش باشد، بگوید و شوخى كند و بخندد و چنین عملى
راتجاوز به حق مشروع خویش میداند.و از همسرش انتظار دارد كه با رعایت پوشش و
حجاب اسلامى و با تقید به ضوابط شرعى و قوانیناخلاقى و با حفظ متانت و
حجب و حیاء اسلامى شوهرش رادر اینخواسته مشروع كمك و یارى نماید. هر مرد
مؤمن و غیورى چنینخواستهاى را دارد.اگر همسرش به این وظیفه اسلامى و
اجتماعى عملكرد او نیز با آرامش خاطر زندگى میكند و براى تامین
نیازمندیهاىخانوادهاش تلاش مینماید و بر محبتش اضافه میگردد.و همین صفا و
محبتسبب میشود كه او نیز به زنان بیگانه بىتوجه باشد.اما اگر مرد مشاهده
كرد كه همسرش تقیدى به حجاب و پوشش اسلامى ندارد و زیبائیهایش را در معرض
دید مردان بیگانه قرار میدهد و با آنها نیز درارتباط و تماس است شدیدا
ناراحت میشود زیرا حق انحصارى خویش راتضییع شده و در معرض دید دیگران
مىبیند.و مسؤولیت این امر رابرعهده همسرش مىداند.چنین مردى همواره پریشان
خاطر و بدبین است.
محبت و صفایش نسبتبه خانواده تدریجا كم میشود.
بنابراین
صلاح جامعه و بانوان در این است كه پوشیده و محجوبباشند و متین و بدون
آرایش از منزل خارج شوند و زیبائیهاى خودشان رادر معرض دید همگان قرار
ندهند.
رعایتحجاب یك وظیفه اسلامى است.خدا در قرآن مىفرماید:
به
زنان مؤمن بگو: از مردان بیگانه چشم بپوشند.و فروج و اندام خویشتن را از
نگاه دیگرانمحفوظ بدارند، و محل زیبائیها و زینتهاى خویش را براى اجانب
آشكار نسازند، مگر آنچه راكه طبعا آشكار است (مانندصورت و دستها) و
روسریهاى خودشان را بر سینهها بیندازند (تا خوب پوشیده شود) و زینت و
جمالشان را جز براى شوهر و پدر و پدر شوهر و پسران خود وپسران شوهر، و
برادران و فرزندان برادر و فرزندان خواهر...آشكار نسازند (14)
آرى رعایتحجاب و پوشش اسلامى از جهات مختلف به نفع بانوان است:
1- بهتر مىتوانند مقام و منزلت و ارزش وجودى خودشان را دراجتماع محفوظ بدارند، وخویشتن را از معرض دید چشمهاى بیگانگاننگه دارند.
2-
بانوان با رعایت پوشش اسلامى بهتر مىتوانند مراتب وفادارى و علاقه
خودشان را نسبتبه همسرشان باثبات رسانند و درآرامش و صفا و گرمى خانواده
كمك نمایند و از بوجود آمدن بدبینى واختلافات و مشاجرات جلوگیرى بعمل
آورند.و در یك كلام، بهترمىتوانند دل شوهر را بدست آورند و جایگاه خویش را
تثبیت نمایند.
3-با رعایت حجاب اسلامى جلو چشم چرانیها و
لذتجوئیهاىغیر مشروع بصرى مردان بیگانه را می گیرند و بدین وسیله از
اختلافات وبدبینیهاى خانوادهها مىكاهند و به استحكام و ثبات و آرامش آنها
كمكمی نمایند.
4-با رعایت پوشش اسلامى بهترین كمك را به نسل جوان
ومردان مجردى كه امكان ازدواج ندارند انجام میدهند و از فسادها و انحرافها و
ضعف اعصابهاى جوانان كه نتائجسوئش درنتیجه عائد خود بانوان خواهد شد
جلوگیرى میكنند.
5-اگر همه بانوان حجاب اسلامى را كاملا رعایت نمایند،
هرزنى كه همسرش از منزل خارج میشود اطمینان دارد كه در برابر بد حجابیها و
طنازیها و خودنمائیهاى زنان كوچه و بازار قرارنمیگیرد- تا دلش راببرند و از
محبت و علاقهاش نسبتبه خانواده بكاهند.
آرى اسلام چون از آفرینش
ویژه زن آگاه است و او را یك ركنمهم اجتماع میداند كه نسبتبه صلاح و فساد
جامعه نیز مسؤلیت دارد، ازاو مىخواهد كه در انجام این مسؤلیت
بزرگفداكارى نماید و با رعایتحجاب اسلامى از مفاسد و انحرافهاى اجتماعى
جلوگیرى كند و درثباتو آرامش و عظمت ملتخویش بكوشد. و یقین بداند كه در
انجام اینمسؤولیت بزرگ الهى بهترین پاداش را از خداوند بزرگ دریافتخواهد
نمود.خانم گرامى!ا گر به آرامش و ثبات خانواده و اعتماد و اطمینانشوهرت
علاقه دارى،اگر به مصالح واقعى جامعه بانوان مىاندیشى،اگر بهسلامت روانى
جوانان و جلوگیرى از انحراف و لغزش آنان فكر مىكنى،اگرمىخواهى بانوان را
از معرض چشم چرانى بیگانگان و فریب دادن و بانحراف كشیدن آنان نجات دهى، و
اگر مىخواهى رضایتخدا را جلبكنى و یك مسلمان مؤمن و فداكار باشى،پوشش و
حجاب اسلامى راهمواره رعایت كن. و زیبائیها و آرایش خودت را در معرض دید
بیگانگان قرار نده.گر چه در داخل منزل و با خویشان نزدیك باشد.داخل منزل
وخارج آن، درمجالس مهمانى و در خارج فرقى ندارد. برادر شوهر، پسربرادر
شوهر،شوهر خواهر شوهر، شوهر خواهر خودت شوهر عمهات، شوهر خالهات، پسر
عمهها، پسر دائیها، همه اینها به تو نامحرم هستند واجب استحجاب اسلامى را
رعایت كنى گر چه در منزل خودتان یا درمجلس مهمانى باشید.اگر نسبت باینها
حجاب را رعایت نكنى هم مرتكبگناه میشوى هم شوهرت را قلبا ناراحت میكنى.
ممكن استشوهرت برزبان نیاورد ولى یقین داشته باش كه ناراحت میشود و به صفا
و صمیمیت خانوادگى شما لطمه وارد میگردد.
اما نسبتبه محارم مانند،
پدر شوهر و پدر خودت برادر خودت، فرزندان برادر، فرزندان خواهر، رعایتحجاب
لازم نیست.لیكن تذكراین نكته لازم است كه بهتر است نسبت باینها هم تاحدى
حریم قائلشوى.و آرایش كرده و با لباسهائى كه براى شوهرت مىپوشى، نزد
اینها نیزظاهر نشوى. گر چه شرعا جایز باشد. زیرا اكثر مردها حتى در
اینموارد ناراحت میشوند، وحفظ اعتماد و آرامش قلبى آنها لازم و مفیداست و
براى بقاء و ثبات و آرامش خانواده سودمند میباشد.
خطاهاى شوهرت را ببخش
به
غیر از معصوم همه كس خطا و لغزش دارد.دو نفر كه با هم زندگى میكنند و از
جهتى تشریك مساعى و همكارى دارند باید لغزشهاى یكدیگر را ببخشند تا زندگى
آنها ادامه پیداكند.اگر بخواهند در این باره سختگیرى كنند ادامه همكارى
غیر ممكن میشود.دو نفر شریك، دو نفرهمسایه، دو نفر رفیق، دو نفر همكار، دو
نفر زن و شوهر باید در زندگىاجتماعى داراى گذشت باشند. هیچ زندگى اجتماعى
به مقدار زندگىخانوادگى احتیاج به گذشت ندارد.اگراعضاء یك خانواده
بخواهند سختگیرى بعمل آورند و خطاهاى یكدیگر را تعقیب كنند یا زندگى آنها
ازهم مىپاشد یا بدترین زندگى را خواهند داشت.
خانم محترم، ممكن است از
شوهر شما خطا یا خطاهایى صادرشود.ممكن است از روى خشم و غضب به شما اهانت
كند.ممكن است ناسزائى از دهانش بیرون آید. ممكن است از خود بیخود شده شما
رابزند، ممكن استیك مرتبه به شما دروغ بگوید، ممكن است كارى را انجامدهد
كه مورد پسند شما نباشد،از این قبیل خطاها براى هر مردى امكان دارد،اگر
بعدا احساس كردى كه از كردار خویش پشیمان شده او را ببخش و موضوع را تعقیب
نكن.اگرعذرخواهى كرد فورا قبول كن.اگر پشیمان شده لیكن زیر بار عذرخواهى
نمىرود در صددنباش مجرمیت وى را باثبات رسانى، زیرا به شخصیت او لطمه
وارد میشود، ممكن استدرصدد تلافى برآید، خطاهاى شما را تعقیب كند، ممكن
است كارتان بهنزاع و جدال و حتى جدائى بكشد اما اگر سكوت كردى و خطایش
رانادیده گرفتى در شكنجه وجدان قرارمىگیرد و به طور مسلم از كردارخویش
پشیمان خواهد شد، آنگاه شما را یك زن با گذشت فهمیده فداكارعاقل خواهد
شناخت،مىفهمد كه به زندگى و خانواده و شوهرعلاقهمند هستى، قدر ترا
مىشناسد و محبتش چند برابر خواهد شد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:«زن بد ، عذر شوهرش رانمىپذیرد و خطاهایش رانمىبخشد (بحار جلد 103 ص 235) ».
در خانه هم تمیز و زیبا باشید
پیغمبر
اسلام (صلی الله علیه واله) فرمود:«هر زنیكه خودش را خوشبو كند و ازمنزل
خارج شود تا به خانه بر نگردد از رحمتخدا دور خواهد بود (بحار ج 103 ص
247) ».
رسول خدا فرمود : « بهترین زنان شما زنى است كه مطیع
شوهرشباشد. براى او آرایش كندولى زینتش را براى بیگانگان ظاهر نسازد . و
بدترین زنان شما زنى است كه در غیاب شوهرش زینت كند (بحار ج 103 ص 235) ».
خانم
گرامى، بدست آوردن دل یك مرد آن هم براى همیشه كارسادهاى نیست.پیش خود
نگو: او كه مرا دوست دارد پس چه احتیاجىدارم به سر و وضع خودم برسم و
برایش دلربایى كنم؟ باید عشق او رابراى همیشه نگهدارى كنى.
یقین بدان
كه شوهرت دوست دارد همیشه تمیز و مرتب و زیبا باشى و لو به زبان
نیاورد،اگر برطبق خواستههاى باطنى او رفتار نكنى و در منزل به خودت نرسى
ممكن است در خارج منزل چشمش به زنان تمیز آرایشكرده بیفتد و از تو دلسرد
شده و از راه منحرف گردد، وقتى خانمهاى تمیز و مرتب را دید و آنها را با سر
و وضع كثیف و نامرتب تو مقایسه كرد خیال میكند فرشتگانى هستند كه از
آسمان نازل شدهاند! تو هم در خانه برایشآرایش كن و لباس خوب بپوش و دلبرى
و طنازى كن تا بفهمد كه تو ازآنها كمتر نیستى بلكه بهتر و زیباتر هستى،
درآنصورت مىتوانى بدوامعشق او امیدوار باشى و براى همیشه دلش را مسخر
گردانى.
حضرت باقر علیه السلام فرمود:« بر زن لازم است خودش راخوشبو
كند ، بهترین لباسهایش را بپوشد، به بهترین وجه زینت كند و باچنین وضعى صبح
و شب با شوهرش ملاقات كند (بحار ج 103 ص 228) ».
امام صادق علیه
السلام فرمود:«زن نباید آرایش و زینت را ترككند گر چه به یك گلوبند باشد،
نباید دستش را بدون خضاب بگذارد گر چه به كمى از حنا باشد، حتى زنهاى پیر
همنباید زینت و آرایش را ترك نمایند (شافى ج 2 ص 138) ».
مدیریت او را بپذیر
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:«زن خوب به حرف شوهرشگوش میدهد و مطابق دستوراتش عمل میكند». (بحار ج 103 ص 235)
زنى
از رسول خدا پرسید:«زن نسبتبه شوهرش چه وظیفهاىدارد؟فرمود:باید از وى
اطاعت كند و از فرمانش تخلف ننماید (بحار ج 103 ص 248) ».
پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:«بدترین زنها زن لجباز ویك دنده است (مستدرك ج 2 ص 532) ».
رسول خدا فرمود:«بدترین زنها كسانى هستند كه هم نازا و هم كثیف و لجباز و نافرما نباشند (شافى ج 2 ص 129) ».
نظافت
یكى
از وظائف مهم خانهدارى تمیز كردن منزل و اسباب و لوازم زندگى است.
نظافت به بهداشت و حفظ سلامتى اهل خانه كمك میكند وجلو بسیارى از بیماریها
را میگیرد.زندگى كردن در خانه تمیز مسرتبخش و دلپذیر است، مرد را به
سوى منزل متمایل میسازد،اسباب آبرو وسربلندى خانواده است، بدین جهت رسول
خدا فرمود:«دین بر نظافت پایهگذارى شدهاست.» (محجة البیضاء ج 1 ص 166)
شارع مقدس اسلام درباره نظافت سفارشهاى زیادى نموده كه به پارهاى از آنها از باب نمونه اشاره میشود:
امام
صادق علیه السلام فرمود:«خدا زیبا بودن و زینت كردن رادوست دارد . و تظاهر
به ندارى و فقر را مكروه دارد. دوست دارد آثارنعمتهایش را بر بندهاش
ببیند . لباسش نظیف و پاكیزه باشد، بوى خوشاستعمال كند.خانهاش را زینت
نماید.خانه و اطرافش را جاروب كند. قبل از غروب چراغ را روشن كند. زیرا
این عمل فقر را از خانه دور میكند وروزى را زیاد میگرداند (بحار ج 79 ص
300) ».
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:«آدم كثیف بد بندهاى است» (بحار ج 76 ص 175) .
حضرت على علیه السلام فرمود:«تارهاى عنكبوت را ازخانههایتان بگیرید زیرا ترك كردن آنها باعث ندارى میشود» (شافى ج 1 ص 208) .
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:«خاكروبهها را شب در خانهنگذارید بماند زیرا جایگاه شیطان میشود» (بحار ج 76 ص 175) .
پیغمبر اسلام فرمود:«خاكروبهها را پشت درب منزل نریزید زیراجایگاه شیطان میشود» (بحار ج 76 ص 177) .
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:«لباس انسان باید همیشهپاكیزه و تمیز باشد» (شافى ج 1 ص 208) .
پیغمبر اكرم فرمود:«دستمال چرب را در خانه نیندازید زیرا جایگاهشیطان میشود» (شافى ج 1 ص 215) .
حضرت صادق علیه السلام فرمود:«شستن ظرفها و تمیز كردناطراف خانه روزى را زیاد میكند» (بحار ج 76 ص 176) .
حضرت
صادق علیه السلام فرمود:«ظرفها را بدون روپوشنگذارید زیرا شیطان آب دهن
درآنها انداخته از آنها استفاده میكند» (بحار ج 76 ص 176) .
حضرت صادق علیه السلام فرمود:«میوهها داراى سمومى هستند. آنها را خوب بشویید آنگاه میل كنید» (شافى ج 2 ص 124) .
حضرت كاظم علیه السلام فرمود:«یك روز در میان،به حمام رفتنانسان را فربه میكند» (شافى ج 1 ص 209) .
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:«اگر بر امتم دشوار نمیشد واجب میكردم در موقع هر وضویى مسواك كنند» (شافى ج 1 ص 210) .
حضرت
صادق علیه السلام فرمود:« ناخن گرفتن در روز جمعه از بیمارى جذام و جنون و
پیسى و كورى جلوگیرى میكند» (شافى ج 1 ص 211) . روایتشده كه:«زیر ناخنها
خوابگاه شیطان است».
حضرت على علیه السلام فرمود:«شستن دستها قبل از
غذا و بعد ازآن عمر را زیاد میگرداند واز چركین شدن لباسها مانع میشود و
چشم رانورانى میگرداند» (شافى ج 2 ص 123) .
وظائف مردان
سرپرستخانواده
زن
و شوهر دو ركن بزرگ خانواده هستند لیكن مرد بدان جهت كهآفرینش ویژهاى
دارد و از جنبه تعقلات قوىتر است ركن بزرگ و سرپرست خانواده محسوب میشود.
خداوند بزرگ نیز او را به عنوان قیم و سرپرستخانواده شناختهدر قرآن
كریم میفرماید: مردها سرپرست زنان میباشند، زیرا خدا بعضكسان را بر بعض
دیگر برترى داده است (سوره نساء آیه 34) . چون بدین مقام شناخته شده طبعا
وظائف سنگینتر و دشوارترىهم خواهد داشت. اوست كه میتواند با تدبیرات
عاقلانه خویش خانواده را به بهترینوجه اداره كند و اسباب خوشبختى و سعادت
آنان را فراهم سازد و محیط خانه را همانند بهشت برین مرتب و منظم گرداند، و
همسرش را به صورت فرشتهاى در آورد. رسول خدا صلى الله علیه و آله
فرمود:مرد سرپرستخانوادهاست و هر سرپرستى نسبتبه زیردستانش مسؤولیت دارد
(مستدرك جلد 2 ص 550) . مردى كه مدیر خانواده است باید بدین نكته توجه
داشته باشد كه زن نیز انسانى است مانند مرد.خواستهها و آرزوها و حق حیات و
آزادىدارد. باید بداند كه زن گرفتن به معناى برده گرفتن نیست بلكه به
معناى انتخاب شریك در زندگى و یار و مونس گرفتن است. باید به
خواستههاىدرونى و آرزوهاى او نیز توجه داشته باشد. چنان نیست كه مرد مالك
مطلق زن و مطلق العنان باشد. زن نیز حقوقى بر گردن شوهر دارد.
خداوند
بزرگ در قرآن مجید میفرماید: همانطور كه زنها نسبتبهشوهرانشان وظائفى
دارند حقوقى هم بر گردن آنها دارند و مردان را بر آنها برترى هست (سوره
بقره آیه 228) .
زندارى
چنانكه شوهردارى
بزرگترین وظیفه یك بانوى خانهدار بوده درشریعت اسلام در ردیف جهادقرار
گرفته است همچنین زندارى بزرگترینو ارزندهترین عمل یك مرد زندار بوده
رازسعادتمندى خانواده میباشد.
اما زندارى كار آسانى نیستبلكه رموزى
دارد كه هر كس كاملا بدانها آشنا باشد میتواند همسرش را مطابق دلخواه به
صورت یك بانوى ایدهآل بلكه فرشته رحمت درآورد.
مردیكه بخواهد واقعا
زندارى كند باید اخلاق و روحیات همسرشرا كاملا بدست آورد،ازخواستههاى
درونى و تمایلات نفسانى او آگاه شودو بر طبق آنها برنامه زندگى را مرتب
سازد.به وسیله اخلاق و رفتار خویشچنان در او نفوذ كند و دلش را بدست آورد
كه به خانه و زندگى دلگرم شدهاز روى عشق و علاقه خانهدارى كند.
زندارى كلمه جامع و مبهمى است كه احتیاج به شرح و توضیحدارد.در مباحث آینده موردشرح و بسط قرار خواهد گرفت.
مهرورزى كن
زن كانون محبت و یك موجود صد در صد عاطفهاى است. از وجودش مهر و محبت میبارد.
حیات
و زندگى او به عشق و علاقه بستگى دارد.دلش میخواهدمحبوب دیگران باشد.هر چه
محبوبتر باشد شادابتر خواهد بود. براى بدست آوردن محبوبیت تا سر حد
فداكارى كوشش میكند.اگر بداند محبوب كسى واقع نشده خودش را شكستخورده و
بىاثر پنداشته دائما پژمرده و افسرده خواهد بود.بدین جهت میتوان به طور
قطع مدعى شد كه بزرگترین رمز زندارى اظهار محبت و علاقه است.
مهر و
محبتخانوادگى از همه چیز ارزشدارتر است بدین جهت خداوند بزرگ در قرآن
مجید آنرا یكى از آثار قدرت و نعمتهاى بزرگشمرده بر بندگان منت نهاده
میفرماید:
«یكى از آیات خدا اینست كه همسرانى برایتان آفرید تا با آنان
انس بگیرید.و در میانتان محبت و مهربانى افكند.و در این موضوع براى
اهلتفكر آیاتى هست (سوره روم آیه 31) ».
امام صادق علیه السلام
فرمود:زن از مرد آفریده شده و تمام توجهش به سوى مردها معطوف میباشد.پس
همسرانتان را دوستبدارید (بحار جلد 103 ص 226) .
حضرت صادق علیه
السلام فرمود:هر كس از دوستان ما باشد بههمسرش بیشتر اظهارمحبت میكند
(بحار جلد 103 ص 223 ) . رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود:هر چه ایمان
انسان كاملتر باشد بههمسرش بیشتر اظهار محبت مینماید (بحار جلد 103 ص 228)
.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:یكى از اخلاق پیمبران اینست كه نسبتبههمسرانشان محبت دارند (بحار جلد 103 ص 236) .
پیغمبر فرمود:این سخن مرد كه به همسرش میگوید: واقعا ترادوست دارم، هرگز از قلبش خارج نخواهد شد (شافى جلد 2 ص 138) .
گر
چه محبت باید از صمیم قلب باشد تا در دل طرف اثر بگذارد، زیرا دلها با هم
راه دارند ، لیكن به محبت قلبى تنها هم نباید اكتفا كرد، بلكهلازم است
صریحا آنرا اظهار نمود.درصورتى میتوان انتظار نتیجه داشتكه آثار محبت در
زبان و افعال و رفتار شخص نمایان باشد.
صریحا و بدون احتیاط به همسرت
اظهار عشق و علاقه كن:درحضور و غیاب از وى تعریفكن،اگر به سفر رفتى برایش
نامه بنویس واز درد فراق بنال.گاهى برایش تحفهاى خریده تقدیمش كن.اگر
دسترسىبه تلفن دارى گاه گاهى از احوالش جویا شو.
به همسرت احترام بگذار و خوش اخلاق باش
زن نیز مانند مرد خودش را دوست دارد و به حفظ شخصیتخویش علاقهمند است.
دوست
دارد محترم و گرامى باشد.از تحقیر و توهین رنجیده خاطرمیگردد.اگر مورد
احترام قرار بگیرد احساس شخصیت نموده و به كار وزندگى دلگرم میشود.از
احترام و احترام كننده خوشش میآید ، از توهین وتوهین كننده متنفر میباشد.
آقاى
محترم! همسرت حتما از شما انتظار دارد كه بیش از دیگران به وى احترام
بگذارى.البته حق دارد چنین انتظارى را داشته باشد.زیرا ترا شریك زندگى و
بهترین یار واقعى خویش میداند.
حضرت صادق (علیه السلام) از پدرش نقل كرده كه فرمود: هر كس زنگرفت باید او را گرامى و محترم بشمارد (بحار جلد 103 ص 224) .
رسول
خدا (صلی الله علیه واله) فرمود:هر كس مسلمانى را گرامى بدارد خدا اورا
گرامى خواهد داشت (بحار جلد 74 ص 303) . پیغمبر اسلام (صلی الله علیه واله)
فرمود: زنان را گرامى نمیدارند مگر افراد بزرگوار.و به آنان توهین نمیكنند
جز مردم پست و فرومایه.
رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود:هر كس به خانوادهاش توهین كند خوشىزندگى را از دستخواهدداد (مواعظ العددیه ص 151) .
رسول
خدا (صلی الله علیه واله) فرمود:كاملترین مردم از جهت ایمان،خوش
اخلاقترین آنها میباشد. بهترین شما كسى است كه نسبت بهخانوادهاش احسان
كند. (بحار ج 103 ص 226)
پیغمبر اسلام (صلی الله علیه واله) فرمود: هیچ عملى بهتر از اخلاق خوب نیست. (شافى ج 1 ص 166)
امام صادق علیه السلام فرمود: نیكوكارى و حسن خلق خانهها را آباد و عمرها را زیاد میكند. (شافى ج 1 ص 166)
امام صادق (ع) فرمود: شخص بد اخلاق خودش را در عذابمیدارد. (شافى ج 1 ص 176)
لقمان
حكیم فرمود: مرد خردمند باید در بین خانوادهاش مانندكودك باشد و رفتار
مردانه رابراى خارج منزل بگذارد. (محجة البیضاء ج 2 ص 54)
رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: عیشى بهتر از خوش اخلاقى نیست. (بحار ج 71 ص 389)
پیغمبر اسلام (صلی الله علیه واله) فرمود: اخلاق خوب نصف دین میباشد. (بحار ج 71 ص 385)
وقتى
سعد بن معاذ كه یكى از اصحاب بزرگ رسول خدا و مورد احترام آنجناب بود
درگذشترسول اكرم مانند صاحبان عزا با پاى برهنهدر تشییع جنازهاش شركت
نمود. بدست مباركخویش جنازه را در قبرنهاده روى آنرا پوشاند.در آنهنگام
مادر سعد كه آن همه احترام را ازرسولخدا مشاهده نمود فرزندش سعد را مخاطب
قرار داده گفت:اى سعدبهشت گوارایتباد.
پیغمبر اكرم فرمود:اى مادر
سعد!این چنین مگو.زیرا سعد را درقبر فشار سختى وارد شد.بعدا علت فشار قبر
سعد را از آنحضرت پرسیدند.فرمود: علتش آن بود كه با خانوادهاش بداخلاقى
میكرد (بحار ج 73 ص 298) .
لغزشهایش را ندیده بگیر
بشر
جائز الخطاست.جز معصوم همه كس در زندگى اشتباه ولغزش دارد.ممكن است از روى
جهالت و نادانى كارهاى ناروایى را انجام دهد.در این جهتبین زن و مرد فرقى
نیست. براى زندر زندگىزناشویى حتما لغزشها و اشتباهاتى اتفاق خواهد
افتاد.ممكن است از باب نادانى یاعدم توجه یا شدت عصبانیت، نسبتبه شوهرش
بىادبى كند. ممكن استحرف نیشدار یا زشتى از دهانش خارج شود.ممكن است
ازحال طبیعى خارج شود و داد و قال راه بیندازد .ممكن است بدون اجازه شوهر
بلكه با نهى او كاری را انجام دهد.ممكن است در اثر بىاحتیاطى یا نادانى
یا بىتوجهى یك ضرر مالى وارد سازد.و دهها از این قبیل امور كهكم یا بیش
براى هرخانوادهاى اتفاق خواهد افتاد.
البته در این جهت تردید نیست كه
زن و شوهر باید همدیگر را راضى نگه دارند و از كارهایی كه اسباب كدورت و
دلخورى است جدا اجتناب نمایند.لیكن كمتر اتفاق میافتد كه زن و شوهراصلا خطا
و لغزشنداشته باشند.
بعضى از مردها خیال میكنند كه در مورد خطاها و لغزشهاى زن و لوخیلى كوچك باشد بایدكاملا سختگیرى و مؤاخذه كرد تا تكرار نشود.
امام
سجاد علیه السلام فرمود:حق زن بر تو اینست كه نسبت باو مهربانى كنى زیرا
زیر دست تو مىباشد.و طعام و لباسش بدهى. و نادانیهایش را ببخشى (بحار ج 74
ص 5) .
از امام صادق (علیه السلام) سئوال كردند زن چه حقى بر شوهرش
دارد كهاگر آن را ادا كند نیكوكارشمرده مىشود؟فرمود:غذا و لباسش را بدهد
وكارهایى را كه از باب نادانى انجام مىدهد ببخشد (شافى ج 2 ص 139) .
رسول
خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: مثل زن مثل استخوان كج است كه اگر بحال
خودش گذاشتى مىتوانى از آن استفاده كنى لیكن اگر خواستى صافش كنى خواهد
شكست (وسائل ج 14 ص 123) .
امام صادق (علیه السلام) فرمود:كسیكه زیر
دستانش را بخاطر خطاهاىكوچك تنبیه كند نبایدانتظار بزرگى و ریاست داشته
باشد (بحار ج 75 ص 272) .
تنبیه
زن و
شوهر گر چه یك زندگى مشترك خانوادگى را تشكیلمیدهند و باید در اداره
امورمنزل تشریك مساعى نمایند لیكن بهر حال دربعض موارد اختلاف سلیقه هم
دارند.مرد میلدارد تمام امور خانواده مطابق خواستخودش انجام بگیرد و زن
مطیع او باشد،بر عكس زن هم همین خواست و تمایل را دارد.در اینجاست كه صدور
اوامر و نواهى ازطرفین آغاز میشود ومخالفتها و كشمكشها شروع
مىگردد.بهترین راه حل اینست كه زن و شوهر دست از امر ونهى بردارند و در
موارداختلاف با مشورت و تبادل نظر به تفاهم برسند،و اگر دست از زورگوئى
ولجبازى بردارند غالبا به تفاهم مىرسند و مشكلى بوجود نخواهد
آمد.لیكنهیچیك از آنها حق ندارد عقیدهاش را بر دیگرى تحمیل كند و او
رامجبور نماید كه مطابق دستورش عمل كند،و در صورت تخلف حق ندارد توبیخ یا
تنبیهش كند.لیكن بعضی مردها به بهانه اینكه قیم و سرپرستخانواده هستند
چنین حقى را براى خودشان قائل هستند.به خودشان حقمیدهند كه مطابق
دلخواهشان امر و نهى كنند.و همسرانشان راموظف میدانند كه مطیع دستوراتشان
باشند و هرگز تخلف نكنند.و در صورتتخلف او رامورد عتاب و خطاب و توبیخ و
تهدید قرار میدهند.و چنینرفتارى را حق خویش مىپندارند.حتى گاهى به ضرب و
شتم و اذیت اقداممینمایند. در صورتیكه مرد حق اذیت و آزار و كتك زدن به
همسرش راندارد.مردان زمان جاهلیت كه از عاطفه و انسانیت كم بهره
بودندهمسرانخودشان را مورد اذیت و آزار و ضرب و شتم قرار میدادند و پیامبر
اسلامبراىجلوگیرى از این عمل زشتبه پا خاست و فرمود:هر مردى كهبصورت
همسرش سیلى بزند.خدا بفرشته مامور دوزخ (مالك) دستورمیدهد كه در دوزخ هفتاد
سیلى بر صورتش بزند. وهر مردى كه دستش رابر موهاى زن مسلمانى بگذارد (براى
اذیت موى سرش را بگیرد) دردوزخدستش با میخهاى آتشین كوبیده میشود (مستدرك
جلد 2 ص 550) .
رسول خدا صلى الله علیه و آله زدن زنان را نهى كرد مگر درموردیكه تنبیه واجب باشد (مستدرك جلد 2 ص 550) .
پیامبر
گرامى اسلام فرمود:هر مردیكه همسرش را كتك بزند- وبیش از سه ضربه باشد-
خدا او را در قیامت در حضور خلائق نگه میدارد و رسوایش میسازد.و خلق اولین و
آخرین چنین مردى را تماشا میكنند. (مستدرك جلد 2 ص 550) پیامبر اكرم صلى
الله علیه و آله فرمود: تعجب میكنم ازمردیكه همسرش را كتك مىزند در
صورتیكه خودش در كتك خوردن سزاوارتراز همسرش میباشد. اى مردم! زنانتان را
با چوب نزنید،زیرا قصاصدارد. (بحار الانوار جلد 103 ص 249)
مردیكه
همسرش را كتك بزند بر او ستم كرده و ستمگر، هم در اینجهان و هم در جهان
آخرت بكیفر خواهد رسید.آن هم ظلم به فرد ناتوانیكه با صدها امید و آرزو به
خانه شوهرآمده.بدان امید آمده كه در پناه اوآرامش و آسایش بجوید.به مردى
پناه آورده كه حامى وغمخوار او باشد ودر مشكلات یاریش كند.زن امانتى است از
جانب خدا كه به مردسپردهمیشود.آیا كسى با امانت الهى چنین رفتار میكند؟!
امیر المؤمنینعلیه السلام فرمود:زنان بنزد مردان به امانت گذارده
میشوند.مالك نفع وضرر خودشان نیستند.آنها نزد شما امانتهاى خدا
هستند.آزارشان نرسانید و بر آنها سخت نگیرید. (مستدرك جلد 2 ص 551)
مردی
كه همسرش را مورد ضرب و شتم قرار میدهد بر روح اوضربهاى وارد میسازد و
عقدهاىبوجود مىآورد كه به سادگى قابل رفعنخواهد بود.صفا و محبتخانوادگى
را از بین مىبرد.مننمیدانم با چنین همسر كتك خورده و تحقیر شدهاى چگونه
مىتوان روابط همسرى برقراركرد؟ واقعا خجالت دارد!!
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:آیا یكى از شما همسرش رامىزند سپس او را در آغوش مىگیرد؟! (وسائل جلد 14 ص 119)
بنابراین
در مواردیكه شوهر حقى بر همسرش ندارد شرعا و قانونا و اخلاقا مجاز نیست او
رابكارى مجبور سازد و در صورت تخلف به تنبیهو كتك اقدام نماید. مثلا زن
شرعا موظف نیست كه امور خانهدارى راانجام دهد. مانند نظافت منزل،طبخ غذا،
شستن لباس و ظرفها، بچهدارى وهم چنین خیاطى، قالى بافى،گلدوزى و دیگر
كارها،گر چه بانوان با میل و رغبتكارهاى منزل را انجام میدهند و در این
باره هم حرفى ندارند،لیكن وظیفه آنها نیست. شوهر باید از همسرش در برابر
انجام این كارها تشكر وقدردانى نماید. و بدین وسیله او را تشویق نماید. ولى
اگر بعض كارها راانجام نداد یا ناقص انجام داد،مرد حق ندارد او را مورد
تنبیه و توبیخ وضرب و شتم قرار دهد.
اسلام فقط تنبیه را در جائى تجویز میكند كه حقى از شوهر تضییعمیشود.و آن در دو مورد است:
اول-مرد
شرعا و قانونا حق دارد از همسرش بهره جنسى بگیرد و از انواع تمتعات و
لذتها استفاده كند.زن شرعا و قانونا موظف است دربرابر این خواسته مرد تمكین
نماید.و خویشتنرا در اختیار او قرار دهد.
اگر زن تمكین نمود مشكلى
بوجود نخواهد آمد.اما اگر از انجامخواستههاى مرد امتناع ورزید ،در
اینصورت بهتر است مرد، ابتداء با نرمى و ملایمت و حتى تقدیم هدیه دل همسرش
را بدست آورد و بكامجوئى نائلگردد.ولى اگر احساس كرد كه زن قصد اذیت و
لجبازى دارد و به هیچ وجه تمكین نمیكند، و مرد هم تاب تحمل ندارد،در یك
چنین موردى مرد حقدارد به تنبیه متوسل شود.آنهم با رعایت احتیاط و حفظ
سلسله مراتب درچنین موردى قرآن مىگوید:همسرانى را كه احساس میكنید از
تمكین دربرابر خواسته شما (تمتعات جنسى)امتناع مىورزند،ابتداء آنها را پند
وموعظه بدهید،سپس در بستر از آنها جدا شوید سپس آنهارا بزنید. پساگر
اطاعت نمودند بر آنان ستم روا ندارید. بدرستیكه خدا عالى و بزرگاست (سوره
نساء آیه 34)
چنانكه ملاحظه مىفرمائید،خداوند متعال در این آیه ، به
شوهراجازه میدهد كه همسرش راكه در برابر خواستههاى مشروعش، یعنى لذتجوئى و
كامیابى تمكین نمیكند و قصد اذیت وتمرد دارند مورد تنبیهقرار دهند.آن هم
در سه مرحله:مرحله اول:پند و اندرز.مرحله دوم:اگرپند و اندرز مفید واقع نشد
یا بسترش را جدا كند یا در بستر پشت به او كند و بخوابد وبدین وسیله،خشم و
ناراحتى خودش را اظهار نماید. مرحلهسوم:اگر این عمل هم مؤثر واقع نشد و
زن هم چنان به لجبازى و تمرد خویش ادامه میدهد،به مرد اجازه داده شده كه
براى استیفاى حق مشروع و قانونى خویش به كتك زدن متوسل شود.اما مرد حتى در
این حالهمحق ندارد از حد مشروع تجاوز نماید و مرتكب ظلم و ستم شود.مرد
بایددر این مورد به چند نكته توجه كند.1-هدف از ضرب باید اصلاح وتربیتباشد
نه انتقامجوئى.2- با دستباشدیا چوب نازك،چنانكه در روایات آمده با چوب
مسواك.3- طورى بزند كه بدن او سیاه وقرمز نشود و الا باید جریمه (دیه)
بپردازد.4- از ضربه زدن به جاهائیكه احتمالخطر دارد،مانند چشم و سر و شكم
جدا اجتناب نماید.5- ضرب طورىباشد كه موجب كدورت عمیق وعقده غیر قابل علاج
نگردد، و زن را بهلجبازى و تمرد و طغیان بیشتر وادار ننماید.6- همواره
این نكته را درنظر داشته باشد كه مىخواهد با این زن زندگى كند و از
محبتهاى قلبى وصفا واخلاص او بهره بگیرد.7- توسل به كتك در صورتى تجویز
شده،كه زن در برابر عدم تمكین، معذور نباشد.مثلا اگر زن به علتحائض
بودن،یا روزهدار بودن در ماه رمضان،یا در حال احرام بودن، یا
بیماربودن،از تمكین خوددارى نمود مرد حق ندارد او را تنبیه نماید.
دوم-
زن اگر خواست از منزل خارج شود باید از شوهرش اجازه بگیرد و اگر اجازه
نداد شرعا حق ندارد خارج شود.و اگر بدون اجازه خارج شد مرتكب گناه شده
است.در حدیث آمده كه پیغمبر اكرم صلى اللهعلیه و آله نهى كرد كه زن بدون
اجازه شوهر از منزل خارج شود وفرمود:
هر زنى كه بدون اذن شوهر از منزل
خارج شود همه فرشتگان آسمانى و هرچیزى كه بر اومرور میكند-از جن و انس-او
را لعنت میكنند تا اینكه به منزل باز گردد (وسائل الشیعه جلد 14 ص 154) .و
این موضوع حقى است كه شوهر بر گردن زن دارد كهواجب است آن را ادا كند.
لیكن مرد نباید در این باره سختگیرى كند و همسرش را بدین وسیلهاذیت نماید.بهتر استدر هر جا كه محذورى نمىبیند اجازه بدهد برود.
تشریع
این حق براى قدرت نمائى و تحت فشار قرار دادن همسر نیست بلكه بدان
منظوراست كه مرد بتواند همسرش را از رفتن به جاهاى غیرمناسب باز دارد و در
حفظ و صیانت اواقدام نماید.سختگیریهاى بیجا نهتنها مفید نیست بلكه به انس
و محبت و اعتماد خانوادگى نیز لطمه واردمیسازد. و حتى ممكن است گاهى موجب
طغیان و تمرد و انحراف او را فراهم سازد.اما اگر رفتن به جائى را غیر مناسب
و باعث فساد اخلاق وارتكاب گناه تشخیص داد بایدهمسرش را از رفتن بآنجا جدا
نهى كند. وبر زن هم واجب است اطاعت كند و از رفتن به آن مجلس خوددارى
نماید.
بهر حال اگر زن از دستورات شوهر سرپیچى و تمرد میكند و
بدوناجازه بلكه با نهى شوهرش از منزل خارج میشود، مرد حق دارد او را بهمان
صورت قبل مورد تنبیه قرار دهد. با حفظ همان مراحل و شرائط.
البته زن
مىتواند در چند مورد بدون اجازه شوهر از منزل خارج شود وشوهر هم حق
ندارداو را منع نماید.1-خارج شدن از منزل براىیاد گرفتن مسائل ضرورى
دین.2-مسافرت براىحج در صورتاستطاعت.3-خارج شدن از منزل براى پرداختبدهى
در صورتیكهبدون خروج امكان پرداخت نباشد.
حضرت على علیه السلام به
فرزندش امام حسن فرمود: مواظب باش در غیر موضع غیرت،غیرت بخرج ندهى.زیرا
این عمل افراد صحیحرا به سوى فساد و افراد پاكدامن را به جانب گناه متمایل
خواهد ساخت (بحار جلد 103 ص 252) .
امام صادق (علیه السلام) فرمود:جهاد زن در این است كه در مقابل اذیتها وغیرتهاى شوهرش بردبارىكند (وسائل ج 14 ص 111) .
كارى
نكن كه شوهرت بدبین یا بدبینتر شود.از مردان بیگانه مخصوصا آنها كه شوهر
تنسبتبه آنها حساسیت دارد تعریف نكن.به مردان نامحرم خیلى نگاه نكن.
پیغمبر اسلام (صلی الله علیه واله) فرمود:خداوند متعال برزن شوهردارى كه
چشمش را از نگاه به نامحرم پر كند غضب شدیدخواهدكرد (بحار ج 104 ص 39) .
پیغمبر
اسلام (صلی الله علیه واله) فرمود: بهترین شما كسى است كه براى اهلبیتش
خوبتر باشد و من نسبتبه خانوادهام از همه بهتر هستم (وسائل ج 14 ص 122) .
رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود:هر كس براى بر آوردن حاجت
بیمارىكوشش كند، موفق شود یا نه، ازگناهانش خارج مىشود مانند روزى كه
ازمادر متولد شده است.یكى از انصار عرض كرد: پدر ومادرم به قربانت یارسول
الله اگر مریض از اهل بیتش باشد آیا ثواب زیادترى ندارد؟فرمود:
چرا (وسائل ج 2 ص 643) .
اقتصاد خانواده
نفقه
زن بر شوهر واجب استیعنى قانونا و شرعا مرد موظف است كلیه مخارج خانواده
را ازقبیل خوراك و پوشاك و مسكن و حتى پولدكتر و دوا را تامین كند.و در
صورت امتناع یا كوتاهى شرعا و قانونا موردبازخواست قرار خواهد گرفت.
مرد خردمند و با تدبیر حساب خرج و دخل خانواده را به طور دقیقمیكند.اشیاء و لوازمزندگى را به نسبت لزوم و احتیاج درجهبندى میكند.
خداوند
كریم اقتصاد و میانهروى را از علائم ایمان شمرده در قرآنمجید
مىفرماید:كسانى كه چون خرج كنند اسراف نكنند و بخل نورزند و میان این دو
معتدل باشند (فرقان آیه 67) .
امام صادق (علیه السلام) فرمود:من براى كسى كه اقتصاد را رعایت كندضامن مىشوم كه فقیر نشود (وسائل ج 15 ص 258) .
امام
صادق (علیه السلام) فرمود:چهار دسته مردم دعایشان به هدف اجابتنخواهد
رسید.یكى از آنهاكسى است كه مالش را بیهوده تلف كند آنگاه بگوید:خدایا
روزى مرا برسان.پس خدا میفرماید: مگر به تو دستور ندادمكه اقتصاد را رعایت
كنى؟ (وسائل ج 15 ص 261)
عبد الله بن ابان میگوید:از موسى بن جعفر
(علیه السلام) راجع به انفاق برخانواده سؤال كردم.فرمود:اسراف و تنگگیرى
هر دو مكروه هستند. میانهروى را نباید از دست داد (وسائل ج 15 ص 261) .
مرد خردمند و عاقبتاندیش حتى القوه از قرض و نسیه خوددارىمیكند.و براى مصارف غیرضرورى خودش را به وام نمىاندازد.
اقتصادى كه بر پایه وامهاى بانكها و سایر مؤسسات استوار باشد شرعا وعقلا پسندیده نیست.
پیغمبر اسلام (ص) فرمود:از ما نیست كسى كه از جهت مال وثروت در وسعت باشد لیكن براهل و عیالش سختبگیرد (مستدرك ج 2 ص 643) .
موسى
بن جعفر (علیه السلام) فرمود:عیال مرد اسیران او هستند.پسهر كس خدا به او
نعمتى داده باید در مخارج اسیرانش توسعه بدهد و الا ممكن است نعمتهایش
گرفته شود (بحار ج 104 ص 69) .
امام رضا (علیه السلام) فرمود:سزاوار است مرد در مخارج اهل و عیالشتوسعه دهد تا منتظر مرگش نباشند (وسائل ج 15 ص 249) .
امیر
المؤمنین (علیه السلام) فرمود:هر جمعه براى اهل و عیالتان میوه تهیهكنید
تا به فرا رسیدنجمعه خوشنود گردند (بحار ج 104 ص 73) .
منبع:کتاب آیین همسر داری سه شنبه 25/7/1391 - 21:11
ازدواج و همسرداری
نویسنده:عسکری اسلامپور کریمی
مقدّمه
خداوند متعال، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله 1 و اهلبیت
علیهمالسلام او را برای اهل عالم، به ویژه پیروانشان، به عنوان الگو
آفریده است. مسلمانان جهان وظیفه دارند در تمام شئونات زندگی ـ اعم از
فردی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و غیره ـ به آنان اقتدا نمایند.
یکی از
نکات قابل توجّه در سیره پیشوایان معصوم علیهمالسلام نحوه رفتار آنان با
همسرانشان است. هر چند به خاطر طبیعت موضوع و نیز شرایط اجتماعی، حجم
شواهد و مواردِ بر جای مانده در تاریخ، در این خصوص فراوان نیست؛ همین اندک
نیز بسیار ارزشمند و گویاست.
احترام به همسر
احترام
به همسر از عواملی است که در تربیت فرزندان، تأثیر فراوانی دارد. مادری که
در خانه، عزیز باشد و مورد تکریم شوهرش قرار گیرد، با روحی سرشار از عاطفه
و آرامش و احساسِ شخصیت، فرزندان را تربیت خواهد نمود. به عکس اگر همسر در
خانه مورد آزار و اذیت روحی و جسمی قرار گیرد و شخصیتش در خانه و پیش
فرزندان تحقیر شود، بدیهی است که از روان سالمی برخوردار نخواهد بود و در
نتیجه، آرامش خود را از دست داده و اضطراب و نگرانیِ او در فرزندان نیز
تأثیر خواهد گذاشت.
انسان در دوران زندگی با حوادث و مسائلی رو به رو
میشود که او را نگران و متأثر میسازد. فردی که احساس کند از طرف دیگران
مورد ستم واقع شده، اگر برای رسیدن به حقّ خود تلاش کند و نتواند به آن
برسد، دچار نگرانی خواهد شد. حال اگر برای زن یا شوهر چنین مشکلی پیش آید و
با حالت تأثر وارد خانه شود، ممکن است گلایه کرده و از همسر انتظار داشته
باشد که در این شرایط به او کمک کند و از او دفاع نماید. و در نتیجه، هر
گونه تصوّرِ کوتاهی را در این رابطه دور از انتظار میداند.
همسر در
این حالتهای ویژه، باید سعی کند با مهربانی، احترام و دلجویی چنان رفتار
کند که از اندوه و تأثر او بکاهد. در چنین شرایطی، سخنان منطقی و محترمانه
همسر میتواند اثبات نماید که: من در دفاع از حقّ تو کوتاهی نکردهام و
آنچه مصلحت بوده و توان داشتم، در این رابطه انجام دادهام.
حضرت زهرا
علیهاالسلام پس از رحلت رسول مکرّم اسلام صلیاللهعلیهوآله وقتی «فدک»
را به ناحق از او گرفتند، برای دفاع از حقّ خویش و بازگرداندن حقّش نزد
خلیفه وقت رفت؛ اما با ارائه استدلالهای منطقی، موفّق نشد حقّ خود را
بستاند، بنابراین با ناراحتی و تأثر شدید وارد منزل شد و اظهار ناراحتی
نمود. حضرت زهرا علیهاالسلام شوهرش علی علیهالسلام را مورد خطاب قرار داد و
گفت:
«... هیچکس از من دفاع نکرد و از ظلم آنها جلوگیری ننمود، خشمگین
از خانه بیرون رفتم و پریشان و با شکست و افسردگی بازگشتم، و تو اینگونه
پریشان نشستهای! تو همان بودی که گرگان عرب را صید میکردی و اکنون
زمینگیر شدهای! یا علی! نه گویندگان را مانع هستی و نه یاوهگویان را
دافع! اختیار از کفم رفته،... از اینکه با تو اینگونه سخن میگویم نزد خدا
عذر میخواهم، خواه مرا یاری کنی، یا واگذاری! ای وای بر من در هر پگاه که
تکیهگاهم از کف بیرون رفت و بازویم بیرمق گشت.»
علی علیهالسلام با لحنی محترمانه همسر مهربانش را دلداری داد و فرمود:
«ویل
و وای بر تو مباد؛ بلکه وای بر دشمنان تو باد! ای دختر برگزیده خدا و
یادگار نبوّت، از اندوه و غصّه دست بردار. به خدا سوگند! من در انجام وظیفه
سستی نکردم و آنچه قدرت و توان داشتم، انجام دادم.»
حضرت علی
علیهالسلام آنچنان با خونسردی، متانت، دلجویی و احترام در برابر ناراحتی و
شکوِه حضرت زهرا علیهاالسلام برخورد مینماید، که حضرت فاطمه علیهاالسلام
آرام میگیرد و میفرماید:
«خداوند مرا کفایت میکند.»
و بدینگونه کار آنها را به خدا وامیگذارد و ساکت میشود.2
علی
علیهالسلام همواره مواظب بود که از حزن و اندوه زهرا علیهاالسلام که بعد
از پدر بزرگوارش بسیار زیاد شده بود، بکاهد. زهرا علیهاالسلام به پدرش
پیامبر صلیاللهعلیهوآله علاقه زیادی داشت. حضرت میفرمود: «پیراهن پدرم
را به من بدهید.» و چون پیراهن را میگرفت، آنقدر آن را میبویید تا بیهوش
میشد. علی علیهالسلام میفرماید:
«پیامبر صلیاللهعلیهوآله را در
پیراهنش غسل دادم و چون وضع زهرا علیهاالسلام را مشاهده کردم که با بوییدن
آن پیراهن بیهوش میشود، آن را پنهان نمودم.»3
حضرت علی علیهالسلام خود درباره چگونگی برخورد با همسرش میفرماید:
«به
خدا سوگند! هرگز کاری نکردم که فاطمه خشمگین شود و او را به هیچ کاری
مجبور نکردم... او نیز هرگز مرا خشمگین نکرد و برخلاف میل باطنی من، قدمی
برنداشت.»4
برای به تصویر کشیدن بالاترین حدّ تکریمِ امام حسین
علیهالسلام به فرزند و همسرش نیز اشعار آن حضرت بهترین شاهد است. آن حضرت
در روز عاشورا در مورد همسرش «رباب» و دخترش «سکینه» میفرماید:
لَعَمْرُکَ اِنَّنی لَاُحِبُّ داراً تَکُونُ بِها سَکینَةٌ و الرُّبابُ
اُحِبُّهُما وَ أبذُلُ جُلَّ مالی و لیس لِعاتِبٍ عندی عتابٌ
به
جان تو سوگند! من خانهای را دوست دارم که در آن سکینه و رباب باشند. من
آنها را دوست دارم و عمده اموالم را میبخشم به آنان و کسی را شایسته نیست
مرا سرزنش کند.5
یاریِ همسر
از مسایلی که
در زندگی مشترک زن و شوهر مطرح و در سعادت و خوشبختی و نشاط خانواده تأثیر
به سزایی دارد، انجام کارهای مربوط به زندگی و تأمینِ نیازها و انجام
کارهای خانه است. این مسئله اگر به صورت عادلانه و صحیح حلّ شود و هریک از
زن و شوهر وظیفه خود را به خوبی انجام دهند، بسیاری از مشکلات پیش نخواهد
آمد و صفا و صمیمیت در محیط خانواده حاکم خواهد شد. حضرت علی و حضرت زهرا
علیهماالسلام در آغاز زندگی مشترک برای تعیین مسئولیتشان در کانون خانواده،
خدمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رسیدند و از آن حضرت درخواست داوری
نمودند. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله کارهای درون خانه را برعهده حضرت
فاطمه علیهاالسلام گذاشت و کارهای بیرون خانه را به حضرت علی علیهالسلام
سپرد. فاطمه علیهاالسلام میفرماید:
«جز خدا کسی نمیداند که من چه
اندازه خوشحال شدم از اینکه کارهای درون خانه به من واگذار شد و از کارهای
بیرون خانه و معاشرت و تماس با مردان معاف شدم.»6
در همین زمینه در سخنی از امام باقر علیهالسلام آمده است:
«فاطمه
علیهاالسلام در خانه علی علیهالسلام کارِ خانه؛ خمیر کردن، نان پختن و
نظافت را به عهده گرفت. علی علیهالسلام نیز کارهای بیرون خانه را، مانند:
آوردن هیزم و تهیه مواد خوراکی به عهده داشت.»7
علی علیهالسلام به
کارهای بیرون خانه اکتفا نمیکرد بلکه در کارهای خانه نیز شرکت میجست. آن
حضرت با علاقهای که به زهرا علیهاالسلام داشت، به او کمک میکرد. حضرت،
عدس پاک مینمود، خانه را جارو میکرد و در دستاس کردن، همسرش را یاری
مینمود.
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«علی علیهالسلام هیزم
میآورد، آب مورد نیاز خانه را تأمین میکرد و خانه را جارو مینمود. حضرت
زهرا علیهاالسلام نیز آرد میکرد، خمیر آماده مینمود و نان میپخت.»8
از
برخی روایات استفاده میشود که حضرت علی علیهالسلام بعضی اوقات در
کارهایی مانند تهیه آرد و آسیاب کردن نیز به کمک همسرش حضرت زهرا
علیهاالسلام میشتافت.
روزی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به خانه علی
علیهالسلام وارد شد، ناگاه مشاهده کرد دختر و دامادش با محبّت بینظیر در
کنار هم نشسته، و با همکاری به آرد کردن «جو» مشغولند.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله خطاب به آنان فرمود:
اَیُّکُما اَعیی؛ کدام یک از شما خستهتر هستید، تا من به جای او نشسته، کارش را انجام دهم؟
علی علیهالسلام فرمود: ای رسول خدا! دخترت فاطمه، خستهتر است.
آن حضرت کنار دامادش نشست و با هم به دستاس کردن مشغول شدند.9
پرستاری از همسر
هنگامی
که حضرت زهرا علیهاالسلام به سبب ستم و ضرب و شتمِ دشمنان، زمان ارتحالش
فرا رسید، در رابطه با تشییع بدن مطهّر، محلّ دفن و چگونگی غسلش سفارشهایی
به شوهرش علی علیهالسلام کرد. آن حضرت نیز به همان وصیّت عمل نمود. به
علاوه علی علیهالسلام در هنگام بیماری همسرش، مانند پرستاری دلسوز از او
مراقبت مینمود. امام سجّاد علیهالسلام از پدرش امام حسین علیهالسلام نقل
میکند:
وقتی حضرت زهرا علیهاالسلام بیمار شد، به علی علیهالسلام
سفارش کرد جریان کسالت او را به کسی خبر ندهد. علی علیهالسلام نیز چنین
کرد و کسی را در جریان کسالت زهرای اطهر علیهاالسلام قرار نداد و خود آن
حضرت پرستاری و مراقبت از همسرش را به عهده گرفت و اسماء نیز به او کمک
میکرد. چون هنگام ارتحال فرا رسید حضرت زهرا علیهاالسلام به شوهرش سفارش
کرد که او عهدهدار مراسم تجهیز و دفنش شود؛ شبانه او را دفن نماید و محلّ
دفن را پنهان نگه دارد. علی علیهالسلام نیز چنین کرد؛ اما پس از دفن آن
حضرت، حزن و اندوه فراوان او را فراگرفت و اشکهای مبارکش بر گونههایش
جاری گردید. رو به مرقد مبارک پیامبر نمود و فرمود:
«السّلام علیک یا
رسولاللّه، عنّی و عن ابنتکَ النّازلَةِ فی جوارک، و السّریعةِ اللحاق
بِکَ، قل یا رسولاللّه عن صفیّتِکَ صبری! وَ رَقَّ عنها تجلُّدی...
فَلَقَدْ اُسْتُرْجِعتِ الودیعَةُ، وَ اُخِذَتِ الرَّهینَةُ، اَمّا حُزنی
فسَرْمَدٌ وَ امّا لَیلی فَمُسَهَّدٌ...10؛ سلام و درود من بر تو ای رسول
خدا! و از دختر عزیزی که پس از رحلت به سرعت به تو پیوست! ای پیامبر عزیز!
در اثر مفارقت زهرا توانم، به ناتوانی و صبرم، به کمصبری تبدیل گشت! ای
نجات دهنده عالم هستی! امانت از من گرفته شد! امّا بدان که بعد از این،
دیگر حزن و اندوه من همیشگی است، و شبها از فراق فاطمه خواب به چشمم
نخواهد رفت!»
علی علیهالسلام بعد از سلام دادن و درد دل با رسولخدا
صلیاللهعلیهوآله طبق وصیّت همسرش، او را شبانه دفن کرد و قبر او را
پنهان نمود و برای عملی شدن وصیّتِ زهرا علیهاالسلام و اینکه قبر وی پنهان
بماند، با کسانی که میخواستند با نبش قبر، محلّ دفن آن حضرت را پیدا
نمایند، با سرسختی برخورد نمود. علی علیهالسلام وقتی متوجّه نیّت دشمنانِ
اهلبیت شد، در حالی که لباسِ مخصوص زمان جنگ بر تن داشت، خشمگین به سوی
قبرستان «بقیع» حرکت کرد و به شمشیرش «ذوالفقار»، تکیه زد و فرمود:
«من،
علیّ بن ابیطالب هستم؛ مشاهده میکنید که با چه وضعی به اینجا آمدهام.
به خدا سوگند! اگر دست به سنگ یکی از این قبرها بزنید، با شمشیر با همه شما
نبرد خواهم نمود.»11
توجّه به خواستِ همسر
امام
حسین علیهالسلام به خواست، علاقه و حسّ زیبایی دوستی همسرش، توجّه خاصّی
مینمود و برخی اوقات به همین خاطر با انتقادات اصحاب و دوستان خود رو به
رو میشد؛ ولی به خواستِ طبیعی و مشروع همسر خویش احترام میگذاشت.
جابر از امام باقر علیهالسلام نقل میکند:
عدّهای
بر امام حسین علیهالسلام وارد شدند؛ ناگاه فرشهای گرانقیمت و پشتیهای
فاخر و زیبا را در منزل آن حضرت مشاهده نمودند. عرض کردند: ای فرزند رسول
خدا! ما در منزل شما وسایل و چیزهایی مشاهده میکنیم که ناخوشایند ماست
(وجود این وسایل در منزل شما را، مناسب نمیدانیم.)! حضرت فرمود: اِنّا
نتزوِّج النّساءَ فنُعطیهنّ مهورهنَّ فیشترین ما شئنَ لَیس لَنا منه شیءٌ؛
ما بعد از ازدواج، مهریّه همسرانمان را پرداخت میکنیم و آنها هر چه دوست
داشتند، برای خود خریداری میکنند. هیچیک از وسایلی که مشاهده نمودید، از
آنِ ما نیست.»12
در روایت دیگر نقل شده که از امام صادق علیهالسلام
سؤال شد: آیا خرید جواهرات برای زینت بچّهها درست است؟ حضرت فرمود: «علیّ
بن الحسین علیهالسلام برای بچّهها و همسرانش زیورآلات از نوع طلا و نقره
تهیه میکرد و آنها را با آن زیورها میآراست.»13
از این روایات و نظایر
آن، به خوبی استفاده میشود که امام سجّاد علیهالسلام به حسّ زیبایی
دوستی همسر خود احترام میگذاشت و امکانات لازم را در حدّ متعارف آن زمان،
برای آنها فراهم مینمود.
آراستن خویش برای همسر
اسلام،
دین فطرت است و به احساسات و عواطف افراد جامعه توجّه دارد. در سرشت هر
مرد و زنی، زیبایی خواهی و آراستهگری نهفته است؛ لذا در اسلام بر آراستن
خویش، پوشیدن لباس زیبا و استفاده از عطر و بوی خوش، تأکید زیادی شده است.
سفارش شده که زن و شوهر خود را برای یکدیگر بیارایند و ظاهر خود را جذّاب و
دوست داشتنی و زیبا نمایند. این عمل علاوه بر اینکه به خواست و علاقه طرف
دیگر است، عفّت و پاکدامنی را در جامعه تقویت میکند. پیامبر گرامی اسلام
صلیاللهعلیهوآله میفرماید:
«لباسهای خود را تمیز کنید، موهای خود
را اصلاح نمایید، مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید که بنیاسرائیل
چنین نکردند و زنانشان بدکار شدند.»14
امامان علیهمالسلام نیز به این
مطلب توجّه خاصّی داشتند. این بزرگواران خود را برای همسرانشان آراسته و
مرتّب میکردند، لباس مناسب میپوشیدند و موهای خود را رنگ میزدند.
حسن بن جهم ـ از دوستان امام کاظم علیهالسلام ـ گوید:
آن حضرت را دیدم که موهای خود را خضاب کرده است، گفتم: فدایت شوم، شما هم خضاب میکنید؟!
حضرت
فرمود: آری، اصلاح و مرتّب بودن وضع، بر عفّت زنان میافزاید. زنانی بودند
که پاکدامنی را رها کردند به این دلیل که شوهرانشان اصلاح و مرتّب بودن
خود را رها کردند.
سپس فرمود: دوست داری همسرت را در حالی همانند حال خودت که خود را آراسته ننمودهای، ببینی؟
گفتم: نه!
فرمود: او نیز چنین است.
آنگاه فرمود: نظافت و استعمال بوی خوش و اصلاح مو، از اخلاق پیامبران است.15
یکی از دوستان امام باقر علیهالسلام به نام حکم بن عتیبه میگوید:
در
خانهای زیبا و آراسته خدمت آن حضرت رسیدم، لباس زیبا و رنگینی پوشیده بود
که آثار رنگ لباس بر دوش حضرت دیده میشد. خیلی شگفتزده شدم. گاهی، به
خانه نگاه میکردم، گاهی به وضع لباس آن حضرت!
حضرت علیهالسلام فرمود: این حالت، چطور است؟
عرض کردم: چه بگویم از این لباسی که به تن کردهاید؟ این لباس، مربوط به افراد نوجوان است.
حضرت
فرمود: ای حکم! چه کسی زینتها و چیزهای پاکیزهای را که خداوند برای
بندگانش آفریده است، حرام کرده؟ اینها از چیزهایی است که خداوند برای
بندگانش آفریده است؛ اما این خانه که مشاهده میکنی مربوط به همسر من است و
من تازه ازدواج کردهام.16 لباسی که مشاهده میکنی و همچنین حضور من در
این خانه، به خاطر همین موضوع است.
حسن زیّاتِ بصری نقل میکند:
با
یکی از دوستانم خدمت امام باقر علیهالسلام رسیدیم. او را در خانهای
زیبا، با لباس زیبا در حالی که سرمه کشیده بود، دیدیم. سپس سؤالاتی از آن
حضرت نمودیم، ایشان متوجّه شد که ما از وضع لباس و خانه آن حضرت شگفتزده
شدهایم. حضرت فرمود: فردا با دوستت نزد من بیا. همانطور که حضرت فرموده
بود، روز بعد در منزلی که او بیشتر وقتها آنجا تشریف داشت، رفتیم. مشاهده
کردیم که در خانه، جز حصیر، چیزی نیست و حضرت لباس زبر و خشن به تن دارد.
حضرت
فرمود: دیروز شما پیش من آمدید، در حالی که من در خانهای بودم که مربوط
به همسرم بود و آن وسایل موجود در خانه، متعلّق به اوست. او خود را آرایش
کرده بود که من هم خود را برای او آراسته و مزیّن نمایم.
سپس به من فرمود: شبههای در ذهنت ایجاد نشود.
گفتم:
به خدا سوگند! برایم شبههای ایجاد شد؛ ولی الآن متوجّه شدم حقیقت آن است
که شما فرمودید و خداوند، شبهه را از قلبم بیرون نمود.17
با دقّت در
روایات مذکور، روشن میشود که امامان معصوم علیهمالسلام چه اندازه به
آرایش و زینت خود برای رعایت حال همسرانشان توجّه داشتند؛ تا جایی که گاهی
اوقات دوستان و اصحاب آنها به شدّت شگفتزده شده و نسبت به وضع لباس و خانه
آنها پرسش میکردند. شاید آن بزرگواران با چنین رفتاری میخواستند با آداب
و رسوم غلط و بیتوجّهی به همسر مبارزه کنند و منطق صحیح اسلامی را برای
شیعیانشان ترسیم نمایند.
گذشت از لغزشهای همسر
برای
افرادی که مدّتها با هم زندگی کردهاند و در امور زیادی منافع واحدی
دارند، سر زدن لغزش و اشتباه و خطا، امری عادی و متعارف است؛ بنابراین،
لازم است با بردباری از خطاها و اشتباهات یکدیگر چشم پوشی نمایند. زن و
شوهر در برابر کلمات تند و خشنی که برخی وقتها به خاطر شرایط خاص، از طرف
مقابل میشنوند، باید متانت و سعه صدر داشته باشند. آنان میتوانند با
خونسردی و گفتن چند کلمه محبّتآمیز، طرف مقابل را از حالت ناراحتی خارج
نمایند.
سیره معصومان علیهمالسلام چنین بوده است که اشتباه و خطای شناختی و رفتاری همسران را نادیده میگرفتند.
اسحاق بن عمّار میگوید: به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: حقّ زن بر مرد چیست که با انجام آنها انسان، «نیکوکار» محسوب شود؟
امام علیهالسلام فرمود: خوراک و پوشاک او را فراهم نماید و اگر خطایی از او سر زد، از او بگذرد.
سپس فرمود: پدرم امام باقر علیهالسلام همسری داشت که به او آزار میرساند؛ ولی پدرم او را مورد عفو و بخشش قرار میداد.18
پی نوشت ها
1. احزاب، 21.
2. احتجاج، طبرسی، ج 1، ص 281 و 282.
3. بحارالانوار، ج 43، ص 157، ح 6.
4. کشف الغمّه، ج 1، ص 363.
5. بحارالانوار، ج 45، ص 47.
6. وسائل الشّیعه، ج 14، ص 123.
7. مستدرکالوسائل، ج 2، ص 551؛ بحارالانوار، ج 43، ص 31، ح 38.
8 . کافی، ج 5، ص 86، ح 1؛ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 169، ح 3640، باب 2؛ امالی، طوسی، ج 2، ص 274؛ بحارالانوار، ج 43، ص 151، ح 7.
9. بحارالانوار، ج 43، ص 50 و 51، ح 47.
10. نهج البلاغه، خ 193، ص 651.
11. بحارالانوار، ج 43، ص 171.
12. کافی، ج 6، ص 476، ح 1.
13. همان، ص 475، ح 1.
14. نهجالفصاحه، ص 72، ش 377.
15. وسایل الشّیعه، ج 14، ص 183؛ کافی، ج 5، ص 567، ح 50.
16. کافی، ج 6، ص 446، ح 1.
17. همان، ص 448 و 449، ح 13.
18. همان، ص 510، ح 1؛ من لایحضره الفقیه، ج 3،
منبع:حوزه سه شنبه 25/7/1391 - 21:11
ازدواج و همسرداری
نویسنده:محمدرضا غفوریان
ازدواج و همسردارى همپاى پیدایش انسانها در زمین بوده
است. هرگز نمى توان برهه اى از تاریخ زندگى بشر را یافت كه ازدواج به گونه
هاى مختلف آن در میان انسانها نبوده باشد; چرا كه برقرارى آرامش, داشتن
زندگى بسامان و هماهنگ با نهاد بشرى و پایدار ماندن نسل, همگى در گرو این
بنیاد پاك و ارزشمند است. در یك نگاه باید گفت همه انسانها با گوناگونى
نژادها, باورها, فرهنگ ها و خواسته ها, همواره ازدواج را بنیادى مقدس و
ضرورى مى شمرده اند. این نهاد, از همه نهادهاى اجتماعى دیگر بشر, چون
قبیله, حكومت و… كهن تر است, گرچه در فرهنگها و سرزمینهاى گوناگون, ازدواج
نیز شیوه ها و آداب متفاوتى داشته است.
دین نیز, آن را بنیادى پاك و
خدایى به شمار آورده و مهر همسران را از نشانه هاى خداوند مهربان مى داند1 و
ازدواج را سنت پیامبران, بویژه, پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله) مى
انگارد.2 شاید بتوان گفت, كم تر مسأله اى در قرآن به اندازه زناشویى و
احكام آن, با گستردگى و پرداختن به ریزه كاریهاى گوناگونش, مطرح گردیده
است; چرا كه استوارى بنیاد خانواده و فراهم آمدن آرامش روانى همسران و
فرزندان, سلامت و امنیت همگانى را در پى خواهد داشت و هرگز نمى توان به
جامعه اى سالم رسید, مگر آن كه افراد آن جامعه در خانواده هایى سالم پرورش
یابند.
ازدواج و زناشویى, همان گونه كه از بهترین نمودهاى زیبایى
آفرینش و دل انگیزترین جلوه هاى هنرمندى دست تواناى آفریننده مهربان است,
اگر به ناكامى و ناسازگارى انجامد, از تلخ ترین و جانفرساترین مشكلات
انسانها خواهد بود, زناشویى, همراه با درگیرى و ناسازگارى, دوزخى است كه
بسیارى از همسران, كم وبیش با آن دست به گریبانند; از این روى, بررسى حقوق
دو سویه زن و شوهرو احكام ازدواج از دیرباز, همواره, مهم بوده و در شرع نیز
بدان بسیار توجه شده است.
در این نوشته بر آنیم تا مسأله اى فقهى را
در این باره بررسى كنیم. بسیارى از فقیهان متأخر و نیز صاحبان رساله هاى
عملیه در روزگار ما چنین نگاشته اند كه: زن, اگر در عقد دائم كسى باشد, نمى
تواند بى اجازه شوهرش از خانه بیرون رود. از نگاه اینان, شوهر حق دارد
همسر دائم خویش را از بیرون رفتن باز دارد و زن نیز, باید فرمان او را در
این باره گردن نهد.
براى بررسى این مسأله, نخست, باید مقصود این فقیهان
را نیك دریابیم و سپس دلیلهاى آنان را بكاویم. آنچه در این مسأله مهم مى
نماید این است كه: آیا زن مى تواندبى اجازه شوهر دائم خویش, حتى در صورتى
كه با حق كامجویى شوهر برخوردى پیش نیاید, از خانه بیرون رود یا خیر؟ این
كه هم زن و هم شوهر حق بهره جویى زناشویى از یكدیگر دارند, امر پذیرفته شده
اى است و یكى از بنیادى ترین حقوق همسران پس از پیمان ازدواج به شمار مى
آید. چه شوهر و چه زن, نمى توانند از اداى این حق سرباز زنند. البته براى
هر كدام از همسران مرزهایى در این حق وجود دارد كه مى توانند در چارچوب آن,
خواستار حق خویش باشند. بدین سان, نه شوهر مى تواند مدتى همسر خویش را
تنها رها كند كه از حق كامجویى خود بازماند و نه زن مى تواند از پذیرش
خواست شویش در چارچوب حق او, سرباز زند. بنابراین, هرگاه بیرون رفتن زن از
خانه, شوهر را از حق زناشویى محروم سازد, بى تردید باید با اجازه شوهر
باشد, چنانكه مسافرت یا بیرون رفتن شوهر نیز, اگر با حق كامجویى همسرش
ناسازگار باشد, باید با اجازه زن باشد. پس حق بهره ورى جنسى همسران, امرى
است دو سویه و سرباز زدن از آن, از هیچ سوى روا نیست. آرى, معناى این سخن
آن نیست كه حق زن و شوهر در این باره, همانند یكدیگر است, بلكه با توجه به
ساختار بدنى و روانى زن و مرد و نیازهاى این دو جنس, حق هر كدام متناسب با
خودش مقرر گردیده است.
سخن در این مسأله آن است كه آیا افزون بر حق
كامجویى جنسى, مرد را حق دیگرى است و زن باید براى بیرون رفتن از خانه, جز
در چیزهاى واجب, مانند سفر حج, از او اجازه بگیرد یا خیر؟ به بیان دیگر,
این كه زن باید براى بیرون رفتن از خانه, در جایى كه با حق زناشویى همسرش
برخورد دارد, از او اجازه بگیرد, امر پذیرفته شده اى است و به زبان فقیهان,
قدر متیقن در حق شوهر است. اما آیا در جایى كه حق او, پایمال نمى شود, باز
هم به همین گونه است؟ اگر شوهرى بخواهد به مسافرت برود و چند روز از شهر
خود دور باشد, مى تواند به همسرش بگوید كه نباید از خانه بیرون رود؟ یا هر
روز كه براى رفتن به سر كار خویش از خانه بیرون مى رود, مى تواند زن را از
بیرون رفتن باز دارد؟ بسیارى از فقیهان چنین حقى را براى مرد پذیرفته اند.
مرحوم شهید ثانى در (مسالك) مى نویسد:
(ومنه عدم الخروج من منزله بغیر إذنه ولو إلى بیت أهلها, حتى عیادة مرضاهم و حضور میّتهم و تعزیتهم.)3
ییكى
از حقوق مرد بر همسرش, این است كه زن بى اجازه او از خانه اش بیرون نرود,
هر چند نزد كسان خود باشد, حتى اگر بخواهد به عیادت بیمارى از كسان خویش,
یا در تشییع, یا سوگوارى مرده اى از آنان برود.
گزینش این عبارت از آن
روست كه در آن آمده است: زن, حتى پس براى دیدار پدرى بیمار, یا سوگوارى او
نیز نباید بى اجازه شوهرش از خانه بیرون رود. این مطلب, برگرفته از روایتى
است كه در بخش بررسى روایات, از آن سخن خواهیم گفت.
اگر استناد به این
روایت, درست باشد, حق شوهر در مورد بیرون نرفتن زن از خانه, جز با اجازه
او, تنها در جایى نخواهد بود كه با حق كامجویى او برخوردى داشته باشد; چرا
كه این شوهر در مسافرت است و بود و نبود زن در خانه اش از این جهت, یكسان
است. بدین سان, فقیهانى كه چنین عبارتى را در نوشته هاى خود آورده اند,
اجازه خواستن زن را در بیرون رفتن از خانه, تنها در جایى كه با حق كامجویى
شوهر ناسازگار باشد, نمى دانند. فقیهانى چون سبزوارى در (كفایة الأحكام)4 و
صاحب جواهر5 نیز همین گونه نوشته اند, بلكه مرحوم صاحب جواهر این نكته را
آشكارا گوشزد مى كند. او, پس از آوردن روایت عبداللّه بن سنان, كه از آن
سخن خواهیم گفت, مى نویسد:
(بل منه یستفاد أنّ له منعها عن الخروج لغیر الحق الواجب وإن لم یكن منافیاً لاستمتاعه المفروض امتناعه علیه بسفر أو غیره.)
بلكه
از این روایت مى توان دریافت كه شوهر مى تواند همسرش را از بیرون رفتن, در
جایى كه حق واجبى بر عهده زن نباشد, باز دارد, هر چند با حق كامجویى شوهر
هم ناسازگار نباشد, چرا كه در فرض روایت, شوهر به خاطر مسافر بودن نمى
تواند از این حق بهره جوید.
پیش از پرداختن به دلیلهاى فقیهانى كه چنین
حقى را براى شوهر پذیرفته اند, خوب است بدانیم كه این مسأله به گونه اى كه
گفته ایم و به این روشنى در نوشته هاى فقیهان پیشین نیامده است. تا آن جا
كه ما جست و جو كرده ایم, فقیهان گذشته كه نوشته هایشان نشانگر اجماعى بودن
یا نبودن مسائل فقهى است, از این حق نامى نبرده اند. بدین سان, نمى توان
آن را اجماعى و پذیرفته شده و یا حتى مشهور درمیان فقیهان پیشین دانست,
بلكه این گونه مسائل, فرعهایى است كه در پى گسترش بررسیها و موشكافیهاى بیش
تر در گذر تاریخ پر نشیب و فراز فقه, پدیدار گشته و برگزیدن دیدگاهى جز
آنچه در نوشته هاى پسینیان آمده, با اجماع یا شهرتى ناسازگار نخواهد بود.
بررسى دلیلها
نخست
در
این بخش به بررسى روایاتى مى پردازیم كه براى اثبات حق شوهر در بازداشتن
همسر از بیرون رفتن, بدانها استدلال كرده اند. این بخش مهم ترین دلیلى را
كه در نوشته هاى فقیهان آمده در بر مى گیرد; زیرا خواهیم دید كه دو استدلال
دیگر توان اثبات مطلب را ندارند و از سویى دیگر, تا آن جا كه ما جست وجو
كرده ایم. بیش تر فقیهانى كه چنین حقى را براى شوهر پذیرفته اند, نگاهشان,
به همین روایات بوده و در سخنان خویش بدانها استدلال كرده اند.
پیش از
آوردن روایات, یادآور مى شویم كه شمار اینها تا آن اندازه نیست كه نیازمند
بررسى سندى نباشند. آنچه در كتابهاى روایت آمده, نه به اندازه اى است كه
متواتر باشد و نه حتى مستفیض. بنابراین, بررسى سندهاى آنها نیز باید انجام
گیرد. گذشته از این, متواتر یا مستفیض بودن یك یا چند روایت, هرگز ما را از
بررسى دلالت نیز بى نیاز نمى كند. بدین سان, حتى اگر بپذیریم كه این
روایات, بررسى سندى نمى خواهند, دلالت آنها را بررسى كرده مى بینیم كه آیا
چنین حقى را براى شوهر اثبات مى كنند یا خیر.
1. (عن أبی جعفر(علیه
السلام) قال: جاءت امرأة إلى النبی(صلی الله علیه واله) فقالت: یا رسول
اللّه(صلی الله علیه واله): ما حق الزوج على المرأة؟ فقال: … ولاتخرج من
بیتها إلاّ بإذنه وإن خرجت بغیر إذنه لعنتها ملائكة السماء وملائكة الأرض
وملائكة الغضب وملائكة الرحمة حتى ترجع إلى بیتها…)6
از امام باقر(علیه
السلام) نقل كرده اند كه فرمود: زنى نزد پیامبر آمد وگفت: اى فرستاده
خداوند, حق شوهر بر زن چیست؟ فرمود: … و از خانه اش بیرون نرود, مگر با
اجازه شوهرش و اگر بى اجازه او بیرون رود, فرشتگان آسمان, فرشتگان زمین,
فرشتگان خشم و فرشتگان مهر و رحمت, او را نفرین كنند, تا به خانه اش
بازگردد…
این روایت, هم به سند مرحوم كلینى و هم مرحوم صدوق داراى سند
معتبرى است. البته درباره دلالت آن سخنى است كه پس از آوردن چند روایت
همانند, خواهیم گفت.
2. (عن أبی عبداللّه(علیه السلام) قال: جاءت امرأة
إلى رسول اللّه(صلی الله علیه واله) فقالت: یا رسول اللّه ما حق الزوج على
المرأة؟ فقال أكثر من ذلك. قالت: فخبّرنی عن شیءٍ منه. قال: … ولاتخرج من
بیتها بغیر إذنه…)7
از امام صادق(علیه السلام) نقل كرده اندكه فرمود: زنى نزد پیامبر آمد و گفت: اى فرستاده خداوند! حق شوهر بر زن چیست؟
فرمود:
بیش از این اندازه است. گفت: اندكى را برایم بازگوى. فرمود: … از خانه اش
بى اجازه شوهر بیرون نرود…. در سند این روایت, محمد بن احمد جامورانى آمده
كه اهل رجال او را ضعیف شمرده اند.8 راوى دیگرى هم در این سند مى بینیم كه
عمرو بن جبیر العزرمى نام دارد و در رجال ناشناخته است.9 گذشته از این, ابن
أبى حمزه نیز, در این سند هست كه جاى سخن بسیار دارد.
3. (علی بن جعفر فی كتابه عن أخیه قال: سألته عن المرأة ألها أن تخرج بغیر إذن زوجها؟ قال: لا.)10
على
بن جعفر در كتاب خویش از برادرش [امام هفتم(علیه السلام)] آورده است كه از
آن حضرت پرسیدم آیا زن مى تواند بى اجازه شوهرش بیرون رود؟ فرمود: نه.
این
روایت نیز, سند استوارى ندارد; چرا كه روایات كتاب على بن جعفر در (وسائل)
گاهى با سند مشخصى از راه كتابهاى چهارگانه حدیثى و مانند آن نقل مى شود
كه سند متصل ومعتبرى است و گاهى واسطه هاى سند ناشناخته اند و در كتابهاى
چهارگانه حدیثى, نیز نیامده است. این دسته را نمى توان معتبر شمرد; چرا كه
سند معین و معتبرى ندارد و دست كم این كه ناشناخته است. صاحب (وسائل) خود
نیز, این مطلب را به گونه اى گوشزد مى كند.
این نكته را نیز باید
یادآور شویم: روایت یاد شده از آن دسته روایاتى است كه به نام (مسائل على
بن جعفر) شناخته شده و در كتاب (بحارالانوار) آمده است و نه كتابهاى
چهارگانه اصلى حدیثى و سند مرحوم مجلسى به این كتاب جاى سخن دارد و بررسى
رجالى گسترده اى را مى طلبد.
براى بررسى این مطلب كه در جاهاى گوناگونى در فقه سودمند خواهد بود, مى توان به واپسین جلد (وسائل) و (بحار) مراجعه كرد.11
4.
(محمد بن علی بن الحسین بإسناده عن شعیب بن واقد عن الحسین بن زید عن
الصادق(علیه السلام) عن ابائه(علیهم السلام) عن النبی(صلی الله علیه واله)
فی حدیث المناهی, قال: ونهى أن تخرج المرأة من بیتها بغیر إذن زوجها; فإن
خرجت لعنها كل ملك فی السماء وكل شیءٍ تمرّ علیه من الجنّ والإنس حتى ترجع
إلى بیتها…)12
مرحوم صدوق با سندش از شعیب بن واقد, از حسین بن زید از
امام صادق(علیه السلام) نقل كرده است: آن حضرت از پدرانش(علیهم السلام) و
در پایان از پیامبر(صلی الله علیه واله) در حدیثى كه در بردارنده برخى
كارهاى نارواست نقل كرده: پیامبر(صلی الله علیه واله) از این كه زن, بى
اجازه از خانه اش بیرون رود نهى فرموده است و اگر چنین كند, همه فرشتگان
آسمان و هر چه كه بر آن مى گذرد از جنیان و آدمیان, بر او نفرین كنند, تا
به خانه اش باز گردد.
سند این حدیث نیز, از چند سوى داراى اشكال است;
چرا كه در سند شیخ صدوق به شعیب بن واقد, حمزة بن محمد علوى و عبدالعزیز بن
محمد بن عیسى ابهرى هستند كه در رجال به عنوان ثقه شناخته نشده اند و راوى
دوم را تنها برخى از نویسندگان رجال نام برده اند. حسین بن زید نیز, در
نوشته هاى اهل رجال توثیق ندارد و تنها به آوردن نام و اندكى از زندگى او
بسنده كرده اند.13 روایت دیگرى نیز نزدیك به همین مضمون در همین باب از
(وسائل) آمده كه سندش ضعیف است.
5. (فی عیون الأخبار عن علی بن
عبداللّه الورّاق عن محمّد بن أبی عبداللّه عن سهل بن زیاد عن عبدالعظیم بن
عبداللّه الحسنی عن محمّد بن علی الرضا عن ابائه عن علی(علیه السلام) قال:
دخلت أنا وفاطمه على رسول اللّه(صلی الله علیه واله) فوجدته یبكی بكاءً
شدیداً. فقلت له: فداك أبی و اُمّی یا رسول اللّه! ما الذی أبكاك؟ فقال: یا
علی لیلة اُسری بی إلى السماء رأیت نساءً من اُمتی فى عذاب شدید فأنكرت
شأنهن فبكیت لمّا رأیت من شدة عذابهنّ. ثم ذكر حالهنّ… فقالت فاطمة(علیها
السلام): حبیبی وقرّة عینی! أخبرنی ما كان عملهنّ. فقال: … وأمّا المعلّقة
برجلیها فإنّها كانت تخرج من بیتها بغیر إذن زوجها…)14
شیخ صدوق در
(عیون الاخبار) از امام رضا(علیه السلام) از پدرانش از امیرالمؤمنین(علیه
السلام) نقل كرده است كه فرمود: من و فاطمه نزد پیامبر رفتیم. پیامبر را
دیدم كه سخت مى گریست. به او گفتم: پدر و مادرم فدایت اى پیامبر خدا! چرا
چنین گریه مى كنید؟
فرمود: اى على! شبى كه مرا به آسمانها بالا بردند,
زنانى رااز امت خویش دیدم كه درعذابى سخت بودند كه حالشان بر من گران آمد و
از دیدن عذاب آنان گریستم. آن گاه حال ایشان را باز گفت:
فاطمه(علیها السلام) بدو گفت: اى عزیز و اى روشنایى دیده ام! كار آنان را برایم بازگوى.
فرمود: زنانى كه ایشان را از پاها آویخته بودند, همان كسانى بودند كه از خانه خویش بى اجازه شوهر بیرون مى رفتند.
سند
این روایت هم جاى سخن بسیار دارد. راوى نخست, على بن عبداللّه در سخن هیچ
یك از اهل رجال توثیق نشده و تنها شیخ صدوق از او روایات اندكى نقل كرده و
در باب دهم از كتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام), گفته است: (رضى اللّه
عنه) و همین جمله را دلیل بر نیكویى این راوى گرفته اند.
محمد بن ابى عبداللّه هم, جاى سخن دارد و مشترك بین دو تن است كه مرحوم مامقانى در رجال خویش از آن بحث كرده است.
بررسى روایات:
درباره
این روایات باید بگوییم كه: جز یك روایت, همگى داراى سندى نامعتبرند. پیش
تر گفته ایم كه شمار این روایات به اندازه اى نیست كه ما را از بررسى سندى
بى نیاز كند; زیرا نه متواترند و نه حتى مستفیض. با این همه, در این جا به
بررسى دلالت این روایات مى پردازیم و در این باره دو نكته را یادآور مى
شویم:
نكته نخست: ناهماهنگى میان كار ناپسند بیرون رفتن از خانه با
كیفرى كه در روایات آمده, مى رساند كه یا باید ازاین روایات دست كشید و یا
باید مقصود از بیرون رفتن را نیك دریافت. به راستى باید گفت: حتى اگر
بپذیریم كه بیرون رفتن زن از خانه اش بى اجازه شوهر, بى هیچ قید وشرطى
نارواست, آیا مى توان باور كرد كه این كار كیفرى چون نفرین خداوند بزرگ و
فرشتگان مهر و خشم را در پى دارد و آیا نفرین هر چه بر آن مى گذرد و آویخته
شدن با پاها در روز رستاخیز و مانند آن با این كار تناسبى دارد؟ مردى كه
خود در خانه نیست و درخواست كامجویى زناشویى هم نكرده و زنش را از رفتن به
دیدار پدر و مادرش باز داشته است, اگر زن به دیدار آنان برود, نفرین خداوند
و فرشتگان و كیفر سخت دوزخ را خواهد چشید؟ چنین انگاره اى با انبوه
آموزشهاى اخلاقى و حقوقى دین ناسازگار است و در اساس, همین روایات را مى
توان گواه آن گرفت كه مقصود از بیرون رفتن, همان رها كردن تعهّد و التزام
خانوادگى و تلاش در پاشیده شدن بنیاد پاك پیوند زناشویى و مانند آن است.
آرى اگر زنى با كژرفتارى و بهانه جویى زندگى را تلخ و تباه كند و از پذیرش
تعهدهاى این پیوند سرباز زند و راه را براى برهم خوردن این پیوند ارزشمند,
هموار سازد, شایسته نفرین خداوند و كیفر سخت دوزخ خواهد بود, نه این كه اگر
به دیدار پدر و مادر بیمار خویش بشتابد و یا در سوگوارى آنان به خانه پدرش
رود, شایسته آن كیفرهاست. بنابراین, خود این روایات, گذشته از نامعتبر
بودن سند آن به خوبى مى رساند كه مقصود, ناروا شمردن بى قید و شرط بیرون
رفتن زن از خانه شوهر نیست.
آنچه گفته ایم, با در نظر گرفتن جایگاه
اجتماعى زن در گذشته و سطح فرهنگ و خلق و خوى حاكم بر بخش گسترده اى از
زنان در سرزمینهاى گوناگون و حتى سرزمنیهاى اسلامى, پذیرفتنى تر مى نماید.
هر چند با پیدایش اسلام, دگرگونى ژرفى در جایگاه فرهنگى و اجتماعى و… زنان
پدیدار شد, ولى روحیات و شیوه هاى برخوردى این جنس در نتیجه ستمها و شرایط
ناشایست گذشته, زمینه را براى واكنش هاى نابجاتر آنان دربرابر دشواریهاى
زندگى فراهم مى ساخت و چه بسا با شتابزدگى, شیرازه زندگى كهن و پایدارى را
بر هم مى زدند و نگاه این روایات به چنین مسائلى است, نه بیرون رفتن معمولى
و بخردانه همسر از خانه شوهر.
نكته دوم: در این جا نیز باز هم بر همان
نكته پیشین پاى مى فشاریم كه سخن روایات درباره زنانى است كه خانه و زندگى
زناشویى را رها مى كنند و راه را براى پاشیده شدن این بنیاد ارزشمند هموار
مى سازند و نه هرگونه بیرون رفتن. این بار روایتى را دلیل سخن خویش گرفته
ایم كه شایسته درنگ بسیار است.
(محمدبن یعقوب, عن علی بن إبراهیم, عن
أبیه, عن النوفلی, عن السكونی, عن أبى عبداللّه(علیه السلام) قال: قال رسول
اللّه(صلی الله علیه واله): أیّما امرأة خرجت من بیتها بغیر إذن زوجها
فلانفقة لهاحتى ترجع.)15
از امام صادق(علیه السلام) كه فرمود: رسول
خدا(صلی الله علیه واله) فرمود:هر زنى كه از خانه شوهرش بى اجازه او بیرون
رود, نفقه اى براى آن زن نیست تا هنگامى كه باز گردد.
سند این روایت از
سندهاى شناخته شده اى است كه بویژه در كتاب ارزشمند (كافى) بارها آمده و
فقیهان ما نیز از گذشته تاكنون, در بابهاى گوناگون فقهى و غیر آن, این سند
را پذیرفته و به روایاتى این گونه عمل كرده اند,گرچه نوفلى و سكونى را از
امامیه به شمار نیاورده اند. مرحوم شیخ صدوق نیز در (فقیه)16 این روایت را
آورده است.
دلالت حدیث نیز بسیار روشن است و از رهگذر همین روشنى مى
توان آن را گواهى بر مطلب ما گرفت. مى دانیم كه پس از پیمان زناشویى
همیشگى, هزینه هاى زندگى زن بر عهده شوهر است و این هزینه ها, حتى پس از
طلاق رجعى نیز, تا هنگامى كه زن در عدّه باشد, بر مرد واجب است. فقیهان ما
در جاى خودش بحث گسترده اى را درباره نفقه و شرایط آن دارند كه جاى آن همه
در این نوشته نیست. نكته مهم این است كه اگر زن از انجام تكلیف خویش در
امور زناشویى سرباز زند, حق دریافت نفقه را هم ندارد. چنین زنى را در زبان
فقه (ناشزه) مى نامند. بنابراین, روایت یاد شده از امام صادق(علیه السلام),
درباره زنى سخن مى گوید كه از انجام وظیفه خود سرباز زده و خانه و زندگى
خویش را رها كرده است. به دیگر سخن, زنى كه با قهر و رها كردن پیمانهاى
استوار زندگى زناشویى, خانه و خانواده را در سراشیبى از هم پاشیده شدن قرار
داده است.
بدین سان مى توان این روایت را گواه روشنى گرفت كه مقصود از
بیرون رفتن زن, كه آن همه كیفر و نفرین خداوندى را در پى داشت, این گونه
قهر و رها كردن خانواده است, نه بیرون رفتن بخردانه زنى كه با حقوق زناشویى
شوهرش سرناسازگارى هم ندارد و تنها دلخواه شوهر است كه او را چونان بندیان
در خانه نگاه دارد.
فقیهانى كه بیرون رفتن زن را از خانه همواره در
گرو اجازه شوهر مى دانند, هرگز نگفته اند كه اگر زنى گناه كرد و از خانه
بیرون رفت, نفقه او واجب نیست, مگر این كه به ناشزه بودن برسد كه سخنى دیگر
است. بنابراین, چرا این روایات را یكدست و هماهنگ معنى نكنیم؟ وقتى از
میان رفتن حق نفقه را تنها در صورت (نشوز) مى دانیم, در حالى كه روایت یاد
شده از همین مطلب به نام بیرون رفتن از خانه یاد كرده است, چرا بیرون رفتن
از خانه را در روایات دیگرى كه آن را گناهى بزرگ و در پى دارنده كیفرهایى
سخت و دردناك مى داند, به همین معنى نگیریم.
بررسى روایتى دیگر
در
مسأله ما روایت دیگرى است كه به دلیل ویژگیهایش, شایسته است كه جداگانه
بررسى شود. این روایت را هم مرحوم كلینى و هم مرحوم صدوق آورده اند:
(عن
أبی عبداللّه(علیه السلام) قال: إنّ رجلاً من الأنصار على عهد رسول
اللّه(صلی الله علیه واله) خرج فی بعض حوائجه فعهد إلى امرأته أن لاتخرج من
بیتها حتى یقدم. قال: وإنّ أباها قد مرض فبعثت المرأة إلى رسول اللّه(صلی
الله علیه واله) تستأذنه أن تعوده. فقال: لا, اجلسی فی بیتك وأطیعی زوجك.
قال: فثقل فأرسلت إلیه ثانیاً بذلك. فقال: اجلسی فى بیتك واطیعی زوجك. قال:
فمات أبوها فبعثت إلیه أنّ أبی قد مات فتأمرنی أن اُصلّی علیه, فقال: لا,
اجلسی فی بیتك وأطیعی زوجك. قال: فدفن الرجل, فبعث إلیها رسول اللّه(صلی
الله علیه واله) أنّ اللّه قد غفر لك ولأبیك بطاعتك لزوجك.)17
از امام
صادق(ع) نقل كرده اند كه فرمود: در روزگار پیامبر(صلی الله علیه واله) مردى
از انصار به سفرى رفت و با همسر خویش پیمان بست كه تا هنگام بازگشت, زن از
خانه اش بیرون نرود. [درهمان روزها] پدرش بیمار شد و او كسى را نزد
پیامبر(صلی الله علیه واله) فرستاد تا از او براى دیدار با پدر بیمارش
اجازه بگیرد.
پیامبر(صلی الله علیه واله) فرمود: خیر, در خانه ات بنشین و از [پیمان] شوهرت پیروى كن.
بیمارى پدر نیز سخت شد و او دوباره كسى را نزد پیامبر فرستاد تا به دیدار پدر برود.
پیامبر(صلی
الله علیه واله) فرمود: نه, در خانه ات بنشین و از شوهرت پیروى كند. اندكى
بعد پدرش مُرد و او باز كسى را فرستاد كه پدرم مُرد آیا دستور مى دهى كه
بر او نماز گزارم؟
پیامبر(صلی الله علیه واله) فرمود: نه در خانه ات بنشین و از شوهرت پیروى كن.
امام
صادق فرمود: پس از آن كه پدرش را به خاك سپردند, پیامبر كسى را نزد آن زن
فرستاد كه خداوند تو و پدرت را در برابر پیروى تو از شوهر, آمرزیده است.
سند
این روایت, به نقل مرحوم كلینى ضعیف است; زیرا عبداللّه بن قاسم الحضرمى
در آن آمده و در رجال او را دروغ پرداز و اهل غلو كه خیرى در او نیست و به
روایت او اعتنایى نمى شود, به شمار آورده اند.18 البته سند مرحوم صدوق صحیح
است و بر این اساس اشكالى ازجنبه سند در روایت نیست.
ویژگى مهمى كه در
این روایت یافت مى شود كه آن را از روایات پیشین جدا مى سازد, آن است كه
این روایت را دیگر نمى توان به معناى قهر و رها كردن خانه و خانواده از سوى
زن گرفت; چرا كه شوهرش به مسافرت رفته و او تنها مى خواهد به دیدار و
سوگوارى پدر بیمارش برود. برخورد پیامبر نیز بسیار مهم است; زیرا برابر این
روایت, اگر بیرون رفتن زن از خانه براى سركشى به پدر بیمار یا سوگوارى
براى او ناروا باشد, دیگر براى هیچ چیز دیگرى نمى توان آن را روا شمرد.
بدین سان این روایت را جداگانه آورده ایم.
بررسى:
نخستین
نكته اى كه در این روایت مى یابیم موردى و شخصى بودن آن است و به آسانى
نمى توان حكمى كلى را از آن دریافت, ما چه مى دانیم كه آن زن و شوهر كه
بوده اند و چه ویژگیهاى روحى و اخلاقى بر زندگى آنان سایه افكنده بوده است.
شاید برخورد پیامبر براساس ویژگیهاى آنان بوده و نتوان آن را بر جاى دیگر
منطبق كرد. امام صادق(علیه السلام) نیز اگر در پاسخ به پرسش كسى این سخنان
را مى فرمود, مى توانستیم بگوییم كه شیوه بیان حضرت به معناى آن است كه این
حكم در جاى دیگر نیز جارى است, ولى این روایت گفتار ابتدایى امام است و چه
بسا حضرت در پى بازگویى رخدادى خاص بوده و هدف دیگرى از آن داشته است.
گذشته
از این, مطلب مهم دیگر در این روایت, پیمانى است كه شوهر به هنگام مسافرت
با همسر خویش مى بندد. چرا پاى چنین پیمانى به میان آمد؟ آیا نمى توان
احتمال داد كه مسائل خاصى در آن خانواده, میان زن و شوهر و پدر بیمار بوده
كه شوهر را به بستن پیمان با همسرش كشانده بود؟ آیا این حكم در جایى است كه
زن, پیمان شوهرش را پذیرفته باشد, یا در همه جا به همین گونه است؟ و اگر
پاسخ دوم را بدهیم دلیل این گستردگى به همه جا چیست؟ كوتاه سخن این كه تنها
مى توان در جایى كه پیمانى در كار باشد به این روایت استناد جست و این
نكته مهمى است كه استدلال به این روایت را براى اثبات حق گسترده شوهر در
زندانى كردن زن, دچار مشكل مى كند.
از همه این نكته ها هم كه بگذریم,
آیا پذیرش این روایت با روح بسیارى از آموزشهاى دیگر اسلام سازگار نیست؟
همان گونه كه در پاسخ به دلیلهاى دوم و سوم خواهیم گفت, نمى توان پذیرفت كه
اسلام نسبت به بنیاد خانواده و شیوه رفتار همسران با یكدیگر چنین روشى را
مى پسندد. در این جا یادآور مى شویم كه این گونه رفتارها در مسأله ما با
آیه شریفه (وعاشروهن بالمعروف)19 نیز ناسازگار است. پیام این آیه كه (رفتار
شایسته و پسندیده) است, به معناى رفتارى است كه خردمندان در زندگى بهنجار,
آن را مى پسندند. به راستى نمى توان پذیرفت كه اسلام با آن همه سفارشهاى
اخلاقى و رهبران دین با آن رفتار پسندیده و نرم كه زبانزد تاریخ شده اند,
زنان را از دیدار یا سوگوارى بر نزدیك ترین كسان خویش باز دارند و جوشش
احساس آنان را در چنین هنگامه هایى به هیچ انگارند. به راستى, اگر روایاتى
چون آن دسته كه ربا را روا مى شمارند و در نگاه امام خمینى, رضوان اللّه
تعالى علیه, با جایگاه اجتماعى امامان ناسازگارند و باید, حتى با سندهاى
صحیح, رهایشان كنیم,20 با این كه در بر دارنده مسأله اى پیچیده در
اقتصادند, آیا این روایت را نمى توان با اخلاق و جایگاه اجتماعى و رهبرى
پیامبر ناسازگار دانست.
* دوم:
دلیل
دیگرى را كه مى توان براى اثبات این حق یادآور شد آن است كه پیمان زناشویى
همیشگى [=نگاح دائم] به خودى خود, اقتضاى چنین حقى را دارد. همان گونه كه
در پى پیمان زناشویى, برخى چیزها چون: محرم بودن, پرداخت هزینه هاى زندگى,
ارث بردن از همدیگر, حق كامجویى جنسى, بر عهده آمدن مهر و… بر عهده همسران
مى آید و آن دو باید به این حقها و بایدها گردن نهند, حق بازداشتن زن از
بیرون رفتن, جز در سفرهاى واجب, مانند سفر حج یا سفر براى دفاع واجب, براى
شوهر ثابت است. همان گونه كه پس از ازدواج, شوهر باید كابین همسر و هزینه
هاى زندگى او را بپردازد, زن نیز باید پس از ازدواج در بیرون رفتن از خانه
از شوهرش اجازه بگیرد.
بررسى:
باید بدانیم كه هر عقدى پیامدهایى
دارد كه دو سوى عقد, پیش از بستن قرارداد با آزادى و گزینش خود آنها را مى
پذیرند و سپس عقد را بر پایه آن مى بندند. احكام و پیامدهاى هر عقد باید با
دلیلهاى رسا اثبات شده باشد, تا دو سوى قرارداد با آگاهى بدان گردن نهند.
این كه در عقد ازدواج, چیزهایى چون: مهر, هزینه هاى زندگى زن و حق كامجویى
همسران بر عهده آنان مى آید, در جاى خود و با دلیلهاى روشن اثبات شده است و
هر كس به این عقد تن در مى دهد, این احكام را نیز مى پذیرد. آیا دلیل
دیگرى در جاى خودش مى توان یافت كه بگوید عقد نكاح خود به خود چنین حقى را
براى مرد و چنین حكمى را براى زن مى آورد؟ به دیگر سخن, اثبات حقوق و احكام
در رتبه اى پیش از عقد قرار دارند و تا با دلیلى دیگر اثبات نشود كه چه
چیزى بر عهده همسران مى آید, هرگز خود عقد ازدواج چیزى را بر عهده نمى
آورد. ما در ادامه سخن مطالب دیگر را نیز برسى خواهیم كرد, ولى در این جا
همین اندازه مى گوییم كه حتى اگر دلیل دیگرى بر روا بودن این حق داشته
باشیم, خود آن دلیل اثبات كننده خواهد بود و اقتضاى عقد سخنى نادرست است.
از
این گذشته, زن و مرد بیگانه تا پیش از ازدواج, هیچ گونه حق یا تكلیف ویژه
اى بر هم ندارند, جز آنچه همه مسلمانان یا انسانها نسبت به یكدیگر باید
رعایت كنند. ازدواج نیز قراردادى است كه مانند آن را در عقدهاى دیگر, هم در
شرع و هم نزد خردمندان, بسیار داریم. اساس و پایه پیمانها و از جمله
ازدواج, قرار دادى است دو سویه كه براى دستیابى به هدفهایى مشخص و روا
انجام مى گیرد. تا پیش از انجام عقد, نه زن و نه مرد, هیچ تسلط و برترى بر
یكدیگر ندارند و با ازدواج است كه هر كدام نسبت به حق خویش و خواستار شدن
آن از دیگرى اختیارى تازه مى یابد. شیوه خردمندان و روش شرع همواره در
قراردادهاى دوسویه بدین گونه است كه راه را بر سودجویى و خلافكارى هر دو
طرف, ببندد و یا دست كم زمینه آن را فراهم نسازد.
اكنون با توجه به این
نكته ها آیا نمى توان گفت: سرشت و بناى ازدواج, بویژه با نگاهى كه اسلام
بدان كرده است, با داشتن چنین حقى از سوى مرد ناسازگار است؟ اگر ازدواج
قراردادى است دو سویه, چرا مرد بتواند حتى در جایى كه با كامجویى او نیز
برخوردى نداشته باشد, زن را از بیرون رفتن بازدارد؟ مگر پذیرش ازدواج, چه
تعهدى را براى زنان مى آورد كه باید در همه حال براى بیرون رفتن از خانه از
شوهران خود اجازه بگیرند. سخن در این است كه طبیعت ازدواج چنین چیزى را با
خود ندارد و یا دست كم, به این روشنى كه در متن دلیل آمده نمى باشد. مگر
این كه دلیل دیگرى آن را اثبات كند كه بدان خواهیم پرداخت.
* سوم:
دلیل
سوم براى اثبات حق شوهر, كه در نوشته هاى بسیارى از فقیهان نیز آمده, این
است كه حق كامجویى شوهر, مطلق است و هیچ قید و شرطى آن را محدود نمى كند.
بر پایه این حق است كه شوهر مى تواند همسرش را از بیرون رفتن باز دارد و بر
زن نیز واجب است كه از دستور او پیروى كند, بلكه مى توان گفت: بر این
اساس, اگر شوهر نیز او را از بیرون رفتن باز ندارد, خود او باید براى این
كار از مرد اجازه بگیرد; چرا كه وقت و بهره هاى جنسى او از آنِ شوهر است و
او با بیرون رفتن از خانه, زمینه بهره جویى مرد را از میان مى برد.
مرحوم شهید ثانى در این باره مى نویسد:
(قد
عرفت أنّ حق الاستمتاع واجب علیها و هو غیر مختصّ بزمان ولامكان, فلیس لها
فعل ماینافیه إلاّ بإذنه ومنه الخروج من بیته ولو إلى بیت أهلها و عیادتهم
و شهادة جنائزهم; لأنّ غایة ذلك الاستحباب أو الإباحة, فتقدیم الواجب
أولى.)21
دانستید كه [رعایت] حق كامجویى بر زن واجب است و این حق محدود
به هیچ زمان و مكانى نمى شود. بنابراین, زن نمى تواند كارى كند كه با این
حق ناسازگار باشد, مگر با اجازه همسرش. از چیزهایى كه با این حق ناسازگارى
دارد, بیرون رفتن از خانه است, هر چند به خانه كسان و دیدار بیماران و یا
تشییع مردگان از اهل خود برود, چرا كه این گونه كارها یا مستحب اند و یا
مباح, در حالى كه نگهداشت حق واجب شایسته تر است.
صاحب جواهر نیز عبارتى به همین گونه دارد:
(له
منعها عن عیادة أبیها و اُمّها فضلاً عن غیرهما و عن الخروج من منزله إلاّ
لحقّ واجب; لأنّ له الاستمتاع بها فی كلّ زمان و مكان, فلیس لها فعل
ماینافیه بدون إذنه. ومنه الخروج إلى بیت أهلها ولو لعیادتهم وشهادة
جنائزهم).22
شوهر مى تواند همسرش را از دیدار با پدر و مادرش بازدارد,
چه رسد به دیگران. و نیز مى تواند او را از بیرون رفتن باز دارد, مگر براى
حقى واجب; چرا كه شوهر حق كامجویى از همسر خویش را در هر زمان و در هر جا
دارد, پس زن نمى تواند بى اجازه او كارى كند كه با این حق ناسازگار باشد.
رفتن به خانه كسان خود, هر چند براى دیدار از بیمار یا تشییع مردگان, با
این حق سازگار نیست.
بررسى:
نكته نخست
درباره این دلیل آن است كه همه مطلوب گویندگان خود را اثبات نمى كند و به
اصطلاح منطق (دلیل اخصّ از مدعا) است. بر پایه این دلیل, چرا شوهر بتواند
به هنگام مسافرت نیز زن را از رفتن به خانه پدرش باز دارد و این بیرون رفتن
چگونه با حق كامجویى او ناسازگار است؟ بر پایه این دلیل, حق شوهر در
بازداشتن زن از بیرون رفتن, از حق مطلق او بر كامجویى سرچشمه مى گیرد.
اكنون ببینیم گستره حق كامجویى شوهر تاكجاست؟ آیا آن قدر گسترده است كه
بتواند همسرش را از دیدار پدر و مادرش و سوگوارى بر مرده آنان در بیرون از
خانه باز دارد؟ به یقین باید گفت: هیچ دلیلى بر چنین حق گسترده نداریم و
بلكه موارد بسیارى كه محدوده هاى حق كامجویى است, به روشنى مى رساند كه این
حق, در چارچوب خردپسند و مشروع, ثابت است.
از برخى دیدگاههاى غیر
مشهور در محدودیتهاى كامجویى همسران كه بگذریم, این موارد را همگان پذیرفته
اند كه كامجویى جنسى از زن در روزهاى عادت ماهانه محدود است و در زمان
احرام براى حج و عمره, یكسره ممنوع. در هنگام روزه نیز محدودیتهایى وجود
دارد كه بسیارى از موارد آن به اجازه شوهر بستگى ندارد. از همه این موارد
مهم تر در مسأله ما, محدودیت حق كامجویى درجایى است كه بهره جویى جنسى از
زن براى او زیان آور باشد. كدام فقیه را مى توان یافت كه حتى در صورت
بیمارى یا زیان براى زن, باز هم كامجویى جنسى از او را روا شمارد؟ به راستى
آیا بهره جویى جنسى تنهاحق مرد است یاحق همسران؟ بى گمان زن را نیز حقى
است كه فقیهان از آن به حق (قَسْم) یاد كرده آند. شوهر باید در هر چهار شب,
یك شب را با همسرش باشد كه به آن حق (همخوابگى) مى گویند. آمیزش جنسى نیز
هر چهار ماه یك بار بر مرد واجب است, مگر این كه با خرسندى همسرش آن را ترك
كند. اینها و موارد دیگرى كه در سفارشهاى گوناگون فقهى و اخلاقى آمده,
همگى گواه بر دو سویه بودن این حق اند. اگر چنین است, زن نیز حق دارد براى
بهره جویى از حق خویش, شوهر را در خانه نگاه دارد!
اما باید با نگاهى
بنیادین دید كه گستره حق زن و شوهر در كامجویى از یكدیگر تا كجاست؟ براى
روشن شدن این مطلب, اندكى توجه بیش تر به دیدگاه یك سویه حق گسترده مرد و
پیامدهاى آن كافى است. برابر این دیدگاه, پس از ازدواجِ همیشگى میان مرد و
همسرش, شوهر حق دارد هرگاه و در هر جا, هرگونه بهره جویى جنسى از همسر خویش
داشته باشد, تا جایى كه اگر زن را به همین جهت در خانه زندانى كند و اجازه
هیچ گونه فعالیت سازنده اى را هم به او ندهد, باكى بر شوهر نیست. تنها
محدود كننده حق شوهر, دسته اى از احكام شرعى است كه در روزهاى عادت ماهانه
یا روزه هاى واجب, برخى از كامجوییها را ناروا مى شمارد. اگر این حق قید و
شرط دیگرى ندارد, مرد مى تواند براى مدت عمر زن خود را درخانه اى نگاه دارد
و جز براى سفر واجبى چون حج, اجازه بیرون رفتن به وى ندهد. زمینه انجام
وظایفى چون غسل را در خانه فراهم كند و اگر نیاز به پزشك هم بود, او را به
خانه آورد و…. اینها پیامدهاى دیدگاه گسترش حق شوهر است, هر چند گویندگان
آن, خود, به همه اینها توجه نكرده باشند.
اما آیا به راستى مى توان
پذیرفت كه اسلام به ازدواج این گونه مى نگرد, اسلام كه آن را دوست داشتنى
ترین بنیادها مى نامد, زن و مرد را لباس یكدیگر و مهر آنان را از نشانه هاى
خداوند و مایه آرامش؟ آیا سكون و آرامش كه در قرآن هدف زناشویى نام گرفته
است, هیچ گونه حكم و راهنمایى و پیامى با خود ندارد؟ اگر روابط جنسى همسران
این گونه مقرر گردیده كه در این دیدگاه آمده, پس روشن ترین جلوه زناشویى
كه همین روابط است, خود مایه از میان رفتن آرامش و اسارت نزدیك به نیمى از
انسانها در چنگال نیمى دیگر است. آیااین همه سفارشهاى اخلاقى اسلام درباره
نیك خُلقى و فروتنى و قدرشناسى و… كه درباره مردان و زنان مؤمن آمده, همگى
درباره بیگانگان است و همسر از همه این حقوق محروم؟ اگر مسلمان كسى است كه
دیگر مسلمانان از دست و زبان او در آرامش و دور از گزند باشند, پذیرفتنى
است كه این درباره دیگران است و همسر باید زندانى كامجویى او باشد و حتى از
دیدار كسان خویش محروم. به راستى چرا فقیهان دارنده این دیگاه چنین مطلبى
را درباره زن نیز درمحدوده حق او نگفته اند؟ چرا زن هم نتواند هر چهار شب,
یك شب همسرش را زندانى كند و هر چهار ماه یك بار؟
حقیقت آن است كه نمى
توان این پیامدها را پذیرفت و آن را با اصول بنیادین اخلاقى اسلام سازگار
دانست. ازدواج چیزى است كه پیش از اسلام هم بوده و همه اركانش تأسیسى نیست.
آنچه خردمندان مى پسندند و شرع نیز, هم در سخنان پیشوایان و هم در شیوه
زندگى آنان مى پذیرد, چنین چهره ناپسندى نیست, بویژه آن كه هم پیامبر و هم
امامان ما با برخى همسران ناسازگار مى زیستند.
نكته بسیار مهى كه در
این باره بر آن پاى مى فشریم این است كه حقوق همسران, یا در خود پیمان
ازدواج با شرط و مانند آن معین مى گردد و یا اگر شرط ویژه اى نباشد به
وسیله عرف و شیوه هاى پسندیده خردمندان مشخص مى گردد. چگونه است كه هزینه
هاى زندگى زن از خوراك و پوشاك گرفته تا خانه و نیازمندیهاى آن, همه و همه
را عرف معین مى كند, ولى چگونگى كامجویى همسران این گونه نیست؟ اگر مهر
معینى قرارداد نكنند باید (مهرالمثل) را در عرف جست, ولى در حقوق شوهر
نباید از عرف یارى جست؟ آیامى توان از همه پرسشهاى این گونه چشم پوشید و حق
بى مرز و شرطى را براى شوهران رواشمرد؟
سخن پایانى ما این است كه حق
كامجویى جنسى, تنها براى مرد یا زن نیست, بلكه حقى است دو سویه و آموزشهاى
فقهى و اخلاقى اسلام در این باره به گونه اى است كه براى هر كدام از
همسران, هماهنگ با نیازهاى آنان, راهنمایى و سفارش ویژه دارد. بهره جویى هر
یك از همسران تنها در محدوده اى است كه شرع و شیوه پذیرفته شده خردمندان
مى پسندند. هم احكام شرعى, چون ناروا بودن كامجویى جنسى در احرام, روزه,
عادت ماهانه و…, حق همسران را محدود مى كند و هم شیوه خردمندان كه آن را
عرف مى نامیم. هر جا پاى (زیان) یا (ستم) به میان آید, هیچ یك از همسران را
حقى فراتر از این عنوانها نیست. بنابراین, بازداشتن زن از دیدار پدر و
مادر یا سر زدن به كسان بیمار خویش و یا سوگوارى در بیرون از خانه, ستمى
آشكار است كه نه شرع مى پسندد و نه خرد مى پذیرد. ناگفته نماند كه همه این
سخنان درباره این دلیل است كه از نگاه شرع مردان چنین حقى را در كامجویى از
همسران خویش دارند, بى آن كه به روایت خاصى در این باره تمسك كنیم, بلكه
بخواهیم از آموزشهاى كلّى دین درباره ازدواج چنین نتیجه گیریهایى داشته
باشیم و پاسخ ما نیز بر همین پایه است.
سخن پایانى
در
پایان این نوشتار, چكیده سخن خویش را بار دیگر بازگومى كنیم كه ازدواج
پیمانى است دو سویه و هر یك از زن و شوهر در برابر آنچه بر عهده دارند باید
پاسخ گویند. البته نمى خواهیم بگوییم حقوق شوهر از هر جهت همانند حقوق زن
است, ولى آنچه در این مسأله انگیزه شده تا فقیهان ما حق گسترده اى را براى
شوهر در زندانى كردن همسر خویش بپذیرند, حق كامجویى شوهر و برخى روایات
است. سخن ما در حق كامجویى شوهر آن است كه این حق دو سویه است, به اندازه
خردپسند و شایسته در نگاه عرف و نه بیش تر و تازه اگر این حق را زیربناى حق
شوهر در بازداشتن زن از بیرون رفتن بدانیم, حق شوهر تنها در جایى خواهد
بود كه براى كامجویى و بهره ورى جنسى او را در خانه نگاه دارد, در حالى كه
سخن فقیهان ما عام است.
روایات هم, جز روایت اخیر كه سخن در آن به گونه
اى دیگر بود, سخن از زنى مى گویند كه خانه و خانواده را رها كرده است و
این بنیاد پاك را در سراشیبى از هم پاشیدگى نهاده و نه زنى كه در نبود و یا
حتى بود شوهرش به كسانش سركشى مى كند.
در پایان, این نكته نیز ناگفته
نماند كه چون بیرون رفتن زن بى اجازه شوهر در بسیارى از موارد دشواریهایى
را براى خانواده به همراه خواهد داشت, بسیار بخردانه است كه همسران, با
هماهنگى و همدلى این موضوع را حلّ كنند. در این باره عبارتى گویا, رسا و
پرمغز از شهید بزرگوار, علامه مطهرى یافته ایم كه ما را از هر گونه توضیحى
بى نیاز مى كند و آشكارا مى رساند كه او با دیدگاه فقیهانى كه سخن آنان را
آوردیم, موافق نیست.
(مصلحت خانوادگى ایجاب مى كند كه خارج شدن زن از
خانه توأم با جلب رضایت شوهر و مصلحت اندیشى او باشد. البته مرد هم باید در
حدود مصالح خانوادگى نظر بدهد و نه بیش تر. گاهى ممكن است رفتن زن به خانه
اقوام و فامیل خودش هم مصلحت نباشد. فرض كنیم زن مى خواهد به خانه خواهر
خود برود و فى المثل خواهرش فرد مفسد و فتنه انگیزى است كه زنرا علیه مصالح
خانوادگى تحریك مى كند. تجربه هم نشان مى دهد كه این گونه قضایا كم نظیر
نیست. گاهى هست كه رفتن زن حتى به خانه مادرش نیز برخلاف مصلحت خانوادگى
است. همین كه نفس مادر به او برسد. تا یك هفته در خانه ناراحتى مى كند,
بهانه مى گیرد, زندگى را تلخ و غیرقابل تحمل مى سازد. در چنین مواردى شوهر
حق دارد كه از این معاشرتهاى زیان بخش, كه زیانش نه تنها مرد است, متوجه زن
و فرزندان ایشان نیز مى باشد, جلوگیرى كند, ولى درمسائلى كه مربوط به
مصالح خانواده نیست, دخالت مرد مورد ندارد.)23
پی نوشت ها
1. آیه 21 از سوره روم, به روشنى و رسایى این پیام را مى رساند, چنانكه آیات و روایات بسیار دیگرى نیز در این باره داریم.
2. (وسائل الشیعه), شیخ حرّ عاملى, ج14, بابهاى 1, 2, 48 و 49 از ابواب مقدمات و آداب نكاح, دار إحیاءالتراث العربی, بیروت.
3. (مسالك الأفهام), شهید ثانى, ج1/448, دارالهدى, قم.
4. (كفایة الاحكام), محقق سبزوارى/186, انتشارات مهدوى, اصفهان.
5. (جواهر الكلام), شیخ محمد حسن نجفى, ج31/ 147 و 184 دار إحیاء التراث العربی, بیروت, 1981م.
6. (وسائل الشیعه), ج14/111, ح1.
7. همان مدرك, ج14/ 112, ح2.
8, (معجم رجال الحدیث), آیت اللّه خویى, ج15/51, مركز نشر آثار شیعه, قم, 1369ش.
9. همان مدرك, ج13/80.
10. (وسائل الشیعه)ج14/113, ح5.
11. همان مدرك, ج39/20, 47, 51 همراه با پاورقیهاى/39; (بحار الانوار), ج249/10.
12. همان مدرك, ج154/14, ح5.
13. (جامع الرواة), محمد بن على اردبیلى, ج535/2 و ج240/1, مصطفوى, قم, 1331; (معجم رجال الحدیث), ج281/6; ج34/10; ج239/5.
14. (وسائل الشیعه), ج155/14, ح7.
15. همان مدرك, ج229/15, ح1.
16. (من لایحضره الفقیه), شیخ صدوق, ج278/3, دارالكتب الاسلامیة, تهران.
17. (وسائل الشیعه), ج125/14.
18. (معجم رجال الحدیث), ج284/10 ـ 285.
19. سوره (نساء), آیه 19.
20. مجله (فقه) شماره یازدهم و دوازدهم, بهار و تابستان 76, مقاله (راههاى گریز از ربا در نگاه امام خمینى و شهید صدر).
21. (مسالك الافهام), شهید ثانى, ج452/1, دارالهدى, قم.
22. (جواهر الكلام), شیخ محمد حسن نجفى, ج183/31, بیروت.
23. (مسأله حجاب) شهید مطهرى88/, انتشارات جامعه مدرسین, قم, 1361هـ.ش.
منبع:گنجینه معرفت سه شنبه 25/7/1391 - 21:10
اقتصاد
به گزارش خبرنگار بازار باشگاه خبرنگاران برای جلوگیری از ولخرجی این نكات را رعایت كنید : 1_پرده های کلفت استفاده نکنید
برای اینکه مد روز باشید از پرده های زخیم وچندلایه استفاده نکنید که مجبور شویدبرای روشنایی خانه حتی روزهاهم چراغ روشن کنید.
2- جلوی درزها را بگیرید
فکرنکنید بستن درزها وجلوگیری از هدر رفتن هوای داخل خانه در فصل زمستان فایده دارد، بلکه در تابستان زمانی که هوای بیرون گرم است،نفوذ هوای گرم بیرون به داخل باعث میشود نیاز بیشتری به کولر داشته باشید.
3-از یخچالتان به درستی استفاده کنید
یخچال یک پنجم هزینه برق را به خود اختصاص می دهد،بنابراین استفاده مناسب از یخچال بهترین راه کاهش هزینه برق محسوب می شود. مثلا سعی کنید دریخچال و فریزررا بی موردبازوبسته نکنید.برای قراردادن باقی مانده غذاها دریخچال صبر کنیدتاکاملا درهوای بیرون خنک شوند.هرگز غذاهای داغ را در یخچال قرار ندهید.یخچال وفریزر را با فواصل کوتاه تمیز کنید.هنگام خرید به برچسب انرژی روی یخچال توجه کنید
.
4-وسیله پرمصرف دیگر در خانه ها ماشین لباسشویی است
سعی کنید در زمان و به اندازه مناسب از آن استفاده کنید.زمان اوج مصرف برق یعنی هنگام غروب آفتاب مصرف برق بیش از زمان های دیگر است،بنابراین درصورت امکان در این زمان ها از ماشین لباسشویی استفاده نکنید.اگرشاغل هستید و زمان زیادی رادر منزل نیستیدمیتوانید ماشین لباسویی را به اندازه حجمش از لباس پرکرده وآخرشب هنگام خواب آن را روشن کرده یا صبح 2 ساعت قبل از خروج از خانه آن را روشن کنید.مجبور نیستید برای آنکه زودتر لباس ها خشک شوند چندین دور از خشک کن استفاده کنید. لباس ها با کمی قرار گرفتن دربرابر هوای آزاد خشک می شوند.
5-دقت کنید هنگام خرید،ماشینی را انتخاب کنید که 2خروجی آب گرم و سرد داشته باشد
این کار کمک میکند در مصرف انرژی کاشین بیشترین صرفه جویی صورت بگیرد.برخی از انواع ماشین ها مجهز به برنامه های شستشوی اقتصادی هستند.درزمان خرید دقت کنید متناسب با جمعیت خانواده ماشین لباسشویی مورد نظرتان را بخرید.یک خانواده 4نفره نیازی به ماشین لباسشویی 8کیلویی ندارد بلکه یک ماشین 5 یا 6 کیلویی کفایت می کند .
6-ازلوازم فانتزی برقی استفاده نکنید
برخی از لوازم به ظاهر کوچکمصرف برقشان بسیار بیش از یخچال و ماشین لباسشویی است.مثلا قاب عکس های دیجیتال برقی ،دو برابر یخچال معمولی برق مصرف می کنند.
7-شارژرهای پر مصرف
شارژرها و آداپتورها اگر همیشهبه برق باشند بسیار مصرف خواهند بود ئرحالی که در حالت معمول تنها 7تا 10 وات برق مصرف میکنند . یکی دیگر از آفت های اسراف برق در خانه (استندبای) نگه داشتن وسایل برقی است چون در این حالت ،اینگونه وسایل، بیشتر برق مصرف می کنند .
8-کولرهای آبی وگازی
روی کولرهای آبی را سایه لژبان خنک بگذارید و پوشال آن را هر سال تعویض کنید.درکولرهای گازی هم سالی یک بار فیلترها را بازبینی کنید.
9-لامپ های کم مصرف و LED
لامپ های رشته ای را با لامپ های کم مصرف تعویض کنید. مصرف برق در این نوع لامپ ها بسیار کمتر از لامپهای رشته ای است.لامپ های مهتابی هم مصرف ککمتریدارند. لامپ های LEDهم انتخاب بهینه ای هستند که هم مصرف کمتری دارند هم تاخیر در روشن شدن و چشمک زدن ندارند.
10-تلزیون
هنگام خرید مانیتور و تلوزیون هم این نکته را در نظر بگیرید که انواعLEDو LCd بهترین نوع از نظر مصرف انرژی هستند و تلوزیون های پلاسما بیشترین مصرف انرژی را دارند.
11-سیستم BMS
اگردر حال ساخت خانه هستید حتما از عایق كاری دیوارها و سیستم های هوشمند نظیر (BMS ) استفاده كنید.سیستم های جدید به سادگی و بدون نیاز به سیم كشی می توانند روی كامپیوتر های خانگی نصب شوند. در این سیستم ها می توان با در نظر گرفتن میزان لازم روشنایی و گرما در روز مصرف انرژی را بسیار محدودتر كرد.
12- سایه بان های تزیینی
اگر به در و پنجره هایتان در طول روز به خصوص در تابستان نور مستقیم خورشید می تابد از سایه بان برایشان استفاده كنید. سایه بان های تزیینی بسیار زیبایی در بازار موجود است.
13-تاثیر رنگ هااگر درخانه
از رنگ های روشن استفاده كنید،باعث می شود در مصرف برق صرفه جویی شود چون دیرتر به روشن كردن لامپ نیاز خواهید داشت.
14-حسگرهای روشنایی
اصلا ضرورتی ندارد كه تمام طول شب راهروهای آپارتمان شما روشن باشد.برای كنترل این حالت می توان از حسگرهای تشخیص حضور افراداستفاده كنید و حتی از این امكان میتوان در اتاق كودكان هم كه مرتب لامپ هایش روشن می ماند استفاده كرد .استفاده از این نع امكانات ،هزینه اولیه چندانی نخواهد داشت و با كمی همكاری اهالی ساختمان میتوان با كمترین هزینه اینگونه سیستم ها را در منازل مسكونی و آپارتمان ها نصب كرد.
دوشنبه 24/7/1391 - 11:31
دانستنی های علمی
فروردین
امروز عطارد
به برج عقرب می رود. این قسمت از چارت شما به كارهای بزرگ، فعالیت های
گروهی و رابطه شما با همكاران مربوط می شود. اگر به كسی علاقمند هستید و می
دانید كه این حس دو طرفه است بهتر است با هم صحبت كنید و اختلاف ها را
برطرف كنید.
اردیبهشت
عطارد به برج عقرب می رود. برج متضاد شما
در زندگی افراد نزدیکتان تغییراتی صورت می دهد . شاید بعضی از آنها را دوست
نداشته باشید اما سعی کنید تا جایی که ممکن است انعطاف پذیر باشید.البته
می دانم که برای یک اردیبهشتی کار بسیار سختی است.
خرداد
امروز
عطارد به برج عقرب می رود. این قسمت از چارت شما به شغلتان مربوط می شود
.شركت شما در حال حاضر مداركی را امضا می كند كه در آینده برای شما موثر
است. اما هیچ جای نگرانی نیست پس لطفاَ آرام باشید
تیر
پک امرزوه
عطارد به برج عقرب می رود . به دوستان تان فکر میکنید. دوستان قدیمی برای
تان اهمیت دارند اما شاید اخیراً دوستان جدید پیدا کرده باشید . یک نفر
تاثیر زیادی بر آینده شما دارد.
مرداد
سیاره پول شما عطارد،
امروز تغییر مكان داد به بخشی از چارت شما وارد می شود كه مربوط به خانه و
خانواده است. این یعنی كه سیاره ها به شما چراغ سبز را برای شروع هر پروژه
خانگی كه اخیراً در نظر داشته اید، نشان می دهند. البته كه این كار متضمن
كمی هزینه نیز می شود، اما ممكن است به خود بگوئید كه این ارزشش را دارد و
از آن هزینه هایی نیست كه اثرش باقی نماند.
شهریور
امروز عطارد به
برج عقرب می رود.تا حدی زیاد فعال هستید.به سختی می توانید یک جا آرام
بنشینید.سفرهای کوتاه جالب،لذت بخش و مفید است و دوستان جدیدی پیدا می
کنید.
مهر
امروز تصمیمی عاقلانه برای نحوه خرج کردن پولتان می
گیرید پس به نظر نمی رسد که پول تان را صرف اشیاء احمقانه کنید و پول تان
را هدر بدهید.هم چنین امروز روز خوبی برای خرید اشیاء مربوط به کار و
اشیایی که به طریقی باعث پیشرفت موقعیت اجتماعی شما می شود و اگر بتوانید
آنها را با قیمت حراج تهیه کنید که بسیار عالی است.
آبان
عطارد به
برج شما وارد شده است.این قسمت ا ز چارت شما به دیدگاه دیگران به شما
مربوط می شود.شروعی تازه در پیش خواهید داشت.ایده ها و افکارتان مورد توجه
سایرین قرار می گیرد.هر چیزی که در ماه اکتبر به دست می آورید نتیجه تلاش
بی وقفه خودتان است.
آذر
مركوری امروزی بدرون خانه آبان حركت می
كند و این منافع ومضراتی خواهد داشت. خبر خوب این است كه شما احساس هماهنگی
با دیگران می كنید و ارتعاشات آنها را می گیرید و این باعث می شود كه اگر
كسی با شما صادق نیست، بسرعت درك كنید و تشخیص دهید. خبر بد این است كه
ممكن است ترسهای غیر منطقی به شما روی آورند بطوریكه نتوانید آنها را از
خود دور نمائید. شما نباید بگرارید این ترسها تشدید شوند چون آنوقت از دست
بدر می شوند. درباره احساس خود با كسی كه به او اعتماد دارید صحبت نمائید.
دی
عطارد
وارد برج عقرب می شود. اكنون عشق در زندگی تان حضور پیدا می كند و شما نیز
از حضور آن راضی هستید. تا زمانی كه وقت آزاد دارید می توانید از آن
استفاده كنید. اگر وقت آزاد ندارید وقتی به خانه برگشتید از حضور عشق لذت
ببرید.
بهمن
امروز عطارد به طرف آبان با عنصر آب می رود و به
قسمت تصور کلی چارت شما مربوط می شود.ارتباطات نام این بازی است.بنابراین
فرصت انجام کارهایی در زمینه ارتباط و ارتقاء مقام اجتماعی را از دست
ندهید. در هفته های آینده با آروزهایتان کنترل می شوید و اگر به دنبال کار
جدیدی ارتقاء رتبه یا افرایش حقوق می گردید بسیار عالی می باشد.یک چیز
حتماً وجود دارد. اینکه شما هیچ نظری در مورد اینکه کجا قرار گرفته اید
ندارید.
اسفند
با ورود عطارد به عقرب سلول های خاکستری شما شروع
به گردش می کنند.دورنماهای جدیدی در شرف باز شدن هستند و مادامیکه شما
راحت ترین راه را ترجیح می دهید آماده انجام هر کاری هستید مشروط بر اینکه
جدید و پر ماجرا باشد.
دوشنبه 24/7/1391 - 11:30
ایرانگردی
این
روستا در دامنه کوه «جهانبین» و کوه «تربلی» در دهستان «میزدج سفلی»،
شهرستان فارسان و در استان چهارمحال و بختیاری واقع شده است. این روستا در
فاصله 5 کیلومتری شهر فارسان واقع و فاصله آن با مرکز استان 30 کیلومتر
است. مردم این روستا از قوم بختیاری هستند و به زبان بختیاری سخن
میگویند.
روستای چلیچه از غرب به روستای «کران» و طرف شرق و از جنوب به روستای
«چغاهست» و از شمال به رودخانه «پردنجان» محدود میشود. دارای مختصات
جغرافیایی طول شرقی 50 درجه و 37 دقیقه و عرض شمالی 35 درجه و 66 دقیقه و
ارتفاع آن از سطح دریا 2116 متر است. سرزمینی با دشتهای وسیع و سرسبز و
چشمههای جوشان در تپههای بالا دست چهرهای زیبا از خود نشان داده است.
درقسمت شمال شرقی روستا در ارتفاعات بالاچشمه «گردنه» قرار دارد. فاصله این
چشمه تا مخزن ذخیره آب نزدیک به 1600متر طول با اختلاف ارتفاع 160متر است.
این چشمه با آبدهی 15 لیتر در ثانیه تا 300 لیتر در ثانیه هم برای شرب و
هم برای کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد. چشمه خان باباخان (بی بی) نیز
در حدود 300 متری بالادست روستا قرار دارد.
روستای چلیچه به علت دارا بودن ویژگیهای منحصر به فرد از جمله موقعیت خاص
استقراری که در دشتی میان رشتهکوههای جهانبین واقع شده است و نیز عشایر
بختیاری از ایل بزرگ اسیوند (طایفه گاودوش) هنوز کوچ میکنند و در
زمینهای آبا و اجدادی خود در دره راز چلیچه چادر میزنند، قابلیت جذب
جهانگرد و توریست دارد. ارتفاعات دامنههای شرقی کوههای زاگرس چراگاههای
بهاره و تابستانی گلههای عشایر اسیوند را تشکیل میدهند. همچنین چشمه
«آب مُراد» و باغهای اسعدیه و باغ بالا از اماکن دیدنی این روستا به شمار
میروند. دوشنبه 24/7/1391 - 11:29