• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد سیزدهم - صفحه 295 -  عدم امكان تفاهم اسلام و ضد اسلام
صفحه : 295
نيست . خوب اگر اينطوري هست ، پس اين حكومت نظامي ها چيست ؟ اگر مطلب اين است كه همه همراه شما هستند، خوب ، شما يكوقتي صاف و پاك برو تو اين جمعيتها،ببين مي تواني ! . قبل از اين ، همان طوري كه زمان محمدرضا بود، شما ديديد كه اينها اگريك ، اگر محمدرضا مي خواست از يك خياباني عبور كند، در عين حالي كه اتومبيلي كه نشسته بود، مسلح به همه جور چيزي بود و شيشه هايش هم ضد گلوله و همه بساط بود،مع ذلك از يك هفته قبل مي رفتند همه خانه ها را تخليه مي كردند و جايش نظاميها وساواكيها را مي نشاندند تا ايشان بيايند از اينجا عبور كنند و بروند آن طرف . حالا مامي بينيم كه همه اين اشخاص ، اين نخست وزير ما مي رود توي جمعيت با آنها صحبت مي كند، رئيس جمهور ما هم همين طور مي رود آنجا و همه اركان ما. اين ، اگر ايشان درست مي گويد، خوب ، برود توي جمعيتها، چرا خودش را قنداق كرده آن كنار؟
خوب ، چه داعي داشت ايشان كه بي مطالعه ، بدون اينكه بفهمد قصه چه است ، بدون اينكه ملتها را در حساب بياورد، همين كه بعضي از شياطين مثل خودش ، به گوشش خواندند كه الان وقت اين است كه حمله بكنيم و ايران را، يك شخصيتي براي خودمان درست كنيم - اينها راهش انداختند براي همچو جنايتي - چه داعي داشت اين كار را بكندكه حالا افتاده به اين طرف و آن طرف كه بياييد ما را صلح بدهيد؟ چه جوري صلح بكنيم ما؟ با كي صلح بكنيم ؟ اين هماني است كه يك كسي بگويد كه فرض كنيد كه پيغمبراسلام با ابوجهل صلح بكنند. آخر قابل صلح نيست . تويي كه اين همه جنايات واردكردي به كشور خودت و كشور ما، تويي كه اين همه مسلمانها را به كشتن دادي ، تويي كه اين جنايات را كه گمان ندارم در تاريخ نظيرش زياد باشد، اين همه جنايات را كردي ،تويي كه در دزفول آنطور جنايات را كردي ، حالا ما و فرض كنيد رئيس جمهور ما ومجلس ما و نخست وزير ما بنشيند در يك جلسه اي با شما جلسه كنند و دست بدهند واحوالپرسي كنند و بگويند بياييد، بسم الله ! شط العرب مال شما، ديگر ما را رها كنيد!
عدم امكان تفاهم اسلام و ضد اسلام