• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 260
تعداد نظرات : 1771
زمان آخرین مطلب : 5072روز قبل
ادبی هنری

اگر آفتاب

 

برحرفهای من نتابد

 

جز سیاهی

 

چه خواهم نوشت؟

 
چهارشنبه 25/10/1387 - 0:16
دانستنی های علمی
هانری ماتیس نقاش از جوانی عادت داشت هر هفته برای دیدن رنوار بزرگ (نقاش فرانسوی) به آتیله اش برود. وقتی رنوار دچار بیماری ورم مفاصل شد،ماتیس هر روز به دیدنش می رفت و برایش غذا و مداد و رنگ می برد، اما همیشه می کوشید به استاد بباوراند که بیش از حد کار می کند و باید کمی استراحت کند. یک روز متوجه شد که رنوار با هر حرکت قلم مو، ناله می کند . ماتیس نتوانست تحمل کند.  (( استاد بزرگ ، آثار شما همین طوری هم زیبا و بسیار مهم اند. چرا این طور خودتان را شکنجه می کنید؟)) رنوار پاسخ داد: ساده است. زیبایی می ماند ، درد می گذرد.
يکشنبه 22/10/1387 - 14:40
دانستنی های علمی
اسکندر مقدونی را گفتند: چرا معلم خود را بیشتر از پدر خود تعظیم و تکریم می کنی ؟ گفت : چون پدرم مرا از آسمان به  زمین آورد و معلم مرا از زمین به آسمان برد!
يکشنبه 22/10/1387 - 14:38
خواستگاری و نامزدی
در زندگی سعی کن مانند خورشید از نور تو همه پرانرژی شوند، نه مانند ماه که در نبود خورشید شرمنده زمینیان است!
يکشنبه 22/10/1387 - 14:6
دانستنی های علمی
صبح است. با هزاران نگرانی برای آغاز روز بیدار می شوم به خورشید نگاه می کنم ، زرد و طلایی، سر جای خودش دارد می تابد به این دنیا . درخت باغچه حیاطمان هم هنوز توی باغچه است. صدای گنجشکها می آید،دارند می خوانند. خدا هیچ چیز را جابه جا نکرده همه چیز سر جای خودش است. با خودم می گویم : وقتی خدا ، درخت خانه ما، خورشید و گنجشکها را یادش نرفته حتما مرا هم از یاد نبرده. آرام می شوم و می گویم : به نام او.
جمعه 20/10/1387 - 1:34
دانستنی های علمی
مراقب باش که با خودت غریبه نشوی که بیگانه شدن با خودت جای روحت را تنگ می کند در تک تک گامهایت ، در یکایک افکارت،در جز جز رفتارت ، به زیر پایت نگاه کن که روحت را بی خبر در زیر کفش هایت جا نگذاری.
جمعه 20/10/1387 - 1:32
شعر و قطعات ادبی

چشمانتان را ببندید

 

حال باز کنید

 

من بین پلک زدن شما

 

مرده ام.

 

 

جمعه 20/10/1387 - 1:27
شعر و قطعات ادبی

دیشب باران می بارید

 

ومن

 

صدای سکوت تو را

 

از پشت نگاه باران

 

شنیدم.

 

 

جمعه 20/10/1387 - 1:27
خانواده
خدایا ! در واپسین لحظه ها وامانده ام ، نمیخواهم ثانیه ها بی یاد تو مرا پشت سر بگذراند و دستم را رها کنند تا دلتنگی شبها به من بخندند و شمعی شوم که هرگز پروانه ای نداشت.دستم را عاشقانه در دستت بگیر و مرا در غربت تنهایی رها مکن که من در کنار بزرگی تو خود از خاطره ها می روم ، من با یاد تو ز یادم و بی تو همیشه کم!
جمعه 20/10/1387 - 1:24
شعر و قطعات ادبی
  

خیلی دلم تنگه ولی نبودنت حقیقته

 

آخه آرزوی دل داشتن یک دقیقته

 

از ماه می پرسم عاشقی یه قفسه یا نفسه

 

انگار که این چشمای خیس هر چی دیده دیگه بسه

 

وقتی که گریه می کنم سرم رو شونه ی شبه

 

ستاره ها رو میشمرم نگام توخونه ی شبه

 

می خوام که باد از تو بگه که از همه دنیا سری

 

بیای و مثل آرزو بمونی از پیشم نری

 

تو رو بهونه می کنم ترانه هام جون بگیره

 

رگای خشک زندگیم با عشق تو خون بگیره

 

خیلی دلم تنگه ولی نبودنت حقیقته

 

آخه آرزوی دل داشتن یک دقیقته

 

خیلی دلم تنگه ولی نبودنت حقیقته

 

آخه آرزوی دل داشتن یک دقیقته

 

از ماه می پرسم عاشقی یه قفسه یا نفسه

 

انگار که این چشمای خیس هر چی دیده دیگه بسه

 

 وقتی که گریه می کنم سرم رو شونه ی شبه
جمعه 20/10/1387 - 1:21
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته