• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 632
تعداد نظرات : 188
زمان آخرین مطلب : 4896روز قبل
ازدواج و همسرداری
اول
« ... ها خانم جان ... یه بخت خیلی خوب تو فالت می‏بینم. کف دستت می‏گه که ماشااللّه وضع مالیش خیلی‏خیلی خوبه».
«جان تو، ته فنجونت یه چیزی شبیه ظرف عسل می‏بینم ... چه‏قدرم یارو شکیله ... اِ اِ ... اینم شبیه بند کراوات می‏مونه ... به سلامتی».
«حرکت ضربان قلبت و تأثیرش روی گردن‏بند، نشون می‏ده که ان‏شاءاللّه تا چند ماه دیگه داماد می‏شی ... ظاهراً عروس خانم یه دختر رعنای خوش قد و بالاست! ...».

دوستان نت پرده دوم

آمارها، درد دل‏ها، جنگ‏ها و اعصاب خردکنی‏ها نیز حرف‏هایی برای گفتن دارند؛ بیشتر از حرف‏های رمّال‏ها، فال قهوه‏چی‏ها، کولی‏ها و ... .
برای خیلی‏ها هنوز عصر شاهزادگان زیبای سوار بر اسب سفید از سرزمین رؤیاها تمام نشده است. امّا خیلی‏ها هم دیدگاه کاملاً متفاوتی از ازدواج پیدا کرده‏اند؛ امّا آنچه درست است، این است که تنها کسانی می‏توانند از ازدواج، تعریف درستی داشته باشند که آن را به راستی تجربه کرده باشند.
دختر جوانی اقرار می‏کند: «ما تصوّر خیلی اشتباهی در مورد ازدواج داشتیم؛ فکر می‏کردیم هر وقت دلمان بخواهد می‏آییم خانه و هر وقت دلمان بخواهد می‏رویم بیرون. هر کاری که دوست داشته باشیم می‏توانیم بکنیم، مثلاً اگر دلمان خواست ظرف‏ها را می‏شوییم، دلمان نخواست نمی‏شوییم؛ ولی زندگی این شکلی نیست».
بسیاری از جوانان، تصوّر صحیحی از ازدواج ندارند و این، نشانه عدم بلوغ ایشان است. زندگی زناشویی، زندگی خیالی و وهم‏آوری است با آرزوهایی که تاکنون به آن دست نیافته‏اند.
بعضی از جوانان صرفاً می‏خواهند از اوضاع نامناسب حاکم در منزل، مدرسه یا محیط زندگی خود خلاص شوند.
دختری به نامزد خود چنین می‏گفت: «اگر بدانی چه‏قدر خوش‏حالم که داریم ازدواج می‏کنیم. دیگر لازم نیست برای چیزی تصمیم‏گیری کنیم».
مریم هم حرف‏های جالبی برای گفتن داشت. با او در دادگاه خانواده آشنا شدم؛ یکی از صدها مراجعه کننده‏ای که برای طلاق به دادگاه می‏آیند و حرف‏هایی می‏زنند که بوی هزاران سال تجربه می‏دهد.
او می‏گوید: «مهمترین دلیلم برای ازدواج، فرار کردن از محیط خانواده بود و راه بهتری سراغ نداشتم. مادر و پدرم از هم جدا شده بودند و چهار سال بود که با پدر و نامادری‏ام زندگی می‏کردم. اعتیاد برادر بزرگ‏ترم هم مزید بر علت شده بود که هر روز در خانه دعوا، جر و بحث و کتک کاری باشد. شانزده سال بیشتر نداشتم که با آرش آشنا شدم و یک سال بعد تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم. آن زمان فکر می‏کردم که قرار است از جهنم خانه پدر، به بهشت خانه همسر قدم بگذارم؛ امّا حالا بعد از سه سال متوجه شدم که چه‏قدر اشتباه کردم. ای کاش راه مناسب‏تری برای مشکلات زندگی‏ام انتخاب می‏کردم!».
زندگی زناشویی، نه یک زندگی خیالی است و نه حلّال مشکلات. بعد از ازدواج، مشکلات جدید، سر باز خواهد زد که شخص حتی تصوّر آن را نیز به ذهن خود راه نمی‏داد.
لیلی می‏گوید: «همه لذّت زندگی همان یک سال اول است؛ امّا پس از آن، گویی از خواب بلند شوی و یا از عرش، تو را به زمین بیاورند و وادارت کنند که روی زمین سخت راه بروی. این اوضاع، وقتی بدتر شد که من در بیست سالگی، مادر بودن را تجربه کردم. بعضی از وقت‏ها همه چیز از کنترلم خارج می‏شد، به طوری که فقط می‏نشستم و ساعت‏ها گریه می‏کردم!».
بسیاری از جوانان نیز انتظاری از رابطه جنسی دارند که واقع بینانه نیست. بسیاری از اوقات، احساسات جوانی، افکار شخص را مخدوش می‏نماید و مانع می‏گردد که وی به ضعف‏های همسر آینده خود پی ببرد.

دوستان نت برای انجام دادن وظایفم آمادگی ندارم!

عروس جوانی می‏گوید: «اوایل، همه چیز خوب بود؛ امّا حالا همسرم فکر می‏کند، همان قدر که اهمیت دارد وقتش را با من صرف کند باید با دوست‏هایش هم صرف کند ... او از هیچ کدام از کارهای دوران مجردی‏اش دست برنداشته و هنوز هفته‏ای یک بار با دوستانش - که همگی هم مجرد هستند - به گردش و تفریح می‏روند و گاهی شب‏ها هم نمی‏آیند. او مسئولیت یک مرد متأهل را نمی‏فهمد و اصلاً از عهده وظایفش برنمی‏آید. فکر می‏کردم من تنها شخص زندگی او خواهم بود، امّا فریب خوردم».
متأسفانه امثال این وقایع، نشانگر تصوّر غلطی است که در میان مردان مجرد که بدون آمادگی کامل ازدواج می‏کنند وجود دارد. آنان فکر می‏کنند که اکنون به عنوان یک شوهر می‏توانند به نوع زندگی‏ای که در حالت تجرّد داشته‏اند، ادامه دهند.
در مورد کار طاقت‏فرسا و حمایت مالی از خانواده چه می‏توان گفت؟ پویا هم حرف‏های جالبی برای گفتن دارد: «یادم می‏آید وقتی اوّلین کارم را پیدا کردم باید هر روز ساعت پنج صبح از خواب بیدار می‏شدم، تا ساعت هفت، به موقع سر کارم حاضر باشم. بعد از یک مدت با خودم فکر کردم که چه کار مشکلی دارم. این در حالی بود که وقتی به خانه برمی‏گشتم، شادی اصلاً مرا درک نمی‏کرد و هیچ چیزی مطابق میلم نبود. شادی، دختر خاله‏ام بود.
وقتی با او ازدواج می‏کردم، درهای خوش‏بختی را به روی خود باز می‏دیدم؛ امّا حالا آرزوی دوران تجردم را دارم».
مراد می‏گوید: «وقتی مجرد هستی، هر کاری که دلت بخواهد می‏توانی انجام بدهی؛ نه وظیفه‏ای، نه پول درآوردنی. هر وقت دلت می‏خواست بلند می‏شدی، سر کار می‏رفتی و اگر هم کاری نبود با پول توجیبی‏ای که از پدر می‏گرفتی، زندگی‏ات می‏چرخید؛ امّا حالا ... من نمی‏فهمم که اصلاً چرا باید من خرج همسرم را بدهم؟!».
آرزوی نوزده ساله به یکی از مشکلات عمومی عروسان جوان اشاره می‏کند: «تلویزیون تماشا کردن و خوابیدن را به تمیز کردن خانه و درست کردن غذا ترجیح می‏دهم.
وقتی مهمانی به خانه ما می‏آید، می‏خواهم از خجالت آب شوم. خانه پدر و مادرم و پدرشوهر و مادرشوهرم همیشه تمیز و مرتب است؛ امّا خانه و زندگی من، همیشه نامرتب است. بهتر است از آشپزی‏ام چیزی نگویم که افتضاح است. همیشه یا غذا را می‏سوزانم یا خودم را. یک‏بار هم کم بود سر از بیمارستان دربیاورم. وقتی یادم می‏آید که دوران مجردی‏ام چه طور همه چیز، حاضر و آماده بود و همه وظیفه من به رفتن مدرسه خلاصه می‏شد، گریه‏ام می‏گیرد».
ستاره بیست ساله می‏گوید: «سال اول زندگی به طور غیر منتظره‏ای صاحب فرزند شدم. کارهای خانه، ضعف جسمی، نگه‏داری بچه و بی‏مسئولیتی همسرم، همه چیز را به شکل کابوسی درآورده بود. دختر که بودم تصور اشتباهی از بچه داشتم؛ فکر می‏کردم شبیه عروسک‏بازی است، هر وقت دلت بخواهد با او بازی می‏کنی و هر وقت نخواستی کنارش می‏گذاری؛ امّا حالا وقتی مجبورم شب‏ها هر یک ساعت از صدای گریه‏اش از خواب بلند شوم و برایش شیر درست کنم یا پوشاکش را عوض کنم، به فکر ابلهانه‏ام خنده‏ام می‏گیرد. یک سال است که آرزوی یک خواب راحت را در دل می‏پرورانم».
بعضی از عروسان جوان هم تلویزیون را هووی خود معرفی می‏کنند. آنان از در دسترس نبودن همسرشان گله‏مند هستند و می‏گویند: وقتی هم که از سر کار می‏آیند، جلوی تلویزیون می‏نشینند و سریال می‏بینند و تا نصف شب هم برنامه نود و فوتبال تماشا می‏کنند!

دوستان نت با مشکلات مالی چگونه کنار بیاییم؟

مشکلات مالی، عامل دیگری است که موجب اختلافات در زندگی زناشویی زوج‏های جوان می‏شود. چهل و هشت زوج جوان که سن آنان هنوز به بیست سال نرسیده بود، سه ماه بعد از ازدواجشان اقرار کردند که بزرگ‏ترین مشکلشان در زندگی، پرداخت «مخارج خانواده بر طبق درآمدشان» بوده است. بعد از حدود سه سال، از سی و هفت درصد از این زوج‏ها همین سؤال دوباره پرسیده شد. بزرگ‏ترین مشکل آنان همچنان مشکل مالی بود و اضطراب آنان از این مسئله حتی بیشتر هم شده بود.
آرش می‏گوید: «زندگی چه لذتی دارد وقتی آدم، هیچ وقت پول ندارد تا چیزهایی را که می‏خرد راضی‏اش کند»؟ وقتی مقدار کمی درآمد داری و آن‏قدر هزینه‏های جورواجور، که پول حتی به نیمه ماه هم کفایت نمی‏کند، ممکن است کلی جر و بحث و ناراحتی به وجود بیاید».
متأسفانه در کشور ما، قشر نوجوان و جوان، بالاترین نسبت بی‏کاری و کمترین میزان درآمد را دارا هستند. برای همین، مشکل مالی در صدر مشکلات جوانان قرار دارد.
علی می‏گوید: «مدتی بعد از شروع زندگی، متوجه شدیم که دخل و خرجمان با هم نمی‏خواند و هر چه می‏دویدم، آخر برج، کم می‏آوردم. تصمیم گرفتم تا با رفتن به خانه پدرم و مادرم و زندگی در طبقه دوم خانه آنها اجاره خانه را از سایر هزینه‏های زندگی‏ام کم کنم که این، شروع ماجراهای دیگر بود. همسرم که از اول هم با این قضیه موافق نبود، بنای ناسازگاری با مادرشوهرش را گذاشت. کار به جایی رسیده بود که سر کوچک‏ترین چیزی جر و بحث سر می‏گرفت و کلی اعصاب خردکنی به‏وجود می‏آمد».
از سویی بالا رفتن سطح توقعات و آنچه جوانان، ایده‏آل خود می‏پندارند، تلاش و جدیت بیشتری می‏خواهد. اغلب جوانان در ابتدای زندگی می‏خواهند صاحب همه آن چیزهایی بشوند که پدر و مادرهایشان در ظرف سال‏ها به دست آورده‏اند و این افزایش توقعات، دل‏سردی بیشتری را برای آنان به ارمغان خواهد آورد.
اگر این توقعات کاهش نیابد و زوج‏های جوان نگرش بچگانه‏ای در مورد مادیات داشته باشند، شروع دردسرهای بزرگ‏تری خواهد بود که حتی درآمد کلان نیز به آن پایان نخواهد داد. متأسفانه تعدادی از زوج‏های جوان بخصوص دختران جوان، انتظاراتی از همسران آینده‏شان دارند که برای آنان مقدور نیست.
یک همسر جوان می‏گوید: «وقتی با نامزدم ازدواج کردم، چون او نیز مانند من از طبقه متوسط جامعه بود، فکر می‏کردم که توقعاتش نیز به همان میزان کم خواهد بود؛ امّا متأسفانه او می‏خواست همه آنچه در زندگی مجردی‏اش به دست نیاورده بود و به عبارتی همه کاستی‏ها را در زندگی مشترکش به دست آورد. گرفتن مراسم عروسی سنگین در بزرگ‏ترین تالار شهر، خریدهای آنچنانی، بهانه تراشی‏ها و ... آن‏قدر مرا کلافه کرد که خیلی زود، منجر به جدایی شد».
گاهی این افزایش توقعات، دو طرفه است. زوج‏های جوان برای فراهم کردن خواسته‏هایشان به قرض کردن از این و آن روی می‏آورند و در همان روزهای اول زندگی، تا گلو در قرض فرو می‏روند و به قول بعضی‏ها طلبکارها به کابوس‏های زندگی شیرین زناشویی منجر می‏شود. این زوج‏ها تصور دقیقی از خواسته‏های خود ندارند.
مطمئناً هیچ کس نمی‏تواند منکر موارد قوّت و مثبت زندگی زناشویی شود. ازدواج و تشکیل زندگی همچنان که می‏تواند بسیار مسرت بخش باشد، ممکن است به درد و تلخ کامی نیز منجر شود.
در یک ازدواج، آنچه مهم است. هدف ابتدایی است. به راستی هدف از زندگی مشترک چیست؟ آیا پیمان مقدس و پاک ازدواج را صرفاً برای رهایی از مشکلات یا رسیدن به ناکامی‏هایتان می‏خواهید؟ این هدف نشان می‏دهد که شما تا چه اندازه آمادگی ابتدایی برای ازدواج را دارید.
از سویی دیگر تا چه اندازه خود را آزموده‏اید؟ آیا به خوبی با وظایف یک زن یا شوهر آشنا هستید و می‏توانید به خوبی از عهده آن بربیایید؟ یا فکر می‏کنید چون اکنون طرف مقابلتان را دوست دارید پس در زندگی آینده نیز نیاز چندانی به ایفای وظایف نخواهید داشت!؟
آیا خواهید توانست از فراز و نشیب‏های یک زندگی مستقل که بار آن صرفاً برعهده شما و شریک زندگی‏تان است به خوبی بربیایید؟
آیا برای مشکلات مالی فکری کرده‏اید؟ آیا به خوبی هزینه‏ها، درآمدها، خواسته و انتظارات خود را از یک زندگی مشترک برآورد کرده‏اید؟
اگر جواب شما به تمامی پاسخ‏ها، صادقانه، مثبت است، می‏توانید با یافتن همسر مناسب، آمادگی خود را برای زندگی زناشویی امتحان کنید و در غیر این صورت، بهتر است کمی تأمل نمایید.
در هر حال، ازدواج، امری پسندیده است و خداوند، همسر را مایه آرامش و الفت قرار داده است.
امام سجاد(ع) در حدیثی می‏فرماید: «حق همسر تو آن است که بدانی خدا او را مایه آرامش و الفت تو قرار داده و این را از جمله نعمت‏های بزرگ خدا بشمار آوری و از این‏رو در رفتار خود با او مدارا کنی و احترام او را نگه داری ...»
جمعه 23/7/1389 - 10:24
ازدواج و همسرداری
1) اگر در خانواده پدری و زندگی مجردی خود، مسئولیت کاری را به عهده نمی گیرید یا در مسئولیت محوله تعلل می ورزید.( تنبلی و بی مسئولیتی)

2) اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود( که به نظر شما غیرمنطقی بوده یا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضی کننده ندارید و نتوانسته اید تعامل قابل قبولی ایجاد نمائید.(عدم تعامل و ارتباط اجتماعی صحیح با دیگران)

3) اگر در زندگی، مرتب شغل خود را عوض کرده اید، با دوستان زیادی به خاطر مشکلاتی قطع رابطه نموده اید، رشته تحصیلی خود را تغییر داده یا ترک تحصیل کرده اید، علائق خود را نیمه کاره رها کرده اید و ثبات فکری، احساسی و رفتاری ندارید.(عدم ثبات فکری، احساسی و رفتاری)

4) اگر تصور می کنید; افکار، احساس و رفتار همسرتان را در آینده به دلخواه خود تغییر می دهید.(خطای شناختی)

5) اگر به دنبال همسر مناسبی هستید به نحوی که در زندگی مشترکتان در آینده با هیچ گونه مشکلی مواجه نشوید.(خطای شناختی)

6) اگر در پی کسب لذت و علائق خود، کارها و مسئولیت هایتان بر دوش دیگران قرار می گیرد.(اصالت لذت، و عدم مسئولیت پذیری)

7) اگر فقط منطق و طرز نگرش خویش را قبول دارید و در برابر دیگران حالت دفاعی یا حالت تهاجمی می گیرید و قادر به درک افکار، احساس و رفتار دیگران نیستید.(واکنش دفاعی و خود میان بینی)

8) اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نمی بینید.(عدم خودآگاهی)

9) اگر تاکنون با نظرات، انتقادات و پیشنهادات دیگران، تغییری در رفتارهای شما ایجاد نشده است.(عدم مدیریت خود یا خود مدیریتی)

10) اگر مسائل کاری شما مانع ارتباط دوستانه، و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صمیمی در خانواده(خانواده پدری) می شود یا مسائل و مشکلات شخصی شما در تمام حوزه های زندگی تان تاثیر می گذارد و در هم تنیده می گردد.(مشکل در تقسیم وظایف و تعارض نقش ها)

11) اگر به هیچ وجه قادر به تغییر برنامه های از قبل طراحی شده خود نیستید(حتی اگر شرایط تغییر کند) و بسیار متعصب، خشک و غیرقابل انعطاف هستید.( عدم انعطاف پذیری لازم)

12) اگر قادر به درک احساسات، رفتار و افکار خانواده، دوستان و همکارانتان(که متفاوت از شما عمل می کنند)، نمی باشید.(عدم اگاهی اجتماعی)

13) اگر بیشتر به جای گوش کردن، صحبت می کنید و بیشتر از آنکه سعی کنید دیگران را بفهمید، سعی دارید که دیگران شما را درک کنند.(عدم مدیریت رابطه)

14) اگر بسیار هیجان طلب هستید و صرفا، هیجانات شما را به سویی می کشاند و قادر به تعویق انداختن خواسته هایتان نیستید.(هوش هیجانی پائین)

15) اگر برای رفتار، احساس و گفتار خود روش و برنامه ای ندارید و منفعلانه و واکنشی نسبت به دیگران عکس العمل نشان می دهید.(رفتار بی تعقل یا انعکاسی، مشکل در شیوه حل مسئله)

16) اگر عادت دارید به جای حل مشکلات از آن ها فرار کنید یا اجتناب بورزید یا واکنش شما به مسائل بی تفاوتی هست.(پاسخ اجتنابی به رویدادها)

17) اگر در آینه نگاه دیگران، شما فردی غرغرو، سرزنش گر، وابسته، احساساتی، بدبین، گوشه گیر، پرخاشگر، دمدمی مزاج، خودخواه، گوشت تلخ، غمگین یا تکانشی(کسی که یکباره بدون مقدمه و از روی احساس دست به عملی می زند و پیامدهای آن را نمی سنجد) به نظر می آئید.(اختلال شخصیت)

18) اگر فکر می کنید، از میان چند میلیارد ساکنین کره زمین، فقط و فقط یک شخص مناسب شماست و ارزش ازدواج دارد و در غیر این صورت زندگی شما بی معنا شده و باید بمیرید یا تا آخر عمر مجرد بمانید.(خطای شناختی، عدم کنترل احساس، هوش هیجانی ضعیف)

19) اگر بدون اینکه خود را دقیقا ارزیابی کنید و بشناسید، دنبال همسر مناسب می گردید.( عدم شناخت خود)

20) اگر وضعیت فعلی تان راضی کننده نیست و برای رهایی و فرار از موقعیت، اقدام به ازدواج می کنید.(مشکل در شیوه حل مسئله)
جمعه 23/7/1389 - 10:23
بهداشت روانی
طلاق پدیده ای است كه متاسفانه آمارش نه تنها در مملكت ما، بلكه در تمام جهان روبه افزایش است . مشكلاتی از قبیل فقر، عدم درك متقابل ، دخالت خانواده ، اعتیاد، ازدواج مجدد و غیره عواملی هستند كه این آمار را بالا می برند و كافی است كه در این میان یك راهنمای درست و منطقی وجود نداشته باشد، گرچه این روزها طلاق بیشتر چیزی شبیه به مد شده تا پدیده . در هر صورت آنچه كه می خوانید خلاصه ای است از مصائب و مسائلی كه طی یك روز در یكی از دادگاههای خانواده اتفاق افتاد. به امید روزی كه هیچ گاه شاهد چنین اتفاقات تلخی نباشیم ، با این حال این گزارش را بخوانید: پله های دادگاه را یكی پس از دیگری طی كردم و سپس وارد راهرو شدم . چه خبر بود شتر با بارش گم می شد. به هر كسی كه نگاه می انداختی به اندازه یك دنیا حرف داشت . زنانی كه برای آزادی از زندان خانه و گرفتن حقوقشان در به در این اتاق و آن اتاق بودند. كودكانی كه با چشمانی گریان تاوان زندگی ناكام پدر و مادرشان را پس می دادند و نیز چهره هایی عبوس و گاهی پیروزمند كه در حال قدم زدن بودند. در این میان چشمم به دختر و پسر جوانی افتاد كه گرچه برلبهایشان مهر سكوت زده بودند، اما در نگاهشان عشق موج می زد. به طرف زن جوان رفتم و از او خواستم كه در صورت تمایل ، علت حضورش را در دادگاه بازگو كند، اما به جای او، شوهرش جواب داد: به خاطر عشق ، واسه این كه عاشق هم هستیم ، اومدیم تا طلاق بگیریم .
ولی زن جوان با كلافگی به شوهرش گفت : بس كن دیگه ، من و تو حرفامونو با هم زدیم .
باگفتن این حرف ، پسر با عصبانیت سرش را به طرف دیگر چرخاند و سكوت تلخی كرد و دختر ادامه داد: مدت زیادی نیست كه با هم ازدواج كردیم ، اما تو همین مدت هم كلی به هم وابسته شدیم . البته وابسته كه چه عرض كنم ، دیوونه همدیگه هستیم . من و اشكان زندگیمون رو خیلی دوست داشتیم و دست به هر كاری می زدیم كه این كانون گرم پابرجا بمونه . تا اینكه تصمیم گرفتیم بچه دار شیم . سه ماه گذشت ، اما من متوجه شدم كه باردار نمی شم . مدت دیگری هم گذشت و باز هم از علائم بارداری خبری نشد. وقتی به دكتر مراجعه كردیم ، دكتر گفت كه من نازا هستم . راستش خودم خیلی ریختم بهم ، ولی اشكان به كمكم اومد و نذاشت غصه از پا درم بیاره . اون اوایل تصمیم گرفتیم بریم و از پرورشگاه یه بچه بیاریم ، ولی وقتی فهمیدم خونواده اشكان به شدت مخالفند، تصمیم گرفتم پام رو از زندگی اش بیرون بكشم .
در همین هنگام پسر جوان به طرفش برگشت و گفت : صدبار گفتم ، بازهم می گم ، حرفهای خونواده منو جدی نگیر.
ولی دختر جواب داد: آخه چطوری ؟ خب اونا هم حق دارن . وقتی می دونن پسرشون می تونه بچه دار بشه ، ازش نوه می خوان . نه اشكان جان ، این مشكل خودمه ، خودمم حلش می كنم .
لحظه ای بعد در یكی از اتاقها باز شد و اسم این دونفر را صدا كردند. دختر جوان وقتی بلند شد، شوهرش با درماندگی برای بار آخر گفت : از خر شیطون بیا پایین ، آخه من بدون تو چطوری زندگی كنم ؟ خدایا، این بچه دیگه چی بود؟
ولی زن جوان لبخند تلخی زد و گفت : تعارف دیگه بسه . تو رو خدا همه چی رو خراب نكن ، ببین زندگی من و تو هیچی جز سردی و زخم زبون شنیدن نداره ، پس پاشو بریم ; چون هر چی بگذره این رابطه عاطفی و وابستگی مون بیشتر می شه ، اون وقت جدا شدن از همدیگه خیلی مشكل می شه .
سپس به طرف اتاق حركت كرد و لحظه ای بعد اشكان با درماندگی وارد اتاق قاضی شد. این هم یكی از مشكلات زوج های جوان بود، مشكلی كه این بار بزرگترها به جای حل كردن به آن دامن زده بودن
جمعه 23/7/1389 - 10:22
ازدواج و همسرداری
بسیاری از خانم ها و آقایونی که مدتی از شروع زندگی مشترکشان می گذرد، وقتی به گذشته نگاه می کنند یاد دورانی می افتند که عاشق یکدیگر بودند و هیچ چیز نمیتوانست جلوی زندگی رمانتیکشان را بگیرد. اما وقتی با هم ازدواج می کنند و مدت زمانی از این ماجرا می گذرد، عشق از زندگی آنها رخت بر می بندد. آنها درگیر گرفتاریهای روزمره می شوند و سرشان آنقدر شلوغ می شود که زندگی مشترک برایشان یکنواخت شده و جذابیت خود را از دست می دهد. در این شرایط زمانی هم که تصمیم می گیرند به زندگی شان سر و سامانی داده و طراوت گذشته را به آن باز گردانند، سر در گم می شوند که از کجا باید شروع کنند. به راستی زندگی رمانتیک چگونه است؟

زندگی رمانتیک چیست؟
بر اساس کتاب ""عشق، تصمیم گیری است"" نوشته گری سمالی و جان ترنت: ""زندگی رمانتیک در حفظ فضای عاشقانه و برقراری معاشقه پس از اولین روزهای ازدواج خلاصه می شود. به عبارت دیگر، زندگی رمانتیک نوعی ارتباط صمیمی است که هر کس چیزی جز عشق برای دیگری نمی خواهد.""

یک نوع ارتباط است. زندگی عاشقانه یک اتفاق نیست، بلکه یک ارتباط روزانه است. نباید به آن به عنوان نوعی پیش نوازی و ... نگاه کرد؛ بلکه یک رابطه دوستانه است که هر روز بیش از پیش رشد می کند. در مورد این است که از یکدیگر بپرسیم چگونه روز خود را سپری کردیم، سرگرمی هایمان چیست، و یا پروژه ها چگونه پیش می روند. در مورد در میان گذاشتن علایق روزمره است. باید از زمانی که در کنار هم هستید لذت ببرید و تصور کنید نزد دوست داشتنی ترین کس خود هستید.

فرایند پیوند دادن است. بسیاری از زوج ها معمولا سعی می کنند فضای رمانتیک را با سوپرایز کردن طرف مقابل مثلا با رفتن به یک رستوران فوق العاده و یا برنامه ریزی یک مسافرت به زندگی خود بیاورند. اما زمانی که می بینند طرف مقابلشان چندان خوشحال نشده، خیلی ناراحت می شوند. این امر کاملا طبیعی است، چراکه ممکن است چیزهایی که برای شما جالب و سرگرم کننده هستند، برای همسرتان جذاب نباشند.

از آنجایی که بیشتر افراد با تکنیک های ذهن خوانی آشنا نیستند! پس بهتر است از همسر خود سوال کنید چه چیزی دوست دارد. فقط کافی است بگویید: ""تو، زندگی رمانتیک را در چه چیزهایی می بینی؟ عقیده تو در مورد یک ملاقات فوق العاده چیست؟ ( دوست داری کجا بری، چی بپوشی، کدام رستوران را انتخاب می کنی) برای مسافرت کدام شهر را انتخاب می کنی؟( چه موقع از سال، کدام هتل) انجام چه کارهایی تو را خوشحال می کند؟ "" آیا همسرتان اهل هنر هست؟ خوب می توانید او را به موزه و یا نمایشگاههای مربوط ببرید. آیا شوهرتان اهل فعالیت های خارج از خانه هست؟ با هم به دوچرخه سواری بپردازید و یا به ماهیگیری بروید. علایق مشترک خود را پیدا کنید و بر روی آنها کار کنید.

سورپریز کردن است. پرسیدن علایق همسر و سپس عمل بر طبق گفته های او به این معنا نیست که شما نمی توانید او را سورپریز کنید. حالا حتما که نباید یک مسافرت ترتیب بدهید. می توانید یک یادداشت ساده اما غافلگیر کننده را در کیفش قرار دهید، غذا و یا دسر مورد علاقه اش را درست کنید و او را به فیلمی که جدیداً اکران شده و او آرزوی دیدنش را دارد، ببرید.

برقراری ثبات است. همانطور که قبلا هم اشاره شد، زندگی رمانتیک یک اتفاق نیست. این نیست که شما شب جمعه یک برنامه بیرون رفتن بریزید و همه چیز تمام شود. این امر ملزم تلاش های مداوم است. البته اگر شما خلاق نباشید شاید برایتان کمی مشکل باشد. پس باید راهی پیدا کنید که به شما کمک کند. بهتر است از سوال کردن از خود او شروع کنید؛ سپس یکی دو کتاب در مورد موضوعی که به شما پیشنهاد کرده، خریداری کنید. ""سمالی و ترنت"" چند کتاب مختلف را پیشنهاد می کنند: ""400 روش مختلف برای ابراز عشق"" نوشته الیس چپین، ""ازدواج عاشقانه"" نوشته نورم رایت و ""آقایون، همسر خود را چقدر می شناسید؟"" نوشته دن کارلینسکی. آنها همچنین روش های دیگری را هم برای ایجاد فضای رمانتیک پیشنهاد می کنند که بیشتر از 4-3 هزار تومان خرج بر نمی دارد: مثل خوردن بستنی و یا تماشای فیلم مورد علاقه او، همراه با هم.

توجه کردن است. توجه خود را بر روی یکدیگر معطوف کنید نه بر روی اینکه در زمانی که با او هستید، چه کار دیگری هم می توانید انجام دهید. می خواهید با هم به پارک بروید؟ پس لطفا موبایل و کیفتان را با خود نبرید. می خواهید به همسرتان گل هدیه دهید؟ آنقدر صبر نکنید که بخواهید کاری برای شما انجام دهد، بعد به او گل بدهید. آیا همسرتان از شما تقاضا دارد تا دونفری به ساحل دریا بروید و به گردش بپردازید؟ چوب ماهیگیریتان را در خانه بگذارید. اموری را که ممکن است توجه شما را مخدوش کنند، کنار بگذارید و از وقتی که در کنار هم هستید، نهایت استفاده را ببرید.

ایجاد فضای رمانتیک در زندگی زناشویی امری نیست که یک شبه و بدون تلاش و کوشش بدست بیاید، اما نتیجه نهایی ارزش تلاش کردن دارد. در زندگی مشترک همیشه باید رفاقت و دوستی وجود داشته باشد. برنامه هایی بریزید که علایق هر دو نفر را تطمیع کند، با به کارگیری رموز عاشقانه کوچک یکدیگر را سورپریز کنید و زمانی که با یکدیگر هستید تمام توجه خود را به او معطوف کنید
جمعه 23/7/1389 - 10:21
ازدواج و همسرداری
زمان های خیلی دور همواره این سؤال بین روان شناسان خانواده مطرح بوده است که آیا شباهت ها باعث به وجود آمدن ازدواج موفق می شود یا تفاوت ها؟

پژوهش های به عمل آمده نشان می هد که با ثبات ترین ازدواج ها آنهایی هستند که زن و شوهر بیشترین شباهت ها را با هم داشته اند. استفن وایت معتقد است:« با توجه به بررسی های بالینی، شباهت های اخلاقی و شخصیتی زن و شوهر روی موفقیت ازدواج آنها نقش تعیین کننده ای دارد،» میزان بی ثباتی و طلاق در زوج های به هم شبیه، کمتر مشاهده می شود. با توجه به نتایج به دست آمده، نداشتن شباهت با بی ثباتی و طلاق همراه است. بعضی از روان شناسان شباهت های موجود بین زوجین را در حکم سپرده بانکی تلقی می کنند و اشاره می کنند اگر میزان سپرده بانکی شما رقم بزرگی باشد و میزان بدهی بانکی شما کم باشد در آن صورت در مقابل بحران های اقتصادی بهتر می توانید مقاومت کنید و به نحو احسن می توانید احساس امنیت نمایید، ولی اگر میزان بدهی های شما نسبت به سپرده بانکی کم باشد به همان نسبت احتمال این که دچار مشکل شوید زیاد خواهد بود.

این تشبیه نشان می دهد که هر قدر تشابه بین زوجین بیشتر باشد به همان نسبت احتمال این که دچار بحران شوند زیاد خواهد شد، سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که وجود کدام یک از تشابهات مطلقاً برای ازدواج لازم هستند؟

هوش: اگر هوش زن و شوهر به یک اندازه باشد رابطه زناشویی با گرفتاری کمتری روبه رو می شود. توجه داشته باشید که «تحصیلات» ملاک نظر نیست چرا که بعضی از اشخاص بسیار باهوش به هر دلیل ممکن است به کالج و دانشگاه راه پیدا نکنند. منظور این است که زن و شوهر به لحاظ بهره هوشی باید در یک ردیف قرار داشته باشند، باید بتوانند اشیاء و امور را به یک شکل ببینند و درباره آنها به یک شکل صحبت کنند. اگر یکی از طرفین ازدواج اغلب گمان می کند که همسرش متوجه منظور او نشده است، شرایط خوشایندی بین آنها برقرار نمی شود.

بررسی های به عمل آمده نیز نشان می دهند، اگر بهره هوشی زن و شوهر در یک ردیف یا نزدیک به هم باشد ثبات ازدواج بیشتر می شود.

تست هوش 30 دقیقه ای

ارزش ها: لازم است که زن و شوهر درباره بسیاری از ارزش ها وحدت نظر داشته باشند. مثلاً مهم است که زن و شوهر درباره معنویات و یا زندگی خانوادگی اختلاف نداشته باشند. اگر در این زمینه ها وحدت نظری وجود نداشته باشد، بروز اصطکاک میان آنها حتمی است.

علایق: اگر زن و شوهر در بسیاری از زمینه ها علایق مشترک داشته باشند زندگی به کامشان شیرین می شود. در این میان هر چه تنوع علایق مشترک بیشتر باشد بهتر است.

توقع از نظامات خانوادگی: زن و شوهر بایستی درباره وظایف و مسئولیت های یکدیگر در رابطه زناشویی وحدت نظر داشته باشند. طرز فکر افراد در این زمینه کلاً به دو نوع تقسیم می شود. بعضی از افراد در مورد وظایف و مسئولیت های زن و شوهر به طور سنتی فکر می کنند بدین معنا که مدیریت داخلی منزل به عهده زن است و مرد نیز به عنوان مدیر بیرونی منزل ، یا نان آور خانواده تلقی می شود. فردی که در این زمینه به طور سنتی فکر می کند باید با فردی ازدواج کند که با او همفکر است. اما اکنون که نقش های زن و مرد دستخوش تغییرات زیادی شده است، عده ای معتقد به تساوی حقوق بین زن و مرد هستند و وظایف و مسئولیت های مشابهی نیز برای آنان قائل می شوند. افرادی که این اعتقاد را دارند باید با همفکران خود ازدواج کند. سؤال دیگری که مطرح می شود این است، تفاوت های مسئله ساز کدام ها هستند؟ یا به عبارت دیگر، چه تفاوت هایی می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی آسیب برسانند.




در پاسخ به این سؤال باید گفت وجود اختلافاتی که می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی لطمه بزنند عبارت اند از:

1 - میزان انرژی: وقتی یکی از طرفین ازدواج پر انرژی باشد و در مقابل همسر او کم انرژی این افراد با مشکلات عدیده ای برخورد می کنند. اختلاف در میزان انرژی در زمینه های مختلف خود نمایان می شود که از جمله می توان به معاشرت های اجتماعی، فعالیت های مذهبی و غیره اشاره کرد. در انجام فعالیت های مربوط به خانه نیز سطح انرژی میان زن و شوهر اغلب مسئله ساز می شود، مثلاً ممکن است زن بخواهد کارهایی را در روزهای تعطیل آخر هفته در منزل انجام دهد و شوهرعلاقه مند باشد که پای تلویزیون بنشیند یا روزنامه بخواند.

2 - عادات شخصی: وقتی زن و شوهر عادت های شخصی متفاوتی داشته باشند، به تدریج وحدت میان آنها رو به نقصان می رود. از جمله عادت های مسئله ساز می توان به این موارد اشاره کرد:وقت شناسی، نظم و ترتیب، وابستگی ، احساس مسئولیت ، ... می توان به عادات شخصی متعددی اشاره کرد که زن و مرد باید قبل از ازدواج به آن توجه داشته باشند. مثلاً اگر یکی از آنها سیگاری باشد و دیگری نه ، این اختلاف می تواند در رابطه زناشویی آنها دردسر ساز شود. اگر یکی از آنها به خوردن غذاهای مقوی و مغذی علاقه مند باشد و دیگری به این که چه می خورد بها ندهد، مشکلاتی در زندگی زناشویی ایجاد می کند.

3 - استفاده از پول: بسیاری از زوج ها در اثر نداشتن توافق بر سر مسائل مالی ، دچار مشکل می شوند. یکی به فکر آینده است و می خواهد پولش را پس انداز کند و دیگری به خرج کردن پول و خوش بودن در لحظه حال علاقه مند است. یکی معتقد به ریسک کردن است و دیگری فکر می کند که باید به تدریج و با ضریب اطمینان بالا بر دارایی های خود بیفزاید. یکی می گوید درآمد را باید خرج فرزندان کرد و دیگری می خواهد پول را نگه دارد. اختلافاتی از این قبیل می تواند شیرازه زندگی زناشویی را تحت تأثیر قرار دهد، به همین دلیل لازم است که قبل از ازدواج در این موارد بیشتر موشکافی شود.

4 - علایق و مهارت های کلامی: اگر یکی از طرفین ازدواج زیاد حرف بزند و دیگری کم حرف باشد چه مشکلی پیش می آید؟ اگر زن یا مرد علاقمند به گفت و گو و دیگری خواهان سکوت باشد، استرس فراوانی ایجاد می شود.

اگر کسی به هنگام صرف غذا علاقه مند به صحبت باشد و همسرش بخواهد به هنگام صرف غذا سکوت کند و یا اگر یکی از طرفین ازدواج به صحبت تلفنی طولانی علاقه مند باشد زمینه های اختلاف را پایه ریزی کرده اند.

سؤالی که با توجه به مسائل فوق مطرح می شود این است اگر افرادی با هم ازدواج کنند که در موارد فوق اختلاف داشته باشند چه ویژگی را باید در خود بپرورانند تا بتوانند به زندگی زناشویی ادامه دهند؟

در پاسخ باید اشاره کرد،اگر زوجین دارای ویژگی انعطاف پذیری باشند می توانند به جای این که تحت تأثیر اختلافات قرار بگیرند با تفاوت ها کنار بیایند و برای حل مشکلات راه حل مناسب پیدا کنند
جمعه 23/7/1389 - 10:20
ازدواج و همسرداری

دختران یا پسران در انتخاب همسر به شغل طرف مقابل اهمیت می دهند و اطلاعات لازم را در این مورد به دست می آورند. هنگامی كه پسری برای خواستگاری یا آشنایی با یك دختر به منظور ازدواج وارد عمل می شود ، نخستین چیزی كه دختر در مورد او جویا خواهد شد، شغل اوست. مهمترین كمكی كه مشاور در مورد شغل همسر می تواند انجام دهد ، دادن اطلاعات لازم در مورد آن شغل و بررسی نگرش مـُراجع در رابطه با آن ، از جهت میزان درآمد مورد نظرش و ... می باشد.

دخترانی كه به علت علاقه مفرط به یك شغل ممكن است تحت تأثیر آن، سایر عوامل مؤثر در ازدواج را نادیده بگیرند ، باید مورد مشاوره قرار گیرند.



در بسیاری از موارد شغل شوهر و عدم اطلاع كافی دختر، موجب ازدواجی می شود كه فرجام آن رضایت بخش نیست. در این موارد مشاور باید در زمینه شغل مزبور به مراجعی كه تحت تأثیر شغل مرد قرار گرفته و می خواهد با او ازدواج كند، اطلاعات كافی بدهد و به علاوه سایر عوامل مؤثر در ازدواج را نیز ( به همان اندازه كه شغل را مطرح می سازد) مورد توجه قرار دهد تا مراجع با بصیرت تصمیم گیری نماید.

بعضی از زنان از مشاغلی كه لباس خاصی دارند ، مانند لباس نظامی نیروی هوایی، دریایی، روحانی و ... خوششان می آید و تحت تأثیر لباس مبادرت به ازدواج می نمایند. در این موارد مشاور باید آنان را به سایر عوامل مؤثر در ازدواج توجه دهد تا تصمیم گیری عجولانه ننمایند.

در مورد چنین ازدواجی مشاور باید اهمیت عاملی را كه در نظر مراجع به صورت غیر واقعی او را تحت تأثیر قرار داده است، در حّد واقعی پایین بیاوردو او را متوجه سن و اخلاق و سایر عوامل مؤثر در ازدواج نماید تا عاقلانه تصمیم گیری كند.

مردانی هستند كه به طرف زنان شاغل می روند و هدفشان از این ازدواج حقوق و درآمد زن است كه به زندگی آنان كمك كند. مشاور برای این قبیل مردان باید هدف از ازدواج را تبیین كند و عدم توجه به سایر عوامل و عواقب آن را مطرح نماید؛ به علاوه این موضوع را كه ممكن است زن درآمد خود را در اختیار خانواده قرار ندهد با مـُراجع در میان بگذارد. در موارد زیادی مراجع در تصمیم خود تغییر می دهد؛ ولی چنانچه مسئله درآمد زن برایش مهم باشد و ازدواج سرگیرد؛ احتمال زیادی وجود دارد كه نظر مرد تأمین نگردد و ناشادی بر زندگی حاكم شود.

مردان یا زنانی كه به خاطر موقعیت شغلی همسر یا موقعیت شغلی پدر و همسر ، یا به خاطر رسیدن به هدف های شخصی و احساسی خود ، اقدام به ازدواج می كنند؛ زندگی را به خاطر هدف های غیر واقعی باخته اند. از جمله این موارد:

- مرد یا زنی كه با یك فرد جانباز به خاطر مزایای مادی ، تحصیلی و یا اجتماعی او ازدواج می كند و وقتی به هدفش رسید دیگر همسرش برای او اعتباری ندارد.

- شخصی كه به منظور استفاده از اعتبار شغلی و موقعیت اجتماعی پدر دختر با او ازدواج می كند.

- مردی كه به خاطر اشتغال برای گرفتن مجوز اقامت در یك كشور با یك زن خارجی ازدواج می كند.

در این قبیل موارد مشاور باید آنان را به هدف های ازدواج و لذت بردن از زندگی زناشویی توجه دهد و با بررسی های همه جانبه با مراجعان، هدف انتخابی آنان را در جهت صواب تغییر دهد.

- مراجعانی كه اظهار می دارند شغل شوهر برایشان مهم نیست؛ بلكه آنچه مهم است فرهنگ و اخلاق است. مشاور باید این گونه مُراجعان كه به یك یا چند عامل مؤثر در ازدواج توجه دارند ، به اهمیت سایر عوامل توجه دهد و آنان را با عواقب ناخوشایند نادیده گرفتن سایر عوامل مواجه سازد.



خانواده های دو شغله

كسانی هستند كه پس از ازدواج برای كسب درآمدِ بیشتر به بیش از یك شغل رو می آورند. گاه ممكن است زن و مرد هر دو دارای دو شغل باشند؛ چون این خانواده ها بیش از حّد معمول تقّلا می كنند ، اغلب خسته اند و فرصت رسیدگی به نیازهای همسرشان را ندارند. اشتغال خانواده به بیش از یك شغل ، گاه به علت نیاز است و گاه به علت علاقه به كار یا حرص به درآمد بیشتر. در صورت اول شاید علت موجه و برای رفاه خانواده قابل توجیه باشد؛ ولی در حالت دوم به هیچ وجه اشتغال ضرورت ندارد و موجب می شود كه زندگی خانواده حالت سرد و بی روح داشته باشد و چه بسا كه به علل مختلف به ناسازگاری ها و ناهنجاری های دیگری نیز بیانجامد.

مشاوران باید در این گونه موارد ، مراجعان خود را متوجه این نكته سازند كه تلاش معاش نباید هدف های زناشویی را تحت الشعاع قرار دهد؛ زیرا كار و زحمت و كسب درآمد وسیله ای برای حصول به هدف های زناشویی است.
جمعه 23/7/1389 - 10:19
ازدواج و همسرداری

از دیدگاه روانشناسان خانواده ; می توان ملاك های ازدواج های موفق یا خوشبخت را چنین خلاصه كرد :
1ـ برخورداری از علاقه های مشترك ;
2ـ داشتن فعالیت های مشترك یا سرگرمی های مشترك ;
3ـ اظهار محبت نسبت به همدیگر ;
 4ـ اعتماد داشتن به یكدیگر ;
 5ـ رد نكردن یا كمتر رد كردن انتخاب همدیگر ;
 6ـ موفقیت در فرج كردن یا تفریح روابط جنسی و دوستی ها .


همین روانشناسان عوامل مساعد برای هم سلیقه و هم ذوق بودن در زناشوئی را چنین مطرح می كنند :
1ـ زن و شوهر از زمینه های خانوادگی همسانی برخوردار باشند ;
 2ـ هر دو از تربیت خوب و كافی برخوردار باشند ;
3ـ هر دو دارای ایمان دینی باشند ;
 4ـ رغبت های مشتركی داشته باشند ;
 5ـ دوستان و آشنایان همدیگر را محترم بشمارند ;
6ـ قبلاً ازدواج نكرده باشند ;
7ـ هر دو از دوران كودكی ونوجوانی سالمی برخوردار بوده باشند ;
 8ـ والدین یكدیگر را محترم بشمارند ;
 9ـ احترام به والدین پدر و مادرشان را به فرزندان بیاموزند .


با توجه به نكات مذكور می توان برای پیشگیری از پیدایش روز افزون طلاق یا جدایی های گوناگون میان همسران پیشنهاد زیر را مورد توجه قرار داد :
1ـ ضروری كردن آموزش های خانواده ها پیش از ازدواج و در دوران زندگی همسری ;
 2ـ انتخاب معلمان موفق در امر تشكیل خانواده برای آموزش مذكور ;
 3ـ تربیت خانوادگی در همه مقاطع تحصیلی حتی در دوره های عالی ;
 4ـ ارائه نمایش خانواده های موفق و مطلوب به جای خانواده های ناموفق در صدا و سیما ;
 5ـ آموزش درست جنسی و جامعه شناسی از لحاظ زیست شناسی ; روانشناختی و جامعه شناسی در دوران نوجوانی و جوانی ;
 6ـ استفاده از همسران الگو ( همسر و والدین الگو ) در كلاس آموزش خانواده

جمعه 23/7/1389 - 10:18
ازدواج و همسرداری

پیشنهاد ازدواج دادن بی شك یكی از مهمترین و بزرگترین
گامهایی میباشد كه تا به حال برداشته اید. شما خواهان
آن هـستـید كه در آن لحظه همه چیز عالی و بـه بـهتـریـن
نحو پیش رود و از آن مهمتر كه میخواهید پاسخ وی مثبت
بـاشـد! ایـن نكـات را هــنگام دادن پیشنهاد ازدواج مد نظر
قرار دهید تا شانس موفقیت شما افزایش یابد:

1- مطمئن گردید كه فرد مناسبی را برگزیده اید: واضح است نه! امــا
حـقـیقت امر آن است كه ازدواج چیزی نیست كه بخواهید بـخاطـر انــگیــزه
هــای آنــی وارد آن گردید. ممكن است شما دیوانه وار همدیگر را دوست
داشته باشید اما اگر هــمسرتان خواهان فرزند باشد اما شما نه، ازدواج
شما قطعا زیاد دوام نخواهد آورد و یا آنكه ارزشهای شما با ارزشهای
همسرتان متفاوت باشد. اگر در مورد فردی كه میخواهید با وی ازدواج
كنید تردید دارید، بهتر است بیشتر درباره آن بیاندیشید.

2- مطمئن شوید هر دوی شما آمادگی دارید: پیـش از آنـكه پیـشنهاد ازدواج
دهید درباره آن كه در زندگی بدنبال چه اهدافی میباشید، حتــی اهداف
50 سال آینده خود با یكدیگر صحبت كنید. هر چه بیشتر بــا یـكدیگر در
مــورد آن چـه بــرای شـما حائز اهمیت میباشد گفتگو كنید بیشتر متوجه
آن میگردید كه آیا با یكدیگر تفاهم و سازگــاری داریـد یــا خیر. همچنین
باید از لحاظ مالی آمادگی داشته باشید. اگر شما قادر نیستــیـد كــه مخارج
خود را تامین كنید، بهتر است نامزدی خود را به تعویق بیاندازید.

3- از پدر و مادر وی اجازه بگیریـد: شـما ابـتـدا باید بدانید كه آیا اگر پـیش
از ازدواج با پدر و مادر وی مشورت كرده و اجازه بخواهید، آنها را
خوشنود میسازد یا خیر. ایـن نـكته شـایـد عـجیـب بـــنظر آید اما شما كه
نمی خـواهید پـدر زن و مادر همسر آیـنـده خود را برنجانید؟ این عمل برای
آنكه دلشان را بدست بیاورید بسیار موثر خواهد بود.

4- بطریقی پیشنهاد بدهید كه خوشایند وی باشد: به پیـشنهاد ازدواج
هـمچون یك هدیه به بانوی زندگی خود بنگرید. آن را بـطریقـی طـرح ریزی
كنید كه باب میل و سلیقه وی بوده و مطابق با شخصیتش باشد. آیا وی
رومـانتـیـك اسـت و یـا اهـل تـفریح و شوخ طبعی؟ آیا میل دارد بطور
محرمانه از وی خواستـگـاری كنـیـد و یا روی دیــوار درخـواست خود را
بنوسید؟

5- در باره هدیه دادن به وی تصمیم بگیرید: بـرای دختـرهـا و زنـان هیچ
چیز مبهوت كننده تر از یك هدیه غیر منتظره و غافلگیر كننده حلقه برلیان
نمی بـاشد. امـا اگـر تـوان مالی شما اجازه این كار را به شما نمیدهد، برای
یك حلقه مناسب بودجه شما كفایت میكند. اما حتما پیش از آنكه حلقه را
خریداری كنید از نوع سلیـقه وی اطلاع یابـید. ایـن كار را میتوانید با سوال
كردن از دوستان و یا خانواده وی و یـا مشـاهـده نوع جواهرآلاتی كه وی
استفاده می كند انجام دهید. اما بسیاری از دختران تـمایـل دارند هنگام
انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. بهرحال باید به خواسته های
وی احترام بگذارید.

6- مطمئن گردید پاسخ وی مثبت میباشد: هنگامیكه پیشنهاد ازدواج
میدهید، بـاید مطمئن باشید كه پاسخ وی ""بله"" خواهد بود. شما میبایسد
از قبـل در مــورد ازدواج بـه انــدازه كافی صحبت كرده و كــامـــلا از آن چه
طرف مقابل از یك شریك زندگی بلند مدت انتظار دارد، آگاهی یافته باشید.
درست است كه میخواهید پیشنهاد ازدواج شــما برای او سورپریز باشد اما
نباید بی مقدمه دست به این كار بزنید.

7- افراد زیادی را از قصد و تصمیم خود آگاه نسازید: شـما مـمكن اسـت
وسوسه شوید كه قصد خود را با دوستان و خانواده خود در میان بگذارید.
امـا عـاقلانه تر آن است كه این خبر را تنها با یكی دو تا ازدوستان و یا
نزدیكان صمیـمــی خود در میان گذاشته و به آنها اطمینان داشته باشید كه
رازدار و محرم اسرار شما میباشند.

8- پیشنهاد خود را از حفظ نكنید: صرفنـظر از آنـكه كـجـا و چــگـونــه
پــیشنهاد ازدواج می دهــید، باید آن با نهایت صداقت و ابراز عشق حقیقی
شما نسبـت بـه وی هـمــراه باشد. از قبل در مورد حرفهایی كه میخواهید
به او بـزنــید یادداشت بردارید اما دقیقا آنها را از بر نكنید. در آن لحظه به
وی بگویید كه چرا وی یـك فرد استـثـنایی بـوده و چـرا شما خواهان آن
میباشید كه باقی عمر خود را با وی سپری كنید. بـایـد جملات شما از دلتان
برآید او میخواهد با یك مرد ازدواج كند و نه یك ربات!

9- مكان و زمان مناسب را بیابید: مكانی كـه پیـشـنهاد ازدواج مـی دهـید
می تواند: رسـتوران، پارك، سینما و یا لب دریا باشد.اما بهتر است
مكانی انتخاب گردد كــه بــرای هر دوی شما خاطره انگیز بوده و شما را به
یاد خاطرات گذشته بیندازد. فـاكتور زمان نیز بسیار مهم می بـاشــد اگر وی
شرایط سختی را سپری می كند، اگر خسته و یا گرفتار دغدغه های
شخصی و شغلی خود میباشد و یا آنكه از دست كسی عصبـانـی اسـت،
زمان مناسبی برای این كار نمیباشد.

10- او را دستپاچه نكنید: شما ممكن است بخواهیـد پیـشنـهاد خود را برای
جهانیان فریاد بزنید و یا حداقل برای همسایگان مجاور خود! امـا مـراقب
باشیـد اشـتـیاق بـی حد شما كار دستتان ندهد. اگر وی شخص درونگرا
بوده و از آن كه مـركز تـوجـه دیـگـران واقع گردید بیزار میباشد، بهتر است
این كار را بطور خصوصی با وی در میان بگذارید.

11- انتظار همه نوع پیشامدی را داشته باشید: صـرفنـظر از هـمـه نقشه ها
و طرح ریزی ها، امكان دارد امور دقیقا آن طوری كه شما و یا وی تصور
میكردید پیـش نرود. خود را برای واكنشهای احتمالی آماده كنید.او مـمكن
است دستپـاچـه شـده و یا هیجان زده گـردد و یـا آن كه كاملا آرام و بی
تفاوت باقی بماند. وی ممكن است بگوید: ""بله-خیـر"" و یــا ""شاید"". شمـا
مـمكن است تصور كنید وی را كاملا می شناسید امـا از پـیـش داوری و
آنكه پاسخ وی چگونه خواهد بود پرهیز كنید چون ممكن است مایوس
گردید.

12- اگر پاسخ وی منفی بود مایوس نشوید: هـمـواره احـتـمال آن كـه وی
""نه""بگوید وجود دارد. اما دلسرد نشوید با او صحبت كنید و علت عــدم
آمـادگـی وی را جـویا گردید. وی ممكن است تـنـها بـه زمـان بـیشتـری
نـیـاز داشتـه بـاشـد و یا آن كـه اصلا وی دختر مناسبی برای شما نباشد.
اگر این طور باشد بهتر است همین حالا پی بـه آن بـبـرید تا آنكه پس از

ازدواج.
13- خیلی زود و یا خیلی دیر پیشنهاد ندهید: زمـان معـیـنـی برای پیشنـهاد
ازدواج وجود ندارد اما بهتر است پس از تنها گذشت 2 هفته از آشنایی
خـود بـا وی پـیشـنــهاد ازدواج ندهید! زمان پیشنـهاد ازدواج هنـگامی
اسـت كـه شـمـا بـــرای مــدتــی كافی به یكدیگر متعهد شده باشید. همچنین
زیاد وقت را تلف نكنید شجاع باشید و حـرف دلتان را بزنید.
امیدوارم متعهد به بمونین و زندگی خوبی روتا 100سال داشته باشید
به پای هم گره بخورید اون هم گره کور
جمعه 23/7/1389 - 10:17
ازدواج و همسرداری
ویژگی های مرد خوب

همانطور كه مردها مایلند بهترین زنها را برای خود انتخاب كنند، زنها نیز دوست دارند مردی را به عنوان شوهر خود انتخاب كنند كه بهترین مرد برای او باشد. اهمیت این موضوع آنجا بیشتر می شود كه شخصیت زنان بعد از ازدواج به شخصیت شوهرشان می پیوندد. لیاقت و رشد شخصیت شوهر موجب تعالی زن به عنوان زوجه یك مرد موفق می شود همان طوری كه شكست مرد در زندگی شخصی و اجتماعی موجب سرافكندگی خانواده به ویژه زوجه اش می شود.
در كتاب امالی شیخ صدوق از امام (ع) نقل فرمودند: «عقل زنان در زیبائی آنهاست، و زیبائی مردان در بسیاری عقل آنهاست» بنابراین اولین نكته ای كه پس از تقوی و پاسارئی خانمها باید بدان توجه كنند عقل و درایت شوهر آینده آنان است. شوهری كه بتواند زندگی را اداره كند و در جهت رشد و تعالی خانواده فكر صحیح و اراده قوی داشته باشد. دختر خانمها توجه داشته باشند خواستگار خود را به خاطر فقر یا فقدان زیبایی رد نكنند بلكه به لیاقت و تدبیر وی بیاندیشند، اگر او را فردی با لیاقت و فكر دانستند بدو پاسخ مثبت دهند. البته گاهی اوقات فقر و نداری ممكن است نشانه ای از فقدان تدبیر و درایت شخصی یا خانوادگی باشد اما همواره این طور نیست و فقر و غنی همانطور كه بارها گفتیم ارزش یا ضدارزش، نیستند بلكه معیار ارزش، پارسائی است.
داستان جویبر جوان سیه چرده ای از اهل یمامه كه در كتاب كافی ج 5 آمده است در خصوص انتخاب شوهر قابل توجه و تامل است. مرحوم كلینی در كافی از ابوحمزه ثمالی نقل می كند كه ایشان گفت نزد امام باقر (ع) بودم كه مردی تقاضای ملاقات با حضرتش را كرد و حضرت اجازه دادند. مرد وارد شد و به امام سلام كرد امام پس از تحیت و تعارف مشكل مرد را پرسید. مرد گفت من از دختر فلانی كه از دوستان شماست خواستگاری كردم ولی او از من روی گرداند و به خاطر غریبی و فقر و كوتاهی و زشتی مرا تحقیر كرد و من احساس ذلت و پستی كردم و قلبم گرفت و از این خفت آرزوی مرگ كردم. حضرت فرمود: برو تو فرستاده من به سوی او هستی و بدو بگو محمدبن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب (ع) می گوید: دخترت را به تزویج منجح بن رباح بده و او را رد نكن.
ابو حمزه نقل می كند بعد از آنكه مرد با خوشحالی جلسه را ترك كرد امام باقر (ع) قضیه جویبر را این گونه برای ما نقل كرد. مردی از اهل یمامه به نام جویبر بود وی برای مسلمان شدن به خدمت رسول خدا (ص) رسید و اسلام آورد اما او مردی كوتاه قد و فقیر بود كه در عین حال از زیبائی نیز برخوردار نبود. پیامبر بدو غذا خوراند و او را تن پوشی داد كه خود را بپوشاند و بدو فرمود كه در مسجد مدینه مستقر شود و همین طور نیز سایر فقیران و محتاجان كه اسلام آوردند در مسجد مدینه ساكن شدند تا این كه خداوند منان به رسولش وحی فرستاد كه مسجد جای سكونت و استراحت افراد نیست. تمام درهائی كه به فضای مسجد باز می شد باید بسته شوند به غیر از در منزل حضرت علی (ع) و فاطمه (س) كه خداوند آنان را مطهر خلق كرده است و سایرین باید طهارت داشته باشند تا به مسجد وارد شوند. لذا پیامبر اسلام (ص) دستور داد تا سایبان و سقفی نزد مسجد بسازنند تا غربا و مساكین شب و روز در آنجا پناه گیرند و حال جویبر نیز مانند سایر تازه مسلمان شده ها بود كه در زیر همان سقیفه یا سایبان زندگی می كرده، كسانی كه در این سقیفه یا صفه به سر می بردند اصحاب صفه نامیده شدند.
روزی پیامبر به جویبر فرمود اگر با زنی ازدواج كنید تو را در امر دنیا و آخرت یاری خواهد كرد.
جویبر با حال زار عرض كرد ای رسول خدا (ص) پدر و مادرم فدایت باد چه كسی با من رغبت به ازدواج دارد؟
سپس رسول خدا فرمود: ای جویبر به درستی كه خداوند به وسیله اسلام هر كسی را كه در جاهلیت پست و ذلیل بود، شریف و عزیز گردانید و با اسلام هر آنچه در جاهلیت از نخوت و تفاخر جاهلی وجود داشت از بین برد. امروز همه مردم و نژادها، سفید و سیاهشان قریش و عرب و عجمشان همه از آدم (ع) هستند و خداوند آدم رااز گل آفرید و محبوبترین مردم نزد خداوند بزرگ روز قیامت پارساترین آنان است. سپس فرمود الان به منزل زیادبن لبید برو. او از بزرگان بنی بیاضه است و بدو بگو من فرستاده رسول خدا (ص) به سوی شما هستم و پیامبر فرمود شما دخترتان ذلفا را به ازدواج من در آورید. هنگامی كه جویبر به منزل زیاد بن لبید رسید جماعتی از قوم زیاد در منزلش بودند. جویبر به نزد زیاد رسید بعد از سلام و تحیت به ایشان گفت من از طرف رسول خدا (ص) آمده ام تا پیامی را به شما برسانم آیا آن را خصوصی بگویم یا این كه آشكارا بیان كنم. زیاد گفت: به به چه افتخاری بالاتر از این. علنی بگو این موجب شرف و سرافرازی من است.
جویبر گفت: رسول خدا (ص) می فرماید شما دخترتان ذلفا را به من تزویج كنید زیاد در میان بهت و تعجب پرسید: آیا رسول خدا (ص) تو را برای این كار نزد فرستاد؟ جویبر گفت: بلی من به رسول خدا (ص) دروغ نسبت نمی دهم.
زیاد گفت: ما دخترانمان را به هم كفوهای خودمان از انصار شوهر می دهیم. برگرد جویبر تا این كه خودم به خدمت رسول خدا (ص) برسم و عذرم را به ایشان بگویم.
در این هنگام ذلفا از پس پرده گفتگوی پدر با جویبر را شنید و پدر را خواست و بدو گفت به خدا قسم جویبر نسبت دروغ به پیامبر نمی دهد كسی را بفرست تا جلوی مراجعت جویبر را بگیرد و پدر همین كار را انجام داد و بلافاصله به خدمت رسول خدا (ص) شرفیاب شد و موضوع را با ایشان در میان گذاشت حضرت فرمود: بلی همین طور است ای زیاد، جویبر مومن است و مومن كفو مومنه است و مسلم كفو مسلمه است، او را تزویج كن.
زیاد به منزل برگشت و خبر ملاقات خود را با رسول خدا (ص) به دخترش گفت: تا نظر دخترش را بداند ذلفا گفت اگر عصیان رسول خدا (ص) را انجام دهی پس كافر می شوی و مرا به ازدواج جویبر درآور. پدر از سخن صریح دخترش و این كه پیامبر اسلام ایمان جویبر را تضمین كرده است خرسند شد و دخترش ذلفا را به عقد جویبر در آورد و آقا داماد و عروس خانم در منزل نو قرار گرفتند.
وقتی چشم جویبر به جمال زیبای ذلفا افتاد و فضای عطر آگین اطاق و آراستگی عروس را دید، به سوی گوشه اطاق رفت و تا طلوع فجر به قرائت قرآن و اقامه نماز پرداخت تا این كه صبح شد و زن و شوهر برای اقامه نماز صبح وضو گرفتند و نماز خواندند. ذلفا از این برخورد جویبر اندكی غمگین شد اما دو شب دیگر قضیه به همین منوال گذشت تا این كه پدر ذلفا از قضیه با خبر شد و به خدمت رسول خدا (ص) رسید و موضوع را به اطلاع ایشان رساند. حضرتش جویبر را احضار كرد. از او پرسید چرا نزدیك زن نمی شوی و به او توجه نمی كنی مگر... جویبر با سرافكندگی پاسخ داد: من شدیدا" میل به زن دارم ولی وقتی كه وارد اطاق وسیع شدم و فرش و جهیزیه و عروس زیبا را دیدم به یاد حال گذشته افتادم كه انسانی غریب و فقیر و مسكین و از طبقه پایین جامعه بودم و از این همه نعمت خداوند بزرگ به خود آمدم. خواستم شكر نعمتهای خالق منان كنم لذا سه روز اول ازدواجم روزه گرفتم و سه شب را به خاطر این همه نعمت به عبادت و مناجات شكرانه پرداختم. من به زودی وظیفه ام را انجام می دهم و همسرم و قومش را خشنود خواهم ساخت.
بنابراین مرد مناسب برای زن مسلمان مردی است كه از ایمان واقعی برخوردار باشد و بتواند با عقل و درایت خود زندگی آباد و راحتی برای همسرش فراهم كند و هیچ گاه فقر و غنا موجب برتری یا پستی كسی نخواهد شد مهم این است كه شوهر مومن مدبر و مسوولیت پذیر باشد.
در اینجا بیان دو نكته ضروری است. علاوه بر مسائل پیش گفته سلیقه ها و ذوقهای شخصی زن و شوهر نیز در درك متقابل مهم است كه امری شخصی برای مردها و زنها است. اما توجه به میل درونی نسبت به شریك زندگی مهم است. نكته دیگر فهم دقیق و درست از ایمان است، ایمان گرچه نمادهای ظاهری مانند وفای به عهد، صدق در گفتار، امانتداری و... دارد اما امری باطنی و درونی است و تشخیص درست آن نیاز به تحقیق و تامل در گذشته زندگی افراد دارد تا آنجا كه ممكن است انسان به حقیقت افراد نزدیك شود.

جمعه 23/7/1389 - 10:16
اقتصاد
صندوق بین المللی پول اعلام کرد: رشد نقدینگی باعث توسرم حتی در کوتاه مدت می شود و هیچ شاهدی وجود ندارد که نشان دهد تغییر ساختاری در رابطه میان نقدینگی و تورم در ایران پدیده آمده است.
صندوق بین المللی پول طی گزارشی 17 صفحه ای با نام نقدینگی و تورم در ایران به بررسی وضعیت نقدینگی و تورم در ایران پرداخته است که خلاصه ای از آن در زیر ترجمه شده است.
ایران در طول تاریخ با تورم بالا مواجه بوده است به طوری که متوسط نرخ تورم در این کشور از سال 1979 تاکنون بالغ بر                              17 درصد برآورده اشت بعلاوه آنچه به عنوان نرخ تورم در ایران اعلام شده است همواره کمتر از نرخ تورم واقعی در این کشور بوده است. بیشتر مطالبی که در مورد تورم در ایران نوشته شده است رشد نقدینگی به دلیل افزایش هزینه های دولت را مهم ترین عامل تورم اعلام کرده اند در عین حال اخیرا بعضا از سال 2002 به این سو نرخ تورم در ایران علی رغم رشد نقدینگی رو به کاهش گذاشته است و این امر رابطه میان نقدینگی و تورم در این کشور را زیر سوال برده است.
این مقاله به برسی عوامل کوتاه مدت و درازمدت تعیین کننده تورم در ایران پرداخته است.
نتایج مهمی که از این تحقیق حاصل شده است به این شرح است:
1- رابطه ای درازمدت میان سطح قیمتی و نقدینگی، نرخ بازگشت پول، تولید واقعی، نرخ مبادله ارز وجود دارد. نقدینگی و پول نقش مهمی در تعیین سطح قیمت ها دارد.
2- رشد نقدینگی باعث تورم حتی در کوتاه مدت می شود و هیچ شاهدی وجود ندارد که نشان دهد تغییر ساختاری در رابطه میان نقدینگی و تورم در ایران پدیده آمده است.
3- بعید به نظر می رسد روند کاهش تورم ایران ادامه پیدا کند و در واقع پیش بینی می شود روند افزایش قابل توجه نقدینگی در مدت اخیر منجر به رشدنرخ تورم در ماه های بعد شود.
در مورد سیاست های پولی دولت ایران از نظر تحقق اهداف تعیین شده در برنامه پنج ساله توسعه در رابطه با کنترل تورم و نقدینگی می توان گفت این سیاست ها به هیچ وجه موفق نبوده است. افزایش درآمدهای نفتی و به تناسب آن افزایش هزینه های دولت عامل این ناکامی دانسته شده است اگرچه اخیراموفقیت هایی در زمینه کنترل تورم حاصل شده است اما هدف تک رقمی کردن نرخ تورم به دست نیامده است هدف کنترل نقدینگی نیز محقق نشده است.
آنچه در این مقاله به اثبات رسیده است آن است که عدم تحقق اهدف تعیین شده در مورد کنترل نقدینگی مهم ترین عامل تداوم نرخ دو رقمی تورم در ایران است وجود رابطه ای درازمدت میان سطح قیمت ها، نقدینگی ، رشد اقتصادی،  نرخ بازگشت پول و نرخ مبادله  ارز موید این نظر است نقش پول در تعیین سطح قیمت ها در درازمدت مشهود است.
به علاوه در این مقاله با بررسی برآوردهای دقیق از نرخ تورم در ایران طی سال های 1988 تا 2006 مشخص شده هیچ تغییر ساختاری در رابطه میان نقدینگی و تورم ایران پدید نیامده است. کاهش نرخ نرخ تورم طی مدت اخیر در ایران تا سه ماه نخست سال 2006-2007 ناشی از کاهش رشد نقدینگی در سه ماهه های قبل از آن بوده است. به نظر می رسد; آثار افزایش کنونی رشد نقدینگی بر تورم در ماه های بعد ظاهر شود و در ماه های بعد شاهد بیشتر تورم باشیم. در پایان باتوجه به آن چه گفته شد می توان گفت کنترل رشد نقدینگی همچنان کلید موفقیت دولت و مهار تورم است ثبات رابطه میان نقدینگی و تورم حاکی از آن است که کنترل نقدینگی باید یکی از اهداف مهم دولت ایران برای همیشه باشد. در عین حال، موضوع این است که چه رهیافتی برای کنترل نقدینگی اتخاذ شده است.
باتوجه به ناکامی های ایران در تحقق اهداف تعیین شده در بخش پولی می توان گفت; رمز موفقیت ایران هماهنگ کردن سیاست های پولی با سیاست های مالی و توجه کردن به تحقق اهداف کنترف تورمی در مقابل توجه به نرخ مبادله ارز است.
جمعه 23/7/1389 - 10:11
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته