• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 42209
تعداد نظرات : 4513
زمان آخرین مطلب : 4105روز قبل
ایرانگردی


این غار در دهستان حصار از توابع شهر آبگرم و بخش خرقان در استان قزوین قرار دارد و مختصات جغرافیایی آن "23 "51 ?48 طول شرقی و "49 "47 ?35 عرض شمالی و ارتفاع آن از سطح دریا حدود 2064 متر است. قدمت این غار به دوره الیگومیوس از دوران سوم زمین شناسی می‌رسد که تا 40 میلیون سال پیش تخمین زده می‌شود. غار قلعه کرد در اثر انحلال سنگ‌های آهکی تشکیل شده است. دهانه غار که حدود 15 متر طول و 10 متر ارتفاع دارد زیر دیواره نسبتاً بلند و عریضی قرار گرفته است. پس از عبور از دهانه غار و فرود از یک چاه راه 15 متری، تالاری به وسعت بیش از یک هزار مترمربع رخ می‌نماید که دارای چکیده‌ها و چکنده‌های فوق‌العاده زیبا و مسحور کننده است. تالاری بسیار بزرگ و وسیع كه خود به چندین راه تقسیم می‌شود. حال اگر از پله‌ای به ارتفاع 4 متر صعود کنیم از داخل گربه‌رویی بسیار تنگ و به طول 2 متر وارد تالار بعدی می‌شویم. در این تالار تعدادی استلاگمیت و استلاگتیت به طوری قرار گرفته‌اند كه انگار شخصی را در وسط خود محاصره كرده اند. اکنون باید از سوراخی به اندازه 70 در 50 سانتی متر كه به شكل دهان یك مار است وارد تالار بعدی شویم. تالاری به طول 50 متر و ارتفاع 2 متر و عرض 7 متر كه هزاران تزئینات سوزنی آهكی از سقف آن آویزان است و در دو طرف استلاگمیت‌های فوق‌العاده زیبا شكل گرفته است. تالار دیگری در سمت راست این تالار با سقفی در حدود 10 متر و استلاگمیت‌های فوق‌العاده بزرگ و متفاوت وجود دارد. در انتهای غار نیز به یک تالار آهکی ـ نمکی می‌رسیم.‏رطوبت بالا، نقاشی‌های دیواری که نشان از انسان زی بودن غار در سال‌های دیرین دارد و حوضچه‌های آب از ویژگی‌های غار قلعه کرد به شمار می‌رود. همچنین از نکات جالب غار وجود استخوان‌های گوسفند و گرگ، حوضچه‌های آب و یک تپه 3 متری است که از فضله خفاش‌ها تشکیل شده است. بازدید از غار کاملاً فنی است و نیاز به ابزار فرود و صعود دارد و برای عموم توصیه نمی‌شود.

عکس از: امین رحمانی

codex39x
دوشنبه 24/7/1391 - 11:28
کامپیوتر و اینترنت
مشکل بوت نشدن ویندوز دلایلی از جمله پاک شدن فایل‌های بوت ویندوز، ایراد در بوت سکتور، تغییرات نا به جا در رجیستری، ورود ویروس‌های مخرب به سیستم و غیره دارد که همگی نیز به سادگی قابل برطرف شدن هستند. برای حل این مشکل و رهایی از آن احتمالاً نخستین گزینه بیشتر کاربران، تعویض ویندوز خراب است، اما راه‌های بهتری نیز برای رفع این مشکل وجود دارد. بدین ترتیب که قبل از هر چیز، ویندوز ابزارهایی را برای رفع بیشتر این مشکلات قرار داده که بسیاری از کاربران از آن بی خبر هستند و گاهی اوقات به دلیل بوت نشدن ویندوز حتی مجبور به حذف اطلاعات مهم خود می‌شوند. در ادامه روش‌هایی را برای حل کلیه خطاهایی که باعث بالا نیامدن ویندوز می‌شود، بررسی می‌کنیم.



استفاده از دیسک استارت‌ آپ ویندوز (‏Windows Startup Disk‏):‏

نخستین کاری که باید در این هنگام انجام داد ساختن استارت آپ دیسک است. ممکن است بالا نیامدن ویندوز به خاطر اشکال در یک سری فایل‌ها باشد که در ادامه ذکر خواهد شد، برای این کار باید یک‌ دیسک برای استارت آپ کردن ویندوز درست کرد. برای این کار باید سه فایل

‏boot.ini، ‏NTLDR، ‏Ntdetect.com‏ را در درایو ویندوزتان پیدا کنید. این فایل‌ها که همگی هم در حالت پیش‌فرض در درایو ویندوز (‏C‏) مخفی شده‌اند، جزو فایل‌هایی محسوب می‌شوند که برای بوت شدن ویندوز مورد نیاز هستند. بنابراین ممکن است که یکی از دلایل اصلی بوت نشدن ویندوز، وجود اشکالاتی در این فایل‌ها باشد. پس زمانی که ویندوز درست کار می‌کند باید اقدام به درست کردن ‏Windows Startup Disk‏ کنید. این‌ فایل‌ها را در یک فلاپی، ‏CD‏ یا فلش مموری‌ قرار دهید. توجه کنید که در درایو مورد نظر جزء این فایل‌ها نباید فایل دیگر وجود داشته باشد. حال زمانی که ویندوزتان بالا نمی‌آید ابتدا وبندوز را ری استارت کنید (می توانید از کلید ترکیبی ‏alt+ctrl+Delete‏ استفاده کنید) و دیسک استارت آپ را در کامپیوتر قرار دهید، وقتی که این دیسک را در کامپیوتر قرار می‌‌دهید ویندوز خود به خود فایل‌های مذکور را در دیسک استارت آپ شما ‏Load‏ می‌کند و ویندوز به درستی بالا می‌‌آید و می‌توانید به رفع مشکل مورد نظر بپردازید. در صورتی که مشکل این باشد، شما می‌‌توانید با کپی کردن فایل‌‌های مذکور از روی دیسک استارت آپ به‌هاردتان مشکل را رفع کنید.‏



استفاده از ویژگی ‏System Restore‏:

یکی از ویژگی‌های خوب ویندوز داشتن قابلیتی به نام ‏System Restore‏ است. ویندوز با استفاده از این قابلیت هر 24ساعت یک فایل پشتیبان از آخرین ویژگی‌‌ها و تنظیماتش را ذخیره می‌‌کند. به همین دلیل در صورتی که بتوانید از این ویژگی استفاده کنید، می‌توانید ویندوزتان را بوت کنید. برای استفاده از این ویژگی ابتدا ویندوز را یک‌ بار ری استارت کنید، بعد با وارد شدن به ‏Windows advance Options‏ و کلیک روی گزینه‌ ‏Safe Mode‏ ویندوز را بالا بیاورید. سپس با وارد شدن به بخش ‏system Restore‏ در ‏Accessory‏ ویندوز آخرین تنظیمات ویندوز را بازگردانی‌ کنید. بعد ویندوز را دوباره راه‌اندازی کنید.‏
دوشنبه 24/7/1391 - 11:28
شخصیت ها و بزرگان

امروز سی سال از شهادت روحانی مبارز آیت الله اشرفی اصفهانی می گذرد، پنجمین شهید محراب که در سنگر نماز جمعه آماج خشم گروهک منافقین قرار گرفت و به دیدار معبود شتافت.

ˈآیت اللّه عطاءاللّه اشرفی اصفهانیˈ در سال 1281 هجری خورشیدی در خمینی شهر، اصفهان پا به عرصه گیتی نهاد. وی تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خویش سپری کرد و سپس به منظور ادامه تحصیل به اصفهان رفت و به مدت 10 سال در حوزه علمیه اصفهان به تحصیل علوم حوزوی پرداخت و از محضر استادان بزرگی همچون آیت الله سید مهدی درچه ای و آیت الله سید محمد نجف آبادی بهره جست.

وی در 22 سالگی به منظور کسب مدارج عالیه علوم اسلامی رهسپار حوزه علمیه قم شد و از حضور آیات عظام و مراجع عالیقدری چون ˈشیخ عبدالکریم حائریˈ،ˈحاج سید محمد تقی خوانساریˈ، ˈسید صدرالدین صدرˈ، ˈسید محمد حجتˈ و ˈآیت الله بروجردیˈ کسب فیض کرد.

ˈآیت اللّه اشرفی اصفهانیˈ در طول دوران تحصیل در حوزه علمیه قم همواره در کلاس های درس آیت الله بروجردی حضور می یافت و اشتیاق فراوانش در فراگیری علوم، موجب دوستی و علاقه بسیار بین او و آیت الله بروجردی شد. در نهایت وی با تلاش و کوشش در 40 سالگی به درجه اجتهاد رسید وبنا به درخواست آیت الله بروجردی در سال 1335 هجری خورشیدی رهسپار کرمانشاه شد، در این شهر وی در مسیر آگاهی مردم پیرامون مسایل سیاسی روزگام های مثبتی برداشت و به همین جهت مورد آزار و اذیت نیروهای حکومت پهلوی قرار گرفت.

با اوج گیری انقلاب، آیت الله اشرفی اصفهانی فعالیت های بسیاری را در کرمانشاه شروع کرد. وی با برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای 19 دی و مراسم بزرگداشت شهادت آیت اللّه سیدمصطفی خمینی فرزند امام خمینی(ره) و ایراد سخنرانی های گوناگون، اهالی آن شهر را برای مبارزه با عوامل رژیم آماده کرد.

وی هماره در حرکت های مردمی علیه رژیم پهلوی در صف نخست و در کنار ملت ایران بود و در تظاهرات عاشورا و تاسوعای سال 1357 توسط ساواک دستگیر و در کمیته شهربانی تهران زندانی شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دستور امام خمینی(ره) وی امام جمعه کرمانشاه شد و در این مقام خدمات ارزنده ای برای ثبات و تداوم انقلاب اسلامی، ارایه کرد.

با شروع جنگ تحمیلی وی در خطبه های نماز جمعه و دیگر سخنرانی ها به بسیج همه جانبه مردم برای حضور در جبهه می پرداخت و بر این مساله تاکید داشت و خود نیز با حضور در جبهه های جنگ ضمن دیدار با رزمندگان باعث دلگرمی آنان می شد.

در پشت جبهه هم آیت الله اشرفی اصفهانی خدمات و فعالیت های ارزنده ای انجام داد که می توان از افتتاح حسابی در بانک برای جمع آوری کمک های نقدی به جبهه ها و ایجاد حساب برای کمک به مهاجران جنگ نام برد.

از دیگر خدمات فرهنگی این مجاهد و عالم عالیقدر می توان به تاسیس حوزه علمیه امام خمینی(ره) در کرمانشاه ، بازسازی مدرسه آیت الله بروجردی، توسعه کتابخانه آن مدرسه و راه اندازی حوزه علمیه خواهران اشاره کرد.

ایشان هماره در ایجاد وحدت کامل بین روحانیت شیعه و سنی می کوشید و در این راه قدم های اساسی برداشت. آیت الله اشرفی اصفهانی، فقیه و مجاهدی خستگی ناپذیر بود و در طول عمر پر برکت خویش به تربیت شاگردان برجسته ای همت گماشت، او نه تنها در راه تعلیم و تربیت انسان ها کوشید بلکه در زمینه پژوهش و تحقیق نیز خدمات بی شماری را به کشور عرضه کرد و از خود آثار ارزشمندی همچون البیان، تفسیر قرآن، خلاصه ای از تفاسیر شیعه و سنی، مجمع الشّتات، مجموعه ای درباره حروف مقطعه قرآن و ... را به یادگار گذاشت.

سرانجام این عالم وارسته و فقیه گرانقدر پس از سال ها مجاهدت در راه اسلام و خدمت به ایران اسلامی در 23 مهرماه 1361 در محراب مسجد جامع کرمانشاه و هنگام اقامه نماز جمعه به دست گروهک منافقین به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلستان شهدای تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.

معمار کبیر انقلاب، امام خمینی(ره) درباره آیت الله اشرفی اصفهانی فرمودند:ˈمرحوم شهید بزرگوار حاج آقا عطاءاللّه اشرفی اصفهانی را در این مدت طولانی به صفای نفس و آرامش روح و اطمینان قلب و خالی بودن از هواهای نفسانی و ترک هوا و اطاعت امر مولا و جامعیت علم مفید و عمل صالح می شناسم.ˈ

رهبر معظم انقلاب در هفتمین سالروز شهادت آیت الله اشرفی اصفهانی خطاب به خانواده این شهید فرمودند:ˈ پدر شما شهید آیت الله اشرفی اصفهانی، عالمی ربانی، مجاهدی پارسا و عاشق حضرت امام (ره) بود و همواره از امام مدد می گرفت و من عمیقا به ایشان ارادت می ورزیدمˈ.

آیت الله خامنه ای در ادامه فرمودند:ˈاین پیر سالخورده و روشن ضمیر، در دوران جنگ تحمیلی لباس نظامی به تن کرده و اسلحه به دوش گرفته و در صحنه های گوناگون نبرد حضوری فعال داشت و همواره در دفاع از اسلام و انقلاب پیشقدم بودˈ.

رهبر معظم انقلاب در این دیدار تاکید کردند: ˈیاد و خاطره این بزرگواران هرگز نباید از تاریخ انقلاب اسلامی و اذهان مردم پاک شود و نباید از کنارشان به سادگی گذشت. این خون های پاک، شعله مقدس انقلاب اسلامی را پیوسته برافروخته تر و گدازنده تر خواهد کرد.ˈ

يکشنبه 23/7/1391 - 21:38
دانستنی های علمی

فروردین
كمی در كارها زیاده روی كرده اید كه البته از كنترل شما خارج بوده است و از این موضوع خیلی خوشحال هستید. اگر عصبانی هستید سعی كنید مدتی با افرادید كه مقصر هستند رو به رو نشوید.

 اردیبهشت
تغییری که در مسائل کاری ایجاد می شود باعث می شود تا دوباره به هدفتان فکر کنید.در این زمان پیشرفت غیرمنتظره ای می کنید اما هنوز کارهای زیادی است که باید انجام شوند.

خرداد
امروز می توانید به دنبال قوه تخیل خود بروید و از ماجراجویی خودتان متعجب خواهید شد. از همه مهم تر این كه اكنون زمان سازنده ای برای شماست كه برای مدتی طول می كشد.

تیر
شما به اخلاق قدیمی تان بازگشته اید و همکاران تان از این موضوع ترسیده اند. شاید حساس باشید اما قلبی مهربان و رفتاری مهربان و دلربا دارید و این همان رفتاری است که اکنون باید نشان دهید.

 مرداد
امروز بسیار با ملاحظه شده اید و اگر وقتی برای خودتان پیدا كنید، قدرش را خواهید دانست این به آن معنی نیست كه فردی غیر اجتماعی شده اید. تنها نیاز به كمی خلوت و آرامش دارید. اگر بقیه افراد خانواده این را دوست ندارند، تنها به آنها بگوئید تری كینگ (Teri King) گفته این خیری است كه شما به آن احتیاج دارید.

شهریور
امروز برای شرکت در مذاکرات و صحبت روز خوبی است.حرف های منطقی و جالبی برای گفتن دارید،هم چنین افرادی هستند که مشتاق شنیدن نظرات شما می باشند.اگر چهارشنبه قرارهایتان با مانع روبرو می شودامروز همه چیز به خوبی پیش می رود.

مهر
اگر می خواهید فرد مورد علاقه قلبتان را قانع کنید که از زاویه دید شما به اوضاع نگاه کند،امروز روز انجام این کار است.خیلی صادقانه بگویم اگر در این زمان موفق به انجام این کار نشوید.هیچ گاه موفق به انجام این کار نخواهید شد.امروز روز عالی برای همراه بودن با بچه ها و تفریح کردنن با آنهاست.اگر لازم باشد، شما به راحتی روی دست ها و زانوهایتان را خواهید رفت و با آنها بازی خواهید کرد

آبان
اگر می خواستید احساسات تان را برای یک نفر بیان کنید چه زمانی بهتر از امروز،حتماً،این کار را بکنید.امروز با دیگران صمیمی تر هستید.

آذر
امروز صبر و طاقت شما توسط كسی كه فكر می كند هر كاری خودش انجام دهد درست است و هر چه شما می گوئید غلط است به پایان می رسد. این مسئله به حس عدالت در وجود شما برمی خورد و بدون تردید به حساب آنها خواهید رسید. البته احتمالاً شما فقط وقت خود را تلف می كنید اگر بخواهید نقطه نظر خود را به او بقبولانید، ولی حداقل حرفتان را زده اید.

دی
اكنون زمان استراحت است. امشب به یك مهمانی جالب دعوت می شوید، اگر كسی در خانه منتظرتان نیست، سعی كنید حتماً به آن مهمانی بروید.جذابیت زیادی به دست آورده اید و این به خاطر اعتماد به نفس زیاد است. ممكن است عشقی وارد زندگی تان شود.

بهمن
امروز به خطر کردن درباره دارایی خود حتی فکر هم نکنید مهم نیست تا چه اندازه وسوسه شوید چون کارها با وجود توجه زیاد شما تمایل به خراب شدن دارند.به هر حال امروز روز خوبی برای بیرون رفتن و خوش گذراندن است . چون شما پر انرژی و لذت زندگی هستید. مردم توجه شان به سمت شما جلب می شود و توجه تان را می خواهند. بنابرانی تصمیم بگیرید که تا چه اندازه تمایل دارید در دسترس آنها باشید.

اسفند
ممکن است اکنون چندین پوند سبکتر به نظر بیایید که وزنتان را کم کرده اید. با انجام چیز متفاوتی حتی خوشرنگ امشب جشن بگیرید.شما اصلاً‌ در این مورد متاسف نخواهید بود.

يکشنبه 23/7/1391 - 21:36
اقتصاد

آگهی استخدام مهر ۹۱

63892803961841240596 آگهی استخدام بانکی (سامان) مهر 91

اخبار : آگهی استخدام فانیها : بانک سامان به منظور تکمیل کادر تخصصی و مجرب خود از نیروهای خلاق و دارای انگیزه ای که واجد شرایط  زیر می باشند، دعوت به همکاری می نماید.

جهت خواندن به مشاهده ادامه مطلب مراجعه کنید …

 

عنوان شغلی ۱: متصدی امور بانکی

حداکثر سن: ۲۷ سال

جنسیت: آقا

رشته تحصیلی: لیسانس علوم بانکی/حسابداری/ مدیریت(بازرگانی، دولتی،صنعتی)/  اقتصاد

سابقه کار: ترجیحاً ۲ سال سابقه کار مرتبط

سطح زبان انگلیسی: Intermediate

کامپیوتر: مسلط  بهMs-Office

محل سکونت: تهران/ کرج/ قزوین/بجنورد/ اصفهان/تبریز /قم/ زنجان /همدان/ ایلام/ مشهد/ اهواز/ اراک/ شیراز/یزد

سایر توانمندی ها: افراد دارای سابقه کار در نظام بانکی از اولویت ویژه استخدامی برخوردار خواهند شد.

———————————–

عنوان شغلی ۲: کارشناس بازار سرمایه

حداکثر سن: ۳۰

جنسیت: آقا

رشته تحصیلی: فوق لیسانس اقتصاد ، مدیریت مالی/  ریاضیات مالی از دانشگاه های معتبر داخلی و خارجی

سابقه کار: حداقل دارای ۳ سال سابقه کار مفید و مرتبط

سطح زبان انگلیسی: Upper- Intermediate

کامپیوتر: مسلط  به Mat lab -E views -

محل سکونت: شهر تهران

سایر توانمندی ها: متقاضیان دارای تجربه کار در شرکتهای تامین سرمایه و همچنین دارندگان مدارک تحلیل گری بازار سرمایه و یا  CFAاز اولویت استخدامی برخوردارند.

———————————-

عنوان شغلی ۳: کارشناس شیفت شب مانیتورینگ

حداکثر سن: ۳۰

جنسیت: آقا

رشته تحصیلی: لیسانس کامپیوتر و IT

سابقه کار: حداقل ۲ سال سابقه کار مرتبط

سطح زبان انگلیسی: Intermediate

کامپیوتر: -

محل سکونت: شهر تهران

سایر توانمندی ها: آشنایی با مبانی شبکه سیستم عامل لینوکس و windows

شرایط عمومی :

۱-      داشتن تابعیت نظام جمهوری اسلامی ایران.

۲-      متدین به یکی از ادیان رسمی کشور و متعهد بودن به نظام جمهوری اسلامی ایران.

۳-      عدم سوء پیشینه کیفری.

۴-      سلامت کامل جسم و روان بنا به تشخیص مرجع معتمد بانک و عدم اعتیاد به مواد مخدر.

۵-     داشتن کارت پایان خدمت وظیفه عمومی یا معافیت دائم قانونی.

۶-     بومی و ساکن شهر مورد نظر.

سایر موارد :

  • · از میان درخواست های واصله متقاضیان، واجدین شرایط انتخاب و بر اساس اولویت های مورد نیاز بانک، تدریجأ زمان مصاحبه آنها تعیین شده وصرفاً از طریق تلفن به اطلاع آنان خواهد رسید، لذا خواهشمند است از پیگیری حضوری و یا تلفنی خودداری نمائید.

— درصورتی که بانک در هر یک از مراحل استخدام حتی در خلال دوره آزمایشی متوجه عدم رعایت اصل صداقت در ثبت اطلاعات و یا تکمیل فرم های مربوطه از سوی متقاضی استخدام شود، موضوع استخدام کان لم یکن تلقی خواهد شد.

— تکمیل فرم دعوت به همکاری هیچگونه تعهد استخدامی برای بانک ایجاد نخواهد کرد.

  • · هر یک از متقاضیان، تنها مجاز به انتخاب کد یک ردیف شغل می باشند.

متقاضیان واجد شرایط می توانند حداکثر تا تاریخ ۲۵/۰۷/۱۳۹۱ از طریق وب سایت بانک سامان نسبت به تکمیل فرم دعوت به همکاری اقدام کنند.

برای دسترسی به فرم دعوت به همکاری اینجا کلیک کنید.

يکشنبه 23/7/1391 - 21:35
اهل بیت
نویسنده:محمد ابراهیم احمدی
منبع:روزنامه کیهان
در قاموس زندگی، واژگانی وجود دارد كه گستره آن، چشمگیر بوده و در مقابل دیدگان و دل های حقیقت جو، از قداست و لطافت فراوان برخوردار است. آیا به راستی مصادیق كلماتی چون؛ «خدمت» و «مهرورزی» را می توان یك به یك شمارش كرد و سپس در فرصتی اندك به واگویه آن پرداخت، به ویژه اگر پیدایی و شكوفایی آن، ریشه در زندگی عرشیان داشته باشد؟!
در نوشتار حاضر كه از فصلنامه فرهنگ كوثر ش 65 برگزیده شده گل چینی از سیره و سخنان امام جواد(ع) به پیشگاه خوانندگان گرامی تقدیم می شود.

خدمت چیست؟

«خدمت» همان كمك كردن و سودرسانی است كه هر فردی براساس شرایط زمانی، مكانی و فكری، و نیز توانایی ها و امكاناتش، می تواند در حق دیگران انجام دهد؛ رهانیدن دیگری از سختی و اندوه و رسانیدن وی به جایگاه مطلوب.

مفهوم مهرورزی

«مهرورزی» نیز اعلام و اعلان دوستی و محبت است كه در قالب های گوناگون می تواند جلوه گر شود؛ اما بر اساس عواملی كیفیت و كمیت آن، مسیر افزایش یا كاهش را می پیماید.

سفره پربركت

مسئله «اقتصاد سالم» یكی از آموزه های دینی پیامبران و امامان (ع) می باشد؛ لذا بایسته است برای رسیدن به نقطه مطلوب، سیره مدیریتی و ارشادی آن بزرگواران مورد پژوهش و سپس كاربردی كردن، قرار بگیرد. به فرازی از گفتار و رفتار امام توجه كنید:

حق الناس

- شخصی به نام مطرفی نقل می كند: من چهار هزار درهم به حضرت رضا (ع) قرض داده بودم و جز ما دو نفر، كسی از این قضیه خبر نداشت؛ یك موقع خبر رسید كه امام به شهادت رسیده است؛ لذا پیش خود می گفتم: مالم تلف شد...! تا این كه پسرش امام جواد(ع) برایم پیغام فرستاد فردا به نزدش بروم. وقتی نزد حضرت رفتم، فرمود: «پدرم رحلت كرد و تو چهارهزار درهم از وی طلب داشتی؟» عرض كردم: آری. آن حضرت از زیر سجاده اش دینارهایی بیرون آورد و به من داد؛ بعد از محاسبه متوجه شدم دقیقاً چهار هزار درهم است. (1)
ابوتمامه نقل می كند:روزی به حضرت عرض كردم: می خواهم به مكه بروم، در حالی كه بدهی دارم، ]شما چه می فرمایید[؟ امام فرمود: «ارجع الی مؤدی دینك، وانظر ان تلقی الله عزوجل و لیس علیك دین، فان المؤمن لایخون؛ برای پرداخت بدهی ات برگرد، و دقت و توجه كن كه خدای عزوجل را هنگامی كه ملاقات كنی (زیارت خانه خدا) كه در ذمه ات بدهی نباشد؛ چرا كه مؤمن ]به حق الناس[خیانت نمی ورزد.» (2)

كارآفرینی

ابوهاشم جعفری می گوید:
قبل از اینكه نزد امام جواد(ع) شرفیاب شوم، شترچرانی با من درد دل كرد و گفت: به امام بگو فلانی، جویای كار است.. وقتی پیش حضرت رفتم، دیدم با عده ای مشغول غذاخوردن است؛ لذا فرصت را مناسب ندیدم تا تقاضای ساربان را بیان كنم امام جواد(ع) مرا به خوردن غذا فراخواند و سپس به خدمتكارش فرمود: «شتربانی هست كه با ابوهاشم نزد ما می آید، او را پیش خود نگهدار و برایش كاری معین كن تا مشغول شود. (3)

گنجینه بخشش

- اسماعیل بن عباس هاشمی می گوید: در یكی از اعیاد به محضر امام جواد(ع) رفته و بعد از سلام، فرارسیدن عید را تبریك گفتم؛ سپس از تنگدستی خود شكایت كردم. حضرت گوشه سجاده اش را بلند كرد و از درون خاك، قطعه ای طلا بیرون آورد و به من بخشید. بعد از خداحافظی، با خوشحالی وارد بازار شدم و مایحتاج زندگی ام را خریدم.(4)
- ابوهاشم داودبن قاسم جعفری نقل می كند:
امام جواد(ع) كیسه پولی، شامل سیصد دینار، به من داد تا به یكی از پسر عموهایش بدهم. سپس فرمود: «آگاه باش كه او به تو خواهد گفت: «مرا به پیشه وری راهنمایی كن تا با این پول كالایی از او خریداری كنم.» ای ابوهاشم! او را راهنمایی كن.»
وقتی نزد وی رفتم و پول را دادم، همان تقاضا را مطرح نمود و من نیز تاجری را معرفی كردم تا با هم داد و ستد داشته باشند.(5)

سایه سار محبت

در طول زندگی، حوادثی را می توان مشاهده كرد كه مسیر زندگی فرد و جامعه را دستخوش تغییر و تحول قرارمی دهد؛ چه بسا آدمی در برخورد با ناملایمات، اراده و مقاومت مطلوبی از خود نشان ندهد و مغلوب رخدادها گردد. از این رو، براساس فرموده الهی و تواصوا بالحق و تواصو بالصبر.(6) نیازمند حمایت معنوی و مادی اطرافیان است تا به بركت همیاری و مساعدت دیگران، از شدت و سنگینی «مصائب» كاسته شود.
امام جواد(ع) به عنوان مربی و طبیب دلسوز امت اسلامی، برای پیش گیری و درمان برخی از حوادث ناگوار (زلزله، بیماری، مرگ، سرقت و...) نسخه های ماندگار و كارآمدی نگاشته است كه به بیان نمونه هایی از آنها بسنده می شود.

در پناه قرآن و عترت

علی بن مهزیار نقل می كنند:به امام(ع) نامه نوشتم و از زلزله های متعددی كه در «اهواز» واقع می شد، گلایه كردم و پرسیدم: به نظر شما از اهواز به جای دیگری كوچ كنم؟ امام در پاسخ نوشت:
«از آن جا كوچ نكنید؛ بلكه روزهای چهار شنبه، پنجشنبه و جمعه را روزه بگیرید و در روز جمعه، بعد از غسل كردن و پوشیدن لباس پاكیزه، در مكانی (مسجد و یا بیابان) جمع بشوید و به درگاه الهی دعا كنید؛ زیرا خداوند است كه زلزله را از شما برطرف می گرداند.»
زمانی كه به دستورات حضرت عمل كردیم، زلزله ها پایان پذیرفت.(7)

داروی شفابخش

محمدبن عمیر واقد رازی می گوید: دردی در قسمت كمر و پهلویم ایجاد شده بود كه برخی از روزها شدت می یافت؛ لذا از امام جواد(ع) خواستم برای برطرف شدن آن دعا كند. حضرت برایم چنین دعا فرمود: «وأنت فعافاك الله؛ خداوند به تو سلامتی عطا فرماید.» از آن لحظه تاكنون دیگر به آن بیماری دچار نشده ام.(8)
وی همچنین نقل می كند:
با برادرم خدمت حضرت رسیدم وی از تنگی نفس شكایت كرد، امام در حقش فرمود «عافاك الله مما تشكو؛ از آنچه شكایت كردی، خداوند عافیت و سلامتی نصیبت بگرداند.»
وقتی از خانه حضرت بیرون آمدیم، بیماری برادرم خوب شد و تاهنگام رحلتش هم عود نكرد.(9)
ابوهاشم جعفری نقل می كند:
همراه حضرت به باغی رفتیم، در آن جا عرض كردم: من به خوردن گل خیلی علاقه دارم، برایم دعا بفرمایید تا این عادت ناپسند را ترك كنم. اما در آن لحظه سكوت نمود؛ اما بعد از چند روز به من فرمود: «ای ابوهاشم! خداوند آن عادت را از تو برداشت؟» گفتم: آری، اكنون منفورترین و بدترین چیز پیش من، خوردن گل است.(10)
حضرت برای تسلای دل یكی از شیعیانش نامه ای فرستاد كه در آن آمده است: «به نام خداوند بخشایشگر مهربان! حادثه رحلت فرزندت را یادآور شده ای و برایم گفتی كه او عزیزترین فرزندانت بود؛ در واقع خداوند متعال نیز پاك ترین چیزها، از جمله فرزند هر خانواده ای را برمی گزیند تا بدین وسیله پاداش سرشاری به داغداران عطا كند.»
امام جواد(ع) در ادامه چنین دعا می كند: «فأعظم الله اجرك و أحسن عزاك...؛ پس، خداوند ثوابت را افزون گرداند و سوگواری ات را نیكو سازد و قلبت را پایدار كند، كه به درستی خداوند تواناست. و نیز خداوند به زودی برایت جایگزینی (فرزندی) ارزانی دارد، و من امیدوارم كه خداوند این كار (پاداش و صبر نیكو و تولد فرزندی صالح) را انجام دهد. به خواست خدا(11)

پیام آور شادی

احمدبن حدید و همراهان وی در سفر حج، مورد یورش دزدان قرارگرفته و تمام دارایی، حتی پیراهن های آنها به سرقت رفت؛ زمانی كه به مدینه برگشتند، احمد نزد امام رفت و ماجرا را بازگو كرد. در این موقع بود كه آن حضرت پیراهن ها و دینارهایی به وی عطا كرد تا بین دوستان و همسفرانش تقسیم كند، او نیز شتابان پیش آنان رفت و سهم هر یك را داد؛ به گونه ای كه همگی به اندازه اموال غارت شده خود بهره مند شدند و با كمال خوشحالی و سپاس گذاری به سوی خانه های خود رهسپار گردیدند.(12)

زدودن نگرانی

یكی از خدمتكاران امام جواد(ع) در سفری پارچه هایی برای حضرت خریده بود، در هنگام بازگشت، اموالش مورد سرقت دزدان قرار گرفت و از این حادثه بسیار اندوهگین شد؛ برای كسب تكلیف، نامه ای به امام نوشت و ماجرا را گزارش داد. آن حضرت نیز در پاسخ چنین نوشت:
«ان انفسنا و اموالنا من مواهب الله...؛ همانا جان ها و ثروت های ما از بخشش های گوارای خداوند و عاریه سپرده اوست. تا آن جا كه از آن بهره مند شویم، مایه خوشی و شادی است و آنچه هم ]به غارت[ بب��ند، اجر و ثواب است. بنابراین، هر كه جزعش بر صبرش غالب شود، اجرش ضایع شده است. پناه بر خدا از آن.»(13)

مسئولیت؛ خدمت، مهرورزی

یكی از اهالی سیستان می گوید:در اوایل حكومت معتصم عباسی همراه امام جواد(ع) و عده ای دیگر، عازم مراسم حج شدم؛ در مسیر مكه، به هنگام استراحت و خوردن غذا، خدمت امام عرض كردم: فدایت شوم! فرماندار شهر ما از محبان و دوستان شما می باشد، در دفتر مالیاتی اش بدهكار هستم. خداوند، مرا فدایت سازد! اگر مصلحت می دانی، درخصوص نیكی كردن به من، نامه ای برایش بنویس. حضرت فرمود: او را نمی شناسم. گفتم: فدایت شوم! او از دوستداران شما اهل بیت می باشد؛ نامه حضرت عالی مؤثر خواهد بود. امام جواد(ع) درخواستم را قبول كرد و این گونه نوشت:
«بسم الله الرحمن الرحیم! اما بعد، فان موصل كتابی هذا ذكر عنك مذهبا جمیلا، و ان ما لك من عملك الا ما احسنت فیه، فاحسن الی اخوانك، واعلم آن الله عزوجل سائلك عن مثاقیل الذره و الخردل؛ به نام خداوند بخشایشگر مهربان! اما بعد، حامل نامه از عقیده ات به نیكی یاد كرده است، بدان كه جز رفتار نیكو چیزی برایت سودمند نخواهد بود. بنابراین، به برادران ایمانی خود نیكی كن. آگاه باش كه خداوند متعال حتی از كوچك ترین چیزها، تو را مورد بازخواست قرار می دهد.»
نامه را از امام گرفتم و به سوی وطنم رهسپار شدم، والی سیستان (حسین بن عبدالله نیشابوری) وقتی خبردار شد كه امام برایش نامه ای فرستاده، به استقبالم آمد و بعد از بوسیدن نامه و خواندن آن، با كمال احترام از من پرسید: چه نیازی داری؟ من هم مشكل مالی و عدم توانایی ام در پرداخت مالیات را یادآور شدم. وی دستور داد: تا مادامی كه من فرماندار هستم، فلانی از پرداخت مالیات معاف است.
آری، به بركت نامه امام جواد(ع) حاكم سیستان از آن روز تا هنگام رحلتش نسبت به من و خانواده ام «نیكی» نموده و هر از چند گاهی، هدایایی برایم می فرستاد.(14)

رهایی از اسارت

یكی از سیاست های دشمنان، بازداشت و حبس اصحاب امامان(ع) بود؛ به شكلی كه پیامدهای ناگواری برای اصحاب و خانواده آنان در پی داشت. امام جواد(ع) برای آزادی برخی از شیعیان، اقداماتی داشته كه به یك نمونه اشاره می شود.
در تاریخ پرفراز و نشیب «تشیع» مردان و زنانی را می توان معرفی نمود كه نقش ممتاز و ماندگاری داشته اند؛ یكی از آنها «اباصلت»، خادم متعهد امام رضا(ع) می باشد. مأمون پس از شهادت امام و در روز خاكسپاری بدن مطهر حضرت، اباصلت را تحت فشار قرار داد تا حوادث روزهای پایانی و اسرار و گفتار امام رضا(ع) را بازگو كند... ادامه داستان را از زبان خود وی می شنویم:
مأمون گفت: هر آنچه از علی بن موسی الرضا(ع) شنیده ای، برایم تعریف كن. به او گفتم: در این لحظه چیزی یادم نمی آید، در واقع فراموشم شده بود. اما خلیفه عباسی حرفم را نپذیرفت و دستور داد مرا به زندان بفرستند... یك سال در زندان بودم و زندان برایم تنگ شده بود تا این كه یك شب بیدار ماندم و از سویدای دل به راز و نیاز پرداختم و خداوند را به پیامبر و خاندانش سوگند دادم كه مرا نجات دهد. هنوز دعایم به پایان نرسیده بود كه ناگاه امام جواد(ع) را در كنار خود مشاهده كردم... حضرت بعد از گشودن زنجیرها، مرا از میان نگهبانان عبور داد؛ آنان در حالی كه ما را می دیدند، قدرت سخن گفتن و ممانعت نداشتند. وقتی از محیط زندان خارج شدیم، امام جواد(ع) به من فرمود:
«امض فی ودائع الله فانك لن تصل الیه و لایصل الیك ابدا؛ رهسپار شو در پناه و حمایت خدا. چرا كه هرگز به نزد مأمون نخواهی رفت و او نیز دیگر به تو دست نخواهد یافت.»
اباصلت در پایان، می گوید:
از آن هنگام تا الان، من و مأمون هیچ گاه یكدیگر را ندیده ایم.(15)

جویبار مهر

امام جواد(ع) در راستای نكوداشت صالحان و ترویج «مهرورزی» اقدامات شایان توجهی داشته كه به برخی از آنها اشاره می شود.

تشویق های پیاپی

- یكی از شاگردان نمونه امام جواد(ع) كه بارها مورد تجلیل و تحسین آن حضرت قرار گرفته، «علی بن مهزیار اهوازی» است. با مرور به حوادث تاریخی عصر مأمون و معتصم عباسی، درمی یابیم كه شخصیتی چون علی بن مهرزیار در گفتار و رفتار خود، ویژگی های ممتازی داشته كه كمتر كسی به آن پایه و رتبه رسیده است! در این جا به فرازهایی از نامه های حضرت در ستایش «علی بن مهزیار» می پردازیم.
... قد ملأتنی سروراً فسرك الله، و أنا ارجو من الكافی الدافع، أن یكفیك كید كل كائد ان شاءالله؛... به تحقیق ]با گزارش این اخبار[ مرا خوشحال گردانیدی، خدا نیز تو را شادمان سازد و از درگاه خداوندی كه كفایت كننده و دفع كننده است، آرزومندم تو را از خطر هر نیرنگ بازی تحت كفایت و عنایت خود قرار دهد. به خواست خدا.
سررتنی بما ذكرت من ذلك، و لم تزل تفعل، سرك الله بالجنه و رضی عنك برضائی عنك، و أنا أرجو من الله العفو و الرأفه ...؛ مرا به سبب اخباری كه گزارش داده ای، شادمان ساخته ای، همچنان این كار را انجام بده. خداوند تو را ]به ورود[ به بهشت مسرور گرداند و از تو خشنود باشد به جهت خشنودی من از تو، و من برای تو از پیشگاه الهی بخشش و عنایت آرزومندم...
یا علی! أحسن الله جزاك، و أسكنك جنته، و حشرك الله معنا؛ ای علی! خداوند پاداشت را نیكو گرداند، و تو را در بهشت خود سكنا دهد، و از خواری در دنیا و آخرت نگاه دارد، و نیز تو را با ما محشور سازد.
ای علی! بارها تو را درخصوص خیرخواهی، اطاعت، خدمت، احترام كردن و انجام دادن وظایفت آزموده ام؛ لذا اگر بگویم: «شخصی همانند تو را ]در بین یارانم[ ندیده ام» هر آینه امید و باور دارم كه به صداقت، چنین سخنی گفته ام.
بنابراین، خداوند پاداش تو را سكونت در باغ های بهشتی قرار دهد، و ]آگاه باش كه[ جایگاهت و نیز خدماتی كه در گرما و سرما و شب و روز انجام داده ای، بر من پوشیده نیست؛ لذا از خداوند مسئلت دارم به هنگام گردآمدن مردم در رستاخیز، تو را مورد رحمت ویژه قرار دهد تا شادمان شوی؛ چرا كه خداوند، شنونده دعاست.»(16)

پاداش نیكی

- قاسم بن حسن تعریف می كند:در مسیر مكه و مدینه بودم كه چادرنشین مستضعفی نزدم آمد و درخواست كمك كرد، دلم به حالش سوخت؛ لذا قرص نانی به وی دادم. هنگامی كه از پیشم رفت، طوفان و گرد و غباری به پاخاست، به طوری كه عمامه ام را از سرم برداشت و برد و من نفهمیدم باد، چگونه آمد و عمامه ام را كجا برد تا این كه وارد مدینه شدم و خدمت امام جواد(ع) رسیدم؛ حضرت پرسید: «عمامه ات در جاده ناپدید شد؟» عرض كردم: بله. در این موقع، به غلامش فرمود: «عمامه اش را نزدش بیاور.» با دیدن آن، شگفت زده پرسیدم: ای پسر پیامبر! چگونه پیش شما آمده است؟! حضرت، لبخندی زد و فرمود:
«تو بر آن اعرابی صدقه دادی؛ لذا خداوند پاداش تو را داده و عمامه ات را برگرداند. زیرا (ان الله لایضیع أجرالمحسنین(17)؛ خدا پاداش نیكوكاران را تباه نمی سازد.»(18)
تو نیكی می كن و در دجله انداز
كه ایزد در بیابانت دهد باز

چشمه سار عطوفت

- محمدبن ولید كرمانی می گوید:در مسیر سفر، همراه امام جواد(ع) بودم تا اینكه وقت غذا خوردن فرا رسید؛ وقتی غذا خوردیم و سفره برچیده شد، غلام به جمع آوری ریزه های غذا پرداخت. در این هنگام، امام فرمود:
«هرگاه در صحرا غذایی باقی ماند- حتی ران گوسفند- آن را برندارید ]تا جانوران و حیوانات از آن بهره مند شوند[ اما در محیط خانه، دورریزها را جست و جو و جمع كنید ]تا مبادا پایمال شود[.»(19)

تكریم پدر

- بكربن صالح می گوید:دامادم به امام جواد(ع) نامه نوشت كه: پدرم از دشمنان شما (ناصبی) و فاسدالعقیده است و گاهی از ناحیه او، سختی و دشمنی می بینم. فدایت شوم! برایم دعا بفرمایید.
فدایت شوم! شما چه دستوری می دهید، آیا با وی ستیز داشته باشم یا مدارا كنم؟ امام در پاسخ نوشت:
«المداراه خیر لك من المكاشفه ، و مع العسر، یسر، فاصبر فان العاقبه للمتقین، ثبتك الله علی ولایه من تولیت، نحن و انتم فی ودیعه الله الذی لاتضیع و دائعه!...
مدارا كردن برای تو از ستیزه جویی بهتر است، و ]آگاه باش كه[ همراه سختی و دشواری، آسانی و گشایش هم وجود دارد. بنابراین، بردبار باش؛ چرا كه سرانجام نیك، از آن پرهیزكاران است. خداوند تو را بر ولایت آن كه دوستدارش هستی (امامان)، استوار گرداند. ما و شما در حمایت و سپرده خدایی هستیم كه اماناتش تباه نخواهد شد». (20)

توشه آخرت

از آن جا كه مدت زمان زندگی دنیوی و نیز مسئولیت های اجرایی و علمی، بسیار محدود و گذرا است؛ می طلبد كه با به جا نهادن خدمات شایسته (باقیات صالحات) دعای خیر مردم را دیباچه مرحله بازنشستگی و نیز بدرقه سفر اخروی خود گردانیم. در مكتب تربیتی امام محمد تقی(ع) آموزه هایی وجود دارد كه بهره گیری از آنها «ارزش افزوده» زندگی و توانایی ما را بیشتر و بهتر تضمین می كند.

توفیق خدمت

- اربع خصال تعین المرء علی العمل: الصحه و الغنی والعلم و التوفیق؛ چهار چیز موجب یاری انسان بر انجام كار می شود: سلامتی، ثروت، دانش و توفیق الهی (21)
المومن یحتاج الی توفیق من الله؛ مومن به توفیق از طرف خدا، نیاز دارد. (22)

بركات خدمت

- موت الانسان بالذنوب اكثر من موته بالاجل و حیاته بالبر اكثر من حیاته بالعمر؛ مرگ انسان به واسطه انجام گناه، بیشتر است تا مرگ طبیعی و عادی، و نیز زندگی او به سبب نیكی و احسان، بیشتر است از زندگی معمولی. (23)
اهل المعروف الی اصطناعه احوج من اهل الحاجه ، لان لهم اجره و فخره و ذكره ...؛ نیكوكاران به انجام كار نیك، محتاج تر هستند از حاجتمندان و نیازمندان. زیرا پاداش، مباهات و خوش نامی آنها به سبب انجام احسان و نیكی است. (24)

حسن اخلاق

- عنوان صحیفه المومن حسن خلقه؛ خوش اخلاقی، در راس نامه اعمال مومن است. (25)

سفره احسان

خداوند متعال به هر یك از ما- كم و بیش - نعمت هایی داده كه دوام و بركت آن منوط به رعایت اموری چند است. گفتار آسمانی امام جواد (ع) بیانگر این نكات می باشد.

هذا من فضل ربی

- ما انعم الله عزوجل علی عبده نعمه فعلم انها من الله الا كتب الله جل اسمه له شكرها قبل ان بحمده علیها؛ هر نعمتی كه خداوند صاحب عزت و جلال، به بنده اش عطا می كند، اگر او بداند كه از جانب خداست، پیش از آن كه وی زبان به ستایش باز كند، خداوند- كه نامش با شكوه است- شكر نعمت را برای بنده اش می نویسد. (26)

بقا و فنا

- ان لله عباداً یخصم بدوام النعم، فلا تزال فیهم ما بذلوها، فان منعوها نزعها الله عنهم و حولها الی غیرهم، همانا خداوند را بندگانی است كه ایشان را به دوام و بقای نعمت تخصیص می دهد. پس، تا مادامی كه بذل و بخشش می كنند، نعمت در میانشان ماندگار است و هرگاه از بهره مند ساختن دیگران خودداری كنند، خداوند نیز آن نعمت را از آن ها گرفته و به افراد دیگری منتقل می گرداند. (27) - ما عظمت نعمه احد الا عظمت حوائج الناس الیه، فمن لم یتحمل تلك المونه عرض النعمه للزوال؛ نعمت هیچ كسی فزونی نمی یابد مگر آن كه نیاز و مراجعه مردم به او فراوان می شود. پس، هرگاه كسی متحمل این بار گران (مراجعه نیازمن��ان و ارباب رجوع) نشود، آن نعمت نیز در معرض فنا و زوال قرار خواهد گرفت ]و به دیگری عطا خواهد شد[ . (28)

آیین دوستی

یكی از محیط های «تبادل محبت» محافل دوستی و رفاقت است؛ به گونه ای كه بسیاری از طبقات گوناگون مردمی «عواطف» خود را در نشست های دوستانه آشكار و منتقل می كنند. به عبارت دیگر، مجالسی كه توسط دوستان تشكیل می یابد، محفل انس، محبت و مهرورزی است چنان كه پس از پایان مجلس وهنگام خداحافظی، «آرامش و خرسندی» در چهره ها و رفتارها نمایان و محسوس می شود. امام جواد (ع) برای استحكام بخشیدن به این پیوندها، مطالبی را بیان فرموده كه به برخی از آنها اشاره می كنیم.

انگیزه رفاقت

- من استفاد اخا فی الله فقد استفاد اخاً فی الجنه ؛ كسی كه در راه خدا برادری به دست آورد، گویا برادری در بهشت نصیب خود ساخته است. (29)
- الناس اخوان فان كانت الاخوه فی غیر ذات الله فانها تعود عداوه و ذلك قوله تعالی: الا خلاء یومئذ یعضهم لبعض عدو الا المتقین (30). مردم برادران یكدیگرند، پس اگر دوستی و برادری برای غیر خدا باشد، منجر به دشمنی می شود و این، فرمایش خداوند بلند مرتبه است كه:«در روز قیامت به جز تقواپیشگان، برخی از دوستان با یكدیگر دشمنی می كنند.» (31)

آیینه باش!

- من نصح الانسان لاخیه نهیه عنا لایرضاء لنفسه؛ از جمله نشانه های خیرخواهی آدمی نسبت به برادرش، بازداشتن اوست از آنچه خود نمی پسندد. (32)

آفت دوستی

- لاتفسد الظن علی صدیق قد اصلحك الیقین له؛ مبادا به سبب گمان ]بد[ در حق دوست، یقین خود را درباره خوب بودن وی، فاسد و تباه گردانی! (33)

مساعدت و همیاری

- من صدق صحبه الرجل اسقاط المونه عن اخیه؛ یكی از نشانه های صداقت آدمی در دوستی، برطرف كردن مشكل برادرش می باشد. (34)
يکشنبه 23/7/1391 - 19:44
اهل بیت
نویسنده:رضا چگینی
منبع:روزنامه رسالت – شماره6314
جواد از مشهورترین القاب انسانى است با کمالات الهی، امام رضا(علیه السلام) پدرش و زنى پاکیزه دامن به نام سبیکه که به نام‌هاى خیزران و ریحانه نیز یاد شده است. نامش محمدبن على بن موسى‌الرضا است و کنیه‌اش ابوجعفر است ولى به خاطر حسن اخلاق و نیکویى رفتار به القابى چون زکی، مرتضی، قانع، رضی، مختار، منتجب و متوکل خوانده مى‌شود.
خورشید ولادت امام جواد(علیه السلام) در نیمه ماه رجب سال صد و نود و پنج در مدینه طلوع کرده است؛ خورشیدى که در خانه امام رضا(علیه السلام) درخشید نه تنها چراغ امید را در دل خاندان نبوت بلکه در جامعه شیعیان روشن کرد چون همواره خاندان عصمت و طهارت مورد کینه دشمنان قرار مى‌گرفتند و معمولا در سنین جوانى یا میانسالى به شهادت مى‌رسیدند و داشتن فرزند نشان آن بود که حداقل نسل آنها منقطع نمى‌شود. هنگامى که در سال دویست و سه ا مام رضا به شهادت رسید فرزند گرامى‌اش امام جواد(علیه السلام) هفت یا هشت سال بیشتر نداشت و این از نظر عوام براى جانشینى پدر، کوچک و کودک بود و نمى‌توانست شیعیان را هدایت کند ولى از نظر شیعیان واقعى اصلا بعید نبود که کودک هفت یا هشت ساله به امامت برسد چون به روایت قرآن یحیى در کودکى نبوت یافت و عیسى بن مریم در همان آغاز تولد سخن گفت و پیامبرى خویش را مبنى بر اینکه پیامبرى صاحب دین و شریعت است اعلام نمود و خبر داد؛ “قال ابى عبدالله آتانى الکتاب و جعلنى نبیا” و شیعیان با استناد به آیات قرآن، امامت امام جواد(علیه السلام) را پذیرفتند.
برگرد شمع وجودش حلقه زدند، مورخان، تاریخ ولایت امام جواد(علیه السلام) را همان سال دویست و سه در ماه ربیع‌الاول ذکر کرده‌اند. هنگامى که شیعیان در مورد امامت بعد از امام رضا(علیه السلام) صحبت مى‌کردند دچار شک و تردید شدند که چگونه با کودکى هفت یا هشت ساله بیعت کنند و امامت او را به مردم ابلاغ نمایند در حالى که با عامه مردم روبرو هستند و آنها به راحتى هر مسئله‌اى را نخواهند پذیرفت، بعداز مراسم حج در آن سال هشتاد نفر از علماى عصر که همه شیعیان بودند به مدینه رفته و به خدمت عبدالله بن موسى بن جعفر(علیه السلام) رفتند و از او در مورد دین و مذهب سوالاتى پرسیدند. از روى پاسخ‌هایى که از عبدالله بن موسی(علیه السلام) شنیدند دریافتند که او نمى‌تواند رهبرى جامعه شیعه را به دست گیرد لذا به محضر حضرت امام جواد(علیه السلام) رفتند و سوالات خود را از ایشان پرسیدند و متوجه شدند که پاسخ‌ها همه نشان از علم الهى و کرامات از سوى خداوند است و شیعیان هنگامى که جنبه الهى بودن امامت را دیدند جاى هیچ شک و شبهه‌اى در باب کم سن و سال بودن امام جواد(علیه السلام) نمى‌دیدند ولى از طرفى براى توجیه اذهان عمومى که همواره دانایى را با سن و سال مرتبط مى‌دیدند مجبور بودند بسیارى از سوالات دینى مذهبى و حتى سیاسى را از امام بپرسند تا پاسخ‌هایى را که از جانب امام جواد(علیه السلام) براى مردم نقل مى‌کنند الهى بودن امامت ایشان را ثابت کند و به عنوان امام معصوم مورد پذیرش عوام قرار گیرد اگرچه در این راستا بسیارى از کینه‌توزان مانند یحیى بن اکثم (قاضى القضات) سعى مى‌کردند با طرح سوالاتى عجیب و قریب و مشکل‌آفرین در مسئله دین و مذهب، امام جواد(علیه السلام) را در پاسخگویى محدود کنند و بدین وسیله اعلام کنند که او آگاهى کامل نسبت به دین و احکام ندارد و از محبوبیت ایشان بکاهد ولى از آنجایى که خداوند، خود نگهبان عترت پیامبر است هیچ وقت آنها موفق نشدند ضربه‌اى به ایشان وارد کنند جز اینکه خودشان نابود شدند. گاهى اتفاق مى‌افتاد که مردم خصوصا بسیارى از علماى دنیا طلب کم سن و سال بودن امام را دلیل بر کم علم بودن ایشان مى‌پنداشتند و سعى مى‌کردند با برپایى مجلس مباحثه در حضور دانشمندان بزرگ مسیحى به بهانه معارفه آن بزرگوار از ایشان سوالاتى بپرسند و بدین وسیله اعتبار ملى ایشان را مخدوش کنند از آن جمله است مجلسى که دارالخلافه مامون به منظور معارفه ابن الرضا(علیه السلام) برگزار شد و دانشمندان بزرگى را از سراسر کشور و حتى خارج از کشور دعوت کردند. امام جواد(علیه السلام) در آن زمان جوانى پانزده ساله بود. هنگامى که همه در مجلس حاضر شدند دانشمندان باورشان نمى‌شد که نوجوانى کم سن بتواند رهبرى جهان اسلام را برعهده داشته باشد و یا بتواند آن را اداره کند اما امام جواد(علیه السلام) به تمام سوالات، بدون هیچ شک و شبه‌اى پاسخ مى‌داد و همگى به علم و آگاهى امام جواد(علیه السلام) و الهى بود ن امامتش واقف گشتند.
وقتى مامون به علم و آگاهى امام جواد(علیه السلام) در همه علوم به اطمینان رسید تصمیم گرفت تحت هیچ شرایطى امام را از خود دور نکند زیرا نزدیکى امام جواد(علیه السلام) به مامون فواید بسیارى براى مامون در پى داشت. از جمله اینکه:
1- مامون همواره امام را در پیش چشمان خود مى‌دید و از برنامه‌هاى امام جواد(علیه السلام) آگاه مى‌شد
2- به راحتى مى‌توانست رفت و آمدهایى را که به محضر امام جواد(علیه السلام) مى‌شد کنترل کند
3- حضور یک معصوم در دستگاه خلافت، مهر تائیدى بر خلافت عباسیان بود
4- حضور امام جواد(علیه السلام) در خلافت مامون سبب مى‌شد تا مردم نارضایتى خود را از شهادت امام رضا(علیه السلام) آشکار نکنند.
این دلایل و دلایل دیگر سبب شد تا مامون دختر خود را به عقد امام درآورد و امام جواد(علیه السلام) نیز با شرط به اینکه دختر مامون را مهرى طبق سنت پیامبر یعنى به میزان مهر فاطمه زهرا(علیه السلام) باشد، پذیرفت، مامون هم شرط امام را قبول کرد و خطبه عقد را براى آنها جارى کرد. مامون خود را از این وصلت بسیار خرسند مى‌دید چون گمان مى‌کرد فرزندى که از ازدواج دخترش و امام جواد به وجود مى‌آید مى‌تواند تاج افتخارى براى او باشد که پدر بزرگ فرزندى از خاندان پیامبر(ص) است. امام به وضوح از اهداف مامون آگاهى داشت ولى براساس پاره‌اى سیاست‌ها وضع موجود را تحمل مى‌کرد و با پیشنهاد ازدواج با ام‌الفضل دختر مامون موافقت کرد.
امام جواد(علیه السلام) بعد از ازدواج با ام‌الفضل براى مدت کوتاهى در بغداد بود تا اینکه تصمیم به کوچ از بغداد به مدینه گرفت و همراه همسرش ام‌الفضل به مدینه رفت و تا سال دویست و بیست در مدینه اقامت داشت و در همان سال بار دیگر امام جواد(علیه السلام) به بغداد فرا خوانده شد. مامون در سال دویست و هجده فوت شد و برادرش معتصم جانشین او شده بود. و در سال دویست و بیست که معتصم فقط یک دو سالى بود بر تخت خلافت تکیه زده بود که امام به بغداد آمد و در آن سال‌ امام جواد فقط بیست وپنج سال داشت و معتصم اقدام به برپایى مجالس مناظره بین امام جواد با دانشمندان کرد تا بتواند ابهت و احترام امام(علیه السلام) را در بین مردم آن زمان کم کند اما امام جواد(علیه السلام) با هوشیارى و ظرافت تمام چنان پاسخ‌هاى سنجیده‌اى مى‌داد که جاى هیچ شبهه‌اى به وجود نمى‌آمد. نقل است روزى قضات بغداد در مور قطع کردن جاى دست دزد دچار اختلاف فتوا شدند، بنابراین به نزد معتصم رفته و درحضور ایشان از امام پرسیدند. امام جواد(علیه السلام) نیز با هوشیارى و درایت بسیار مسئله را حل نمود و فتواى خود را اعلام کرد.
معتصم فتواى ایشان را پذیرفت. قاضى‌القضات بغداد احمد بن ابى‌داود که از پیران و صاحب منصبان بود دلگیر شد و نپسندید که فتواى جوانى بر قول او ارجح باشد لذا در خلوت نزد معتصم رفت و گفت پذیرفتن نظر ابن الرضا(علیه السلام) در حکم فقهى مصلحت نبود. چون بنابراین شیعیان او را خلیفه واقعى و شما را غاصب حق او مى‌دانند بنابراین شما با این کار، حقانیت خلافت اورا تائید کردید. معتصم انگیزه‌اى پیدا کرد که امام جواد(علیه السلام) را از میان بردارد. امام جواد(علیه السلام) که در سال دویست و بیست براى بار دیگر به بغداد فرا خوانده شد خطرناک بودن سفر و آگاه بون از مسئله شهادت دلایلى است که فرزند گرامى‌اش امام هادی(علیه السلام) را به جانشینى خود انتخاب و به دیگران معرفى کرد. به هر جهت کینه و خشم و حسادت معتصم نسبت به امام جواد(علیه السلام)، علم سرشار حضرت جواد(علیه السلام) محبوبیت امام جواد(علیه السلام) در بین شیعیان، نارضایتى ام‌الفضل دختر مامون از زندگى با امام جواد(علیه السلام)، تقواى الهى امام جواد(علیه السلام) و عدم همراهى با فساد دربار، همگى عواملى شدند که معتصم تصمیم گرفت امام را به قتل برساند.
معتصم که از کینه ام‌الافضل نسبت به امام جواد(علیه السلام) آگاهى داشت به او دستور داد تا امام جواد(علیه السلام) را به قتل برساند و ام‌الفضل هم انگور آغشته به زهر را به امام داد و امام جواد(علیه السلام) از آن خورد. زهر در بدن مبارک امام منتشر گردید و امام جواد(علیه السلام) از نیرنگ ام‌الفضل آگاه شد. در این لحظه هراسى بر دل ام‌الفضل مستولى شد و از کرده خود پشیمان گردید و به گریه و زارى پرداخت. امام جواد(علیه السلام) به او فرمود اکنون که به نیرنگى مرا به مرگ نزدیک‌ کرده‌اى گریه مى‌کنی، به خدا قسم به بلایى مبتلا خواهى شد که علاجى نخواهد داشت. پس از مدتى که از شهادت امام گذشت ام‌الفضل به دعوت معتصم به دارالخلافه رفت ولى در اندک زمانى بیمارى ناشناخته‌اى در بدنش ظاهر شد و همه ثروت خود را براى مداوا خرج کرد ولى درمان نشد. نقل شده که در آخر عمر از تهیدستى بسیار به تکدى‌گرى روى آورد و جعفر بن مامون که برادر ام‌الفضل بود و خواهرش را به کشتن امام تشویق کرده بود روزى در حالت مستى در چاهى سقوط کرد و جنازه‌اش را در حالى که بوى تعفن گرفته بود بیرون آوردند.پس از شهادت امام محمد تقی(علیه السلام) هارون بن ابواسحاق به نزد پیکر پاک امام(علیه السلام) که در ناحیه پل برادران بغداد بود حاضر شد. سپس شیعیان و دوستداران و جمعى از مردم پیکر امام جواد(علیه السلام) را تشییع کردند و در مقابر قریش که فعلا به کاظمین معروف است در کنار پدر بزرگ آن حضرت امام موسى کاظم(علیه السلام) به خاک سپردند.
يکشنبه 23/7/1391 - 19:43
اهل بیت
نویسنده:محمد صمدی
منبع:روزنامه قدس
موضوع امامت و مسائل و ویژگیهای آن، از زمان رحلت پیامبر اكرم(ص) از مهمترین موضوعاتی است كه به طور كلی در اندیشه  اسلامی و بخصوص تفكر شیعی مطرح بوده است. امام جواد(ع) نخستین امام از ائمه دوازده گانه بود كه در خردسالی یعنی هشت سالگی (1) متصدی شؤون امامت گردید و مسؤولیتهای رهبری را برعهده گرفت. پس از آن حضرت، فرزندش امام هادی(ع) نیز در همین سنین متولی امر امامت شد و بعدها امام مهدی(عج) هم در حالی كه بیش از پنج سال نداشت، به امامت رسید.(2) یكی از مسایلی كه در عصر امام جواد(ع) مطرح شد و بعدها در مباحث كلامی مربوط به امامت جایگاه ویژه ای یافت، این بود كه آیا ممكن است كسی پیش از بلوغ به مقام امامت برسد؟ در سال 203 ه .ق كه امام رضا(ع) به شهادت رسید، شیعیان آن حضرت به علت این كه تنها فرزند وی - امام جواد(ع)- بیش از هشت سال نداشت، در نگرانی و اضطراب عمیقی فرو رفتند. به نوشته برخی از مورخان، در این جریان میان شیعیان اختلاف پدید آمد؛ چنان كه شیعیان دیگر شهرها نیز متحیر شدند.(3) این مشكل برای شیعیان كه مهمترین ركن ایمان را اطاعت از امام معصوم دانسته و در مسایل و مشكلات دینی و فقهی خود به وی رجوع می كردند، اهمیت بسیاری داشت.
در این مقاله، شكوفایی و حقیقت امامت در وجود امام جواد(ع) و نیز ادله آن مورد بررسی قرار می گیرد.

تولد و امامت

امام محمدتقی بن علی بن موسی الرضا(ع) نهمین پیشوای شیعیان، به سال 195 ه در ماه رمضان متولد و در ماه ذی القعده سال 220 ه توسط همسرش و به تحریك و فرمان معتصم خلیفه عباسی مسموم و به شهادت رسید. نام مادر آن حضرت «سبیكه نوبیه»(4) از زنان با فضیلت روزگار است. بعد از این كه امام رضا(ع) در ماه صفر سال 203 ه در توس در سن 55 سالگی به شهادت رسید. (5) امام محمد تقی الجواد، فرزند ایشان كه در مدینه می زیست، در سن هشت سالگی بر مسند امامت و رهبری قرار گرفت.
امام جواد(ع) در دوران امامت خود با دو تن از خلفای عباسی؛ مأمون و معتصم معاصر بوده است.مأمون كوشش می كرد با طرح نقشه ها، امام جواد(ع) را به محل حكومت نزدیك كند، او توطئه خود را برای از میان بردن جنبش و حركت تشیع در چارچوب خلافت عباسیان همچنان ادامه می داد و هدف از این كار ایجاد فاصله بین امام و پایگاههای مردمی او بود.(6) مأمون برای انجام این هدف، دختر خود را به عقد آن حضرت درآورد. در واقع، در این میان مأمون به علم و دانش و نیز امامت امام جواد(ع) پی برده بود و موقعی كه تصمیم به ازدواج دخترش با امام جواد گرفت، عباسیان برآشفتند، زیرا می ترسیدند پس از مأمون خلافت به خاندان علوی برگردد. ولی آنان مخالفت خود را به گونه ای دیگر وانمود كرده و گفتند دختر خود را به ازدواج كودكی در می آورند كه آگاهی از دین ندارد و حلال را از حرام تشخیص نمی دهد. مأمون در مقابل این برخورد، مجلسی برپا كرد و امام جواد(ع) را به مناظره علمی با بزرگترین دانشمند آن عصر فرا خواند تا بدین وسیله مخالفت عباسیان را به اشتباهشان آگاه كند.(7)

 

شكوفایی و حقیقت امامت در وجود امام جواد(ع)

الف) نبوت و امامت در كودكی

قرآن كریم رسالت در كودكی را ممكن شمرده و نمونه هایی از آن را ذكر می كند، از این روی كوچكی سن امام جواد(ع) بی سابقه نبوده، بلكه از پدیده های اعجاز آمیز وجود ایشان است كه حتی در حاكمان آن زمان نیز اثری فوق العاده گذاشته بود. همان گونه كه اشاره شد، این اتفاق، نخستین بار، در وجود امام جواد(ع) تجلی نمود و پیامد این جریان برای حاكمان منحرف، مایه حیرت و برای حقیقت امتداد خط امامت سندی حتمی و معجزه آسا به شمار می رفت. این موضوع كه كسی در سن و سال كودكی با عنایت خداوند، عهده دار مقام بلند رسالت و هدایت جامعه بشری گردد، سابقه كهن تاریخی دارد. همان گونه كه خداوند در مورد حضرت یحیی(ع) و رسالت او می فرماید: ما فرمان نبوت را در كودكی به او دادیم. (8)
همچنین عیسی بن مریم در همان روزگار كودكی به نبوت و رسالت رسید: «آتانی الكتاب و جعلنی نبیا»(9)
سن اگرچه در اغلب امور در نزد مردم به عنوان مقیاس و سنجش در نظر گرفته می شود، اما در نزد خداوند ملاك معتبری نیست. چه بسیار مردمانی بودند كه چون می دیدند خداوند كودكی را به پیامبری به سوی آنان برانگیخته، در شگفت می شدند، اما خداوند به آنان نشان داد كه این كار عمدی بوده و برای آن است كه مردم معنی نبوت و رسالت را دریابند كه نبوت و رسالت موهبتی عادی و معمولی نیست كه تنها در یك فرد و در اثر شرایط محیطی و تربیتی به ظهور برسد، بلكه امری مافوق عادات مردم و بر خلاف سنن جاری طبیعت و هستی است. پس، همان طور كه به بیان قرآن كریم حضرت یحیی(ع) و عیسی(ع) در روزگار كودكی به خاطر عنایت خداوندی و ... از جانب پروردگار به مقام نبوت و رسالت رسیده اند، امام جواد نیز طبق متون حدیث مشمول چنین عنایت و استعدادی بوده و می تواند امام و پیشوای جامعه بشری گردد.

 

ب) پیامبر اكرم(ص) و امامت امام جواد(ع )

پیامبر(ص) بر پایه وحی الهی به بسیاری از اتفاقها و حوادث بعد از خود و حتی حوادث «آخر زمان» اطلاع داشت و در همان روزهای صدر اسلام، مسایل و خصوصیات جانشینان و امامان بعد از خود را بیان نموده است و با استناد به متون تاریخی و حدیثی نهمین جانشین آن حضرت، امام جواد است پیامبر(ص) درباره اصل مسأله جانشینان خود فرموده: اسلام همواره عزیز و قدرتمند خواهد بود تا مادامی كه خلفای دوازده گانه كه همه از قریشند، خلافت و زعامت داشته باشند.(10) (منظور ائمه (ع) هستند، چون عدد 12 به هیچ یك از مدعیان خلافت صادق نبوده است.)
درباره خصوصیات بیشتر امامان، رسول خدا(ص) فرموده است: 9 نفر آنان از نسل حسین(ع) می باشند و تكلیف شما اطاعت از آنان خواهد بود.(11) امام رضا(ع) نیز از پدران خود روایت می كند كه رسول خدا(ص) فرمود: المنتجبه الرحم؛ پدرم فدای فرزند بهترین كنیزان كه «نوبیه» بوده، یعنی فرزندی كه مادر او پاك و پاكیزه دامن بوده است.(12) با توجه به این روایات، پیامبر(ص) هم اصل جانشینی و خصوصیات آنها را مطرح و نیز مقام و منزلت امام جواد(ع) را كه مادر او «سبیكه نوبیه» بوده مورد توجه و سفارش قرار داده و از امامت امام جواد(ع) خبر داده است.

 

ج) امام رضا(ع) و امامت امام جواد(ع )

در امر امامت آنچه مهم است، تنصیص امام سابق بر امامت امام بعد از خود می باشد. امام رضا(ع) نیز در موارد متعدد و مناسبتهای گوناگون، امامت فرزند بزرگوارش را گوشزد كرده و اصحاب بزرگ خود را به این موضوع آگاه كرده است. در واقع، استقرار اكثریت اصحاب امام رضا(ع) بر امامت حضرت جواد(ع) به استناد فرمایشهای امام رضا(ع) بوده است كه به دو مورد اشاره می شود:
1- یكی از یاران امام رضا(ع) می گوید: در خراسان در محضر امام رضا(ع) بودیم، یكی از حاضران به امام عرض كرد اگر پیشامدی به شما رخ داد، به چه كسی مراجعه كنیم؟ امام فرمود: به فرزندم ابوجعفر! در این هنگام آن شخص سن حضرت جواد(ع) را كم شمرد، امام رضا(ع) فرمود: «خداوند عیسی بن مریم را در سنی كمتر از سن ابو جعفر، رسول و پیامبر و صاحب شریعت جدید قرار داد.» (13)
2- در جای دیگر هم امام رضا(ع) برای آشنا ساختن اصحاب به امامت امام جواد(ع) بعد از آن كه سخنی - راجع به امامت- به یاد آورد، فرمود: «شما را چه نگرانی درباره امامت ابو جعفر- امام جواد- است او را به جای خود نشاندم و جانشین خود گردانیدم.» و سپس فرمود: «ما خانواده ای هستیم كه كودكانمان از بزرگانمان ارث می برند.» (14)

 

امام جواد(ع) در مسند امامت

1. تحكیم و تثبیت امامت

پس از شهادت امام رضا(ع) آنچه در مورد جانشینی و امامت امام جواد(ع) ضروری و مهم به نظر می رسید، تثبیت و تحكیم امامت ایشان بود. بنابراین، امام جواد(ع) پیش از آن كه شیعیان آن حضرت را مورد امتحان و پرسش قرار دهند، خود به مسأله امامت و شبهات پیرامون آن می پرداخت و از این رهگذر جانشینی و امامتشان را تثبیت می نمود.
در این مورد، می توان به ماجرای علی بن اسباط یكی از یاران امام رضا(ع) اشاره كرد. او می گوید: روزی به محضر امام جواد(ع) رسیدم. در ضمن دیدار، به سیمای حضرت خیره شدم تا قیافه و مشخصات او را به ذهن خود سپرده، پس از بازگشت به مصر برای ارادتمندان آن حضرت بیان كنم. درست در همین لحظه، امام جواد كه گویی تمام افكار مرا خوانده بود، به من فرمود: كاری كه خداوند در موضوع امامت انجام داده، مانند كاری است كه در مورد نبوت انجام داده است. خداوند درباره حضرت یحیی(ع) می فرماید: «ما به یحیی در كودكی فرمان نبوت دادیم» و درباره حضرت یوسف(ع) می فرماید: هنگامی كه به حد رشد رسید، به او حكم و علم دادیم»... بنابراین، همان گونه كه ممكن است خداوند علم و حكمت را در سن چهل سالگی به شخصی عنایت كند، ممكن است همان حكمت را در دوران كودكی نیز عطا كند.(15)

 

2. امام جواد(ع) و شیعیان

شیعیان از یك سو امامت را از جنبه الهی آن می نگریستند و به همین دلیل كمی سن امام هرگز نمی توانست در عقیده آنان خللی وارد آورد؛ اما از سوی دیگر آنچه اهمیت داشت، این وجهه الهی بود كه باید چنین كودكی در علم و دانش همانند سایر امامان باشد. از این رو، شیعیان آن حضرت را در مقابل انواع پرسشها قرار می دادند. امام جواد(ع) نیز در فرصتهای مختلف پاسخهای پرسش آنان را داده و در این میان با استدلالهای علمی خود شایستگی خود را بر منصب امامت آشكار می ساخت.
بعد از شهادت امام رضا(ع)، شیعیان در مجلسی گرد آمدند تا مسأله جانشینی را حل كنند. یونس بن عبدالرحمان كه از شیعیان قابل اعتماد نزد امام رضا(ع) بود، گفت: تا زمانی كه این فرزند؛ یعنی امام جواد(ع) بزرگ شود چه باید بكنیم؟ در این هنگام، «ریان بن صلت» از جای خود برخاست و به اعتراض گفت: تو خود را در ظاهر مؤمن به امام جواد(ع) نشان می دهی، ولی پیداست كه در امامت او تردید داری! اگر امامت وی از جانب خدا باشد، طفل یك روزه هم به منزله شیخ است و اگر از طرف خدا نباشد، حتی اگر هزار سال هم عمر كرده باشد، مانند سایر مردم است.
دیگران در این هنگام برخاستند و ریان را ساكت كردند... سرانجام در ایام حج هشتاد نفر از علمای شیعه از بغداد و دیگر شهرها گرد هم آمده و عازم مدینه شدند. ابتدا پیش عبدا... بن موسی- عموی امام جواد(ع)- رفتند، ولی هنگامی كه گم شده خود را پیش او نیافتند، از وی روی برگردانده و به حضور امام جواد(ع) رسیدند. آن حضرت به سؤالهای آنان پاسخ گفت و آنها از پاسخهای وی كه نشان بارزی از امامت و علم الهی وی بود، شادمان و خوشحال شدند.(16)
بار دیگر نیز گروهی از شیعیان از مناطق مختلف نزد آن حضرت آمده و در مجلسی پرسشهای زیادی مطرح كردند، و امام جواد(ع) در حالی كه بیش از ده سال نداشت، به تمام این پرسشها پاسخ داد. (17)
از این روایت چنین به دست می آید كه اولاً: شیعیان اصرار داشتند تا از طریق دانش امام، امامت وی را بپذیرند و ثانیاً امام در حالی كه هنوز كودك خردسالی بیش نبود، به دلیل الهی بودن امر امامت، به خوبی قادر بود به پرسشهای علمی و فقهی شیعیان پاسخ دهد.

 

3. سرآمدی امام جواد(ع) در مناظرات علمی

بخشی از ادله امامت و مقام علمی امام جواد(ع) را مناظرات علمی ایشان تشكیل می دهد، از آنجا كه شیعیان، مدعی علم الهی برای امامان خود بودند، سلاطین عباسی همواره می كوشیدند با تشكیل مجالس مناظره، آن حضرت را رو در روی برخی از دانشمندان بزرگ قرار دهند تا شاید در پاسخ برخی از پرسشها درمانده شوند و شیعیان را در اعتقاد خود به وجود علم الهی در نزد ائمه(ع) دچار مشكل سازند و از پیروی آنها خودداری كنند. همین مسأله سبب شد مأمون امام جواد(ع) را به مجلس مناظره دعوت كند؛ گرچه مأمون از مقام علمی آن حضرت آگاه بود.
از جمله مناظرات امام جواد(ع) می توان به مناظره با یحیی بن اكثم دانشمند و فقیه آن زمان و نیز مناظره ایشان با برخی از فقیهان در مجلس معتصم، اشاره كرد. یحیی بن اكثم در مناظره با امام جواد(ع) یك مسأله فقهی در مورد شخص محرمی كه حیوانی را كشته، مطرح نمود. امام(ع) در جواب، فروعی یازده گانه برای مسأله مطرح نمود، یحیی متحیر و شرمسار شد تا جایی كه همه حاضران از سرخی چهره اش، شكست او را به وضوح دیدند، سپس مأمون از امام خواست تا خود پاسخ فروعی را كه در جواب یحیی بن اكثم مطرح كرده بود، بدهد. امام به یكایك آنها پاسخ داد. آنگاه امام از یحیی بن اكثم مسأله فقهی، پرسش كرد، او از پاسخ به این سؤال درماند و امام به درخواست او جواب مسأله را روشن نمود. مأمون در مقابل دانش امام(ع) اظهار شگفتی كرد و گفت: كمی سن، مانع از كمال عقل برای این خاندان نمی شود.(18)

اعتراف معتصم عباسی به امامت آن حضرت

از دیگر مناظرات آن حضرت، مناظره با فقیهانی در مجلس معتصم از دیگر سلاطین عباسی می باشد. در این مجلس مسأله حد شخصی كه مرتكب دزدی شده بود مطرح شد. فقها هر یك نظر خود را در این مورد ابراز كردند، ولی امام(ع) نظری برخلاف فقها در این رابطه دادند. معتصم نظر امام را پذیرفت. در واقع، این مناظره نیز ثبوت برتری علم امام جواد(ع) را به دنبال داشت و برای سلطان عباسی قابل تحمل نبود، از این روی منتهی به شهادت آن بزرگوار گردید.(19)
***
امامت امام جواد(ع) با توجه به كودكی و كمی سن، معجزه ای بزرگ در اسلام و در تاریخ تشیع شمرده می شود و این مسأله حكمتی الهی برای فهم حقیقت نبوت و رسالت- امامت- است، گرچه، درك این جریان برای برخی دشوار بود. اما در حقیقت، مقام امامت تحقق وعده تخلف ناپذیر خداوند بر بندگان صالح و شایسته خود است، كه می فرماید: عهد من- مقام پیشوایی و امامت- هرگز به مردم ستمكار نخواهد رسید.(20)
شكوه و وعده الهی امامت، بعد از شهادت امام رضا(ع) در وجود فرزند گرامی اش پدیدار گشت، همان گونه كه پیامبر(ص) از تولد و امامت ایشان خبر داده بود. در واقع، امامت امام جواد(ع) این معنی را یادآوری می كند كه زمین نباید لحظه ای از وجود حجت و دلیل الهی خالی بماند.(21) اگر چه این حجت الهی كودك باشد. بنابراین امام جواد(ع) در دوره امامت خودش در مدت كوتاهی توانست چهره والایی و علمی خود را در میان شیعیان و نیز حاكمان و دانشمندان آن عصر آشكار سازد و شیعه را به عنوان یك حزب قدرتمند فكری در جهان اسلام معرفی نماید.

پی نوشت

1- شیخ مفید/ الارشاد/ ج2/ ص384 و كلینی/ كافی/ ج1/ ص492
2- همان/ ج2/ صص474-418
3- طبری الامامی/ دلائل الامامه/ ص204
4- شیخ مفید/ همان/ ج2/ ص383
5- همان/ ص348
6- عادل ادیب/ زندگانی تحلیلی پیشوایان ما/ ص476
7- شیخ مفید/ پیشین/ ج2/ ص395
8- مریم/ 12
9- مریم/ 30
10- مسلم/ صحیح مسلم/ ج4/ ص101
11- علامه مجلسی/ مرآة العقول/ ج3/ صص265-261
12- شیخ مفید/ پیشین/ ج2/ ص387
13- همان/ ص391
14- همان/ ص388
15- رسول جعفریان/ حیات فكری- سیاسی امامان شیعه/ ص474
16- همان/ص475
17- همان
18- همان
19- محمدبن مسعود عیاشی/ تفسیر عیاشی/ ص319
20- بقره/ 124
21- علامه مجلسی/ همان/ ص294

يکشنبه 23/7/1391 - 19:43
اهل بیت
محمد علی کعبی
نام: محمد بن علی
کنیه: ابو جعفر ثانی
القاب: تقی، جواد، مرتضی، منتجب، مختار، قانع و عالم
تاریخ ولادت: نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 195 هجری
هفدهم و پانزدهم ماه رمضان نیز به عنوان تاریخ تولد آن حضرت نقل شده است، ولی میان شیعیان دهم رجب سال 195 هجری مشهور است.
در یکی از دعاهای ماه رجب که از امام مهدی علیه السلام نقل شده نیز آمده است:« اللهم انی اسئلک بالمولودین فی رجب، محمد بن علی الثانی و ابنه علی بن محمد المنتجب»/
محل تولد: مدینه
نسب پدری: امام رضا، علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام.
نام مادر: سبیکه، یا سکینه مرسیه و یا دره که حضرت رضا علیه السلام او را « خیزران» نامید. وی از اهالی « نوبه» و از خاندان « ماریه قبطیه»، مادر ابراهیم، پسر پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و از زنان بزرگوار زمان خویش بود.
مدت امامت: از زمان شهادت امام رضا علیه السلام در آخر ماه صفر سال 203 هجری تا ذی قعده سال 220 هجری، به مدت شانزده سال و نه ماه.
تاریخ و سبب شهادت: آخر ذی قعده سال 220 هجری، در 25 سالگی با زهری که همسرش، ام الفضل، دختر مأمون به تحریک برادرش، جعفربن مأمون و عمویش، معتصم عباسی به آن حضرت خورانید.
محل دفن: مقابر قریش بغداد، در جوار قبر شریف جدش، امام موسی کاظم علیه السلام که هم اکنون به کاظمین معروف است.
همسران: سمانه مغربیه؛ ام الفضل، دختر مأمون؛ زنی که از خاندان عمار یاسر.
فرزندان: پسران: ابوالحسن امام علی النقی علیه السلام، ابو احمد موسی مبرقع؛ ابو احمد حسین؛ ابو موسی عمران و دختران: فاطمه؛ خدیجه؛ ام کلثوم و حکیمه. گفته شد که زینب، ام محمد، میمونه و امامه نیز از فرزندان آن حضرت بوده اند.

اصحاب

ابوجعفر، احمد بن محمد بن ابی نصر، معروف به بزنطی کوفی؛
ابو محمد، فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشابوری؛
ابو تمام، حبیب بن اوس طایی؛
ابوالحسن، علی بن مهزیار اهوازی؛
ابو احمد، محمد بن ابی عمیر؛
محمد بن سنان زاهری؛
علی بن عاصم کوفی؛
علی بن جعفر الصادق؛
اسماعیل بن موسی الکاظم؛
ابراهیم بن محمد همدانی.
اصحاب و یاران امام جواد علیه السلام بیش از تعدادی است که به آنان اشاره شد. در برخی منابع اسلامی نام بیش از 270 نفر به عنوان اصحاب آن حضرت آورده شده است.

زمامداران معاصر:

مأمون (196-218 ه.ق)
معتصم ( 218-227 ه.ق )
پس از شهادت امام رضا علیه السلام، مأمون با امام محمد تقی علیه السلام رفتار نیکویی را پیش گرفت و دخترش، ام الفضل را به عقد آن حضرت در آورد و آن حضرت را بر همه اطرافیان خویش اعم از عباسیان و علویان، ترجیح و برتری داد، وی با اهدافی سیاسی از جمله حفظ موقعیت و حکومت خود، به این کار مبادرت می کرد.
در حقیقت، به سوء قصد به جان شریف امام علیه السلام می اندیشید. معتصم عباسی، با اینکه در ظاهر با آن حضرت، با اکرام و احترام رفتار می کرد، ولی در حقیقت، دشمنی آن حضرت و آل علی علیه السلام را در سینه داشت و در صدد تحقیر و نابودی آنان بر می آمد.
رویدادهای مهم زندگی امام جواد علیه السلام:
1.عزیمت امام رضا علیه السلام، پدر بزرگوار امام جواد علیه السلام، از مدینه به خراسان به اجبار مأمون عباسی، در سال 200 هجری؛
2.شهادت امام رضا علیه السلام، در خراسان، به دست مأمون عباسی در سال 203 هجری؛
3.فراخوانی امام محمد تقی علیه السلام به بغداد، به دست مأمون عباسی؛
4.ازدواج ام الفضل، دختر مأمون به امام محمد تقی علیه السلام به خواست مأمون و اظهار نگرانی عباسیان از این مسئله؛
5.بازگشت امام جواد علیه السلام از بغداد (پایتخت عباسیان) به حجاز، به بهانه به جا آوردن مراسم حج؛
6.وفات مأمون عباسی، در سال 218 هجری؛
7.به خلافت رسیدن معتصم عباسی پس از وفات مأمون؛
8.فراخوانی دوباره امام محمد تقی علیه السلام به بغداد، به فرمان معتصم عباسی، در اوایل سال 220 هجری؛
9.توطئه های معتصم عباسی، ام الفضل و جعفر بن مأمون علیه امام جواد علیه السلام؛
10.مسموم شدن امام جواد علیه السلام، به دست همسرش، ام الفضل و به شهادت رسیدن آن حضرت، در اواخر سال 220 ه.ق.(1)

پی‌نوشت‌ها:

1.برگرفته از: سید محمد تقی واردی، خاندان عصمت علیهم السلام.

منبع:ماهنامه اشارات شماره 126
يکشنبه 23/7/1391 - 19:42
اهل بیت
پدید آورنده : حمیده رضایی




 

شفای چشم
 

به همراه امام رضا (ع) در مکه بودم. به حضرت عرض کردم می خواهم به مدینه بروم، نامه ای برای ابی جعفر بنگار تا با خود ببرم.
امام رضا (ع) تبسمی کرد و نامه ای نوشت. به مدینه رفتم در حالی که چشم هایم به دردی مبتلا بود. به در خانه امام جواد(ع) رفتم، نامه را تحویل دادم. «موفق» غلام امام گفت: سر نامه را بگشا و در پیش روی امام قرار ده. این کار را کردم، آنگاه حضرت جواد(ع) فرمود: ای محمد وضعیت چشمت چگونه است؟ عرض کردم یابن رسول الله، همان گونه که مشاهده می فرمایید بیمار است و نورش رفته است. حضرت جواد(ع) دستش را دراز کرد، بر چشمم کشید، بینایی ام چون سالم ترین زمانش گشت. دست ها و پاهای حضرت را بوسیدم و در حالی بازگشتم که بینایی ام را بازیافته بودم و این در زمانی بود که سن حضرت کمتر از سه سال بود.

آزادی از زندان
 

اباصلت می گوید: پس از دفن حضرت رضا (ع) ، به دستور مأمون یک سال زندانی شدم. پس از یک سال از تنگی زندان و شب نخوابی به ستوه آمدم، دعا کردم و برای رهایی از زندان به محمد و آل محمد(ص) متوسل شوم. از خداوند خواستم به برکت آل محمد(ص) در کار من گشایشی انجام دهد. هنوز دعایم به آخر نرسیده بود که حضرت ابی جعفر(ع) نجات بخش گرفتاران عالم، وارد زندان شد و فرمود: ای اباصلت از تنگنای زندان بی تاب شده ای.عرض کردم: به خدا سوگند سخت بی تابم. فرمود: برخیز، دستی به زنجیرها زد و غل و زنجیرها از دست و پای من بر زمین افتاد. سپس دست مرا گرفت و از کنار نگهبانان زندان عبور داد. نگهبانان در حالی که مرا نظاره می کردند، توان سخن گفتن با مرا نداشتند و از زندان خارج شدم. سپس حضرت فرمود: برو در امان خدا که هرگز نه دست مأمون به تو می رسد و نه دست تو به مأمون. اباصلت می گوید: همان گونه که حضرت فرمود تا حال مأمون را ندیده ام.

خشک شدن دست نوازنده
 

مأمون برای رسیدن به هدفش [بد نام کردن حضرت امام جواد(ع) ] همه نوع نیرنگی را در خصوص امام جواد(ع) به کار برد اما هیچ کدام از آنها برای وی سودی نداشت. به عنوان نمونه پس از به عقد درآوردن دخترش ام الفضل با امام جواد(ع) ، صد کنیز زیبا را انتخاب کرد که هر یک جامی پر از گوهر درخشان در دست داشتند. مأمون به کنیزان دستور داد تا پس از نشستن حضرت در جایگاه دامادی به استقبال وی رفته و به او خوشامد گویند. کنیزکان به سوی حضرت شتافتند و خوشامد گفتند ولی امام هیچ اعتنایی به آنها نکرد.
مخارق عودنواز دربار به مأمون گفت من توان آن را دارم که نقشه ات را (وادار کردن حضرت به لهو و لعب) عملی سازم. او که دارای ریشی بلند و صوتی خوش بود در مقابل امام جواد(ع) نشست و شروع به خواندن آواز کرد. کسانی که در آنجا حضور داشتند، گرد مخارق حلقه زدند. هنگامی که مخارق شروع به نواختن عود و آواز خوانی کرد، امام جواد(ع) سر مبارک خود را متوجه او کرد و بر وی نهیب زد و فرمود: «اتق الله یا ذالعثنون؛ از خدا بترس ای ریش بلند». دست مخارق از حرکت ایستاد، عود از دستش افتاد و دیگر هرگز نتوانست عود بنوازد.

شهادت عصا بر امامت
 

روزی برای زیارت قبر رسول خد(ص) رفته بودم که امام جواد(ع) را دیدم، با او درباره مسائل گوناگونی مناظره کردم، همه را پاسخ داد. به او گفتم: خواستم از شما چیزی بپرسم اما شرم دارم از پرسش. امام فرمودند: بدون آنکه سئوالت را بپرسی من پاسخ آن را می دهم. تو می خواهی بپرسی امام کیست؟ گفتم: آری به خدا سوگند. فرمود: منم. گفتم: بر این مدعا نشانه و حجتی دارید؟ در این لحظه عصایی که در دست امام بود به سخن آمد و گفت: همانا او مولای من، حجت خدا و امام این زمان است.
 

پیام های دریافتی (کلمات قصار امام جواد(ع) )
 

اطمینان به خداوند، بهای هر چیز ارزشمند است و برای ترقی و بلند مقامی، چونان نردبان است.
همنشینی با بدکار همچون شمشیر برهنه است که منظره اش زیبا و اثرش زشت و ناپسند است.
شهوت ها ناشی از ضعف و زبونی دل است.
رفتن به سوی خدا با قلب، از به زحمت انداختن تن، به واسطه عمل، رساننده تر است.
حسن خلق، در رأس نامه اعمال مؤمن است.
زیبایی [انسان] در زبان اوست.
هرکس پنهانی برادرش را نصیحت کند، او را آراسته است و اگر آشکارا چنین کند، وی را زشت گردانده.
منبع:ماهنامه دیدار آشنا شماره 109

يکشنبه 23/7/1391 - 19:41
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته