کد:
1160968
پرسش
سلام و خسته نباشید
یه پسر 25 ساله هستم. از کودکی متاسفانه در خانواده ای بزرگ شدم که ارتباطات فامیلی و رفت و آمدهای زیادی نداشتیم و فقط به دایی ها و خاله ها و مادربزرگ محدود میشد و به نظرم خیلی از روابط و مهارتهای اجتماعی رو به همین دلیل یاد نگرفتم. از همان زمان کلا در ارتباط با همسالانم مشکل داشتم. تو دبستان بیشتر زنگ تفریح ها تنها بودم. هر چند که الان به نظر خودم نسبت به اون زمان روابطم با همسن هام خیلی بهتر شده ولی هنوز حس خیلی خوبی ندارم نسبت به روابطم. به نظرم میاد خیلی کم حرفم با دوستانم و بیشتر اوقات فکر میکنم طرف مقابلم چه مذکر چه مونث از اینکه با من و هم صحبت من باشه زیاد خوشش نمیاد، منو به عنوان یه دوست صمیمی قبول نداره و به حرفام توجه نمیکنه و علاقه چندانی به شنیدن اونها نداره و اینکه در کل با من راحت نیست. چطور میتونم با دوستانم صمیمی باشم و همین حس رو به اونها هم منتقل کنم که با من راحت باشن؟ چطور میشه در عین حال که کم حرف نباشم، حرفهای بی مزه و مسخره نزنم؟ چرا خیلی اوقات طرف مقابل وقتی من حرف میزنم توجهی نداره ولی من وقتی اون حرف میزنه سروپا گوشم؟ و..... ممنون از راهنماییتون
پاسخ
با سلام به شما دوست بزرگوار
خجالتی بودن 2 منشا درونی و اکتسابی دارد که هیچ کدام از ایندو بر دیگری برتری و غلبه ندارد
یک انسان می تواند به لحاظ ژنتیکی درونگرا باشد اما از طریق تمرین و یادگیری روش های ارتباط موثر با دیگران را نیز کسب کند
بنابراین به نظر می رسد که اولین راهکار برای شما این باشد که دیدتان را نسبت به ویژگی های درونیتان کمی تلطیف کنید
قدم بعدی این است که دنبال کشف افکار پشت پرده ذهنتان باشید در زمانی که این حالت خجالت به شما دست میدهد
یعنی نگاه کنید در این زمان هایی که هول می شوید دست و پایتان را گم می کنید و احیانا تمام مطالبی که در نظر داشتید برای بیان کردن فراموشتان می شود دقیقا چه افکاری در ذهن شما می گذرد؟
مثل اینکه این افراد االان دارن راجع به من چه فکری می کنن؟نکنه لباس مناسبی نپوشیده باشم؟نکنه این مطالب که دارم میگن اشتباه و بی ربط باشن و الان تو ذهنشون دارن به من می خندن؟ و از اینجور افکار که غالب ادم ها ممکنه در یک جلسه سخنرانی یا مهمانی به ذهنشون برسه و نتونن خوب ارتباط برقرار کنن
راه حل این مشکل اینه که اولا ادمای دیگه را خیلی بزرگتر از خودمون و یا اگاه تر از خودمون ندونیم. وقتی این دیدگاه رو در مورد دیگران اون جمع داشته باشیم بطور خودکار اعتماد به نفسمون پایین میاد و ممکنه هول بشیم و استرس بگیریم و این استرس هم باز بیشتر روی ارتباط و صحبت کردن ما تاثیر منفی بذاره
بنابراین می بینید که دقیقا اون اتفاقی می افته که نباید یعنی می افتیم در یک سیکل معیوب که اولا این افکار مارو منزوی می کنن و برای ارتباط بهمون استرس می دن و از طرف دیگه این استرس باعث این افکار مایوس کننده میشن
راهکار بعدی این است که در جمع هایی که استرس کمتری دارید و نسبت به جمع شناختتون بیشتر و باهاشون راحت تر هستید این ارتباط گیری و ابراز وجود رو تمرین کنید و سعی کیند ازشون بازخورد بگیرید یعنی بخواهید نسبت به عملکردتان هربار نظر بدن و میزان پیشرفتتون رو مشخص کنن
و در نهایت می تونید در یکسری کلاس های مهارت های زندگی و ابراز وجود شرکت کنید تا بر آموخته هایتان در این زمینه بیافزایید
موفق باشید
مشاور :
خانم ابوالحسنی
| پرسش :
چهارشنبه 25/4/1393
| پاسخ :
دوشنبه 30/4/1393
|
ارتباط با همسالان
|
ليسانس
|
25
سال
|
مهارت های ارتباطی
| تعداد مشاهده:
145 بار