• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 42209
تعداد نظرات : 4513
زمان آخرین مطلب : 4082روز قبل
عقاید و احکام
ماه محرم و شور و عشق حسینی دردل‌ها اوج می‌گیرد. هفته اول محرم (هفته امر به معروف و نهی از منكر) نامگذاری شده كه البته این نامگذاری درست و صحیح است. زیرا فلسفه قیام حسینی به فرموده خود ایشان موضوع امر به معروف و نهی از منكر است چنانكه حضرت امام حسین(ع) فرمود:
«انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنكر».
من برای اصلاح امت جدم قیام نمودم و می‌خواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم.
بنابراین خیلی مناسب و بجاست كه در ایام عزای حسینی به اهداف و نظرات و فرمایشات آن حضرت كه مهمترین آن امر به معروف و نهی از منكر است توجه شود. اما این كافی نیست و مسئله امر به معروف و نهی از منكر به قدری از نظر اسلام مهم است كه نباید در یك هفته و در یك ماه و در یك فصل خلاصه شود. امر به معروف و نهی از منكر بزرگترین واجبی است كه آیات فراوان قرآن و احادیث بسیار مهم بر آن تاكید دارند تا آنجا كه حضرت علی(ع) فرمودند: تمامی كارهای نیك حتی جهاد در راه خدا در مقابل امر به معروف و نهی از منكر مانند نم كوچكی است در برابر اقیانوس؛ و به قول امام باقر علیه السلام امر به معروف و نهی از منكر واجب بزرگی است كه سایر واجبات به وسیله آن اقامه می‌شود و كسب و كار به وسیله آن حلال می‌گردد و راه‌ها به وسیله آن امن می‌شود و عدالت به وسیله آن برقرار می‌شود. امر به معروف و نهی از منكر راه و روش انبیاء و برنامه صالحان است.
پس بر مسئولین لازم است به این امر مهم توجه نمایند زیرا قرآن مجید می‌فرماید:
«الذین ان مكناهم فی الارض اقاموالصلاه و آتوزكاه و امرو بالمعروف و نهی عن المنكر،
 یعنی مومنین واقعی كسانی هستند كه اگر تمكن و قدرت یابند اقامه نماز و ادای زكات می‌كنند و امر به معروف و نهی ازمنكر می‌نمایند و بر همگان نیز واجب و لازم است به این فریضه بزرگ توجه داشته باشند»...
با كمال تاسف مشاهده می‌شود كه پس از مدت 32 سال كه از برقراری جمهوری اسلامی گذشته است به این دو فریضه مهم كمتر توجه لازم شده و این واجب مهم به طور كامل احیا نگردیده لذا گاهی شاهد اشاعه فحشا و منكرات علنی می‌باشیم كه یكی از حربه‌های تهاجم فرهنگی دشمن است و این از آفت‌های مهم ترك امر به معروف و نهی از منكر است كه همگی در برابر آن مسئولیم.
پنج شنبه 16/10/1389 - 17:17
اخلاق
6- انتقال فرهنگ كربلا به نسل نو؛ عزاداران ما پست را به بچه‌هایشان بدهند. مداح به بچه‌اش بگوید: تو بیا بخوان. رئیس هیئت به بچه اش بگوید: تو بیا رئیس هیئت شو. به چه دلیل این حرف را می‌زنیم؟ به دلیل حدیث. حدیث داریم وقتی می‌خواهی به فقیر پول بدهی، خودت نده. به بچه‌ات بده بگو: تو به فقیر بده. یعنی چه؟ یعنی كمك به فقرا را به نسل بعد هم منتقل كن. می‌خواهی افطاری بدهی. بگو: آقاجان من امسال می‌خواهم به بیست نفر افطاری بدهم. تو دانشجو هستی. تو دبیرستانی هستی. تو راهنمایی هستی. من این چیزها را می‌خرم تو به همشاگردی هایت بگو بیایند. كه این دختر شما، پسر شما سفره بیندازد و افطاری دادن را یاد بگیرد. ما داشتیم بعضی از تجاری را كه سهم امام را به مرجعش می‌داد، بچه هایش را می‌آورد، می‌گفت: بچه‌ها ببینید، این آیت الله العظمی مرجع تقلید من است. من سهم امامم را دو دستی تقدیم می‌كنم. بعد از مرگ من شما باید سهم امامتان را به مرجعتان بدهید. یعنی این سهم امام دادن، خمس دادن، انفاق، افطاری، عزاداری، این فرهنگ را به یك نسل نو هم منتقل كنیم. 
7- بهره گیری از فرصت‌ها و دوری از فرصت سوزی: باید از زمان بهتر استفاده كنیم و زیاد طولش ندهیم. به نظر من بهترین عزاداری، عزاداری مقام معظم رهبری است. نماز جماعت، یك ربع تا بیست دقیقه. مداح یك ربع. سخنران نیم ساعت. دوباره عزاداری و سینه زدن یك ربع، بیست دقیقه. بعد هم بیست دقیقه هم شام می‌دهند. یعنی همه اینها یك ساعت و نیم طول می‌كشد كه آدم آنجا آمد هم نماز جماعت می‌خواند، هم سینه زده است. هم مداحی گوش داده است. هم این واعظ یك چیزی گفته یاد گرفته است، هم شام خورده است. ما از غروب چراغ را روشن می‌كنیم تا یك بعد از نصف شب. محتوایش چیست؟ یك نوار كاست، یك روضه پلاستیكی، روضه پلاستیكی كه ثواب ندارد. اگر شهرداری هم كامپیوترها را طوری طراحی كند كه یك مرتبه ظهر كه می‌شود همه آجرهای تهران اذان بگوید، ثواب ندارد. آنكه از حلقومت اذان می‌گویی ثواب دارد. اذان پلاستیكی ثواب ندارد. وگرنه ما سی، چهل هزار تا تاكسی داریم، ظهر همه رادیوشان را روشن كنند، شیشه تاكسی را هم پایین بكشند، بله تهران روی هوا می‌رود. موج خوبی هست. كار خوبی هست. اما ثواب برای این است كه خود انسان الله اكبر بگوید. پس از زمان بهتر استفاده كنیم. 
8- سهم قرآن در كنار اهل بیت فراموش نشود. از همه منبری‌ها بخواهید كه آقا شما دراین بیست دقیقه كه منبر هستید، 5 دقیقه‌اش را یك آیه قرآن برای ما تفسیر كن. 5 دقیقه اش را یك حدیث بگو. 5 دقیقه‌اش را تاریخ كربلابگو. 5 دقیقه اش را هم روضه بخوان. شما اگر دكان سبزی فروشی رفتی، همه پولت را ریحان گرفتی، همه پولت را تره گرفتی، همه پولت را ترب گرفتی به تو ایراد می‌گیرند. ما همه چیزی نیاز داریم. آدم هرچه پول دارد لحاف كرسی بخرد. هرچه پول دارد مس بخرد. هرچه پول دارد طلا بخرد. این مدیریت نیست. باید طوری باشد برنامه‌ها جامع باشد كه انسان با كلام خدا آشنا شود. با كلام پیغمبر و اهل بیت آشنا شود، با تاریخ كربلا آشنا شود. اینها باید برنامه‌ریزی شود. البته بعضی جاها هست، الحمدالله! خیلی جاها هستند كه دقت می‌كنند. سهم قرآن فراموش نشود.
9- از متن مقتل خوانده شود. این دیگر برای روحانیون است. مقام معظم رهبری در ایام عاشورا یك روز نمازجمعه آمدند. مقتل را باز كردند از روی مقتل می‌خواندند و توضیح می‌دادند. چه اشكالی دارد؟ حدیث را هم از روی كتاب بخوانید. خدا آیت الله العظمی گلپایگانی را رحمت كند. ایشان وقتی منبر می‌رفت، سالی چند منبر برای مردم می‌رفت. كتابش را باز می‌كرد، از رویش می‌خواند و تفسیر می‌كرد. آدم شعر را از رویش بخواند چه اشكالی دارد؟ شعر و حدیث را از رو خواندن عیبی ندارد. حالا مثلا من در تلویزیون كاغذ دستم است، به نظر شما من آدم معیوبی هستم؟ چه عیبی دارد از رویش بخواند؟ مقتل را از رویش بخوانیم كه معتبر است، سند داشته باشد.
10- توجه به نماز اول وقت در مراسم عزاداری : از امام حسین(ع) به نفع نماز استفاده كنیم. این هم یك مسئله مهمی است. چندتا چیز برای شما بگویم، شاید نشنیده باشید. امام حسین(ع) از مكه كه می‌خواست حركت كند كوفه بیاید، به یك نفر گفت: تو رسماً موذن هستی! یعنی همان كاروان خودش و خواهرش یعنی كاروان امام حسین از مكه موذن داشتند. این یك مورد. ابوثمامه كه ظهر عاشورا به امام حسین(ع) گفت: آقا ظهر شده! امام حسین دعایش كرد. عصر تاسوعا كه به خیمه‌ها حمله كردند، امام حسین فرمود: جنگ را فردا بیندازید. امشب شب عاشورا است. من نماز را دوست دارم. «انی احب الصلاه » (لهوف/ ص 89) من نماز را دوست دارم. ظهر عاشورا می‌گویند: علی اكبر اذان گفت.
    امام حسین نمازش شكسته بود. چون دوم محرم رسید، دهم شهید شد. دوم تا دهم هشت روز است، مسافر هشت روزه نمازش شكسته است. نماز شكسته جمعاً سی و پنج تا، چهل تا كلمه است. دراین سی و پنج تا كلمه سی تا تیر به امام حسین رها كردند. یعنی هر یك كلمه«مالك یوم الدین» یك تیر. «ایاك نعبد» یك تیر. این یعنی چه؟آن وقت آیا می‌شود عزادار امام حسین نسبت به نماز، عاشق نباشد؟ مساله نماز فراموش نشود. هم ظهر عاشورا، هم شب عاشورا، در عزاداری‌ها اول نماز، اول نماز، اول نماز ، اول نماز، اول نماز!
11- برای مبارزه با طاغوت و ظلم و استكبار استفاده شود. به مردم بگوییم، اصلاً این كه شما می‌گویید زیربار نمی‌رویم، مذاكره نمی‌كنیم، یعنی مبارزه با طاغوت پرچم دارش امام حسین است. یعنی زیر سم اسب می‌روم، اما زیر بار زور نمی‌روم.
مادر من فاطمه است. كسی كه از فاطمه شیر خورده و در دامن فاطمه رشد كرده بله قربان به یزید نمی‌گوید قرآن می‌گوید: می‌دانید شما چه كسی هستید؟ شما فرزند حضرت ابراهیم هستید. «مله ابیكم ابراهیم» (حج/87) آیه قرآن است.«انا و علی بن ابی طالب ابوا هذه الامه» (بحارالانوار/ج 63/ص 8) پیغمبر فرمود: من پدر شما هستم. دخترهای ما باید بدانند مادرشان فاطمه زهرا است. پسرهای ما باید بدانند پدرشان علی بن ابی طالب است. ما یك پدر معنوی داریم. بنابر این باید احساس غرور كنیم و هرگز زیر بار نرویم. اگر شما می‌خواهی وضو بگیری. یك كسی آب به شما می‌دهد. یك شیشه آب به شما می‌دهد می‌گوید: بیا وضو بگیر. اگر می‌دانی منت در آن است، اسلام می‌گوید: تیمم كن نماز بخوان. آبی كه در آن ناز است. با آن وضو نگیر. یعنی چه؟ یعنی تو باید عزیز باشی. كسی حق ندارد سركوفت بزند. من جهازیه تو را دادم! من پولت دادم درس خواندی. اگر كسی منت بگذارد... حتی قرآن داریم:«لاتبطلوا صدقاتكم بالمن و الاذی» (بقره/ 462) اگر كمك به كسی كردید، به زبان نیاور. به زبان بیاوری ثوابش می‌پرد. حتی زن به شوهر بگوید: من لباس هایت را شستم. من برایت غذا درست كردم. اجرش از بین رفت. مرد بگوید كه: من برایت طلاخریدم. من تو را مشهد، عمره، كربلا بردم. چرا من می‌گویی؟ رزقش بوده است. بنابراین سعی كنید من نگویید. من خرج می‌دهم. این هیئت رئیسش من هستم! من كه آمد خدا پاك می‌شود. خدا شریك قبول نمی كند. از امام حسین برای وحدت استفاده كنید. الله اكبر چه قدرتی است! هیچ قدرتی در كشور ما مثل امام حسین همه گروه‌ها را یكجا جمع نمی‌كند. درحزب‌ها تكه تكه می‌شوند. در انتخابات رئیس جمهوری، مجلس، شورای شهر تكه تكه می‌شوند. در سلیقه‌ها تكه تكه می‌شوند. درشغل‌ها تكه تكه می‌شوند. حتی در نماز مردم تكه تكه می‌شوند. یك عده این مسجد می‌روند، یك عده آن مسجد می‌روند. تنها جایی كه همه پیراهن سیاه می‌پوشند و همه یك كلام می‌گویند: یا حسین عزاداری آن حضرت است امام حسین توانست یك وحدتی به وجود بیاورد، از این وحدت استفاده كنیم.
12- ساخت حسینیه دركنار مسجد : حسینیه نسازید مگر كنار مسجد. امام حسین بنده خدا بود. به خاطر اطاعت از خدا رفت شهید شد. ما یك مهمان داشتیم، می‌گفت: در فلان روستا حسینیه ساخته‌اند بالای دو میلیارد تومان. حضرت عباسی امام حسین راضی است؟ ما حسینیه هایمان در سال چند شب باز است؟ كدام عاقل برای یك گونی آرد یك نانوایی درست می‌كند؟ چرا ما به اسم دین برای سه شب عزاداری یك حسینیه می‌سازیم؟ كنار مسجد یك جا بسازید كه اگر جمعیت زیاد شد در حسینیه بروند. البته بخش حسینیه جدا باشد. چون گاهی وقت‌ها در مسجد نمی‌توانند بیایند، در حسینیه بروند. در حسینیه عزاداری كنند، سینه بزنند. شام بدهند. مراسمشان در حسینیه باشد. ولی این حسینیه درش به مسجد باز باشد. چند منظوره باشد یك حسینیه می‌سازید مستقل دور از مسجد، تازه از شب اول محرم هم خیلی جاها روضه نیست. خیلی حسینیه‌ها از شب پنجم، ششم شروع می‌شود. من حسینیه‌های تهران را بعضی‌هایش را می‌شناسم. نمی‌گویم همه. بسیاری از حسینیه‌های تهران در طول سال آن استفاده‌هایی كه باید شود، نمی شود. آنوقت شما می‌دانید سی هزار روستا داریم مسجد ندارد؟ سی هزار روستای بی مسجد! خود امام حسین باشد چه می‌كند؟ حسینیه باید وصل به مسجد باشد و همچنین عباسیه، زینبیه، مهدیه، یعنی تكه تكه‌اش نكنیم. همه زورمان را باید روی خانه خدا بگذاریم، همه هم بنده خدا هستند. حضرت مهدی بنده خداست. پیغمبر، بنده خداست. گفتند: «عبده»، «عبده و رسوله» عبد است. محور مسجد باشد. براساس مسجد، كنار مسجد یك سالن بسازند، حسینیه كه اینها به هم كمك كنند.
13- توجه كنیم در عزاداری وهن شیعه نباشد. بعضی از عزاداری‌ها وهن شیعه است. البته حالاممكن است، گوش ندهند من قیامتی دارم و آن آقایی هم كه گوش نمی دهد قیامتی دارد. حداقل من می‌توانم در قیامت یقه اش را بگیرم. یك مشت قمه زن لجوج داریم كه اینها از بعضی مراجع هم فتوا گرفتند كه قمه جایز است. اولا بعضی از علما می‌گویند: جایز نیست. مثل مقام معظم رهبری. او هم كه می‌گوید: جایز است، قمه زدن نه واجب است نه مستحب. فوقش در فتوا می‌گوید: جایز است. ما می‌گوییم، این آقایی كه اینقدر شاخ و شانه می‌كشد برای قمه زدن كه بعضی از آقایان می‌گویند: جایز است، خوب احترام فتوای مراجع سر جایش. جایز است. ولی ما یك سوال می‌كنیم نگفته كه مستحب است. نگفته كه واجب است. از این آقای قمه زن سوال می‌كنیم. سهم شما (یعنی قمه زن) در نمازجمعه چیست؟ در سال چند بار نماززجمعه می‌روید؟ در نماز جماعت چیست؟ سهم شما در فقرا چیست؟ سهم شما در زكات چیست؟ سهم شما برای دخترها و پسرهایی كه همسر ندارند چیست؟ در ازدواج جوان‌های فقیر چیست؟ سهم شما در رشد علمی چیست؟ همه را خط می‌كشد و روز عاشورا می‌خواهد قمه بزند. كجای این، دین است؟ نمازجمعه مستحب، نماز جماعت مستحب، كمك به فقرا واجب، زكات واجب، ازدواج جوان‌ها واجب، یعنی واجبات را اعتنا نمی‌كنیم، و اصرار داریم كه حتماً قمه بزنیم. نباید اینطور باشد كه تلویزیون آمریكا، اروپا مرتب عكس و فیلم قمه زن‌ها را نشان بدهد، بگوید: شیعه ها، این اصول گراها، این ولایت فقیهی‌ها اینطور هستند. الان می‌دانی شیعه را به چه می‌شناسند؟ در كره زمین شیعه یعنی مقاومت و این به خاطر هشت سال، بسیجی‌های ما، ارتشی‌های ما، امت ما هشت سال مقاومت كردیم، بعد از این هم سید حسن نصرالله و بچه‌های لبنان مقاومت كردند. بعد هم غزه! به خاطر مقاومت شیعه مطرح شد. ما باور نمی كردیم اندونزی اینقدر شیعه داشته باشد. گروه گروه دارند شیعه می‌شوند به عنوان اینكه شیعه مظهر مقاومت است. شیعه را به مقاومت می‌شناسند. حالا شما یك استكان خون روی صورتت بریزد یا نریزد. این علامت چیست؟ شما چند وقت جبهه بودی؟ در كدام خطر مقاومت كردی؟ ارزش ما به تقوا است. ارزش ما به مقاومت است. ارزش ما به علم است. ارزش ما به این اختراعاتی است كه جوان‌های علمی ما می‌كنند. ایران یعنی مبتكر، ایران یعنی در همه مسابقات می‌رود مدال طلامی آورد. ایران یعنی روزبه روز در هر كجا حرف می‌زنیم مطرح می‌شویم. الان سی سال از انقلاب می‌رود، یك قمه زن به من بگوید: آقا به خاطر قمه من اسلام پیش رفت. یك نمونه بگوید، اگر اسلام پیش رفته است، به خاطر ولایت فقیه بوده است. به خاطر هشت سال مقاومت ایران بوده است. به خاطر سیدحسن نصرالله و لبنان و فلسطین و غزه و اینها بوده است. اسلام هر كجا پیش رفته است به خاطر یا علم بوده، یا ابتكار بوده، یا مقاومت بوده است. با قمه تا حالاهیچ كس پیش نرفته است. حالا در عین حال كسی می‌خواهد لجبازی كند، لجبازی كند. قرآن به پیغمبر می‌گوید: پیغمبر تو بگو، «و ان تولوا» (بقره/731) در قرآن «تولوا» زیاد است. یعنی بگو، یك عده هم گوش نمی دهند. كلمه «و ان تولوا» در قرآن زیاد آمده است. یعنی پیغمبر غصه نخور. تو بگو یك عده هم گوش نمی دهند. ولی من غصه می‌خورم، كسانی كه راجع به انواع واجبات و انواع مستحبات هیچ كتابی نمی نویسند، یك مرتبه از مرجع تقلیدش نپرسیده كه آقا مثلادر این كار ما چه كنیم؟ ولی راجع به قمه كتاب چاپ می‌كند، بروشور چاپ می‌كند. تبلیغ می‌كند. شمشیرهایشان را تیز می‌كنند. به قمه زن‌ها می‌گویم. بروید بالاخودتان را بكشید. بروید در سر كوه، بروید در چاه، پایین و بالا هر كاری بكنید، هیچ كس نگفته قمه واجب است. هیچ كس هم نگفته مستحب است. فوقش بعضی می‌گویند جایز است. ما می‌گوییم: تازه جایز است چند دقیقه؟ یك روز عاشورا. قمه زدن می‌دانید چقدر طول می‌كشد؟ یك دفعه چنین می‌كنند تمام می‌شود می‌رود. یعنی برای یك دقیقه در یك روز، تمام سال دارند فعالیت می‌كنند كه قمه زدن را رشد بدهند. آن وقت برای واجباتی كه در طول سال، در طول ماه، در طول هفته، همیشه واجب است. برای واجبات و مستحبات همیشه تلاش نیست. این كار را نكنید. وهن شیعه نباشد كه تلویزیون اروپا قمه زدن ما را نشان بدهد. به ریش ما بخندند. ممكن است نماز هم بخوانیم اما به ریش ما بخندند. ما نماز می‌خوانیم. ولی نماز را قرآن می‌گوید. گفته: «اذا نودی للصلاه » (جمله/9) وقتی «و اذا نادیتم الی الصلاه اتخذوها هزوا» (مائده/85) ممكن است به اذان ما هم بخندند، منتها اذان را آیه داریم. نماز را آیه داریم. ما در واجبات فكر خنده دیگران نیستیم. اما در چیزی كه نه واجب است، نه مستحب، چرا یك كاری می‌كنید به ما بخندند؟
14- حرمت علم و عالم حفظ شود. این طور نباشد پای مداح بنشینیم عالم كه می‌رود سخنرانی كند، از پای منبرش بلند شویم یا وقت خوب را به مداح بدهیم، وقت بد را به عالم بدهیم! حرمت علم باید حفظ شود.
15-تلاوت قرآن در لابلای عزاداری توسط قاریان خوش صدا. در همه محله‌ها قاری خوش صدا هست. بیایند آیات شهادت را در عزاداری بخوانند. «و لنبلونكم بشیء من الخوف و الجوع» (بقره/551) «قتلوا فی سبیل الله» (آل عمران/961) آیات جبهه و جنگ را در عزاداری خوش صدا بخواند و همینطور پخش شود، مردم راه بروند و گریه كنند. چه اشكال دارد؟ نه اینكه مداح را حذف كنیم. یعنی هم مداحی باشد و هم این آیات قرآن را در خیابان مطرح كنیم.
 منابع  :  روزنامه كیهان، شماره 19812، 20/9/89، صفحه 6
پنج شنبه 16/10/1389 - 17:14
اخلاق
نویسنده: حجت الاسلام محسن قرائتی
 
آنچه در پی‌ می‌آید متن پیاده شده سخنرانی حجت الاسلام قرائتی در روز پنج شنبه 12 آذرماه جاری است كه در آن پیرامون آداب و بایدها و نبایدهای مراسم عزاداری امام حسین(ع) سخن گفته است. وی همچنین درباره برخی كارهای ناروا و غلط در سوگواری‌های حسینی از جمله عمل نامناسب و ناشایست قمه زنی تذكراتی داده است. گفتنی است این مطلب از سایت درس‌هایی از قرآن انتخاب شده كه اینك با هم آن را از نظر می‌گذرانیم. در محضر مبارك امت حزب الله هستیم و من بیست نكته برای محرم یادداشت كردم. تذكراتی است كه اگر گوش داده شود مفید است. از خودم هم نیست. یا از قرآن است یا از روایات است یا از فتوای مراجع. 
یكی اینكه بانیان عزاداری اگر نذر روز خاص دارند، كاری نمی‌شود كرد. یعنی شكر روز تاسوعا را نمی‌شود عاشورا شربت داد. تاسوعا برای تاسوعا است، عاشورا برای عاشورا. اگر نذر كردید كاری نمی‌شود كرد. اما اگر نذر نكردید، همین طور می‌خواهید خرج بدهید این خرج‌ها را تقسیم كنید. یك مدیریت بكنید. مسئله مدیریت را قدیم فكر می‌كردیم برای استاندارها و فرماندارها است. اخیرا متوجه شدیم كه حتی كوچك‌ترین چیز مدیریت می‌خواهد. مثلا این خلبان‌های هواپیماهای مسافربری دو تا خلبان دارد. شكمشان مدیریت دارد. یعنی اگر این كتلت می‌خورد و گوشت می‌خورد باید او نان و پنیر بخورد. چون اگر هر دو كتلت بخورند، دو تا خلبان، یك وقت گوشت مسموم باشد، حال هر دو خلبان به هم می‌خورد، هواپیما پایین می‌افتد. یعنی شكم هم مدیریت می‌خواهد. چه غذایی و چه ساعتی خورده شود. تمام بیماری‌ها را نمی‌گویم. اما بخشی از بیماری‌ها به خاطر این است كه ما در غذا خوردن مدیریت نداریم. صبح بلند می‌شود می‌گوید: به نظرم سردی ام كرده. چای دارچین می‌خورد. بعد می‌گوید: گرمم شد، خیار می‌خورد. دو مرتبه می‌گوید: سردم شد، زنجیل می‌خورد. باز می‌گوید: گرمم شد، كاهو می‌خورد. باز می‌گوید: گرمم شد هندوانه می‌خورد. درحالی كه اگر هیچ چیزی نخورد، خوب می‌شود.
 
مدیریت در مراسم عزاداری
مسائل عزاداری هم مدیریت می‌خواهد. یك مرتبه همه می‌خواهند یك ساعت خاصی بیرون بروند. مگر امام حسین ساعت هشت است؟ چه فرقی می‌كند هشت در خیابان بروی، یا نه؟ نه بروی یا ده؟ می‌گوید نه پدران ما ساعت یازده بیرون می‌رفتند، آقا پدران شما اشتباه می‌كردند. بی وقت در خیابان طبل می‌زدند مردم اذیت می‌شدند. امام صادق به یك نفر گفت: چرا خانه‌ات خیلی تنگ است. تو كه وضع مالی‌ات خوب است، یك خانه بزرگ تهیه كن. گفت: مرحوم پدرم و جدم در این خانه بوده‌اند. گفت: اگر پدر و جد تو كار خلاف كرد، تو هم باید كار خلاف بكنی؟ پدر و جدت نداشتند. تو كه وضعت خوب است!! بنابراین در اینكه كی بازار برویم، كی در خیابان برویم. چه طبلی استفاده كنیم باید مدیریت شود. مثلا گاهی نگاه می‌كنی جمعیت خیلی نیست اما اینقدر طبل است كه شهر را تكان می‌دهد. من نمی‌گویم طبل نباشد، می‌گویم باید تناسبی باشد. ساعت طبل زدن، تعداد طبل‌ها با مقدار جمعیت، همین طور چند تا طبل برمی دارند می‌زنند و نه شعری، نه مرثیه ای، نه سخنرانی ای، نه گریه ای، نه آدمی، همین طور فقط هی طبل می‌زنند. اینها كارهایی است كه امام حسین دوست ندارد. مردم آزاری است. من از بیان امام(ره) شنیدم فرمود: قرآن خواندن هم اگر مردم آزاری باشد، گناه است. قرآن خواندن این طور است تا چه برسد به طبل! نذرهای شما اگر نذرهای خاصی نیست، تقسیم كنید. حالادهه دوم شما، روز بعد از عاشورا غذا بدهید. اینقدر غذا نفله می‌شود، چون همه نذر كردند روز عاشورا بدهند. شما مگر نمی‌خواهی به امام حسین هدیه كنی، بگو: حسین جان من سه روز بعد از شهادت پلو می‌دهم. آبگوشت می‌دهم. ثوابش برای تو. امام حسین هر وقت به ایشان هدیه كنی می‌پذیرد. چه عاشورا، چه غیر عاشورا. البته باید عاشورا حماسه‌اش سر جایش باشد. روز عاشورا فرق می‌كند. اما نه به مقداری كه غذاها حرام شود. آیت الله العظمی مكارم می‌فرمود: حاجی‌هایی كه روز عید قربان مكه گوسفند می‌كشند، اگر گوشتش حرام می‌شود، به ایران تلفن كنند، كسی برایشان بكشد. البته حالا امسال گفتند، گوسفندها را به پاكستان فرستادند. به هر حال اسراف حرام قطعی است. اگر كسی روز خاصی را نذر نكرده تقسیم كند. مجالس هم همین طور است. یكی دهه اول، یكی دهه دوم، یكی دهه سوم، به هر حال یك طوری نباشد یك شب همینطور قدم به قدم تكیه، بعد از یك هفته هیچی، مثل سیل یكبار می‌آید و می‌ایستد. این باران نم نم اثرش بیشتر است.
 
بایدها و نبایدهای عزاداری در مجالس
باید چند تا اصل مراعات شود:
1-احیای امر اهلبیت. حدیث داریم در مجالس عزاداری «احیوا امرنا» (بحارالانوار/ج1/ص200) یعنی امور ما اهل بیت باید زنده باشد. این آقا كه بالای منبر رفت، این شعار را كه خواند چه چیزی زنده شد؟ آیه‌ای تفسیر شد؟ تاریخ كربلا مطرح شد؟ موعظه‌ای شد؟ چه مطرح شد؟ این شاعر این شعری كه خواند مردم چقدر رشد كردند؟ بعضی شعرها در شان اهل بیت نیست. دورت بگردم. خوب مادر هم به بچه‌اش می‌گوید: دورت بگردم. چشمات كمونه، ابروت كمونه، قدت قشنگه، آیا مثلاً ابالفضل این است؟! شعری كه خوانده می‌شود باید در آن رشد باشد. منبری باید حرف‌هایش رشد داشته باشد. پس اول زنده شدن امور اهل بیت. باید كاری كنیم كه اهل بیت زنده شوند و حرفشان، فكرشان، فرهنگشان احیا شود.
2- معرفت و بصیرت. آدم در جلسه كه می‌آید اگر با سیزده آمد، وقتی از حسینیه بر می‌گردد باید نمره اش 14 باشد، پانزده باشد. بگوید: یك چیزی فهمیدیم كه تا حالانشنیده بودیم. حدیث داریم هركس مسجد می‌رود باید هشت تا چیز بدست بیاورد. یكی از این هشت تا این است: «و علما مستطرفا» (بحارالانوار/ ج75/ص108) «مستطرف» یعنی تازه، هر كس مسجد می‌رود باید حرف تازه یاد بگیرد، یعنی چه؟ یعنی باید پیشنماز هر روز مطالعه كند. شما اگر پای تلویزیون دیدی از من استفاده نمی‌كنی خاموش می‌كنی، یك كانال دیگر می‌روی. «و علما مستطرفا» علم تازه، معرفت تازه باید معرفت و بصیرت باشد.
3- باید عشق آفرین باشد. عشق آفرین، یعنی باید مطالبی كه گفته می‌شود، عشق مردم را به امام حسین بیشتر كند.
4- تعلیم احكام؛ اینها باید یك تابلو شود تا در همه هیئت‌ها بزنند. یعنی باید هر منبری یك فقه هم بگوید. چون خیلی وقت‌ها كارهای ما اشكال دارد.
امام حسین وقتی كربلا آمد، زمین كربلارا خرید. چرا؟ به خاطر مساله فقهی. فرمود: زمین مردم است. من در زمین مردم نمی خواهم شهید بشوم و نباید خون من در زمین غصبی ریخته شود. زوارها كه زیارت من می‌آیند، پا در زمین مردم نگذارند. ببین امام حسین زمین كربلا را خرید كه مسائل فقهی مراعات شود.
در كوفه و شام به زینب كبری صدقه دادند. فرمود: صدقه به سید حرام است. یعنی چه؟ یعنی در اوج كارها باید مواظب مسائل شرعی بود. صدقه حرام است. می‌شود به دیوار مسجد میخ كوبید؟ باسمه‌تعالی نه! حرام است. می‌خواهیم سیاه پوش كنیم، نكن. سیاه پوش مستحب است اما خراب كردن دیوار مسجد حرام است. خدا دكتر بهشتی را رحمت كند. من خدمت این شهید مظلوم بودم. از چند تا كشور آمده بودند با ایشان صحبت می‌كردند. از كشورهای مختلف صحبت می‌كردند، یك مرتبه گفت: آقایان الآن وقت نماز است. با اجازه! الله اكبر! نماز اول وقت. با كفش در مسجد می‌آییم. می‌خواهیم سینه بزنیم. این كار را نكنید. من می‌خواهم گوسفند بكشم، شتر بكشم در خیابان. آقا شتر بكش. خدا اجرت بدهد. اما چرا وسط خیابان؟ این شتر رم می‌كند. گاو و گوساله رم می‌كند. خونش می‌ریزد. اگر بارندگی شود، این آب با خون مخلوط می‌شود. كفش مردم نجس می‌شود. در مسجد می‌روند، در حسینیه می‌روند، در خانه‌هایشان می‌روند، كشتن شتر كار خوبی است. اما وسط خیابان كار خوبی نیست. هرچیزی در جایی. شما اگر چای را در آفتابه بكنی، هیچكس نمی‌خورد. هم شربت خوب است، هم لیوان خوب است. یعنی باید كارهای ما در ظرف خودش باشد. شتر كشتن، گوسفند كشتن كار خوبی است اما وسط راه كشتن كار خوبی نیست. یك جای دیگر بكشید وسط راه نباشد.
5- پاسخ به شبهات، یك سری شبهه پیش می‌آید. شبهه می‌كنند و این شبهه‌ها را باید جواب داد.  الآن این وهابی‌ها راجع به عزاداری می‌گویند: عزاداری كجای قرآن نوشته است؟ این وهابی‌ها باید قرآن را بلد باشند. مسلمان كه هستند. قرآن در سوره «اذا الشمس كورت» (تكویر/1) آنگاه كه خورشید نورش گرفته شد. «و اذا النجوم انكدرت» (تكویر/ 2) نور ستاره‌ها گرفته شد. خورشید درهم پیچیده شد. چه شد، چه شد، چه شد بعد می‌گوید در آن روز می‌پرسند این دختر زنده را چرا در گور كردی؟ مسلمان‌ها كه دختر در گور نمی‌كردند. مشركین دختر زنده را در گور می‌كردند. دختر را ننگ می‌دانستند. قرآن برای دختر مشرك هم روضه خوانده است. گفته: «بای ذنب قتلت» (تكویر/9) به چه گناهی این را كشتید؟ ببینید دختر مسلمان نیست. پدرش مشرك است. دختر هم مشرك است. اما چون مظلوم است، خدا برای مظلوم آیه آورده است. اگر كسی مظلوم بود باید كمكش كنیم. گول خورده‌هایی كه گفتند: نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران! اینها با قرآن آشنا نبودند. غزه و لبنان كه مسلمان هستند. ما می‌گوییم: حتی اگر آن طرف كره زمین به یك دختر كافری ظلم شد، ما باید از این طرف دنیا به نفع او شعار بدهیم. به چه دلیل؟ به دلیل «اذا الشمس كورت» خداوند برای دخترانی كه در جاهلیت زنده در گور می‌رفتند روضه خوانده است. «قتل اصحاب الاخدود» (بروج/4) «اخدود» خد یعنی گودی. یك گودی درست كردند، مومنین را در گودی ریختند و سوزاندند و نشستند لب گودی و تماشا كردند. مومنین سوختند و اینها تماشا كردند. قرآن می‌گوید: مرگ بر شما كه مومنین را زنده زنده سوزاندید. در سوره بروج خداوند برای مومنینی كه به ناحق از بین رفتند روضه خوانده است. این وهابی‌ها به ما می‌گویند: چرا عزاداری می‌كنید؟ خودشان پدرشان كه می‌میرد و می‌برند زیر خاك می‌كنند. من نمی‌دانم مثلاً فرض كنید كه شما چطور یك مرغ مرده را زیر خاك می‌كنید و هیچ گریه نمی‌كنید. این مادرش و پدرش مرده زیر خاك می‌كند، همینطور نگاه می‌كند. اصلاً گریه علامت این است كه من عاطفه دارم. اصولاً ما دو تا چراغ داریم. عقل و عاطفه! چراغ عقل بیان است. تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد یعنی آدم حرف كه می‌زند می‌فهمد كه طرف چقدر عاقل است. بیان، چراغ عقل است. اشك، چراغ عاطفه است. ما نمی‌دانیم فلانی عاطفه دارد یا ندارد. اگر دیدیم گریه می‌كند، پیداست عاطفه دارد. اگر دیدیم همینطور نگاه می‌كند، عاطفه اش مشكل دارد. گریه فطری است. گریه عقلی است. چقدر در قرآن آیه برای گریه داریم. چقدر روایات برای گریه داریم. می‌گویند: چرا شما از دهه محرم عزاداری می‌كنید؟ فقط روز عاشورا را عزاداری كنید. آدم اگر یك غریبه كه مرد یك دقیقه به احترامش صبر می‌كند، اما اگر مادرش مرد، مغازه را می‌بندد. دو روز، سه روز مرخصی می‌گیرد. اگر خانمش، بچه هایش، همسرش اگر همه با هم از دنیا رفتند، ممكن است ده روز، بیست روز دیگر سر كار نیاید. پس باید در هر عزاداری یك شبهه‌ای جواب داده شود.
پنج شنبه 16/10/1389 - 17:13
اهل بیت
نگاهی به نقش ماه محرم در مبارزات نهضت اسلامی
مفاهیم و نماد‌های فرهنگ سیاسی شیعه در طول تاریخ و بیش از هر زمانی طی دهه‌های اخیر تاثیر فراوانی بر تحولات اجتماعی و جنبش‌های سیاسی ـ اجتماعی ایران گذارده است. از جمله مهم ترین مفاهیم فرهنگ سیاسی شیعه، محرم و فرهنگ عاشورا و مهم ترین تحول تاریخ معاصر، انقلاب اسلامی ایران است.
این مقاله بر آن است تا چگونگی تاثیرگذاری و نقش ماه محرم و فرهنگ عاشورا در انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار دهد. اساسا نهضت اسلامی ایران به محرم گره خورده و می‌توان در مقاطع مختلف نهضت نقش ماه محرم و فرهنگ عاشورا كه یكی از اصلی‌ترین آموزه‌های آن قیام علیه حكومت ظلم و جور است را به وضوح مشاهده نمود . شاید بهترین دلیل بر این ادعا ارتباط وثیق آغاز نهضت اسلامی و محرم باشد. چه، اگر دهه 1340 و قیام 15 خرداد 1342 را آغاز و جرقه نهضت اسلامی در نظر بگیریم به وضوح مشخص خواهد شد سخنرانی امام خمینی (ره) در ماه محرم چگونه باعث آغاز نهضت اسلامی گردید. علاوه بر قیام 15 خرداد و آغاز نهضت اسلامی ماه محرم و فرهنگ عاشورا همواره در طول نهضت اسلامی نقش بسزایی در پیشبرد و موفقیت این نهضت داشته است. این تاثیرات در ماه‌های پایانی عمر رژیم پهلوی بیش از هر زمان دیگری قابل مشاهده و ملاحظه است. در واپسین ماه‌های عمر رژیم فرا رسیدن ماه محرم، باعث ایجاد وحشت در دل شخص شاه و كارگزاران رژیم و سردرگمی آنان شد. ازهاری (نخست وزیر وقت) سعی وافری در كنترل تظاهرات‌های محرم و بویژه مراسم‌های دو روز تاسوعا و عاشورای حسینی نمود. در این‌باره مصطفی الموتی اظهار داشته است: در دیداری كه با ارتشبد ازهاری در نخست وزیری داشتم، می‌گفت اگر بتواند راهپیمایی‌های تاسوعا و عاشورا را بدون درگیری برگزار كند كار مهمی انجام داده و دولت توفیق مهمی به دست آورده است. زیرا محرم سال 1357 محرمی انقلابی بود. در محرم 57 مردم به رهبری و با هدایت خردمندانه امام خمینی(ره) پا را از عرصه مذهبی فراتر گذاشته و عزاداری‌هایشان آشكارا رنگ و بوی سیاسی و انقلابی داشت. آنان این بار رو در روی یزید زمان قرار گرفته بودند.‏ در چنین شرایطی ساواك جهت جلوگیری از راهپیمایی و عزاداری سیاسی و آرام ساختن جوشش انقلابی مردم، دستورالعملی را به مراكز مختلف فرستاد كه در بخشی از آن آمده بود: «عناصر برانداز و قشریون مذهبی بخصوص با استفاده از موقعیت خاص ماه‌های محرم و صفر در صدد اخلال نظم عمومی و فلج كردن موسسات و سازمانهای دولتی و ملی هستند. به منظور مقابله با این عناصر، وظایف خاصی را به عهده دارید كه باید با نهایت دقت و پشتكار و با استفاده از جمیع امكانات در اجرای آن تلاش كنید.»‏‏ مراكز امنیتی رژیم پیش بینی‌های لازم را برای مهار خطراتی كه در محرم ممكن بود دامن آنان را بگیرد انجام داده بودند. دولت تصمیم گرفت برای جلوگیری از برخورد و خونریزی در دو روز تاسوعا و عاشورا ،تظاهرات و حركت دسته جمعی مردم را در قسمت جنوبی شهر آزاد بگذارد.‏
امام خمینی (ره) با آگاهی و بصیرت خاص خود، قبل از حلول ماه محرم در اول آذر ماه 57 (2 ذی الحجه 1398) پیامی خطاب به ملت ایران صادر كردند. امام (ره) در این پیام ضمن بر شمردن پیام‌های محرم، دولت نظامی را یاغی معرفی كرده و از مردم خواستند تا از دولت سر پیچی كنند و به اعتصاب خصوصا در صنعت نفت ادامه دهند. ایشان از روحانیون خواستند تا از محرم چون شمشیری الهی استفاده برند و از ملت خواستند تا همه در جهت ساقط كردن سلسله پهلوی تلاش كنند. در شب اول ماه محرم (10 آذر 57 )تظاهرات وسیعی در تهران و شهرستان‌ها روی داد كه در مبارزات سیاسی دنیا بی سابقه بود. مردم در سراسر كشور فریاد «الله اكبر» و «لااله الاالله» سر می‌دادند. در جریان این تظاهرات‌ها در تهران و شهرستان‌ها تعداد زیادی شهید شدند. حضرت امام (ره) به مناسبت كشتار روز اول محرم پیامی به ملت ایران صادر نمودند. در اعلامیه امام آمده بود: «بار دیگر دست جنایتكار شاه از آستین خیانتكار دولت یاغی نظامی بیرون آمد ملت ایران را در آستانه ماه محرم، ماه مقابله اسلام و حق و عدالت با جنود شیطان و طاغوت به خاك و خون كشید ... اخبار طاقت فرسای سراسر ایران عزیز تا این ساعت كه یك روز از محرم نگذشته است روح و جان اینجانب را معذب نمود اخبار این شب و روز معرف ابعاد جنایت‌های شاه و دولت یاغی است، و نیز نشان دهنده شجاعت و شهامت بی مانند ملت غیور است. اكنون دشمنان اسلام و ایران هواداران رژیم یزیدی در مقابل هواداران قرآن و اسلام و مخالفان سر سخت رژیم طاغوتی ابوسفیانی صف بندی نموده و می‌خواهند شعار اسلامی و حسینی را كه برای احیای اسلام و به دست آوردن آزادی و استقلال و برقراری حكومت قرآن به جای سلطه شیطان و حكومت قانون عدل در مقابل قانون جنگل است با مسلسلها و توپ و تانكها كه از خون دل ملت محروم تهیه شده است ،جواب دهند،  غافل از آنكه ملتی كه با بیداری و هوشیاری به پا خاسته و نهضت اصلیش را وظیفه شرعی الهی تشخیص داده است به این سلاحهای زنگ زده با تمسخر می‌نگرد.»
جالب توجه اینكه راهپیمایی‌های ملت در آغاز محرم حكومت را در مقابله با این مراسم كه علنا شكل سیاسی به خود گرفته بود، دچار تفرقه تشتت نموده بود. به طوری كه قره باغی وزیر كشور وقت در این باره می‌نویسد: «جلسه شورای امنیت ملی تشكیل شد. می‌خواهیم ببینیم كه آیا اجازه بدهیم تاسوعا و عاشورا صورت بگیرد، تظاهرات یا نه ؟ بنده می‌گویم كه در دولت نظامی با وجود حكومت نظامی، ما كه می‌دانیم مقصود از این تظاهرات چیست، واقعا عزاداری نیست، بلكه استفاده سیاسی است، باید این منع بشود. رئیس ستاد كه نخست وزیر است و جانشین رئیس ستاد ارتش است می‌گوید شما اگر جلوی این تظاهرات را بگیرید، اگر تظاهرات بكنند و دستور بدهید كه جلوی اینها را بگیرند، ممكن است وقایع اكتبر شوروی پیش بیاید. یعنی سربازان شما بپیوندند به انقلاب.»‏
تاسوعا و عاشورا آخرین پیام ملت ایران به رژیم شاه بود. با نزدیك شدن تاسوعا در سطح بالای حكومت، خصوصا بین اردشیر زاهدی و سپهبد ناصر مقدم، رئیس ساواك اختلافاتی بروز كرد. اردشیر زاهدی سفیر ایران در آمریكا بود كه به تازگی به تهران بازگشته و با توجه به حوادث اخیر ایران معتقد بود كه با خشونت و تندی باید نهضت اسلامی را سركوب كرد واز تشكیل حكومتی قوی و اقدامی نظامی برای سركوب مخالفان طرفداری می‌كرد. از سوی دیگر بعضی از نظامیان تندرو از جمله ارتشبد اویسی هم از زاهدی جانبداری می‌كردند. اما ارتش بخصوص لشكر گارد شاهنشاهی بیش از همه از احتمال جنگ مسلحانه، شورش و درگیری می‌ترسید.‏‏ استراتژی نهضت انقلابی هم این بود كه برای راهپیمایی‌های روزهای تاسوعا و عاشورا، به وسیله تحریك احساسات و ایمان مردم آنها را آماده سازند. راهپیمایی‌های عظیم و میلیونی تاسوعا و عاشورا كه با مدیریت و تلاش دكتر بهشتی شكلی بسیار منظم به خود گرفته بود، با تائید حضرت امام خمینی(ره) بر گزار شد. منابع مختلف خبری جمعیت این راهپیمایی‌ها را میلیونی گزارش كردند. مهمترین ویژگی تظاهرات و راهپیمایی تاسوعا و عاشورای این سال علاوه بر عظمت و شكوه جمعیت انسانی و اقتدار نهضت اسلامی، انضباط و نظم حاكم بر آن بود. راهپیمایان پس از انجام مراسم ، قطعنامه‌ای 17 ماده ای را كه توسط دكتر بهشتی و چند نفر از یاران و نزدیكان وی تهیه شده بود امضا و تائید نمودند. از مهمترین مفاد قطعنامه می‌توان به موارد زیر اشاره نمود: «1 ـ حضرت آیت الله العظمی امام خمینی رهبر امت و خواسته‌های ایشان خواست عموم ملت است 2 ـ سقوط و برچیده شدن بساط شاه، رژیم سلطنتی استبداد و پایان یافتن همه گونه آثار استعمار خارجی كه با استبداد داخلی پیوند بنیادی دارد و استقلال واقعی قدرت به مردم مسلمان و مبارز ایران 3 ـ برقراری حكومت عدل اسلامی بر اساس آرای مردم و حفظ و پاسداری استقلال و تمامیت ارضی كشور و تامین آزادیهای فردی و اجتماعی با معیارها و ضوابط اسلامی.»‏
امام خمینی (ره) راهپیمایی عظیم و میلیونی تاسوعا و عاشورای 1357 را رفراندومی بدون شمارش آرا دانستند كه طی آن مردم به عدم مشروعیت رژیم رای داده و خواستار تشكیل حكومت عدل اسلامی شده‌اند. همچنین ایشان پس از این حركت تاریخی و سرنوشت ساز ملت ایران، پیامی خطاب به ملت ارسال داشت. راهپیمایی‌های با شكوه تاسوعا و عاشورای سال 1357 بازتاب‌های وسیعی در داخل و خارج از كشور داشت كه در پایان این مقال به برخی از آنها اشاره می‌شود. رادیو كلن راهپیمایی تاسوعا وعاشورا را «نقطه اوج تظاهرات مخالفین رژیم از شروع جنبش سیاسی ایران» نامید. آسوشیتدپرس راهپیمایی عاشورا را از قول ناظران بی طرف بزرگترین راهپیمایی پایتخت اعلام كرد «كه مشابه آن در شهرهای مختلف بر پا شد.» رادیو مسكو گفت: «تظاهرات تهران و سایر شهرهای ایران با وضوح تمام ثابت كرد كه اتهام رژیم مبنی بر مخالفت گروهی مرتجع كاملابی اساس است.» خبر گزاری فرانسه هم اعلام كرد: «در مقابل ابعاد وسیع تظاهرات مردم ،مخالفان دیگر نمی توانند با شاه مصالحه كنند.»
منابع  :  روزنامه رسالت، شماره 7152 ، 20/9/89، صفحه 17 
پنج شنبه 16/10/1389 - 17:12
اخلاق
زنان آشنا و فامیل با چادرهایی كه هزار شكوفه سفید دارد، بر سر دیگ شله زرد ایستاده اند و حوائجشان را از ذهن می‌گذرانند. نسیم راز دل را به آسمان می‌برد و شكوفه‌های دعا به گل می‌نشینند.
در دیگ را كه بر می‌دارند، همه چشم‌ها به میانه آن دوخته می‌شود. آخر اعتقادی هست با این مضمون كه دیگ‌های نذری امام حسین(ع) اعم از شله زرد، آش و یا خورش رویش اسمی از ائمه(ع) می‌افتد. یكی از میان جمع بلند می‌گوید: «نام مادر حسین(ع) است. یا زهرا(ع)...» و همه با شنیدن نام بانوی آب و آینه صلواتی می‌فرستند.
نذر با جوش و خروش شیعه در محافل عزاداری اباعبدالحسین(ع) عجین شده است و پیوندی دیرینه دارد. در محفل حسین(ع) همچون آن پیرزن مصری كه می‌خواست تنها دارایی اش- گلوله نخ و ریسمانی- كه داشت را در طبق اخلاص بگذارد و لحظه‌ای جمال یوسف(ع) را ببیند، عزاداران حسینی نیز از هر قشر و طبقه‌ای با هر وسعی كه دارند، ابراز ارادت و عاشقی می‌كنند. اولین و متبرك ترین نذر از گذشته تا به امروز نذر سیراب كردن عزاداران حسینی بوده است. جوانی مشك بر دوش با پای برهنه بر سینه سخت آسفالت خیابان قدم می‌گذارد، كام لب تشنگان را سیراب می‌كند و زیر لب یا حسین(ع) گویان با اشك چشم مسیر سینه زنان را گلاب افشانی می‌كند. نذر سیراب كردن عزاداران حسینی جایگاه خاص در میان مردم دارد و از تقدس بسیار بالایی برخوردار است، به طوری كه این تقدس از دید خارجیان نیز پوشیده نمانده و معمولاً در سفرنامه‌های خود به آن اشاره كرده اند. اهمیت این نذر تاكنون نیز حفظ شده است و شاید دلیل محكم آن همدردی با شهدای كربلاو دل سپردن به مصائب كاروان حسین(ع) باشد.
نذر، ریاضت نیست
نذر عملی است كه انسان بر خود واجب كند كه آن كار خیر را برای خدا انجام دهد و یا كاری را كه انجام ندادن آن بهتر است، برای رضای خدا ترك كند. از شرایط نذر این است كه شخص مكلف و صاحب اختیار باشد، برای خدا انجام دهد و استطاعت به جا آوردن آنچه را كه نذر كرده داشته باشد. بنابراین برخلاف نظر برخی افراد، نذر نباید مشقتی بر دوش به جا آورنده بگذارد و خدا در حد توان از بنده‌اش انتظار دارد. داوود نور صالحی، كارشناس مذهبی كه خود سال‌هاست در مجالس آقا اباعبدالله(ع) فعالیت داشته و به ایراد سخنرانی و مداحی پرداخته است، برایمان در باب شرایط نذر می‌گوید: «نذر باید حتماً به قصد قربت باشد كه لفظ نذر برای خدا چه به فارسی و چه در صیغه عربی باید گفته شود. خیلی وقت‌ها نیت می‌كنیم كه فلان نذر را به ازای برآورده شدن فلان حاجتمان ادا كنیم، ولی برای رضای خدا را نمی گوییم. چنین نذرهایی اگرچه قبول است ولی برای بهره گیری كامل بهتر است از همان ابتدا لفظ برای رضای خدا بر زبان جاری شود.» وی صراحتاً اشاره می‌كند كه باید آنچه كه نذر می‌كنیم ادای آن در توانمان باشد و ضمناً در نیتمان و در آنچه به زبان جاری می‌سازیم (صیغه نذر) زمان و مكان قرار ندهیم، چرا كه نذركننده ممكن است به مشقت بیفتد. این كارشناس مذهبی توضیح می‌دهد: «مثلااگر بگوییم برای سوم محرم آش می‌پزم. این نذر باید درست در روز سوم محرم ادا شود، و گرنه حتی اگر در چهارم محرم آشی پخته شود، باز نذر اصلی خود را برآورده نكرده ایم و تا سال بعد به گردنمان خواهد بود. یا فرد دیگری كه نیت كرده گوسفندی می‌خرد، به حرم امام حسین(ع) می‌برد و ذبح می‌كند، ده‌ها مشكل بر سر ادای نذرش قرار داده است. بهتر است طوری نذر كنیم كه صددرصد مطمئن به انجام شدنش باشیم.» نورصالحی با بیان مصادیق دیگری به نیت هایی برای نذر اشاره دارد كه علاوه بر ایجاد مشقت اصل نذر را باطل می‌كند. وی می‌گوید: «مثلادوستی داشتم كه نذر كرده بود در صورت گرفتن حاجتش شب جمعه فلان مداح را دعوت كند كه در منزلش دعای كمیل بخواند. وقتی از آن مداحی كه اسمش را برده، هنوز اجازه نگرفته كلانذرش باطل است. ضمناً نذر زنان باید با اجازه شوهر باشد.»
    وی تاكید دارد كه اصل نذر باید عملی عاقلانه و خداپسندانه باشد. نباید حتی ترك واجب شود. مثلا خیلی‌ها از سلامتی خواب و خوراكشان می‌گذارند، این‌ها جایز نیست. صالحی به نذر عبدالله بن عمر اشاره كرده و می‌گوید: «عمر نذر كرده بود كه اگر فلان كارم درست شود، بدون لباس یك شبانه روز در گرمای  40 درجه بنشینم!!! این گونه نذرها كه ریاضت را به تطهیر روح ارجحیت می‌دهند، اساساً باطل است.»
 
تاریخچه نذر به قدمت آفرینش بشر
در ایران نذر در دوران قاجاریه به ویژه برای سلامتی بسیار رواج داشته است. در دوره قاجار وضعیت بهداشت اسف بار بود و وبا در تهران شیوع داشت، به همین دلیل در هر كوی و برزنی روضه شنیده می‌شد و در هر كوچه‌ای دیگ آش نذری حضرت زین العابدین(ع) گذاشته بودند. اما در ایام تاسوعا و عاشورا نذر نان و ماست برای حضرت ابوالفضل(ع) و پلو و گوشت در عاشورا مرسوم بوده است. رقیه ابراهیمی، كارشناس تاریخ توضیح می‌دهد: «نذر نان و ماست مختص روز تاسوعا و شهادت حضرت عباس(ع) بود. مقدار و چگونگی و اهدای این نذر یك من نان و یك من ماست بود كه به عدد هر سال كه بر سن صاحب نذر اضافه می‌شد، یك واحد هم بر میزان نذری سال قبل افزوده می‌شد. 
نذر چلو گوشت در ظهر عاشورا توزیع می‌شد. این نذر به علت كمبود برنج در آن زمان، به گروه خاص و اعیان اختصاص داشت كه توانایی خرید این محصول را داشتند. برای ادای نذر صبح زود پلو را بار می‌گذاشتند و گوشت را می‌پختند، در نهایت ادویه را نیز به غذا اضافه می‌كردند و در بین مردم توزیع می‌شد. تقسیم غذا به این شكل بود كه گروهی ظرف‌هایشان را پیشاپیش می‌فرستادند و بعد از آماده شدن غذا صاحب خانه ظرف‌ها را پر می‌كرد و نزد صاحبانش می‌فرستاد. برای اقوام و خویشان نیز غذاهایی جداگانه فرستاده می‌شد، اما فقرا و نیازمندان در حین توزیع غذا در اولویت بودند كه معمولاجلوی منزل صاحب نذر جمع می‌شدند.»
برای ادای نذر دو نظر وجود دارد، بعضی‌ها می‌گویند از همان ابتدای نیت می‌توان نذر را ادا كرد، ولی رویه مرسوم این است كه پس از برآورده شدن حاجت نذر را ادا كنیم.
تاریخچه نذر به خیلی خیلی دور برمی گردد، شاید همزمان با خلقت آدم و فرزندانش نذر نیز مرسوم شد. اگرچه در قرآن كریم بر سر اختلاف هابیل و قابیل سخنی به میان نیامده، ولی در روایات داریم كه هابیل و قابیل بر سر همسری اقلیما اختلاف پیدا كردند. خداوند فرمود: «هر دو چیزی نذر كنید، نذر هر یك مقبول افتاد، با اقلیما ازدواج خواهدكرد.»
 
به نذورات جهت دهی مناسب داده شود
حسنین(ع) كه به بستر بیماری می‌افتند، پیامبر اعظم(ص) برای عیادتشان به منزل فاطمه(س) و علی(ع) می‌رود. رسول الله می‌فرمایند: نذر كنید تا فرزندانتان شفا بگیرند. یك روز بعد از نیت نذر حسن و حسین(ع) حالشان خوب می‌شود. علی(ع) و فاطمه(س) به همراه كنیزشان فضه و حسن و حسین(ع) نیت سه روز روزه داشتند. روز اول برای افطار 5 قرص نان پخته بودند. به هنگام افطار فقیری وارد می‌شود و هر 5 نفر 5 قرص نان شان را به او می‌دهند و خود با آب افطار می‌كنند. روز دوم اسیری وارد می‌شود و همین اتفاق تكرار می‌شود. روز سوم نیز یتیمی می‌آید. صبح روز چهارم با رخساره‌ای زرد به حضور رسول الله(ص) می‌رسند. جبرئیل بر پیامبر(ص) به خاطر داشتن چنین خاندانی درود می‌فرستد. گفته شده آیات 5 تا 9 سوره انسان (دهر) به همین موضوع اشاره دارد. بنابراین نذر در بین ائمه(ع) نیز مرسوم بوده است. روز خانواده نیز براساس همین آیات تعیین شده است. حجت الاسلام والمسلمین محمد مهدی مرادی، استاد حوزه علمیه قزوین ضمن بیان حكایت ذكر شده، می‌گوید: «نذر شرایطی دارد از جمله این كه نیت و قصد انجام عمل خیر برای رضای خدا داشته باشیم. مكلف و صاحب اختیار باشیم. انجام عمل خیری كه شرط كرده ایم، در توان مان باشد و اساسا انجامش میسر و شدنی باشد. این كه نذر كنیم كار مكروه و یا فعل حرامی را انجام دهیم، درست نیست. حتی در نذر بهتر است كار مباح ترك نشود. مثل خوردن، خوابیدن، صحبت كردن و... مگر این كه نوع نذر روزه باشد، ولی به تنهایی ترك یكی از اعمال گفته شده در شرایطی به غیر از روزه چندان شایسته نیست. چنانچه صیغه نذر را به عربی یا فارسی بر زبان جاری كنیم و بعد از گرفتن حاجت ادایش نكنیم، كفاره دارد. باید به ازای تاخیر فقیر را غذا بدهیم و یا روزه بگیریم.»
هر فردی در ایام محرم به نیتی نذر می‌كند. مرادی این آرزو را دارد كه به نذرها جهت دهی خوبی داده شود و به دست مستحقان برسد. وی می‌گوید: «باید دستگاه‌های موظف افراد مستحق را شناسایی كنند و سعی شود نذورات حتی المقدور به دست نیازمندان واقعی برسد. غذا نذر كردن خوب است، ولی گاه می‌توان همین مقدار پول را برای زندگی جوانی هزینه كرد. این جوان تا پایان عمر كارش و زندگی اش را مدیون امام حسین(ع) می‌داند و مطمئنا در چنین خانواده‌های ارادتمندی فرزندان عاشورایی پرورش پیدا می‌كنند. برای كارهای اینچنینی نذر كردن ثوابش دامنه دار نوشته می‌شود و در كارنامه عمل مان ثبت می‌گردد.»
وی به سفره‌های رنگین نذری كه در طول سال انداخته می‌شود، اشاره كرده و می‌گوید: «سفره‌هایی كه همه چیزشان سبز است، چرا نیت مان به آن خرمی نباشد؟ خدا وكیلی چند تا از این سفره‌ها برای سلامتی آقا امام زمان(عج) پهن می‌شود؟ پای چه تعداد از این سفره‌ها مستحقین واقعی می‌نشینند. هر چند می‌توانیم از خداوند متعال هرگونه نیت دنیایی طلب كنیم، ولی كمی به نیت هایمان وسعت و اوج ببخشیم. آیا تا به حال برای شفای روح و پاكی باطن مان نذر كرده ایم؟! از بزرگی سوال كردند كه اگر قرار باشد تنها یكی از حاجات تو برآورده شود، از خدا چه می‌خواهی؟ پاسخ داد: «از خدا می‌خواهم هر وقت خدا را بخوانم، مرا اجابت كند.»، در انتخاب نیت‌ها باید باهوش و بااخلاص بود.»
 
یكرنگی مجلس مولا را حفظ كنیم
یكی دیگر از نذرهای رایج در پیشینه ایرانیان نذر 41 منبر بوده است. این نذر مختص ماه محرم و شب عاشورا بود. به این ترتیب كه افراد شب عاشورا به تكایا می‌رفتند و زیر منبر، 41 شمع روشن می‌كردند. این نذر بیشتر در میان مردم عادی معمول بود، ولی گاه دیده می‌شد كه اعیان و اشراف هم با پیشخدمت و فراشان خود پای منبر می‌رفتند و شمع روشن می‌كردند. تعداد شمع‌ها بستگی به نذر داشت. برای برخی افراد 41 شمع كامل بود، ولی گروهی تنها پنج، هفت یا ده شمع در تكایا روشن می‌كردند.اشخاصی كه كودكانشان در خردسالی می‌مردند و به اصطلاح بچه‌هایشان پا نمی‌گرفتند، برای فرزند خود شمعی تقریبا بلند نذر می‌كردند. این شمع كه البته سال به سال با رشد صاحب نذر، بلندتر می‌شد، باید قبلا تهیه و در شب عاشورا به تكیه برده می‌شد. محل روشن كردن شمع نذری میان باغچه بود و شمع‌ها را بایستی میان گل‌های باغچه می‌نشاندند و روشن می‌كردند.
این گونه همه در مجلس امام حسین(ع) حاضر بودند. چه رفتگان و چه زندگان. حتی حضور در این مجلس مرزهای فقیر و غنی را خط می‌زد و همه را از هر قشری كنار هم می‌نشاند. این یكدلی و یكرنگی مجلس آقا ابا عبدالله(ع) است كه باید حفظ شود. حاشا و كلاكه برای خودنمایی‌ها و چشم هم چشمی‌ها نذری قرار دهیم.
منابع  :  روزنامه كیهان، شماره 19812، 20/9/89، صفحه 5 
پنج شنبه 16/10/1389 - 17:11
اهل بیت
 « از جنگها خواهید شنید، و شایعات جنگها؛ زیرا ملتی علیه ملتی برخواهد خاست و مملکتی علیه مملکت دیگر » 1
 قرن بیستم که در نظر همه ی جهان غرب قرن آمال و ارزوها و صلح و دوستی بود با یک شروع شوم روبرو شد. وقوع دو جنگ جهانی در اوایل این قرن باعث حرف و حدیث ها و ناامیدی بسیاری از متفکران و خردمندان از تکنولوژی غرب شد.

 « و نیز خشکسالی خواهد بود...»2
اواخر سال 1996 بانک جهانی گزارش کرد: که روزانه بیش از 800 میلیون نفر در جهان در گرسنگی به سر می برند و بیش از 500 میلیون کودک غذای کافی برای رشد روانی  و جسمانی دریافت نمی کنند. معاون بانک جهانی اعلام کرده که  روزانه 40 هزار نفر در جهان بر اثر گرسنگی می میرند که غالباً در مناطق روستایی رخ می دهد!!!!
 
« و نیز بیماری های مهلک خواهد بود...» 3
با مشاهده  ای دقیق می یابیم در چند قرن اخیر بیماری هایی نظیر هپاتیت، وبا، ایدز و... و بیماری هایی که تاکنون سابقه ای در جهان نداشته بسیار رایج شده و جان بسیاری را گرفته است.
 
« در جاهای متعدد، زمین لرزه خواهد بود»4  
 سالنمای جهانی به ما می گوید بین سالهای 1000 تا 1800 میلادی تنها 21 زمین لرزه همده ی وجود داشت.
بین سالهای 1800 تا 1900 تعداد آن واقعه 18 بود. بین سالهای 1900 تا 1950، 33 زمین لرزه ی بزرگ به وقوع پیوست. تقریباً به اندازه ی آنچه در طی 1850 سال گذشته اتفاق افتاده بود!!!!
بین سالهای 1950 تا 1991 ، 93 زمین لرزه ی بزرگ اتفاق افتاد تقریباً 3 برابر تعداد آن در نیم قرن گذشته و جان 3/1 میلیون نفر از مردم در سراسر جهان بر اثر این واقعه از دست رفت.
 
« دنیایی پر از خشونت... » 5
همانطور که در دوره ی نوح بود، در زمان آمدن پسر انسان نیز چنین خواهد بود.»6
«در ایام نوح زمین در برابر خداوند فاسد و پر از خشونت بود»7
« ضد مسیح می آید..»8
***
و همانطور که عیسی بر فراز کوه زیتون نشسته بود حواریون به سوی او آمدند و گفتند:
« به ما بگو نشانه های آمدن تو و پایان دنیا چه خواهد بود؟!» ...
 
پی نوشت:
1- متی 24:6
2- متی 24:7
3- همان
4- همان
5- پیدایش 11:6
6- متی 24:37
7- پیدایش 11:5
8- یوحنا 2:18

منبع: نشانه های پایان, علی فاطمیان
پنج شنبه 16/10/1389 - 17:4
سينمای ایران و جهان
 «فرانسیس فوكویاما» كتاب پایان تاریخ خود را در سه كنفرانس جهانی تورنتو، واشینگتن و اورشلیم ارائه كرد.
فوكویاما در كنفرانس اورشلیم با عنوان «بازشناسی هویّت شیعه» می‌گوید: شیعه، پرنده‌ای است كه افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرنده‌ای كه دو بال دارد: یك بال سبز و یك بال سرخ.




عاشورا و حماسة پر شكوه آن پدیده‌ای است كه همواره رمز و راز نیروی پنهان و آشكار شیعیان و آزادی خواهان بوده است. قدرت این رمز و راز آن چنان است كه دشمنان اسلام را همیشه در حیرت و شگفتی و سردرگمی فرو برده است. از همین رو، دشمنان، به ویژه صهیونیسم جهانی بر آنند تا با شبیه‌سازی و بهره‌گیری از این واقعه، برای دنیای پوشالی و خیالی خود، جلوه‌های مقدّس و آسمانی بیافرینند. برای مثال، در سه كنفرانس جهانی تورنتو، واشینگتن و اورشلیم، «فرانسیس فوكویاما» كتاب پایان تاریخ خود را ارائه كرد. این كتاب در برابر كتاب برخورد تمدّن‌ها اثر «ساموئل هانتینگتون» است. فوكویاما مدّعی است كه خرده تمدن‌ها و فرهنگ‌های جزئی به دست فرهنگ غالب بلعیده می‌شوند و رسانه‌ها، دنیا را به سمت دهكدة واحد پیش می‌برند و به ناچار دنیا درگیر جنگی خانمان‌سوز خواهد شد. بنابراین، برای پیش‌گیری از این جنگ باید یكی را به عنوان كدخدایی بپذیریم و در ادامه ثابت می‌كند كه كدخدا، امریكا است. فوكویاما می‌گوید: این نبرد حتمی است، ولی برندة آن غرب نخواهد بود و او با اسناد و مدارك ثابت می‌كند كه برندة نبردِ آخرالزّمان، شیعیان هستند.

فوكویاما در كنفرانس اورشلیم با عنوان «بازشناسی هویّت شیعه» می‌گوید:
شیعه، پرنده‌ای است كه افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرنده‌ای كه دو بال دارد: یك بال سبز و یك بال سرخ.

او بال سبز این پرنده را مهدویّت و عدالت خواهی و بال سرخ را شهادت‌طلبی كه ریشه در كربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر كرده است، معرفی می‌كند.

فوكویاما معتقد است شیعه بُعد سومی هم دارد كه اهمیّتش بسیار است. او می‌گوید:
این پرنده، زرهی به نام ولایت پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان می‌شود. شیعه، عنصری است كه هر چه او را از بین می‌برند، بیشتر می‌شود.

وی جنگ عراق و ایران را مثال می‌زند و می‌گوید:
این‌ها فاو را تسخیر كرده‌اند، می‌روند كربلا را هم بگیرند و این، یعنی فتح قدس، اگر كربلا را بگیرند، اینجا را هم قطعاً می‌گیرند.
او برای دفع این خطر پیشنهاد می‌كند با امتیاز دادن به ایران، جنگ را متوقّف كنید.

فوكویاما، مهندسی معكوسی را برای شیعه و مهندسی صحیحی را برای خودشان طراحی می‌كند و می‌نویسد:
مهندسی معكوس برای شیعیان این است كه ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید. تا این را خط نزنید، نمی‌توانید به ساحت قدسی كربلا و مهدویّت تجاوز كنید... برای پیروزی بر یك ملّت باید میل مردم را تغییر داد... ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید، در گام بعد، شهادت طلبی این‌ها را به رفاه‌طلبی تبدیل كنید. اگر این دو تا را خط زدید، خود به خود اندیشه‌های امام زمانی از جامعة شیعه رخت می‌بندد... شما بیایید برای غرب هم امام زمان و كربلا و ولی فقیه بتراشید.

فوكویاما برای این كار، مكتب جدیدی به نام اونجلیس عرضه كرد. مكتبی كه قدمتش به 1987 میلادی بر می‌گردد. طرفداران این مكتب معتقدند عیسای ناصری خواهد آمد.  فوكویاما به آن‌ها توصیه می‌كند در فیلم‌هایشان هر چه را شیعیان دربارة امام زمان می‌‌گویند، بر شخصیّت عیسای ناصری تطبیق بدهند. بر اساس دستور فوكویاما، فیلم‌هایی بر اساس مدل «روایت فتح» شهید آوینی، ساخته شد؛ با همان اسلوب متن و با به كارگیری مؤلّفه‌های احساسی برنامه‌های شهید آوینی، با همان تیپ‌ها و همان دیالوگ‌ها كه شهید آوینی‌ می‌گفت.

فیلم نجات سرباز رایان با محتوای تجلیل از مادر سه شهید؛ فیلم نبرد پرل هاربر با محتوای جنگ جنگ تا رفع فتنه‌ در عالم؛ فیلم زمانی سرباز بودیم با تئوری بازسازی كربلا و بر اساس الگوی عملیّات كربلای 5؛ فیلم سقوط شاهین سیاه، بازسازی صحنةكربلا، فیلم جن‌گیر كه در آن از نمادهای اسلامی شیعه استفاده شده بود.

نكته:
در تمامی این فیلم‌ها، بر اساس نظریة فوكویاما، امام حسین(ع) و كربلا، یك طرف و سوی دیگر، شمر است. لباس هم بر اساس الگوی شیعی انتخاب شده است. لباس سربازان امریكایی، سبز رنگ و لباس سربازان مقابل، قرمز است ؛ آن هم به دلیل تقدّس این رنگ در آرمان‌های شیعی. هنر پیشه‌ها تا پایان فیلم ناشناخته‌اند و همچنین تا آخر فیلم فقط نقش‌های قدسی بازی می‌كنند.

ماهنامه موعود شماره 72
پنج شنبه 16/10/1389 - 17:1
اهل بیت
ابراهیم(ع) در آخرین روز زندگی‌اش آن را به حضرت اسحاق(ع) داد و او نیز آن پیراهن را بر حضرت یعقوب(ع) پوشانید و اندازه‌ی قامت او شد.



مرحوم شیخ صدوق، از مفضّل بن عمرو حکایت کند كه:
روزی در خدمت امام صادق(ع) نشسته بودم، آن حضرت فرمود: آیا می‌دانی پیراهن حضرت یوسف(ع) از چه بود و کجاست؟
عرض کردم: خیر، نمی دانم؛ شما بفرمایید تا بدانم.
امام(ع) فرمود: چون دشمنان خواستند حضرت ابراهیم(ع) را در آتش بیندازند، جبرئیل امین(ع) پیراهنی از لباس‌های بهشتی برایش آورد و بر او پوشانید و آتش در مقابلش سرد و بی‌اثر شد.
ابراهیم(ع) در آخرین روز زندگی‌اش آن را به حضرت اسحاق(ع) داد و او نیز آن پیراهن را بر حضرت یعقوب(ع) پوشانید و اندازه‌ی قامت او شد.
هنگامی که حضرت یوسف(ع) به دنیا آمد، یعقوب(ع) آن پیراهن را به تن یوسف(ع) پوشانید، یوسف(ع) همان پیراهن را توسّط برادرانش برای پدر خود ـ که نابینا گشته بود ـ فرستاد و او بینا گردید و این همان پیراهن بهشتی بود.
عرض کردم: اکنون آن پیراهن کجاست و چه خواهد شد؟
فرمود: الآن نزد اهلش است و در نهایت، تقدیم قائم آل محمّد(ص) خواهد شد.
و هنگامی که آن حضرت ظهور كند، آن پیراهن را بر تن مبارک خود می‌نماید و تمام مؤمنان در شرق و غرب دنیا، هر  جا که باشند، بوی خوش آن را استشمام خواهند کرد.
امام زمان(ع) در همه‌ی امور وارث پیامبران الهی است.1

1. اکمال الدین، ص 327.

دو ماهنامه موعود نوجوان 21
پنج شنبه 16/10/1389 - 16:59
خاطرات و روز نوشت
برای نخستین بار در زندگی با شیعیان و فارسها دیدار کردم؛ خوب است که در مورد شیعه و سنّی هم چیزی بگویم. شیعیان پیروان علی بن ابی طالب علیه السلام هستند و او داماد پیامبرشان بوده است. شوی دخترش فاطمه و پسر عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، شیعیان میگویند پیامبرشان محمّد صلی الله علیه و آله و سلم پس از خود، علی را به خلافت برگزیده و علی و فرزندانش یكی پس از دیگری خلیفه هستند.

 

به نظر من در مورد خلافت علی، حسن و حسین حقّ با شیعه است، زیرا بر اساس بررسی های من، علی ویژگیهای والایی داشته که او را برای رهبری امتیاز میبخشید و بعید نیست که پیامبر محمّد صلی الله علیه و آله و سلم ، حسن و حسین علیهما السلام را نیز به عنوان امام معرفی کرده باشد. این را اهل سنّت نیز انكار نمی کنند. امّا در مورد اینكه پیامبرمحمّد صلی الله علیه و آله و سلم نه تن از فرزندان حسین را نیز به جانشینی خود برگزیده باشد تردید دارم، زیرا حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم چگونه از آینده خبرداشت؟ هنگامی که او درگذشت حسین کودك بود، او چگونه میدانست که حسین فرزندانی خواهد داشت و آنان نُه تن خواهند شد. آری اگر محمّد صلی الله علیه و آله و سلم واقعاً پیامبر بوده ممكن است اینها را از جانب خدا میدانست، چنانکه مسیح نیز از آینده خبر داده است امّا ما مسیحیان در پیامبری محمّد صلی الله علیه و آله و سلم تردید داریم.

 
مسلمانان می گویند: قرآن نشانه پیامبری محمّد صلی الله علیه و آله و سلم است، امّا من قرآن را خواندم و این نشانه را نیافتم. بی تردید قرآن، کتاب بلند مرتبه ای است؛ سطحی فراتر از تورات و انجیل دارد، که شامل قوانین، نظامها و اخلاقیّات و غیره میباشد.

آیا این به تنهایی برای اثبات پیامبری محمّد صلی الله علیه و آله و سلم کافی است؟ من در کار محمّد صلی الله علیه و آله و سلم بسیار شگفت زده ام. او یك مرد بیابانی بود که خواندن و نوشتن را نزد کسی نیاموخته بود، چگونه میتوانست چنین کتاب بلند مرتبه ای بیاورد؟! او فردی خوش خلق و تیزهوش بوده و هیچ عرب درس خوانده ای همانند او نبوده است، چه برسد به صحرانشینانی که خواندن و نوشتن نمی دانستند. این از یك طرف، امّا از طرف دیگر، آیا این دلیل برای اثبات پیامبری او کافی است؟

همواره در پی آن بودم که این حقیقت را دریابم. یكبار این موضوع را با یكی از کشیشان در لندن در میان گذاشتم، امّا او پاسخ قانع کننده ای به من نداد و از سر تعصّب و دشمنی سخن گفت.

در ترکیه با شیخ احمد نیز بارها بحث را گشودم امّا هرگز جواب صحیحی نشنیدم، در حقیقت باید بگویم که من نمی توانستم به صراحت با شیخ سخن بگویم زیرا می ترسیدم رازم برملا شود و یا به من مشكوك گردد. به هر حال من به حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم بسیار ارج می نهم؛ بی تردید او در سطح پیامبرانی است که ویژگیهایشان را در کتابها می خوانیم؛ امّا تا کنون پیامبری او را نپذیرفته ام. البتّه به فرض اینكه وی را پیامبر ندانیم فردی که به او احترام می گذارد نمی تواند او را همچون دیگر برجستگان بداند؛ بی تردید او برتر از آنان و والاتر ازهمه هوشمندان بوده است.

اهل تسنّن بر این باورند که پس از پیامبر، مسلمانان ابوبكر، عمر و عثمان را برای خلافت، برتر از علی دانستند، پس فرمان پیامبر را نادیده گرفتند و آنان را به خلافت برگزیدند.

چنین درگیریهایی در هر آیینی (به ویژه در مسیحیّت) وجود دارد ولی من نمی دانم توجیه ادامه این درگیریها چیست؟ علی و عمر از دنیا رفته اند و اگر مسلمانان خردمند باشند باید به امروز بیندیشند نه به گذشته دور.

یكبار موضوع اختلاف شیعه و سنّی را با برخی از مسئولان وزارت در میان نهادم و گفتم: اگر آنان زندگی را درمی یافتند اختلافات را به یك سو می نهادند و یكپارچه می شدند، آن مسئول بر من بانگ زد که تو باید آتش اختلاف را شعله ور کنی نه آنكه در بین آنها وحدت کلمه ایجاد نمایی.

بر همین اساس دبیرکل در یكی از جلساتی که پیش از سفر به عراق با من داشت گفت: همفر!
بدان که انسانها از آن هنگام که خدای متعال، هابیل و قابیل را آفرید تا آنگاه که مسیح باز گردد، به طور طبیعی اختلافاتی دارند:
١ اختلاف به سبب رنگ.
٢ اختلافات قبیله ای.
٣ اختلاف بر سر زمین.
٤ اختلافات قومی.
٥ اختلافات دینی.

وظیفه تو در این سفر آن است که این اختلافها را در میان مسلمانان بازشناسی و کوههای آماده آتشفشان را بیابی و اطّلاعات دقیق آن را برای وزارت بفرستی، اگر بتوانی آتش اختلاف را شعله ور کنی، خدمت بزرگی به بریتانیای کبیر کرده ای.

ما بریتانیایی ها نمی توانیم در رفاه زندگی کنیم، مگر آنكه در همه مستعمرات آشوب و درگیری ایجاد کنیم، ما تنها از طریق ایجاد آشوب در میان مردم خواهیم توانست سلطان عثمانی را در هم بكوبیم و به جز این چگونه یك ملّت کوچك خواهد توانست بر یك ملّت بزرگ چیره شود.

تو با تمام توان بكوش که راه نفوذی بیابی و اگر یافتی در آن وارد شو. امّا بدان که حكومتهای ترك و فارس ناتوان شده اند و تو باید مردم را بر این حكومتها بشورانی، مانند تمام انقلابهایی که در طول تاریخ، علیه حاکمان انجام شده است؛ اگر آنها از هم جدا شوند و با یكدیگر به درگیری بپردازند ما به آسانی خواهیم توانست بر آنان چیره شویم.
 
کتاب "خاطرات مستر همفر"، خاطرات جاسوسی است که در هیبت روحانی، و  در جهت ایجاد تفرقه در  جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.  او دراین کتاب از مأموریتش به کشورهای مصر، عراق، ایران، حجاز و استانبول مرکز خلافت (عثمانی) و هدفش از این مأموریت (که جمع آوری اطلاعات کافی به منظور جستجوی راههای درهم شكستن مسلمانان و نفوذ استعماری در ممالك اسلامی بود) و از مسائلی که دراین مأموریت برای او پیش می آید، یاد می کند.
پنج شنبه 16/10/1389 - 16:50
معرفی کتاب و بازی های آموزشی
 وزارت، نُه دوست دیگرم را نیز همچون من به لندن فراخوانده بود، ولی از بخت بد تنها شش نفر بازگشتند.
امّا چهار نفر دیگر: یكی  چنانكه دبیرکل گفت  مسلمان شده و در مصر مانده بود و دبیرکل خشنود بود که او رازش را برملا نكرده است.
 دیگری به روسیه رفته بود، او در اصل روسی بود. دبیرکل بسیار نگران به نظر میرسید، نه از جهت بازگشت او به میهنش، بلكه می پنداشت که او جاسوس روسها برای وزارت مستعمرات بوده و اکنون پس از انجام مأموریّت به کشور خویش بازگشته است. دبیرکل در مورد نفر سوم گفت: که وقتی در شهر شایع شده، به این بیماری مبتلا شده و درگذشته است. امّا از «وبا» عماره در نزدیكی بغداد نفر چهارم خبری در دست نبود، وزارت ردّش را تا شهر صنعا در یمن (1) دنبال کرده بود، گزارشهای او تا یك سال به طور پیوسته به وزارت میرسید، امّا پس از آن، گزارشها قطع شده بود و وزارت علاوه بر تلاشهایش  توانسته بود خبری از او به دست آورد. وزارت از دست دادن این چهار نفر را فاجعه میدانست. زیرا ما در مورد هر فرد به دقّت حساب می کنیم.
ما ملّتی هستیم کوچك با اهداف بزرگ و از دست دادن هر انسانی در این سطح برای ما فاجعه است.

دبیرکل پس از شنیدن گزارشهای اولیّه ام، مرا به کنفرانسی فرستاد که با حضور گروهی از کارکنان وزارت مستعمرات به ریاست شخص وزیر تشكیل شده بود. این کنفرانس به گزارشهای ما شش نفر گوش فرا میداد.

همكارانم و من گزارشهایی از مهمترین فعالیّتهایمان ارائه کردیم. وزیر، دبیرکل و برخی حاضرین مرا تشویق کردند. امّا من دریافتم که کارکرد من پس از جرج بلكود ( 2) و هنری فانس ( 3) در درجه سوم قرار دارد.

من از نظر آموزش زبانهای ترکی، عربی، قرآن و شریعت موفقیّت کاملی به دست آورده بودم، امّا از جهت ارسال گزارشهایی که ضعفهای دولت عثمانی را برای وزارت آشكار کند، توفیقی نداشتم. کنفرانس پس از شش ساعت کار به پایان رسید. سپس دبیرکل توجّه مرا به این اشكال جلب کرد. گفتم: وظیفه من آموختن زبان، شریعت و قرآن بود. بنابراین من وقتم را برای دیگر کارها صرف نكردم، امّا اگر برای سفر آینده به من اعتماد کنید، چنان خواهم کرد. دبیرکل گفت: بی تردید تو موفّق بوده ای امّا من امیدوارم در این بخش نیز توفیق یابی.

همفر! تو در سفر آینده دو وظیفه بر عهده داری:

١ نقطه ضعف مسلمانها را که ما میتوانیم از طریق آن به مسلمانها آسیب برسانیم، دریابی؛ و این پایه پیروزی بر دشمن است.

٢ اگر این نقطه ضعف را یافتی بر آن یورش ببر؛ اگر توانستی چنین کنی بدان که موفّقترینِ مزدورانی، و شایستگی اخذ نشان افتخار وزارت را داری.

شش ماه در لندن به سر بردم، در این مدّت با دختر عمویم (ماری شوای) که یك سال از من بزرگتر بود ازدواج کردم. من در این هنگام بیست و دو سال داشتم و او بیست و سه ساله بود. او دختری باهوش متوسّط، زیبارو و دارای سطح فكری عادی بود. و من در این زمان بهترین روزهای زندگیم را با وی گذراندم. هنگامی که ما روزها را در انتظار میهمان جدیدمان سپری می کردیم، وزارت به من دستور داد که باید متوجّه عراق شوم (4). این دستور باعث تأسّف من شد آن هم هنگامی که در انتظار تولّد کودکم بودم؛ امّا دلبستگی به میهن و نیز علاقه به مشهور شدن درمیان همكارانم بر احساسات همسری و فرزندی چیره شد؛ و برخلاف خواست همسرم که میگفت: این سفر را به بعد از به دنیا آمدن کودکمان موکول آن، آن را پذیرفتم. در روز وداع هر دو به تلخی گریستیم. او به من گفت: حتماً برایم نامه بفرست و من نیز با نامه از آشیانه تازه طلاییمان به تو خبر خواهم داد؛ این سخن طوفانی در من به پا آرد تا آنجا که میخواستم از سفر صرف نظر کنم،  اما احساسات خود را کنترل کردم و با او خداحافظی کردم و به وزارت رفتم تا آخرین رهنمودها را بشنوم.

شش ماه بعد در بصره (5) بودم، عشایری که در آن دو طایفه اسلامی (شیعه و سنّی) زندگی می کنند، چنانکه برخی اهالی آن عرب و بعضی دیگر فارس و اندك دیگر مسیحی هستند.


پاورقی:
1) یكی از شهرهای عربی.
G. Belcoude (2
H. Fanse (3
4) یك سرزمین عربی که خلافت اسلامی از سالها پیش آن را در اختیار داشت.
5) یكی از شهرهای عراق.
کتاب "خاطرات مستر همفر"، خاطرات جاسوسی است که در هیبت روحانی، و  در جهت ایجاد تفرقه در  جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.  او دراین کتاب از مأموریتش به کشورهای مصر، عراق، ایران، حجاز و استانبول مرکز خلافت (عثمانی) و هدفش از این مأموریت (که جمع آوری اطلاعات کافی به منظور جستجوی راههای درهم شكستن مسلمانان و نفوذ استعماری در ممالك اسلامی بود) و از مسائلی که دراین مأموریت برای او پیش می آید، یاد می کند.
پنج شنبه 16/10/1389 - 16:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته