• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 42209
تعداد نظرات : 4513
زمان آخرین مطلب : 4105روز قبل
آشپزی و شیرینی پزی


پارافه دسر خوش طعم و محبوبی است که شاید درست کردن آن به راحتی دسرهای دیگر نباشد اما خوش طعمی آن خیلی‌ها را وادار می‌کند تا دست به کار تهیه پارافه در خانه شوند. دسری که بیشتر مهمانان شما آن را می‌پسندند و شما می‌توانید آن را با طعم‌های مختلف مثل شکلاتی، وانیلی، نارگیلی، موزی و... تهیه کنید. در این دستور طرز تهیه پارافه قهوه را به شما آموزش می‌دهیم.

مواد لازم:

شیر یك لیوان

خامه 250 گرم

زرده تخم مرغ 8عدد

قهوه چهار قاشق غذاخوری

شكر سه چهارم لیوان

وانیل نصف قاشق چایخوری

طرز تهیه:

در لغت در زبان فرانسه Parfait به perfect و تکمیل بودن اشاره دارد و به دسری گفته می‌شد که از لابه‌های متعدد یخمکی و از شهد و تخم مرغ و خامه و میوه و خشکبار و ژله و بستنی و کارامل و سس‌های شکلاتی و خامه و... تشکیل می‌شود. با این حال پارافه‌ای که این روزها مرسوم است تا این حد سنگین و پر و پیمان نیست. برای تهیه پارافه باید، قهوه را با مقداری آب روی حرارت بگذارید تا بجوشد، بعد از جوش آمدن شعله را خاموش كرده و قهوه را از صافی رد كنید تا تفاله آن جدا شود. حالا باید زرده تخم مرغ و شكر و وانیل را با همزن بزنید تا كاملاً سفت شود، شیر و قهوه را هم كم‌كم به زرده اضافه كرده و مرتب هم بزنید تا مایه صاف و یكدست شود. حالا این مایه را در یخچال بگذارید تا سفت شود.

این مایه را داخل یخچال قرار دهید تا كاملاً سرد شود. در ظرف دیگری، خامه را فرم داده و كم كم به مایه اضافه كنید. ته قالب را یك لایه پلاستیك انداخته و مایه را روی آن بریزید و به مدت 8 ساعت در فریزر بگذارید تا كاملاً خود را بگیرد. بعد آن را از فریزر خارج كرده و در ظرف مورد نظرتان برگردانید و پلاستیك را از روی آن برداشته و با چیپس شکلات، موز یا بادام تزئین کنید.
يکشنبه 30/7/1391 - 1:6
آشپزی و شیرینی پزی
کال کباب


شما هم جزو طرفداران بادمجان هستید؟ نظرتان درباره یک غذای خوش طعم شمالی چیست؟ پیشنهاد این هفته ما برای شما، کال کباب است. غذایی با ترکیب لذت بخش بادمجان، آب انار ترش، سیر و مغز گردو که این روزها می‌توانید تمام آنها را از سبزی فروشی‌های شهر تهیه کنید.

مواد لازم برای 4نفر:

بادمجان درشت 8عدد

آب انار ترش دانه انار یک فنجان

دانه انار یک قاشق سوپ خوری

سبزى‌های معطر 2 قاشق غذاخورى

سیر نصف یک بوته

نمك و فلفل به میزان لازم

مغز گردو 150 گرم

طرز تهیه:

بادمجان‌ها را بشویید و كاملاً خشک کنید. سپس روی آنها را با چنگال یا نوک چاقو چند سوراخ ایجاد کنید تا در هنگام پخت، آب اضافی آن خارج شود. حالا آنها را روی آتش زغال، شعله گاز یا داخل فر کبابی کنید. برای کبابی کردن بادمجان در فر، لازم است آنها را روی توری فر بچینید و زیر آنها سینی قرار دهید سپس فر را با درجه حرارت 180 درجه سانتیگراد یا 350 درجه فارنهایت روشن کرده و بادمجان‌ها را تا زمانی که به خوبی مغز پخت شوند، یعنی حدود 30 دقیقه، کبابی کنید. برای اینكه بادمجان‌ها نسوزد و در عین حال خوب بپزد آن‌ها را بچرخانید. اما به یاد داشته باشید که بادمجان‌ها در صورت کبابی شدن روی ذغال عطر بهتری به غذایتان خواهند داد.

بعد از کبابی شدن، پوست بادمجان‌ها را به کمک یک چاقوی تیز جدا کرده و یا آنها را 5 دقیقه در آب سرد قرار دهید و بلافاصله به حرارت فر باز گردانید تا پوستشان به راحتی کنده شود. بادمجان‌ها را با گوشت‌كوب له كرده و مقداری نعناع به آن‌ها اضافه کنید.

گیلانی‌ها در کال کباب از نعناع، خلواش و شوشاق استفاده می‌کنند که دوتای آخری خاص شمال ایران است و همه جا پیدا نمی‌شود. بنابراین اگر به این دو سبزی دسترسی ندارید، فقط از نعناع استفاده کنید. به جای شوشاق هم می‌توانید از گشنیز استفاده کنید. سبزی‌ها را به خوبی له یا خرد کنید و با بادمجان‌ها مخلوط کرده و سیر‌های له شده را روی آن بریزید و هم بزنید. نمك، فلفل، آب انار و دانه انار را هم اضافه کرده و در صورتی که به آب انار تازه دسترسی ندارید، آب غوره را جایگزین کنید. در آخر مغز گردوی ساییده شده را به مواد اضافه کرده و به خوبی مخلوط کنید. اگر زبری دانه انار را در غذا نمی‌پسندید، می‌توانید آن را از دستور غذا حذف کنید.

در صورتی که تمایل به خوردن غذایی پر ادویه‌تر دارید، نصف قاشق مرباخوری گلپر و یک فلفل سبز تند ساییده شده به مواد اضافه کنید. کال کباب را با گردو، دانه‌های انار تازه و سبزیجات معطر تزئین کرده و به عنوان یک کنار غذای خوش طعم استفاده کنید. البته شمالی‌ها كال كباب را با كته و ماهى شور سرو می‌كنند. بعضی‌ها هم از آن به جای ترشى در كنار سایر غذاها استفاده می‌كنند.

عکس: هنر آشپزی
يکشنبه 30/7/1391 - 1:6
موبایل
این نرم افزار با کمک گجت کوچک ‌Chat Perf امکان ارسال بو از طریق تلفن همراه هوشمند را فراهم می کند.

این گجت شامل یک اتومایزر (پاشنده) و یک مخزن کوچک حاوی رایحه های مختلف است که به پورت بخش انتهایی تلفن همراه هوشمند متصل می شود.

پس از نصب برنامه نرم افزاری، کاربر می تواند رایحه مورد نظر را با تلفن همراه دیگر که مجهز به همین گجت است، به اشتراک بگذارد.
در این شیوه ‌با انتخاب یکی از رایحه های موجود در مخزن، به صورت همزمان همان رایحه به صورت یک پاف اسپری از گجت موجود بر روی تلفن همراه هوشمند گیرنده پخش می شود.

به گزارش ایسنا، در این حالت می توانید پیام های کوتاه خود را با بوهایی متناسب با متن برای گیرنده ارسال کنید!

امکان ذخیره کردن رایحه های مختلف در گجت Chat Perf وجود دارد و این محصول با قیمت ۶۳ دلار به بازار عرضه شده است.
شنبه 29/7/1391 - 14:34
طنز و سرگرمی

فروردین
متوجه می شوید كه نظریه ای كه دیگران به آن اصرار می كردند درست بوده است، البته به نظر دیگران هم مربوط می شود.

 اردیبهشت
روابط شما با دوستان و آشنایان امروز مانند همیشه خوب و آشکار نیست بلکه برخلاف چند روز اخیر پیچیده و مبهم است. باید اجازه دهید دیگران هم به زندگی خودشان برسند نباید از آنها توقع داشته باشید تمام وقتشان را برای شما بگذارند.حتی همسرتان هم سعی دارد موضوعی را از شما پنهان کند که البته علتش را تنها خودش می داند

خرداد
قوه تخیل و انعطاف پذیری فكری شما زیاد شده است و افراد جالبی را ملاقات می كنید. اگر كار آزاد دارید اكنون زمان خوبی است تا قراردادی را كه می خواستید امضاء كنید، بپذیرید. از برادر یا خواهرتان باخبر می شوید

تیر
ایده ای به شما الهام می شود . که می توانید در موضوعی برنده شوید . چرا این فکر قبلاً به فکر کسی نیامده بود؟ آن را به اتمام می رسانید البته ترجیح می دهید مسائل را بدون بحث انجام دهید.

 مرداد
امروز مطمئن نیستید كه شخصی خاص، چه برنامهای برایتان تدارك دیده و در حال حاضر باید با ذهن و فكری باز با آنها مواجه شوید. آنها پیغام های ضد و نقیضی راجع به این كه از شما چه می خواهند، برای شما می فرستند و شما نمی دانید انجام كدام یك بهتر است. بجای این كه آنها منظورشان را واضح و مستقیم بیان كنند از حقه و روش های استادانه، استفاده می كنند كه اهانتی به طبیعت صادق و رك و راست شما می باشد.

شهریور
سعی کنید به خودتان برسید.مثل همیشه پرانرژی نیستید.خودتان را به کارهای انرژی گیر و خسته کننده مشغول نکنید.یکی از همکاران به همدردی شما نیاز دارد هر کاری ازدستان برمی آید برایش انجام دهید.

مهر
مهم نیست که چه برنامه هایی را در برنامه کاری تان گنجانده بودید.شما باید تا آنجا که می توانید کار کمتری انجام داده و استراحت کنید.از این که با محیط های زیبایی همانند گالری هنر و یا موزه و یا به دیدار مناظر جالب اطراف شهر بروید لذت خواهید برد.

آبان
امروز نمی توانید به طور دائم کاری را انجام دهید و حوصله تان سر می رود.سعی کنید کارهای جدید انجام دهید و امروز را جذاب تر کنید.با افراد شاداب و سرزنده معاشرت کنید،واقعاً شما را سرحال می آورند.

آذر
شكی نیست كه شما هر زمان كه اراده كنید بسیار قابل احترام و با قدرت هستید و امروز میل دارید كه از هر روزتان بهتر باشید. براحتی ممكن است كه احساس كنید یك ایده خاص امروز برد خوبی دارد و اگر كسی با این فكر شما مخالفت كند بعداً پشیمان خواهد شد. اگر یك نقطه نظر متعادل و منطقی می خواهید بهتر است كه یك قدم به عقب بگذارید و به آنچه دیگران برای گفتن دارند گوش بدهید.

دی
از نظر ولخرجی معروف نیستید. خیلی هم با احتیاط هستید. اما به دلایلی تصمیم دارید دوست یا خویشاوندی را مهمان كنید و حتماً این كار را انجام دهید. به خاطر داشته باشیدكه اگر با دست و دلبازی برای كسی پول خرج كنید محبت زیادی از طرف آن شخص دریافت می كنید.

بهمن
سیارات امروز توجه شما را به کار معطوف می کنند و قدرت فکری شما را افزایش می دهند و ایده های جدیدی به شما می دهند.شاید به شما کمک کنند تا مهارتی تازه یا حرفه جدیدی پیدا کنید که دوست دارید آن را ادامه دهید.علاوه بر آن در مذاکرات و بحثها بسیار موفق خواهید بود زیرا ایده هایتان را به همدیگر ربط می دهید و با عقلی سلیم آنها را با موفقیت برای دیگران بازگو می کنید.

اسفند
شما فقط مقصرید که اجازه داده اید رویاهایتان به سرزمین هوسها و امیال سرریز کنند.شما هرگز نباید بگویید که ایده های که از دورتر آورده اید به زباله دانی ریخته می شود. و احتمال خیلی بیشتری وجود دارد که اگر شما با هر قدم که بر می دارید به ثروت بادآورده در انتهای رنگین کمان انتخاب شده نزدیک شوید.

 

شنبه 29/7/1391 - 14:34
سياست
سرنوشت دوست وفادار اسرائیل
جام جم آنلاین: روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز كشورو جهان پرداخته‌اند از جمله «پاسخ اعراب به پروژه ایران‌هراسی»،«در تقاطع 2 تغییر مهم جهانی»،«سرنوشت دوست وفادار اسرائیل»،«انفجار بیروت؛ گمانه ها و پیامدها»،«لبه‌های تحریم»،«دلایل یك نامه محبت‌آمیز»،«تركیه بازنده بحران سوریه»،«نتانیاهو و ادعای جنگ»،«فرش قرمز برای تحریم ها»،«شكاف‌های اجتماعی تراژدی اروپایی»،«یک پیشنهاد به اصولگرایان»،«این همه هیاهو برای هیچ؟»و...كه برخی از آنها در زیر می‌آید.

جام جم:پاسخ اعراب به پروژه ایران‌هراسی

«پاسخ اعراب به پروژه ایران‌هراسی»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است كه در آن می‌خوانید؛«ایران‌هراسی» راهبردی جدی نه فقط از سوی غرب، بلكه راهبردی دارای اولویت برای اكثر كشورهای عربی منطقه است كه طی چند دهه اخیر به انحای گوناگون پیگیری شده و از هر فرصتی برای تشدید آن استفاده كرده‌اند. راهبردی كه از سر نگرانی غرب و دولت‌های عربی از الگو شدن «جمهوری اسلامی ایران» و فراگیر شدن «انقلاب اسلامی»‌ در دستور كار قرار گرفته است.

این راهبرد و تلاش‌های مستمر و هماهنگ صورت گرفته برای تحقق آن تا چه اندازه نتیجه‌بخش بوده است؟ و آیا مردم كشورهای عرب منطقه كه بیش از دیگران در معرض تبلیغات و عملیات روانی علیه ایران بوده‌اند، چه مقدار ایران را تهدید برای خود محسوب می‌كنند؟

پاسخ این پرسش را نظرسنجی اخیر كه توسط موسسه قطری «مركز عربی مطالعات و تحقیقات سیاسی» ACRPS انجام گرفته، بروشنی داده است. این نظرسنجی كه به روش مصاحبه حضوری با 16 هزار و 173 بزرگسال در 12 كشور عربی شامل اردن، الجزایر، عربستان، سودان،عراق، مراكش، یمن، تونس، فلسطین، لبنان، مصر و موریتانی در پانزدهم ژوئیه تا دهم سپتامبر 2012 میلادی (بیست‌و‌پنجم تیر تا بیست و پنجم شهریور 1391)‌ اجرا شده، نتایجش در اكتبر (مهرماه)‌ انتشار یافته است.

در این نظرسنجی از پاسخگویان پرسیده شده است: «به نظر شما كدام كشور بزرگ‌ترین تهدید برای كشور شما محسوب می‌شود؟»

نتایج این نظرسنجی نشان می‌دهد كه 35 درصد اسرائیل، 14 درصد آمریكا، 12 درصد كشورهای عربی همسایه، 7درصد ایران و سایر كشورها را با درصدهای پایینی، به عنوان بزرگ‌ترین تهدید برای كشورشان برشمرده‌اند؛ 29 درصد نیز گزینه «نمی‌دانم» را انتخاب كرده‌اند.

نتایج این نظرسنجی نشان می‌دهد:

1ـ راهبرد ایران‌هراسی به‌رغم سرمایه‌گذاری سنگین روی آن، توفیق چندانی نداشته است و مردم مسلمان كشورهای عربی، تبلیغات گسترده علیه ایران را باور نكرده‌اند.

2ـ تلاش غرب و حكام كشورهای عربی برای جایگزین كردن ایران به جای رژیم صهیونیستی و آمریكا در نظر مردم كشورهای عربی نتیجه‌بخش نبوده و مردم این كشورها كماكان اسرائیل و آمریكا را بزرگ‌ترین تهدید برای كشور خود محسوب می‌كنند.

3ـ برملا شدن فاصله و شكاف عمیق بین مردم و حكام آنها در كشورهای عربی، سومین دستاورد این نظرسنجی است؛ زیرا در حالی كه حكام این كشورها روابط تنگاتنگ و دوستانه‌ای با رژیم صهیونیستی و آمریكا دارند، مردمشان این دو كشور را مهم‌ترین تهدید می‌دانند.

4ـ نگرانی مردم این كشورها از همسایه‌های عرب خود كه بعد از آمریكا، مهم‌ترین تهدید محسوب می‌شوند از دیگر نتایج قابل توجه این نظرسنجی است.

بایسته است خصوصا حكام كشورهای عربی با توجه به این نظرسنجی و ده‌ها نشانه دیگر، سرمایه كشورهای خود را صرف اقدامات بی‌حاصل كه نتیجه آن ایجاد فاصله بیشتر با مردمشان است نكنند و با عبرت از تاریخ و سرنوشت حاكمانی كه به سران كفر و رژیم صهیونیستی تكیه كردند در مسیر خود تجدیدنظر كنند.

كیهان:در تقاطع 2 تغییر مهم جهانی

«در تقاطع 2 تغییر مهم جهانی»عنوان یادداشت روز روزنامه كیهان به قلم محمد ایمانی است كه در آن می‌خوانید؛غرب آسیا و شمال آفریقا -خاورمیانه- بالغ بر یك قرن متاثر از امواج سیاست اروپا و غرب بوده است. این تاثیر پس از جنگ جهانی دوم شدت گرفت. دهه اول قرن 21 و هزاره سوم میلادی در حالی سپری شد كه آمریكا و متحدان اروپایی آن از درد زایمان خاورمیانه جدید سخن می گفتند.

البته خاورمیانه جدید به ویژه طی 6 سال اخیر هویتی كاملا متعارض با آنچه غرب توقع داشت، پیدا كرد. با این حال، اكنون این غرب به ویژه اروپاست كه از خاورمیانه تأثیر می پذیرد. امواج بی ثباتی و التهاب هر روز در سیمای اتحادیه اروپا بیشتر دیده می شود و به نظر می رسد اینها درد زایمان اروپای جدید با قطب های پراكنده در دل اتحادیه اروپاست. خاورمیانه و اتحادیه اروپا هر دو دستخوش دگرگونی هستند با این تفاوت كه اولی به سوی مفاهمه و همگرایی بیشتر، و دومی به سمت تجزیه و تقابل و فروپاشی حركت می كنند. اینكه هر یك از این دو رویكرد در تحولات شتابان به كدام فرجام برسند، بحث دیگری است.

فعلا آنچه مسلم است اینكه احساس همگرایی در میان ملت های مسلمان خاورمیانه رو به تقویت می باشد اما در نقطه مقابل و در میان اعضای اتحادیه اروپا، ناسیونالیسم افراطی و دیگر ستیز، تجدید حیات كرده است. به عبارت دیگر، نه تنها تلاش برای برداشتن مرز كشورها و یكی كردن اروپا نافرجام مانده بلكه بوی تمایزطلبی و تقابل و تنازع به مشام می رسد.

این اتفاق آن قدر نگران كننده است كه اروپایی ها مجبور می شوند به خودشان جایزه صلح نوبل بدهند! این یكی نوبل، بوی جنگ در منطقه ای می دهد كه دست بر قضا كانون اشتعال هر دو جنگ جهانی اول و دوم در سال های 1914 و 1939 بوده است. به ویژه در جنگ جهانی دوم، همین مسئله مقابله جویی و ناسیونالیسم در آلمان و ایتالیا بود كه به زایش نازیسم و فاشیسم به عنوان ناسیونالیسم افراطی جنگ طلب انجامید.

بنابراین هرچند كه خیلی متعارف هم نباشد اما قابل فهم است كه چرا هشدار درباره «جنگ» را وینس كبل «وزیر تجارت» دولت انگلیس مطرح می كند و با وجود فاصله گذاری دولت متبوعش با حوزه مالی و پولی یورو می گوید «فروپاشی واحد پولی مشترك اروپا می تواند این قاره را دستخوش جنگ كند. عواقب این فروپاشی نامعلوم است و هیچ تضمینی وجود ندارد كه این مسئله به وقوع درگیری نظامی منجر نشود. اگر حوزه یورو به گونه ای از هم گسسته شود كه پروژه اروپایی را ویران كند - كه خطر وقوع چنین مسئله ای وجود دارد- عواقب آن كاملا غیرقابل شمارش و برآورد خواهد بود.

هدف از معرفی واحد پولی این بود كه كشورهای اروپایی برای مقابله با ناسیونالیسم افراطی و درگیری های ناشی از آن دور هم جمع شوند و از وقوع حوادثی مشابه جنگ جهانی دوم جلوگیری كنند». این هشدار هفته گذشته و دو روز پس از آن عنوان شد كه دیوید كامرون نخست وزیر انگلیس در جمع هم حزبی های خود گفت «قدرت های قدیمی در حال اضمحلال هستند. من نگران جایگاه بریتانیا در عرصه رقابت جهانی هستم. اگر نجنبیم و به تصمیمات سخت و دردآور تن ندهیم، بریتانیا دیگر همان كشور گذشته نخواهد بود.

زمان بازگویی حقیقت است. باید شنا كرد یا به اعماق رفت و غرق شد». آشوب های سیاسی- اقتصادی و به هم ریختگی گفتمان لیبرالیستی كه طی یك سال گذشته 4 دولت را در اروپا ساقط كرد، تنها به این 4 كشور اروپایی متوقف نمی شود و دامنه های آن به دروازه های انگلیس، آمریكا و رژیم جعلی اسرائیل نیز رسیده است.

اتفاق نامتقارن و متفاوت دیگری در خاورمیانه در حال ساخته شدن است، هرچند كه زمان ببرد. معاون نخست وزیر رژیم صهیونیستی و خبرگزاری انگلیسی رویتر با دو ادبیات شبیه به هم این اتفاق را روایت می كنند. دان مریدور چهارشنبه گذشته در مصاحبه با فیگارو اعلام كرد «آنچه مرا درباره تحولات و انقلاب های خاورمیانه نگران می كند بازگشت خدا و مذهب به متن سیاست است. من اصلا این رویه را نمی پسندم. حال چه باید كرد اگر اكثریتی كه رای داده اند، خواستار دموكراسی ]لیبرال- دموكراسی تحمیلی[ نباشند.» یك روز بعد، رویتر در گزارشی خاطرنشان كرد «ایالات متحده آمریكا در تدوین سیاست روشن در قبال بهار عربی ناكام مانده، چرا كه تحولات خاورمیانه را درك نمی كند.

خود واژه بهار عربی گمراه كننده است. اتفاقات 20 ماه گذشته تغییرات بنیادینی را در منطقه پدید آورده اما آن گونه كه ناظران خارجی پیش بینی می كردند، رقم نخورده اند. تحولات اخیر منعكس كننده این واقعیت هستند كه یك هویت اسلامی تر جایگزین هویتی عربی شده است. چند دهه است كه این تغییر در حال وقوع است و مربوط به تظاهرات ژانویه 2011 نمی شود. از آغاز این اعتراض ها روشن بود كه دولت های جدید از آن حس ناسیونالیسم عرب و سكولار دور می شوند و بیشتر قائل به ایدئولوژی اسلامی هستند اما گستردگی و رواج استفاده از واژه بهار عربی به مخفی كردن این واقعیت كمك كرد.

 این عبارت یاد آور تحولاتی بود كه همزمان با سقوط اتحاد شوروی، سراسر اروپای شرقی را فراگرفت. اما تحولات خاورمیانه شبیه آن اتفاقات نبود... بافت جامعه خاورمیانه اساسا تغییر كرده است. فاكتور اصلی شناسایی افراد، مسلمان بودن است كه جایگزین هویت عربی آنها شده است. چنین تحولی و گذار از ناسیونالیسم عربی به یك هویت اسلامی قوی، پیامدهای بسیار ژرفی داشته است... اكثر مردم منطقه در سال های 1950 و 1960 در جواب این پرسش كه شما كه هستید؟ پاسخ می دادند من عرب هستم. آن زمان الگوبرداری از غرب رایج بود.

پس از شكست تحقیرآمیز اعراب ناسیونالیست از اسرائیل در سال 1967، افكار عمومی با شدت بیشتری علیه جنبش های ناسیونالیست قیام كردند. دولت های مستبد، دیگر دستاویزی نداشتند. امروز اكثریت قریب به اتفاق مردم این كشورها می گویند من مسلمان هستم و هیچ اكثریتی در این كشورها نمی گوید من عرب هستم... اكنون چالش پیش روی تحلیلگران اطلاعاتی و امنیتی و سیاستگذاران واشنگتن این خواهد بود كه با توجه به واقعیت های جدید، كشورهای منطقه را درك كنند. اولین قدم، درك این واقعیت است كه دوران ناسیونالیسم به تدریج رو به افول است و دوره مسلمانی آغاز می شود.»

موقعیت ایران جدید در این دوگانه «واگرایی- همگرایی» از جهات مختلف به چشم ناظران می آید. نخست اینكه ایران، پیشقراول منطق عبور از ناسیونالیسم كور و تعدی طلب به سمت ارزش های اسلامی بشرشمول است. ایران از این جهت الهام بخش بسیاری از ملت هاست. ویژگی دوم ثبات توام با پیشرفت ایران با وجود انبوه معارضه های مشهود غرب است. این مدل پیشرفت و ثبات معطوف به مقاومت نیز در چشم ناظران بیطرف، سزاوار تحسین و تأسی است. سوم اینكه ایران، مدل موفق پیشرفت را با استقلال و استغنای از قدرت های غربی به اجرا درآورده و نشان می دهد كه راز پیشرفت در تمایز از غرب است نه انحلال و طفیلی گری مرگبار آن. طبعا و در مقابل، چنین ویژگی هایی، حسودان و بدخواهانی هم دارد. برای قدرت های مستكبر خیلی زور دارد و اصلا قابل هضم نیست كه در روزگار پریشان احوالی غرب، ایران- با وجود انواع دسیسه چینی ها و سنگ اندازی ها- بهره مند از ثبات باشد و در مسیر پیشرفت گام بردارد.

تفاوت ما و غرب در این است كه مثلا اروپا بدون مداخله و معارضه خارجی، دست به گریبان آشوب است و بر لبه جنگ و منازعه ایستاده ولی ما با وجود انبوه بحران افكنی های بیگانگان، از ثبات چشمگیری برخوردار هستیم. آیا آن غوغا و این ثبات در نگاه ناظران ژرف اندیش و بیطرف، سزاوار تامل نیست؟ به عنوان مثال امروز همه در دنیا می فهمند كه بحران اقتصادی غرب، درون زا و برخاسته از طبیعت لیبرالیسم است حال آن كه چالش های موجود در قبال اقتصاد ما عمدتا، عرضی و مصنوعی است. البته ما از برخی سوء تدبیرها دچار زحمت می شویم اما آنها دچار دردهای درمان ناپذیر ناشی از عمل وفادارانه به نسخه های كاپیتالیستی و لیبرالیستی هستند و همین قاتل جان آنان شده است.

آنچه تا بدین جا قلم زده شد، هرچند به اجمال، تصویری از واقعیت جهان در حال شكل گیری و صورت بندی را به دست می دهد. طبعا این هویت و تصویر در حال ساخته شدن است و ما و غرب هر یك می كوشیم این سیمای جدید را خود رقم بزنیم، با این تفاوت كه ما- جبهه اسلام- از ظرفیت های آزاد نشده فراوانی در كنار نشاط جوانی برخوردار هستیم اما جبهه مقابل ضمن اینكه فرتوت شده، آنچه را نیز از ظرفیت و تدبیر در بساط داشته رو كرده است. اینها بخشی از مختصات پیچ مهم تاریخ است كه می تواند با اهتمام و تمركز و سخت كوشی و موقعیت شناسی ما، به خیر امت اسلامی و بشریت تعریف شود یا به اعتبار كم مایگی و كم ظرفیتی و بی طاقتی و عدم تشخیص درست خط تماس و درگیری با دشمن، زورگویی قدرت های از كار افتاده را تداوم بخشد. دشمن می داند كه بنیان و سنگ بنای ثبات و پیشرفت ایران، در وحدت كلمه ملت و نخبگان ما ذیل خیمه اسلام و عمود استوار آن یعنی ولایت فقیه است. دشمنان در مقابل برآنند كه این انسجام و اتحاد «درون حاكمیت»، «میان مردم»، «جبهه اصولگرایان (همه نخبگان حامل انقلاب)» و «میان مردم و حاكمیت و اصولگرایان» را دچار از هم گسیختگی كنند.

تلقی طراحان عملیات روانی دشمن این است كه با تشدید فشارها و افزایش بگومگو و مجادله ها از یك سو، و دادن آدرس های غلط و انحرافی نظیر «مذاكره از موضع تسلیم» یا جعل میانجی و منجی هایی كه ماهیتا در طول سال های اخیر در زمین و پروژه های دشمن نقش آفرینی كرده اند- و در حقیقت باید خود آنها را نجات داد و از بحران بیرون كشید- می توان ایران (ملت و حاكمیت و نخبگان) را از نقاطی كه فشردگی و چسبندگی اجزا به هم كمتر است، شكست و از هم گسیخت. انتخابات سال آینده ریاست جمهوری و جنجال ها و هیجان های حاشیه ای آن یكی از بسترهایی است كه دشمن تصور می كند به بهانه آن می تواند یك جشن پرنشاط و الهام بخش سیاسی را تبدیل به مشغله امنیتی كرده و در واقع حواس ما را از پیچ تاریخ و ریل گذاری مهم آن منحرف سازد. از نگاه دشمن به هم زدن ثبات، مقدمه كشیدن ترمز پیشرفت ایران و بی آبرو و بی اعتبار كردن آن است. غرب نیمه جان و درگیر بازی مرگ و زندگی بدین ترتیب می تواند فرصتی برای تنفس و سرپا شدن پیدا كند. از نگاه آنان كلید بحران های چند لایه و بازگرداندن ثبات به غرب، در بی ثباتی و مشغول سازی ایران است.

با این اوصاف همان گونه كه مردم غیرتمند و نجیب و بردبار و مقاوم ما تداعی می كنند، تكلیف شهرگان و چهرگان و نخبگان سیاسی اعم از روسای قوا و دستگاه های حاكمیتی یا رقبای جناحی و انتخاباتی و اصحاب تریبون و رسانه روشن است؛ به تصریح رهبر معظم انقلاب در خراسان شمالی 1- ایثار و گذشت و بردباری را جایگزین استئثار (خودخواهی و خود مركزبینی) كنند 2- در تشخیص خط و نقطه درگیری به خطا نروند و رقیب را جای شیطان اكبر نگیرند 3- با آنها كه خط درگیری با دشمن را ولو پس از شنیدن نصیحت، مشخص نمی كنند، خط فاصل بگذارند 4-با دشمن معامله دوست نكنند و متقابلا به خاطر اختلاف سلیقه، افراد را دشمن نپندارند 5- خستگی و سردرگمی احتمالی خود را به توده های پرنشاط و پا به ركاب و مهیا نسبت ندهند.

تلقی واقعی از شرایط فعلی این است كه روزگار جهاد و مجاهدتی كه در طول عمر آرزوی آن را داشتیم، فرا رسیده است.

خراسان:انفجار بیروت؛ گمانه ها و پیامدها

«انفجار بیروت؛ گمانه ها و پیامدها»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سید محمد اسلامی است كه در آن می‌خوانید؛بمب گذاری تروریستی در بیروت پس از 4 سال بار دیگر قربانی گرفت. آخرین بمب گذاری در پایتخت لبنان به سال 2008 بر می گردد. همچنین خبرگزاری های عربی گفته اند که "وسام الحسن"، رئیس بخش اطلاعات امنیت داخلی لبنان هم در انفجار دیروز بیروت کشته شده است. انفجاری که در منطقه میدان ساسین، محله عمدتا مسیحی نشین اشرفیه بیروت روی داده و ناظران می گویند خاطره تلخ جنگ های شهری 1975 تا 1990 لبنان را بار دیگر زنده کرده است.

آیا سوریه متهم اصلی است؟

هرچند ابعاد مختلف این رویداد هنوز در ابهام است اما بسیاری از شبکه های خبری انگشت اشاره را رو به سوی بحران سوریه گرفته اند و معتقدند آتش بیش از یک سال ونیم بحران خانمان سوز در سوریه حالا به روشنی دامان لبنانی ها را هم گرفته است. بمب گذاری دیروز منطقه "اشرفیه" بیروت در نزدیکی دفتر حزب مسیحی فالانژ رخ داده است. حزب کتائب با نام قبلی فالانژ لبنان، یک حزب دست راستی تندرو در کشور لبنان و منتسب به مسیحیان مارونی این کشور است. نیروهای فالانژ به مخالفت با دولت سوریه معروف هستند.

سامی جمایل، رهبر حزب فالانژ این حمله را محکوم کرده است. جریان 14 مارس هم بلافاصله پس از این انفجار با واکنش شتابزده نظام سوریه را به دست داشتن در این انفجار متهم کرده است. حتی برخی از اعضای 14 مارس، انگشت اتهام را به سوی ایران و حزب ا... هم نشانه گرفتند. سابقه دشمنی گروه 14 مارس با دولت سوریه و شخص بشار اسد، به سال 2005 و ترور رفیق حریری، نخست وزیر فقید لبنان باز می گردد.

هرچند چندی پیش نیز دفتر "سعد حریری"، رئیس جریان المستقبل لبنان که از اعضای اصلی گروه 14 مارس است، با صدور بیانیه ای اعلام کرد "عقاب صقر"، را مأمور هماهنگی و ارتباط با گروه های مخالف دولت سوریه کرده است. جریان ارسال بی حد و حصر سلاح برای مخالفان مسلح دولت سوریه چندی است با کندی مواجه شده است و عربستان، قطر و ترکیه تحت فشار آمریکایی ها از شدت آن کاسته اند. بنابراین یکی از انگیزه های عاملان جنایت دیروز لبنان می تواند تحریک گروه های مخالف لبنانی علیه دولت سوریه باشد. تلاشی که به دریافت کمک های مالی و تسلیحاتی بیشتر برای مخالفان مسلح دولت سوریه - که شاید امروز در تنگنا باشند - و یا حتی درگیر کردن مستقیم گروه های لبنانی در تنش منطقه ای منجر شود.

ایجاد دوباره جنگ داخلی در لبنان

از دیگر گمانه ها برای علت حادثه بیروت، آغاز جنگ داخلی دوباره در این کشور است. گفته می شود سرهنگ "وسام الحسن" از سال 2006 تا 2010 با در دست داشتن ریاست بخش اطلاعات امنیت لبنان توانست بیش از 30 شبکه تروریستی را در لبنان کشف کند که با رژیم صهیونیستی تعامل داشتند. برخی منابع گفته اند که وی در طول دوران خدمت خود بیش از 36 شبکه جاسوسی را که برای رژیم صهیونیستی کار می کردند و هدف آنها از بین بردن امنیت و ثبات لبنان بود شناسایی کرده است.

 لبنان به عنوان پایگاه جریان مقاومت، در سال های گذشته در سایه امنیت و ثبات توانسته است بار دیگر تهدیدی جدی برای رژیم صهیونیستی بشود. رسوایی نفوذ پهپاد حزب ا... لبنان به عمق 100 کیلومتری سرزمین های اشغالی و نقش نیروهای مقاومت در تامین امنیت مرزهای لبنان با سوریه در یک سال و نیم گذشته این گمانه قوی دیگر را نیز مطرح می کند که عده ای قصد داشته باشند لبنان و حزب ا... را به درگیری های داخلی مشغول کنند.

اقلیت مسیحی منطقه مهم می شوند

فارغ از این که عاملان بمب گذاری چه کسانی بودند و چه هدفی را دنبال می کردند شاید بتوان نکته دیگری را هم مدنظر قرار داد.

حادثه دیروز بیروت در محله مسیحی نشین این شهر رخ داده است، این پیامد نیز مطرح می شود که وزن مسئله اقلیت مسیحی منطقه بار دیگر هم در تحولات لبنان و هم سوریه افزایش یابد. مخالفان مسلح دولت سوریه، معارضین و سلفی هایی که به این کشور گسیل شده اند، شعار معروفی دارند. آن ها می گویند: «العلوی فی التابوت و المسیحی فی البیروت» یعنی "علوی ها باید کشته شوند و مسیحیان هم باید به بیروت فرستاده شوند". روزنامه دیلی تلگراف حدود 2 ماه پیش در اواخر ماه اوت گذشته خبر داد که گروهی از افراد مسلح عضو جبهه "النصره" وابسته به القاعده و جبهه "التوحید" وابسته به اخوان المسلمون به زور وارد منازل مسیحی ها در محله "الجدیده" دمشق شدند و اقدام به ضرب و جرح آن ها کردند. «تراچیزیو برتونه» کاردینال واتیکان 2 روز پیش خبر داده بود که پاپ، رهبر کاتولیک های جهان قصد دارد در هفته جاری نماینده ای را به سوریه اعزام کند. حالا نماینده واتیکان علاوه بر وضعیت مسیحی های سوریه با تهدید جدی امنیت اقلیت مسیحی لبنان نیز روبرو است. تحلیلگران از ابتدای بحران سوریه به پارامتر اقلیت مسیحی در این کشور و در منطقه به عنوان یکی از مواردی که بحران سوریه را پیچیده تر کرده است، اشاره داشته اند. رویداد ناگوار بیروت بار دیگر این شاخصه را احیا و جدی می کند و اتحادیه اروپا به عنوان "کلوب کشورهای مسیحی جهان" بار دیگر در برابر این پرسش قرار می گیرد که سرنوشت اقلیت مسیحی سوریه پس از بشار اسد چه خواهد شد؟!

اتحادیه اروپا در برابر این شرایط ممکن است 2 رویکرد در پیش گیرد. اول این که تلخی حادثه بیروت مسئولیت آن ها را در قبال خونریزی های منطقه افزایش دهد و از حمایت های بی چون و چرا از مخالفان افراطی دولت سوریه دست بردارند. در حالتی دیگر این حادثه می تواند بهانه را برای مداخله ناتو به بهانه حفظ امنیت مسیحی های منطقه ایجاد کند.

جمهوری اسلامی:سرنوشت دوست وفادار اسرائیل

«سرنوشت دوست وفادار اسرائیل»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است كه در آن می‌خوانید؛در تابستان امسال، هنگامی كه روزنامه جمهوری اسلامی سرمقاله‌ای در شناخت محمد مرسی رئیس‌جمهور جدید مصر به چاپ رساند و نتیجه گیری كرد كه نمی‌توان او را از جنس انقلاب مردم مصر دانست، افرادی كه در دلسوزی و نیت پاك و صداقتشان تردیدی وجود ندارد، با لحنی كه مقداری از انتقاد فراتر بود به روزنامه ایراد گرفتند و این اقدام را بدبینی روزنامه تلقی كردند. آن روزها هنوز به وضوح امروز نمی‌توانستیم درباره این موضوع سخن بگوئیم و مدعای خود را اثبات كنیم هر چند از سخنرانی‌های آقای مرسی كه در آنها اعلام می‌كرد ما به كلیه قراردادهای خارجی مصر وفاداریم كاملاً مشخص بود كه می‌خواهد به همه بفهماند رژیم صهیونیستی را به رسمیت می‌شناسد، به قرارداد كمپ دیوید متعهد است و رابطه گرم و صمیمی با این رژیم بخشی از برنامه‌های دولت اوست...

رفتار محمد مرسی در تهران (اعم از آنچه گفت و انجام داد و آنچه نگفت و انجام نداد)، دیدارهایش با فرستادگان آمریكا در قاهره به ویژه هیلاری كلینتون وزیر خارجه این كشور، موضعگیری‌های وی درباره سوریه، آنچه در سفر به آمریكا گفت و انجام داد و دلارهائی كه از عربستان دریافت كرد و ترتیبی داد كه اولین سفر خارجی‌اش بعد از رسیدن به كرسی ریاست جمهوری به عربستان باشد، همگی همان چیزی را نشان می‌دادند كه این روزها توسط روزنامه الاهرام مصر افشا شده است؛ رئیس‌جمهور جدید مصر دوست وفادار شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی است. به عبارت روشن‌تر حالا مشخص شده است كه آقای مرسی دوست وفادار خود رژیم صهیونیستی است و با حسنی مبارك، كه به دلیل خدمات شایان به صهیونیست‌ها و آمریكا، دچار خشم مردم مصر شد و سرنگون گردید، تفاوتی ندارد.

همین دو هفته قبل بود كه در سالروز اعدام انورالسات رئیس‌جمهور اسبق مصر كه توسط افسر انقلابی ارتش مصر اعدام شد، محمد مرسی با همسر و فرزندان سادات در كاخ ریاست جمهوری قاهره دیدار كرد و مدال افتخار انورسادات را به آنها داد. انورسادات، همان كسی است كه در آمریكا قرارداد ننگین كمپ دیوید را با مناخیم بگین نخست‌وزیر رژیم اشغالگر و غاصب صهیونیستی امضا كرد و در میان حیرت بی‌سابقه ملت‌های عرب، این رژیم را به رسمیت شناخت و راه را برای عادی شدن رابطه تعدادی از كشورهای عرب با صهیونیست‌ها عادی ساخت. بعد از این اقدام ننگین بود كه امام خمینی در تاریخ 11 اردیبهشت 1358 طی فرمانی به وزیر خارجه وقت ایران دستور دادند "با در نظر گرفتن پیمان خائنانه مصر و اسرائیل و اطاعت بی‌چون و چرای دولت مصر از آمریكا و صهیونیست ها" روابط دولت جمهوری اسلامی ایران با دولت مصر قطع شود.

قرارداد ننگین كمپ دیوید خشم شدید ملت مصر را نسبت به انورسادات برانگیخت و همین امر موجب شد چند تن از افسران انقلابی ارتش مصر تصمیم به اعدام وی گرفتند و این اقدام انقلابی توسط خالد اسلامبولی به اجرا در آمد و انورسادات خائن در مهرماه سال 1360 درحالی كه از ارتش مصر سان می‌دید با گلوله‌هائی كه از اسلحه این جوان انقلابی خارج شدند به سزای خیانت خود رسید. امام خمینی این اقدام شجاعانه را ستودند و به مردم مصر توصیه كردند فریب آمریكا را نخورند و زیر بار افرادی مثل انورسادات كه نوكر آمریكا و صهیونیست‌ها هستند نروند. خالد اسلامبولی در بیدادگاه دولت حسنی مبارك به شهادت رسید و دولت جمهوری اسلامی یكی از خیابان‌های تهران را به افتخار وی "شهید خالد اسلامبولی" نامید كه اكنون نیز همین نام بر تارك این خیابان می‌درخشد.

دو روز پیش، روزنامه الاهرام چاپ قاهره، متن نامه محمد مرسی به شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی را كه در آن سفیر جدید مصر در فلسطین اشغالی را به وی معرفی كرده است، منتشر كرد. مرسی در این نامه، شیمون پرز را با عبارت "عزیزم و دوست بزرگوارم" مخاطب قرار داده و نوشته: "نظر به علاقه شدیدم برای نشان دادن روابط دوستانه كه خوشبختانه دولت‌های ما را به یكدیگر پیوند داده است، آقای عاطف محمد سالم سیدالأهل را به عنوان سفیر خود به جنابعالی معرفی می‌كنم." وی در نامه خود با این عبارت كه: "افتخار دارم برای جنابعالی سعادت و خوشبختی و برای كشور شما رفاه و آسایش و شكوفائی آرزو كنم" بر دوستی خود با شیمون پرز و علاقه به رژیم غاصب صهیونیستی تأكید می‌كند و نامه خود را با عبارت "دوست وفادار شما محمد مرسی - كاخ ریاست جمهوری مصر" به پایان می‌برد.

سخنگوی ریاست جمهوری مصر در توجیه محتوای این نامه گفته است "این یك امر تشریفاتی است" ولی رسانه‌های جهان عرب این توجیه را رد كرده و نوشته‌اند نیازی نیست در نامه‌های تشریفاتی، اینهمه بر دوستی، وفاداری و علاقمندی به طرف مقابل آنهم رئیس رژیم صهیونیستی تأكید شود.

بالاتر از آنچه در اعتراض رسانه‌های كشورهای عربی آمده این نكته است كه اصولاً رئیس‌جمهور مصر كه با انقلاب مردم علیه رژیم كمپ دیویدی حسنی مبارك به قدرت رسیده، نباید با رژیم صهیونیستی روابط داشته باشد و سفیر مبادله كند. مردم مصر در شعارهایشان، رژیم صهیونیستی را دشمن خود دانسته و حتی به سفارت این رژیم در قاهره حمله كردند و سفیر صهیونیست‌ها را وادار به فرار نمودند.

مردم مصر در یكسال و نیم اخر یعنی بعد از سقوط حسنی مبارك، بارها اعلام كردند كه خواهان قطع رابطه با رژیم صهیونیستی و قطع فروش گاز و هرگونه روابط تجاری با این رژیم هستند. در چنین شرایطی، تبادل سفیر با رژیم صهیونیستی و بكار بردن تعابیری كه نشان دهنده علاقمندی عمیق رئیس‌جمهور مصر به این رژیم و سران آنست به هیچوجه برای انقلابیون مصری قابل پذیرش نیست.

لابد از ترس افكار عمومی بود كه متن نامه مرسی به شیمون پرز كه در 29 تیرماه امسال یعنی سه ماه قبل نوشته و ارسال شده تاكنون پنهان مانده بود و اكنون كه توسط روزنامه الاهرام افشا شده، زلزله سیاسی شدیدی در مصر و جهان عرب ایجاد كرده است. تظاهرات دیروز مردم مصر علیه مرسی و همسان دانستن وی با حسنی مبارك، آغاز ابراز خشم مردم بود.


اكنون كه چهره واقعی محمد مرسی برای مردم مصر فاش شده، باید در انتظار آینده‌ای خطرناك برای وی بود. انقلابیون مصری قطعاً مرسی را تحمل نخواهند كرد و از هم اكنون تصمیم گرفته‌اند مخالفت با او را به مراحل عملی برسانند. گروه اخوان المسلمین نیز با افشای این حركت مرسی دچار مشكلات زیادی در داخل مصر و جهان عرب خواهد شد و حتی مسیر آنچه خود آنها آن را بهار عربی می‌نامند را تغییر خواهد داد و جریان بیداری اسلامی با محوریت ضدیت با آمریكا و رژیم صهیونیستی را تقویت خواهد كرد. برای پیش‌بینی سرنوشت مرسی كه خود را دوست وفادار اسرائیل می‌داند شاید هنوز كمی زود باشد، ولی در این واقعیت تردیدی نیست كه مرسی و اخوان المسلمین نمی‌توانند در آینده مصر و حتی جهان عرب جایگاه ممتازی داشته باشند.

رسالت:لبه‌های تحریم

«لبه‌های تحریم»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم حامد  حاجی حیدری است كه در آن می‌خوانید؛
 مطلب اول
آن‌ها دامنه تحریم را حتی به دارو کشانده‌اند. دارو... دارو... دارو...
این بود که موجب شد، آیت الله سید علی حسینی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، تعبیر "وحشیانه" را برای دور اخیر تحریم‌ها به کار برند.

و واقعاً، این سطح از تحریم‌ها، با هر فرض و معیاری که صورت گرفته باشد، "وحشیانه" است. مانند بستن آب به روی ملت متخصام است.

"وحشیانه" است، به این معنا که بیش از پیش، آشکار می‌شود که این تحریم‌ها بنا به مقاصد اخلاقی و انسانی، و با ملاحظات و رویه‌های اخلاقی وضع نشده‌اند. انگار، آن‌ها، با یک خیال و وهم خام، عزم خود را بر نابودی یک ملت استوار کرده‌اند.

مطلب دوم
آن‌ها می‌گویند، و انگار، باور دارند که ایران، کشور مسئولی نیست.
به زعم آنان، این امکان هست که ایران، در صورتی که شرایط را برای خود تنگ احساس کند، دست به اقداماتی بزند که پیش‌بینی‌ناپذیر، غیر قابل کنترل، و خلاف موازین بین‌المللی باشد. از این روی، ایران را باید "مهار کرد"!

اگر این فرض، در مورد باور تحریم کنندگان، صحیح باشد، می‌توان تصور کرد که لبه‌های امکان تحریم، در دیدگاه آنان کجاست؟

 مطلب سوم
اگر ایران، آن "یاغی" باشد که آنان تصور می‌کنند، محال است که با امکاناتی که امروز دارد، به زانو درآید.پس، تحریم برای به زانو آوردن ایران نیست.

آن‌ها می‌توانند بفهمند که ایران، هرگز با این تحریم‌ها به زانو در نخواهد آمد. ایران، "مهار" نخواهد شد (مگر آن که خود، ضعف نشان دهد و تسلیم شود).

آن‌ها تصور می‌کنند که ایران، کشوری بی‌مسئولیت، با ظرفیت‌های مخرب، علیه نظام بین‌الملل است، پس، می‌توانند بفهمند که ایران با مقدورات سیاسی و جغرافیایی و اقتصادی ویژه خود، در صورتی که بیش از این، فشار تحریم را بر خود حس کند، می‌تواند از بسیاری رفتارهای متعارف امروز خود خارج شود. نتیجه‌ خیال نامربوط آنان، باید چیزی شبیه این باشد، که ایران وارد فاز گسترده‌ای از اقدامات نامتعارف برای حفظ موجودیت خود خواهد شد.

پس، آن‌ها با فکر و تصور خراب خود که پیش‌فرض تحریم‌ها را می‌سازد، می‌دانند، می‌دانند، می‌دانند، می‌دانند که ایران به زانو در نخواهد آمد.
ایران، "مهار" نخواهد شد.

مطلب چهارم
بیایید قدری با فکر و تصور خراب تحریم‌کنندگان همراه شویم.
آن‌ها گمان می‌کنند، ما "یاغی" هستیم، پس، می‌توانند تصور کنند که ایران، می‌تواند رفته رفته هزینه مبارزه پرهزینه و مسئولانه خود با ترانزیت بین‌المللی مواد مخدر را کاهش دهد، و در ازای نابودی جامعه و اقتصاد متخاصم اروپا، و حتی مصونیت خود در قبال ریزش مواد مخدر افغانستان و پاکستان، حتی سهم و اجاره‌ای از ترانزیت بین‌المللی مواد مخدر داشته باشد. آن‌ها گمان می‌کنند، ما "یاغی" هستیم، پس می‌توانند تصور کنند که...

آن‌ها گمان می‌کنند، ما "یاغی" هستیم، پس، می‌توانند تصور کنند که ایران یاغی، در وسط چهار راه جهان، ایستاده است. در وسط چهار راهی که حمل و نقل سلاح و هر کالای ناجور دیگر در آن، بسیار مهم است. آن‌ها می‌توانند تصور کنند که ایران، در صورتی که بیش از این، فشار بر خود حس کند، ملاحظات را کنار خواهد گذاشت و سهم مناسبی از این ترانزیت پر سود را به دست خواهد آورد. آن‌ها گمان می‌کنند، ما "یاغی" هستیم، پس می‌توانند تصور کنند که...

آنها گمان می‌کنند، ما "یاغی" هستیم، پس می‌توانند تصور کنند که ایران با نفوذ دیرپایی که در تجارت بین‌المللی دارد و با ورود به حیطه‌های جدید و مخرب بالقوه، می‌تواند مایحتاج خود را به هر طریقی به دست آورد و به طرف‌های متخاصم آسیب وارد کند. می‌تواند به "دارو"ی  (drug) مورد نیاز خود دست یابد و حتی از انتقال "دارو"ی (drug) مورد نیاز اروپا هم به آن، ممانعتی نکند! آنها گمان می‌کنند، ما "یاغی" هستیم، پس می‌توانند تصور کنند که...

مطلب پنجم
اینها، لبه‌های توقع آنها از سیاست تحریم در نظر خودشان است.
در واقع، من فکر می‌کنم که اگر خود را در افق تصور آنان قرار دهیم، می‌توانیم اذعان کنیم که تحریم‌ها، هیچ گاه اقتصاد ایران را به زانو درنخواهد آورد.

حتی می‌خواهم بگویم، که آنها از تشدید تحریم‌ها علیه ایران خواهند ترسید. آنها حتی از حفظ بیشتر سطح موجود تحریم‌ها هم پرهیز خواهند داشت.

پس، فکر می‌کنم که آنها باید آماده شنیدن سخنان منطقی ایران باشند. البته، پس از آنکه گرد و خاک انتخابات برادر بزرگ‌ترشان نشست.

مطلب ششم
آنها باید آماده شنیدن سخنان منطقی ایران باشند؛ سخنان منطقی؟ کدام سخنان منطقی؟

ملتی که پس از مداخله تلخ و غیراخلاقی غرب، در نابودی عزم خود که در دولت مرحوم دکتر محمد مصدق، مصداق یافته بود، تصمیم گرفت، به هر قیمت، نفت و انرژی اتمی و هر امکان پیشرفت و استقلال دیگر خود را حتی به قیمت رویارویی کوبنده با غرب، حفظ کند، در مقابل این تحریم‌ها به زانو در نخواهد آمد.نخبگان این جامعه، اعتراف تلخ مادلین آلبرایت، وزیر خارجه اسبق ایالات متحده را فراموش نمی‌کنند که این آمریکایی‌ها بودند که دولت مصدق را سرنگون کردند.

ما رضا خان انگلیسی را هم فراموش نخواهیم کرد.وقتی غربی‌ها، به لبه‌های بدبینی‌های موهوم و احمقانه خود نسبت به ملتی که همواره در سراسر تاریخ خود، بیش از آنها، مسئول و پایبند و متعهد و مقید به اخلاق بوده است، برسند؛ وقتی آنها به لبه‌های بدبینی‌های موهوم و احمقانه خود نسبت به ملتی که تنها استقلال خود را طلب می‌کند، برسند؛ و اگر به امکانات بالقوه خیال‌پردازی‌های موهوم خود در مورد رفتار "ایران یاغی" اندیشه کنند، آن وقت سر عقل خواهند آمد. ایران، تنها استقلال عمل خود را می‌خواهد، در متن همه تعهدات بین‌المللی و اخلاقی. همین.

سیاست روز:تركیه بازنده بحران سوریه

«تركیه بازنده بحران سوریه»عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم مانی الوند است كه در آن می‌خوانید؛تركیه پیش از آغاز بحران سوریه، به لطف اقدامات و عملكرد موثر و مدبرانه تیم اردوغان در سیاستهای داخلی و خارجی، به جایگاه تازه ای در منطقه و جهان دست یافته بود و عملا داشت به یك ابرقدرت منطقه‌ای تبدیل می شد،البته با كمك‌ها و حمایت‌های آمریكا، اما آغاز بحران در سوریه ماجرا را تغییر داد. سران تركیه گمان كردند كه این بحران می‌تواند فرصتی باشد برای ارتقای جایگاه این كشور در منطقه و جهان. حجم مخالفت ها با دولت سوریه ترك ها را به این گمان نزدیك كرد كه دولت اسد زود یا دیر(نهایتا چند ماهه) سرنگون می شود. بنابراین آنها تصمیم گرفتند روی اسب برنده(از دید خودشان) شرط بندی كنند و به نفع مخالفان اسد موضع گرفتند؛ موضعی كه به تدریج سخت تر و قاطعانه‌تر شد و به ارسال سلاح و دادن كمكهای لجستیك از سوی تركها به مخالفان اسد انجامید. اما با گذشت ۱۸ ماه از این بحران، اشتباه بودن پیش بینی تركیه را به اثبات رساند. در حال حاضر وضع به جایی رسیده كه دیگر فقط سوریه در بحران نیست، بلكه همسایه این كشور، تركیه، كه پیش از آغاز بحران سوریه از این كشور به عنوان «دوست و برادر» یاد می كرد هم در بحران است؛ بحرانی خارجی و داخلی. سران تركیه اكنون سردرگم اند و نمی دانند در قبال بحرانی كه خود نقش مهمی در ایجادش داشتند، چه باید بكنند كه كمترین هزینه را برایشان در پی داشته باشد.

اما موضع كشورهای دیگر درباره تركیه چیست؟ از ابتدای بحران، عربستان و قطر(به طور عمده) و چند كشور عربی دیگر هم به صف دشمنان دولت سوریه پیوستند و شروع كردند به حمایت از مخالفان اسد. غرب و امریكا و ناتو هم با اعلام مواضع ضد سوری، چنین نشان دادند كه در درگیری و جنگ احتمالی بین تركیه و سوریه، در كنار تركیه اند. اما این مواضع تا چه حد ما به ازای عینی دارد؟ امریكا اخیرا به عربستان و قطر هشدار داد كه سلاح های سنگین به مخالفان اسد ندهند چرا كه این سلاح‌ها ممكن است به دست القاعده، كه در كنار مخالفان قرار دارند، بیفتد و تهدیدی شود برای مواضع امریكا در منطقه. امریكا پیش از این هم نشان داده بود كه به علت نبود آلترناتیو مناسب برای اسد، تمایلی به سرنگونی او ندارد. این به این معنی است كه امریكا عملا تركیه را در درگیری با سوریه تنها گذاشت.

ناتو هم گرچه در بیانیه هایش از تركیه حمایت كرده، اما عملا افسارش در دست امریكا است و یكی از ابزارهای سلطه این كشور بر جهان. پس امریكا(غرب) و تركیه دو موضع متضاد در قبال سوریه دارند: تركیه شدیدا خواهان كنار رفتن اسد است و امریكا، به علت نداشتن آلترناتیو مناسب، تمایلی به این امر ندارد و به نظر می رسد به تضعیف اسد و مخالفانش(اسلام خواهان تندرو) در یك جنگ فرسایشی راضی است. عربستان و قطر هم به خاطر فاصله جغرافیایی شان از سوریه، به هیچ وجه در معرض آسیب های ناشی از جنگ در این كشور نیستند، در حالیكه تركیه با داشتن نهصد كیلومتر مرز مشترك با این كشور، عملا در كنار آتش جنگ داخلی این كشور قرار دارد و می داند كه این آتش می‌تواند به داخل مرزهای تركیه هم سرایت كند، كما این كه تاكنون این اتفاق تا حدی افتاده است.

در اینجا موضع اتحادیه اروپا هم جالب است. تركیه سالهاست تلاش می كند به عضویت این اتحادیه در آید اما همواره با پاسخ منفی این اتحادیه مواجه می شود. اروپا پیش شرط هایی را برای عضویت تركیه تعیین كرده، نظیر توسعه اقتصادی، سیاسی. شكی نیست كه درگیر شدن تركیه در بحران سوریه، از همه نظر به ضرر این كشور بوده است و در صورت شدیدتر شدن درگیری آنكارا و دمشق، می تواند ضربات مهلكی به اقتصاد تركیه وارد كند و وضع سیاسی این كشور را هم دچار بی ثباتی كند(لائیك ها و نظامیان تركیه منتظر فرصتند تا دولت اردوغان را بخاطر مواضع اشتباهش در بحران سوریه، به زیر بكشند.) اینها به این معنی است كه درگیر شدن تركیه در بحران سوریه، سدی است در برابر آرزوی دیرین این كشور برای عضویت در اتحادیه اروپا. كشورهای قدرتمند منطقه(ایران، عربستان و مصر) و نیز رژیم صهیونیستی هم از تضعیف رقیب قدرتمندشان(تركیه) و فرو رفتن این كشور در مرداب بحران سوریه خشنودند. به خصوص آنكه تركیه با رفتارهایش در قبال سوریه، محبوبیتی را كه در چند سال گذشته در منطقه و جهان كسب كرده بود از بین برد و خود را به عنوان كشوری متجاوز و سلطه گر معرفی كرد.

بدتر از همه، به واقعیت پیوستن سناریویی كه تركیه در سر دارد خود می تواند منشا بدبختی های تازه ای برای این كشور باشد. آنكارا اكنون یك هدف دارد: سرنگونی دولت اسد. حال در نظر بگیرید این اتفاق بیفتد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند در صورت سرنگونی اسد، مشكلات تازه و شاید بدتری برای تركیه ایجاد می شود، چرا كه باید كشور(یا كشورهایی) چند پاره را، كه بخشی از آن(علوی ها و دیگر اقلیتها)، به دشمنان قسم خورده تركیه تبدیل شده اند، در كنار مرزهایش تحمل كند؛ مرزهایی كه مطمئنا دیگر آرامش زمان اسد را نخواهند داشت.

وقتی مسئله كردهای سوریه و اعطای خودمختاری نسبی غیررسمی از سوی اسد به آنها و دردسرهای امنیتی ای كه آنها برای آنكارا دارند،به موارد فوق اضافه كنیم به این نتیجه می رسیم كه تركیه در بحران سوریه تاكنون یك بازنده بوده است. بازنده ای كه در حال حاضر در وضعیت آچمز قرار دارد و با هر حركت می تواند وضع خود را بدتر كند. اینها همه حاصل یك برآورد غلط و یك سیاست طمعكارانه است.

تهران امروز:دلایل یك نامه محبت‌آمیز

«دلایل یك نامه محبت‌آمیز»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم حسن هانی‌زاده است كه در آن می‌خوانید؛نامه‌ای كه محمد مرسی به رئیس رژیم صهیونیستی،شیمون پرز ارسال كرده نشانگر رویكرد مشابه سیاست خارجی دولت محمد مرسی با رویكرد دولت مبارك است.با توجه به جملات محبت‌آمیزی كه در این نامه آمده به‌نظر می‌رسد كه محمد مرسی در این شرایط تلاش می‌كند روابط خود را با اسرائیل به گونه‌ای حفظ كند كه رضایت آمریكا و لابی صهیونیزم را داشته باشد.

با توجه به جهت‌گیری‌های اخوان‌المسلمین در مصراز همان اول نمایان می‌نمود كه پیروزی محمد مرسی نمی‌تواند سیاست‌های كلی نظام جدید را نسبت به آمریكا و اسرائیل تغییر بدهد.آمریكا همواره تلاش كرده تا دولت مرسی را برای حفظ منافع خود در خاورمیانه تحت فشار قرار دهد.

این نامه پیام روشن و آشكاری است كه پیروزی شخص مرسی و اخوان‌المسلمین در انتخابات نمی‌تواند فاصله‌ای میان مصر و رژیم صهیونیستی ایجاد كند، مرسی به‌خاطر كسب حمایت‌های مالی، بین‌المللی و دیپلماتیك به سمت سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریكا و اسرائیل كشیده شده و به‌نظر می‌رسد كه تفاوت اساسی میان سیاست‌های مرسی با جهت‌گیری‌های دیكتاتور سابق مصر دیده نمی‌شود.

بااینكه سخنگوی دولت مصر، عاطف محمد سالم این نامه را تشریفاتی خوانده، با این وجود شاهد هیچ‌گونه تغییری در سیاست‌های كلی مصر وجود ندارد و نامه محبت‌آمیز مرسی به شیمون پرز سیاست‌های كلی مصر در قبال اسرائیل را نشان می‌دهد.

با توجه به پذیرش قرارداد كمپ دیوید،مرسی تلاش می‌كند به نوعی اطمینان خاطر به آمریكا و اسرائیل بدهد كه مصر همچنان به قرارداد صلح با اسرائیل پایبند است و تغییری در سیاست خارجی خود نخواهد داد و ساختار سیاست خارجی مصر را در امتداد جهت‌گیری‌های رژیم گذشته ادامه خواهد داد.

در رابطه با واكنش‌هایی كه نسبت به نامه مرسی اتخاذ شده، این نامه از دو بعد قابل تجزیه و تحلیل است.بعد داخلی كه شامل واكنش‌های احزاب چپگرا، احزاب اسلامی و ملی‌گرای ناصریسم است كه به‌خاطر لحنی كه مرسی در این نامه به‌كار گرفته وی را مورد انتقاد قرار داده و او را به بی‌توجهی از شعارهای انقلابی متهم كردند.

متاسفانه به‌خاطر ساختاری كه بعد از پیروزی اخوانی‌ها در داخل مصر به‌وجود آمده،این احزاب تحت‌تاثیر فشارهای اخوان نمی‌توانند كاری از پیش ببرند و اما در رابطه با بعد خارجی، ما شاهد دو جهت‌گیری متفاوت در منطقه هستیم.عربستان،قطر،مغرب وحتی لیبی ممكن است واكنش مثبتی از خود نشان دهند و این نامه نیز می‌تواند اطمینان خاطری برای متحدان آمریكا و اسرائیل در منطقه باشد كه مصر هرگز تغییر نخواهد كرد.

از طرف دیگر مطمئنا ایران و سوریه به این وضعیت واكنش منفی نشان خواهند داد زیرا امید این كشورها این بود كه مصر بعد از انقلاب موضع منفی در برابر اسرائیل و سیاست‌های آمریكا اتخاذ كند،كه این پیش‌بینی با نامه محبت‌آمیز مرسی به شیمون پرز روایت دیگری را نقل می‌كند.  

حمایت:نتانیاهو و ادعای جنگ

«نتانیاهو و ادعای جنگ»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است كه در آن می‌خوانید؛بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر صهیونیستها در روزهای اخیر ادعاهای بسیاری را در مورد اقدام نظامی علیه غزه و سوریه و لبنان مطرح کرده است. همزمان با این ادعاها نظامیان صهیونیستها نیز در غزه، لبنان و سوریه تحرکات نظامی داشته و اقدام به حملات پراکنده و رزمایش‌های متعدد نموده‌اند.

نکته‌ای که در این رفتار ها قابل توجه است رویکرد نتانیاهو به تهدید نظامی مستقیم می‌باشد چرا که در گذشته بیشتر باراک وزیر جنگ و لیبرمن وزیر خارجه صهیونیستها این تهدیدات را مطرح می‌کردند و لفاظی نتانیاهو بیشتر درباره ایران بود.در باب رویکرد نتانیاهو به این مواضع، دیدگاه‌های متعددی مطرح است.

برخی از ناظران سیاسی تاکید دارند که نتانیاهو برای برگزاری انتخابات زودهنگام و پیروزی در آن نیاز به مولفه‌های درونی و بیرونی دارد. آنچه در فضای درونی صهیونیستها مطرح است گرایش تشدید آنان به اصل امنیت می‌باشد. در شرایط کنونی که نتانیاهو از ابزارهایی نظیر اقتصاد برای جلب آراء نمی‌تواند استفاده کند گرایش به امنیت مهمترین مولفه کاری وی است.

هر چند که صهیونیستها رسما اذعان دارند که توان جنگ جدید را ندارند اما نتانیاهو با امنیتی کردن فضا و تاکید بر اینکه جریان راست افراطی توان برقراری امنیت را دارد به دنبال سیاستهای انتخاباتی است. نتانیاهو در زمینه کسب آراء افراطیون که براصل جنگ تاکید دارند جنگ را طلب می‌کند.برخی از ناظران سیاسی نیز ادعاهای نتانیاهو را برگرفته از ناکامی‌های نظامی اخیر این رژیم می‌دانند.

پرواز پهپاد حزب‌ا... به آسمان سرزمین‌های اشغالی و ارسال تصاویر متعدد از مناطق استراتژیک و حتی مراحل رزمایش آمریکا و تل‌آویو در کنار ساخت اولین موشک ضد جنگنده توسط مقاومت غزه عملا ناتوانی نظامی صهیونیستها را آشکار ساخته است. این سناریو مطرح است که نتانیاهو با کوبیدن بر طبل جنگ به دنبال پنهان‌سازی این شکست‌ها می‌باشد.

نکته دیگر ناتوانی نتانیاهو در تحریک جهان مبنی بر تهدید آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای ایران است. نتانیاهو نه تنها نتوانسته خط قرمزی علیه ایران ایجاد کند بلکه نظریه پردازان سیاسی و نظامی صهیونیستها نیز به مخالفت با ادعاهای ضد ایرانی وی پرداخته‌اند نتانیاهو اکنون با سوق دادن تهدیدات به سمت غزه، لبنان و سوریه سعی دارد تا با ادعای جنگ منطقه‌ای از یک سو خواسته‌های خود مبنی بر مقابله با ایران را به جهان تحمیل نماید و از سوی دیگر بر ناکامی‌های خود در مقابله با ایران سرپوش گذارد.

به هر تقدیر لفاظی‌های جنگ‌طلبانه نتانیاهو با هر عنوان که باشد بیانگر یک اصل اساسی است و آن اینکه این رژیم چنان با ‌بحران مواجه شده که برای پنهان‌سازی آن به لفاظی‌های جنگ‌طلبانه روی آورده در حالی که حتی در درون این رژیم نیز تاکید دارند که دوران جنگ‌‌طلبی‌ به پایان رسید و این رژیم دیگر توان تهدید کشورها را ندارد چنانکه عبور پهپاد حزب‌ا... از سیستم راداری این رژیم، شکست میلیاردها دلار هزینه نظامی این رژیم را آشکار ساخت.
 
آفرینش:فرش قرمز برای تحریم ها

«فرش قرمز برای تحریم ها»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است كه در آن می خوانید؛برخوردهای سیاسی با پرونده هسته ای ایران در چند سال اخیر زمینه افزایش تحریم های سیاسی و اقتصادی علیه كشورمان را دوچندان كرده است. اما اگر نگاهی به گذشته رویكرد غرب در مواجهه با پرونده هسته ای ایران بیاندازیم و تاملی در نوع و انگیزه آنها برای افزایش تحریم ها داشته باشیم به نكاتی برمی خوریم كه توجه به آن تصویری از نحوه عملكرد ما درمواجهه با این تحریم ها نمایان خواهد كرد.

اگر به سال های ابتدایی كه پرونده هسته ای ایران به عنوان موضوعی مورد اختلاف در سطح شورای امنیت مطرح شد ، نگاهی داشته باشیم، متوجه می شویم كه تفاوتی در نوع برخورد اروپا و آمریكا با پرونده هسته ای ایران وجود داشت. البته این تفاوت بیشتر نشأت گرفته از اختلاف یا بهتر بگوییم استقلالی بود كه اتحادیه اروپا قصد داشت نسبت به آمریكا از خود نشان دهد.

به بیان واضح تر ما در زمینه به كارگیری دیپلماسی فعال، نتوانستیم آنطور كه باید و شاید از این افتراق اروپا و آمریكا استفاده و طوری سیاست گذاری كنیم كه منافعمان درمیان اختلاف رویكرد این دو قدرت تامین گردد. البته یك طرفه قضاوت نمی كنیم و كارشكنی هایی كه برخی كشورهای اروپایی در همسویی با آمریكا داشتند را نادیده نمی گیریم، اما به هرتقدیر امروز اتحادیه اروپا كاملا دنباله رو آمریكا شده و تكمیل كننده سیاست های آن می باشد.

نكته دیگر این كه در دوره های گذشته ایران و اروپا رابطه نسبتاً معقول سیاسی و به ویژه اقتصادی داشتند. اما با نگاهی به سیر روابط مشاهده می كنیم كه روابط سیاسی ما با اروپا به كلی قطع شده و حوادثی همچون بسته شدن سفارتخانه برخی از كشورهای اروپایی درایران، ضخامت یخ این روابط را به بیشترین حد خود رسانده است. از سوی دیگر مراودات تجاری هم نتوانسته به حدی باشد كه مانع از قطع ارتباط و جلو گیری از سیاست های ضد ایرانی اروپا گردد.

جدای از فرصت هایی كه ما در عرصه سیاسی و اقتصادی دربرخورد با اروپاییان داشتیم و استفاده نكردیم، امروز درعرصه داخلی شاهد شرایطی هستیم كه باعث پهن كردن "فرش قرمز برای تحریم ها" شده است. وضعیت سیاسی و اقتصادی امروز كشورمان، وسوسه بیشتری را در غرب ایجاد كرده تا فشار بیشتری بر ایران وارد كنند. زمانی بود كه اروپاییان افزایش تحریم ها را بر ایران بی فایده می انگاشتند اما نحوه عملكرد ما باعث شده تا مشی فكری آنها تغییركند وهرروز تحریم های جدیدتر و سنگین تری را برای فشار به ایران در نظر بگیرند.

نبود "یگانگی" به معنای واقعی میان مسولان، و به دنبال مقصر گشتن در برخورد با معضلات مختلف كشورسبب شده تا مدیران و تصمیم گیرندگان نتوانند با همگرایی مشكلات را برطرف سازند و این فرصت را به غرب داده اند كه از این اختلاف درجهت افزایش فشارها استفاده كنند.

شاهدیم كه در یك سال گذشته كه نوسانات بازار ارز اقتصاد داخلی مارا دچار اختلال كرده است، غربی ها درچند مرحله تحریم ها علیه ایران را افزایش داده اند. خصوصاً در وضعیت فعلی كه ثباتی بر بازار ارز حاكم نیست، چشم طمع به محدود كردن منابع درآمد ارزی كشور دوخته اند تا بتوانند هرچه بیشتر شرایط را برای ما سخت تر نمایند.

هرچند دربرخورد با این رویه نمی توان انتظار داشت كه یك شبه نوع برخوردها و سیاست های فعلی تغییر كند، اما مسولان را هشدار می دهیم كه در منش و مشی سیاسی و اقتصادی خود توجه و بازنگری داشته باشند و اجازه سواستفاده غرب از فضای غبارآلود داخلی را ندهند.

وطن امروز:شكاف‌های اجتماعی تراژدی اروپایی

«شكاف‌های اجتماعی تراژدی اروپایی»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم حسین میزان است كه در آن می‌خوانید؛تعاریف از قدرت به عدد مصادیق آن مختلف و متنوع است اما بر سر تقسیم آن به قدرت اجتماعی و قدرت سیاسی میان اندیشمندان جامعه‌شناسی سیاسی اجماع نظر وجود دارد. به بیان ساده قدرتی كه از جانب دولت اعمال می‌شود را قدرت سیاسی و قدرتی كه از جانب توده‌ها و جامعه اعمال می‌شود را قدرت اجتماعی نامیده‌‌اند.

آر. اچ. تونی، مورخ معروف انگلیسی در تعریفی از قدرت اجتماعی بر این باور بود كه «قدرت عبارت است از توانایی یك فرد یا گروهی از افراد برای تغییر شیوه عمل افراد یا گروه‌های دیگر، در جهت دلخواه آن فرد یا گروه.» اما در مقابل تعریفی كه جان لاك، فیلسوف انگلیسی از قدرت ارائه داده،‌ تعریف قدرت سیاسی است. آنجا كه وی می‌گوید: «به نظر من قدرت سیاسی، حق وضع قوانین همراه با تعیین مجازات مرگ و همه مجازات‌های كوچك‌تر به منظور تنظیم و حفظ مالكیت است...». مطابق این دو تعریف، واضح است كه قدرت اجتماعی مقوله‌ای به مراتب پیچیده‌تر است و انواع بیشتری از قدرت را دربر می‌گیرد كه نفوذ، فشار، اعتبار و منزلت اهم مصادیق آن است.

بی‌تردید تاثیرات افكار عمومی هم در قالب همین قدرت اجتماعی قابل تعریف و ارزیابی است اما گروه‌های اجتماعی كه اعمال‌كننده قدرت اجتماعی هستند به واسطه وجود شكاف‌ها،‌ تضادها و تعارضات در جامعه به وجود می‌آیند. شكاف‌هایی كه می‌تواند از آبشخورهای مختلفی نظیر قومیت، جنسیت، زبان،‌ اختلاف طبقاتی،‌ مذهب و... منشأ بگیرد. بی‌تردید صورت‌‌بندی شكاف‌های اجتماعی از هر جامعه‌ای به جامعه دیگر تغییر می‌كند و به مختصات آن جامعه وابستگی كامل دارد. با این حال تضادها و تعارض‌های اجتماعی را می‌توان به 2 گونه شكاف‌های فعال و غیرفعال تقسیم كرد.

به عنوان نمونه شكاف مذهبی ممكن است در یك جامعه خفته و غیرفعال باشد و نقش محوری را در كنش‌های سیاسی ایفا نكند. همواره این امكان وجود دارد كه شكاف‌های فعال،‌ غیرفعال شوند و شكاف‌های خفته دوباره بیدار. تا پیش از این ادعا می‌شد شكاف مذهبی و به طور اخص درگیری‌های پروتستان‌ها و كاتولیك‌ها كه زمانی یكی از مهم‌ترین شكاف‌های موجود در اروپا بود، غیرفعال شده است اما در حال حاضر قراینی وجود دارد كه از بیدار شدن مجدد این شكاف خفته حكایت دارد.

در این میان هر قدر ‌غیرفعال شدن شكاف‌های اجتماعی برای یك قدرت سیاسی (دولت) حائز اهمیت است و می‌تواند به پیشبرد پروسه دولت – ملت‌سازی کمک کند، فعال شدن مجدد تضادها و تعارض‌های اجتماعی برای دولت و رهبران سیاسی یك تراژدی واقعی تلقی می‌شود كه می‌تواند وفاق اجتماعی را در جامعه به حداقل برساند. در این میان بار شدن تعدادی از شكاف‌ها بر یكدیگر می‌تواند عمق تراژدی را بیشتر هم بكند و جامعه را تا مرز فروپاشی پیش ببرد.

بررسی وضع كنونی اروپا نشان می‌دهد تضادها و تعارض‌های اجتماعی در قاره سبز در حال فعال شدن است و شكاف‌هایی كه زمانی خفته به نظر می‌رسید، اكنون سر باز كرده است. شكاف‌هایی آنقدر عمیق كه با هیچ ملاتی پر نمی‌شود. آشكارترین شكاف كنونی در اروپا شكاف طبقاتی است كه در كشورهایی نظیر یونان، اسپانیا، پرتغال و ایتالیا نمود بیشتری دارد.

وضع بغرنج اقتصادی در این كشورها سبب شده دولت‌ها سیاست‌های ریاضت اقتصادی را به اجرا بگذارند؛ سیاست‌هایی كه گروه هدف آن، طبقه متوسط جامعه است و سرمایه‌داران كلان از آن ضربه‌ای نمی‌پذیرند. همین رویه سبب افزایش شكاف طبقاتی در جامعه اروپایی شده است.

این اختلاف طبقاتی در حال حاضر به قدری عمیق است كه شكاف میان طبقه بورژوا و كارگر را در اروپای قرن 19 به ذهن متبادر می‌کند. شكاف دیگری كه در اروپای كنونی سر باز كرده و این پتانسیل را دارد که اروپا را تا مرز انهدام پیش ببرد و ژئوپلتیك جدیدی برای قاره سبز ترسیم كند، شكاف مذهبی است. شكاف میان كاتولیك‌ها و پروتستان‌ها كه به ادعای جامعه‌شناسان اروپایی به شكافی خفته بدل شده بود، این روزها فعال‌تر از هر زمان دیگری به نظر می‌رسد. درگیری چندی پیش پروتستان‌ها و كاتولیك‌ها در ایرلند خود شاهدی بر این مدعاست.

شکاف‌های زبانی – قومیتی هم یکی دیگر از تضادها و تعارض‌های اجتماعی موجود در اروپا و در کل غرب محسوب می‌شود که در شرایط کنونی پررنگ‌تر از هر زمان دیگری به نظر می‌رسد. پیروزی حزب جدایی‌طلب کبکواز در انتخابات چندی پیش این ایالت نشان داد که گرایش‌های واگرایانه تا چه حد در غرب و به طور اخص کانادا تشدید شده و اقلیت فرانسوی‌زبان تا چه میزان برای جدا شدن از دولت مرکزی اشتیاق دارد.

همچنین پیروزی حزب جدایی‌طلب «اتحاد جدید فلاندری (N-VA)» در انتخابات محلی بلژیک هم که اخیرا محقق شد، عمق شکاف‌های قومیتی – زبانی در اروپا را به وضوح نشان داد. رهبر فلاندرها که هلندی‌‌زبان محسوب می‌شوند، بلافاصله پس از پیروزی گفت از قدرت خود برای کسب خودمختاری بیشتر مناطق هلندی‌زبان بلژیک استفاده خواهد کرد. در حال حاضر بسیاری بر این باورند که ادامه رشد تمایلات جدایی‌طلبانه در بلژیک می‌تواند این کشور را تا مرز تجزیه شدن پیش ببرد.

اما شاید یکی از مهم‌ترین واگرایی‌هایی که قطعی به نظر می‌رسد و تنها بر سر دیر و زود‌ آن تردید‌هایی وجود دارد، جدایی اسکاتلند از بریتانیاست. در حالی که جدایی ایرلند جنوبی عملا از بریتانیای کبیر چیزی باقی نگذاشت، جدایی اسکاتلند هم می‌تواند میخ آخر را بر تابوت بریتانیایی بکوبد که حالا دیگر باید صغیر نامیدش.

بی‌تردید فارغ از ضربات اقتصادی مهلکی که جدایی اسکاتلند به بریتانیای صغیر وارد می‌کند، فرصتی بزرگ هم در اختیار دشمنان انگلیس قرار می‌دهد. به واسطه همین نگرانی‌ها بود که وزارت خارجه انگلیس 3 روز قبل (17 اکتبر) اعلام کرد استقلال اسکاتلند برای «دشمنان انگلیس» فرصتی فراهم می‌کند که از «بی‌ثباتی و پریشانی» پس از استقلال اسکاتلند استفاده کنند.

قرار است در پاییز سال 2014 همه‌پرسی درباره استقلال اسکاتلند از بریتانیا انجام شود. همه‌پرسی‌ای که به باور بسیاری نتیجه آن از هم‌اکنون مشخص است. تردیدی نیست که استقلال اسکاتلند و حتی طرح بحث جدا شدنش از بریتانیا تمایلات واگرایانه را در ولز و ایرلندشمالی هم که اکنون تحت حاکمیت بریتانیا قرار دارند، گسترش خواهد داد.

همه این اتفاقات اخیر شاهدی متقن است بر وضع بغرنج اروپا؛ اروپایی که تناسب میان قدرت اجتماعی و قدرت سیاسی در آن آشکارا به هم خورده و شکاف‌های به ظاهر خفته آن به وضوح سر باز کرده است. به نظر می‌رسد با بر هم خوردن این تعادل و با وضع موجود، قاره سبز تا مدت‌ها رنگ آرامش به خود نبیند.

مردم سالاری: یک پیشنهاد به اصولگرایان

«یک پیشنهاد به اصولگرایان»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم میرزابابا مطهری‌نژاد است كه در آن می‌خوانید؛ در دریای اندیشه سفری را آغاز کردم و سوار بر توسن خیال به وضعیت‌شناسی امور اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور از سال 84 تاکنون پرداختم. از خیالی به خیال دیگر و تطبیق آن با وضع و روز خودم و همه آنها که می‌شناختم پرواز کردم، به جایی نرسیدم، ناگزیر، توسن خیال را رها کردم و بر واقعیت‌ها متکی شدم و مصمم که براساس واقعیت‌ها به قضاوت بنشینم.

خیال، تجلی«من کودک» آدمی را سبب می‌شود و شایسته نیست با چنین جلوه‌ای با جامعه‌ای که دوران بلوغ خود را سپری می‌کند سخن گفته شود. بهتر است بر واقعیات اتکا کنم و«من با‌لغ» را به میدان آورم تا هم بر«من کودک» نهیب زند که زندگی با خیال نمی‌شود و هم در برابر«من والد» به احترام بنشیند و حضور خود را معنا بخشد. باری«من بالغ» به من حکم کرد که ابتدا باید فرضیه‌های اداره جامعه در این چند سال اخیر، به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را بشناسی و واقعیات را مبنای اثبات یا ابطال آن فرضیه‌ها قرار دهی. سخن درستی است که می‌تواند ماتریس پیچیده ارتباط«من بالغ»، را با«من کودک» و«من والد» پاسخ گوید.

دست به کار شدم تا فرضیه‌های اداره اقتصادی جامعه را بشناسم. به آرشیوها رجوع کردم، صفحات روزنامه‌ها، آرشیو سایت‌ها، جستجوی ماشین‌های جستجو‌گر، سخنرانی‌ها، مصوبات دولت و... و... نظریه‌ای به عنوان نظریه اداره جامعه به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی نیافتم، اما تا دلت بخواهد آرمان‌طلبی‌ها و شعارها و وعده‌ها توجهم را به خود جلب کرد که کمترین آنها، بهترین شرایط و عالی‌ترین زندگی را برای ملت ایران وعده می‌داد. سخن‌ها از تحول اقتصادی، تحول وضع معیشتی و... تشکیل ستادهای تحول توجهم را جلب کرد، اما نظریه‌ای مبنی بر نظریه تحول که مبنای فعالیت‌ها قرار گیرد را نیافتم.

واژه تحول می‌توانست راهگشا باشد برای کشف ابهام چون تحول در سایه تغییرات ساختی معنا پیدا می‌کند و برای تشخیص تغییرات ساختی باید به دسته‌بندی تغییرات عنایتی داشت. نخستین تغییر متوجه سازمانی نظارتی به نام «سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی» است که هم برنامه‌ها را کارشناسی می‌کند و هم به بودجه‌های تخصیصی به آنها نظارت دارد و شاخص‌های پیشرفت و توسعه در مقابل هزینه‌ها و اعتبارات قرار می‌دهد و به قضاوت می‌نشیند، مرکزی است برای تجمیع آمار و اطلاعات. ظاهرا این سازمان باید تغییر را تجربه کند تا تحول حاصل آید. اما چون برای رسیدن به تحول اندکی عجله هست! تا جبران مافات شود، تغییر کافی به نظر نمی‌رسد و سخن از انحلال جان می‌گیرد. اما کدام نظریه‌ای انحلال یک مرکز عظیم کارشناسی و نظارت را برای تحول مجاز می‌شمرد؟ پاسخی در کار نیست. در نقطه مقابل نامه‌ها پشت نامه‌ها، هشدارها، پشت هشدارها که چنین تغییراتی را نه تنها برای رسیدن به تحول مفید نمی‌داند که اعلام خطر می‌کند. استدلال‌ها، التماس‌ها و هشدارها راه به جایی نمی‌برد و برج فرماندهی کارشناسی برنامه‌ها و نظارت بر اجرای آنها فرو می‌ریزد و نخستین اثر وضعی آن به تغییر در ساختار بودجه پیشنهادی دولت به مجلس رخ می‌نماید و بودجه‌ای با یک ماده واحده و یک خرمن اختیارات بدون نظارت و اهدافی کلان و آرمان طلبانه جایگزین نظام بودجه‌ای جزئی نگر و تبصره محور می‌شود. نه در مذاکرات مجلس و نه در لایحه دولت از پشتوانه‌ای نظریه‌ای، بر چنین رویکردی خبری نیست که نیست. ‌الغرض «من بالغ مشاهده‌کننده و نه مفسر» سرگردان که گمشده خود را چگونه و در کجا جست‌وجو کنم تا امکان قضاوت براساس واقعیت‌‌ها برایم میسر ‌شود؟

دو راه بیشتر برایم نمانده است که عبارتنداز:

1- از واقعیات چشم بپوشم و با بیدار کردن «من‌کودکم»، اسب شاهوار خیال را زین کنم و قوه خیال‌پردازی را جایگزین نظریه‌‌پردازی کنم و آرام بگیرم.

2- یک نتیجه منطقی از یافته‌هایم را به شما ارائه کنم؛ درست است که به نظریه‌ای دست نیافتم که کشور براساس آن در این مدت طی طریق کرده باشد، اما آرمان‌ها و وعده‌های داده شده که وجود دارند، براساس واقعیات آنها را به قضاوت بنشینم که کدام محقق شده است و کدام معطل مانده است و «من‌بالغ مشاهده‌کننده» را با پاسخ به این ملاک برای مواجهه مسلح کنم، بر همین اساس دست به بررسی و تجمیع مشاهداتم زدم که خیلی وعده‌ها محقق نشده، بیکاری، گرانی، بی‌برنامه‌گی، تعطیلی کارخانه‌ها، آشفتگی، بلاتکلیفی، عدم دسترسی به آمار و اطلاعات و تبدیل شدن صف حامیان ابتدای دوره از دولت، به صف مخالفان در اردوگاه اصولگرایان محصول چنین بررسی و مشاهده‌‌ای است.

نتیجه منطقی این که نتایج، به ابطال نظریه ناشناخته و ناگفته اداره جامعه گواهی می‌دهند. اصولگرایان ابتدا به بطلان نظریه اداره امور اقتصادی به شیوه چند سال گذشته در دولت‌های نهم و دهم اذعان کنند تا راه برای گفت‌وگو و آینده پژوهی آنان گشوده شود. معرفی هر نوع نامزد با هر ائتلافی برای انتخابات، بعد از چنین اعلام نظری قابل بررسی است!

راه نخست اصولگرایان اعتراف و ابراز ندامت از راهی است که رفتند، پس از آن سخن از نامزد و ائتلاف معنا می‌یابد.

فکر نکنید نتیجه آخری تجلی «من کودک» است نه جلوه آشکار از «من بالغ مشاهده‌کننده و بالغ مفسر و یا ملامتگر» است!

ابتكار:این همه هیاهو برای هیچ؟

«این همه هیاهو برای هیچ؟»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم محمدعلی وکیلی است كه در آن می‌خوانید؛این روزها فضای رسانه ای تحت تاثیر تصمیم نمایندگان مجلس مبنی بر طرح سوال از رئیس جمهور می‌باشد، اقدامی که ظرف هفت ماه گذشته دو بار اتفاق افتاده؛ بار اول در اواخر سال گذشته و همزمان با پایان دوره هشتم مجلس شورای اسلامی طرح سوال از رئیس جمهور به اجراء گذاشته شد. رئیس جمهور با حضور در صحن علنی ضمن دست انداختن نمایندگان به خود نمره 20 داد و با تبسم و بالا بردن دو انگشت به نشانه پیروزی جلسه را ترک کرد.

افکار عمومی در آن زمان هم دلایل ضعیف سوال کننده‌ها را نپسندید و رای به نفع احمدی نژاد داد. اکنون یک بار دیگر بخشی از نمایندگان مجلس نهم تصمیم گرفته اند راه مجلس هشتمی‌ها را پیشه کنند و با طرح سوال مجدد زور خود را بیازمایند، تصمیمی که نتیجه آن برای ناظران روشن است و چشم انداز آن هیچ نتیجه ای ندارد، چرا که آقای احمدی نژاد نشان داده که سر سازگاری با نظارت ندارد و حالا که شمارش معکوس پایان دولتش آغاز شده به این ابزارها تمکین نخواهد کرد و موجب ترک عادت نخواهد شد.

نکته دیگر در بی اثر بودن اقدامات نظارتی مجلس به ترکیب آن بر می‌گردد. از زمانی که قوای اجرائیه و مقننه به دست اصولگرایان افتاد مجلس از کار ویژه خود که همانا نظارت بر دستگاه اجراء بود دور افتاد و ابزارهای نظارتی اش زیر ممیزی مصلحت کند و ناکارآمد گردید.

تعداد طرح‌های استیضاح که در مجالس هفتم، هشتم و نهم به جریان افتاد و در دقیقه 90 به نام مصلحت مسکوت گذاشته شد خود سیاهه بالا بلندی را تشکیل می‌دهد. تکرار ملال آور این وضعیت موجب بی اعتباری ابزارهای نظارتی و تجری دستگاه اجرائی شده است.

مدتهاست که دیگر کسی صدای نظارت و استیضاح و طرح سوال نمایندگان را جدی نمی‌گیرد و تنها آن را تلاش نمایندگان برای تشکیل بیلان کار و خالی نبودن عریضه به حساب می‌آورند. این در حالی است که در کشوری چون ایران به دلیل ضعف اجراء قانون نظارت و ابزارهای آن مهمترین کار ویژه مجلس محسوب می‌شود. نظارت بر حسن اجراء قانون اصلی ترین کارکرد نمایندگی به حساب می‌آید و اقتدار مجلس در گرو نقش نظارتی اش می‌باشد.

در کشور ما مشکل اصلی نبود قانون و یا کمبود قانون خوب نیست، بلکه دیر زمانی است که عدم اجرای قانون و یا اجرای سلیقه ای آن به ویروس عمومی در فضای مدیریتی تبدیل شده است. قانون همچون موم در دستان مسئولان اجرایی تفسیر به سلیقه و دلخواهشان اجراء و یا به کناری گذاشته می‌شود. درموارد بسیار نص و صراحت قانون با آئین نامه‌هایی که در قوه مقننه تنظیم می‌شود، نقض و گرفتار ابهام می‌گردد.

در این روزهائی که گرفتاری‌های مختلف امان از مردم بریده و نگاه حسرت بار آنان به تدبیر مسئولانشان دوخته شده است تا شاید مرهمی بیابند و کمی از آلامشان کاسته شود، دیگر تحمل و حوصله اینگونه اقدامات فانتزی و بی نتیجه را ندارند و با زبان بی زبانی می‌گویند« تو که نوشم نئی، نیشم چرایی؟!».

آرمان:بورس ارز چرا متوقف شد؟

«بورس ارز چرا متوقف شد؟»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم دکتر زهرا کریمی است كه در آن می‌خوانید؛به‌نظر می‌رسد دلیل اصلی توقف راه‌اندازی بورس ارزی، عدم امکان پذیرش نوسانات ارز در بازار آزاد توسط دولت برای مبادلات ضروری است. برای ایجاد آرامش در بورس ارز باید طرف عرضه (انتقال ارز به بورس) فعال باشد، وگرنه انبوهی از متقاضیان ارز وارد بازار بورس می‌شوند و چون عرضه محدود است، آن وقت با راه‌اندازی بورس ارز درست وضعیتی مشابه بازار میدان فردوسی بروز پیدا می‌کرد.

بنابراین اگر دولت امکان عرضه میزان مناسبی از ارز را نداشته باشد، ایجاد یک بازار دیگر توسط دولت کار موثری نخواهد بود. براساس اعلام بانک مرکزی مبنی بر فعالیت اتاق ارزی، دیگر سخنی از بازار بورس ارزی در میان نخواهد بود.

چون بازار بورس محل برخورد عرضه و تقاضاست و قیمت در بازار بورس براساس نقطه تعادلی برخورد میان عرضه و تقاضا تعیین می‌شود. اگر قیمت ارز را بانک مرکزی بر اساس ملاحظاتی خاص برای مبادلات ارزی تعیین می‌کند، دیگر نام بورس ارز مفهومی در چنین مبادلاتی نخواهد داشت. به همین جهت اسم آن را تغییر داده‌اند و اتاق ارزی نامیده‌اند.

اگر بر اساس اعلام دولت قیمت ارز در بازار بورس فقط دو درصد کمتر از بازار آزاد باشد، شوکی به اقتصاد کشور وارد خواهد شد و قیمت ارز در بازار بورس به نوبه خود بر قیمت ارز در بازار آزاد خواهد افزود. در نتیجه این دو به سرعت بر روند افزایش سطح عمومی قیمت‌ها تاثیر می‌گذارند و تورم را افزایش می‌دهند.

بر این اساس بانک مرکزی چاره‌ای جز این نداشته که نرخ ارز در بازار بورس را به کل از بازار آزاد جدا کند و براساس صلاحدید نرخی را تعیین کند. از آنجا که انتقال قیمت آزاد ارز به کالاهای مصرفی و مواد اولیه وارداتی نگران‌کننده است و می‌تواند هرگونه کنترلی را از روی قیمت‌ها حذف کند در واقع همان چیزی که پیش‌بینی می‌شد، اتفاق افتاده است و چند نرخ متفاوت برای ارز به‌وجود آمده است.

از ابتدا هم مشخص بود که بورس ارزی، در شرایط کنونی، توان تامین تقاضای ارز را ندارد و اگر تمام متقاضیان برای ورود به بورس ارزی مجاز باشند، باز هم تقاضا از عرضه پیشی می‌گیرد و وضعیت مشابه بازار صرافان میدان فردوسی تکرار می‌شود. در حال حاضر چندین نرخ ارز به‌وجود آمده است و بخش قابل توجهی از متقاضیان خرید ارز راهی جز مراجعه به صرافی‌ها و پذیرش نرخ بازار ندارند.‬

تاکید بر جایگزینی اتاق ارزی به‌جای بورس ارزی، در عمل به معنی عدم موفقیت پذیرش سازوکار بازار آزاد در تخصیص ارز میان متقاضیان است. در اتاق معاملات ارزی، دولت با تعیین نرخ دلخواه ارز (دلار) که تاکنون حدود 2500 تومان اعلام شده به شمار محدودی از متقاضیان ارز خواهد داد.

 این‌طور که اعلام شده فقط به متقاضیان واقعی ارز فروخته می‌شود و حالا باید مشخص کرد که آیا دانشجویان، مسافران، بیماران و واردکنندگان برخی از کالاها و مردمی که از رشد نرخ تورم نگران هستند و می‌خواهند پس‌اندازهای خود را به ارز خارجی تبدیل کنند که ارزش نسبتا باثباتی دارد، آیا متقاضی واقعی ارز هستند یا متقاضی مجازی ارز؟ اکنون اقتصاد ایران به سوی نرخ‌های متعدد ارز حرکت کرده که برای گروهی رانت‌هایی ایجاد می‌کند اما از سوی دیگر در شرایط تحریم اقتصادی، قطعا راهی جز سهمیه‌بندی ارزی وجود ندارد.

برای این سهمیه‌بندی راهکارهای مختلفی وجود دارد که هریک از این راهکارها نقاط قوت و ضعف مخصوص به خود را دارد. به هر شیوه‌ای که عمل شود، گروهی که سهمیه دریافت می‌کنند نسبت به کسانی که به ارز خارجی دسترسی ندارند از مزیت بالایی برخوردار می‌شوند و در چنین شرایطی سهمیه‌بندی ارزی به نابرابری و افزایش شکاف درآمدی منجر می‌شود.

در دوران جنگ تحمیلی، وزارتخانه‌ها ارز محدود را میان متقاضیان سهمیه‌بندی می‌کردند و حالا این وظیفه قرار است به عهده اتاق ارزی گذاشته شود. امیدوارم مشکل تحریم‌ها حل شود و با ایجاد آرامش در اقتصاد و افزایش کارایی در دستگاه اجرایی و تقویت نهادهای نظارتی محیط مناسب برای فعالیت‌های اقتصادی مولد فراهم شود.

مشکل دیگر در این میان اختلاف‌نظر میان دولت و مجلس درمورد نحوه استفاده از اختلاف قیمت ارز است. مجلس می‌خواهد تمامی اختلاف قیمت فروش ارز با قیمت ارز در بودجه سال 91 به خزانه وارد شود و دولت حق استفاده دلخواه از آن را نداشته باشد. از سوی دیگر مسلم است که دولت امکان اجرای این قانون را ندارد. چون با کاهش فروش نفت، بخش مهمی از درآمدهای پیش‌بینی شده در بودجه تحقق پیدا نکرده است و دولت باید به هر شیوه‌ای که می‌تواند کسر بودجه خود را تا حدودی سروسامان دهد.

یک طرف مهم ماجرا یارانه‌های نقدی است و طرف دیگر هم تمامی دستگاه‌های دولتی و پیمانکاران طرف حساب دولت هستند که به‌دلیل کمبود درآمدهای دولت، با مشکل نقدینگی مواجه شده‌اند. به‌طور مثال وزارت بهداشت از کمبود دارو و امکانات درمانی خبر می‌دهد.

در چنین شرایطی دولت چه انگیزه‌ای برای تزریق ارز به بازار بورس و دریافت 1226 تومان به ازای هر یک دلار خواهد داشت؟ در حال حاضر شکل‌گیری اتاق ارزی وجود نرخ ارز چندنرخی را قانونی کرده است ولی با توجه به اختلاف‌نظر دولت و مجلس درمورد نحوه استفاده از اختلاف نرخ ارز، معلوم نیست که نتیجه آن برای حل مشکلات کسری بودجه چه خواهد بود.

دنیای اقتصاد: هدفمند کردن برنامه هدفمندسازی یارانه‌ها

«هدفمند کردن برنامه هدفمندسازی یارانه‌ها»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای  اقتصاد به قلم دکتر حسین عباسی است كه در آن می‌خوانید؛شرایط اقتصادی کشور به خصوص تورم بالا و افزایش نرخ ارز باعث شده که تصمیم‌گیران اقتصادی در جهت متوقف کردن فاز دوم برنامه هدفمندی یارانه‌ها گام بردارند.

همین شرایط به همراه واقعیت‌های اقتصاد ایران لزوم بازبینی کلیت این برنامه را هم گوشزد می‌کند. برنامه هدفمندی یارانه‌ها باید به سمت برنامه هدفمند کردن کمک‌های دولتی در قالب نظام حمایت اقتصادی از اقشار کم درآمد تغییر جهت دهد.

برنامه هدفمندی یارانه‌ها، مستقل از انتقاداتی که همواره از نحوه اجرای آن مطرح شده است، سیاستی ضروری بود. برای سال‌ها قیمت کالاهایی که دولت ارائه می‌کرد ثابت بود یا افزایشی بسیار کمتر از نرخ تورم داشت. در نتیجه، تقاضای این کالاها و به تبع آن، یارانه‌ای که دولت برای آنها پرداخت می‌کرد به سرعت افزایش یافت.

برنامه هدفمندی یارانه‌ها با افزایش قیمت کالاهای دولتی، کنترل تقاضا، کنترل یارانه‌های پرداختی و تصحیح رفتار مصرفی را دنبال می‌کرد. برای جلوگیری از کاهش شدید قدرت خرید مردم و ممانعت از بروز مخالفت عمومی با برنامه، دولت پرداخت نقدی یارانه‌ها را در دستور کار قرار داد. مبلغ کنونی پرداخت‌ها هر ساله بودجه‌ای برابر 40 هزار میلیارد تومان طلب می‌کند که در حدود 40 درصد بودجه 1389 و حدود یک چهارم بودجه 1390 است. این ارقام و نسبت‌ها به روشنی بیانگر چالش‌های ادامه برنامه است.

نخست، اگر دولت مبلغ پرداختی را ثابت نگه دارد، با شرایط تورمی حاضر، چندی طول نخواهد کشید که قدرت خرید یارانه نقدی تقریبا از میان خواهد رفت. به علاوه اگر دولت قیمت‌های کالاهای دولتی را ثابت نگاه دارد، در مدت کوتاهی اقتصاد به شرایط پیش از آغاز برنامه باز خواهد گشت و این یعنی بی نتیجه بودن کل تلاش‌های دولت برای حل مشکل یارانه‌ها.

دوم، اگر دولت بخواهد قدرت خرید یارانه پرداختی را حفظ کند، ناچار است هر ساله مبلغ پرداختی را برابر با نرخ تورم افزایش دهد. چنین افزایشی به معنای پرداخت بخش بزرگی از بودجه سالانه است که در بلندمدت غیرممکن است. مشکل بزرگ‌تر این گزینه وابسته کردن مردم به دریافت پول از دولت است. این وابستگی در صورت امتداد انگیزه فعالیت اقتصادی را کاهش می‌دهد. به علاوه بعد از مدتی قطع چنین پرداخت‌هایی با مخالفت‌های شدید روبه‌رو می‌شود. تجربه یونان که پرداخت‌های سخاوتمندانه دولتی در سطحی بسیار کمتر از گزینه مطرح شده در اینجا را برای سال‌ها در دستور کار داشت، می‌تواند ما را از نتایج وخیم چنین گزینه‌ای آگاه کند.

سوم، قطع یارانه پرداختی بسیاری از خانواده‌ها را با مشکل مواجه خواهد کرد. شاید خانواده‌های با درآمد متوسط بتوانند با جابه‌جایی برخی هزینه‌ها شرایط سخت کنونی را پشت سر بگذارند، اما خانواده‌های کم درآمد، تقریبا سه دهک کم درآمد جامعه، با مشکلات معیشتی شدید مواجه خواهند شد. برآیند این گزینه‌ها تنها به یک راه‌حل می‌رسد؛ حرکت از برنامه کنونی هدفمندی یارانه‌ها به سمت هدفمندی پرداخت‌های حمایتی دولت.

سازمان‌های دولتی و غیردولتی مختلف اطلاعات ذی‌قیمتی از خانوارهای نیازمند حمایت در اختیار دارند. با تجمیع این اطلاعات و گسترش خدمات حمایتی به سایر خانواده‌هایی که به هر دلیلی درآمد ناکافی دارند، می‌توان به سمت ایجاد تور حمایت اقتصادی، مشابه نظام‌های حمایتی که در همه کشورهای پیشرفته وجود دارد، حرکت کرد. خانوارهای کم‌درآمد می‌توانند با پیوستن به این تور حمایتی خود را در مقابل شرایط بد اقتصادی محافظت کنند. به این صورت دولت فقط حداقل‌های لازم را برای ضعیف‌ترین اقشار تامین می‌کند، نه درآمد مستمر برای همه اقشار را.

به علاوه اطمینان از برخورداری ضعیف‌ترین اقشار از حداقل‌های لازم دست تصمیم‌گیران را در انجام اصلاحات اقتصادی کمی بازتر می‌کند. عدم وجود چنین نظام حمایتی همواره یکی از بزرگ‌ترین مشکلات تصمیم‌گیران در انجام تغییرات اساسی در اقتصاد بوده است. تشکیل تور حمایتی موثر می‌تواند این ضعف بزرگ اقتصاد ایران را برای همیشه حل کند.

اصلاحات اقتصادی هیچ گاه بدون هزینه نیستند. اگر بتوانیم این اصلاحات را در زمان مناسب انجام دهیم شاید بتوانیم هزینه‌های اصلاحات را تحمل کنیم. اگر تعلل کنیم، ممکن است هزینه‌های اصلاحات به طرز غیرقابل‌تحملی افزایش یابد. برنامه هدفمندی یارانه‌ها اصلاحی لازم بود، ولی این برنامه اکنون نیازمند اصلاح است. حرکت به سمت هدفمند کردن هدفمندی یارانه‌ها، اصلاحی ضروری است.

گسترش صنعت:نقش و سهم صادرات خدمات با فناوری بالا در تجارت جهانی

«نقش و سهم صادرات خدمات با فناوری بالا در تجارت جهانی»عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم مهدی فتح‌اله است كه در آن می‌خوانید؛نقش خدمات در توسعه اقتصادی کشورها امری حیاتی و ضروری است. در یک دهه گذشته این بخش دارای سریع‌ترین رشد در اقتصاد جهانی بوده و تجارت و سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در بخش خدمات رشد سریع‌تری را نسبت به بخش کالا داشته است.

آمارها حاکی از آن است که کشورهای در حال توسعه حتی دارای نرخ رشد سریع‌تری در این بخش بوده‌اند به‌طوری‌که سهم آنها در صادرات جهانی خدمات از ۱۴ درصد در سال‌های ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹ به ۱۸ درصد در سال‌های ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۸ و در نهایت به ۷۵ درصد در سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ رسیده است.

فناوری به‌طور فزاینده‌ای در تجارت خدمات، مثل آموزش و پرورش و مالی و همچنین تولید مجموعه‌ای از خدمات قابل تجارت مثل توسعه صنعت نرم‌افزار و دسترسی به اینترنت به‌کار گرفته شده است. به علاوه آزادسازی تجاری در بسیاری از کشورها در مرحله نخست در خدمات تهیه شده برای خارج و بخش خصوصی مثل ارتباطات راه دور، حمل‌ونقل و مالی صورت گرفته است.

تقریبا در هر کشوری، عملکرد بخش خدمات می‌تواند در یک طیف بین دو نقطه رشد سریع و کند قرار گیرد. کشورهای در حال توسعه احتمالا به‌طور خاصی از افزایش آزادسازی داخلی و حذف موانع صادراتی خود منفعت بیشتری کسب خواهند کرد. درآمد حاصل از کاهش حمایت از خدمات چند برابر آزادسازی تجارت کالاست.

سهم خدمات در تولید ناخالص داخلی کشورهای در حال توسعه از ۴۰ درصد در سال ۱۹۶۵ به حدود ۵۰ درصد در سال ۱۹۹۹ و ۷۰ درصد در سال ۲۰۰۹ افزایش یافته است. در حالی‌که در کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی، متوسط سهم خدمات در تولید ناخالص داخلی از ۵۴ به ۸۰ درصد افزایش یافته است.

در میان بخش‌های دارای سریع‌ترین رشد در بسیاری از کشورها، خدماتی چون ارتباطات‌، نرم‌افزار و مالی بیشترین نرخ رشد را در میان خدمات با فناوری بالا داشته‌اند. خدمات فقط در بردارنده منافع مستقیم برای مصرف‌کننده نیست بلکه به کارکرد کلی اقتصاد کمک می‌کند. یک بخش خدمات کارآمد و قانونمند به تغییر کارایی پس‌اندازها به سمت سرمایه‌گذاری، اطمینان از این‌که منابع به پربازده‌ترین فعالیت‌های اقتصادی تخصیص یافته و ایجاد تسهیلات بهتر برای تسهیم ریسک در اقتصاد رهنمون می‌شود.

گسترش اینترنت که قدرت تحرکی به اقتصادهای مختلف در اقصی نقاط دنیا داده است، گواهی بر اهمیت خدمات ارتباطاتی است.

خدمات با فناوری بالا سریع‌ترین عنصر رشد تجارت جهانی در ۱۵ سال گذشته بوده است. در سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ نرخ رشد سالانه صادرات خدمات با فناوری بالای ۹ درصد در سال و در مقابل ۲/۸ درصد در سال برای کالا بوده است.

بر این اساس می‌توان گفت که نرخ رشد تجارت خدمات با فناوری بالا از سال ۲۰۰۵ بیشتر از نرخ رشد تجارت کالاها با فناوری بالا بوده است که این امر نشان‌دهنده اهمیت بخش خدمات با فناوری بالا در تجارت کشورهاست.

شنبه 29/7/1391 - 14:33
دانستنی های علمی


در شماره قبل چنین خواندید:

پیش نیازها

«مهمترین پیش نیاز در كار گروهی، هدف مشترك، همدلی، تعهد، صبر، تصمیم به كار گروهی و احترام به شخص و افكار یكدیگر است.

در غیر این صورت یا كار پیش نمی‌رود، یا بدون برخی از اعضا پیش می‌رود كه این رفتار رضایت بخش نیست .

برای حفظ قوانینِ گروه ، نیاز به یك مربی (در مراكز) یا معلم (در مدرسه) است.

مكان مناسب، پیش نیاز دیگر است. زیرا اعضا گروه نیاز دارند كه در زمان‌هایی مشخص گِرد هم نشسته و پیرامون كار صحبت كنند.

زمان و ساعات مشخص برای انجام كار از دیگر پیش نیازهای ضروری است. بعد از این شرایط به شروع كار پژوهش وحافظ شناسی می‌رسیم كه تا هفته بعد درباره آن تحقیق کنید:

حافظ چه کسی بوده ؟چه زمانی بوده ؟ کجا بوده ؟ چه میکرده؟ چرا به این هنر روی آورده؟ چگونه به هنر روی آورده است؟»

***

اکنون ادامه متن با عنوان 12 گام در پژوهش

1 - شناسنامه تحقیق: كه در آن موضوع، افراد، مكان، زمان، مدت و حدود كار مشخص می‌شود.

2 - طرح تحقیق: كه این طرح شبیه اسكلت‌بندی یك ساختمان است و نقشه‌ای برای كار دارد.

3 - مرجع گزینی: برای انتخاب مراجع قابل مطالعه به مربی، معلم، كتابدار و كتاب‌شناس‌ها مراجعه كنید.

4 - یادداشت نویسی: پس از انتخاب مرجع، آنرا یكبار تندخوانی می‌كنید و در صورت نیاز از مطالب مهم یادداشت می‌نویسید.

5 - طبقه بندی یادداشت‌ها: یادداشت‌ها بر اساس نقشه و طرح پژوهش طبقه‌بندی می‌شود.

6 - ارزیابی یادداشت‌ها: یادداشت‌ها را مرور می‌كنید، مطالب ضعیف را كنار می‌زنید.

7 - تهیه پیش نویس: پس از طبقه‌بندی و نقد یادداشت‌ها، می‌توانید بر اساس متن اولیه آن را بنویسید.

8 - نقد و نظر نوشته: نوشته را اعضا گروه، معلم، مربی و كارشناس بخوانند.

9 - تنظیم متن نهایی: پس از آنكه همه اعضاء گروه، ناظر، مربی، معلم و كارشناس كار را خواندند، به پیشنهادها توجه می‌شود، كسری‌ها جبران و متن نهایی نوشته شود.

10 - سخن سنجی و تهیه نمایه‌ها: بعد از متن نهایی نوبت به تهیه نمایه‌ها می‌رسد كه عبارتند: از اعلام اسامی اشخاص، اسامی كتاب جایها و…و باردیگرنظرسنجی.

11 - ویرایش متن: در آخرین مرحله كار یك نفر كه با ویرایش آشنایی دارد، كار را قبول كرده و متن را ویرایش می‌كند تا برای خواندن بی‌عیب باشد.

12 - امور تكثیر و صحافی: پس از این مرحله، كار تایپ و نمونه خوانی و در نهایت تكثیر و صحافی صورت می‌گیرد كه به هر یك از اعضا یك نسخه از آن را برای خود نگاه داشته و به تعداد مورد نیاز دیگر تكثیر می‌شود.



***

اجزاء یك پژوهشنامه

سامان دادن به یك پژوهشنامه در قدیم «تبویب» نامیده می‌شد، امروز شاید بتوان «ساختار بیرونی» به آن گفت ولی برای ما همان سامان‌دهی مناسب است.

برای سامان دادن پژوهشنامه به نكات عطار پژوهی و مطالب دیگری نیاز داریم كه عبارتند از:

* صفحه جلد: كه روی آن عنوان موقت یا عنوان نهایی (كه كوتاه و شفاف باشد) نام اعضا گروه، عنوان مركزی كه در آن كار شده و سال پژوهش نوشته می‌شود.

* صفحه اول: طبق مقررات وزارت ارشاد، صفحه اول عنوان مبارك«بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم »و صفحه بعد تكرار صفحه جلد است.

* صفحه شناسنامه: عنوان كتاب، نویسندگان، مترجم، ویراستار، تصویرگر، تاریخ، تیراژ، قیمت و…نوشته می‌شود.

* صفحه‌های پیش گفتار: در دیباچه یا پیش‌گفتار و یا چكیده خلاصه‌ای از كلیات كار می‌آید.

* صفحه یا صفحه‌های فهرست مطالب: سرفصل‌های انتخاب شده نوشته می‌شود و شماره صفحه مربوطه در آن ذكر می‌شود.

* مقدمه: كلیاتی پیرامون شروع كار، روند كار، و مسایل مطرح شده در كار، ملاك و معیار و در نهایت دریچه‌ای است كه روی متن باز می‌شود.

* پی‌نوشتها: هر نوشته نیازمند توضیحاتی‌ست كه جای آن در متن اصلی نیست می‌توان آن را در انتهای متن با ذكر شماره سطر و صفحه آورد.

* نمایه‌ها: نمایه نویسی یعنی بیرون آوردن برخی كلمات یا اسامی كه معمولاً خواننده به دنبال آن می‌گردد.

اینها را در پایان كتاب به صورت الفبایی با ذكر شماره صفحه بنویسید.

* فهرست منابع و مأخذ: هر نوشته مدیون نوشته و نویسندگان پیش از خود است، چه نیكو اگر به حقوق نویسندگان قبلی احترام بگذاریم و از آنان یاد كنیم. كه می‌تواند براساس كتاب تنظیم شود یا بر اساس نویسنده و مولف تنظیم شود كه به هر حال الفبایی‌ست.
پنج شنبه 27/7/1391 - 14:51
ایرانگردی
لیلی زمانی


این بار سفری خواهیم داشت به قزوین تا از دو بنایی دیدن کنیم که بیشتر با آثار تاریخی اصفهان شناخته می شونـد «عالی قاپو و جهان نما» قزوین که خود سرزمینی است باستـانی در نوشته های قدیم اروپا به نــام « ارساس » یا « ارسا سیا» و در تاریخ یونان همان شهر قدیمی « راژیا» و در زمان اشکانیان به نام موسس آن « اردپا » نامیده شده است.

ساسانیان آن را «کشوین» می گفتند و با نام های قسوین و یا کاسپین هم خوانده شده است. در این شهر باستانی به دیدن «عالی قاپو» قزوین می رویم. دروازه عالی قاپو از دوره صفویان در قزوین به جا مانده است. البته تنها ساختمانی است که از 7دروازه کاخی سرپا است.

در دو سوی نیم تاق دروازه سکوهای سنگی ساخته شده است.

داخل ساختمان و سقف بلند نیمه گنبدی آن از آجرکاری بسیار زیبایی برخوردار است و با پله ای مارپیچ به طبقه بالا و نقاره خانه راه دارد.

این ساختمان محل پذیرایی و دیدار و گفتگوهای سیاسی سفیران کشورهای خارجی و وزیران و استانداران با شاه بوده است. برای سکونت میهمانان نیز رو به روی دروازه ساختمانی در درون کاخ به نام «جهان نما» بنا شده بود.

بر پایه این ساختمان در دوران قاجار ساختمانی ساختند که همچنان باقی است. یکی از وقایعی که در این محل اتفاق افتاد و سردر عالی قاپو شاهد آن بوده پناهندگی سلطان بایزید فرزند پادشاه عثمانی است. از این ساختمان در بسیاری از گزارش های سفرا و جهانگردان خارجی و نویسندگان ایران نام برده شده است.

در زمان صفوی همچنین یک ساختمان کلاه فرنگی که به چهل ستون قزوین نیز معروف است ساخته شده است.

طبقه بالای چهل ستون قزوین در زمان قاجار ساخته شد اما اشکوب هم کف آن در زمان شاه تهماسب یکم صفوی ساخته شده است.

در سالن ساختمان کلاه فرنگی یک حوض قراردارد با سنگ های مرمر سبز رنگ و فواره ای در میان آن دیده می شود. طبقات این ساختمان به وسیله پله به هم راه دارد. دیوارهای آن از تعدادی نقاشی های زمان صفوی پوشیده شده که متاسفانه در بازسازی زمان قاجار به این آثار هنری آسیب وارد شده است.

پنج شنبه 27/7/1391 - 14:51
دانستنی های علمی

فروردین
دیگران زیاد تمایل ندارند شما را خوشحال كنند. ترجیح می دهید كارها را به تنهایی و كامل تر انجام دهید به جای این كه با عجله و ناقص باشند.

 اردیبهشت
می خواهید به بلندی ها پرواز کنید اما موقعیت های اخیر شما را به فراز و نشیب های زیادی برده است.اکنون مجدداً  فرصتی دارید تا به اوج بروید حتی اگر زندگی متغیر است . نگران نباشید!

خرداد
قدرت فوق العاده ای دارید، گرم وصمیمی هستید، اعتماد به نفس دارید و آماده اید تا خواسته های زندگی تان را به دست آورید. اگر منتظر فرصت مناسبی بودید تا حركت احساسی انجام دهید، باور كنید اكنون زمان مناسبی است

تیر
چند روز آینده روابط دوستی نزدیک دارای اهمیت است. معمولاً سعی میکنید با کسی مشاجره نکنید حتی اگر جدی نباشد. اما گاهی لازم است در باره مسائل سخت صحبت کنید. اگر همسرتان می خواهد با شما جدی صحبت کند از زیر آن در نروید.
 مرداد

امروز روز خوبی برای رسیدگی به كارهای روزمره است و هم چنین هر كار دنیوی دیگری كه مدت زیادی است روی دوشتان سنگینی می كند. گرچه ممكن است لذت زیادی از انجام این كارها نبرید، حداقل، زمانی كه كارها را به اتمام برسانید، خرسند وراضی شده و می توانید راحت بنشینید و تلاش سخت خود را تحسین كنید.

شهریور
از مصاحبت با آشنایان لذت می برید.البته این کار وقت زیادی را از شما می گیرد.برای استراحت می توانید کمی جدول حل کنید.

مهر
امروز یکی از منابع آرامش شما غذا خوردن است که اگر خیلی نگران دور کمر خود نیستید خبری عالی است و اگر نگرانید،خیلی خبر خوشی نیست.اگر می خواهید برای افراد فامیل غذایی آماده بکنید،به نظر می رسد که آن قدر غذا خواهید پخت که مقدار زیادی اضافه خواهد آمد،پس در مورد بقیه غذاها منطقی تر برخورد کنید و به جای این که آنها را تا ته بخورید،آنها را درون فریزر بگذارید.

آبان
یک نفر به عشق و حمایت شما نیاز دارد.شاید کتاب یا مجله ای بخوانید که باعث شود  به سلامتی  جسمی تان توجه بیشتری پیدا کنید.

آذر
یك روز وسوسه كننده دیگر است برای این كه فقط به چیزی كه به نظر بدست آوردنش مشكل یا غیر عملی است فكر كنید. هر چه می كنید، خیلی جدی نباشید چون در هر مسئله ای كه بد و مشكل به نظر می رسد یك خیری وجود دارد. مسئله اینجاست كه شما در حال حاضر نمی توانید آنرا درك كنید چون زیادی خود را درگیر این مسئله كرده اید كه یك جائی اشتباهی پیش آمده. باور كنید چنین چیزی نیست، پس نگرانی را متوقف كنید.

دی
كمی بیش تر از همیشه حساس هستید و بی هیچ دلیلی عصبانی می شوید. اگر خودتان را كنترل نكنید بعداً مجبور می شوید عذرخواهی كنید. امروز سعی كنید قبلاً از این كه حرف بزنید خوب فكر كنید.

بهمن
به عنوان یک علامت با عنصر هوا واقعاً از استفاده از ذهنتان لذت می برید و این موضوع امروز صحیح می باشد.سلولهای خاکستریتان را بکار اندازید.در رابطه با مطالب زیاد مطالعه یا یادداشت نکته ها مهم است .همچنین امروز بیان احساسات بسیار ساده تر می باشد بنابراین به شانسها چنگ بزنید و محکم بچسبید تا روابط خاص خود را زیادتر کنید.

اسفند
همکاران دسته جمعی یک کمک واقعی می شوند و شما به حاشیه کمرنگ می شوید. حالا با پیشنهادات و ایده ها در لبه ظاهر می شوند – به خدا استعداد هایتان را پنهان نکنید- شما دورتر از آن هستید که کمک کنید.

پنج شنبه 27/7/1391 - 14:29
موبایل
به گزارش رویداد به نقل از باشگاه خبر نگاران، تعداد تلفن های همراه در ایران بیش از جمعیت کشور است و ایران با بیش از 70 میلیون نفر جمعیت بیش از 100 میلیون سیم کارت ثبت شده دارد و برحسب عادت های موبایلی ما ایرانیها، روزانه بیش از تعداد جمعیت کشور SMS در میان کاربران رد و بدل می‌شود.

این عادت های موبایلی در حدی است که براساس تحقیقات صورت گرفته از یک جامعه آماری دانشجویی مشخص شده که 94 درصد دانشجویان به گفته خودشان هر روز پیامک ارسال می‌کنند و جالب این است از هر 10 نفر دانشجو یک نفر در حین برگزاری آزمون و 9 نفر در حین برگزاری کلاس پیامک ارسال می‌کنند.

 

در همین حال 3 نفر از هر 4 نفر دانشجوی ایرانی حین خواب موبایل خود را در کنار رختخواب خود دارند و همین تعداد نیز اعتراف کرده اند که موبایل خود را زمانی که به حمام یا دستشویی می روند برای ارسال پیامک و یا پاسخگویی با خود می برند؛ 63 درصد این افراد هنگام دوش گرفتن به یک تماس تلفنی پاسخ داده اند و 41 درصد نیز بخش زیادی از زمان خود را در دستشویی برای برقراری یک تماس واقعی گذرانده اند.

 

16 درصد موبایل ها به فاضلاب آلوده شده اند

عادت های موبایلی ما به همین ها خلاصه نمی شود و نتایج بررسی ها نشان می دهد که از هر 4 نفر راننده 3 نفر پشت فرمان با موبایل صحبت می‌کنند یا SMS می فرستند و این را نمی دانند که ارسال یک متن به طور متوسط حدود 4.6 ثانیه چشم راننده را از جاده دور می‌کند و اگر شما با سرعت 60 کیلومتر بر ساعت در حال حرکت باشید این برابر است با رانندگی با چشمان بسته در طول یک زمین فوتبال!

 

نتایج تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که به طور متوسط ایرانیها 3 ساعت در روز به صفحه مانیتور و یا صفحه موبایل های هوشمند خود چشم می دوزند و 20 درصد ایرانیها علاوه بر استفاده بیش از حد از موبایل، از کامپیوتر هم بیش از حد استفاده می‌کنند.

در نهایت اینکه بررسی ها گواه این است که 16 درصد موبایل مشترکان به فاضلاب آلوده شده اند.

 

عارضه تاربینی و خشکی چشم در استفاده طولانی مدت از موبایل

سندرم دید کامپیوتر یا CVS از مشکلاتی است که از نگاه کردن به صفحه نمایش کامپیوتر یا گوشی های هوشمند حادث می‌شود و عوارضی همچون خشکی چشم، سردرد، تاربینی و نزدیک بینی را به همراه دارد.

باید بدانیم که ما به طورعادی 16 تا 20 بار در دقیقه پلک می زنیم اما هنگام نگاه کردن به صفحه موبایل فقط 6 تا 8 بار پلک می زنیم که این امر ممکن است عوارضی مانند خشکی چشم را به همراه داشته باشد.

 

موقعیت قرارگیری نامناسب گردن و دید ثابت در استفاده طولانی مدت از موبایل احتمال بروز سردرد را افزایش می دهد؛ همچنین حین استفاده از موبایل، ماهیچه های چشمی ثابت دیگر نمی توانند در فواصل مختلف متمرکز شوند و این مشکل شاید در آغاز موقتی باشد اما به مرور به صورت یک مشکل دائمی مانند تاربینی بروز پیدا می‌کند.

در همین حال تمرکز روی صفحه نمایش از فاصله نزدیک برای مدت طولانی باعث خشک شدن ماهیچه های چشمی و بروز عارضه ای به نام نزدیک بینی می شود که در حالت عادی این ماهیچه ها در فاصله 20 پایی متمرکز می شوند.

 

وزوز کردن گوش ناشی از زیاد صحبت کردن

وزوز کردن گوش نوعی دیگر از عوارضی است که احتمال آن در کاربرانی که بیش از اندازه با موبایل صحبت می‌کنند شایع است.

در کاربرانی که به طور متوسط بیش از 10 دقیقه در روز مکالمه می‌کنند احتمال ابتلا به این آسیب تا 71 درصد افزایش می یابد و این در حالی است که هیچ درمانی برای مشکل وزوز کردن گوش وجود ندارد. همچنین تحقیقات نشان می دهد که 37 درصد از کاربران گوشی های موبایل، احتمال دارد گوششان وزوز کند.

 

استفاده ممتد از موبایل و کم خوابی و تومورهای مغزی

تحقیقات نشان داده است که اشعه موبایل حدود 6 دقیقه خواب را عقب می اندازد و ممکن است باعث بروز تغییراتی در مراحل خواب شما شود. همچنین برخی بررسی ها حاکی از آن است که از تلفن همراه اشعه های غیریونی ساطع می‌شود و افرادی که بیش از 10 سال از این وسیله استفاده کرده باشند 50 درصد بیشتر در معرض ابتلا به تومورهای مغزی قرار دارند. حتی برخی از تحقیقات ارتباط بین اشعه های ساطع شده از گوشی های موبایل را با نوعی سرطان مغز به نام "گلیوما" ثابت کرده است.

 

آرتروز و بیماریهای ستون فقرات که در رده های سنی 40 و 50 سال مشاهده می شد امروزه برای کاربران موبایل از 15 سالگی و به دلیل وضعیت غلط نشستن در حین مکالمات مداوم بسیار شایع است.

 

مصائب موبایل را جدی بگیریم

 پزشکان توصیه می‌کنند که مشترکان موبایل از استفاده ممتد از این وسیله اجتناب کنند. همچنین توصیه می‌شود که از هدفون استفاده کنید، گوشی موبایل خود را حداقل در فاصله 2 متری بگذارید و یک ساعت قبل از خواب از دسترس خارج شوید و گوشی خود را خاموش کنید.

در همین حال توصیه می‌شود که در حین رانندگی زنگ تلفن و پیامک را روی حالت بیصدا تنظیم کنید.

 

باید بدانید که صحبت با موبایل احتمال تصادفات رانندگی را تا 4 برابر افزایش می دهد، یعنی به اندازه زمانی که کسی در حالت مستی رانندگی کند و بدتر آنکه چنانچه شما به پیامک زدن در حین رانندگی عادت داشته باشید احتمال بروز سانحه رانندگی را تا 23 بار بیش از حد متوسط بالا می برید.

پنج شنبه 27/7/1391 - 14:28
تغذیه و تناسب اندام

همه ما می دانیم برای کم کردن چند كیلوگرم باید از مسیری وارد شویم که به صورت آهسته ومرحله به مرحله از وزن خود كاسته و سلامتی خود را حفظ کنیم، اما اکثر مردم صبور نیستند و می خواهند یک مسیرسریع را برای کاهش وزن پیدا کنند که معمولأ خطرناک است. درست است که رژیم های سخت و شدید باعث کاهش وزن می شوند اما به دنبال آن زندگی هم از دست می رود.

ادرار آورها:

ادرار آورها جزء داروهایی هستند که باعث افزایش تولید ادرار می شود آنها در واقع وزن شما را کم نمی کنند،فقط باعث از دست رفتن آب می شوند.در پاسخ به از دست دادن بیش از حد آب از طریق ادرار، بدن بعد از چند روز دوباره آب را در خود ذخیره می کند.

کم آبی در بدن معمولأ در نتیجه استفاده از ادرار آورها ایجاد می شود که به دنبال آن آب و الکترولیت های حیاتی مانند روی از بدن دفع می شوند که برای فعالیت های مناسب قلب ،کلیه و کبد مورد نیاز است ..

 

مسهل ها:

مسهل ها باعث تخلیه روده ی بزرگ می شوند که تأثیر کمی روی کاهش وزن دارند، زیرا عمده ی جذب مواد مغذی در رودهٔ کوچک انجام می شود و همانند ادرار آورها چون باعث دفاع مقادیر بالایی از آب در بدن می شوند، شما احساس لاغر شدن دارید که دوباره با خوردن آب به حالت اولیه خود برمی گردید. مصرف مکرر مسهل ها تأثیرات ناخوشایندی را به وجود می آورند . ،حرکات دوری شکل روده افرادی که از این داروها بهمدت طولانی استفاده می كنند از بین می رود. برهم خوردن تعادل الکترولیتها، کم آبی،یبوست، اسهال های خونی، دردهای شکمی شدید ،استفراغ و تهوع از تأثیرات مضر این داروها می باشند.

شربت ایپکا:

افراد آشنا با مواد دارویی می دانند که شربت ایپکا برای ایجاد استفراغ در افرادی است که سم خورده اند. معمولأ زنان مبتلا به بولیمیا از این شربت برای ایجاد استفراغ استفاده می کنند. این شربت باعث ایجاد آریتمی یا نامنظم شدن ضربا قلب می شود . همچنین باعث ایجاد درد های قفسه سینه، مشکلات تنفسی، افزایش ضربان قلب ،ایست قلبی، شوک وکما می شود.

داروهای رژیمی:

مانند زینکال که باید تحت نظر پزشک داده شود و بسیاری ازدارو هایی که ترکیبات کافئین دارند و تحت عنوان مهار کننده هستند و مانند فنیل پروپانول آمین و افدرا، تحریک کنندۀ سیتم عصبی می باشند و باعث فعالیت هایی شبیه آمفتامین ها می شوند.

بعضی از خطرات این داروها عبارتند از:

ایجادعصبانیت،افزایش فشار خون،ب ی خوابی، بیش فعالی، خستگی، سرگیجه، تپش قلب، آریتمی، سردرد، تهوع، خشکی دهان،حملات قلبی، سکته، تاری دید، تب، عفونت های ادراری، ریزش م و،احساس تنگی در قفسه سینه، احساس خارش دست و پا،حرکات ناسالم دستگاه گوارش

استفاده بیش از حد و نامناسب داروهای رژیمی می تواند باعث مرگ شود.


نویسنده:  ناهید زندی
پنج شنبه 27/7/1391 - 1:29
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته