اهل بیت
نزول آیه ی 5 سوره ی دهر
خانه ی علی و فاطمه غرق در سكوت بود .آری همان روزی كه جگر گوشه های پیامبر ،حسن وحسین در بستر بیماری بودند .
آن روز پیامبر با جمعی از یارانش برای عیادت به خانه
ی علی وفاطمه رفته بودند آنجا بود كه پیامبر به علی (ع) فرمود ای ابا
الحسن ! خوب بود نذری برای شفای فرزندانت می كردی .
آن گاه فاطمه وعلی
وفضه (كه خادمه ی آن ها بود )نذر كردند كه اگر آن دو شفا یابند سه روز
روزه بگیرند . چیزی نگذشت كه هر دو شفا یافتند روز موعود فرا رسید ، علی و
فاطمه وفضه نذر خود را ادا كردند و روزه گرفتند اما در آن خانه چیزی برای
خوردن نبود و علی (ع) مجبور شد از كسی سه من جو قرض كند .
روز اول
فاطمه یك سوم آن را آرد كرد ونان پخت . هنگام افطار سائلی در خانه ی علی
را كوبید و گفت (السلام علیكم یا اهل بیت محمد ) مستمندی مسلمانم به من
غذایی دهید ... آنها همگی مسكین را بر خود مقدم داشتند ،و سهم خود را به
او دادند و آن شب جز آب ننو شیدند . روز دوم فرا رسید در هنگام افطار
یتیمی بر در خانه آمد ، آن روز نیز آنها غذایشان را به یتیم دادند. در روز
سوم ، به هنگام غروب اسیری بر در خانه آمد آن روز نیز مانند روز های پیش
گذشت .... صبح روز بعد علی(ع ) به همراه حسن و حسین نزد پیامبر رفتند .در
حضور پیامبر آن دو كودك زیبا از شدت گرسنگی به خود می لرزیدند ،حال آن دو
بر پیامبر سخت گران آمد و با هم به سوی خانه راه افتادند . هنگامی كه وارد
خانه شدند ، فاطمه را دیدند كه در محراب عبادت ایستاده در حالی كه از شدت
گرسنگی شكم او به پشتش چسبیده ،و چشم هایش به گودی نشسته بود .پیامبر از
دیدن این صحنه بسیار اندوهگین شدند ،دراین زمان جبرئیل بر پیامبر فرود آمد
و گفتخداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت می گوید (ان الابرار یشربون من
كاسا كان مزاجها كافورا )
علی بود و همراز او فاطمه
و در پیش آنها ،سه فرزندشان همه روزه بودند و در انتظار
كه
روید گل نازنین اذان همه روزه بودند وافطار شد و یك سفره ی ساده روی زمین
دو تا قرص نان بود و یك كاسه شیر و یك كاسه ی آب تنها همین فقیری به در
زد((كسی خانه نیست ))؟ ((من بینوا را كمی نان دهید )) صدایش كه بوی غم و
درد داشت به گوش همان روزه داران رسید نگاهی به یكدیگر انداختند گل خنده
بر چهره ها نقش بست و تصویر تصمیمی از همدلی بر آن چهره های خدایی نشست
علی از سر سفره برخاست زود به یك دست نان و به یك دست شیر غذا را علی برد
تا پشت در نباید گرسنه بماند فقیر سر سفره آن شب جز آن پنج گل خدا بود و
آواز و مهتاب بود همه روزه بودند و افطارشان به جز مهربانی فقط آب بود
(شعر از مصطفی رحماندوست )
پنج شنبه 16/10/1389 - 21:15
شخصیت ها و بزرگان
ابو الحسن، محمد بن حسین بن موسى موسوى بغدادى،
معروف به سید رضى در سال 359 هـ.ق در شهر بغداد به دنیا آمد. او از
خانواده اى شریف و اصیل و از نسل ائمه معصومین علیهم السلام است.نسب او از
طرف پدر به امام موسى کاظم (علیه السلام) واز طرف مادر به امام زین
العابدین (علیه السلام) مى رسد.
مادرش فاطمه دختر ابو محمد، حسین بن احمد بن محمد
ناصر کبیر، زنى دانشمند و با تقوا بود وشیخ مفید کتاب "أحکام النساء" را
به درخواست ایشان به نگارش درآوردند.
شیخ مفید و سید رضی
شبى
شیخ مفید فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را در خواب دید که دست امام حسن و
امام حسین (علیهماالسلام) را در حالى که دو کودک خردسال هستند گرفته و نزد
او آورد و فرمود: "اى شیخ به این دو کودک من علم فقه بیاموز".شیخ مفید پس
از بیدار شدن، از این خواب خود شگفت زده شد. صبح همان روز مادر سید رضى و
سید مرتضى دست دو کودک خود را گرفته و نزد او آورده و گفت: "اى شیخ به این
دو کودک من علم فقه بیاموز".شیخ مفید از این حادثه منقلب و گریان گشت و
خواب خود را براى آنان تعریف کرده و مسئولیت تربیت و تعلیم این دو سید
بزرگوار را عهده دار گردید.
سید رضى داراى تألیفاتى ارزشمند است مانند:
1ـ نهج البلاغه ، که جمع آورى و تدوین آن بوسیله ایشان صورت گرفته است
2ـ خصائص الأئمه (علیهم السلام)
3ـ تلخیص البیان عن مجاز القرآن
4ـ المجازات النبویه
5ـ حقایق التأویل فى متشابه التنزیل
سرانجام
پس از عمرى خدمت به جهان اسلام و تشیع، سید رضى در سن 47 سالگى و در سال
406 هـ.ق در شهر بغداد دیده از این جهان فرو بست و در کاظمین، در کنار قبر
امام موسى کاظم و امام جواد (علیهماالسلام) دفن شد.
منابع
· قصص العلماء، ص 411 - 413
· پایگاه اسلامی الشیعه
پنج شنبه 16/10/1389 - 21:14
قرآن
انسان ها عادت داشتند تا زمانی که پیامبران برایشان معجزه نیاورده اند، حرف این فرستادگان خدا را رد کنند. بعضی ها حرف آن ها را قبول می کردند و بعضی هم بر سرسختی خود می افزودند. اکنون بعد از وفات پیامبران، باز هم مردم نیاز دارند بدانند آیا خدا وجود دارد؟، داروینیسم و نظریه تکامل به کفر ورزی انسان ها و سکولاریزم کمک کرد به طوری که این نظریه انسان ها را تا تاریکی های عصر حجر برد. به خاطر تحریف دین مسیحیت و دین یهودیت، پیروان این ادیان در اثر این نظریه دچار تزلزل و دودلی شدند.
اسلام، آخرین دین آسمانی اکنون در مقابل این نظریات کفر آمیز ایستاده است. بیشتر یافته های علمی که دانشمندان به آن می بالند در قرآن ذکر شده است ، که ۱۴۰۰ سال پیش نازل شده است.
یکی از معجزات علمی که در قرآن آمده است، در مورد سیاه چاله ها می باشد.
خداوند با اشاره به مشخصات خاصی، در آیه زیر به سیاه چاله ها اشاره می کنند.
این مشخصات عبارتند از :
۱) آن ها ستارگانی در حال حرکت هستند.
۲) آن ها پنهان هستند.
۳) آن ها ستارگانی جارو کننده هستند.
اجازه بدهید قبل از اینکه ببینیم اخترفیزیک دان ها در مورد سیاه چاله ها چه می گویند، به این آیه از قرآن کریم اشاره کنیم.
خداوند در قرآن فرموده اند:
فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ (١٥)الْجَوَارِ الْکُنَّسِ (١٦)وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ (١٧)وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ (١٨)إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ (١٩) (تکویر)
۱۵. به راستی سوگند به اختران بازآینده نمی خورم. ۱۶. آن روندگان نهان شونده. ۱۷. و به شب چون تاریک شود. ۱۸. و به سپیده چون بدمد. ۱۹. که این سخن فرستاده ای است بزرگوار(جبرئیل). سوره تکویر
به خوبی امروزه مشخص شده است که ستارگان در طول عمر خود دچار تحول می شوند تا آنکه بمیرند. یکی از انواع مرگ ستارگان، تبدیل شدن به سیاه چاله است.
خداوند در قرآن می فرمایند:
وَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا إِلَهَ إِلا هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (٨٨) قصص
با خداوند، معبود دیگری را نخوانید. خدایی نیست جز او، هرچیزی نابود می شود مگر ذات او. فرمان مخصوص اوست، به سوی او بازگردانده می شوید. قصص ۸۸
در طول دوره زندگی ستارگان، آن ها موجودیت خود را تغییر می دهند. این تغییر میلیون ها سال طول می کشد. یکی از آن ها تبدیل شدن به سیاه چاله است که چهره ای ترسناک دارد.
● انواع سیاه چاله ها کدامند؟
دانشمندان سه نوع سیاه چاله را کشف کرده اند:کوچک، متوسط و بزرگ.
۱) نوع کوچک یا کم جرم یا نوع اختری یا کهکشانی
این نوع از سیاه چاله ها از ستارگانی تشکیل می شوندکه جرمشان ۱۰۰ برابر جرم خورشید ما است.
وقتی که انرژی چنین ستاره ای تمام می شود، پوسته خارجی خود را پرتاب می کند و هسته خود را که هنوز ۱۵ برابر خوررشید ما است را نگه می دارد.
دانشمندان عقیده دارند که کهکشان راه شیری ما دارای ده ها هزار از این سیاه چاله ها است بنابراین به آن سیاه چاله کهکشانی می گویند.
۲) سیاه چاله های متوسط
۳) سیاه چاله های بسیار سنگین
در مرکز کهکشان ها قرار دارند. بعضی از دانشمندان عقیده دارند که بیشتر کهکشان ها که کهکشان ما هم جزوی از آن است، دارای سیاه چاله ای در مرکز خود است.
در ستارگان سنگین دو فرایند مهم پیوسته رخ می دهد. یکی جوش هسته ای است( که هیدروژن را از مرکز ستاره به بیرون می فرستد و دیگری جاذبه (که تمامی هیدروژن را به طرفی که آمده بود می کشد). این دو روند یکدیگر را خنثی می کنند تا اینکه هیدروژن ستاره سوخته شود و در این موقع جاذبه غلبه می کند.
وقتی که جاذبه غلبه کرد، ستاره ناپایدار می شود و منفجر می گردد. وقتی که شروع به منفجر شدن کرد، دیگر متوقف نمی شود و ستاره ( و در نهایت اتم هایش) به داخل خود فرو می ریزند و منجر به تشکیل سیاه چاله می شود.( Hewitt ۱۸۶)
این تصویر که به کمک اشعه ایکس گرفته شده است نشان دهنده سیاهچاله ای است که در حال بلعیدن ستاره ای می باشد.
سیاهچاله بسیار سنگین سیاهچاله ای است که جرم آن بین ۱۰۵ تا ۱۰۱۰ برابر جرم خورشید است. امروزه این عقیده وجود دارد که اگر همه کهکشان ها سیاهچاله ای از این نوع نداشته باشند، تعداد زیادی از آن ها که کهکشان راه شیری نیز جزئی از آن است، در مرکز خود چنین سیاه چاله ای را دارند. این سیاه چاله ها دارای خصوصیات عجیبی هستند که آن ها را از همنوعان خود متمایز می کند.
● چرا سیاهچاله ها سیاه می باشند؟
یک موشک برای آنکه سطح زمین را ترک کند باید سریعتر از ۲۵۰۰۰ مایل در ساعت ( ۷ مایل در ثانیه) حرکت کند. به این سرعت، سرعت فرار از زمین می گویند. اگر راکت سرعتی کم تر از این مقدار داشته باشد، توسط جاذبه به زمین بر می گردد. سرعت فرار از یک سیاه چاله بیش از ۱۸۶۰۰۰ مایل در ساعت است پس اگر بخواهیم از آن فرار کنیم، باید سرعتی بیش از این مقدار داشته باشیم. سرعت نور ۱۸۶۰۰۰ مایل در ساعت است بنابراین نمی تواند از سیاهچاله ها فرار کند پس این سیاهچاله ها به رنگ سیاه هستند.( به عبارت بهتر دیده نمی شوند. )
ستاره شناسان به کمک اشعه ایکس و تلسکوپ های رادیویی توانسته اند سیاه چاله قدیمی را که در اطراف کهکشان راه شیری است کشف کنند. این سیاه چاله که دارای مسیری نامتقارن است در حال بلعیدن ستاره ای می باشد.
اعتقاد بر این است که این سیاه چاله باقی مانده یک ستاره بسیار بزرگ است که میلیاردها سال پیش زندگی می کرده و از خانه خود به بیرون پرتاب شده و سرگردان در حال حرکت می باشد.
بسیاری از ستارگان منظومه شمسی ما در یک صفحه نازکی به نام صفحه کهکشانی هستند. اگرچه خوشه های گردی نیز وجود دارند که هرکدام دارای صدها هزار ستاره قدیمی هستند و به دور مرکز کهکشان در حرکت می باشند و در مسیری می باشند که از صفحه کهکشانی به دور می باشند.
بنابراین زمانی که یک ستاره تمام سوختش به مصرف رسید در خود فرو می ریزد و در نهایت به سیاه چاله ای تبدیل می شود که دارای چگالی بی نهایت و حجم بسیار ناچیز است و میدان مغناطیسی بسیار قوی دارد.
خداوند در قرآن به این حقیقت مرگ ستارگان( که به خاطر پایان سوختشان است اشاره می کنند) در آن جا که می گویند:
وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ (٢)
آنگه که ستارگان به سیاهی می گرایند.
● آیا تمامی ستارگان به سیاه چاله تبدیل می شوند؟
تمامی ستارگان به سیاه چاله تبدیل نمی شوند. ستاره ای که جرمش کم تر از ۱.۴ بار بزرگتر از خورشید باشد، به کوتوله سفید تبدیل می شود. ستاره ای که ۱.۴ تا ۳ برابر خورشید جرم داشته باشد تبدیل به ستاره نوترونی می شود. تنها ستارگانی که جرمشان بیش از ۳ برابر خورشید باشد به سیاهچاله تبدیل می شوند.
سیاه چاله ها آن قدر جرمشان زیاد است که نور نمی تواند از آن ها عبور کند و چون چیزی سریع تر از نور نمی تواند حرکت کند، هیچ چیز از سیاهچاله نمی تواند بیرون بیاید.
خداوند به این موارد قسم یاد می کنند تا تائید کنند که قرآن از طرف پروردگار نازل شده است. به آیات ۱۵ تا ۱۹ سوره تکویر که در بالا آمده است نگاهی دوباره بیاندازید.
این نوع تاکید که در این آیات به کار رفته است و خداوند با قسم از آن ها یاد کرده، به خاطر اهمیت سیاهچاله ها است که در واقع ستارگان مرده در حال حرکتی می باشند و نوری از خود تولید نمی کنند و هرچه سرراهشان باشد می بلعند. قرآن مجید از آن ها به "پاک کنندگان" یاد می کند که در تطابق کامل با عملکرد آن ها از لحاظ علمی است.
دانشمندی غیر مسلمان که نام سیاهچاله را برای این پدیده گذاشته است، بسیار مناسب این نام را انتخاب کرده است. اگرچه او هرگز قرآن نخوانده است ولی همان نامی را بر آن ها نهاده که قرآن با آن نام آن ها را خوانده است. این نشان دهنده آن است که قرآن تا چه حدی به حقایق علمی که امروزه کشف می شود نزدیک است. این دانشمند این چنین این پدیده را تعریف کرده " آنچنان نیروی جاذبه ای دارند که مانند یک جاروبرقی نامرئی کیهانی هستند و آن چنان مواد اطراف خود را جذب می کنند که حتی نور نیز نمی تواند ازآن بیرون بیاید."
کلمه قرآنی خُنَّسِ در آیه ۱۵ سوره تکویر را در عربی می توان به جاروبرقی ترجمه کرد.
زمانی که سیاه چاله ها از لحاظ علمی تعریف شدند، دقت قرآن مجید در تعریف آن ها تنها در سه کلمه بیشتر مشخص می شود. قرآن سیاه چاله ها را با خصوصیات زیر تعریف می کند:
۱) آن ها در حال حرکت می باشند.( همان گونه که علم می گوید).
۲) آن ها وقتی شناسایی شدند، دارای حجاب می باشند. ( همان طور که علم می گوید نور نیز نمی تواند از آن ها عبور کند.)
۳) آن ها همه چیز را می بلعند.
مترجم: احسان اشرفی
پنج شنبه 16/10/1389 - 21:11
هوا و فضا
برای نور، فاصله 380 هزار کیلومتری ماه تا زمین کمی بیش از یک ثانیه است. این زمان برای مسیر 150 میلیون کیلومتری خورشید تا زمین، نزدیک 8 دقیقه است. فاصله خورشید تا نپتون، دورترین سیاره سامانه خورشیدی، 4.5 میلیارد کیلومتر است که این فاصله برای نور چهار ساعت میشود. اما در کیهانشناسی فاصلهها چنان بزرگند که سال نوری برای اندازهگیری مسافت به کار میرود.
یک سال نوری، یعنی مسافتی که نور با سرعت ۳۰۰ هزار کیلومتر بر ثانیه در یک سال میپیماید، نزدیک 10 هزار میلیارد کیلومتر است. با این حساب، فاصله ما تا آلفا سنتوری، نزدیکترین ستاره به زمین، چهار سال نوری است. البته این ستاره در کهکشان راه شیری قرار دارد. ضخامت کهکشان راه شیری که مانند یک دیسک مارپیچی است، هزار و قطر آن 100 هزار سال نوری است. در حالی که آندرومدا، نزدیکترین کهکشان مارپیچی به راه شیری، 2.5 میلیون سال نوری از ما فاصله دارد و فاصله کهکشانهای دیگری مانند آبل از ما به صدها میلیون سال نوری میرسد. در این میان، راه شیری تنها یکی از صد میلیارد کهکشان شناخته شده است و خود دست کم صد میلیارد ستاره دارد.
بر پایه دستاوردهای فیزیک مدرن، یعنی نظریه نسبیت و تئوری کوانتوم، نیز پژوهشهای اخترشناسانی مانند ادوین هابل و دیگر رصدهای کیهانی، گمان میرود ژرفنای جهان هستی بیش از 80 میلیارد سال نوری باشد. همچنین کارهای هابل نشان داد که جهان در حال گسترش و انبساط است. بنابراین نه تنها اکنون نظارهگر گذشتههای بسیار دور جهان هستیم، بلکه هرچه زمان به پیش میرود، از وضعیت کنونی دورترین نقاط فضا ناآگاهتر میشویم. مگر این که به راهی برای جابجایی با سرعتی بالاتر از سرعت نور دست پیدا کنیم.
برگرفته از وبلاگ:
technegar پنج شنبه 16/10/1389 - 21:8
هوا و فضا
هنگامی که صحبت سن و سال شما میشود، احتمالا در محاسبه ان دچار اشتباه نمیشوید. اما وقتی حسابکردن سن کره زمین مطرح باشد، کار بسیار سختتر میشود.پیش از آنکه روش تاریخگذاری رادیوسنجی به وجود آید، تعیین سن کره زمین تنها در حیطه حدس و گمان قرار میگرفت. تا همین یک قرن پیش بسیاری عمر آن را تنها چند هزار سال میدانستند و لرد کلوین فیزیکدان در اواخر قرن نوزدهم عمر عمر زمین را 100 میلیون سال تخمین زد.ماری کوری در سال 1898 پدیده رادیواکتیویته را کشف کرد، که در آن اتمهای ناپایدار انرژی خود را از دست میدهند، یا به عبارت دیگر با پرتوتابی به شکل ذرات یا امواج الکترومغناطیسی متلاشی میشوند.ارنست راترفورد فیزیکدان در سال 1904 نشان داد که چگونه پدیده تلاشی اتمی می تواند به عنوان ساعتی برای تاریخگذاری سنگهای قدیمی به کار رود.در همان هنگام آرتور هولمز(1890 – 1964) که در حال اخذ درجه زمینشناسی از کالج امپریال علوم در لندن بود، تکنیکی را به وجود آورد که با استفاده از روش سنجش نسبت اورانیوم - سرب در سنگها، آنها را تاریخگذاری میکرد.هولمز با به کار بردن این تکنیک بر روی قدیمیترین سنگها پیشنهاد کرد که عمر کره زمین دست کم 1.6 میلیارد سال است.هولمز در گزارش یافتههایش که در سال 1913 در نشریه Nature منتشر شد، در مورد پذیرش نه چندان مشتاقانه یافتههایش نوشت: "زمین شناسی که تا ده سال پیش ا ز کوتاهی زمان در اختیار برای تحول قشر کره زمین ناراضی بود، اکنون با زمان بسیار طولانی که با آن مواجه است، حتی بیشتر ناراضی است."عمر کره زمین از آن زمان برای دهها سال همچنان موضوعی مورد بحث باقی ماند.از آن هنگام به بعد چندین تجدیدنظر در این برآورد عمر زمین به عمل آمده است. در دهه 1920 عمر کره زمین به 3 میلیارد سال رسانده شد، که حتی از تخمینهای ان موقع از عمر کل جهان یعنی حدود 1.8 میلیارد سال هم طولانیتر بود!بهترین تخمین عمر زمین بر اساس تاریخگذاری رادیوسنجی قطعات به دست آمده از شهابسنگ آهنی "دره دیابلو" است. دانشمندان بر اساس این قطعات محاسبه کردهاند که فراوانی نسبی عناصری را محاسبه کردهاند که در نتیجه تلاش اورانیوم در طول میلیاردها سال تشکیل شدهاند.بالاخره در دهه 1960 بود که عمر جهان نهایتا مورد تجدیدنظر قرار گرفت و با فاصله زیادی در فراسوی عمر کره زمین قرار گرفت که در آخر به سن واقعیاش یعنی 4.56 میلیارد سال رسیده بود.و جهت مزید اطلاع اکنون عقیده بر این است که جهان13.7 میلیارد سال پیش به وجود آمده است.
پنج شنبه 16/10/1389 - 21:6
عقاید و احکام
مىخواهیم كمى از حال و هواى ماه رمضان تهران در صد و پنجاه سال قبل برایتان بگوییم.
شاید شما نام روزنامه «وقایع اتفاقیه» را شنیده باشید. این روزنامه از قدیمىترین مطبوعات كشورماست. تا چند سال قبل فكر مىكردند كه این اولین روزنامه ایرانى است اما امروز ما مىدانیم كه روزنامه «كاغذ اخبار» و یك روزنامه به زبان آسورى قبل از این روزنامه منتشر مىشدهاند.
انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه در زمان حكومت ناصرالدین شاه قاجار و زمان صدر اعظمى امیركبیر آغاز شد. این روزنامه هفتگى منتشر مىشد و از سال 1267 هجرى قمرى به مدت یازده سال روزنامه رسمى حكومت ایران بود.
در شماره نوزدهم این روزنامه كه روز پنجشنبه دوازدهم شهر [ماه] شعبانالمعظم سال تنگوزئیل [سال خوك] 1267 هجرى [قمرى] منتشر شده در بخش «اخبار ممالك محروسه پادشاهى» [اخبار داخلى] مىخوانیم:
«قاعده» [رسم] دارالخلافه [تهران] این بوده كه در ایام ماه رمضان المبارك اهالى شهر از كثرت نقاهت [بىحالى]روزه از صبح تا وقت ظهر در منزلهاى خود به استراحت مشغول باشند و از ظهر الى سه ساعتبه غروب مانده در مساجد به عبادت مشغول باشند و از سه ساعتبه غروب مانده الى مغرب قرار این ایام است كه در امامزاده زید كهمتصل به بازار و كاروانسراى اتابكیه استبه جهت مشغولیت كه روز را به شام برسانند در گردش باشند و كسبه از دارالخلافه و سایر ولایات كه اسباب قطعه دارند در ایام ماه مبارك در امامزاده زید به فروش برسانند و مردم از سه ساعتبه غروب مانده الى صبح در امامزاده به گردش خواهند بود.
در شماره 22 كه سوم رمضان همان سال منتشر شد آمده است:
در این اوقات كه ایام ماه رمضانالمبارك و زمان عبادت اهل اسلام است، علما و عباد [عبادتكنندگان] در مساجد و منابر [منبرها] به موعظه و ترغیب خلق به پرستش خداوند یگانه و دعاگویى ذات اقدس شاهنشاهى اشتغال دارند و بحمدالله بعضى ملاهى و مناهى [كارهاى لهو و زشت]كه در ازمنه [زمانهاى] سابقه ملاحظه مىشد.
در این عهد ابد مقرون [ در این زمانه كه جاودان بماناد] بكلى متروك است و از اهتمام [كوشش] امناى دولت علیه، خلق در كمال آسودگى و شكرگزارى مىباشند و چنانچه در روزنامه سابقه شده به جهت اینكه روزها بلند و حین گرماى تموز [تابستان] است و ضعف و عطش به روزهداران تاثیر مىنماید تا قریب ظهر مردم در منازل خود به استراحت مشغولاند و از ظهر تا عصر در مساجد به عبادت قیام دارند و از عصر تا غروب آفتاب به جهت مشغولیت در امامزاده زید [.....]به شام مىرسانند و قرار است كه در این ماه از شب تا صبح قراول [پلیس] مانع عبور مردم نباشد و در نزدیكى امامزاده زید و چند جاى دیگر كه جمعیت زیاد خواهد شد قراول و گزمه كه لازمه نظم است گذاشته شده است.
معلوم است كه مردم تهران آن روزگار نه محصل و دانشجو بودهاند و نه كارمند و كارگر كه این قدر راحت تا ظهرها مىخوابیدهاند.
در شماره 24 درباره مسجدهاى تهران چنین مىخوانیم:
چهل باب مسجد به جهت عبادت خلق دایر است كه هر یك از این مساجد پیشنماز علاحده [جداگانه] در عبادت قیام و جمعیت و ازدحام بسیار به او اقتدا دارند و در سالهاى سابق در چهار، پنج مسجد بیشتر به نماز جماعت جمعیت نمىشد.
در همین شماره گفته شده كه به تمام سربازان تا پایان ماه رمضان مرخصى داده شده تا راحتباشند.
باز در همان شماره آمده است:
پیش طاقهاى حجرات [حجرهها، مغازهها] امامزاده زید جنب بازار و سراى اتابكیه را در این ایام روزه خوب بستهاند و آنچه اسباب تحفه و قطعه كه در این شهر به هم مىرسیده و از سایر ولایات آوردهاند همه را آورده، در پیش روى
حجرات چیدهاند. از جمله دو حجره چینى عمل [ساخت] طهران و دو حجره بلور قم است كه بسیار خوب رساندهاند [ساختهاند] كه به بعضى مشتبه مىشود آیا ظروف این ولایت استیا مال فرنگستان [اروپا].
در شماره 26 كه دوم ماه شوال (فرداى عید فطر) منتشر شده گزارش شبهاى قدر و عید فطر درج شده است:
از شب 19 الى شب 23 رمضان المبارك كه شبهاى متبركه و لیالى احیا و عبادت و تعزیهدارى بود چون مرد و زن از اول شب الى سحر به تكایا و مساجد در عبور و تقدیم پرستش و عبادت و تعزیهدارى بودند كلانتر و كدخدایان شهر، خودشان و آدمهایشان و گزمهها و داروغه مراقب مساجد و تكایا و سرگذرها بودند كه نزاعى در میان مردم نشود و بحمدالله به جز عبادت و تعزیهدارى و دعاگویى دوام دولت كه امنیت و آرامى خلق نتیجه آن است دیگر صدایى از كسى بلند نشد.
در این اوان خیریت نشان كه انقضاى [یایان یافتن] ایام صیام و عید فطر مىباشد علماى اعلام [مشهور] و عموم اهالى اسلام از سادات ذوىالاحترام [محترم] و تجار و كسبه و رعایا [مردم] و برایا [خلایق] بعد از اداى نماز عید فطر
به وظایف شكرگزارى و دعاگویى دولت علیه اشتغال دارند و... شلیك توپ و خورسندى و شادمانى و صرف شربت و شیرینى نمودند و بحمدالله با اینكه هوا قدرى گرم بود در این ماه مبارك به عموم خلق خوش گذشته.
منبع:
روزنامه وقایع اتفاقیه. جلد اول، ناشر: مركز مطالعات و تحقیقات رسانهها و كتابخانههاى ملى جمهورى اسلامى ایران، 1377
پنج شنبه 16/10/1389 - 21:6
هوا و فضا
قال رسولالله، صلىالله علیهو آله: ان اهل السماء لا یسمعون من اهل الارض الا الاذان .
رسول خدا، صلىالله علیهو آله، فرمود: اهل آسمان تنها صداى اذان اهل زمین را مىشنوند .
«پیرسوم» سى و چهار سال داشت و به نظر مىرسید برادر كوچك «جان گلن» (1) است . همانطور مثل او موطلایى، ككمكى و راحت . حتى مثل جان گلن، در اوهایو به دنیا آمده بود .
فقط سیاستمدارى و زندهدلى گلن را نداشت و شانههایش به طور عجیبى خم شده بود . لبخندى بیحال و صدایى خشك داشت . اسمش «نیل آرمسترانگ» بود و او را از گروه دوم انتخاب كرده بودند . نكته جالب توجه در او این بود كه از یك محیط نظامى نمىآمد . غیر نظامى بود . تنها فضانورد غیرنظامى كه توانستم با او مصاحبه كنم . نشستم، نشست . سرفه كردم، سرفه كرد . سیگار بهش تعارف كردم، سیگارى بهم تعارف كرد . سیگارش را آتش زدم، سیگارم را آتش زد . موزیك متن:
- «آقاى آرمسترانگ، چقدر برایم جالب است . شما نظامى نیستید!»
- من در ناسا، مهندس الكترونیك و خلبان جتبودم . چندان با نظامى بودن تفاوتى ندارد . منظورم این است كه زندگى انضباطى نظامى را چشیدهام و براى رفتن به پروازهاى فضایى، انضباط اولین شرط است . علاوه بر این، نظامیها را بخاطر اینكه بر ما برترى داشته باشند، انتخاب نمىكنند . دلیل انتخاب آنها این است كه آنها همگى دستهبندى شده و قبلا انتخاب شدهاند . در نتیجه، براى انتخاب كردن از میان آنها، كار خیلى آسانتر است و بعد هم، اعتماد به نظامى بودن، به من هم اعتماد كردند، من سالهاست كه در ناسا هستم .
- پس فضانورد شدن باید فوقالعاده باعثخوشحالى شما شده باشد .
- گمان نمىكنم . اجازه بدهید كمى فكر كنم .
- تا بحال فكرش را نكرده بودید؟!
- براى من، بسادگى فقط یك تغییر محل ادارى بوده است . قبلا دفترى داشتم . حالا هم در اینجا دفترى دارم . بله، به نظرم از این كار راضى هستم . درجه گرفتن همیشه باعثخوشنودى است ولى از لحاظ ادارى، فرقى نمىكند، من آدم جاهطلبى نیستم، فقط مایلم كه این برنامه با موفقیت انجام گیرد . آدم شاعرمنشى نیستم .
- در نتیجه اهل ماجراجویى نیستید .
- به هیچ وجه . من از خطر بیزارم . مخصوصا اگر یك خطر بیهوده باشد . خطر بدترین قسمتشغل ماست . احمقانهترین جنبه آن است . چطور ممكن استیك حقیقت عادى تكنولوژى را ماجراجویى نامید؟ به نظر من راندن یك سفینه نباید خطرناك باشد . درست همانطور كه یك آبمیوهگیرى برقى نباید خطرناك باشد هدایتسفینه نیز نباید خطرى داشته باشد . با در نظر گرفتن این نظریه بحث درباره ماجراجویى و رفتن به فضا فقط به خاطر رفتن به فضا پیش مىآید .
- تصور مىكنم اگر به آسمان نروید متاسف خواهید شد .
- البته، ولى خودم را هلاك نمىكنم . دق نمىكنم ... و اصلا حاضر نیستم بروم آن بالا و دیگر به زمین برنگردم . مگر اینكه از لحاظ فنى لازم باشد، به عبارت دیگر خلبانى جتخطرناك ولى از لحاظ فنى لازم است . مردن در فضا یا در روى ماه از لحاظ فنى لازم نیست ...
- آقاى آرمسترانگ، شما سالهاى جوانى خود را تماما در ناسا گذراندهاید؟
- در سفر گذراندهام; اروپا، آسیا، آمریكاى جنوبى، در نتیجه آنچه دیدنى بوده دیدهام . هر چه فهمیدنى بوده فهمیدهام و حالا هم در اینجا هستم . ساكت و آرام، سر میزى نشستهام تا یك كار جدى انجام دهم .
- بهتر است از شما خداحافظى كنم . باید بروم در چرخ گریز از مركز .
- آقاى آرمسترانگ اصلا به حال شما غبطه نمىخورم!
- بله خیلى بدچیزى است . از تمام این فضا یا از این آزمایش بیشتر از همه نفرت دارم . ولى از لحاظ فنى لازم است . (2)
در سال 1969 میلادى، اولین سفینه فضایى روى كره ماه نشست . متن بالا مصاحبه اوریانا فالاچى خبرنگار معروف ایتالیایى با نیل آرمسترانگ است . اولین كسى كه در سال 1964 روى ماه قدم گذاشت .
از آن روزى كه آرمسترانگ اولین قدمها را روى ماه گذاشت تا به امروزه هر جا سخن از آن حادثه تاریخى به میان آمده همه مىخواهند بدانند او در آن لحظه چه دیده و چه گفته است و هزاران نفر آرزو كردهاند اى كاش جاى او بودند و آنچه را كه او دیده، مىدیدند ولى آرمسترانگ خود از آنچه شنیده بود، مبهوت ماند تا جایى كه از لذت آنگونه دیدهها چشم فرو بست و به دنبال شنیده گرانبهاى خود رفت . متن زیر باز هم خبرى از آرمسترانگ است:
نیل آرمسترانگ قبول اسلام كرد نیل آرمسترانگ، اولین انسانى كه قدم بر روى ماه گذاشت، قبول اسلام كرد . روزنامه «استار» چاپ مالزى اخیرا این موضوع را اعلام كرد . «استار» گزارش كرد كه تغییر مذهب او پس از آنكه فهمید صداى عجیبى كه به هنگام قدم نهادن بر ماه شنیده
صداى «اذان» بوده است كه مسلمانان در وقت دعوت به نماز ادا مىكنند . وقتى براى اولین بار او صدا را شنید فكر كرد كه گوشهایش چیز دیگرى شنیده و از این تجربهاى كه برایش پیش آمده بود، فوقالعاده متعجب شد . به هنگام بازگشت از سفر فضایى و سفر به كشورهاى مختلف جهان، یكى از جاهایى كه مورد بازدید آرمسترانگ قرار گرفت، پایتخت مصر، شهر قاهره بود كه مجددا آرمسترانگ همان صدا را با همان كیفیت كه در ماه شنیده بود شنید و وقتى كه از یكى از مصریانى كه او را همراهى مىكرد درباره صداى مورد نظر پرسید به او گفته شد كه این صداى اذان است كه مسلمانان به هنگام دعوت به نماز مىگویند . او كاملا مبهوت شده بود چون این دقیقا همان صدایى بود كه عینا در ماه شنیده است .
پس از این اتفاق بود كه آرمسترانگ تصمیم گرفت درباره مذهب چیزهایى یاد بگیرد (تحقیق كند) و سرانجام اسلام را پذیرفت . بنابر گزارش استار در نتیجه این اقدام (پذیرفتن اسلام) آرمسترانگ شغلش را از دست داد و بنابر گفته او «خداوند» را یافته بود و بنابراین از دست دادن شغل نمىتوانست مهم باشد .
پىنوشتها:
1 . یكى از فضانوردان آمریكایى .
2. برگرفته از كتاب «اگر خورشید بمیرد» نوشته اوریانا فالاچى
ماهنامه موعود جوان
پنج شنبه 16/10/1389 - 21:3
اخلاق
تا آنجا كه یادم میآید، زنگ انشا معلم گچ به دست میگرفت و پای تخته سیاه مینوشت؛
ـ موضوع انشا: «علم بهتر است یا ثروت؟»
و حتی قبلتر، مادرم همیشه میگفت، وقتی كه مدرسه میرفته، موضوع انشای
آنها همین بوده است و بچههای كلاس كه یكییكی میآمدند و انشایشان را
میخواندند بعضیهایی كه وضع اقتصادیشان خوب نبود، اكثراً میگفتند:
ثروت، چون مزهی نداری و بیپولی را چشیده بودند. ولی بعضیها هم كه وضع
اقتصادیشان خوب بود، باز میگفتند ثروت، چون مزهی دارایی را چشیده بودند
و حاضر نبودند آن را با هیچ چیز عوض كنند حتی با علم و دانش. البته بودند
آنهایی كه میخواستند خودی نشان بدهند یا این كه بعداً انگشتنما نشوند
میگفتند: علم. اما فقط خدا میدانست كه ته دلشان با انشایشان فاصلهای
است از زمین تا جایی آنورتر از آسمان. البته وقتی خوب دقت میكردی،
میفهمیدی كه هر دو لازم است چون ثروت سرمایهی مادی است و علم سرمایهی
معنوی. ولی هنوز نمیدانستم كه مفیدتر از همه علم است یا ثروت. تا این كه
چشمم به مطلبی از امام علی، علیهالسلام، افتاد كه جواب سؤالم در آن بود.
با خودم گفتم بهتر است آن را برای شما بنویسم تا اگر شما هم سؤالی مثل من
در ذهنتان است به آن جواب داده شود. امام علی علیهالسلام میفرمایند:
علم
از مال بهتر است. چه؛ علم، تو را از لغزش و انحراف نگاه میدارد و تو مال
را (از خطر) حفظ میكنی. مال، به واسطهی خرج كردن كم میشود و علم به
واسطهی خرج كردن (یاد دادن به دیگران) زیاد میشود علم حاكم است و مال
محكوم آنان كه مال را جمع و نگاهداری كردند اگرچه زندهاند ولی نابود و
بیاثرند. دانشمندان تا جهان باقی است، باقی هستند. كالبد آنان در اثر مرگ
از بین میرود، ولی صورتهای ایشان در دل مردم موجود است.
پینوشت:
برگرفته از كتاب الهام از گفتار علی علیهالسلام، ص 183 (شمارهی سخن در نهجالبلاغه 147).
موعود68
پنج شنبه 16/10/1389 - 21:2
سياست
.
تفریح و سرگرمی همواره از ضروریات زندگی روزمره به شمار میرود. هر نظام
فرهنگی اشکال مختلف تفریح را در خود گنجانده است به طوری که با زمینه
اجتماعی و سنت آن مردمان سازگار باشد، چون این قبیل تفریحات و سرگرمیها
حامل ارزشها و اعتقادات نظامهای فرهنگی هر جامعه است. در عصر حاضر شاهد
تحرکات وسیع قدرتهای غربی و خصوصاً ایالات متحده در جهت جهانی سازی فرهنگ
لیبرال سرمایه دارانه هستیم، ساحت فرهنگ و زیر شاخههای آن همچون تفریحات
از جمله مقوله هایی است که بشدت مورد توجه سردمداران جهانی سازی قرار
گرفته است.
2.
ما در دورهای بسر میبریم که بازیهای رایانهای از جمله تفریحات غالب در
جوامع شده اند. اساساً سرچشمه این گونه بازیها همان فرهنگی است که توسط
نیروهای جهانی سازی در سراسر دنیا اشاعه مییابد، از این رو این گونه
بازیها همچون نشانههایی هستند که علی رغم سرگرم کردن، از کار ویژههای
دیگری هم برخوردارند و حامل ارزشها و ایستارهای فرهنگی سازندگانشان
هستند. در واقع این بازیها به سان «بستههای فرهنگی»ای هستند که در ظاهری
دوستانه(!) و بتدریج وارد زندگی روزمره ما میشوند و جهان بینی ما را دچار
خدشه مینمایند و نگره ما را راجع به مسائل اعتقادی چون مرگ، زندگی پس از
مرگ، تقابل خیر و شر، قهرمان و ضد قهرمان به کلی دگرگون میكنند.
معمولاً
شخصیتهای این قبیل بازیها قابل رده بندی در دسته بندیهای ارزشی خیر و
شر نیستند، بلکه از جنس کاراکترهای خاکستری فیلمهای هالیوودی اند که به
رغم خوب بودن مبادرت به اعمال شرارت آمیز باورناپذیری میکنند. از این
گذشته ما در این بازیها با جذاب سازی شخصیتهای پلید یا ضدقهرمانها
مواجه ایم. در واقع با نوعی استحاله و جابه جا شدن نقشهای قهرمان و
ضدقهرمان روبه رو میشویم.
3.
فرایند جهانیسازی فرهنگ لیبرال سرمایه داری حتی بُعد تغذیه افراد و جوامع
را نیز بی تاثیر نمی گذارد. اشاعه صنعت تغذیه امریکایی و شیوع رستوران
زنجیرهای چون «مک دونالد» در سراسر جهان در واقع گامی در جهت استعمار این
بُعد از زندگی روزمره مردمان در سراسر جهان است.
بررسیهایی
که توسط «جیمز واتسن» استاد انسان شناسی دانشگاه هاروارد در زمینه
رستورانهای مک دونالد در آسیای شرقی صورت گرفته حاکی از آن است که به
همان سرعتی که این نوع غذای آماده جهانگیر میشود، روند تغییرات شعائر از
«مذهبی» به «غیرمذهبی» تسریع میشوند. کار ویژه یک وعده غذا در یک چنین
مکانهایی تنها ارضای نیاز جسمانی و رفع گرسنگی نیست، بلکه هر وعده غذای
مک دونالد در واقع حاوی نشانهها و ایستارهای فرهنگ کشور مبدا است و فرد
به همراه بلعیدن یک همبرگر مک دونالد، ناچاراً ارزشهای غربی و سکولار را
هم میبلعد و درونی میکند.
4.
از این رو فرهنگها بدل به عرصه نبرد بین نیروی جهانی ساز و نیرویهای
مقاومت کننده بومی شدهاند. سرمایه گذاری نیروی جهانی ساز لیبرال سرمایه
داری بر روی فرهنگ کاری محاسبه شده است. اساساً تنها با تغییر در فرهنگ و
روند فکری مردمان است که میتوان سبک زندگی آنها را تغییر داد. به این
اعتبار است كه گفته میشود فرهنگ در عصر حاضر، جبهه تهاجم نیروهای بیگانه
در برابر عرصه مقاومت فرهنگ بومی است.
منابع : روزنامه ایران، شماره 4667، 14/9/89، صفحه 19
پنج شنبه 16/10/1389 - 21:0
اخلاق
نشست
«فلسفه و اخلاق» از مجموعه نشستهای تخصصی همایش روز جهانی فلسفه اول آذر
در محل کتابخانه ملی برگزار شد. در این نشست دکتر محمد لگنهاوزن، چهره
ماندگار در حوزه مطالعات اسلامی در سال جاری، به بررسی «اخلاق هگل» در
مقایسه با امانت پرداخت.
اخلاق
هگل به مانند کانت مبتنی بر آزادی و اختیار است. هگل ارزش خودمختاری را
مورد تاکید قرار می دهد و میگوید انسانها با درک شرایط و حفظ آزادی
انتخاب در محیطی زندگی می کنند که در آن محدودیتهایی وجود دارد و باید
اراده ما در مقابل اراده دیگران، طبیعت و جهان پیرامون قرار نگیرد.
هگل
برخلاف کانت می گوید مسئله آزادی عمل چندان انتخابی نیست و شرایطی آن را
محدود می کند. بر این اساس تا زمانی که اراده ما براین است که کار خوبی
انجام دهیم اخلاقی رفتار کردهایم.
براساس
دیدگاه هگل، آزادی عمل وجود دارد اما بینهایت نیست. این امر وجه مشترك
میان آرای هگل و اندیشه مذهبی است چرا که اندیشه مذهبی نیز معتقد است که
آزادی عملی برای انسان وجود دارد ولی بینهایت نیست و آزادی غایی نزد
خداوند است.
هگل
معتقد است آزادی را به صورت دیالکتیک باید حصول کرد و براساس محوریت
کارگزار و فرد است که آزادی تعریف می شود. آزادی یعنی اجرای قوانین طبیعت
آن گونه که برای آن نوشته شده است لذا آزادی کامل وجود ندارد و چارچوبی
محیطی آن را محدود میکند.
دین
قابل فروکاست به اخلاق نیست. خیلیها سعی می کنند دین را به اخلاق فرو
بکاهند در حالی که اخلاق بخشی از دین است. فیلسوفان غربی چون کانت نیز به
این مسئله اذعان داشته اند. کانت می گوید ایمان داشتن به خدا ریشه در
ارزشهای اخلاقی دارد. براساس اندیشه هگل انسانها آزادند و علت این آزادی
این است که خدا آنها را خلق کرده است بنابراین نباید دیگران را برای رسیدن
به آزادی مورد سوء استفاده قرار داد.
منابع : روزنامه ایران، شماره 4660، 6/9/89، صفحه 22
پنج شنبه 16/10/1389 - 20:58