شعر و قطعات ادبی
درعمق چشمان تو چه می گذرد,توکه روحی به وسعت دریا داری
توکه دردوردستها هم مرا ازدعای خیرت بی نصیب نمیگذاری
توکه درکنارت معنای زندگی را فهمیدم.
بایاد تو عاشق بودن راچشیدم
باتوعاشق بودن را تجربه کردم, پیشانی به خاک وفای تو ساییدم
وباتو خوشبختی را احساس کردم
جمعه 20/10/1387 - 1:7
دانستنی های علمی
پسر بچه ای وارد یک بستنی فروشی شد و پشت میزی نشست پیشخدمت یک لیوان آب برایش آورد. پسربچه پرسید:یک بستنی میوه ای چند است؟ پیشخدمت پاسخ داد: 50 سنت. پسر بچه دستش را در جیبش برد و شروع به شمردن کرد بعد پرسید : بستنی ساده چند است؟ در همین حال تعدادی از مشتریان در انتظار یک میز خالی بودند، پیشخدمت با عصبانیت پاسخ داد: 35 سنت . پسر بچه دوباره سکه ها را شمرد و گفت : لطفا یک بستنی ساده. پیشخدمت بستنی را آورد و دنبال کار خودش رفت، پسرک نیز پس از خوردن بستنی پول را به صندوق پرداخت و رفت.وقتی پیشخدمت بازگشت از آن چه دید حیرت کرد آن جا در کنار ظرف خالی بستنی 2 سکه 5 سنتی و ه یک سنتی برای انعام پیشخدمت گذاشته شده بود !!
پنج شنبه 19/10/1387 - 0:34
خواستگاری و نامزدی
جهان، کمیت زندگی شما را تعیین می کند. شما،کمیت زندگی خود را !
پنج شنبه 19/10/1387 - 0:25
خواستگاری و نامزدی
چقدر دیر متوجه می شویم که زندگی یعنی همان روزهایی که زود گذشتن آن را آرزو می کنیم
ویران
پنج شنبه 19/10/1387 - 0:21
دانستنی های علمی
تمام انقلاب هایی که ریشه در مادیات دارد، توسط افراد فقیر نمود پیدا می کند، زیرا آنها چیزی برای از دست دادن ندارند.
ویران
پنج شنبه 19/10/1387 - 0:19
محبت و عاطفه
کاش قلبم درد پنهانی نداشت چهره ام هرگز پریشانی نداشت کاش برگه های آخر تقویم عشق خبر از یک روز بارانی نداشت کاش می شد راه سخت عشق را بی خطر پیمود و قربانی نداشت کاش می شد عشق را تفسیر کرد دست و پای عشق را زنجیر کرد کاش می شد در نوار زندگی وقت از دست رفته را تکثیر کرد کاش یا رب اشنایی ها نبود یا به دنبالش جدایی ها نبود یا مرا با او نمی کرد آشنا یا مرا از او نمی کردی جدا
پنج شنبه 19/10/1387 - 0:15
دانستنی های علمی
مدتی پیش در المپیک معلولان در شهر سیاتل ، 9 دونده در خط شروع برای مسابقه صد متر ایستاده بودند، تیر شروع مسابقه شلیک شد.دونده ها سعی می کردند بدوند و برنده شوند.ناگهان پای یکی از آنها پیچ خورد و افتاد و شروع به گریه کرد. هشت دونده دیگر پس از شنیدن صدای گریه او دست از مسابقه کشیدند و باز گشتند.یک دختر عقب مانده ذهنی کنار او نشست او را در آغوش گرفت و به او دلداری داد. سپس همه دونده ها در کنار هم راه رفتند تا به خط پایان رسیدند. تمامی جمعیت حاضر در استادیوم ایستاده بودند و برای آنها دست می زدند... تشویقی که مدتی بسیار طولانی ادامه پیدا کرد در واقع همه انها اول شدند. تمام جمعیت ورزشگاه به پا خاستند و 10 دقیقه برای آنها کف زدند. از بایدها بپرهیز چون خوشحالی تو در گروه انعطاف است .
ویران دوشنبه 16/10/1387 - 0:39
دانستنی های علمی
عاشقانه می پرستمت و ای كاش هرگز پناه امن دستهایت را از وجودم نگیری … در عمق چشمانت فرشته ی خوبی ها لانه كرده ،تو نشسته بر بال ابرها ،سوار بر امواج دریا ، حرمت نامت قبله ی من، كاش بتوانم روزی در عمق چشمانت غرق شوم … ای فرشته ی زمینی با قلب آسمانی گاه می اندیشم که تو با لبخندی می توانی این فاصله را برداری و تو چون مصرع شعری زیبا سطر برجسته ای از زندگی من هستی
شنبه 14/10/1387 - 19:12
محبت و عاطفه
دل من تنها بود.دل من مریض نبود. دل من عادت داشت. که بماند یک جا. به کجا؟ معلوم است به در خانه تو. دل من عادت داشت که بماند آنجا. پشت یک پرده توری. که تو گر روز آن را. به کناری بزنی. دل من ساکن دستان تو بود. دل من گوشه یک باغچه بود که تو هر روز به آن می نگری. راستی دل من را دیدی؟
ویران
پنج شنبه 12/10/1387 - 0:17
محبت و عاطفه
من آن روز که دلدارم رفت. به غم و شادی عشق دگران می خندم. دگرم آرزوی عشق نیست بیدلان را چه آرزو باشد دل اگر بود باز می نالید که هنوزم نظر به او باشد.
ویران
پنج شنبه 12/10/1387 - 0:11
