سخنان ماندگار
نان حلال : پارسائی گفته اگر گِرده نان حلالی به دست آوردم آنرا می سوزانم سپس می کوبم و به صورت داروئی در میآورم و با آن بیماران را معالجه می کنم.
کشکول شیخ بهایی جلد 1 صفحه 78
سه شنبه 27/10/1390 - 9:45
داستان و حکایت
مردى از اهل شام كه
در اثر تبلیغات دستگاه معاویه گول خورده بود و خاندان پیامبر را دشمن مى
داشت ، وارد مدینه شد. در شهر امام حسن علیه السلام را دید. پیش آن حضرت
آمد و شروع به ناسزا گفتن كرد و هر چه از دهانش مى آمد به آن بزرگوار گفت .
حضرت با كمال مهر و محبت به وى مى نگریست . چون آن مرد از سخنان زشت فراغت
یافت ، امام به او سلام كرده ، لبخندى زد و سپس فرمود:
- اى مرد! من خیال مى كنم تو در این شهر مسافر غریبى هستى و شاید هم اشتباه
كرده اى . در عین حال اگر از ما طلب رضایت كنى ، ما از تو راضى مى شویم .
اگر چیزى از ما بخواهى به تو مى دهیم . اگر راهنمایى بخواهى ، هدایتت مى
كنیم . اگر براى برداشتن بارت از ما یارى طلبى بارت را برمى داریم . اگر
گرسنه هستى سیرت مى كنیم . اگر برهنه اى لباست مى دهیم . اگر محتاجى بى
نیازت مى كنیم . اگر آواره اى پناهت مى دهیم . اگر حاجتى دارى برآورده مى
كنیم و چنانچه با همه وسایل مسافرت بر خانه وارد شوى ، تا هنگام رفتنت
مهمان ما مى شوى و ما مى توانیم با كمال شوق و محبت از شما پذیرایى كنیم .
چه این كه ما خانه اى وسیع و وسایل پذیرایى از هر جهت در اختیار داریم .
وقتى مرد شامى سخنان پر از مهر و محبت آن بزرگوار را شنید سخت گریست و در
حال خجلت و شرمندگى عرض كرد:
- گواهى مى دهم كه تو خلیفه خدا بر روى زمین هستى ؛ ((الله
اءعلم حیث یجعل رسالته )) . و خداوند داناتر است به اینكه رسالت خویش را در
كدام خانواده قرار دهد و تو اى حسن و پدرت دشمن ترین خلق خدا نزد من بودید
و اكنون تو محبوب ترین خلق خدا پیش منى . سپس مرد به خانه امام حسن علیه
السلام وارد شد و هنگامى كه در مدینه بود به عنوان مهمان آن حضرت پذیرایى
شد و از ارادتمندان آن خاندان گردید. داستانهاى بحارالانوار جلد دوم
سه شنبه 27/10/1390 - 9:44
سخنان ماندگار
حضرت محمد (ص) : خداوند با عزت
و جلال فرماید : ای پسر آدم با من از روی انصاف رفتار نمی کنی ، من به سبب
نعمتهایی که به تو عطا میکنم با تو دوستی می نمایم و تو با ارتکاب گناهان
به من دشمنی می ورزی ، نیکی من ( نعمتهای ظاهری و باطنی ) به تو فرو می
ریزد و شر و بدی تو نزد من بالا می آید ، هر روز فرشته مقربی کردار
ناشایسته ای از تو نزد من آورد ، ای پسر آدم ( ای انسان ) اگر وصف و حال
خود را از دیگری بشنوی و تو ندانی که این اوصاف از آن کیست البته به
دشمنی او ( که در واقع خودت هستی ) شتاب میکنی. طرائف الحکم جلد 2
صفحه 391
سه شنبه 27/10/1390 - 9:44
سخنان ماندگار
مردى خدمت امام حسین علیه السلام رسید، و عرض كرد كه شخص گنه كارى هستم و نمى توانم خود را از معصیت نگهدارم ، لذا نیازمند نصایح آن حضرت مى باشم . امام علیه السلام فرمودند:
پنج كار را انجام بده ، بعد هر گناهى مى خواهى بكن !
اول : روزى خدا را نخور، هر گناهى مایلى بكن !
دوم : از ولایت خدا خارج شو، هر گناهى مى خواهى بكن !
سوم : جایى را پیدا كن كه خدا تو را نبیند، سپس هر گناهى مى خواهى بكن !
چهارم : وقتى ملك الموت براى قبض روح تو آمد اگر توانستى او را از خودت دور كن و بعد هر گناهى مى خواهى بكن !
پنجم : وقتى مالك دوزخ تو را داخل جهنم كرد، اگر امكان داشت داخل نشو و آن گاه هر گناهى مایلى انجام بده !
بحارالانوار جلد 87 صفحه 126
سه شنبه 27/10/1390 - 9:42
سخنان ماندگار
از سفارشات مولا علی (ع) به کمیل
ای کمیل : برکت در مال کسی است که زکات
بپردازد و به مومنان یاری و مواسات کند و به خویشان و بستگان صله و
احسان نماید.
ای کمیل : هیچ درخواست کننده ای را بی
بهره برمگردان هرچند به نصف حبه انگور یا نصف دانه خرمایی باشد که صدقه
نزد خدای متعال می بالد و رشد می کند.
ای کمیل : نیکوترین زیور مومن فروتنی
است و زیبائی او در پاکدامنی و عفت ورزیدن و شرف او فهم و دانائی ( یا
فقاهت و بصیرت در دین ) و سربلندی او ترک حرفهای بیهوده و یاوه است.
ای کمیل : تنگدستی خود را به مردم
ابراز مکن و با عزت و آبرومندی جهت نیل به ثواب الهی بر فقر و درویشی
خود صبر کن.
ای کمیل : در همه حال حق بگو و با
پرهیزکاران دوستی و از فاسقان دوری کن و از منافقان کناره بگیر و با
خائنان معاشرت مکن.
ای کمیل : مومن آیینه مومن است زیرا در
او می نگرد و دقت می کند و کمبودش را برطرف و وضعش را نیکو میسازد.
ای کمیل : مهم نیست که نماز میخوانی و روزه می
گیری و صدقه می دهی . مهم آن است که نماز با دلی پاک و کرداری پسندیده
نزد خدا و با خشوع و فروتنی درست باشد و بنگر در چه و بر چه نماز
میخوانی اگر ( آنها ) از راه صحیح و حلال نباشد ( نماز) پذیرفته نیست. ( نصایح صفحه 391 الی 397)
سه شنبه 27/10/1390 - 9:41
داستان و حکایت
پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در یكى از
مسافرتها همراه جمعى از اصحاب خود در سرزمین خالى و بى آب و علفى فرود
آمدند و به یاران خود فرمودند:
- هیزم بیاورید تا آتش روشن كنیم .
اصحاب عرض كردند: یا رسول الله ! اینجا سرزمینى خالى است و هیچ گونه هیزمى
در آن وجود ندارد.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:
- بروید هر كس هر مقدار مى تواند هیزم جمع كند و بیاورد. یاران به صحرا
رفتند و هر كدام هر اندازه كه توانستند، ریز و درشت ، جمع كردند و با خود
آوردند. همه را در مقابل پیغمبر صلى الله علیه و آله روى هم ریختند. مقدار
زیادى هیزم جمع شد.
در این وقت رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
- گناهان كوچك هم مانند این هیزمهاى كوچك است . اول به چشم نمى آید، ولى
وقتى كه روى هم جمع مى گردند، انبوه عظیمى را تشكیل مى دهند.
آنگاه فرمود: یاران ! از گناهان كوچك نیز بپرهیزید. اگر چه گناهان كوچك
چندان مهم به نظر نمى آیند؛ هر چیز طالب و جستجو كننده اى دارد.
جستجوكنندگان ! آن چه را در دوران زندگى انجام داده اید و هر آن چه بعد از
مرگ آثارش باقى مانده است ، همه را مى نویسد و روزى مى بیند كه همان گناهان
كوچك ، انبوه بزرگى را تشكیل داده است . بحارالانوار جلد 73
صفحه 346
سه شنبه 27/10/1390 - 9:41
داستان و حکایت
امام صادق علیه السلام مى فرماید:
زن زیبایى را روز قیامت در دادگاه عدل الهى حاضر مى كنند كه بخاطر جمال و زیبایى خود به گناه افتاده است ؛ مى پرسند:
چرا گناه كردى ؟
در پاسخ مى گوید:
خدایا! چون مرا زیبا آفریدى به این جهت به گناه آلوده شدم . خداوند دستور مى دهد مریم را مى آورند، و به آن زن گفته مى شود كه تو زیباتر بودى یا مریم ؟ در حالى كه او را زیبا آفریدیم ، اما، او به خاطر جمال خود فریب نخورد.
آنگاه مرد صاحب جمالى را در دادگاه حاضر مى كنند كه بخاطر زیبایى خود به گناه آلوده شده است مى گوید:
پروردگارا! مرا زیبا آفریدى و زنان به سوى من میل و رغبت پیدا كردند و مرا فریفتند و گرفتار گناه گشتم . در این وقت یوسف علیه السلام را مى آورند و به او مى گویند:
تو زیباتر بودى یا یوسف ؟ ما به او جمال و زیباى دادیم ولى فریب زنان نخورد!!
سپس صاحب بلا را مى آورند كه به خاطر بلاها و گرفتارى هایش معصیت كرده است . او هم مى گوید:
خداوندا! بلاها و مصیبت ها را بر من سخت كردى لذا به گناه افتادم . در این موقع ایوب علیه السلام را مى آورند و به آن شخص مى گویند:
بلاى تو سخت تر بود یا بلاى ایوب ؟ در صورتى كه ما او را به بلاى سخت مبتلا كردیم اما مرتكب گناه نشد.! بحارالانوار جلد 7، صفحه 285. و جلد 12 صفحه 341.بدین گونه راه عذر و بهانه بر گناهكاران بسته مى شود.
سه شنبه 27/10/1390 - 9:40
سخنان ماندگار
ابن عباس (پسرعموى پیغمبر اسلام ) مى گوید:
هرگاه پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله كسى را مى دید و وى توجه حضرت را به خود جلب مى كرد مى فرمود: او شغل و حرفه اى دارد؟ اگر مى گفتند: نه ! مى فرمود: از نظر من افتاد.
وقتى از ایشان سؤ ال مى كردند: چرا؟
حضرت مى فرمود:
- به خاطر اینكه اگر آدم خداشناس شغلى نداشته باشد دین خدا را وسیله دنیاى خود قرار مى دهد و از دین خود نان مى خورد.
بحارالانوار جلد 103 صفحه 9
سه شنبه 27/10/1390 - 9:39
داستان و حکایت
مرد دهاتى پیوسته خدمت امام صادق علیه السلام رفت و
آمد مى كرد. مدتى امام علیه السلام او را ندید. حضرت از حال او جویا شد.
شخصى محضر امام بود خواست از مرد دهاتى عیبجویى كند و به این وسیله از ارزش
او نزد امام بكاهد گفت :
آقا آن مرد دهاتى و بى سواد است ، چندان آدم مهمى نیست . امام علیه السلام
فرمود:
شخصیت انسان در عقل اوست و شرافتش در دین او و بزرگواریش در تقواى اوست ،
ارزش آدمى بسته به این سه صفت است .
زیرا مردم از لحاظ نسل یكسانند و همه از آدم هستند و مزایاى مادى ارزش
آفرین نمى باشند.
آن مرد از فرمایش امام علیه السلام شرمنده شد و دیگر چیزى نگفت .
بحارالانوار جلد 78، صفحه 202
سه شنبه 27/10/1390 - 9:38
داستان و حکایت
نوف بکالی گوید در مسجد کوفه خدمت امیرالمومنین
(ع) رسیدم و سلام کردم و ایشان جواب سلام را دادند گفتم یا امیرالمومنین (ع)
پندی به من بدهید فرمود ای نوف خوبی کن تا با تو خوبی شود.گفتم یا امیرالمومنین
(ع) باز هم بفرمایید : امام (ع) فرمود : رحم کن تا با تو رحم کنند ( به مردم
رحم کن تا آنها هم به تو رحم کنند ) . خوب بگو تا به خوبی یادت کنند.
(سخن خوب و درست بگو تا تو را مردم به خوبی یاد کنند) از غیبت اجتناب کن و غیبت
مکن که غیبت کننده خورشت سگهای دوزخ است . سپس فرمود : ای نوف دروغ گفته کسی که
فکر می کند حلال زاده است و به غیبت کردن گوشت مردم را میجود . دروغ گفته کسی
که گمان دارد حلال زاده است و دشمن من و امامان از اولاد من است . دروغ گفته
کسی که گمان دارد حلال زاده است و زنا را دوست دارد یا بر نافرمانی خدا در شب و
روز دلیر است . ( در شب و روز بی باک گناه میکند) ای نوف صله رحم کن تا خدا
عمرت را زیاد کند ( صله رحم با افراد مومن و دین دار) ای نوف خوش
اخلاق باش تا حسابت را سبک گیرند . ای نوف اگر می خواهی روز قیامت با من باشی
به ستمکاران کمک مکن . ای نوف هرکه ما را دوست دارد روز قیامت با ما است و اگر
مردی سنگی را دوست بدارد در قیامت با او محشور گردد ( یعنی در این دنیا هر کسی
را دوست داشته باشی و با کارهایش موافق باشی در قیامت با او محشور میشوی
)ای نوف مبادا خود را در میان مردم خوب جلوه دهی و در پنهان و خلوت خدا را
نافرمانی کنی(مبادا در میان مردم خود را انسان خوب و مومن نشان دهی ولی در خلوت
و تنهایی گناه کنی ) تا آنکه خدا در روزیکه ملاقاتش می کنی رسوایت کند. ای نوف
آنچه راکه به تو گفتم نگهدار و عمل کن تا به خیر دنیا و آخرت برسی . امالی شیخ صدوق مجلس 37
صفحه 209 الی 210
سه شنبه 27/10/1390 - 9:37