• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی

    معصوم چهاردهم – حضرت مهدي (عج)

    آفتاب وجود دوازدهمين امام ، در نيمه شعبان سال 255 هجري ، پرتو افكند و دلهاي شيعيان را ، به نور خويش روشن ساخت.
    خلفاي عباسي و كارگزاران حكومت شنيده بودند كه امامان ، دوازده نفرند كه آخرين آنها كه فرزند امام حسن عسكري است غيبت طولاني خواهد داشت و او است كه حكومت جهاني را تشكيل خواهد داد.
    حاكمان ستمگر سخت در وحشت و ترس بودند و مي خواستند جلو اين كار را بگيرند ولي نمي دانستند كه فرعون ، با آن همه قدرت و توانائيش و با آن كشتار وحشيانه اش از كودكان و نوزدان ، نتوانست جلو خواسته خداوند را بگيرد ، او بدنبال موسي خانه به خانه مي گشت ولي گمشده اش را در دامن خود ، پرورش مي داد.
    «معتمد» خليفه عباسي و فرعون زمان ، از خانه امام مراقبت شديد مي كرد و وقتي امام را مسموم و رنجور ، از زندان به خانه بردند ، پنج نفر از درباريان را به همراهش كرد كه مراقب باشند تا هر حادثه اي كه در خانه وي اتفاق بيفتد به او گزارش كنند ،
    سپس گروهي از زنان قابله را ، به خانه امام فرستاد تا مراقب همسرش باشند.
    با شهادت امام ، ‌سامراء غرق در آشوب و شيون شد و همه با تعطيل كردن محلهاي كار خود ، بسوي خانه امام بحركت درآمدند و جنازه را با شكوه فراوان ، بر روي دست ، براي انجام مراسم بردند ، خليفه عباسي از حركت سيل جمعيت به وحشت افتاده بود و سخت مي كوشيد كه روي اين جنايت سرپوش بگذارد و شهادت امام را ، يك مرگ طبيعي جلوه دهد.
    «معتمد» برادر خود را فرستاد تا در مراسم شركت كند و از مردم گواهي بگيرد كه كسي امام را نكشته است
    از طرف ديگر ، دست به تقسيم اموال امام زد تا چنين وانمود كند كه امام فرزندي از خود بجاي نگذاشته است كه بر او نماز بخواند و وارث اموالش باشد.
    ولي با همه كوششها ، فرمان خدا انجام پذيرفته بود و فرزند امام ، پنج سال داشت كه پدرش شهيد گشت و با اين سن به مقام امامت رسيد ، همچنانكه عيسي در گهواره به مقام نبوت رسيد.
    در همان سن وقتي جنازه پدرش را گذاشتند و عمويش جعفر كه آدم خوبي نبود مي خواست نماز بخواند ، او را كنار زد و خود بر جنازه نماز خواند كه پس از نماز از نظرها ناپديد گشت