• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 42209
تعداد نظرات : 4513
زمان آخرین مطلب : 4085روز قبل
اخبار
اولین تماس تلفنی برپایه شبکه موبایل "جی. اس. ام" که اول جولای 1991 انجام شد تولد 20 سالگی خود را جشن گرفت.

به گزارش خبرگزای مهر، 7 سپتامبر 1987 توافقی در کپنهاگ دانمارک به امضای 15 اپراتور موبایل رسید. هدف از امضای این توافق توسعه استاندارد "سیستم جهانی ارتباطات موبایل" (GSM) بود که امروز بر روی 838 شبکه در 234 کشور به 4.4 میلیارد کاربر خدمات می دهد.

اما اولین تماس برپایه این شبکه 20 سال قبل در اول جولای 1991 رقم خورد. این تماس را "هری هولکری"، نخست وزیر فنلاند به "کارینا سوئنیو"، معاون شهردار شهر "تامپر" انجام داد.

به این ترتیب "جی. اس. ام" یا "سیستم جهانی برای ارتباطات موبایل" توانست به سرعت و به طور ریشه ای روش ارتباطات را متحول کند.

این دستگاه را به یاد می آوردید؟ اولین مدل تلفن همراه "جی. اس. ام" با عنوان نوکیا 1011 (در ایران ملقب به گوشت کوب)

تمام شبکه هایی که امروز بر اساس سکوی "جی. اس. ام" ارائه می شوند از شبکه ای به وجود آمده اند که نخستین بار دو شرکت "تله نوکیا و زیمنس" که امروز با عنوان "شبکه نوکیا زیمنس" شناخته می شود ارائه شد.

پس از راه اندازی رسمی این شبکه، شرکت فنلاندی نوکیا اولین تلفن همراه "جی. اس. ام" را که "نوکیا 1011" نام داشت در سال 1992 وارد بازار کرد و در ادامه آن مدلهای "نوکیا 2110" و "نوکیا 1100" که 250 میلیون دستگاه از آنها در سراسر دنیا به فروش رفتند را تولید کرد.

استاندارد "جی. اس. ام" با سرعت بالایی مسیر تکاملی خود را پیمود تا جاییکه حتی اکنون نیز روزانه یک میلیون کاربر جدید عضو این شبکه می شوند که این رقم برابر با 12 کاربر در ثانیه است.

1100 معروفترین تلفن همراه تاریخ! در ایران ملقب به 11 چراغ قوه

نکته جالب
 
هرچند امروز در سطح جهانی "جی. اس. ام" به عنوان مخفف عبارت "سیستم جهانی برای ارتباطات موبایل" شناخته می شود اما در واقع این کوته واژه مخفف نام "گروه ویژه موبایل" (Groupe Spécial Mobile) است.
 
در حقیقت فرایند استانداردسازی فناوری "جی. اس. ام" در سال 1982 و درعصری که اپراتورها هنوز از استاندارد آنالوگ های ناسازگار استفاده می کردند، آغاز شد.
 
سرآغاز این فرایند، تشکیل "گروه ویژه موبایل" در فرانسه بود که مخفف عبارت آن درست شبیه به مخفف "سیستم جهانی ارتباطات موبایل" یا "جی اس ام" است.
 
هرچند شبکه "جی. اس. ام" 20 سال است که وارد زندگی مردم شده است، اما اولین تماس با تلفن همراه 38 سال قبل در سوم آوریل 1973 توسط مارتین کوپر، پدر موبایل انجام شد.
١٣/٤/١٣٩٠
دوشنبه 13/4/1390 - 12:46
اخلاق

خبرگزاری فارس:آنچه در پی می آید، ده پیام برگزیده از سخنان و آموزه های گهربار نبی اكرم(ص) تحت عنوان "برترین ها " است كه عمدتاً پیرامون مباحث اخلاقی و اجتماعی بحث می كند. با هم آن را از نظر می گذرانیم.


آنچه در پی می آید، ده پیام برگزیده از سخنان و آموزه های گهربار نبی اكرم(ص) تحت عنوان "برترین ها " است كه عمدتاً پیرامون مباحث اخلاقی و اجتماعی بحث می كند. با هم آن را از نظر می گذرانیم.

آموزه اول- عابدترین انسان
اعبدالناس من اقام الفرائض- شخصی كه بتواند وظایف دینی خود را انجام دهد، وی از جمله عابدترین مردم است (فرهنگ سخنان پیامبر اكرم، ص73) به تعبیر امام سجاد(ع) بهترین مردم و به فرمایش امام صادق(ع) محبوب ترین انسانها، آنهایی هستند كه خود را ملزم به انجام دادن تكالیف الهی می كنند. (میزان الحكمه ج2 ص799)
امام اول(ع) تأكید می فرمایند كه هیچ عبادتی همپایه انجام دادن فرائض و واجبات دینی نیست. از جمله شرایط مهم ورود به بهشت، عمل به واجبات است. (غررالحكم ج2 ص530- 529) مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می گفتند: تقوا، مراتبی دارد. مرتبه پایین آن انجام دادن واجبات و ترك نمودن محرمات است كه برای عده ای بسیار خوب و بجاست. (كیمیای سعادت ص160) مرحوم حاج اسماعیل دولابی می گفتند: خلق در جهنم اند. با انجام دادن واجبات از جهنم بیرون می آیند و باانجام دادن مستحبات به مدارج بهشت نائل می شوند. واجبات مال عموم مردم است. (مصباح الهدی ص272- 271)
برای رسیدن به مرتبه عبودیت و بندگی از دیدگاه اسلام، لازم نیست انسان خود را به مشقت های زیاد وادار كند و همانند برخی عابدان، با گوشه نشینی و عزلت و دوری از انجام هرگونه فعالیت و پذیرش مسئولیت های اجتماعی، سالهای بسیاری را مشغول عبادت می شوند و غالبا روح و جسم خود را خسته نموده و چه بسا در برخورد با یك عامل گمراه كننده و یا وسوسه انگیز، حاصل تلاش خویش را به بهای اندك می فروشند.
به فرمایش رسول خدا(ص) همین مقدار كه یك مسلمان موفق شود دستورات واجب الهی (اوامر) را كه تعدادشان زیاد هم نیست، انجام دهد، وی از جمله بندگان خدا، بلكه عابدترین آنها محسوب خواهد شد. البته كیفیت انجام تكالیف الهی، نقش بسیار مهمی در اثر بخشی عبادت ایفا می كند.

آموزه دوم- زاهدترین انسان
ازهد الناس من اجتنب الحرام- شخصی كه مرتكب حرام الهی نشود از جمله زاهدترین انسانهاست. (فرهنگ سخنان ص73) و در بیان دیگری این افراد را جزء كوشاترین و پارساترین مردم قلمداد می فرمایند. (همان ص247)
آیه الله بهجت، مانند سلف صالح خود، براساس آموزه های قرآن و اهل بیت(ع)، مهم ترین توصیه اخلاقی و عملی را "اجتناب و دوری گزیدن از گناه " می دانستند. وقتی از ایشان درخواست نصیحت نمودند، فرمودند: نصیحتی از این، بالاتر نیست كه انسان، تصمیم جدی بگیرد كه اگر خداوند به او صدسال عمر هم داد، عالما و عامدا حتی یك آن، معصیت نكند. اگر چنین حالی واقعا برای او پیدا شد، خداوند او را كمك می كند و توفیق می دهد. و نیز فرمودند: اگر یك روز بر ما بگذرد كه در آن، كاری را كه خدای متعال راضی نیست، انجام ندهیم، شكر دارد. برای سالك، در اولین مرحله، عزم راسخ و مستمر بر ترك معاصی در اعتقادات و عملیات در تمام عمر- اگر چه هزار سال باشد- و نماز اول وقت، برای رسیدن به مقامات عالیه، كافی و وافی است.
فقیه عارف، ملاحسینقلی همدانی، در نامه ای به یكی از علمای تبریز می نویسد:آنچه این ضعیف از عقل و نقل استفاده نموده ام، این است كه مهم ترین چیزها برای طالب قرب، جد و جهد و سعی تمام در ترك معصیت است. تا این خدمت انجام ندهی، نه ذكرت، نه فكرت، به حال قلبت، فایده ای نخواهد بخشید. از همین جا فهمیدم كه: محبت الهی را خواستن، در حالی كه مرتكب معصیت هستی، جداً امری است فاسد. چون معصیت موجب نفرت است و نفرت با محبت، قابل جمع نیست. (زمزم عرفان ص77-67)

آموزه سوم- پرهیزكارترین انسان
اتقی الناس من قال الحق فیما له و علیه- با تقواترین مردم كسی است كه همواره حق و حقیقت را بگوید، چه به نفع او باشد و چه به زیان او. (فرهنگ سخنان ص37)
راستی كن كه راستان رستند در جهان راستان قوی دستند
(معراج السعاده ص 483)
امام اول(ع) فرمود: شبیه ترین مردم به پیامبران شخصی است كه به حق گویاتر و در عمل به آن بردبارتر باشد. و نیز نزدیك ترین بندگان به خدا فردی است كه به حق گویاتر باشد گرچه به زیان او باشد و در عمل به حق از همه بهتر باشد اگرچه آن را خوش ندارد. (غرر/ج 1 ص 273)
علی(ع) خطاب به ابوذر غفاری وقتی كه به منطقه ربذه تبعید می شد، فرمود: آرامش خویش را تنها در حق جست وجو كن و غیر از باطل چیزی تو را به وحشت و ترس نیندازد. همچنین تقوا، به راستگویی زنده و بالنده است. از صدق و راستی به عنوان، جامه دین، جامه یقین، بنیان مذهب و جامه حقیقت نام می برند.
گر راست بگویی و تو در بند بمانی به ز آنكه دروغت دهد از بند رهایی
(همان- ص 282- 635- 637)
از دیدگاه جامعه شناختی، حق گویی، دستاوردهای ارزشمندی در پی دارد. از جمله: اعتماد و اطمینان مردم جلب می شود. محبت و دوستی آنان به دست می آید. در شخص حق گو آنچنان عظمت و ابهت و وقاری بوجود می آورد كه دیگران در مواجهه با وی دچار نوعی ترس می شوند. (همان ص 642)
به راه راست توانی رسید در مقصود تو راست باش كه هر دولتی كه هست تو راست
تو چوب راست ز آتش دریغ می داری كجا به آتش دوزخ برند مردم راست
(نشان از بی نشانها ج 1 ص 440)

آموزه چهارم- پارساترین انسان
اورع الناس من ترك المراء و ان كان محقا- پارساترین مردم كسی است كه از مجادله كردن و بگومگوها دوری گزیند هر چند حق با او باشد. (فرهنگ سخنان ص 37 و 247) همه ما در امور زندگی فردی و اجتماعی، پیوسته با دیگران در ارتباط هستیم و با اطرافیان خود، پیرامون مسائل گوناگون به بحث و گفت وگو می نشینم. اما غالبا خروجی این گونه بحثها به اختلاف و كدورت و سرانجام به كینه ورزی و دشمنی و گاه به دعوا و مشاجره و زد و خورد می انجامد.
از پیامبر(ص) است كه هیچ بنده ای به طور كامل حقیقت ایمان را دارا نمی شود مگر آن كه دست از مجادله و لجاجت بردارد، گرچه بر حق باشد. (اخلاق شبر ص 227)
لذا شایسته است مطابق آموزه های دینی، از روش های ناپسند جدال، بگومگو، جر و بحث، لجاجت تحكم، پافشاری و اصرار، محكوم كردن، اعتراف گرفتن، توهین و دشنام، تحقیر و سرزنش، مسخره كردن و شكلك درآوردن، پرحرفی، تكرار ادعاها و... جدا خودداری نماییم.
برای این منظور بهتر است با اشخاص جاهل و نادان، مغرور، متكبر، ناسزاگو و بددهن، بدبین، بدسابقه، شكاك، ستیزه جو و... اصلا به گفت وگو نپردازیم.

آموزه پنجم- گرامی ترین انسان
لاتشكون الله الی الخلق تكن اكرم الناس- رسول خدا(ص) در پاسخ به مردی كه پرسید: دوست دارم گرامی ترین مردم باشم، حضرت فرمودند: از خدا پیش مردم شكایت نكن، در آن صورت گرامی ترین آنان خواهی بود. (میزان الحكمه ج 2 ص 876)
شكایت اگر به درگاه خدا و به بنده مؤمن او باشد، خوب و پسندیده است، خواه از ستم مردم باشد یا از ناملایمات روزگار، اما شكایت از خدا و از حوادثی كه به خدا مربوط است، اگر به مؤمن باشد نكوهشی ندارد و اگر به غیرمؤمن باشد، نكوهیده است.
(درس هایی از اخلاق ص 193)
در روایت آمده كه: هرگاه مسلمان در تنگنا قرار گرفت، از پروردگار خود شكایت نكند بلكه به درگاه پروردگار شكایت نماید كه كلید كارها و تدبیرها در دست اوست. (بحار ج 27 ص 336-325) و نیز آمده است كه: هر كس به روزیی كه خدا برای او تقسیم كرده راضی نباشد و شكایت نزد دیگران ببرد و صبر ننماید و اجر آن را از خدا نخواهد، هیچ عمل نیكی از او بالا نمی رود و خداوند بر او خشم می گیرد مگر آن كه توبه كند. (همان)
از امام باقر(ع) پرسیدند معنای صبر جمیل چیست؟ فرمود: صبری كه در آن شكایت خود را پیش مردم مطرح نكنیم.
یك روز ابراهیم خلیل(ع)، یعقوب(ع) را برای حاجتی نزد یك عابد و راهبی فرستاد. راهب وقتی او را دید خیال كرد خود ابراهیم(ع) است، پرید و او را در آغوش گرفت سپس گفت: مرحبا به خلیل الرحمان، یعقوب گفت: من یعقوب هستم نه ابراهیم. راهب گفت: پس چرا این قدر تو را پیر می بینم، چه چیز تو را این طور پیر كرده؟ گفت: غم و اندوه و مرض. هنوز یعقوب به دم در منزل راهب نرسیده بود كه خدا به او وحی كرد كه ای یعقوب، شكایت مرا نزد بندگان من بردی؟ یعقوب همانجا روی چهارچوبه در به سجده افتاد، در حالی كه می گفت: پروردگارا دیگر این را تكرار نمی كنم. خدا هم وحی فرستاد كه این بار تو را آمرزیدم، از آن به بعد هرچه ناملایمات دنیا به وی روی می آورد به احدی شكایت نمی برد جز اینكه یك روز گفت: من از غم و اندوه خود به درگاه خدا شكایت می كنم. (تفسیرالمیزان ج11 ص 329)
مرحوم دولابی می گفت: شكایت خدا را به خدا كردن ایمان محض است. شكایت مخلوق را به خدا كردن شرك است. شكایت مخلوق را به مخلوق كردن كفر محض است. (مصباح الهدی ص 03)

آموزه ششم- سعادتمندترین انسان
آسعد الناس من خالط الكرام من غیره- رفاقت و همكاری با كریمان و افراد بزرگوار و دوری جستن از اشخاص پست، آدمی را از جمله سعادتمندترین آدمها قرار می دهد. (فرهنگ سخنان... ص 37)
رسول خدا(ص) در جای دیگر فرمودند: انسان در دینداری از دوست خود تأثیرپذیری دارد، پس آدمی باید اندیشه كند كه چه كسی را برای دوستی انتخاب می كند.(همان ص 456)و نیز فرمودند: بهترین فرد از میان شما كسی است كه هر گاه او را می بینید، دیدار او شما را به یاد خدای بزرگ می اندازد. (همان ص 725)
همنشین اهل معنی باش تا هم عطایابی وهم، باشی فنا
(مثنوی- دفتر اول- 711)
امام علی(ع) تاكید می كنند: بپرهیز از اینكه دشمنان خدا را دوست بداری یا دوستی خود را برای كسانی جز اولیاء خدا خالص گردانی، كه قطعاً هر كس مردمی را دوست بدارد با آنها نیز در قیامت محشور خواهد شد. (غررالحكم ج 1 ص 217)
و نیز فرمودند: با كفار دوستی نكنید و با نادان مصاحبت و همراهی ننمایید، (همان ص 222) بیشترین صلاح و درستی، در همنشینی با خردمندان و صاحبدلان است.(میزان الحكمه ج 2 ص 571)

آموزه هفتم- ثروتمندترین انسان
ارض بما قسم الله تكن اغنی الناس- به داده های خدا راضی باش تا بی نیازترین و ثروتمندترین انسان باشی. (فرهنگ سخنان... ص 246 و 819)
انسان قانع نه تنها دست نیاز به سوی نامردان دراز نمی كند و به نعمت های هر چند محدود خدا راضی است، بلكه مهم تر از آن دارای روح متعالی "استغناء طبع " است كه امیدی جز از خدا ندارد. او كه از دنیای مادی برخوردار نیست و به این اعتبار اصطلاحاً فقیر نامیده می شود، بنابه فرمایش رسول خدا(ص) چون از خدای خویش راضی است، در واقع از همه انسانها برتر و با فضیلت تر است- لاافضل من الفقیر اذا كان راضیاً- (همان ص 778)
چون قضای حق رضای بنده شد حكم او را بنده خواهند شد
بهر یزدان می زید، نی بهر گنج بهر یزدان می مرد، نه از خوف و رنج
هست ایمانش برای خواست او نی برای جنت و اشجار و جو
(مثنوی- دفتر سوم- 1911-1910- 1906)

آموزه هشتم- سخاوتمندترین انسان
من ادی ما افترض الله علیه فهو اسخی الناس- سخاوتمندترین انسان شخصی است كه آن چه را خداوند ازنظر مالی بر او واجب فرموده، پرداخت كند. (فرهنگ سخنان... ص545) اهمیت سخاوت به قدری زیاد است كه پیامبرخدا(ص) از آن به عنوان "درختی در بهشت " یاد می فرماید. (همان544) ویژگی سخاوت به نوبه خود از انسان دوستی، ایثار و از خود گذشتگی حكایت دارد. سخاوت، انفاق مالی را به همراه دارد و در این رابطه پرداخت حقوق الهی از جمله "خمس و زكات " كه از واجبات الهی محسوب می شود، از اهمیت زیادی برخوردار است. هرچند بخشش به نیازمندان، كمك رسانی به فقیران و دست گیری اقتصادی از سایر محرومان، از جمله ارزش های والای انسانی و دینی قلمداد می شود، اما پرداخت به موقع سهم الهی كه برعهده مؤمنان است، از آنچنان اهمیتی برخوردار است كه رسول خدا(ص) پرداخت كننده آن را در ردیف سخاوتمندترین اشخاص به شمار می آورند. امام صادق(ع) فرمودند: بهترین شما، سخاوتمندترین شماست و بدترین مردم، انسانهای بخیل هستند. (میزان الحكمه ج1 ص584)
از سیدالشهداء نیز نقل است كه فرمودند: هر كه بخشنده باشد آقایی خواهد كرد. (همان022)
صاحبدلان كه رسم سخاوت نهاده اند بی انتظار هرچه بگفتند داده اند
زنهار، انتظار مفرمای ای عزیز چون انتظار و مرگ قرین و برادرند
(نشانی از بی نشان ها ص144)

آموزه نهم- بهترین انسان
ان خیاركم اولو النهی- خردمندان و عاقلان، بهترین افراد از بین شما مردم هستند. پرسیدند: ای رسول خدا، عاقلان چه كسانی اند و چه ویژگی هایی دارند؟ فرمود: عاقلان خصوصیات و امتیازات زیر را دارا هستند.
1) خوش اخلاق هستند.
2) بردبار و باوقار هستند.
3) صله رحم انجام داده و با خویشان قطع ارتباط نمی كنند.
4) به پدر و مادر خویش نیكی و خوش رفتاری می كنند.
5) نسبت به فقیران، همسایگان و یتیمان، احساس مسئولیت می نمایند.
6) به مردم اطعام می كنند. (به اصطلاح سفره شان همیشه پهن است)
7) با صدای بلند به دیگران سلام می كنند.
8) در نیمه های شب و درحالی كه دیگران در خواب هستند، به نماز شب مشغول می شوند. (فرهنگ سخنان... ص76-57)

آموزه دهم- زیرك ترین انسان
اكیسكم- اكثركم للموت ذكرا- رسول خدا(ص) فرمود: آیا می دانید زیرك ترین فرد كیست؟ اصحاب گفتند: نه نمی دانیم. حضرت فرمودند: زیرك ترین و با هوش ترین انسان كسی است كه بیشتر از همگان به یاد مرگ و آماده سازی برای آن باشد.
اصحاب گفتند: این گونه اشخاص چه نشانه هایی دارند؟ حضرت فرمودند: كسی كه آماده باش برای مرگ است، خصوصیات زیر را دارد:
1- همواره از مظاهر دنیایی كناره می گیرد.
2- همواره در انتظار رفتن به خانه آخرت است.
3- همواره برای ساكنان قبرها (مردگان)، زاد و توشه می فرستد.(خیرات می كند)
4- همواره آماده حضور در صحرای محشراست.
پیوسته به یاد مرگ باشید، زیرا یاد مرگ گناهان را پاك و توفیق بی توجهی به دنیا را عنایت می كند و شیرینی لذت ها را از بین می برد و میان شما و خواسته های نفسانی و شهوات، فاصله می اندازد. درجای دیگر رسول خدا(ص) از یاد كردن مرگ با عنوان "بالاترین نوع پارسایی و برترین نوع عبادت " یاد فرمودند:
(فرهنگ سخنان... ص 298- 198- 098)

منابع
1- غررالحكم و دررالكلم- آمدی- سیدهاشم رسولی محلاتی -2 جلدی- دفتر نشر فرهنگ اسلامی
2- تفسیرالمیزان- علامه طباطبائی- دفتر انتشارات اسلامی
3- منتخب میزان الحكمه - محمدی ری شهری- سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
4- معراج السعاده - ملااحمد نراقی- دفتر نشر مصطفی
5- مثنوی طاقدیس- ملااحمد نراقی- تحقیق علی افراسیابی- نشر نهاوندی
6- نهج الحیاه ، فرهنگ سخنان پیامبر اكرم(ص)- محمد دشتی- نشر مؤسسه امیرالمومنین
7- درس هایی از اخلاق- آیه الله علی مشكینی- ترجمه حسین استادولی- نشرالهدی
8- اخلاق- شبر- ترجمه محمدرضا جباران- نشر هجرت
9- بحارالانوار- علامه مجلسی
10- مصباح الهدی- مهدی طیب- نشر سفینه
11- نشان از بی نشانها- علی مقدادی اصفهانی- نشر جمهوری
12- مثنوی معنوی- مولوی- نشر مولی
13- زمزم عرفان- محمدی ری شهری- نشر الحدیث
14-كیمیای سعادت- محمدی ری شهری- نشرالحدیث

نویسنده : محمد مهدی رشادتی

منبع : روزنامه كیهان 1390/04/12

انتهای پیام /

دوشنبه 13/4/1390 - 12:42
سياست

خبرگزاری فارس: سؤالی كه در طول تاریخ، وجود داشته این است كه چه باید كرد كه از فتنه و لغزشها نجات یافت تا در نتیجه سلامت حكومت و جامعه تضمین شود.


در قسمت قبلی مقاله "ریشه های پیدایی فتنه " مباحث: فتنه در لغت و قرآن، ریشه های فتنه، هواپرستی و بدعت و تعصب مورد بررسی قرار گرفت.
اینك آخرین بخش این مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:
تعصب
اكثر جنگها و خونریزیها عاملش تعصب جاهلانه می باشد تعصب آنقدر كارآیی دارد كه عواطف و انسانیت و فرهنگ را كنار می زند.
نقل شده: شخص عربی در طواف خانه خدا به پدرش دعا می كرد ولی به مادر دعا نمی كرد. كسی باو گفت: آیا مادر را فراموش كردی؟ گفت خیر. پرسید چرا دعا نمی كنی جواب داد مادرم از طائفه تمیم است و آن طایفه منفوری است.
اما دفاع و تعصب از حق و ارزشها، چه در زمینه عقائد، چه در زمینه اخلاق و رفتارهای اجتماعی اصلا مذموم نیست دیدگاه دو تن از بزرگان دین را توجه كنید:

كلام شیخ عباس قمی و امام خمینی (ره)
شیخ عباس قمی در این باره می گوید: تعصب ناپسندی كه در روایات آمده آن است كه شخص، قوم و عشیره یا دوستان خود را در ستم و باطل یاری و حمایت كند یا بر مذهب و آیین باطلی اصرار ورزد، تنها بدین دلیل كه آئین او، یا آئین آباء و اجداد او و خاندان اوست و در این امر جویای حق نیست. بلكه چیزی رایاری می كند كه نمی داند حق است یا باطل، و هدف آن است كه بر دشمنان غلبه یابد یا نشان دهد كه در علوم، مهارت و تخصص دارد، یا قبلا مذهبی را برگزیده و بعدها بر وی آشكار گشته كه آن مذهب مخدوش است. با این حال، از آن عدول نمی كند تا (پیش دیگران) به جهل یا گمراهی منسوب نشود، همه این ها عصبیت باطل و مهلك است و "حمیت " نیز معنایی نزدیك به آن دارد، اما تعصب در دین حق و استواری در آن و جانبداری از آن و نیز از مسائل یقینی و... حمیت ناستوده محسوب نمی شود، بلكه گاهی واجب است. 13
امام خمینی ره نیز در بیان فرق بین تعصب باطل و تعصب حق می نویسد: "عصبیت یكی از اخلاق باطنی نفسانی است كه آثار آن مدافعه كردن و حمایت نمودن از خویشاوندان و مطلق متعلقان است. چه تعلقی دینی و مسلكی باشد، یا تعلق وطنی و آب و خاكی یاغیر آن، مثل تعلق شغلی و استاد و شاگرد و جزء اینها. و این از اخلاق فاسد و ملكات رذیله ای است كه منشا بسیاری از مفاسد اخلاقی و اعمالی می گردد و خود آن فی نفسه مذموم است گرچه برای حق باشد، یا در امر دینی باشد و منظور اظهار حق نباشد، بلكه منظور غلبه خود یا هم مسلكان خود یا بستگان خود باشد. اما اظهار حق و تزویج حقیقت و اثبات مطالب حق و حمایت برای آن یا عصبیت نیست، یا عصبیت مذمومه نیست. میزان در امتیازاو تفاوت این دو، اغراض و مقاصد و قدم نفس و شیطان وحق و رحمان است و به عبارت دیگر. انسان در عصبیت هایی كه می كشد و حمایت هایی كه می كند از بستگان و متعلقان خود، یا نظرش محض اظهار حق و اماته باطل است. این عصبیت ممدوحه و حمایت از جانب حق و حقیقت است و از بهترین صفات كمال انسانی و خلق انبیاء و اولیاست و علامت آن، آن است كه حق با هر طرف هست از آن حمایت كند، گرچه از متعلقان او نباشد، بلكه از دشمنان او باشد چنین شخصی از حمایت كنندگان حقیقت و در زمره طرفداران فضیلت و حامیان مدینه فاضله به شمار آید و عضو صالح جامعه و مصلح مفاسد جمعیت است و اگر نفسیت و قومیت او را تحریك كرد كه اگر باطلی هم از خویشاوندان و منسوبان خود ببیند، با آنها همراهی كند و از آنها حمایت كند. چنین شخصی دارای ملكه خبیثه عصبیت جاهلیت است و از اعضای فاسده جامعه، و مفسد به اخلاط صالحه است و در زمره اعراب جاهلیت به شمار رود. 14

3-جاه طلبی
یكی از صفات مهلك كه معمولا گریبانگیر فتنه گران می شود جاه طلبی آنان است، شاید سمی مهلك از این صفت برای انسانها سراغ نداشته باشیم زیرا آتش جاه طلبی، هر فتنه گر را از درون می سوزاند اگر به آن دسترسی پیدا نكند و چنانچه دسترسی پیدا كرد جامعه را به تباهی می كشاند.
سیره و روش پیغمبر(ص) چنین بود اگر فردی ریاست طلب بود او را به كار مهم نمی گمارد و به صراحت می فرمود: (انا لانستعمل علی عملنا من اراده) 15
كسی كه شیفته مقام و منصب است ما او را به كار نمی گیریم.
در روایت دیگر فرمود: "انا والله لا نولی علی هذا العمل احدا ساله و لا احدا حرص علیه "
به خدا قسم كسی كه پیشنهاد مقام و منصبی دهد یا برای آن حریص باشد به كار نمی گیریم.
جاه طلبان موقعی كه به منصبی می رسند انحصارطلب می شوند افراد لایق و مدیر و مدبر را به كار نمی گیرند مگر در جهت منافع آنان كار كنند موقعیت و منصب خود را با هر وسیله ای كه شده می خواهند حفظ كنند. ریاست طلبی و انحصارخواهی هر دو اگر توام با هم شود (معمولا چنین است) فتنه انگیز است.
قال(ص): "ما ذئبان ضاریان ارسلا فی زریبه غنم باكثر فسادا من حب الجاه و المال "16
اگر دوگرگ درنده را در بین گله ای رها كنی فساد آن كمتر از حب جاه و مال است.
پیغمبر(ص) در حدیث دیگر فرمود: "حب الجاه و المال ینبتان النفاق فی القلب كما ینبت الماء البقل "17
حب جاه و مال، نفاق را در قلب می رویاند همان گونه كه آب، باعث روییدن گیاه می شود.
در تاریخ آمده است كه وقتی مامون پسر هارون الرشید برادر خود را كشت و مورد اعتراض قرار گرفت جواب داد الملك عقیم دنیا و دنیاخواهی عقیم و نازاست كسی را نمی شناسد.
و نیز درتاریخ آمده است كه این جمله از عمر، خلیفه مسلمین است موقعی دربحث خلافت مورد اعتراض قرارگرفت كه تو با علی(ع) بیعت كردی و حالا چرا چنین باشد جواب داد الملك عقیم.
همین جاه طلبی باعث شد مسیر خلافت، انحراف پیدا كند و جامعه انسانی و اسلامی درطول تاریخ متحمل ضرر و مشكلات فراوانی شوند. حضرت در نهج البلاغه درعهد نامه مالك اشتر به او گوشزد می كند "ثم اعلم یا مالك انی قد و جهتك الی بلاد قد جرت علیها دول قبلك من عدل وجود وان للناس ینظرون من امورك فی مثل ما كنت تنظر فیه من امور امر الولاه قبلك " (18)
ای مالك من تو را به سوی شهرهایی فرستادم كه پیش از تو دولتهای عادل و یا ستمگری در آن حكم راندند مردم دركارهای تو چنان می نگرند كه تو درباره دولتهای قبل می نگری، درباره تو می گویند آنچه را كه تو درباره دیگران می گویی.

4-انتقام گیری
انتقام گیری گاهی باعث فتنه می شود و فرق نمی كند انتقامجویی در مسائل كوچك و ناچیز و یا درمسائل بزرگ و كلان اثر منفی خود را خواهد گذاشت از شكستن شیشه همسایه توسط بچه تا احساس شكست دریك انتخابات بزرگ، هر دو منشأ فتنه ممكن است باشد.
حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: "یقول متی اشقی غیظی اذا غضبت؟ أحین أعجز عن الانتقام فیقال لی لو صبرت؟ ام عین اقدر علیه؟ فیقال لی: لو عفوت " (19)
فرمود: خشم گیرم كی آن را فرونشانم؟ كه در آن زمان كه قدرت انتقام ندارم كه بمن بگویید اگر صبر كنی بهتر است یا آنكه قدرت انتقام دارم كه بمن بگویید اگر عفو كنی خوب است.
انتقام گیری اگر بناحق باشد حاكی از ضعف روحیه انتقام گیر است انتقام گیرنده با آبروی خود بازی می كند.
عن علی(ع) قال: " لاتفضحوا انفسكم لتشفوا غیظكم و ان جهل علیكم جاهل فلیسعه حلمكم. " (20)
برای آنكه غیظ و غضب خویشتن را شفا بخشید خود را رسوا مكنید و اگر شخصی نادانی جهالت نمود و نسبت به شما رفتار جاهلانه كرد بكوشید كه حلمتان فراگیر جهل او باشد و عكس العمل نشان ندهید.
عن علی(ع) قال: "دع الانتقام فانه من اسوء افعال المقتدر " (21)
انتقام را واگذار كه انتقام گیری خود از بدترین كارهای شخص مقتدر است.
عن ابی عبدالله (ع) قال: ما اصبح الانتقام باهل الاقدار (22)
چقدر زشت و زننده است كه صاحبان قدرت انتقام جو باشند.
روز فتح مكه روز پایان بت پرستی وشرك اعلان شد. مسلمانان پیروزی را دیدند بسیار شاد و سرافراز بودند سعد ابن عباده علمی در دست داشت موقعی ابوسفیان را دید و به او تند شد و گفت یا ابوسفیان "الیوم یوم الملحمه الیوم اذل الله قریشا " ابوسفیان ناراحت و آشفته شد. موقعی پیغمبر (ص) با سربازان از همان مسیر عبور می كرد ابوسفیان پرسید: یا رسول الله فرمان قتل ما را صادر كرده ای و سپس سخنان سعد ابن عباده را بعرض حضرت رساند. حضرت درجوابش فرمود:یا اباسفیان "كذب سعد الیوم یوم المرحمه الیوم اعزالله فیه قریشا " (23)
سعد به ابوسفیان گفت روز جنگ و خونریزی است و روز ذلت قریش است ولی پیغمبر (ص) فرمود: روز تفضل و مرحمت است دراین روز قریش را عزیز و گرامی خواهد ساخت. در قلب پیغمبر(ص) اصلاً شكنجه های قریش درجنگ احد خطور نكرد و انتقام نگرفت.
درتاریخ آمده قریشیان خیلی مضطرب بودند موقعی كه به آنان فرمود: "اذهبوا فانتم الطلقاء " بروید همه آزادید "فخر جوا فكانما نشروا من القبور فدخلوا فی الاسلام " همه از مسجد خارج شدند همانند مردگان كه از قبر در آمدند و راه منزل خود را در پیش بگیرند. پس از این عفو عمومی همه آنان به اسلام ایمان آوردند.

5-حسادت
ریشه خیلی از فتنه ها حسادت می باشد حسادت هم به جامعه ضرر می رساند و هم زمینه تهاجم به محسود را فراهم می سازد. چه بسیار بزرگانی و خواص در دامن این خصلت نكوهیده افتادند و به انحطاط و سقوط كشیده شدند.
حسود همیشه انحصارگر و امتیازطلب و بداندیش و بدخواه دیگران است رشك و حسد ریشه اش حب دنیاست. حسد ورزیدن ممكن است در امور دینی، معنوی، فرهنگی، مقام و منصب و... جلوه گر شود انسان حسود اصلاح دیگران را نمی تواند تحمل كند چرا حرف فلان آقا در اصلاح دیگران تأثیر دارد و حرف من بی تأثیر است این بدترین نوع حسادت است.

6- جهل
جهل، دردی بزرگ است دردی كه همه امور را به تباهی می كشاند و مایه فتنه و فساد می شود جهل درختی است كه در زمین بی بصیرتی می روید جهل آفتی است كه جامعه را به عقب گرد می كشاند و چرخش آن به سوی كفر و الحاد است.
فرد جاهل و نادان تعادل ندارد یا در حال افراط و یا در حال تفریط است.
در روایات ائمه(ع) راجع به جهل و نادانی روایاتی دیده می شود كه آثار شوم آن را ائمه(ع) به جامعه اسلامی تذكر داده اند.
قال علی(ع): "لا تری الجاهل الا مفرطا او مفرطا "24 نادان را یا تندرو می بینی یا كندرو.
قال علی(ع): "الجهل داء و عیاء " ناآگاهی دردی است بزرگ.
قال علی(ع): "الجهل فساد كل امر " جهل همه امور را تباه می كند.
قال علی(ع): "الجهل یفسدالمعاد " جهل آخرت را از بین می برد.25
اگر انسان جایگاه خودش را نشناسد جاهل است حضرت علی می فرماید: "العالم من عرف قدره و كفی بالمرء جهلا الا یعرف قدره "26
جهل و نادانی دارای مراتب است و هر چه دامنه آن، گسترده تر باشد شعاع تخریب آن بیشتر است.
افراد نیز در رابطه با آگاهیها متفاوت می باشند ممكن است شخصی در موضوع خاص استاد حاذق باشد ولی در موضوعات دیگر هیچ اطلاعی نداشته باشد از این روست خیلی از شخصیت های مهم و خواص در ورطه سقوط كلمه باطل مخلوط می كنند، حق بر اولیاء حق مشتبه می شود. اینجاست كه روشنگری، شاخص معین كردن، مایز معین كردن، معنا پیدا می كند.27

راه نجات از فتنه
سؤالی كه برای بشر در طول تاریخ، وجود داشته و در این عصر هم ذهن همه اندیشمندان، سیاستمداران، نخبگان، رهبران، قانون گذاران را درگیر نموده چه باید كرد كه خواص از لغزشها نجات یابند تا در نتیجه سلامت حكومت و جامعه تضمین شود.
براساس دیدگاههای مختلف، نظام مدیریت مختلف بوجود آمده است.
خواص دو گروه اند:
1- خواص صالح كه جامعه را بسوی كمال و رشد سوق می دهد آنان اسوه حسنه اند كه تأثیر به سزایی در تربیت جامعه انسانی دارند.
2- خواص ناصالح كه باعث خسران و گمراهی جامعه اند هر چند ممكن است افراد ظاهر الصلاح، تحت پوشش دین و خیراندیشی و مصلحت خواهی دست به كاری می زنند كه نتیجه همان عمل خواص ناصالح را داشته باشد از این روست این افراد را به تندرو، كج فهم، شرائط زمان و مكان را درك نكردن متهم می كنند.
كاركرد خواص در هر مقطع تاریخی قابل تحلیل است جریانات صدر اسلام و حادثه كربلا و پیدایش نهضت های بعدی همه و همه قابل دقت و بررسی است و انسان می تواند از حوادث و علل پیدایش آن و از نوع مبارزه با علل درس بگیرد و مشعلی برای آیندگان باشد.
برای نجات خواص از فتنه ها راههای مختلفی اندیشمندان ارائه داده اند ولی آنچه از متون دینی به دست می آید عوامل زیر نقش اساسی در حفظ خواص و نخبگان از لغزشها دارد.
الف- خودسازی: معمولا علت نظر كسانی كه مدیران را ناكار آمد می دانند براساس دو چیز 1- سوءمدیریت كه ناشی از عدم تخصص آنان است 2- سوء استفاده در اثر حرص و خودخواهی كه نتیجه آن ظلم است. در رابطه با خودسازی اگر سه چیز را توجه داشته باشد معامله با نفس- معامله باخالق، معامله با خلق، زمینه خودسازی به وجود خواهد آمد.
حضرت علی(ع) می فرماید: "من نصب نفسه للناس اماما فعلیه ان یبدء بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره. "28
پیغمبر(ص) می فرماید: من ولی من امر المسلمین شیء فاحتجب من ضعفه المسلمین احتجب الله عنه یوم القیامه.29
هر كسی امری از امور مسلمین بپذیرد اما خود را از ضعیفان جامعه پنهان كند خداوند ارتباطش را با او قطع می نماید.
در حدیث دیگر آمده: درهای آسمان به روی او بسته می شود.
قال علی(ع): لایرحم الله من لایرحم الناس.30
خداوند رحم نمی كند به كسی كه به مردم رحم نمی كند.
ب- مشاورین لایق داشتن: برخی تصور می كنند اگر امور با مشورت انجام گیرد از سرعت انجام عمل كاسته می شود حال آنكه ضررهای ناشی از استبداد رأی و تصمیم گیری عجولانه قابل جبران نیست انسان در هر شرایطی باید از دیگران كمك بگیرد نكته ای كه مهم است افراد لایق باید مورد مشاوره باشند.
حضرت علی(ع) "لاظهیر كالمشاوره "31 هیچ پشتیبانی مثل مشورت نیست.
حضرت در جای دیگر می فرماید: "حق علی العاقل ان یستدیم الاسترشاد و یترك الاستبداد "32
عاقل همیشه باید مشورت گیرد و استبداد را ترك نماید.
تكیه بر اندیشه خود با استبداد رأی كشیده می شود حضرت علی(ع) فرمود: (من استبد برایه هلك) آن كس كه استبداد رأی دارد عاقبت هلاك می شود.
ج- برنامه ریزی: برنامه ریزی را چنین تعریف كرده اند: انتخاب روش مناسب برای بهتر رسیدن به هدف. كار هرچه مهم تر باشد باید برنامه ریزی آن دقیق تر انجام گیرد.
بسیاری از مدیران بی برنامه، حقوق جامعه را تضییع می كنند و خودشان نیز گرفتار می شوند.
حضرت علی(ع) می فرماید من قعد عن حیله اقامته الشدائد33 آن كس كه چاره اندیشی نكند با شدائد و گرفتاریها درگیر خواهد شد.
د- تصمیم گیری سنجیده: برای خواص و مدیران حوادثی رخ می دهد كه اگر درست و سنجیده تصمیم نگیرید ضربات مهلكی به جامعه و هم بخودشان خواهند زد و در تصمیم گیری سه عنصر اصلی را باید توجه داشت. تدبر، تفكر، تعقل.
تصمیم گیری اگر بر پایه اطلاعات صحیح و عاقبت اندیشی و در نهایت با عزم و قاطعیت صورت پذیرد خسارات احتمالی آن كم است قال علی(ع) "اذا هممت بامر فاجتنب ذمیم العواقب فیه "34
هرگاه تصمیم به انجام كاری گرفتی از عواقب بد آن بپرهیز.
هـ -نظارت: یكی از راههای جلوگیری از لغزش خواص داشتن دستگاه نظارتی است دستگاه نظارتی همان عیون مخفی است كه میان خیر و شر مرزبندی می كند بزرگان زیادی با وجود اخلاص و تدین و مدیریتی كه دارند دچار مشكلاتی می شوند عامل اساسی نداشتن نظارت كامل بر زیر مجموعه خویش است قال(ص): من ولی ذا قریه محاباه و هو یجد خیراً منه لم یجد رائحه الجنه فعلیه لعنه الله لا یقبل منه صرفا و لاعدلا 35
كسی كه مسئولیتی بپذیرد و از او لایق تر باشند بوی بهشت بمشامش نمی رسد و از او هیچ عملی مقبول نیست.

...........................................................................................................
پی نوشت:
13- آسیب شناسی خواص ، ص 84.
14- اربعین حدیث امام خمینی(ره) ص621.
15- كنزالعمال، ج6، ص74.
16- اخلاق شبر، ص981.
17- اخلاق سیدعبدالله شبر، ص681.
18- نهج البلاغه ، نامه25.
19- نهج البلاغه، حكمت491.
20- غرر الحكم، ص508.
21- اخلاق فلسفی، ج2، ص023.
22- تحف العقول، ص953.
23- اخلاق فلسفی، ج2، ص043.
24- نهج البلاغه ح07.
25- غررالحكم حرف ج.
26- نهج البلاغه: خ301.
27- در دیدار طلاب و روحانیون، 22/9/88.
28- نهج البلاغه، كلمات قصار37.
29- جامع الاحادیث، ج7، ص404.
30- رساله سعدیه، ص341.
31- حكمت، 45، نهج البلاغه.
32- غررالحكم.
33- غررالحكم.
34- غررالحكم.
35- كنزالعمال، ج1، ص83

نویسنده : صدر الهی دامغانی

منبع : روزنامه كیهان 1390/04/12

دوشنبه 13/4/1390 - 12:41
دعا و زیارت

همه ائمه‌(ع) بر خواندن مناجات شعبانیه مداومت داشتند چون‌که این دعا در حقیقت تجلی توحید، نبوت و ولایت می‌باشد و آن چنان دارای اهمیت می‌باشد که بزرگان بر آن شرح نوشته‌اند.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، امام راحل(ره) این فراز از مناجات شعبانیه را در یکی از سخنرانی‌های خود می‌خواندند كه «إِلَهِی هَبْ لِی كَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْكَ حَتَّی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ» آن دسته از افرادی که دنبال عرفان هستند بهتر است فرازهای مناجات شعبانیه را، راهنما و تابلوی خود در مسیر عرفان قرار دهند چون که در این فراز از دعا، بیان می‌کند که انسان، از ما سوی‌ الله بریده شود و به کمال الهی متصل شود و این عین توحید، حقیقت توحید و لب توحید می‌باشد.

بنابراین از دعاهای ماه پیامبر اعظم(ص) مناجات شعبانیه است كه بدین شرح می‌باشد؛

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاسْمَعْ دُعائی اِذا دَعَوْتُکَ وَاْسمَعْ

خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و بشنو دعایم را هنگامی که تو را خوانم و بشنو

نِدائی اِذا نادَیْتُکَ وَاَقْبِلْ عَلیَّ اِذا ناجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَیْکَ وَوَقَفْتُ

صدایم را هر گاه تو را صدا زنم و رو به من کن هرگاه با تو راز گویم زیرا من به سوی تو گریختم و پیش رویت

بَیْنَ یَدَیکَ مُسْتَکیناً لَکَ مُتَضرِّعاً اِلَیْکَ راجِیاً لِما لَدَیْکَ ثَوابی

ایستادم در حال بیچارگی و فروتنی به درگاهت و امیدوارم ثوابم را که در پیش تو است

وَتَعْلَمُ ما فی نَفْسی وَتَخْبُرُ حاجَتی وَتَعْرِفُ ضَمیری وَلا یَخْفی

و تو آنچه را من در دل دارم می دانی و حاجتم را آگاهی و از نهادم باخبری

عَلَیْکَ اَمْرُ مُنْقَلَبی وَمَثْوایَ وَما اُریدُ اَنْ اُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقی واَتَفَوَّهُ

و سرانجام کار و سرمنزل من بر تو روشن است و نیز آنچه را می خواهم از گفتارم بدان لب گشایم و آن طلبی

بِهِ مِنْ طَلِبَتی وَاَرْجُوهُ لِعاقِبَتی وَقَدْ جَرَتْ مَقادیرُکَ عَلَیَّ یا سَیِّدی

را که می خواهم به زبان آرم و امید آن را برای سرانجام کارم دارم ، ای آقای من مقدّرات

فیما یَکُونُ مِنّی اِلی آخِرِ عُمْری مِنْ سَریرَتی وَعَلانِیَتی وَبِیَدِکَ لا

تو بر من جاری گشته در آنچه از من تا آخر عمر سر زند چه از کارهای پنهانم و چه آشکارم و بدست تو است نه

بِیَدِ غَیْرِکَ زِیادَتی وَنَقْصی وَنَفْعی وَضَرّی اِلهی اِنْحَرَمْتَنی فَمَنْ

به دست دیگری کم و زیاد شدن و سود و زیان من خدایا اگر توام محروم کنی پس کیست

ذَاالَّذی یَرْزُقُنی وَاِنْ خَذَلْتَنی فَمَنْ ذَاالَّذی یَنْصُرُنی اِلهی اَعُوذُ

که روزیم دهد و اگر تو خوارم کنی پس کیست که یاریم دهد خدایا پناه برم

بِکَ مِنَ غَضَبِکَ وَحُلُولِ سَخَطِکَ اِلهی اِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَاْهِلٍ

به تو از خشمت و فرو ریختن عذابت خدایا اگر من شایستگی رحمت تو را ندارم

لِرَحْمَتِکَ فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجُودَ عَلیَّ بِفَضْلِ سِعَتِکَ اِلهی کَاَنّی

ولی تو شایسته آنی که از زیاده بخششت به من احسان کنی خدایا خود را چنان

بِنَفْسی واقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَقَدْ اَظَلَّها حُسْنُ تَوَکُّلی عَلَیْکَ فَقُلْتَ ما

می نگرم که گویا در برابرت ایستاده و آن توکل نیکویی که بر تو دارم بر سر من سایه افکنده و تو نیز آنچه را

اَنْتَ اَهْلُهُ وَتَغَمَّدْتَنی بِعَفْوِکَ اِلهی اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلی مِنْکَ

شایسته آنی درباره من فرموده و مرا در سراپرده عفو خویش پوشانده ای خدایا اگر بگذری پس کیست

بِذلِکَ وَاِنْ کانَ قَدْ دَنا اَجَلی وَلَمْ یُدْنِنی مِنْکَ عَمَلی فَقَدْ جَعَلْتُ

که از تو بدین کار سزاوارتر باشد و اگر مرگم نزدیک شده و عملم مرا به تو نزدیک نکرده من به ناچار قرار می دهم

الاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَیْکَ وَسیلَتی اِلهی قَدْ جُرْتُ عَلی نَفْسی فِی

اقرار به گناه را وسیله خویش به درگاهت خدایا من بر خویشتن ستم کردم در

النَّظَرِ لَها فَلَهَا الْوَیْلُ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها اِلهی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ اَیّامَ

آن توجهی که بدان کردم پس وای بر او اگر نیامرزیش خدایا پیوسته در دوران زندگی نیکی تو

حَیوتی فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنّی فی مَماتی اِلهی کَیْفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ

بر من می رسد پس نیکیت را در هنگام مرگ نیز از من مگیر خدایا من چگونه ماءیوس شوم از اینکه پس از مرگ مورد حسن

نَظَرِکَ لی بَعْدَ مَماتی وَاَنْتَ لَمْ تُوَلِّنی اِلاّ الْجَمیلَ فی حَیوتی اِلهی

نظر تو واقع گردم در صورتی که در دوران زندگیم جز به نیکی سرپرستیم نکردی خدایا

تَوَلَّ مِنْ اَمْری ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَعُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ عَلی مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ

سرپرستی کن کار مرا چنانچه تو شایسته آنی و توجه کن بر من به فضل خویش که همچون گنهکاری هستم

جَهْلُهُ اِلهی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوباً فِی الدُّنْیا وَاَنَا اَحْوَجُ اِلی سَتْرِها

که نادانیش سراپا او را فراگرفته خدایا براستی تو گناهانی را در دنیا بر من پوشاندی که من به پوشاندن آنها

عَلَیَّ مِنْکَ فی الاُْخْری اِذْ لَمْ تُظْهِرْها لاَِحَدٍ مِنْ عِبادِکَ الصّالِحینَ

در آخرت محتاج ترم (در دنیا پوشاندی ) با اینکه آشکارش نکردی برای هیچیک از بندگان شایسته ات

فَلاتَفْضَحْنی یَوْمَ الْقِیمَةِ عَلی رُؤُسِ الاْشْهادِ اِلهی جُودُکَ بَسَطَ

ای خدا پس در روز قیامت در برابر دیدگان مردم مرا رسوا مکن خدایا جود و بخششت

اَمَلی وَعَفْوُکَ اَفْضَلُ مِنْ عَمَلی اِلهی فَسُرَّنی بِلِقاَّئِکَ یَوْمَ تَقْضی

آرزویم را گستاخ کرده و گذشت تو برتر است از عمل من خدایا مرا در آن روزی

فیهِ بَیْنَ عِبادِکَ اِلهی اعْتِذاری اِلَیْکَ اِعْتِذارُ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ

که میان بندگانت داوری کنی به دیدارت مسرور ساز خدایا عذرخواهی من به درگاهت عذرخواهی کسی است که بی نیاز

قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْری یا اَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَیْهِ الْمُسیئُونَ اِلهی

نشده از پذیرفتن عذرش پس عذر مرا بپذیر ای بزرگوارترین کسی که گنهکاران به درگاهش معذرت خواهی کنند خدایا

لا تَرُدَّ حاجَتی وَلا تُخَیِّبْ طَمَعی وَلا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجاَّئی وَاَمَلی

حاجتم را بازمگردان و طمعم را به نومیدی مکشان و امید و آرزویم را از درگاهت قطع مفرما

اِلهی لَوْ اَرَدْتَ هَوانی لَمْ تَهْدِنی وَلَوْ اَرَدْتَ فَضیحَتی لَمْ تُعافِنی

خدایا اگر خواری مرا خواسته بودی راهنمائیم نمی کردی و اگر رسوائیم را می خواستی تندرستیم نمی دادی

اِلهی ما اَظُنُّکَ تَرُدُّنی فی حاجَةٍ قَدْ اَفْنَیْتُ عُمْری فی طَلَبِها مِنْکَ

خدایا گمان ندارم که مرا بازگردانی در مورد حاجتی که عمر خویش را در خواستن آن از تو سپری کردم

اِلهی فَلَکَ الْحَمْدُ اَبَداً اَبَداً داَّئِماً سَرْمَداً یَزیدُ وَلا یَبیدُ کَما تُحِبُّ

خدایا ستایش خاص تو است ستایش ابدی جاویدان همیشگی که فزون شود ولی کم نگردد بدان نحو که دوست داری

وَتَرْضی اِلهی اِنْ اَخَذْتَنی بِجُرْمی اَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَاِنْ اَخَذْتَنی

و خوشنود شوی خدایا اگر مرا به جنایتم ماءخوذ داری من هم تو را به عفوت بگیرم و اگر به گناهم

بِذُنُوبی اَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَاِنْ اَدْخَلْتَنیِ النّارَ اَعْلَمْتُ اَهْلَها اَنّی

بگیری من هم تو را به آمرزشت بگیرم و اگر به دوزخم ببری بدوزخیان اعلام می کنم که من

اُحِبُّکَ اِلهی اِنْ کانَ صَغُرَ فی جَنْبِ طاعَتِکَ عَمَلی فَقَدْ کَبُرَ فی

تو را دوست دارم خدایا اگر عمل من در جنب اطاعت تو کوچک است ولی آرزویم در

جَنْبِ رَجاَّئِکَ اَمَلی اِلهی کَیْفَ اَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْروماً

کنار امید تو بزرگ است خدایا چگونه من از پیش تو محروم برگردم

وَقَدْ کانَ حُسْنُ ظَنّی بِجُودِکَ اَنْ تَقْلِبَنی بِالنَّجاةِ مَرْحُوماً اِلهی

با اینکه چنان حسن ظنی من به جود و بخششت داشتم که مرا مورد رحمت خویش قرار داده با نجات بازم خواهی گرداند خدایا

وَقَدْ اَفْنَیْتُ عُمْری فی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَاَبْلَیْتُ شَبابی فی سَکْرَةِ

من عمرم را در حرص غفلت از تو سپری کردم و جوانیم را در مستی دوری از تو

التَّباعُدِ مِنْکَ اِلهی فَلَمْ اَسْتَیْقِظْ اَیّامَ اغْتِراری بِکَ وَرُکُونی اِلی

از بین بردم و از اینرو خدایا بیدار نشدم در آن روزگاری که به کرم تو مغرور بودم و به راه خشم

سَبیلِ سَخَطِکَ اِلهی وَاَنَا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ قائِمٌ بَیْنَ یَدَیْکَ

تو متمایل گشته بودم خدایا من بنده تو و فرزند بنده توام که در برابرت ایستاده و

مُتَوَسِّلٌ بِکَرَمِکَ اِلَیْکَ اِلهی اَنَا عَبْدٌ اَتَنَصَّلُ اِلَیْکَ مِمَّا کُنْتُ

به وسیله کرم تو به درگاهت توسل جویم خدایا من بنده ای هستم که می خواهم از آلودگی آنچه بدان با

اُواجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْیائی مِنْ نَظَرِکَ وَاَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ اِذِ

تو روبرو شدم از بی حیایی خودم در پیش روی تو خود را پاک سازم و از تو گذشت می خواهم زیرا

الْعَفْوُ نَعْتٌ لِکَرَمِکَ اِلهی لَمْ یَکُنْ لی حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ

گذشت وصف شناسای کرم تو است خدایا من آن نیرویی که بتوانم بوسیله آن خود را از نافرمانیت منتقل سازم ندارم

اِلاّ فی وَقْتٍ اَیْقَظْتَنی لِمَحَبَّتِکَ وَکَما اَرَدْتَ اَنْ اَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ

مگر در آن وقت که تو برای دوستیت بیدارم کنی و آن طور که خواهی باشم پس تو را سپاس گویم که مرا

بِاِدْخالی فی کَرَمِکَ وَلِتَطْهیرِ قَلْبی مِنْ اَوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ اِلهی

در کرم خویش داخل کردی و دلم را از چرکیهای بی خبری و غفلت از خویش پاکیزه ساختی خدایا

اُنْظُرْ اِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نادَیْتَهُ فَاَجابَکَ وَاْستَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَاَطاعَکَ یا

به من بنگر نگریستن کسی که او را خوانده ای و او پاسخت داده و به یاری خویش به کارش واداشته ای و فرمانبریت کرده

قَریبَاً لا یَبْعُدُ عَنِ المُغْتَرِّ بِهِ وَیا جَواداً لایَبْخَلُ عَمَّنْ رَجا ثَوابَهُ

ای نزدیکی که دور نگردی از آن کس که بدو مغرور گشته و ای بخشنده ای که بخل نورزد از آنکس که امید نیکیش دارد

اِلهی هَبْ لی قَلْباً یُدْنیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَلِساناً یُرْفَعُ اِلَیْکَ صِدْقُهُ

خدایا دلی به من بده که اشتیاقش به تو موجب نزدیکیش به تو گردد و زبانی که صدق گفتارش

وَنَظَراً یُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّهُ اِلهی إ نَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ غَیْرُ مَجْهُولٍ وَمَنْ

بسوی تو بالا آید و نظر حقیقت بینی که همان حقیقتش او را به تو نزدیک گرداند خدایا کسی که بوسیله تو شناخته شد گمنام نیست

لاذَ بِکَ غَیْرُ مَخْذُولٍ وَمَنْ اَقْبَلْتَ عَلَیْهِ غَیْرُ مَمْلُوکٍ اِلهی اِنَّ مَنِ

و کسی که به تو پناهنده شد خوار نیست و کسی که تو بسویش رو کنی بنده دیگری نخواهد بود خدایا براستی

انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنیرٌ وَاِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ لَمُسْتَجیرٌ وَقَدْ لُذْتُ بِکَ یا

هرکس به تو راه جوید راهش روشن است و هر که به تو پناه جوید پناه دارد و من ای خدا به تو پناه آورده ام

اِلهی فَلا تُخَیِّبْ ظَنّی مِنْ رَحْمَتِکَ وَلا تَحْجُبْنی عَنْ رَاْفَتِکَ اِلهی

پس گمانی را که به رحمتت دارم نومید مکن و از مهر خویش منعم مکن خدایا

اَقِمْنی فی اَهْلِ وِلایَتِکَ مُقامَ مَنْ رَجَا الزِّیادَةَ مِنْ مَحَبَّتِکَ اِلهی

جای مرا در میان دوستدارانت جای آن دسته از ایشان قرار ده که امید افزایش دوستیت را دارند خدایا

وَاَلْهِمْنی وَلَهاً بِذِکْرِکَ اِلی ذِکْرِکَ وَهِمَّتی فی رَوْحِ نَجاحِ اَسْماَّئِکَ

در دلم انداز شیدایی و شیفتگی ذکر خود را پیاپی و همتم را در نشاط فیروز شدن اسمائت

وَمَحَلِّ قُدْسِکَ اِلهی بِکَ عَلَیْکَ اِلاّ اَلْحَقْتَنی بِمَحَلِّ اَهْلِ طاعَتِکَ

و محل قدست قرار ده خدایا به حق خودت بر خودت سوگند که مرا به محل فرمانبرداریت و جایگاه

وَالْمَثْوَی الصّالِحِ مِنْ مَرْضاتِکَ فَاِنّی لا اَقْدِرُ لِنَفْسی دَفْعاً وَلا

شایسته ای از مقام خوشنودیت برسانی زیرا که من قادر بر دفع چیزی از خود نیستم و

اَمْلِکُ لَها نَفْعاً اِلهی اَنَا عَبْدُکَ الضَّعیفُ الْمُذْنِبُ وَمَمْلُوکُکَ الْمُنیبُ

مالک سودی هم برایش نیستم خدایا من بنده ناتوان گنهکار تو و مملوک زاری و توبه کننده به درگاهت هستم

فَلا تَجْعَلْنی مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ وَحَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ

پس مرا در زمره کسانی که روی از آنها گرداندی و غفلتشان مانع از گذشت تو گشته قرارم مده

اِلهی هَبْ لی کَمالَ الاِنْقِطاعِ اِلَیْکَ وَاَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِیاَّءِ نَظَرِها

خدایا بریدن کاملی از خلق بسوی خود به من عنایت کن و دیده های دلمان را به نور توجهشان

اِلَیْکَ حَتّی تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلوُبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ اِلی مَعْدِنِ

به سوی خود روشن گردان تا دیده های دل پرده های نور را پاره کند و به مخزن اصلی

الْعَظَمَةِ وَتَصیرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ اِلهی وَاجْعَلْنی مِمَّنْ

بزرگی و عظمت برسد و ارواح ما آویخته به عزت مقدست گردد خدایا قرارم ده از کسانی که او را خواندی

نادَیْتَهُ فَاَجابَکَ وَلاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ فَناجَیْتَهُ سِرّاً وَعَمِلَ لَکَ

و پاسخت داد و در معرض توجه قرارش دادی و او در برابر جلال تو مدهوش گشت و از این رو در پنهانی با او به راز گویی پرداختی ولی

جَهْراً اِلهی لَمْ اُسَلِّطْ عَلی حُسْنِ ظَنّی قُنُوطَ الاْیاسِ وَلاَ انْقَطَعَ

او آشکارا برایت کار کرد خدایا به خوش بینی من ناامیدی را مسلط مکن و امیدم را که به

رَجاَّئی مِنْ جَمیلِ کَرَمِکَ اِلهی اِنْ کانَتِ الْخَطایا قَدْ اَسْقَطَتْنی

کرم نیکویت دارم قطع مکن خدایا اگر خطاهایم مرا از نظرت انداخته

لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنّی بِحُسْنِ تَوَکُّلی عَلَیْکَ اِلهی اِنْ حَطَّتْنِی الذُّنُوبُ

پس بدان اعتماد خوبی که به تو دارم از من درگذر خدایا اگر گناهانم

مِنْ مَکارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِی الْیَقینُ اِلی کَرَمِ عَطْفِکَ اِلهی اِنْ اَنامَتْنِی

بواسطه بزرگواریهای لطفت مرا بی مقدار ساخته ولی در عوض یقین به بزرگ توجه تو مرا هشیار کرده خدایا اگر

الْغَفْلَةُ عَنِ الاِسْتْعِدادِ لِلِقاَّئِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِی الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِ آلاَّئِکَ

بی خبری از آماده شدن برای دیدارت مرا به خواب فرو برده ولی در عوض معرفت به بزرگ نعمتهایت مرا بیدار کرده

اِلهی اِنْ دَعانی اِلَی النّارِ عَظیْمُ عِقابِکَ فَقَدْ دَعانی اِلَی الْجَنَّةِ

خدایا اگر بزرگ کیفرت مرا به دوزخ می خواند ولی در مقابل پاداش فراوانت مرا به بهشت

جَزیلُ ثَوابِکَ اِلهی فَلَکَ اَسْئَلُ وَاِلَیْکَ اَبْتَهِلُ وَاَرْغَبُ وَاَسْئَلُکَ اَنْ

دعوت می کند خدایا پس از تو خواهم و بسوی تو زاری کنم و بگرایم و از تو خواهم که

تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَنی مِمَّنْ یُدیمُ ذِکَرَکَ وَلا

درود فرستی بر محمد و آل محمد و مرا از کسانی قرارم دهی که پیوسته به یاد تواند و

ویَنْقُضُ عَهْدَکَ وَلایَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَلا یَسْتَخِفُّ بِاَمْرِکَ اِلهی

پیمانت را نمی شکنند و از شکر تو غافل نشوند و دستور تو را سبک نشمارند خدایا

وَاَلْحِقْنی بِنُورِ عِزِّکَ الاْبْهَجِ فَاَکُونَ لَکَ عارِفاً وَعَنْ سِواکَ مُنْحَرِفاً

برسان مرا به نور درخشان عزتت تا عارف به ذاتت باشم و از غیر تو روگردان باشم

وَمِنْکَ خاَّئِفاً مُراقِباً یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ وَصَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ

و از تو ترسان و نگران باشم ای صاحب جلالت و بزرگواری و درود خدا بر محمد

رَسُولِهِ وَ الِهِ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً کَثیراً

پیامبرش و بر آل پاکش باد و سلام بسیار بر ایشان باد

و این از مناجاتهای جَلیلُ الْقَدْر اَئمه عَلیهمُ السلام است و بر مضامین عالیه مشتمل است و در هر وقت که حضور قلبی باشد خواندن آن مناسب است .

انتهای پیام

دوشنبه 13/4/1390 - 12:39
مصاحبه و گفتگو

خبرگزاری فارس: زینب وحیدی دختر 13 ساله دانش‌آموز دوم راهنمایی روستای آبچور از توابع بجنورد كه نامه‌ای به امام حسین(ع) نوشت و چه‌زود دعوت‌نامه خود را از امام حسین دریافت كرد!


به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، زینب وحیدی دختر 13 ساله دانش آموز دوم راهنمایی روستای آبچور از توابع بجنورد كه نامه ای به امام حسین علیه السّلام نوشت و چه‌زود دعوت‌نامه خود را از امام حسین دریافت كرد! ماجرا چنین است:

سوال: در چه خانواده ای زندگی می كنی و چه عاملی باعث شد به یاد امام حسین بیفتی؟
زینب: پدرم كارگر ساده است، مادرم خانه‌دار، یك خانواده 6 نفره هستیم‌، به مناسبت دهه فجر سال 89 از طرف مدرسه روستا در مسابقه حفظ سوره فجر شركت كرده و یك كارت بانكی با ارزش ده هزارتومان هدیه گرفتم. این كارت را خیلی دوست می داشتم و آن را به خوبی نگهداری می كردم. یك هفته بعد از طرف مدرسه به دانش آموزان گفتند برای بازسازی حرم مطهر امام حسین علیه السّلام از طریق ستاد بازسازی عتبات كمك جمع‌آوری می كنند. من هم همین كارتی را كه گرفته بودم با نامه ای كه نوشتم هدیه دادم.

سوال: در نامه چه نوشتی؟
زینب: نوشتم: "به نام خدا – نامه می‌نویسم برای امام حسین علیه السّلام – خیلی‌ها دل دارند كه به كربلا بروند، بعضی می گویند باید پولدار شویم تا به كربلا برویم، ولی من می گویم باید قسمت شود و كربلا ما را بخواهد. من این نامه را كه می نویسم اشك از چشمهایم جاری می شود، خدایا، می شود روزی كه كربلا بیایم و كنار ضریح آن امام بزرگوار درددل كنم، من این هدیه را كه در 20 بهمن 89 برای حفظ سوره فجر گرفتم به این نیت می دهم تا امام حسین علیه السّلام را همیشه به‌یاد آورم، اگر من پول زیادی داشتم، هیچ‌وقت دریغ نمی كردم ولی پدرم یك كارگر ساده است و برای درس و مخارج ما كار می كند ".

سوال: بعد چه شد؟
زینب: نامه مرا مدیر مدرسه خوانده بود، سر صف آمد و گفت: آیا شما دانش آموزان معلم و مدیر‌تان را به گریه انداخته اید؟ همه گفتند: نه. مدیر گفت: زینب با نامه اش مرا به گریه انداخت و شب تا صبح گریه كردم، بعد از آن یك كارت دیگر پارسیان خودش به من هدیه داد.

سوال: كی و چطور به كربلا آمدی؟
زینب: یك روز به من و خانواده ام اطلاع دادند آموزش و پرورش می خواهد زینب را به سفر كربلا ببرد. بعد هم گذرنامه تهیه كردند و تاریخ سفر پنجم تیر یعنی بعد از امتحانات خرداد اعلام شد و آقا امام حسین دعوت‌نامه مرا امضا كرد.

سوال از آقای رازی مدیر كاروان زینب: این كاروان چگونه عازم كربلا شد؟
پاسخ: آموزش و پرورش بجنورد برای تشویق كمك به عتبات دو هدیه سفر كربلا اختصاص داد. یك هدیه برای دانش آموزان و یك هدیه برای فرهنگیان، در مراسم قرعه‌كشی كه با حضور جمع كثیری از فرهنگیان برگزار شد شماره 47 به قید قرعه درآمد، همه گفتند خوش به حال صاحب این شماره، ببینیم نام كدام دانش آموز خوش‌شانسی است، تا نام دانش آموز را خواندیم، زینب وحیدی همان دختر روستایی كه به امام حسین نامه نوشته است، فرهنگیان كه از ماجرای كمك این دختر اطلاع داشتند اشك شوق ریختند، جلسه منقلب شد و همه گریان از این حسن انتخاب تصادفی.

تعدادی از معلم ها داوطلبانه 300 هزار تومان كمك هزینه سفر زینب به كربلا را تقبل كردند. تعدادی از خانم معلم ها هم آمادگی خود را برای حضور در كاروانی كه زینب را به كربلا می برد اعلام كردند، شور و هیجان خاصی در جمعیت حاضر افتاده بود، به این ترتیب تصمیم گرفته شد این كاروان فرهنگی با هزینه خودشان عازم كربلا شوند و من هم كه سابقه مدیریت كاروان داشتم توفیق خدمت به آنها را یافتم، جالب این‌كه هنگام عبور كاروان از مرز مهران، شماره كاروان ما 1 بود و امیدوارم در پیشگاه آقا امام حسین نیز شماره 1 باشیم.

سوال از زینب: در اولین نگاه به حرم و ضریح آقا امام حسین علیه السّلام چه حالی داشتی و چه خواستی؟
زینب: برای دیدن بارگاه مطهر آقا امام حسین لحظه شماری می كردم، با دیدن ضریح مطهر بی‌اختیار اشك از چشمهایم جاری شد، احساس رضایت داشتم و برای همه آرزومندان و پدر و مادرم دعا كردم، از خدا خواستم كمك كند تا نمازم را اول وقت بخوانم.

سوال: چه توصیه ای برای دانش آموزان هم‌سن و سال خود داری؟
پاسخ: توصیه من به این دختر خانم‌ها این است كه حجاب خودرا حفظ كنند و مواظب باشند خون شهدا پایمال نشود، نماز اول وقت بخوانند و به پدر و مادرشان احترام بگذارند.
لازم به یادآوری است كه سیمای معصوم و بااخلاص زینب، از او چهره‌ای محبوب بین اعضای كاروان ساخته است، خانم معلم‌ها تقاضا دارند زینب با آنها هم‌اتاق باشد تا بیشتر از صفای باطن او بهره ببرند.

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی حج

دوشنبه 13/4/1390 - 12:38
اخبار
مشرق: آمار بازیکنان تحصیل کرده فوتبال ما به شدت نگران‌کننده است؛ طبق اعلام رئیس کمیته فرهنگی سازمان لیگ‌برتر فوتبال فقط یک درصد فوتبالیست‌ها تحصیل کرده هستند.
دو سال قبل احمدی یکی از مسئولان سازمان لیگ که نامش کمتر به گوش خبرنگاران ورزشی خورده در گفت‌وگویی با یکی از خبرگزاری‌های رسمی کشور گفت: «متأسفانه با آماری که در این زمینه استخراج کردیم متوجه شدیم فقط یک درصد فوتبالیست‌های ما تحصیل کرده هستند و 64 درصد آن‌ها در سطح زیردیپلم قرار دارند. با توجه به فقر سواد در فوتبال تلاش کردیم تا از نظر معنوی این خلاء را پر کنیم.»
این اعتراف تلخ از سوی یکی از مقامات مسئول نشان دهنده سطح پایین دانش در میان فوتبالیست‌ها بود که درآمد ماهانه میلیونی دارند. البته این تمام داستان نیست؛ در میان همین فوتبالیست‌ها افرادی هستند که به مقوله دانش توجه ویژه داشته و به مدارج عالی نیز رسیدند.
کاپیتان پرسپولیس در اصفهان درس‌خوان بود
کاپیتان پرسپولیس در لیگ دهم را باید یکی از آن دسته بچه درس‌خوان‌های فوتبال دانست. سپهر حیدری  به تازگی موفق به اخذ مدرگ کارشناسی در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه آزاد نجف‌آباد شد. البته رسیدن به مدرک تحصیلی لیسانس سپهر را ارضا نکرد و وی تحصیلاتش را در مقطع فوق‌لیسانس نیز ادامه داد. حضور در تمرینات پرسپولیس کار سپهر را برای ادامه تحصیل با مشکلاتی روبه‌رو کرد اما او با هر مشقتی که بود واحدهای درسی‌اش را با نمره بالا پاس کرد. دوستان سپهر می‌گویند او زمانی که ساکن اصفهان بود از نظر درسی شرایطی به مراتب بهتر از حالا داشت.
کسب موفقیت به کمک برادر تحصیل‌کرده
کریم انصاری‌فرد، بازیکن جوان وکم‌حاشیه فوتبال ماست که با وجود مطرح بودن در یکی، دو سال اخیر عنوان با اخلاق‌ترین بازیکن جوان لیگ دهم را هم به خود اختصاص داد. او در زمینه تحصیلی نیز از آن دسته بازیکنان موفق فوتبال ایران است. انصاری‌فرد هم‌اکنون دانشجوی تربیت‌بدنی دانشگاه آزاد‌اسلامی است و در تلاش است ظرف‌های ماه‌های آینده مدرک لیسانس خود را از داشنگاه دریافت کند. برادر انصاری‌فرد که از مهندسان شناخته شده در بازار آهن است نقش غیرقابل انکاری در موفقیت‌های تحصیلی‌ و ورزشی این بازیکن داشته.
فوتبال ایران، برزیلی درس‌خوان هم دارد
فابیو جان‌واریو، هافبک برزیلی تیم‌ فوتبال سپاهان اصفهان علاوه بر این‌که یک بازیک موفق در این تیم است. یک مهندس عمران نیز به حساب می‌اید. او در زمینه تحصیلی کاملاً موفق بود با اخذ مدرک مهندسی خود در حال حاضر یک شرکت عمرانی خصوصاً پروژه ساختمانی شکرت دارد. جان‌واریو علی‌رغم برزیلی بودنش از آن دسته فوتبالیست‌های درس‌خوان ایران به حساب می‌آید.
هافبک تراکتوسازی دکترا می‌خواهد
مصطفی اکرامی، هافبک چپ‌پای تیم تراکتورسازی اگر چه نامی آشنا برای اهالی فوتبال نیست اما از بازیکنان فیکس کمالوند در دو فصل اخیر بوده است. اکرامی در زمینه تحصیلات پیشرفت زیادی داشته و تا مقطع کارشناسی ارشد پیش رفته است. این بازیکن که سابقه بازیگری در استقلال و بانک ملی را نیز داراست و در میان فوتبالیست‌ها به بچه ‌درس‌خوان معروف است. اکرامی در گفت‌وگویی کوتاه با خبرنگار ما اعلام کرده و در صورت مهیا شدن شرایط می‌خواهد تا مقطع دکترا نیز ادامه دهد.
 
گردآوری:گروه ورزش سیمرغ
www.seemorgh.com/sport
منبع:mashreghnews.ir
دوشنبه 13/4/1390 - 12:37
اخبار

 
گردآوری:گروه ورزش سیمرغ
www.seemorgh.com/sport
منبع:varzesh3.com
دوشنبه 13/4/1390 - 12:35
خواص خوراکی ها
نتایج بازبینی‌های گسترده روی مجموعه‌ای از مطالعات جدید تاكید می‌كند كه نوشیدنی‌های قدیمی‌تر مثل چای، قهوه و شیركم چرب حاوی مواد مغذی قابل ملاحظه‌ای هستند و برای سلامتی و تامین انرژی بدن مفیدند.

مطالعات نشان می‌دهد كه چای سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌كند، میزان تشكیلات پلاك را در دیواره سرخرگها كاهش می‌دهد و در كنترل و پیشگیری از دیابت موثر است. بعلاوه چای مجموعه‌ای از تركیباتی است كه استرس اكسیدیته مضر برای سلولها را كاهش می‌دهد.

به گزارش سایت اینترنتی دیلی لایف، قهوه نیز مانند چای منبع غنی از پلی فنول‌ها است و ذخیره آنتی اكسیدانی آن از چای سبز، چای سیاه و سایر نوشیدنی‌ها و آب میوه‌ها بیشتر است. مصرف قهوه خطر بروز مشكلات قلبی و عروقی را كمتر كرده و احتمال بروز دیابت نوع دوم را تا 50 درصد كاهش می‌دهد.
علاوه بر اینها شیر ساده ویا شیركاكائو مخصوصا اگر كم چرب مصرف شوند، مفید هستند و به دلیل غنی ‌بودن از مواد مغذی برای تقویت استخوانها، شكل‌گیری ماهیچه‌ها، كاهش وزن و بسیاری از موارد موثر دیگر در سلامتی بدن مفید هستند.

گردآوری : گروه سلامت سیمرغ
www.seemorgh.com/health
منبع : salamat.ir
دوشنبه 13/4/1390 - 12:33
سلامت و بهداشت جامعه

1.خواب زیاد خوب است!
 

كاش همین طور بود!ولی مطالعات نشان می دهد كه احتمال مرگ زودرس در آن هایی كه بیش از هشت ساعت در شبانه روز می خوابند بیشتر است.

2.زود خواب رفتن نعمت است!
 

اتفاقاً این مورد نشان می دهد كه شخص خواب خوبی ندارد. این كه آدم هنوز سرش به بالش نرسیده خوابش ببرد، یكی از نشانه های خواب آلودگی است كه باید تحت بررسی قرار بگیرد. مدت زمانی كه طول می كشد تا خواب مان ببرد، نباید كمتر از پنج دقیقه یا بیشتر از سی دقیقه باشد. پزشكان، مقادیر كمتر و بیشتر از این محدوده را غیر طبیعی می دانند.

3.همه آدم ها به هشت ساعت خواب شبانه احتیاج دارند!
 

میزان نیاز به خواب در افراد مختلف، متفاوت است. به خودتان رجوع كنید، اگر حس می كنید كه هر روز بعد از ظهر خسته و خواب آلود می شوید، بدانید الگوی خواب تان غلط است.

4.فقط نخبه ها روزی سه، چهار ساعت می خوابند!
 

شاید چند نفر از مشاهیر و نخبه ها جزو نخستین كسانی باشند كه رسانه ها درباره ی كم خوابیدن آن ها زیاد حرف زده اند، اما واقعیت این است كه از نظر پزشكان، این قبیل افراد معمولاً عملكرد بهتری نسبت به سایرین ندارند. كم خوابی، سلامت شما را تهدید می كند، تمركزتان را پایین می آورد و حتی می تواند بیمارتان كند و به سیستم ایمنی شما آسیب بزند.

5.من خوابم خوب است؛ فقط شبها چند بار از خواب می پرم!
 

خواب خوب آن است كه تداوم مناسبی داشته باشد. بیدار شدن مكرر در حین خواب از علایم شایع اختلال خواب است و بیشتر آن هایی كه شب ها بیش از یك بار از خواب می پرند، به نوعی اختلال خواب دچارند.

6.قرص خواب، تنها راه چاره بی خوابی است!
 

چون تاثیر داروهای خواب آور، كوتاه مدت است، بدن كم كم به دارو عادت می كند و دیرتر به آن جواب می دهد.از طرفی اگر بدن به دارو عادت كند؛ قطع دارو اوضاع را بدتر می كند. پس برای درمان قطعی فقط باید به پزشك مراجعه كرد تا علت اصلی بی خوابی شناخته و درمان شود.

7.كم خوابی چاره ندارد!
 

در مورد ششم گفته شد كه برای درمان قطعی كم خوابی باید به پزشك مراجعه كنید تا علت اصلی مشكل تان شناخته و درمان شود، اما توصیه های دیگری هم هست كه می تواند اوضاع را رو به راه كند:
-پرهیز از چای، قهوه، نوشابه و شكلات در ساعات نزدیك به خواب.
-خودداری از مصرف غذاهای سنگین و كشیدن سیگار در ساعات نزدیك به خواب.
-رعایت نظم خواب؛ یعنی خوابیدن در یك ساعت ثابت، اختصاص دادن اتاق خواب به خوابیدن و اجتناب از كارهای دیگری مثل تماشای تلویزیون و كار در آن اتاق.
-و بالاخره این كه اگر بیش از نیم ساعت در رختخواب ماندید و خواب تان نبرد، باید از اتاق خواب خارج شوید و تا وقتی احساس خواب آلودگی نكرده اید، به رختخواب برنگردید.

چند توصیه برای بهبود كیفیت خواب
 

مشكلات خواب متاثر از افزایش سن، اجتناب ناپذیر هستند و با افزایش سن، پیامدهایش بیشتر هم می شوند. با این حال، بعضی قواعد ساده سودمندی خود را ثابت كرده اند و ارزش امتحان كردن قبل از هر اقدامی را دارند:
-ساعتی منظم را برای خوابیدن و بیدار شدن انتخاب و حفظ كنید(اما قبل از احساس تمایل به خواب به بستر نروید).
-خواب میان روزتان را حذف یا كم كنید. اگر ترجیح می دهید كه این عادت را حفظ كنید، مدتش را حداكثر به یك ساعت محدود كنید تا خواب شبانه تان دچار اختلال زمانی نشود.
-هر روز زمانی را برای فعالیت بدنی و ورزش داشته باشید، ولی هیچ وقت قبل از خواب ورزش نكنید.
-برای حفظ شدن ریتم روز و شب، روزها را تا جایی كه برای تان ممكن است در معرض نور آفتاب قرار بگیرید(برای ترشح هورمونی).
-در بستر نه تلویزیون تماشا كنید و نه چیزی بخوانید.
-قبل از خواب استراحت كنید (برای كم كردن تحرك)و همیشه یك«كتاب دعا» كنارتان داشته باشید و در موقع نیاز به آن رجوع كنید.
-از مصرف محركها، خصوصاً در نیمه ی دوم روز اجتناب كنید (قهوه، چای، الكل و غذای زیاد در شب).
-اگر شب احساس گرسنگی كردید، از غذاهای حاضری یا لبنیات استفاده كنید البته به جز مبتلایان به رفلاكس معده یا كسانی كه ممنوعیت پزشكی و دارویی دارند.
-محیط شبانه ی مناسبی برای خواب فراهم كنید، از جمله درجه حرارت (بین 18 و 22 درجه سانتی گراد)، رختخواب مناسب، فضایی آرام، تاریك یا بسیار كم نور.
-لباس خانه ی راحت بپوشید.
-اگر بعد از نیم ساعت خواب تان نبرد، از رختخواب خارج شوید و یك فعالیت آرام كننده را بدون استفاده از نور خیلی قوی ( مانند گوش دادن به موسیقی آرام، مطالعه ی مطالب سبك و سطحی) انجام دهید. روشن است كه اگر اقدامات انجام شده برای اداره كردن مشكلات و دردسرهای خواب كافی نیستند، برای بررسی مجدد شرایط باید به پزشك مراجعه كنید. او بعضی شرایط را از منظر آسیب شناسانه می سنجد و عوامل مختل كننده ی خواب را خواهد یافت. به علاوه ممكن است كه او یك درمان دارویی مخصوص و مناسب پیشنهاد كند.
منبع:نشریه 7 روز زندگی، شماره 116.
دوشنبه 13/4/1390 - 12:30
اخبار

چوب ماهیگیری فناورانه جدیدی عرضه شده است که مجهز به نمایشگر "ال. سی. دی" بوده و کاربر اجازه می دهد که زیر آب را مشاهده کند.

  به گزارش مهر، فروشگاه آنلاین "آمازون" چوب ماهیگیری متحولانه ای با عنوان  FishEyes Rod & Reel را برای فروش عرضه کرده است.   این محصول فناورانه همانند همه چوبهای ماهیگیری به قرقره، تایلون و قلاب ماهیگیری مجهز است. اما علاوه بر این امکانات اولیه، انتهای نخ ماهیگیری با یک دوربین ویدیویی تصویربرداری زیر آب یکپارچه شده است.  

 

 

 

 

 

 

  این دوربین قادر است تصاویر گرفته شده از تمام رویدادهای زیر آب را به سطح آب برساند. این فیلمها می توانند بر روی یک نمایشگر "ال. سی. دی" که روی چوب ماهیگیری نصب شده است نمایش داده شوند.

این "ال. سی. دی" با یک قاب پلاستیکی که از انعکاس نور آفتاب بر روی نمایشگر جلوگیری می کند محافظت می شود.

همچنین، دوربین ویدیویی مجهز به یک لامپ "ال. ای. دی" است که می تواند نور کافی در محیطهای تاریک زیرآب را تامین کند.

به این ترتیب کنترل موقعیت در هنگام ماهیگیری و مشاهده حیات زیر آب برای کاربر امکانپذیر می شود.

براساس گزارش PI Gadget، دوربین ویدیویی و "ال. سی. دی" این چوب ماهیگیری انرژی خود را از ۴ باتری قلمی تامین می کند.

دوشنبه 13/4/1390 - 12:30
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته