تبیان، دستیار زندگی

گروه حوادث: 2 جنایتکار بی‌رحم که بعد از جنایت انتقام‌جویانه برای مخفی‌ماندن راز جنایتشان 3 نفر را به قتل رساندند صبح فردا به دار مجازات آویخته می‌شوند.

اوایل اسفندماه سال گذشته، با ناپدید شدن مرموز زن جوانی به نام معصومه، تحقیقات پلیس قزوین برای پیدا کردن ردی از او آغاز شد. جست‌وجوها ادامه داشت تا اینکه جسد این زن در روستایی حوالی منطقه مینودرکشف شد. 2هفته بعد از پیداشدن جسد این زن، جسد سوخته برادر معصومه به نام رضا در بیابان‌های منطقه مینودر پیدا شد.

در کنار جسد، سرنخ‌هایی کشف شد که ماموران را به مردی به اسم علی رساند. ‌

این مرد دستگیر شده به قتل رضا و معصومه و 2فرزند خردسال رضا اعتراف کرد و گفت: مدتی قبل با رضا بر سر مسئله‌ای اختلاف پیدا کردم، چرا که او تعدادی از عکس‌های خصوصی مرا در اختیار داشت و از پس دادن آنها خودداری می‌کرد. وقتی دیدم که او حاضر نیست اختلافمان را حل کند، نقشه قتلش را کشیدم. نقشه را با یکی از دوستانم به اسم میلاد در میان گذاشتم و برای انتقام از رضا، خواهرش را به قتل رساندیم و جسدش را در حوالی روستا رها کردیم. پس از آن چون می‌ترسیدیم که رضا ما را لو دهد، او را هم به قتل رساندیم و وقتی فهمیدیم که پلیس جسد او را پیدا کرده، تصمیم گرفتیم دختر و پسر رضا را هم که ما را آخرین بار همراه پدرشان دیده بودند، به قتل برسانیم تا راز جنایتمان فاش نشود. برای همین به سراغ این دختر و پسر رفتیم و با کشاندن آنها به محلی خلوت، دست به جنایت زدیم و اجسادشان را به چاه انداختیم.

پس از اعترافات این مرد، اجساد قربانیان بی‌گناه از دل چاه بیرون کشیده شد و با دستگیری همدست مرد جنایتکار و انجام تحقیقات تکمیلی، پرونده این دو متهم با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان قزوین فرستاده شد.

محاکمه متهمان در شعبه دوم دادگاه برگزار شد و در پایان محاکمه، قضات دادگاه علی را به اتهام مشارکت در ۲ جنایت به 2بار قصاص در ملأ عام، به خاطر معاونت در قتل عمد به ۱۵ سال زندان، به دلیل مشارکت در دفن جسد به یک سال حبس و برای مباشرت در سرقت به 2سال زندان، بازگرداندن اموال مسروقه و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کردند. میلاد نیز به اتهام مشارکت در 3فقره قتل، به 3بار قصاص در ملأ عام و زندان محکوم شد.

با اعتراض 2مرد جنایتکار به این حکم، پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات دیوان نیز حکم را تأیید کردند. به این ترتیب پرونده به شعبه اجرای احکام دادسرای قزوین فرستاده شد و بعد از انجام مقدمات قانونی، قرار است این دو مرد جنایتکار ساعت 7:30 صبح فردا‌ در خیابان نواب جنوبی قزوین و در ملأعام به دار مجازات آویخته شوند.

تشکیل کارگروه ویژه برای مدیریت بازار ارز، الزام تعاونی‌های اعتباری به رعایت قانون بازار غیر متشکل پولی، لزوم تسریع در ارائه بسته سیاستی ۹۱ و آغاز بررسی لغو مجوز برخی بانکهای خصوصی در آینده مهمترین مصوبات جلسه شب گذشته شواری پول و اعتبار بود.

خراسان:شنیده شده بر اساس بخشنامه جدیدی که طی هفته جاری به دستگاههای اجرایی سراسر کشور ابلاغ شده، آن بخش از نیروهای وزارتخانه های ادغامی (در سراسر کشور) که امکان انتقال آنها به سایر دستگاههای دولتی میسر نشود، باید با استفاده از سازوکار پیش بینی شده در قانون بودجه هر سال، بازنشسته یا بازخرید شوند. بر اساس بخش دیگر این بخشنامه، تغییر شهرستان محل خدمت کارمندان وزارتخانه های فوق نیز باید با جلب نظر وی انجام شود.

استاد فاطمی نیا در جلسه‌ای با ذکر چند نکته اخلاقی و عرفانی فرمود: خدمت آیت الله بهاالدینی رسیدم. گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟ آقا دست بالا آورد و اشاره به دهان کرد. خدا شاهد است الان مردم خیلی دست کم گرفته‌اند آبرو بردن را.
ببینید؛ خدا چند گناه را نمی‌بخشد:
۱- عمدا نماز نخواندن
۲- به ناحق آدم کشتن
۳- عقوق والدین
۴- آبرو بردن.

این گناهان اینقدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمی‌شوند. پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف می‌کرد: «به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی. اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه می‌گویی؟ می‌گفت پدرم سرش را انداخت پایین. بعد سرش را بالا آورد و گفت آبروی کسی را نبر!» الان در زمان ما هیئتی‌ها، مسجدی‌ها و مقدس‌ها آبرو می‌برند.

عزیز من اسلام می‌خواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری؟ دقت کنید که بعضی‌ها با زبانشان می‌روند جهنم.

روایت داریم که می‌فرماید اغلب جهنمی‌ها، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب می‌خورند و از دیوار مردم بالا می‌روند. یک مشت مومن مقدس را می‌آورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیأت بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت می نشینند آبرو می‌برند.

امیرالمومنین به حارث همدانی می‌فرماید:
اگر هر چه را که می‌شنوی بگویی؛ دروغگو هستی.

گناهکار چند نوع است:
عده‌ای گناه می‌کنند، بعد ناراحت و پشیمان می‌شوند؛ سوزوگداز دارند؛ توبه می‌کنند و هرگز فکر نمی‌کنند که روزی این توبه را بشکنند؛ اما دوباره می‌شکنند. دوباره، سه باره، ده باره. در حدیث داریم که این اگر در تمام توبه شکستن ها سوز و گداز واقعی داشته باشد، در نهایت بر شیطان پیروز می‌شود.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی جام نیوز، مجری شبکه تصویر ایران 27 دسامبر (6 دی) در برنامه اجتماعی خود در ارتباط با برخورد ایرانیانی که از کشور خارج شده اند با پدر و مادرشان گفت: «آنقدر پدر و مادرانی هستند که با سفارش فرزندانشان به کانادا آمده اند و آنقدر دختر و پسرانی هستند که پدر و مادرشان را به اینجا آورده اند و این والدین به مشکل برخورده اند.»
وی در مورد اثرپذیری ایرانیان مهاجر از فرهنگ غربی افزود: «مهاجرین به کانادا یادشان رفته که سال های اول وقتی پدر ومادرشان مهمانشان بودند آنها را روی چشمشان می گذاشتند، ولی بعد آنها فراموش کردند که پدر و مادری هم در اینجا دارند.»
مجری تصویر ایران در ادامه از برخورد سایر ساکنان کانادا با پدرو مادرشان گفت: «من در کانادا با برخوردهایی که به خاطر کارم دارم، می خواهم بگویم در این مملکت کانادا از همه فرهنگ ها زندگی می کنند و از همه ملیت ها هستند مثلا چینی ها پدر و مادرشان را در قشنگ ترین اتاق هایشان نگاه می دارند و برای والدینشان ارزش ویژه ای قائل هستند. همین طور که می بینیم چگونه دست پدر و مادرشان را می گیرند و در مغازه ها می برند یا در سالن های غذا خوری چطور مواظب آنها هستند و حتی هندی ها چگونه گروهی زندگی می کنند و چه احترام مخصوصی برای پدر و مادرشان قائل هستند.»
وی در ادامه افزود: «من گاهی اوقات مشاهده می کنم که ما مهاجرین یادمان رفته پدر و مادر هم داریم! گاهی اوقات هم اگر کمکی به آنها می کنیم چقدر منت می گذاریم و می گوییم پدر و مادرمان محتاج ما هستند و ای بابا ما عجب گرفتاری شدیم!»
مجری شبکه تصویر ایران با یادآوری دوران کودکی هر فرد افزود: «اتفاقا ما یادمان رفته وقتی که کوچک بودیم چطور پدر و مادرمان دستمان را گرفته و راه می بردند و راه رفتن را یادمان می دادند ولی الآن که آنها محتاج به ما هستند و روی ویلچر نشسته اند خجالت می کشیم که آنها را به بیرون ببریم و حتی آنها را تا فروشگاه هم نمی بریم!»
وی در پایان با ابراز تاسف گفت: «ملیت ها خیلی با هم فرق می کنند شاید در خودمان تغییراتی ایجاد شده که ناشی از مهاجرت و هم به خاطر دوری و فاصله ایجاد شده بین ما و آنها بوده باشد.کانادایی ها خصوصیات خاص به خودشان را هم دارند ولی ما مقداری از خصوصیت وابستگی به والدینمان که بسیار خوب و پسندیده است را از دست داده ایم»