• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1637
تعداد نظرات : 162
زمان آخرین مطلب : 3405روز قبل
بیماری ها


ناخن بخشی از بدن است که جزو ضمایم پوست محسوب می‌شود. ناخن‌ها در انتهای انگشتان قرار دارند و به انسان‌ها در انجام بهتر کار، بخصوص کارهای ظریف کمک می‌کنند. فرض کنید یکی از ناخن‌های انگشت دست به دلایل مختلف افتاده یا خیلی کوتاه شده؛ در این حالت برداشتن یک جسم کوچک مثل سوزن محال یا با سختی بسیار انجام می‌شود. ناخن علاوه بر کمک به دست برای انجام کارهای روزمره و ظریف، در زیبایی انگشتان نیز نقش موثری ایفا می‌کند. برای نمونه، در بیماری‌های ناخن وقتی تغییر شکلی در آن به وجود می‌آید، تصویری ناخوشایند برای فرد ایجاد می‌کند و او را به فکر درمان می‌اندازد.

 

بافت ناخن ساختاری از جنس پروتئین سخت دارد. این پروتئین قسمت عمده بافت ناخن را تشکیل می‌دهد و از جنس کراتینین است که در موی سر و بدن نیز وجود دارد. جنس ناخن مشابه سم و شاخ در حیوانات چهارپاست. یکی از علل مهم بیماری‌های ناخن این است که نوع پروتئین ناخن از جنسی است که منبع تغذیه‌ای خوبی برای بعضی عفونت‌ها، میکروب‌ها و قارچ‌هاست و تجمع این موجودات ریز و میکروسکوپی بافت را تحت تاثیر قرار می‌دهد و به آن آسیب می‌زند. بیماری‌های ناخن متنوع‌ است و در این مطلب به شایع‌ترین آنها اشاره می‌کنیم:

 

عفونت‌های قارچی ناخن

به‌دنبال ضربه و صدمات معمولی که طی کارهای روزانه به سطح ناخن وارد می‌شود، راه ورود قارچ‌ها به صفحه زیرین ناخن باز می‌شود. به‌علت وجود پروتئین موجود در ناخن، قارچ‌ها منبع غذایی خوبی می‌یابند و شروع به تکثیر می‌کنند. عفونت قارچ ناخن مشکلی برای سلامت انسان‌ها ندارد؛ ولی روی رنگ، جنس و زیبایی ناخن تاثیر می‌گذارد. از طرفی، قارچ‌ها قدرت سرایت و گسترش زیادی دارند؛ پس فرد مبتلا به عفونت قارچی می‌تواند آن را به دیگران نیز انتقال دهد. در این بیماری رنگ ناخن تغییر می‌کند و کدر و خاکستری و بدشکل می‌شود. صفحه ناخن یک بافت مرده است و فعالیت حیاتی ندارد، بنابراین دادن داروهای خوراکی یا موضعی براحتی مشکل را حل نمی‌کند و درمان عفونت‌های قارچی طولانی‌مدت است. تنها راه دسترسی دارو به ناخن از طریق ریشه است و از زمانی که ریشه تحت تاثیر دارو قرار می‌گیرد تا نفوذ آن به بستر ناخن، چند ماه طول می‌کشد. پس چنین افرادی باید توقع درمان طولانی‌مدتی داشته باشند.

 

عفونت‌های قارچی و میکروبی ‌اطراف صفحه ناخن

در این بیماری، پوست و اطراف ناخن دچار بیماری می‌شود. یکی از بیماری‌ها کاندیدیازیس است؛ افرادی که مبتلا به بیماری قند هستند یا به علت شغل یا اختلال وسواس زیاد با آب سروکار دارند، بیشتر در معرض عفونت‌های بافت اطراف ناخن هستند. قرمزی و التهاب ممکن است بر اثر باکتری باشد و خیلی دردناک و حتی باعث تشکیل آبسه و چرک شود. در عفونت‌های کاندیدیایی التهاب و قرمزی مشهود است، ولی درد بندرت وجود دارد. درمان اطراف ناخن برعکس صفحه ناخن سرعت بیشتری دارد و بعد از چند هفته بهبود حاصل می‌شود. البته عوامل ایجادکننده عفونت مانند تماس ناخن با رطوبت مکرر یا بیماری دیابت باید شناسایی، برطرف یا کنترل شوند.

 

کمبود آهن

بعضی از بیماری‌ها مربوط به خود ناخن نیستند، بلکه نشانه‌ای از وجود بیماری زمینه‌ای است که در ناخن نمایان می‌شود. مثال بارز آن، وجود کم‌خونی در فرد است. در افراد کم‌خون، صفحه ناخن شکل صاف خود را از دست می‌دهد و به شکل قاشق درمی‌آید. طبعا درمان این نوع از بیماری در ناخن، درمان کم‌خونی است.

 

بیماری‌های پوستی

همراه با بیماری‌های ناخن

برخی بیماری‌های پوستی مانند پسوریازیس یا بیماری لیکن‌پلان ممکن است سیر تهاجمی گسترده داشته باشند و به صفحه ناخن برسند. این بیماری‌ها نیز باعث تغییر شکل در ناخن می‌شوند. برخلاف ضایعات قارچی که معمولا یک یا دو ناخن گرفتار هستند، در افراد مبتلا به این بیماری‌های پوستی تعداد بیشتری از ناخن‌ها درگیرند. در بیماری لیکن‌پلان گاهی آسیب به ناخن به حدی است که احتمال دارد صفحه ناخن آسیب جدی ببیند و شاید ناخنی که صفحه‌اش آسیب‌دیده هیچ‌وقت حتی با درمان رشد نکند. ولی در بیماری پسوریازیس شدت عارضه کمتر است و بیماری را می‌توان در سطح ناخن کنترل و حتی کاملا درمان کرد.

 

کمبود مواد غذایی

مواد غذایی نقش مهمی در تشکیل بافت‌ها و سلامت آنها از جمله ناخن دارند. مواد غذایی مانند روی و منیزیم باعث استحکام ناخن ‌شده و کمبود این دو ماده در بدن باعث شکنندگی ناخن‌ها می‌شود. همچنین در افرادی که دچار کمبود مواد غذایی هستند، لکه‌های سفید رنگی روی صفحه ناخن دیده می‌شود؛ البته وجود این لکه‌ها مستقیما به‌دلیل کمبود ماده خاصی نیست، بلکه به علت ناتوانی و آسیب‌پذیری صفحه ناخن است که با کوچک‌ترین ضربه‌ای، صفحه ناخن دچار لکه سفید می‌شود. در بعضی مشاغل مانند تایپیست‌ها یا افرادی که کارهای فنی انجام می‌دهند، توقع داریم چند ماهی لکه‌های سفید ناخن باقی بماند. تصوری رایج درباره استحکام و وجود لکه‌های سفید ناخن وجود دارد که این لکه‌ها به‌دلیل کمبود کلسیم بدن است؛ در نتیجه برخی اقدام به مصرف کلسیم می‌کنند.

باید گفت کلسیم هیچ نقشی در استحکام و رشد ناخن ندارد. کلسیم برای استحکام استخوان‌های بدن است. بافت ناخن و استخوان از نظر ساختاری دو بافت متفاوت هستند.

 

مشکلات ژنتیک

مشکلات ژنتیک در هر قسمتی از بدن عیوبی ایجاد می‌کند. این موضوع در ناخن نیز صدق می‌کند. مثلا بعضی از کودکان ممکن است کاملا بدون ناخن متولد شوند. گاهی هم بتدریج دچار تغییر شکل ناخن ‌می‌شوند که ناخن از شکل و ظاهر طبیعی‌اش خارج می‌شود. در مجموع این کودکان ناخن‌هایی دارند که همیشه باعث ناراحتی‌شان می‌شود. بیماری‌های ژنتیک ناخن را نمی‌توان درمان کرد، ولی راه‌هایی برای کاهش درد یا تلطیف آنها وجود دارد. ولی درمان ریشه‌ای در کار نیست.

دکتر سیدمسعود داوودی

متخصص بیماری‌های پوست و مو

 

سه شنبه 30/10/1393 - 19:19
پوست و مو
پوست و مو


یک روز پس از رنگ‌آمیزی مجدد میز اتاق دست‌هایتان را می‌شویید. در همین حال متوجه لکه‌هایی روی ناخن‌تان می‌شوید و سعی می‌کنید با مالیدن محکم انگشت روی لکه‌ها آنها را از روی ناخن‌تان پاک کنید؛ اما لکه‌ها از بین نمی‌رود و متوجه می‌شوید که این لکه‌ها رنگ نیست و انگار واقعا قسمتی از روی ناخن شماست که به این رنگ درآمده است.

 

ناخن‌هایتان را به هم‌اتاقی‌تان نشان می‌دهید و او می‌گوید که این لک‌ها مربوط به کمبود کلسیم و شاید روی باشد. این لکه‌ها قطعا نوعی از کمبود تغذیه است. اما تعجب می‌کنید؛ چون همین یک ماه قبل بود که او گفته بود اگر صورت‌تان را با سفیده تخم‌مرغ بشویید مقداری از گودی‌های روی پوست صورت‌تان پر می‌شود و وقتی این موضوع را با متخصص پوست در میان گذاشتید او به شما گفت: هیچ چیزی نمی‌تواند باعث کوچکی سوراخ‌های روی پوست شما شود.

از این‌رو این لکه‌های سفید روی ناخن شما چیست و از کجا آمده است؟ یکی از شایع‌ترین علل ایجاد این نقطه‌های کوچک روی ناخن دست و پا وضعی موسوم به لئوکونیچیاست. اگر چه نام آن زیبا به نظر می‌رسد، اما خود این‌گونه نیست. در حالی‌که بسیاری از مردم تصور می‌کنند این لکه‌ها به دلیل فقدان کلسیم یا روی به وجود آمده است، اما عموما این‌گونه نیست. در واقع این لکه‌ها اغلب اوقات به دلیل یک ترومای خفیف تا متوسط روی ناخن ظاهر می‌شود.

اگر تصور می‌کنید که ضربه یا جراحتی باعث پدید آمدن لکه‌ها نمی‌شود، در نظر داشته باشید که ناخن‌ها بسیار کند رشد می‌کنند و ممکن است که آسیب قبل از پدیدار شدن لکه‌ها اتفاق افتاده باشد. احتمال دیگر این است که لکه‌ها نشانه‌ای از عفونت خفیف یا آلرژی یا یک عارضه جانبی ناشی از استفاده از برخی داروها باشد. منبع آسیب هر چیزی که هست معمولا این لکه‌ها نیاز به هیچ گونه درمانی ندارد و همان‌طور که ناخن‌تان رشد می‌کند، از روی ناخن خارج می‌شود و معمولا برگشت‌پذیر نیست؛ مگر این‌که مجددا آسیبی به ناخن‌تان بزنید. البته مطالب گفته‌شده زمانی صادق است که فقط یک یا چند ناخن آسیب‌دیده باشد. اگر روی تمام ناخن‌های شما لکه‌های سفید یا رگه‌های سفید ظاهر شد، لئوکونیچیا مربوط به وضع جدی‌تری مانند کم‌خونی، بیماری‌های قلبی، سیروز (التهاب حاد کبد)، دیابت یا بیماری کلیوی است. در مجموع بهتر است که به تغییرات و اختلالات ناخن‌هایتان توجه و در صورت نگرانی با پزشک‌تان مشورت کنید.

منبع: Howstuffworks

آتنا حسن‌آبادی

 

سه شنبه 30/10/1393 - 19:19
بیماری ها


نشنیدن صدای محیط و عزیزانمان یکی از عذاب‌آورترین حس‌های دنیاست. شاید تا وقتی براحتی می‌شنویم و مقصود دیگران را درک می‌کنیم، فهمیدن حال ‌و هوای ناشنوایان خیلی دور از تصور و غیرممکن باشد، ولی در دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم بسیاری هستند که حسرت یک بار شنیدن صداهای اطرافشان را دارند. اگر نگاهی به آمارهای جهانی بیندازید، متوجه خواهید شد که روزانه شمار قابل‌توجهی نوزاد ناشنوا متولد می‌شوند.

 

طبق آمارهای ارائه‌شده از موسسه ملی بهداشت در آمریکا، از هر هزار نوزاد متولد شده، بین دو تا سه کودک ناشنوا بوده یا به نوعی نقص در دستگاه شنوایی مبتلا هستند. همچنین در ایران آمارها حاکی از آن است که روزانه بیش از 30 نوزاد کم‌شنوا و ناشنوا متولد می‌شوند. همین مساله اهمیت تشخیص زودهنگام و جلوگیری از بروز این اختلال و درمان‌های موثر را بیش از پیش نشان می‌دهد.

از آنجا‌ که کم‌شنوایی و ناشنوایی در مراحل اولیه خطر جدی تلقی می‌شود و روی فرآیند زبان‌آموزی کودک نیز اثر سوء می‌گذارد، متخصصان توصیه می‌کنند والدین با آگاهی و اقدامات اولیه در ماه‌ها و سال‌های نخست زندگی کودک برای تشخیص این بیماری اقدام کنند. در صورت تشخیص زودهنگام و آغازکردن مراحل درمانی می‌توان از بروز مشکلات شنوایی در نوزادان و کودکان جلوگیری کرد و مانع ‌ایجاد مشکلات زبانی در آنها شد. اما در این میان، شناسایی این نقص در نوزادان و کودکان دشوار است و همین امر مرحله تشخیص را به تاخیر می‌اندازد و به نوعی فرصت طلایی درمان را از بین می‌برد. بسیاری از این نقص‌ها تا دو سالگی پنهان می‌ماند که در نهایت باعث تاخیر در زبان‌آموزی کودکان می‌شود.

 

عوامل ناشنوایی در کودکان را بشناسید

معمولا دلایل مختلفی ناشنوایی را در نوزادان و کودکان ایجاد می‌کند که از آن میان می‌توان به این موارد اشاره کرد:

التهاب گوش میانی: عفونت گوش میانی اغلب به‌دلیل رشد نیافتن شیپور استاش در کودکان رخ می‌دهد. شیپور استاش، گوش میانی را به بینی وصل می‌کند. مایعات در پشت پرده گوش تشکیل می‌شود و عفونت این ناحیه را به‌دنبال دارد. حتی در صورت نبود درد یا عفونت، باقیماندن موقتی این مایعات روی شنوایی اثر منفی می‌گذارد و چنانچه تجمع مایعات پشت پرده گوش در درازمدت باقی بماند، به ناشنوایی دائم منجر می‌شود.

مشکلات حین تولد: برخی کودکان، مادرزادی با نقص در دستگاه شنوایی متولد می‌شوند. بیش از نیمی از مشکلات شنوایی در زمان تولد علت ژنتیکی دارد و بقیه مشکلات به دلیل مراقبت‌های نامناسب حین بارداری و قبل از تولد رخ می‌دهد. ابتلای زنان باردار به بیماری‌هایی چون دیابت و مسمومیت ممکن است خطر بروز ناشنوایی و کم‌شنوایی و دیگر مشکلات شنوایی را افزایش دهد. تولد زودرس نیز احتمال مشکلات شنوایی را بالا می‌برد.

بیماری یا آسیب وارده: بسیاری از بیماری‌ها چون مننژیت، التهاب مغزی، سرخجه و آنفلوآنزا خطر بروز مشکلات شنوایی را افزایش می‌دهد. آسیب‌های وارده به ناحیه سر، سر و صدای بسیار بلند و داروهای خاص آسیب‌های شنوایی را به دنبال دارد.

 

نشانه‌هایی که باید جدی بگیرید

والدین نخستین کسانی هستند که می‌توانند ناشنوایی، کم‌شنوایی یا هرگونه مشکل شنوایی را در نوزاد یا کودک خود تشخیص دهند. علائم مشکلات شنوایی در کودکان عبارتند از:

کودک معمولا به صداهای بلند واکنش نشان نمی‌دهد.

کودک به صدای شما واکنش نشان نمی‌دهد.

کودکانی که از التهاب گوش میانی رنج می‌برند:

مدام گوش خود را می‌کشند یا پاک می‌کنند.

بی‌دلیل تندخو می‌شوند.

انرژی کمی دارند و توجه کافی ندارند.

متوجه مسیرهای درست نمی‌شوند.

مدام به دنبال زیاد کردن صدای تلویزیون و رادیو هستند.

از تب و درد گوش رنج می‌برند.

در صورت مشاهده هر یک از این علائم، والدین باید گوش به زنگ شوند و در اسرع‌وقت به پزشک مراجعه کنند تا درمان‌های لازم برای کودک انجام شود. ‌ در واقع، این تنها بخشی از علائم است که والدین باید به آن توجه داشته باشند؛ ولی در کنار آن، بر حسب سن ‌و سالی که کودک دارد، می‌توان نشانه‌هایی یافت که ممکن است به والدین در تشخیص زودهنگام مشکلات شنوایی در کودکان و نوزادان کمک کند.

در نوزادان سه ماهه، کودک باید بتواند به صحبت‌های شما واکنش نشان دهد و سر خود را بچرخاند یا بخندد. صداهای بلند، نوزاد را از خواب بیدار می‌کند. پاسخگو نبودن و واکنش نشان ندادن به‌صداهای اطراف از علائم هشداردهنده و در هر‌سنی نشانه نقص در دستگاه شنوایی است. تا شش ماهگی، کودک معمولا از بازی با اسباب‌بازی‌های پرسروصدا لذت می‌برد و تلاش می‌کند صدای آنها را تقلید کند. از سوی دیگر نسبت به صداهای اطراف و لحن صداهای مختلف واکنش نشان می‌دهد.

بیشتر کودکان بین سنین شش تا ده ماه نسبت به صدا زدن نامشان و نیز صداهایی مانند زنگ ‌زدن تلفن واکنش نشان می‌دهند و به صورت نامفهوم آن را ادا می‌کنند و نخستین کلمات را به زبان می‌آورند. کندی در فرآیند رشد زبانی و بویژه تاخیر در ادای نامفهوم کلمات، شاخص‌های اولیه مهمی برای وجود احتمالی نقص در دستگاه شنوایی است. در عوض، کودکانی که مشکل شنوایی دارند با صدای بلند جیغ می‌زنند. ‌کودکان در پانزده تا هجده ماهگی دستورالعمل‌های ساده را انجام می‌دهند و جملات پایه و کلی را ادا می‌کنند. آنها در این سن تا حدود 20 کلمه ادا کرده و از آنها استفاده می‌کنند. تا دو سالگی، می‌توانند به پرسش‌های بله و خیر پاسخ دهند و عبارت‌های ساده‌ای چون «توی لیوان» یا «روی میز» را بیان کنند. واکنش نشان ندادن کودکان در این گروه‌های سنی به نشانه‌های بیان‌ شده، زنگ هشداری برای والدین است تا با مراجعه به پزشک، بیماری احتمالی کودک خود را تشخیص دهند. به‌طور قطع، با تشخیص زودهنگام چنین اختلالاتی، مشکلات شنوایی در کودکان راحت‌تر برطرف می‌شود و آنها سریع‌تر می‌توانند به زندگی عادی خود برگردند.

درمان کودکان ناشنوا و کم‌شنوا

معمولا درمان کودکان ناشنوا، کم‌شنوا و مبتلا به مشکلات دستگاه شنوایی به دلایل بروز و میزان افت شنوایی بستگی دارد. ولی در این میان در درمان التهاب گوش میانی از روش‌های رایجی استفاده می‌شود که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

از آنجایی که التهاب گوش میانی در برخی بیماران به خودی خود بهبود می‌یابد، اولین راه درمان کودکان مبتلا این است که تنها تغییرات کوچک احتمالی را تحت نظر داشته باشید. علاوه بر این، متخصصان ممکن است در کنار مراقبت‌های لازم، با تجویز آنتی‌بیوتیک‌ها و دیگر داروها اقدام به درمان کنند. ولی اگر مشکل ادامه داشته باشد و روی میزان شنوایی فرد تاثیر بگذارد، پزشک روش لوله‌گذاری در گوش را توصیه می‌کند. این کار به کشیده ‌شدن مایعات جمع ‌شده پشت گوش کمک کرده و از عفونت گوش جلوگیری می‌کند. این روش درمانی، نوعی جراحی سرپایی به شمار می‌رود که در شرایط بیهوشی عمومی انجام می‌شود.

وسایل کمک‌شنوایی مانند سمعک در کودکان بالای یک‌سال قابل استفاده است تا بتوانند با وضوح بالا صداها را بشنوند. از سوی دیگر، بسیاری از کودکان و افراد بالغ برای درمان مشکلات شنوایی تحت عمل پیوند حلزونی گوش یا وسایل الکترونیک قرار می‌گیرند که به بهبود شنوایی در بیماران کمک می‌کند.

این روش معمولا برای کودکان مبتلا به مشکلات جدی شنوایی و زمانی که وسایل کمک‌شنوایی موثر نباشد، استفاده می‌شود؛ ولی به‌طور کلی با توجه به تمام راهکارهایی که برای درمان و بهبود کودکان مبتلا به مشکلات شنوایی انجام می‌شود، شماری از آنها همچنان با این مساله دست به گریبان‌اند. در این میان اهمیت حضور والدین را در کنار کودکان مبتلا نباید نادیده گرفت و پدر و مادر باید به بهترین شکل به آنها در ادامه زندگی کمک کنند.

والدین این قبیل کودکان ابتدا باید اطلاعات و آگاهی خود را درباره بیماری کودک خود، با مطالعه کتاب‌های مختلف، مشاوره با متخصصان گوش و حلق و بینی و مراجعه به سایت‌های مختلف مرتبط، بالا ببرند تا بهتر بتوانند به آنها کمک کنند.

بعضی از کودکان مبتلا به بیماری‌های دستگاه شنوایی به خاطر شرایطی که دارند، معمولا از جمع گریزان‌اند و خود را از اجتماع کنار می‌کشند و سعی می‌کنند کمتر در مکان‌های شلوغ ظاهر شوند. ولی شرکت‌ دادن کودکان مبتلا به مشکلات شنوایی در گروه‌های هم‌سن‌و‌سال با مشکلات مشابه علاوه بر بالا‌ بردن امید به زندگی در آنها، اطلاعات آنها را در زمینه این بیماری بالاتر می‌برد و حس ارتباط جمعی آنها افزایش می‌یابد و راحت‌تر می‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند.

راهکارهای درمانی و بهبود شرایط آنها، تا حد قابل‌توجهی حس تنهایی را در این قبیل کودکان از بین می‌برد. در این میان، همراهی و همکاری والدین با آنها بسیار موثر است.

منبع: WebMD

‌ ندا اظهری

 

سه شنبه 30/10/1393 - 19:19
موفقیت و مدیریت
9 پیشنهاد برای افزایش قدرت حافظه


‌روزی چند‌ مرتبه عینک یا کلیدهایتان را گم می‌کنید؟ آیا اسم همکاران یا همکلاسی‌های خود را فراموش می‌کنید؟ وقتی می‌خواهید از فلان هنرپیشه یا فلان فیلم صحبت کنید چطور؟ آیا در یادآوری اسامی دچار مشکل می‌شوید؟ برایتان پیش آمده وارد اتاقی بشوید و فراموش کنید برای انجام چه کاری آمده‌اید؟ اگر جواب‌تان مثبت است نگران نباشید؛ برای همه ما پیش می‌آید که حافظه‌مان دچار مشکل شود. اما می‌توانید بسادگی و با انجام این پیشنهادها، روی حافظه‌تان کار کنید و فراموشی را کنار بگذارید.

 

مغزتان را آکبند نگه ندارید

هرچند هیچ نوع فعالیت ذهنی معجزه‌گری برای تقویت حافظه وجود ندارد، لازم است مرتب روی حافظه‌تان کار کنید و فعالیت‌های ذهنی انجام دهید. هر مساله‌ای که حل می‌کنید، باعث جرقه‌ای بین نرون‌ها می‌شود و اتصال آنها را به همدیگر بیشتر می‌کند و در نتیجه حافظه‌تان تقویت می‌شود. هرگز آموختن را متوقف نکنید. به عقیده محققان هرچه سطح آموختنی‌ها بالاتر باشد مغز ورزیده‌تر می‌شود و احتمال از دست‌ دادن حافظه کمتر می‌شود. از هیچ فعالیتی چشم‌پوشی نکنید؛ از گلکاری در باغچه منزل‌تان و مسافرت که باعث یادگیری چیزهای جدید می‌شود تا خواندن روزنامه، گوش‌ دادن به رادیو یا انجام بازی‌های فکری که حافظه را قوی می‌کند. افزایش روابط اجتماعی، جستجو در اینترنت و حتی خوش‌بینی حافظه‌تان را از گزند فراموشی نجات می‌دهد. پس تا می‌توانید مغزتان را ورزیده‌تر کنید.

 

نیاز به راهبردهای شناختی آگاهانه دارید

فقط در سنین کودکی می‌شود خودکار مطالب را حفظ کرد. در بزرگسالی لازم است که در خصوص هر مساله‌ای فکر و تمرکز کنید تا به‌خاطر سپرده شود. باید بدانید که از سی سالگی ذهن پر از اطلاعات گوناگون می‌شود که نیاز به سازماندهی و نظم و ترتیب دارند. نمی‌توانید بدون طبقه‌بندی و سازماندهی اطلاعات با کمک راهبردهای شناختی، آنها را در ذهن‌تان ثبت و ضبط کنید. راهبردهای شناختی، روش‌هایی هستند که برای یادگیری به آنها نیاز دارید؛ یعنی تکرار و مرور ذهنی و بسط و گسترش معنایی و سازماندهی اطلاعات دریافتی. برای نمونه، برای از بر کردن یک متن می‌توانید هر پاراگراف آن را با تصورکردن محتوای آن در یکی از اتاق‌های منزل حفظ کنید.

برای حفظ‌کردن شماره تلفن، اعداد را دو به دو به خاطر بسپارید. برای یادآوری یک داستان و... چندین‌بار صحنه‌های آن را در خیال‌تان مجسم کنید. با این سازماندهی‌های آگاهانه امکان فراموش‌کردن مطالب را کاهش خواهید داد.

 

به مواد غذایی مناسب اعتماد کنید

بخوبی غذا بخورید و آب بدن‌تان را تامین کنید. چون مغز به تنهایی حدود 20 درصد انرژی بدن را مصرف می‌کند. سلول‌های خاکستری ما روزانه به نیم لیتر آب و کربوهیدرات‌های پیچیده مانند نان سبوس‌دار، برنج و پاستاها نیاز دارند. محصولات غذایی تازه و سرشار از اسیدآمینه‌ها و ویتامین‌ها را در اولویت قرار دهید. ویتامین B12 (جگر، ماهی، محصولات لبنی، سبزیجات) تاثیر مستقیمی روی حافظه دارد. میوه و سبزیجات را دریابید. آنتی‌اکسیدان‌های موجود در این مواد غذایی و همچنین روغن‌های اشباع‌نشده موجود در ماهی‌ها و روغن کلزا و... باعث تقویت جداره نرون‌ها (سلول‌های مغزی) می‌شوند.

به خواب‌تان اهمیت بدهید

خواب باکیفیت برای عملکرد خوب حافظه لازم و ضروری است. حواستان باشد که کمبود خواب باعث بروز اختلالاتی در حافظه خواهد شد. زیرا مغز ما در طول شب نیز کار می‌کند. در طول خواب پارادوکسال، حافظه رویه‌ای (حافظه‌ای که برای مثال طرز دوچرخه‌سواری را یادمان می‌آورد) تقویت می‌شود. در طول مرحله خواب آرام، خاطرات شخصی دوباره فعال و احیا می‌شوند. اگر یکی از این مراحل به هم بریزد، مغز توانایی خود را برای تثبیت اطلاعات ذخیره‌شده در طول روز نخواهد داشت.

 

از اینها بپرهیزید

برخی از ترکیبات به مغز آسیب می‌زنند و حافظه را تحلیل می‌دهند. نیکوتین موجود در سیگار باعث مسدود کردن فعالیت برخی از گیرنده‌های مغزی می‌شود. علاوه بر اینها برخی از داروها مانند داروهای آرام‌بخش، بتابلوکان‌ها، داروهای ضدتشنج، داروهای ضددیابت، داروهای بنزودیازپین، داروهای ضدافسردگی و... نیز باعث بروز اختلالاتی در حافظه می‌شوند. توجه داشته باشید که نوشیدنی‌های محرکی مانند قهوه یا چای نیز ممکن است باعث کاهش قدرت تمرکز شوند.

 

همیشه پای حافظه در میان نیست

نمی‌توان فراموشی‌های روزمره را صرفا به پای حافظه نوشت. باید شرایط دیگر را نیز در‌ نظر داشت. فقط زمانی می‌توانید اطلاعاتی را بدرستی ثبت و ضبط کنید که در شرایط خوب و مناسب دریافت‌شان کرده باشید. داشتن حافظه خوب قبل از این‌که ذخیره‌سازی اطلاعات برای به یادآوری آنها در آینده باشد، توانمندی ما در رمزگذاری درست تمام اطلاعات آن است. برای مثال، اگر چشم‌هایتان ضعیف است برای به‌خاطرسپاری تمام جزئیات فیلم حتما باید عینک بزنید؛ وگرنه قادر به دریافت تمام جزئیات نخواهید بود.‌ اگر قدرت شنوایی‌تان ضعیف باشد یا در محیطی شلوغ و پرسروصدا باشید، نمی‌توانید براحتی اسامی اطرافیان خود را حفظ کنید و به‌خاطر بیاورید. در نتیجه برای داشتن حافظه‌ای قوی‌تر لازم است شرایط مناسبی برای به‌خاطرسپاری اطلاعات فراهم باشد.

 

امان از استرس و افسردگی

خستگی، استرس، وظایف و کارهای سخت یا افسردگی باعث بروز اختلالاتی در روند یادگیری می‌شود. اولا به خاطر این که برای به‌خاطر آوردن بموقع اطلاعات قبل از هر چیز باید گیرنده‌ خوبی باشیم که معمولا در صورت خستگی یا مشغله ذهنی بالا و افسردگی و... این امکان وجود ندارد. ثانیا به این دلیل که استرس و عصبانیت باعث افزایش ترشح هورمون کورتیزول می‌شود که تاثیر منفی روی هیپوکامپ دارد. هیپوکامپ قسمتی از مغز و مرکز یادگیری است که در روند حافظه طولانی‌مدت نقش اساسی دارد.

در واقع بعد از گذشت زمان، خاطرات و وقایع در هیپوکامپ رمزگشایی می‌شوند. ترشح بیش از اندازه هورمون کورتیزول به این بخش از مغز آسیب می‌زند. در نهایت این که احساسات منفی، نگرانی و مشغله‌های ذهنی، یادآوری اطلاعات ذخیره‌شده را با مشکل روبه‌رو می‌کنند.

 

از زندگی لذت ببرید

بعد از بیست سالگی در هر ده سال، حدود 6 درصد گیرنده‌های دوپامین را از دست می‌دهیم. یعنی با افزایش سن، مغز و خصوصا سیناپس‌های آن (اتصالات بین نرون‌ها) به مرور حساسیت خود را به هورمون‌ها از دست می‌دهند و در عین حال به احساس لذت و تمرکز وابسته می‌مانند. به همین دلیل نیز حافظه کوتاه‌مدت فراموش‌کار و آسیب‌پذیر می‌شود. در نتیجه لازم است که احساس لذت از زندگی را افزایش دهید. فیلم‌های کمدی ببینید، بخندید، کتاب‌های خنده‌دار بخوانید و خلاصه از هر فرصتی برای خندیدن، شادبودن و لذت‌بردن از زندگی استفاده کنید.

 

مکمل: بی‌فایده یا معجزه‌گر؟

هیچ قرص معجزه‌گری برای تقویت حافظه وجود ندارد. هیچ مکمل غذایی‌ای نمی‌تواند جایگزین تغذیه سالم و متنوع شود. هر نوع قرص یا مکملی باید تحت نظر پزشک مصرف شود. با این‌حال بهتر است بدانید که ویتامین‌های گروه B برای تقویت حافظه موثر عمل می‌کنند. این ویتامین‌ها باعث کاهش سطح هوموسیستئین یا همان ترکیبات سمی تخریب‌کننده حافظه می‌شوند. ویتامین E نیز برای داشتن حافظه‌ای قوی‌تر موثر است.‌ آنتی‌اکسیدان‌ها روند تخریب نرون‌ها را به تاخیر می‌اندازند. بهتر است این مواد مغذی را از طریق تغذیه مناسب دریافت کنید. در صورت کمبود می‌توانید با مشورت با پزشک از این مکمل‌ها استفاده کنید.

منبع: santé medcine

‌ فاطمه مهدی‌پور

 

سه شنبه 30/10/1393 - 19:19
خواص خوراکی ها


آویشن را گیاهی می‌دانند که علاوه بر طب در آشپزی نیز کاربرد دارد. این گیاه دارای ویژگی‌های منحصربه‌فردی است که در مواقع سرماخوردگی و گلودرد به کمک بیماران می‌آید.

 

درمان گلودرد

وقتی گلودرد شدید همراه تب نیست، آویشن به لطف ویژگی‌های ملایم‌کننده خود می‌تواند باعث کاهش درد و ناراحتی شود.

شیوه استفاده

* شست‌وشوی دهان یا غرغره با استفاده از آویشن یا دم‌کرده آن در بهبود درد گلو موثر است.

‌ یک تا دو گرم گل و برگ خشک آویشن را در یک فنجان آب جوش قرار دهید، سپس آن را بنوشید؛ دو تا سه بار استفاده از این دمنوش، کاهش شدت گلودرد را با خود به همراه دارد.

استفاده از آویشن با این شیوه‌ها به غیر از درمان گلودرد اثرات مثبت دیگری هم دارد و آن خوشبو شدن دهان تا چند ساعت پس از مصرف است.

تسکین سرفه

بی‌شک هر یک از ما تجربه سرفه‌های مکرر را داریم، سرفه‌هایی که ممکن است آزاردهنده باشد و خواب شبانه را بشدت مختل کند، اما آویشن برای تسکین سرفه‌های موقت و کم مفید است.

شیوه استفاده

* برای درمان گلودرد می‌توان از دمنوش‌ها و ترکیباتی (شربت‌ها، قرص‌های جویدنی و... ) که با استفاده از آویشن تهیه شده‌ است، بهره برد.

برای رفع انسداد مجاری تنفسی می‌شود از اسانس‌های تهیه ‌شده از آویشن از ولگاریس آویشن تاتیمول، استفاده کرد.

این اسانس‌ها حاوی فلاونوئید و تیمول است که ویژگی‌های ضدانقباضی و ضدعفونی نیز دارد.

برای این مورد آویشن را به شکل دمنوش بیاشامید یا بخار آن را استنشاق کنید.

آویشن علاوه بر مواردی که ذکر شد، در زمینه‌های دیگر نیز مفید است، از جمله:

پوست

آویشن برای از بین بردن انوع آفت (به شکل دمنوش، دهانشویه یا غرغره که بهتر است دو بار در روز انجام شود) اثربخش است. همچنین اسانس آویشن در موارد کوفتگی، روی پوست قابل استفاده است.

دستگاه گوارش

آویشن گوارش را تسهیل می‌کند و از نفخ می‌کاهد؛ به این منظور آویشن را به شکل دمنوش برای دستگاه گوارش استفاده کنید، نوشیدن یک تا دو فنجان دمنوش آویشن در روز برای این منظور کفایت می‌کند.

درد قاعدگی

نوشیدن د‌منوش آویشن دردهای ناشی از قاعدگی را نیز کاهش می‌دهد.

و در پایان

آویشن بدن را تقویت می‌کند تا آمادگی مبارزه با سرمای زمستان را داشته باشد. دم‌کرده آویشن یا استعمال خارجی اسانس آن خلق و خو را نیز بهبود می‌بخشد.

عوارض جانبی مصرف آویشن

استفاده از آویشن به هر شکلی برای زنان باردار و مادرانی که نوزادان خود را شیر می‌دهند، ممنوع است.‌بهتر است کودکان زیر چهار سال نیز بدون تجویز یا اطلاع پزشک از این گیاه استفاده نکنند.

انواع مختلفی از اسانس‌های آویشن در بازار موجود است که برخی از آنها قوی‌تر از بقیه است؛ بنابراین باید از استعمال مستقیم آنها روی پوست خودداری کرد.‌ و توصیه پایانی این‌که برای استعمال خارجی آویشن از پزشک معالج‌تان مشورت بگیرید و در صورت صلاحدید او، از خواص این گیاه دارویی بهره‌مند شوید.

منبع: ای‌سانته

مترجم: ندا فراهانی

 

سه شنبه 2/10/1393 - 20:18
موبایل

1 ـ زبان و سبک نوشتن پیامک مهم است، مثلا اگر برای کسی پیامک انگلیسی می‌فرستید قبلا اطمینان حاصل کنید که وی می‌تواند معنی کلمات شما را کامل درک کند. در غیر این صورت، این نوع ارسال پیام بی‌احترامی محسوب می‌شود.

 

2 ـ هرگز پیامک‌های سریالی ارسال نکنید. زمانی که یک پیامک ارسال می‌کنید موظف هستید منتظر بمانید تا طرف مقابل پاسخ دهد. اگر پاسخی دریافت نکرده‌اید به معنی این است که طرف مقابل درگیر یک کار با اولویت بیشتر است.

3 ـ بعضی وقت‌ها که پیامک شما دریافت نمی‌شود،‌ لطفا به دنبالش پیامک‌های بعدی را ارسال نکنید. پیامک‌ها صف فیزیکی ندارند که با فشار دادن از این سمت، زودتر از آن سمت لوله بیرون بیایند!

4 ـ ارسال پیامک مانند ارسال ایمیل است. فرستادن آن با شماست و اختیار جواب دادن با طرف مقابل. این تاخیر ممکن است یک دقیقه، یک ساعت یا یک روز یا... طول بکشد. برای پیگیری پیامک خود، زنگ نزنید. یا اگر کاری هست که در نهایت باید با تلفن پیگیری شود،‌ این تعامل را با پیامک آغاز نکنید.

5 ـ ازجمله تشریفات متعارف در بسیاری از فرهنگ‌های جهان این است که قبل از تماس تلفنی برای طرف مقابل پیامکی می‌فرستند تا مطمئن شوند که وی فرصت پاسخگویی تلفنی را دارد. در ارتباطاتی که موقعیت طرف مقابل از شما بالاتر است، این رفتار می‌تواند نشانه‌ای از ادب باشد.

6 ـ همیشه به کوتاه کردن طول پیامک فکر کنید. «من دلم برایت تنگ شده» دو واژه اضافی دارد: «من» و «برایت» . «دلم تنگ شده» دوستانه‌تر و صمیمی‌تر است.

7 ـ گزارش دریافت صرفا به این معناست که پیامک شما به موبایل دوستتان رسیده است، اما معلوم نیست که این پیامک خوانده شده یا نه. بنابراین اگر پیامک برای شما مهم است و می‌خواهید زمان یا مبلغ یا مکان ملاقات یا مطلب مهمی را هماهنگ کنید، در پایان پیامک از طرف مقابل بخواهید که خوانده شدن پیام را به شما گزارش دهد.

8 ـ اگر کسی به شما پیامک زد، لطفا بلافاصله به او زنگ نزنید. ارسال پیامک به این معناست که او در این لحظه به هر دلیل نمی‌تواند با شما صحبت کند. همیشه پیامک را با پیامک پاسخ دهید و اگر لازم به تماس بود حتما ابتدا با پیامک اجازه بگیرید.

9 ـ همه موبایل خود را شب‌ها خاموش نمی‌کنند. خیلی‌ها به دلیل مشکلات کاری مجبورند موبایل خود را روشن نگه دارند، اما این به آن معنی نیست که هر ساعتی از شبانه‌روز می‌توانید به طرف مقابل پیامک دهید.

10 ـ اگر کسی هر پیامک شما را دو روز بعد جواب می‌دهد،‌ لطفا پیامک‌های او را چند ثانیه پس از دریافت پاسخ ندهید. برای موقعیت‌تان خوب نیست.

محمدرضا شعبانعلی

 

سه شنبه 2/10/1393 - 20:18
آموزش و تحقيقات

1. روزی با یکی از مشتریانم که ایرانی موفقی است و شرکت بزرگی در زمینه معاملات املاک دارد نشسته بودیم که منشی‌اش آمد و گفت: «می‌بخشین خانوم! برادرِ شوهرتون پای خط هستن وصل کنم؟» مشتری ما، که فعلا سوزان صدایش می‌کنیم، با لبخندی گفت: «البته. وصلش کن!»

 

از من عذرخواهی کرد و گوشی تلفن را برداشت. من هم به نشانه احترام از اتاق بیرون رفتم تا براحتی بتواند صحبت کند. وقتی برگشتم سوزان داشت تلفن را قطع می‌کرد: «بله بله حتما. بگو به من تلفن کنه.»

بعد از پایان تماسش برایم توضیح داد که برادر شوهرش پسرعمه جوانی دارد که الان در یک پمپ بنزین مشغول به کار است اما خیلی دوست دارد در معاملات املاک و مستغلات کاری برای خودش دست و پا کند. سوزان توضیح داد که موافقت کرده پسر جوان جویای کار با او تماس بگیرد تا ببیند چه کاری برایش می‌شود کرد. مشخص بود سوزان که خودش در این کسب و کار سری توی سرها داشت و بزرگ‌ترین معاملات را انجام می‌داد، از این‌که می‌توانست به یک جوان هموطن جویای کارکمک کند خوشحال بود. ما تازه سر صحبت خودمان برگشته بودیم که منشی دوباره وارد شد و گفت: خانوم! یه آقایی به نام فلان و بهمان روی خطه که میگه پسرِ عمه برادرِ شوهرتونه و قرار داشته که با شما تماس بگیره.

 

2. مشتری ما کمی خودش را عقب کشید. من متوجه تغییر حالت مختصر او شدم. از حالت صورتش می‌شد حدس زد که دارد به خودش می‌گوید: ببین این برادرشوهر دلواپس ما یه ثانیه هم وقت رو تلف نکردااا...

لحظه‌ای چشم‌هایمان درهم تلاقی کرد و در آنی برای هر دویمان روشن بود که چه اتفاقی افتاده بود. برادرشوهر عزیز در چشم به هم زدنی به پسرعمه جان زنگ زده تا خبرهای خوش را بدهد و بگوید که توانسته از سوزان برایش وقتی بگیرد. آنگاه پسرعمه جان هم تلفن را برداشته و بدون اتلاف وقت شماره سوزان را گرفته و بدون این‌که به مفهوم کارهای خود واقف باشد، کاری کرد تا در ذهن سوزان این وقت مصاحبه مهم‌ترین اتفاق زندگی پسرعمه قلمداد شود که اینقدر برایش عجله دارد. حالا شاید هم اصلا این‌طور نبوده باشد. به هر حال پسرعمه جان نسبت به عرف و قاعده رفتار با افراد مهم و درخواست کمک از آنها بی‌توجه بود. قانون نانوشته ای که همه حتی سوزان از آن پیروی می‌کنند: وقتی کسی پذیرفته لطفی برای شما انجام دهد هرگز سریع نپرید وسط. به همین سادگی.

همیشه اجازه بدهید اول قدری از شیرینی پذیرش آن لطف بگذرد بعد وی را وادار کنید لطف وعده داده شده را نسبت به شما ادا کند. زود قول مساعد کسی را خرج کردن شاید بهترین کار نباشد. به یاد داشته باشید احساس قلبی کسی که لطفی به شما می‌کند بر کیفیت کمکی که دریافت می‌کنید اثر مستقیم دارد. زمان‌بندی موضوع مهمی است که هم برادرشوهر و هم پسرعمه جان از آن غفلت کردند.

برادر شوهر برای این‌که مطمئن شود پسرعمه‌اش سریع با زن داداش پولدار و موفقش تماس نمی گیرد و چهره او را نزد زن داداش مخدوش نمی‌کند باید قبل از گفتن خبرهای خوش به او حداقل یک روز صبر می‌کرد. همین‌طور، پسرعمه هم باید حتما از او می‌پرسید که به نظر او چه زمانی برای تماس با سوزان مناسب‌ترین موقع محسوب می‌شود.

بله؟ برخی از خوانندگان اشاره می‌کنند که برعکس، گاهی یک تماس سریع خیلی هم چاره‌ساز است. اما اگر آنها هم به حافظه و تجربیات خود رجوع کنند موافقت خواهند کرد که تماس آنی اگرچه خوب است ولی نه وقتی پای درخواست کمک از فرد دیگری در میان است.

بله؟؟ خوانندگان می‌فرمایند سوزان خیلی خودش را و این قضیه را جدی گرفته و قضاوت عجولانه‌ای انجام داده. و اضافه می‌کنند گیرم که هنوز شیرینی قبول کمک به پسربچه زیر زبانش نرفته باشد و از این حرف‌ها. اما چرا از یاد ببریم که از نظر علم ارتباطات قضیه پیچیده‌تر و عمیق‌تر از این حرف‌هاست. ذهن ناخودآگاه مشتری ما ممکن است به صرافت بیفتد که: اگر این جوان نمی‌تواند ظرافت زمان‌بندی را هنگام درخواست برای شغل خودش درک کند چطور می‌تواند از پس ظرافت‌های مذاکره‌های مربوط به خرید و فروش املاک برآید؟ برای از دست دادن یک مشتری یا یک صاحب ملک، یک تماس تلفنی از طرف یک کارمند دلواپس وقت ناشناس کافی است. هزاران دلار حق کمیسیون آن معامله را باید بوسید و با آن وداع کرد.

 

3. اگر شما هم به دنبال کار می‌گردید و قرار است از فرد سرشناسی درخواست کمک کنید حواستان باشد آنها که سری توی سرها دارند قدرت ذهنی ویژه‌ای دارند که می‌توانند فقط با نگاهی آینده شما را بخوانند.

اگر در مهارت‌های ارتباطی شما کوچک‌ترین شکستگی یا شکافی وجود داشته باشد از دید آنها مخفی نمی‌ماند و برعکس خیلی سریع براساس آن نسبت به میزان موفقیت شما در زندگی قضاوت خواهند کرد.

مصطفی پورمهدی‌

پژوهشگر و مشاور کسب و کار

 

سه شنبه 2/10/1393 - 20:17
سلامت و بهداشت جامعه

پروتئین‌ها نوعی از مواد مغذی هستند که مصرف آنها در رژیم روزانه از اهمیت بالایی برخوردار است و در ساخت برخی هورمون‌ها، آنزیم‌ها و آنتی‌بادی‌ها مفیدند. بخش اعظم پروتئین‌ها در منابع گیاهی و حیوانی مختلف از جمله گوشت قرمز، گوشت سفید، غذاهای دریایی، لوبیا و نخود، تخم‌مرغ، فرآورده‌های فرآوری‌شده سویا و دانه‌های خوراکی یافت می‌شود.

 

محققان توصیه می‌کنند افراد با مصرف هفته‌ای 227 گرم غذاهای دریایی و دیگر مواد حاوی پروتئین، مقدار نیاز هفتگی خود را به این مواد مغذی تأمین کنند. این مقدار نیاز، با توجه به سن و نیاز بدن به کالری، متفاوت است؛ مثلا در کودکان این میزان کاهش می‌یابد.

مصرف پروتئین‌ها به‌عنوان یکی از مواد مغذی ضروری، به بدن در انجام عملکردهای مهم کمک می‌کند. از جمله می‌توان به ساخت و ترمیم ماهیچه‌ها، استخوان‌ها و اندام‌ها، تنظیم هورمون‌ها و حفظ عملکردهای دستگاه ایمنی اشاره کرد. اما، زیاده‌روی در مصرف پروتئین‌ها نه تنها کمکی به سلامت افراد نمی‌کند، بلکه مشکلاتی را نیز درپی خواهد داشت. مقدار پروتئینی که هر فرد به طور روزانه مجاز به مصرف آن است، به عواملی چون سن، جنس، وزن و میزان فعالیت بدنی بستگی دارد. متخصصان می‌گویند زنان به طور متوسط روزانه به 46 گرم پروتئین نیاز دارند و این مقدار در مردان بالغ به روزانه 56 گرم می‌رسد. از سوی دیگر، اگر وزن بالاتر یا فعالیت بدنی بیشتری دارید برای سالم‌ماندن به مقدار پروتئین روزانه بالاتری نیاز دارید. ورزشکاران برای پرورش عضلات روزانه به 6 /0 تا 9 /0 گرم پروتئین احتیاج دارند.

در ایران، مصرف بیش از حد پروتئین اغلب در میان ورزشکارانی دیده می‌شود که در رشته بدنسازی فعالیت می‌کنند و قصد ساخت عضله دارند. طبق آمارهای ارائه ‌شده، نسبت به میانگین جهانی، مقدار پروتئین بیشتری به این گروه از افراد توصیه می‌شود که متاسفانه ممکن است در درازمدت گاه عوارض جبران‌ناپذیری به‌دنبال داشته باشد. این خطر تا حدی جدی است که پزشکان معتقدند زمانی که مصرف پروتئین به بیش از سه برابر حد معمول برسد، رشد تومورهای سرطانی تا حد قابل‌توجهی افزایش می‌یابد؛ ‌طوری که بررسی‌ها نشان می‌دهد مصرف زیاد گوشت قرمز و سوسیس و کالباس احتمال بروز سرطان پروستات و روده بزرگ را بالا می‌برد. از سوی دیگر، استفاده از منابع گیاهی این خطر را کاهش می‌دهد.

 

پروتئین اضافه ممنوع

همیشه بر این باوریم که هر چیزی اندازه‌ای دارد. مصرف بیش از حد پروتئین در رژیم روزانه، کالری اضافه‌ای وارد بدن می‌کند که به مرور زمان باعث اضافه‌وزن و چاقی می‌شود. کشورهای غربی سال‌هاست با این پدیده دست به گریبانند و با توجه به مصرف غذاهای چرب، پرکالری و سرشار از پروتئین هر روز آمار چاقی در آنها بالاتر می‌رود. متاسفانه در سال‌های اخیر نیز شاهد رشد روزافزون این پدیده در ایران هستیم.

آمریکایی‌ها جزو اولین کشورهای دنیا در زمینه مصرف پروتئین هستند؛ طوری که دو برابر نیاز روزانه به پروتئین، از این ماده استفاده می‌کنند. آمارها نشان می‌دهد حدود 70 درصد آمریکایی‌های بالغ دچار اضافه‌وزن هستند.

کمبود مواد مغذی

به‌طور کلی، تمرکز روی مصرف طولانی‌مدت برخی مواد مغذی مانند پروتئین‌ها باعث کمبود دیگر مواد مغذی در بدن می‌شود. مصرف بیش از حد پروتئین‌های حیوانی مانند گوشت قرمز باعث کمبود پروتئین‌ها و فیبرهای گیاهی می‌شود که در نهایت مشکلات گوارشی، یبوست، اسهال یا گاز شدید معده و دیورتیکول (التهاب روده) را به‌دنبال دارد.

از سوی دیگر، پروتئین وقتی به مقدار زیاد مصرف می‌شود، کم‌آبی بدن را به‌دنبال دارد. به ازای هر صد گرم پروتئینی که می‌خورید باید دو لیتر آب بنوشید.

 

عوارض جانبی

رژیم غذایی سرشار از پروتئین که روزانه بالاتر از200 گرم پروتئین را شامل می‌شود، خطرات فراوانی دارد؛ خطراتی مانند بالا رفتن میزان اسیدآمینه‌ها، بالارفتن آمونیاک، تهوع ناشی از انسولین بالا و حتی مرگ زودرس. برخی عوارض جانبی منفی شامل بالارفتن میزان اسیدآمینه‌ها و بالارفتن آمونیاک پس از صرف 40 میلی‌گرم پروتئین رخ می‌دهد که مزمن و به مرور زمان تشدید می‌شوند. پروتئین بالا خطر بیماری‌های قلبی را افزایش مدهد. البته مصرف پروتئین بالا به‌طور مستقیم ارتباطی با بروز بیماری‌های قلبی ندارد، ولی چنانچه بخش اعظم پروتئین مصرفی از منابع ناسالم غذایی مانند چربی‌های ناسالم تامین شود، طبعا خطر ناراحتی‌های قلبی ـ عروقی افزایش می‌یابد.

همچنین مصرف پروتئین بالا و کمبود کربوهیدرات‌ها در رژیم غذایی در طولانی‌مدت خطر بروز مشکلات کلیوی را بیشتر می‌کند. کلیه‌ها مواد زاید بدن را به‌دنبال مصرف پروتئین تصفیه می‌کنند. رژیم‌ غذایی سرشار از پروتئین فشار بیش از حدی به کلیه‌ها وارد می‌کند. نیتروژن اوره خون از مواد زایدی است که طی فرآیند تصفیه در کلیه‌ها تولید می‌شود. محققان از این ماده به منظور ارزیابی عملکرد کلیه‌ها و بررسی میزان آب بدن استفاده می‌کنند؛ زیرا با مصرف پروتئین، بدن آب از دست می‌دهد. بنابراین، بدن به آب بیشتری برای دفع نیتروژن اضافی نیاز پیدا می‌کند. از این‌رو، محققان توصیه می‌کنند بیمارانی که از مشکلات کلیوی و کبدی رنج می‌برند، از مصرف بیش از حد پروتئین خودداری کنند؛ زیرا پروتئین بالا وضع بیماری آنها را تشدید می‌کند.

در کنار عوارض خطرناکی که اشاره کردیم، برخی مشکلات کلی نیز از قبیل ریزش مو، بی‌خوابی، ناهماهنگی بین اندام‌ها و مشکلات بینایی نیز ممکن است رخ دهد.

 

چقدر پروتئین مصرف کنیم؟

به‌طور کلی، هر فرد عادی به ازای هر کیلوگرم از وزن خود به 8 /0 گرم پروتئین در روز نیاز دارد؛ بنابراین مردان در طول روز 56 گرم و زنان حدود 46 گرم پروتئین باید مصرف کنند. ولی در بسیاری از موارد، افراد بیش از نیاز روزانه خود مواد حاوی پروتئین مصرف می‌کنند و مردان 20 سال به بالا تا 9 /98 گرم و زنان در همین رده سنی ممکن است تا 68 گرم در روز پروتئین مصرف کنند. زنان باردار و شیرده به 60 تا 65 گرم پروتئین در روز نیاز پیدا می‌کنند. کسانی که مداوم و با شدت بالایی ورزش می‌کنند، به ازای هر یک کیلوگرم از وزن خود به یک گرم پروتئین نیاز دارند. ورزشکارانی که در رشته بدنسازی فعالیت می‌کنند حتی باید بیشتر از این مقدار پروتئین مصرف کنند. در این میان، کودکان یک تا چهار سال به روزانه 16 گرم و نوزادان به 14 گرم پروتئین نیاز دارند.

 

کمبود پروتئین با بدن چه می‌کند؟

در نقطه مقابل افرادی که بیش از حد پروتئین می‌خورند، کسانی قرار دارند که از کمبود این ماده در بدن رنج می‌برند و به‌دلیل مصرف نکردن کافی پروتئین به نوعی بیماری موسوم به «کواشیورکور» مبتلا می‌شوند. مبتلایان به این اختلال دچار علائمی چون اسهال، کاهش حجم توده عضلانی، خستگی، اختلال رشد، عفونت‌های مکرر و التهاب و تورم می‌شوند. علائم آنها در مراحل ابتدایی با مصرف پروتئین بیشتر و گنجاندن مواد غذایی حاوی این ماده در رژیم غذایی روزانه، بهبود می‌یابد؛ ولی اگر نشانه‌های این بیماری در درازمدت بدون درمان باقی بماند، ممکن است به ناتوانایی‌های دائمی مغزی و جسمی منجر شود که در نهایت فرد به کما می‌رود و خطر مرگ وجود دارد. بیماری «کواشیورکور» بیشتر در کشورهای فقیر و در شرایطی که کمبود مواد غذایی رخ می‌دهد، دیده می‌شود.

ندا اظهری

 

سه شنبه 2/10/1393 - 20:17
كودك


اگر عبارت «بازی با کودکان» را در اینترنت جستجو کنید، با نظرات کارشناسان متعددی روبه‌رو خواهید شد که همگی از اهمیت بازی والدین و فرزند، برای هر دو طرف سخن می‌گویند. آنها بازی کردن را راهی می‌دانند که با آن بتوانید کودک خود را بیشتر بشناسید، لذت ببرید، حرکات ورزشی انجام دهید و مهارت‌های تازه‌ای به فرزندتان بیاموزید.

 

اما بازی با بچه‌ها برای برخی والدین خوشایند نیست، بسیاری از افرادی که اقرار می‌کنند بازی با فرزندشان برایشان خوشایند نیست یا حداقل گاهی اوقات از آن لذت نمی‌برند، از کارشناسان این‌طور آموخته‌اند که لزومی ندارد، فرزندان خود را حین بازی کنترل کنند، بلکه باید به آنها اجازه دهند هدایت بازی را خودشان به دست بگیرند، اما مشکل اینجاست که این دسته از پدرها و مادرها در رعایت این نکته زیاده‌روی می‌کنند.

مساله این است که شیوه بازی کردن کودکان با شیوه‌ای که والدین می‌پسندند متفاوت است. به طور مثال، کودکان عاشق این هستند که کارهای جزئی و پیش پا افتاده را بارها و بارها تکرار کنند و از انجام آن به وجد هم می‌آیند. البته تعجب‌برانگیز نیست، چراکه این تکرار مکررات شیوه یادگیری و تمرین مهارت توسط آنهاست. از طرفی کاملا قابل درک است که والدین حداقل در زمینه مهارت‌هایی که فرزندشان آنها را بخوبی فراگرفته، دیگر ضرورتی به این همه تکرار نبینند و تمایلی به انجام نداشته باشند.

همچنین گاهی کودکان می‌خواهند که در بازی، رئیس والدین خود باشند آن هم فقط به این خاطر که دوست دارند این نقش را تجربه کنند. حتی ممکن است کمی هم رفتار مستبدانه از خود نشان دهند که این رفتار برای برخی والدین توجیه‌پذیر است. مادری که با دخترش سرگرمی از نوع خاله بازی انجام می‌دهد، تجربه خود را اینچنین بیان می‌کند: «دخترم از من می‌خواهد که تنها همان جملاتی را به زبان بیاورم که او برایم تعیین کرده است، آن هم فقط زمانی که او اجازه بدهد و وقتی چنین عمل نمی‌کنم بشدت عصبانی می‌شود». در این بازی کودک می‌تواند خلاقیت خود را به نمایش بگذارد، ولی مادر چنین اجازه‌ای ندارد. اینجا مادر صرفا نقش یک ستون تقویتی یا مترسک را به خود گرفته، نه یک همبازی فعال.

دکتر پیتر گری پروفسور دانشگاه بوستون می‌گوید: «به ما آموخته‌اند همواره برای رفع نیازهای فرزندانمان آماده به خدمت باشیم که این رفتار گاه با بکن نکن‌های والدانه نمود پیدا می‌کند و گاهی با حاضر و آماده کردن هر چیزی که بچه هوس می‌کند. در برخی زمینه‌ها ما والدین نقش رئیس را به خود می‌گیریم، چراکه فکر می‌کنیم به صلاح ایشان است، اما برخی مواقع، بویژه در بازی کردن، به اشتباه تصور می‌کنیم وظیفه ما این است که به فرزندانمان اجازه دهیم ما را کنترل کنند، اما کنترلگر بودن والدانه یا کودکانه به سرگرمی و نهایتا به روابط ما آسیب می‌زند. بازی کردن نیازمند مذاکره و رعایت یکسری قواعد است، به طوری که احتیاجات همه لحاظ شود، بدون این‌که زورگویی و حتی تملق حکمفرما باشد.»

همبازی‌ای که برای خودش حد و مرزی قائل بوده و می‌خواهد نقشی فعال داشته باشد، وقتی بعد از چند دور تکرار بازی خسته می‌شود، در نهایت می‌گوید: «یا بازی رو همین حالا عوض می‌کنیم یا دیگه ادامه نمی‌دهم». در بازی‌هایی که هر کسی نقشی به خودش می‌گیرد (مثل خاله ‌بازی، معلم بازی و...)، یک همبازی فعال نمی‌پذیرد که نقشی خلاق نداشته باشد و اگر این اعتراض موفق‌آمیز نباشد، ادامه نمی‌دهد. توانایی بیان نارضایتی، اعتراض و دست کشیدن سبب می‌شود که بازی به یک ابزار قدرتمند برای یادگیری اجتماعی مبدل شود. وقتی به کودکان اجازه می‌دهیم همواره ما را کنترل کنند و نسبت به نیازها و تمایلات ما بی‌توجه باشند، ارزش اجتماعی بازی را از بین می‌بریم و این‌گونه نه‌تنها به فرزندان خود لطفی نمی‌کنیم، بلکه آنها را لوس و بداخلاق هم بار می‌آوریم.

 

وقتی‌کنترل بازی دست والدین است

البته عکس این مطلب هم اشتباه است. نباید در بازی کودک را تماما تحت کنترل خود در آوردیم، مسئولیت تمام و کمال بازی را به عهده بگیریم و نهایتا او را از گود خارج کنیم. معمولا پدرها بیشتر از مادرها مرتکب چنین اشتباهی می‌شوند.

به‌طور مثال تصور کنید قصد دارید به اتفاق هم یک سرگرمی سازه‌ای راه بیندازید، مانند ساختن یک قصر شنی یا سرهم کردن قطعات یک لگوی بزرگ، اما شما بیشتر از فرزند خود درگیر بازی می‌شوید. واضح است که خیلی بهتر از او عمل می‌کنید، این‌گونه روند بازی را کاملا به دست می‌گیرید و حتی ممکن است به فرزند خود امر و نهی کنید که دقیقا چه کار کند و کدام قطعه را کجا قرار دهد، اما اگر منصفانه بیندیشید متوجه می‌شوید که این بازی شما بوده، نه فرزندتان!

دکتر پیتر گری روان‌شناس از تجربه شخصی با فرزندش چنین می‌گوید: «به خاطر دارم سال‌ها پیش وقتی پسرم کوچک بود، به گروهی ملحق شدیم که در زمینه تحکیم پیوند پدرها و پسرها فعالیت می‌کرد. یکی از کارهایی که باید انجام می‌دادیم ساخت ماشین چوبی کوچک بود. فرض را بر این گذاشتم که در این فعالیت ساختن ماشین به عهده پسر است و پدر بیشتر نقش حمایتگرانه داشته و مثلا می‌تواند به پسرش نشان دهد که چگونه به شیوه‌ای ایمن و کارآمد از ابزار‌آلات استفاده کند یا این‌که بعد از اتمام کار، قلم موهای رنگی را چطور تمیز کند. به ماشین کوچکی که پسر هشت ساله‌ام ساخته بود، افتخار می‌کردم. به نظر می‌رسید او هم حسابی لذت برده باشد. این تجربه برای او یک سرگرمی واقعی مفید بود.

اما وقتی همراه ماشین کوچکمان در مسابقه حاضر شدیم، خجالت کشیدیم. ماشین‌های دیگر کاملا بی‌عیب و نقص ساخته شده و به زیبایی رنگ‌آمیزی و پولیش‌کاری شده بود. من مات و مبهوت از استادکاری پدران، بخوبی مشاهده می‌کردم که بچه‌های دیگر به هیچ وجه نقشی در درست کردن آن کاردستی‌ها نداشتند، مگر تماشای هنرنمایی پدرانشان یا اجرای دستورالعمل‌های دقیق ایشان. شاید با نگاه کردن به پدرها فرصتی برای یادگیری فرزندان ایجاد شده بود، اما قطعا هیچ کدام سرگرمی و بازی برای آن بچه‌ها محسوب نمی‌شد.

به هر حال، من و پسرم با ذوقی که سرکوب شده بود، به خانه برگشتیم و ماشین‌مان را ـ که کاملا مشخص بود ساخت دست یک بچه هشت ساله است ـ به سطل زباله انداختیم.»

 

راه‌های لذتبخش کردن بازی با کودکان

دکتر پیتر گری معتقد است اگر بیشتر بزرگ‌ترها دست روی سرگرمی‌هایی بگذارند که متناسب با توانمندی و علایق همه باشد، از بازی کردن با بچه‌ها لذت می‌برند. او ادامه می‌دهد: «به‌عنوان بخشی از تحقیقاتم گاهی اوقات بازی نوجوانان با کودکان کم‌سن و سال‌تر را تماشا کرده‌ام، آنها غالبا در پیدا کردن راه‌هایی برای این که به همه خوش بگذرد، عالی عمل کرده‌اند. ما هم می‌توانیم از نوجوانان راجع به بازی با کوچک‌ترها مطالبی یاد بگیریم. هرچه باشد، نوجوانان همان کودکان چند سال پیش بوده و هنوز تفریحات کودکانه و لذت بردن از چیزهای مشترک را فراموش نکرده‌اند. نوجوانان مدعی و یکدنده عمل نمی‌کنند، بلکه اصرار دارند از شیوه‌هایی که هم خودشان و هم کوچک‌ترها لذت می‌برند استفاده کنند.»

بیشتر کودکان عاشق سرگرمی‌های بی‌نظم و ترتیب در کنار بزرگ‌ترها هستند. فرد بزرگ‌تر می‌تواند نقش یک غول را بازی کند که به دنبال بچه‌هاست تا آنها را بگیرد و یک لقمه چرب و نرمشان کند. کودک همزمان با فرار کردن از شدت خوشحالی جیغ می‌زند، در مقابل هم آن غول دوست‌داشتنی از شنیدن صدای شادی بچه‌ها لذت می‌برد. با این کار فضایی ایجاد می‌شود که همه بی‌اختیار می‌خندند.

فرد بزر‌گ‌تر می‌تواند روی زمین به پشت دراز کشیده، با استفاده از پاهای خودش کودک را به آرامی به بالا و پایین تاب دهد. او می‌تواند کودک را از روی تعدادی تخته یا بالش، یا پشته‌ای از برگ‌ها بپراند. همچنین می‌تواند با رعایت دقت و ایمنی کودک را به هوا بیندازد و بگیرد، یا این‌که به او سواری بدهد. در چنین سرگرمی‌هایی هر دو سمت بازی حسابی ورزش می‌کنند، و فرد کوچک‌تر از هیجان لذت برده، و همبازی بزرگ‌تر هم به صورت غیرمستقیم همین هیجان را احساس می‌کند.

نکته بسیار مهم و ضروری در این سرگرمی‌ها این است که فرد بزرگ‌تر نسبت به واکنش‌های کودک حساس باشد و تشخیص دهد که آیا کودک دارد لذت می‌برد یا این‌که می‌ترسد. اگر ترس شروع به پیشروی کند و لذت به حاشیه برود باید دست نگه داشت. بزرگ‌تر‌ها همیشه با زیاد کردن شدت بازی، می‌خواهند ظرفیت‌های کودک را بشناسند، اما چیزی که برای یک کودک هیجان‌انگیز است ممکن است برای دیگری وحشت‌آور باشد.

دکتر گری از خاطره گردش‌های دسته جمعی خانوادگی‌اش می‌گوید و این‌که رعایت یکسری قواعد بازی را برای همه جذاب‌تر می‌کند: «وقتی باید توپ به سمت کوچک‌ترها و مبتدی‌ها پرتاب می‌شد، بزرگ‌تر‌ها ضربه نرم‌تر و سبک‌تری می‌زدند. نکته جالبی که راجع به این سرگرمی‌ها وجود دارد جمع کردن نسل‌های مختلف دور هم است. من به‌عنوان یک کودک علاقه چندانی به بازی کردن به آن سبک نداشتم، اما انجام دو یا سه باره آن در پیک‌نیک‌ها برایم خیلی هم جالب بود.»

یک ایده بسیار خوب این است که برخی شب‌ها را به‌عنوان «شب سرگرمی خانواده» در نظر بگیرید، که در آن هر کسی که علاقه‌مند به بازی‌های دسته جمعی است، شرکت کند. بارعایت این قاعده که بازی‌ای را انتخاب کنید که همه از آن لذت ببرند، بنابراین همه دوست خواهند داشت که مشارکت کنند.

کلید اصلی این است که اگر بخواهید با کودک خود بازی کنید، راه‌هایی بیابید که بازی همان اندازه برای شما جذاب شود که برای کودک شما جالب است. هدف این است که لذت ببرید نه این که انجام وظیفه کنید. البته شما در برابر فرزندان خود وظایف انکارناپذیری دارید، از این قبیل که به کودک خود کمک کنید تا آزادانه و غالبا در کنار دیگر بچه‌ها و دورتر از بزرگ‌تر‌ها بازی کند و بازی شما با او گهگاه باشد. فراموش نکنید بازی با کودک، سرگرمی محسوب نمی‌شود، مگر این‌که هر دوی شما از آن لذت ببرید.

چرا والدین وظیفه دارند با فرزندان خود بازی کنند

بازی و سرگرمی هرگز نباید به صورت یک وظیفه دربیاید؛ بلکه باید همیشه برای لذت انجام شود. بازی کردن، همان‌طور که از تعریفش بر می‌آید، یعنی کاری که شما تمایل دارید انجامش دهید؛ پس اگر با کودک خود بدون این که دوست داشته باشید «بازی کنید» به واقع بازی نکرده‌اید.

دیوید لنسی، نویسنده کتاب انسان‌شناسی کودکی می‌گوید: «این ایده که والدین باید با کودکان خود بازی کنند، یک ایده منحصرا مدرن و غربی است. برخلاف آن در فرهنگ‌های دیگر و حتی در فرهنگ غرب تا چند دهه پیش، کودکان همیشه برای سرگرم شدن همبازیانی از گروه خودشان داشتند.

به گونه‌ای که دیگر والدین نیازی نمی‌دیدند با کودکان خود بازی کنند و خود کودکان هم نمی‌خواستند با بزرگ‌تر‌ها بازی کنند، چراکه همبازی‌های دوست‌داشتنی‌تر زیادی از گروه خودشان داشتند، در چنین فرهنگ‌هایی پیش می‌آمد که بزرگسالان هم بازی کنند، اما آنها به شیوه‌هایی به انتخاب خودشان بازی می‌کردند. بازی بزرگ‌ترها با کوچک‌ترها نه به دلیل وظیفه‌شناسی، بلکه فقط به علت لذت بردن بود.»

طبیعتا کودکان در پیدا کردن همبازی از میان همسالان خودشان بهتر عمل می‌کنند تا این‌که بخواهند از بین بزرگ‌ترها دست به چنین انتخابی بزنند.

به این دلیل که بچه‌ها نقاط مشترک زیادی با هم دارند مانند علایق و شوخ طبعی‌ها و سطوح انرژی مشابه. به این ترتیب احتمال این‌که رفتار منفعل، فروتنانه و پذیرنده افراطی در برابر همبازی خود نشان دهند، کمتر می‌شود و نیز بازی را به کلاس درس خسته‌کننده تبدیل نمی‌کنند.

دکتر گری معتقد است سرگرمی‌های دربرگیرنده گروه‌های سنی مختلف می‌تواند هم برای بچه‌های بزرگ‌تر و هم برای کوچک‌ترها ارزشمند باشد، اما وقتی راجع به بازی فردی حدودا سی ساله با کودکی که کمتر از 10 سال دارد صحبت می‌کنیم، اختلاف سنی در ایجاد پلی ارتباطی آن هم با حفظ روحیه اصیل بازی می‌تواند مشکل‌آفرین باشد.

متاسفانه دنیایی ساخته‌ایم که کودکان نمی‌توانند بدون مداخله و ملاحظه‌کاری بیش از حد بزرگ‌ترها براحتی به فضای آزاد بروند و کودکانی دیگر را برای بازی کردن پیدا کنند. لازم است تدابیری بیندیشیم که کودکانمان آزادانه با دیگر همسالان خود بازی کنند، نه این‌که تلاش کنیم خودمان آن خلأ را پر کنیم.

مترجم: فاطمه عمانی

منبع: psychologytoday.com

 

سه شنبه 2/10/1393 - 20:13
کاردستی و خیاطی


چقدر اهل بافتنی کردن هستید؟ آیا جزو آن دسته افرادید که در زمستان به فکر تهیه شال گردن و کلاه و بلوز می‌افتید و در اولین فرصت به کاموافروشی می‌روید و کامواهای نازک و ضخیم در رنگ‌های متنوع برای خود و خانواده‌تان انتخاب می‌کنید تا سراسر فصل سرما را به بافتن دانه‌های زیر و رو سرکنید و یقه‌ها و حلقه آستین‌های جدید و متنوع‌تری به نسبت سال‌های پیش ببافید‌ یا ترجیح می‌دهید یکراست به فروشگاه‌های لباس بروید و ژاکت و کلاه و شالی مناسب ‌ تهیه کنید؟

 

امیدوارم ‌ شما در گروه اول جای داشته باشید. اما اگر تا به حال این توفیق را پیدا نکرده‌اید که سراغ میل و کاموا بروید‌به شما توصیه می‌کنم بافتنی کردن را در برنامه‌تان بگنجانید. هنگامی که خودتان دست به میل می‌شوید، می‌توانید طرح و رنگ و اندازه مورد نظرتان را ببافید تا از نتیجه کار رضایت بیشتری داشته باشید. از این گذشته، انجام هرکار هنری سرشار از ذوق و لذت است و هنگامی که بافتن شال و کلاه یا بلوز شما به پایان می‌رسد، انبوهی از غرور و لذت را برای شما به ارمغان خواهدآورد. اما نکته خاصی که درباره بافتنی وجود دارد این است که این هنر به آرامش اعصاب، رهایی از انواع استرس‌ و دوری از آلزایمر کمک می‌کند. بافتن به تخلیه روحی فرد کمک کرده و دقتی که بافنده باید به نحوه دانه‌ها و طرح‌ها مبذول کند، ذهن او را به چالش می‌کشد و مانند نوعی ورزش مغز عمل می‌کند. بافتنی کنید تا لذت ببرید و از فوایدش بهره‌مند شوید.

اما بسیار پیش می‌آید که پس از تمام کردن بلوز و شال، مقداری از کلاف‌تان اضافه می‌ماند و شما نمی‌دانید با آن چه کارکنید. احتمالا به ذهن‌تان خطور می‌کند که با باقی مانده کلاف‌های چند لباس یا بلوزی نو ببافید. خب، این فکر خوبی است و همواره چیزهایی مثل شال گردن یا کفش و کلاه بچه هستند که مقدار کمتری کاموا لازم داشته باشند و مقدار کاموای شما برای بافتن شان کافی باشد. اما ما می‌خواهیم در اینجا روش‌هایی متفاوت برای هنرآفرینی با کاموا نشان دهیم. شما هر سری از این کلاف‌های رنگارنگ را با کلی اشتیاق و خاطره خریده‌اید و رنگ و مقدار ضخامتش را با دقت انتخاب کرده‌اید. پس اگر بتوانید اثری هنری و ماندگار از آن درست کنید، در واقع توانسته‌اید آن ذوق‌ها را جاودانه کنید. در اینجا چند نمونه از کارهایی را که می‌توانید با کلاف‌های باقی مانده انجام دهید به شما نشان می‌دهیم. سعی کنید یک یا چند مورد را انجام دهید تا فضای خانه‌تان را با زیبایی‌های فصل زمستان تلفیق کرده باشید.

سبد کاموا: یکی از راحت‌ترین و در عین حال‌قشنگ‌ترین کارهایی که می‌توانید با کامواهای رنگارنگ خانه‌تان انجام دهید، همین سبد کامواست. کافی است یک سبد حصیری را بیاورید و کامواهایتان را در حجم‌ها و رنگ‌های متنوع در آن بپیچید. می‌توانید کمی نخ‌ها را باز کنید و از سبد آویزان نمایید‌ یا آنها را به‌طور ساده کنار هم بچینید. هر دو طرح زیبا خواهند شد، اما مهم‌ترین نکته برای چشمگیر بودن این سبد، رنگ کامواهاست. رنگ‌ها باید شاد و متنوع باشند. آنها را با رعایت تناسب در کنار هم بچینید و سبد را در گوشه‌ای از اتاق قراردهید که بیشتر به چشم می‌آید.

حلقه در: راستش را بگویید‌ تا حالا حلقه‌ای به این زیبایی دیده بودید؟ معمولا حلقه‌های در با گل و برگ درست شده‌اند و این یک اثر کاملا مبدعانه است. اگر این حلقه را درست کنید و پشت در منزل‌تان بچسبانید، هرکس‌ از کنارش رد شود حتی برای چند لحظه هم که شده هاج و واج به آن نگاه خواهدکرد و به ذوق و سلیقه هنرمند خالق این اثر زیبا، آفرین خواهد گفت. برای درست کردنش، یک حلقه حصیری از خرازی تهیه کنید. سپس تعدادی کلاف کوچک و بزرگ در رنگ‌های مختلف را در کنار هم قرار دهید و آنها را با نخ نامرئی، سفت و محکم به هم وصل کنید و در پایان، آن را به حلقه حصیری متصل نمایید. می‌توانید برای استحکام بیشتر از سیم هم استفاده کنید، اما مراقب باشید روی سطح کار خودنمایی نکند. یک جفت میل را هم به شکل ضربدری روی کامواها وصل کنید. حلقه زیبای در منزل شما آماده است. بروید و آن را پشت در بزنید تا عالم و آدم از دیدنش حظ ببرند.

درختچه: اگر درختچه‌ای کهنه و قدیمی در خانه دارید که دیگر برایتان تکراری شده و جذابیتش را از دست داده‌ ، راه چاره‌اش همین کلاف‌های ریز و درشت است. نخ دور کلاف‌هایتان را محکم بپیچید و آنها را از شاخه‌های درختچه آویزان کنید. رنگ کلاف‌ها باید مطابق با میوه‌ها باشند تا درختچه، زیباتر جلوه کند.

توپ‌های کاموایی: چندسالی است که این توپ‌ها را در فروشگاه‌های لوازم تزئینی می‌بینیم. اما به شما توصیه می‌کنم آنها را خودتان تهیه کنید. کار سختی نیست و نتیجه کار، دیدنی خواهد بود. برای درست کردن این کار به چند بادکنک گرد و نسبتا کوچک، چسب چوب، وازلین و کمی کلاف احتیاج دارید. بادکنک هایتان را باد کنید و سطح‌شان را با وازلین چرب نمایید. به اندازه و شکل گرد بادکنک توجه داشته باشید، زیرا در نهایت توپ‌ها به همان شکل درمی‌آیند. چسب چوب را با مقداری آب رقیق کنید و کلاف‌ها را آغشته به آن کنید. سپس نخ کلاف را دورتادور بادکنک بپیچید و اجازه دهید زمان کافی بگذرد تا چسب خشک شود. پس از گذشت مدت زمان لازم، یک سوزن به بادکنک بزنید و آن را بترکانید. توپ نخی شما آماده است. تعدادی از این توپ‌ها در رنگ‌های مختلف درست کنید و در کنار هم قرار دهید تا حسابی خودنمایی کنند.

دکوری نخ: با نخ کاموا هزار و یک کار می‌شود انجام داد. یک نمونه از آنها این است که ترکه‌ای بردارید و نخ‌های دارای رنگ‌های متناسب با یکدیگر را در چند رشته در کنار یکدیگر بیاویزید. اثری ساده و در عین حال زیبا به دست خواهد آمد.

آویز: این هم یک روش نشان دادن کلاف‌های خوش‌رنگ و زیباست. نخ دورشان را سفت بپیچید و آنها را از سطحی آویزان کنید. برای نمونه، هنرمند این کار چند ابر نمدی درست کرده و کامواها را از آنها آویخته؛ گویی باران کاموا آمده است! شما می‌توانید آنها را از هر سطح افقی آویزان کنید و به سقف بیاویزید. رنگ‌های شاداب کامواها، حسابی خودنمایی خواهند کرد.

یک کاموای بامزه: این یکی دیگر واقعا آسان است؛ با این حال بسیار بامزه و جذاب به نظر می‌رسد. کافی است کلاف گردتان را بردارید و یک جفت میل کوتاه را به شکل ضربدری در آن فروکنید. اگر میل به این اندازه ندارید، یک جفت چوب آشپزی که برای پختن کباب چوبی به کار می‌رود را بردارید و کوتاه کنید، و بر سرش مهره‌های گرد بچسبانید تا قشنگ‌تر شود. همین طرح ساده کلی زیباست. شما می‌توانید یکی درست کنید و آن را روی میز، طاقچه، اپن یا هرجای مناسب دیگر قراردهید‌ یا چند تا در رنگ‌های متناسب و شاداب تهیه کنید و در کنار هم بگذارید تادر زمستان فضایی گرم و رنگارنگ ‌به منزل شما ببخشند.

کفش نوزاد: وسیله تزئینی بسیار زیبایی است. اگر دوست داشته باشید می‌توانید آن را پای نوزادتان کنید‌ یا این که این کفش‌های کوچک و قشنگ را ‌ روی جاکفشی قرار دهید تا بیشتر جلوه کند. پاپوش نوزاد را می‌توان به روش‌های مختلف بافت و ما در اینجا یکی از آن چند روش را به روش قلاب بافی آموزش می‌دهیم:

در رج اول، ده زنجیره می‌زنیم. 4 دانه اول را پایه کوتاه، 3 دانه بعدی را پایه ساده و 2 دانه بعدی را پایه بلند می‌بافیم. دانه آخر را 6 پایه بلند می‌بافیم. سپس همین راه را برمی گردیم؛ یعنی دوباره 2 دانه پایه بلند، 3 دانه پایه ساده و 4 دانه پایه کوتاه می‌بافیم و با گره نامرئی به رج بعدی می‌رویم.

در رج دوم یک زنجیره می‌زنیم. سپس دانه اول را با 2 پایه کوتاه، 8 دانه بعدی را هریک با 1 پایه کوتاه، 2 دانه بعدی هرکدام 2 پایه کوتاه، 2 دانه بعدی هرکدام 1 پایه کوتاه، 2 دانه بعدی هرکدام 2 پایه کوتاه و 8 دانه بعدی هرکدام 1 دانه کوتاه می‌بافیم. سپس گره جادویی می‌زنیم و به رج بعدی می‌رویم.

در رج سوم یک زنجیره می‌زنیم. در دانه اول 2 پایه کوتاه، در 2 دانه بعدی هر کدام 1 پایه کوتاه، 9 دانه بعدی هرکدام 1 پایه کوتاه، 2 دانه بعدی هرکدام 2 پایه ساده، 9 دانه بعدی هرکدام 1 پایه کوتاه و در آخرین دانه 2 پایه کوتاه می‌زنیم و با یک پایه نامرئی، این رج را تمام می‌کنیم. برای زیباترشدن کار می‌توانید این رج را با نخی از رنگ دیگر شروع کنید.

در رج چهارم یک زنجیره می‌زنیم و همه دانه‌ها را با یک پایه کوتاه می‌بافیم. اگر رنگ نخ‌تان را برای تزئین عوض کرده بودید، حالا دوباره سراغ همان رنگ اول بروید.

در رج پنجم یک زنجیره می‌زنیم. 16 دانه بعدی را پایه کوتاه می‌بافیم. 2 دانه بعدی را با پایه ساده یکی می‌کنیم و بقیه دانه‌ها را تا آخر این رج با پایه کوتاه می‌بافیم، گره نامرئی می‌زنیم و به رج بعد می‌رویم.

در رج ششم، یک زنجیره می‌زنیم، 2 دانه بعدی را پایه کوتاه می‌بافیم، دانه بعدی را نبافید. سپس سراغ 5 دانه بعدی می‌رویم و برای هرکدام 1 پایه کوتاه می‌زنیم. 2 پایه بعدی را با یک پایه ساده یکی می‌کنیم. دانه بعدی را با یک پایه ساده می‌بافیم، سپس یک دانه را نمی‌بافیم و دانه بعدی را پایه بلند می‌زنیم و این عمل را چهار مرتبه تکرار می‌کنیم. دوباره یک دانه را نبافته و دانه بعدی را پایه ساده می‌بافیم. دو دانه بعدی را با پایه ساده یکی می‌کنیم. 3 دانه بعدی را 3 پایه کوتاه می‌زنیم، 1 دانه بعدی را نمی‌بافیم، 2 دانه آخر را می‌بافیم و این رج هم با گره نامرئی تمام می‌شود.

در رج آخر هم همه دانه‌ها را با گره نامرئی می‌بافیم.

لیلا رعیت

 

سه شنبه 2/10/1393 - 20:12
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته